قرآن عثمان طه

وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتيٰ وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ

111

و مسلما اگر ما فرشتگان را به سوى آنان نازل مى‌كرديم، و مردگان با آنان سخن مى‌گفتند، و همه چيز را گروه گروه در برابرشان گرد مى‌آورديم، باز هم [از روى اراده و اختيار] ايمان نمى‌آوردند؛ مگر آنكه خدا [ايمان آوردنشان را به طور اجبار] بخواهد، ولى بيشترشان نادانى و جهالت مى‌ورزند.


وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ

112

و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم، كه براى فريب مردم همواره گفتارى باطل ولى به ظاهر آراسته و دلپسند به يكديگر القاء مى‌كنند، و اگر پروردگارت مى‌خواست چنين نمى‌كردند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم مى‌بافند واگذار.


وَ لِتَصْغيٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ

113

و [ما به عنوان آزمايش بندگان از القاى گفتار باطل توسط شياطين انس و جن به يكديگر مانع نشديم‌] تا دل‌هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند به آن القائات متمايل شود، و آن را بپسندد و [براى رسيدن به منتهاى شقاوت كه كيفر لجاجت و عناد آنان است‌] هر عمل زشتى را كه بخواهند انجام دهند، نهايتا انجام دهند.


أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ

114

آيا جز خدا حاكم و داورى بطلبم؟! در حالى كه اوست كه اين كتاب آسمانى را كه [همه معارف و احكام در آن‌] به تفصيل بيان شده به سوى شما نازل كرد؛ و اهل كتاب [به ويژه دانشمندان آنان‌] مى‌دانند كه اين كتاب [قرآن‌] از سوى پروردگارت به درستى و راستى نازل شده؛ پس [در اينكه معجزه خواهى منكران و مخالفت‌هاى اهل كتاب از روى حقيقت‌جويى نيست‌] از ترديدكنندگان مباش.


وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

115

و سخن پروردگارت از روى راستى و عدل كامل شد، سخنان او را تغيير دهنده‌اى نيست؛ و او شنوا و داناست.


وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ

116

اگر از بيشتر مردم روى زمين پيروى كنى [و آرا و خواسته‌هايشان را گردن نهى‌] تو را از راه خدا گمراه مى‌كنند؛ آنان فقط از گمان و پندار [كه پايه علمى و منطقى ندارد] پيروى مى‌كنند، و تنها به حدس و تخمين تكيه مى‌زنند.


إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ

117

يقينا پروردگارت به كسى كه از راه او گمراه مى‌شود و نيز به راه يافتگان داناتر است.


فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ

118

پس اگر به آيات خدا ايمان داريد، از آنچه [از گوشت حيوان حلال گوشتى‌] كه [وقت ذبح شدن‌] نام خدا بر او برده شده بخوريد [نه از ذبيحه گمراهان.]


وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ

119

و شما را چه شده [كه به دنبال ياوه‌گويى مشركان‌] از آنچه [چون گوشت ذبيحه‌اى‌] كه نام خدا بر آن برده شده نمى‌خوريد؟! در صورتى كه آنچه را خدا بر شما حرام نموده براى شما بيان كرده است، مگر چيزى كه [براى حفظ جانتان‌] به خوردن آن ناچار شويد؛ و قطعا بسيارى [از بدانديشان‌]، ديگران را از روى جهل و نادانى با هواهاى نفسانى خود گمراه مى‌كنند؛ يقينا پروردگارت به تجاوزكاران [از حدود حق‌] داناتر است.


وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ

120

گناه آشكار و پنهان را رها كنيد؛ قطعا كسانى كه مرتكب گناه مى‌شوند به زودى در برابر آنچه همواره مرتكب مى‌شدند، مجازات خواهند شد.


وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِليٰ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ

121

از آنچه [هنگام ذبح شدن‌] نام خدا بر آن برده نشده نخوريد؛ مسلما خوردن آن فسق [و بيرون رفتن از عرصه طاعت خدا] است؛ قطعا شياطين [شبهات ناروايى را به ضد احكام خدا] به دوستانشان القاء مى‌كنند تا با شما [درباره احكام خدا] مجادله و ستيزه كنند، و اگر از آنان پيروى كنيد، يقينا شما هم مشركيد.


أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ

122

آيا كسى كه [از نظر عقلى و روحى‌] مرده بود و ما او را [به وسيله هدايت و ايمان‌] زنده كرديم، و براى وى نورى قرار داديم تا در پرتو آن در ميان مردم [به درستى و سلامت‌] حركت كند، مانند كسى است كه در تاريكى‌ها [ى جهل و گمراهى‌] است و از آن بيرون شدنى نيست؟! اين گونه براى كافران [به خاطر لجاجت و عنادشان‌] آنچه انجام مى‌دادند، آراسته شد [تا گمان كنند اعمالى را كه انجام مى‌دهند نيكوست.]


وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ

123

و اين گونه [كه در مكه مى‌بينى‌] در هر آبادى و شهرى رؤسا و سردمداران گنهكارى قرار داديم تا در آن [براى گمراه كردن مردم‌] نيرنگ زنند، ولى جز به خودشان نيرنگ نمى‌زنند، و [اين واقعيت را] درك نمى‌كنند.


وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّي نُؤْتي مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ

124

و چون آيه و معجزه‌اى [براى هدايتشان‌] به سوى آنان آيد، مى‌گويند: هرگز ايمان نمى‌آوريم تا نظير آنچه به پيامبران خدا داده شده به ما هم داده شود. خدا داناتر است كه مقام رسالت را در كجا قرار دهد؛ به زودى آنان را كه گناه كرده‌اند به كيفر نيرنگى كه [همواره براى گمراه كردن مردم‌] مى‌زدند، در پيشگاه خدا ذلت و خوارى و عذابى سخت خواهد رسيد.


فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ

125

پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينه‌اش را براى [پذيرفتن‌] اسلام مى‌گشايد؛ و كسى را كه [به خاطر لجاجت و عنادش‌] بخواهد گمراه نمايد، سينه‌اش را چنان تنگ مى‌كند كه گويى به زحمت در آسمان بالا مى‌رود؛ خدا اين گونه پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند، قرار مى‌دهد.


وَ هٰذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ

126

و اين [قرآن و اسلام‌] راه راست پروردگار توست؛ ما آيات را براى گروهى كه متذكر مى‌شوند، بيان كرديم.


لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ

127

براى آنان نزد پروردگارشان خانه سلامت و امن است؛ و به پاداش كارهاى پسنديده‌اى كه همواره انجام مى‌دادند يار و سرپرست آنان است.


وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِياؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خالِدِينَ فِيها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ

128

و [ياد كنيد] روزى كه همه جن و انس را جمع مى‌كنيم [و به طايفه جن مى‌گوييم:] اى گروه جن! شما [با وسوسه و اغواگرى خود] در بسيارى از انسان‌ها ميل و رغبت كرديد [تا آنان را گمراه كنيد] و دوستانشان از ميان انسان‌ها مى‌گويند: پروردگارا! هر يك از ما دو گروه [پيشوايان و پيروان‌] از ديگرى بهره‌بردارى كرديم [ما پيروان به بهره‌هاى نامشروع رسيديم، و پيشوايان از منحرف كردن ما بهره ناروا بردند] تا به آن مدت از عمرى كه براى ما مقرر كرده بودى، رسيديم. [خدا] مى‌گويد: آتش، جايگاه شماست، در آن جاودانه‌ايد، مگر آنكه خدا نجات شما را بخواهد؛ يقينا پروردگارت حكيم و داناست.


وَ كَذٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ

129

اين گونه برخى ستمكاران را بر برخى به كيفر گناهانى كه همواره مرتكب مى‌شدند، مسلط و چيره مى‌كنيم.


يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا قالُوا شَهِدْنا عَليٰ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ

130

[در قيامت خطاب مى‌رسد:] اى گروه جن و انس! آيا براى شما از جنس خودتان پيامبرانى نيامدند كه همواره آيات مرا بر شما مى‌خواندند و شما را از ديدار امروزتان هشدار مى‌دادند؟ مى‌گويند: ما به زيان خود گواهى مى‌دهيم [كه: آمدند، ولى ما تكذيبشان كرديم‌] و [جلوه‌هاى پر زرق و برق‌] زندگى دنيا آنان را فريفت، و [اكنون در اين عرصه هول‌انگيز] به زيان خود گواهى مى‌دهند كه [در دنيا] كافر بودند.


ذٰلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُريٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ

131

اين [فرستادن پيامبران‌] براى اين است كه پروردگارت مردم شهرها و آبادى‌ها را در حالى كه اهلشان [پيش از آمدن پيامبران‌] بى‌خبر [از توحيد و معاد و حقايق‌] باشند، از روى ستم هلاك نمى‌كند.


وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ

132

و [در قيامت‌] براى هر كدام [از دو گروه جن و انس‌] به سزاى آنچه انجام مى‌دادند، درجاتى [از ثواب و عذاب‌] است؛ و پروردگارت از آنچه انجام مى‌دهند، بى‌خبر نيست.


وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ

133

و پروردگارت بى‌نياز و صاحب رحمت است، اگر بخواهد همه شما را هلاك مى‌نمايد، و پس از شما هر نسلى كه بخواهد جايگزين شما مى‌كند، همان گونه كه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورد.


إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ

134

بى‌ترديد آنچه [از ثواب و عقاب‌] به شما وعده مى‌دهند، آمدنى است؛ و شما عاجز كننده خدا نيستيد [تا بتوانيد از دسترس قدرتش بيرون رويد.]


قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ

135

بگو: اى قوم! تا جايى كه در قدرت شماست [براى مبارزه با من و آيينم‌] بكوشيد، من هم [در انجام دادن وظايفم‌] مى‌كوشم، به زودى خواهيد دانست كه سرانجام خوش و نيكوى سراى آخرت براى كيست؟ قطعا ستمكاران رستگار نمى‌شوند.


وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هٰذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هٰذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَي اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِليٰ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ

136

و مشركان از زراعت و چهارپايانى كه خدا آفريده براى او سهمى قرار دادند، و به گمان بى‌اساس خود گفتند: اين سهم خدا، و اين سهم بتان ما؛ [و عقيده داشتند] آنچه براى بتانشان باشد به خدا نمى‌رسد و آنچه براى خدا باشد [در صورتى كه سهم بتان كمبودى داشته باشد] به آنها مى‌رسد؛ بد است آنچه داورى مى‌كنند.


وَ كَذٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ

137

مانند [اين سهم‌بندى بى‌اساس كه هواى نفسشان در نظرشان آراست‌] بتان، كشتن فرزندانشان را در نظرشان آراستند تا سرگردان و هلاكشان سازند و دينشان را بر آنان مشتبه [و آميخته به بدعت‌ها و خرافات‌] كنند؛ اگر خدا مى‌خواست [اجبارا] آن كار را نمى‌كردند [ولى اجبار به عمل و ترك آن مشمول خواست خدا نيست؛] پس آنان را با آنچه دروغ مى‌سازند واگذار.


وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ

138

و به گمان بى‌اساس خود گفتند: اين چهار پايان و زراعتى كه [سهم خدا و بتان است، خوردنش‌] ممنوع است، فقط كسى كه ما بخواهيم بايد از آنها بخورد، و [اينها] چهارپايانى است كه سوار شدن بر آنان حرام است، و [نيز آنان را] چهارپايانى [بود] كه [هنگام ذبح‌] نام خدا را بر آنها نمى‌بردند، در حالى كه [اين سنت‌ها و قوانين را به دروغ‌] به خدا نسبت مى‌دادند؛ به زودى خدا آنان را در برابر آنچه دروغ مى‌بستند، مجازات خواهد كرد.


وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَليٰ أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ

139

و گفتند: آنچه در شكم اين چهارپايان است [در صورتى كه زنده بيرون آيد] ويژه مردان ماست، و بر همسرانمان حرام است، و اگر مرده باشد همگى در آن شريكند؛ به زودى خدا آنان را بر اين توصيف بى‌پايه و باطلشان جزا خواهد داد، زيرا خدا حكيم و داناست.


قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَي اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ

140

قطعا كسانى كه فرزندان خود را از روى سبك مغزى و جهالت كشته‌اند، و آنچه را خدا روزى آنان كرده بود بر پايه دروغ بستن به خدا حرام شمرده‌اند، زيان كردند؛ به راستى كه گمراه شدند و هدايت يافته نبودند.


وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ

141

و اوست كه باغ‌هايى [كه درختانش برافراشته‌] بر داربست و باغ‌هايى [كه درختانش‌] بدون داربست [است‌]، و درخت خرما، و كشتزار با محصولات گوناگون، و زيتون، و انار شبيه به هم و بى‌شباهت به هم را پديد آورد. از ميوه‌هاى آنها هنگامى كه ميوه داد بخوريد، و حق [الهى‌] آن را روز دروكردنش [كه به تهيدستان اختصاص داده شده‌] بپردازيد، و از اسراف [در خوردن وخرج كردن‌] بپرهيزيد، كه قطعا خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.


وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ

142

و از دام‌ها، حيوانات باربر و حيوانات كرك و پشم‌دهنده را [آفريد]؛ از آنچه خدا روزى شما كرده بخوريد، و از گام‌هاى شيطان پيروى نكنيد، كه بى‌ترديد او براى شما دشمنى آشكار است.


ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

143

[از حيوانات حلال گوشت و قابل استفاده شما] هشت نوع همراه با جفتش [را آفريد] از گوسفند يك نر و يك ماده، از بز يك نر و يك ماده، بگو: آيا خدا، نر گوسفند و بز، يا ماده گوسفند و بز را يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در برگرفته حرام كرده؟ اگر راستگوييد از روى علم و دانش به من خبر دهيد.


وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهٰذا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

144

و از شتر يك نر و يك ماده و از گاو يك نر و يك ماده [را آفريد] بگو: آيا خدا نرينه شتر و گاو يا ماده هر دو را يا آنچه را كه رحم آن دو ماده دربرگرفته حرام كرده؟ يا زمانى كه خدا شما را به اين [حرام ساختگى‌] سفارش كرد حاضر بوديد، پس ستمكارتر از كسى كه به خدا دروغ بندد تا مردم را از روى نادانى و جهالت گمراه كند، كيست؟! مسلما خدا گروه ستمكاران را هدايت نمى‌كند.


قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَليٰ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

145

بگو: در احكامى كه به من وحى شده [خوراك‌] حرامى را بر خورنده‌اى كه ميل دارد آن را بخورد نمى‌يابم، مگر آنكه مردار يا خون ريخته شده [از رگ‌هاى حيوان‌] يا گوشت خوك باشد كه يقينا همه نجس و پليدند، يا حيوانى كه از روى نافرمانى از دستور خدا [هنگام ذبح‌] نام غير خدا بر آن برده شده؛ پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر] به خوردن آنها ناچار شود در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نكند [گناهى بر او نيست؛] يقينا پروردگارت بسيار آمرزنده و مهربان است.


وَ عَلَي الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما أَوِ الْحَوايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذٰلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ

146

و هر حيوان ناخن‌دار، و پيه گاو و گوسفند را بر يهوديان حرام كرديم مگر چربى‌هايى كه بر پشت يا روده‌هاى آنان است، يا آنچه آميخته و مخلوط با استخوان است؛ اين [تحريم‌] را به سبب ستم كردنشان به آنان كيفر داديم، و يقينا ما راستگوييم.


فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ

147

اگر تو را تكذيب كردند، بگو: پروردگارمان صاحب رحمتى گسترده است، ولى عذاب او هم از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد.


سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّي ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ

148

كسانى كه براى خدا شريك و همتا قرار دادند به زودى خواهند گفت: اگر خدا مى‌خواست نه ما شرك مى‌ورزيديم و نه پدرانمان، و نه چيزى [از حلال خدا را خودسرانه‌] حرام مى‌كرديم [پس شرك و تحريم ما جبرى بوده نه اختيارى‌] كسانى كه پيش از اينان بودند [بر اساس همين عقيده باطل پيامبران را] تكذيب كردند تا عذاب و انتقام ما را چشيدند؛ بگو: آيا نزد شما دانشى [استوار و منطقى مستدل بر عقايدتان‌] هست كه آن را براى ما آشكار كنيد؟ شما فقط از پندارهاى واهى و پوچ پيروى مى‌كنيد و جز به حدس و گمان تكيه نمى‌زنيد.


قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ

149

بگو: دليل و برهان رسا [كه قابل رد، ايراد، شك و ترديد نيست‌] مخصوص خداست، و اگر خدا مى‌خواست قطعا همه شما را [به طور جبر] هدايت مى‌كرد.


قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هٰذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ

150

[به مدعيان تحريم‌هاى خودسرانه‌] بگو: گواهان خود را كه گواهى مى‌دهند بر اينكه خدا اين امور را حرام كرده بياوريد. پس اگر گواهان هم گواهى دادند تو با آنان گواهى مده؛ [زيرا گواهى دادنشان ناحق و نارواست‌] و از هواهاى نفسانى آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، و براى پروردگارشان شريك و همتا قرار مى‌دهند، پيروى مكن.


قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

151

بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بخوانم: اينكه چيزى را شريك او قرار مدهيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از [ترس‌] تنگدستى نكشيد، ما شما و آنان را روزى مى‌دهيم، و به كارهاى زشت چه آشكار و چه پنهانش نزديك نشويد، و انسانى را كه خدا محترم شمرده جز به حق نكشيد؛ خدا اين [گونه‌] به شما سفارش كرده تا بينديشيد.


وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبيٰ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

152

و به مال يتيم جز به روشى كه نيكوتر است، نزديك نشويد تا به حد بلوغ [بدنى و عقلى‌] خود برسد، و پيمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف كامل و تمام بدهيد؛ هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمى‌كنيم؛ و هنگامى كه سخن گوييد، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد، و به پيمان خدا وفا كنيد؛ خدا اين [گونه‌] به شما سفارش كرده تا پند گيريد.


وَ أَنَّ هٰذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

153

و مسلما اين [برنامه‌هاى محكم و استوار و قوانين و مقررات حكيمانه‌] راه راست من است؛ بنابراين از آن پيروى كنيد و از راه‌هاى ديگر پيروى مكنيد كه شما را از راه او پراكنده مى‌كند؛ خدا اين [گونه‌] به شما سفارش كرده تا پرهيزكار شويد.


ثُمَّ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ تَماماً عَلَي الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ

154

سپس به موسى كتاب داديم براى اينكه [نعمت خود را] بر آنان كه نيكى كردند كامل كنيم، و براى اينكه همه احكام و معارفى كه مورد نياز بنى‌اسرائيل بود، تفصيل و توضيح دهيم و براى اينكه هدايت و رحمت [بر آنان‌] باشد تا به ديدار [پاداش و مقام قرب‌] پروردگارشان ايمان آورند.


وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

155

و اين [قرآن‌] كتابى پرفايده است كه ما آن را نازل كرديم پس آن را پيروى كنيد و [از مخالفت با آن‌] بپرهيزيد تا مشمول رحمت شويد.


أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَليٰ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ

156

[آرى، قرآن را نازل كرديم‌] تا [شما مشركان‌] نگوييد: كتاب آسمانى فقط بر دو گروه پيش از ما [يهود و نصارى‌] نازل شد و [چون به لغت ما نبود] از [ياد گرفتن‌] قرائت آنان و آموزششان بى‌خبر مانديم.


أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْديٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ

157

يا نگوييد: اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مى‌شد، مسلما از آن دو گروه راه يافته‌تر بوديم، اينك برهانى آشكار و هدايت و رحمتى از سوى پروردگارتان براى شما آمد، پس ستمكارتر از كسى كه آيات خدا را تكذيب كند و از آن‌ها روى بگرداند كيست؟ به زودى كسانى [را] كه از آيات ما روى مى‌گردانند، به خاطر روى گرداندنشان به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد.


هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

158

آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان [عذاب‌] به سويشان آيند، يا [قيامت‌] پروردگارت [كه روز جلوه كامل حق و ظهور وانكشاف تام توحيد است‌] بيايد، يا برخى از نشانه‌هاى پروردگارت [مانند مرگ و آثار پس از آن‌] تحقق يابد؟ روزى كه برخى از نشانه‌هاى پروردگارت به ظهور آيد، ايمان آوردن كسى كه پيش از اين ايمان نياورده يا در حال ايمانش عمل شايسته‌اى انجام نداده سودى نخواهد داشت. بگو: [شما با اين وضع ناروايى كه داريد] منتظر [عذاب‌] باشيد. ما هم منتظريم [كه عذاب خدا به شما برسد.]


إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ

159

مسلما كسانى كه دينشان را بخش بخش كردند، وگروه گروه شدند، تو را هيچ پيوندى با آنان نيست، كار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالى كه همواره انجام مى‌دادند، آگاهشان مى‌كند.


مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ

160

هر كس كار نيك بياورد، پاداشش ده برابر آن است، و آنان كه كار بد بياورند، جز به مانند آن مجازات نيابند و مورد ستم قرار نمى‌گيرند.


قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

161

بگو: يقينا پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرد، به دينى پايدار و استوار، دين ابراهيم يكتاپرست حق‌گرا، و از مشركان نبود.


قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

162

بگو: مسلما نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است.


لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ

163

او را شريكى نيست، و به اين [يگانه‌پرستى‌] مأمورم، و نخستين كسى هستم كه [در اين آيين‌] تسليم [فرمان‌ها و احكام‌] اويم.


قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

164

بگو: آيا جز خدا پروردگارى بجويم در حالى كه او پروردگار هر چيزى است؟! و هيچ كس جز به زيان خود [عمل زشتى‌] مرتكب نمى‌شود، و هيچ سنگين بارى بار گناه ديگرى را بر نمى‌دارد؛ سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان خواهد بود، پس شما را به [حقانيت‌] آنچه درباره آن [با مردم مؤمن‌] اختلاف مى‌كرديد، آگاه مى‌كند.


وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ

165

اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل‌هاى گذشته‌] قرار داد، و [پايه‌هاى مادى و معنوى‌] برخى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد؛ قطعا پروردگارت زود كيفر است، و يقينا بسيار آمرزنده و مهربان است.


سوره الاعراف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ المص

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ المص


كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْريٰ لِلْمُؤْمِنِينَ

2

اين كتابى [با عظمت‌] است كه به سوى تو نازل شده است؛ پس نبايد در سينه‌ات از ناحيه [تبليغ‌] آن تنگى و فشار باشد، تا به وسيله آن مردم را بيم دهى، و براى مؤمنان [مايه‌] تذكر و پند باشد.


اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ

3

آنچه را از سوى پروردگارتان به جانب شما نازل شده پيروى كنيد، و از معبودانى غير او پيروى ننماييد، ولى بسيار اندك و كم پند مى‌گيريد.


وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ

4

چه بسيار شهرهايى كه اهلش را [به سبب گناهانشان‌] هلاك كرديم و عذاب ما در حالى كه شب يا نيم روز در استراحت و آرامش بودند، به آنان رسيد!!


فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ

5

زمانى كه عذاب ما به سويشان آمد، اعترافشان جز اين نبود كه گفتند: قطعا ما ستمكار بوده‌ايم.


فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ

6

[روز قيامت‌] از كسانى كه پيامبران به سويشان فرستاده شده [درباره پذيرفتن و نپذيرفتن رسالت پيامبران‌]، و از شخص پيامبران [درباره تبليغ دين‌] به طور يقين پرسش خواهيم كرد.


فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ

7

بى‌ترديد براى آنان [در آن روز، عقايد، اعمال و اخلاقشان را] از روى دانشى [دقيق و فراگير] بيان خواهيم كرد؛ [زيرا] ما هيچ‌گاه از آنان غايب نبوده‌ايم.


وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

8

ميزان [سنجش اعمال‌] در آن روز حق است؛ پس كسانى كه اعمال وزن شده آنان سنگين و با ارزش باشد، رستگارند.


وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ

9

و كسانى كه اعمال وزن شده آنان سبك و بى‌ارزش باشد، به سبب اينكه همواره به آيات ما ستم مى‌ورزيدند، به خود زيان زده [و سرمايه وجودشان راتباه كرده‌] اند.


وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ

10

و شما را در زمين جاى داديم، و در آن براى شما وسايل و ابزارزندگى قرار داديم، ولى بسيار اندك و كم سپاس مى‌گزاريد.


وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ

11

و شما را آفريديم، سپس شما را صورت‌گرى كرديم، آن گاه به فرشتگان گفتيم: بر آدم سجده كنيد؛ بى‌درنگ همه سجده كردند، جز ابليس كه از سجده‌كنندگان نبود.


قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ

12

خدا فرمود: هنگامى كه تو را امر كردم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده نكردى؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش پديد آورده‌اى و او را از گل آفريدى.


قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ

13

خدا فرمود: از اين جايگاه و منزلتت [كه عرصه فروتنى و فرمانبردارى است‌] فرود آى؛ زيرا تو را نرسد كه در اين جايگاه بلند، بزرگ منشى كنى پس بيرون شو كه قطعا از خوارشدگانى.


قالَ أَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

14

گفت: مرا تا روزى كه [مردگان‌] برانگيخته شوند، مهلت ده.


قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

15

خدا فرمود: البته تو از مهلت يافتگانى.


قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ

16

گفت: به سبب اينكه مرا به بيراهه و گمراهى انداختى، يقينا بر سر راه راست تو [كه رهروانش را به سعادت ابدى مى‌رساند] در كمين آنان خواهم نشست.


ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ

17

سپس از پيش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان مى‌تازم و [تا جايى آنان را دچار وسوسه و اغواگرى مى‌كنم كه‌] بيشترشان را سپاس‌گزار نخواهى يافت.


قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ

18

خدا فرمود: از اين جايگاه و منزلتت نكوهيده و مطرود بيرون شو كه قطعا هر كه از آنان از تو پيروى كند، بى‌ترديد جهنم را از همه شما لبريز خواهم كرد.


وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ

19

و [گفتيم:] اى آدم! تو و همسرت در اين بهشت سكونت گيريد، و از هر جا [و هر نوع ميوه‌اى‌] كه خواستيد بخوريد، و به اين درخت نزديك مشويد كه ازستمكاران [بر خود] خواهيد شد.


فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ

20

پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه از شرمگاه بدنشان بر آنان پوشيده بود نمايان كند، [وسوسه‌اش اين بود كه به هر دو] گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرده مگر از اين جهت كه مبادا دو فرشته گرديد، يا از جاودانان شويد.


وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ

21

و براى هر دو سوگند سخت و استوار ياد كرد كه يقينا من براى شما از خير خواهانم [و قصد فريب شما را ندارم.]


فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ

22

پس آن دو را با مكر و فريب از مقام و منزلتشان فرود آورد [و به خوردن درخت ممنوعه نزديك كرد]، هنگامى كه از آن درخت چشيدند، شرمگاه بدنشان بر دو نفرشان نمايان شد و هر دو دست به كار چسبانيدن برگ [درختان‌] بهشت به خود شدند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: آيا من شما را از آن درخت نهى نكردم، وبه شما نگفتم: بى‌ترديد شيطان براى شما دشمنى آشكار است؟!


قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ

23

گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزيديم، و اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود.


قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِليٰ حِينٍ

24

خدا فرمود: از اين جايگاه و مقام فرود آييد، در حالى كه دشمن يكديگريد، و براى شما در زمين تا مدتى قرارگاه و مايه برخوردارى است.


قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ

25

پروردگار فرمود: در آن زندگى مى‌كنيد، و در آن مى‌ميريد، و از آن بيرون مى‌آييد.


يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوي ذٰلِكَ خَيْرٌ ذٰلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ

26

اى فرزندان آدم! ما لباسى كه شرمگاهتان را مى‌پوشاند، و لباسى فاخر و گران كه مايه زينت و جمال است، براى شما نازل كرديم؛ و لباس تقوا [كه انسان را از آلودگى‌هاى ظاهر و باطن بازمى‌دارد] بهتر است، و اين [لباس كه با استفاده از آن انسان به سعادت ابدى مى‌رسد] از نشانه‌هاى خداست، باشد كه متذكر [اين حقيقت‌] شوند.


يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ

27

اى فرزندان آدم! شيطان، شما را نفريبد چنان كه پدر و مادرتان را [با فريبكاريش‌] از بهشت بيرون كرد، لباسشان را از اندامشان بر مى‌كشيد تا شرمگاهشان را به آنان بنماياند، او و دار و دسته‌اش شما را از آنجا كه شما آنان را نمى‌بينيد مى‌بينند، ما شياطين را سرپرست و ياران كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‌آورند.


وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

28

چون كار زشتى مرتكب مى‌شوند، مى‌گويند: پدرانمان را بر آن [كار] يافتيم و خدا ما را به آن فرمان داده. بگو: يقينا خدا به كار زشت فرمان نمى‌دهد، آيا چيزى را كه نمى‌دانيد [از روى جهل و نادانى‌] به خدا نسبت مى‌دهيد؟!


قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ

29

بگو: پروردگارم به ميانه‌روى [در همه امور و به اجتناب از افراط و تفريط] فرمان داده، و [امر فرموده‌]: در هر مسجدى [به هنگام عبادت‌] روى [دل‌] خود را [آن گونه‌] متوجه خدا كنيد [كه از هر چيزى غير او منقطع شود]، و او را در حالى كه ايمان و عبادت را براى وى از هر گونه شركى خالص مى‌كنيد بخوانيد؛ همان گونه كه شما را آفريد، [پس از مرگ به او] بازمى‌گرديد.


فَرِيقاً هَديٰ وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ

30

در حالى كه گروهى را [به خاطر نشان دادن لياقت‌] هدايت كرد، و گروهى [به سبب از دست دادن شايستگى‌] گمراهى بر آنان ثابت و قطعى شد، چون اينان شياطين را به جاى خدا سرپرستان و دوستان خود گرفتند، وگمان مى‌كنند كه راه يافتگانند!!


يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ

31

فرزندان آدم! [هنگام هر نماز و] در هر مسجدى، آرايش و زينت [مادى و معنوى خود را متناسب با آن عمل و مكان‌] همراه خود برگيريد، و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد؛ زيرا خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.


قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

32

بگو: زينت‌هاى خدا و روزى‌هاى پاكيزه‌اى را كه براى بندگانش پديد آورد، چه كسى حرام كرده؟! بگو: آنان در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‌اند [البته اگر چه غير مؤمنان هم با آنان در بهره‌ورى شريكند، ولى‌] در قيامت فقط ويژه مؤمنان است؛ ما اين گونه آيات خود را براى گروهى كه مى‌دانند [و اهل دانش و بصيرت‌اند] بيان مى‌كنيم.


قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

33

بگو: پروردگارم فقط كارهاى زشت را چه آشكارش باشد و چه پنهانش، و گناه و ستم ناحق را، و اينكه چيزى را كه خدا بر حقانيت آن دليلى نازل نكرده شريك او قرار دهيد، و اينكه امورى را از روى نادانى و جهالت به خدا نسبت دهيد، حرام كرده است.


وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ

34

براى هر امتى زمانى [معين و اجلى محدود] است، هنگامى كه اجلشان سرآيد، نه ساعتى پس مى‌مانند و نه ساعتى پيش مى‌افتند.


يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقيٰ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

35

اى فرزندان آدم! چون پيامبرانى از جنس خودتان به سويتان آيند كه آياتم را بر شما بخوانند [به آنان ايمان آوريد و آياتم را عمل كنيد]؛ پس كسانى كه [از مخالفت با آنان‌] بپرهيزند و [مفاسد خود را] اصلاح كنند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين شوند.


وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ

36

و آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، و از پذيرفتن آنها تكبر ورزيدند اهل آتش و در آن جاودانه‌اند.


فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّي إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ

37

پس ستمكارتر از كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند، يا آيات او را تكذيب مى‌كنند، كيست؟! آنانند كه سهمشان از آنچه كه [از نعمت ها] مقرر و مقدر شده به آنان مى‌رسد. تا هنگامى كه فرستادگان ما براى ستاندن جانشان به سويشان آيند، مى‌گويند: بت‌ها و معبودهايى كه به جاى خدا مى‌پرستيديد، كجايند؟ [تا شما را از سختى‌هاى مرگ و پس از آن نجات دهند] مى‌گويند: از دست ما رفتند؛ و بر ضد خود گواهى دهند كه كافر بوده‌اند.


قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّي إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هٰؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لٰكِنْ لا تَعْلَمُونَ

38

خدا مى‌فرمايد: شما هم در ميان گروه‌هايى از جن و انس كه پيش از شما بودند در آتش درآييد، هرگاه گروهى وارد شوند، هم مسلكان خود را لعنت كنند تا آنكه همه آنان با خفت و خوارى در آتش جمع شوند، آن گاه پيروانشان درباره پيشوايانشان گويند: پروردگارا! اينان ما را به گمراهى كشيدند، پس عذابشان را از آتش دو چندان گردان؛ خدا مى‌فرمايد: براى هر كدامتان دو چندان است، ولى نمى‌دانيد.


وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ

39

و پيشوايانشان به پيروانشان گويند: شما را بر ماهيچ برترى و امتيازى نيست [كه عذابتان كمتر باشد] پس به كيفر آن اعمال زشتى كه مرتكب مى‌شديد، عذاب را بچشيد.


إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّي يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ

40

قطعا كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و از پذيرفتن آنها تكبر ورزيدند، درهاى آسمان [براى نزول رحمت‌] بر آنان گشوده نخواهد شد، و در بهشت هم وارد نمى‌شوند مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن درآيد!! [پس هم چنانكه ورود شتر به سوراخ سوزن محال است، ورود آنان هم به بهشت محال است؛] اين‌گونه گنهكاران را كيفر مى‌دهيم.


لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ

41

براى آنان بسترى از دوزخ و برفرازشان پوشش‌هايى از آتش است، و ما اين گونه ستمكاران را پاداش مى‌دهيم.


وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ

42

و كسانى كه ايمان آوردند و [به اندازه طاقت خود] كارهاى شايسته انجام دادند، اهل بهشت‌اند و در آن جاودانه‌اند، [چرا كه‌] ما هيچ كس را جز به اندازه طاقتش تكليف نمى‌كنيم.


وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهٰذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

43

و آنچه از كينه و خشم در سينه‌هاى آنان است، بر مى‌كنيم [تا در بهشت با خوشى و سلامت كامل كنار هم زندگى كنند؛] از زير [كاخ‌ها و عمارت‌هاى‌] شان نهرها جارى است و مى‌گويند: و همه ستايش‌ها ويژه خداست كه ما را به اين [نعمت ها] هدايت كرد، و اگر خدا ما را هدايت نمى‌كرد هدايت نمى‌يافتيم، مسلما پيامبران پروردگارمان حق را به سوى ما آوردند، و ندايشان مى‌دهند به پاداش اعمال شايسته‌اى كه همواره انجام مى‌داديد، اين بهشت را به ارث برديد.


وَ ناديٰ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الظَّالِمِينَ

44

و بهشتيان، دوزخيان را آواز مى‌دهند كه: ما آنچه را كه پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق يافتيم، آيا شما هم آنچه را كه پروردگارتان وعده داده بود، حق يافتيد؟ گويند: آرى؛ پس آواز دهنده‌اى در ميان آنان آواز دهد كه: لعنت خدا بر ستمكاران باد.


الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ

45

هم آنان كه مردم را همواره از راه خدا بازمى‌دارند و مى‌خواهند آن را [با وسوسه و اغواگرى‌] كج نشان دهند، و به روز قيامت كافرند.


وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَي الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ

46

و ميان آن دو [گروه بهشتيان و دوزخيان‌] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى [با مقام و منزلت‌اند] كه هر كدام از دو گروه را به نشانه‌هايشان مى‌شناسند، و بهشتيان را كه وارد بهشت نشده‌اند، ولى ورود به آن را اميد دارند، آواز مى‌دهند كه: درود بر شما.


وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

47

و چون بهشتيان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخيان گردانده شود، گويند: پروردگارا! ما را با گروه ستمكاران قرار مده.


وَ ناديٰ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنيٰ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ

48

و اهل اعراف مردانى را كه از نشانه‌هايشان مى‌شناسند، آواز مى‌دهند [و به عنوان سرزنش‌] مى‌گويند: [امكانات مادى‌و] جمعيت [انسانى‌] شما و تكبرى كه مى‌ورزيديد، عذابى را از شما دفع نكرد.


أَ هٰؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ

49

[سپس با توجه دادن دوزخيان به سوى اهل ايمان مى‌گويند:] آيا اينان كسانى نبودند كه در دنيا سوگند ياد مى‌كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نمى‌رساند؟ [پس به مؤمنان مى‌گويند:] به بهشت در آييد كه نه بيمى برشماست و نه اندوهگين مى‌شويد.


وَ ناديٰ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَي الْكافِرِينَ

50

و دوزخيان بهشتيان را آواز مى‌دهند كه: از آب [خوشگوار] يا از آنچه خدا روزى شما فرموده بر ما فرو ريزيد. پاسخ مى‌دهند: خدا آب و نعمت هاى بهشتى را بر كافران حرام كرده است.


الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هٰذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ

51

آنان كه دينشان را سرگرمى و بازى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفت، پس ما امروز از ياد مى‌بريمشان، همان گونه كه آنان ديدار امروزشان را از ياد بردند وهمواره آيات ما را انكار مى‌كردند.


وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَليٰ عِلْمٍ هُديً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

52

و براى آنان كتابى [عظيم و با ارزش‌] آورديم كه آن را از روى دانشى [گسترده و دقيق‌] بيان كرديم، در حالى كه براى گروهى كه ايمان آوردند، سراسر هدايت و رحمت است.


هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ

53

آيا [منكران قرآن براى باور كردن آن‌] جز تحقق وعده‌هايش را انتظار مى‌برند؟! روزى كه حقايق بيان شده در آن [به صورتى ظاهر و آشكار] بيايد، كسانى كه از پيش، آن را فراموش كرده بودند، مى‌گويند: يقينا فرستادگان پروردگارمان حق را آوردند [ولى ما آن را نپذيرفتيم،] پس آيا [در چنين روزى‌] شفاعت كنندگانى براى ما هست كه ما را شفاعت كنند يا [به دنيا] بازگردانده مى‌شويم تا كارى غير آنچه انجام مى‌داديم، انجام دهيم؟! به راستى آنان [سرمايه‌] وجودشان را تباه كردند و آنچه را به دروغ [به عنوان شريك خدا به خدا] نسبت مى‌دادند [از دستشان رفت و] گم شد.


إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ

54

به يقين پروردگار شما خداست كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر تخت [فرمانروايى و تدبير امور آفرينش‌] چيره و مسلط شد، شب را در حالى كه همواره با شتاب روز را مى‌جويد بر روز مى‌پوشاند، و خورشيد و ماه و ستارگان را كه مسخر فرمان اويند [پديد آورد]؛ آگاه باشيد كه آفريدن و فرمان [نافذ نسبت به همه موجودات‌] مخصوص اوست؛ هميشه سودمند و با بركت است، پروردگار عالميان.


ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

55

پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و مخفيانه بخوانيد [و از آداب و شرايط دعا تجاوز نكنيد]؛ يقينا خدا متجاوزان را دوست ندارد.


وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ

56

و در زمين پس از اصلاح آن [به وسيله رسالت پيامبران‌] فساد مكنيد، و خدا را از روى بيم و اميد بخوانيد، كه يقينا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.


وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّي إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتيٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

57

و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران‌] رحمتش به عنوان مژده دهنده مى‌فرستد تا هنگامى كه ابرهاى سنگين بار را بردارند، آن را به سوى سرزمينى مرده مى‌رانيم، پس به وسيله آن باران نازل مى‌كنيم و به وسيله باران از هر نوع ميوه [از زمين‌] بيرون مى‌آوريم [و] مردگان را نيز [در روز قيامت‌] اين گونه [از لابلاى گورها] بيرون مى‌آوريم، [باد، ابر، باران، زمين، روييدن گياهان و انواع ميوه‌ها را مثل زديم‌] تا متذكر [اراده و قدرت بى‌نهايت خدا] شويد.


وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ

58

و زمين پاك است كه گياهش به اذن پروردگارش بيرون مى‌آيد، و زمينى كه ناپاك است، جز گياهى اندك و بى‌سود از آن بيرون نمى‌آيد؛ اين گونه نشانه‌ها را براى گروهى كه سپاس گزارند [به صورت‌هاى گوناگون‌] بيان مى‌كنيم.


لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِليٰ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

59

به يقين، نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس به آنان گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، كه شما را جز او معبودى نيست، من قطعا از عذاب روزى بزرگ بر شما مى‌ترسم.


قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

60

اشراف و سران قومش گفتند: مسلما ما تو را در گمراهى آشكار مى‌بينيم!


قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لٰكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ

61

گفت: اى قوم من! هيچ گمراهى و انحرافى در من نيست، بلكه من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم.


أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

62

پيام‌هاى پروردگارم را به شما مى‌رسانم، و براى شما خيرخواهى مى‌كنم و از سوى خدا حقايقى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد.


أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَليٰ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

63

آيا تعجب كرديد كه بر مردى از جنس خودتان معارفى از سوى پروردگارتان آمده تا شما را [از عذاب دنيا و آخرت‌] بيم دهد، و تا شما پرهيزكارى كنيد و براى اينكه مورد رحمت قرار گيريد؟!


فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ

64

پس او را تكذيب كردند، ما هم او و كسانى كه در كشتى همراهش بودند، نجات داديم و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق نموديم؛ زيرا آنان گروهى كوردل بودند.


وَ إِليٰ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ

65

و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم، گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه شما را جز او معبودى نيست، آيا [از زشتى‌ها] نمى‌پرهيزيد؟


قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ

66

اشراف و سران قومش كه كافر بودند گفتند: ما تو را در سبك مغزى و نادانى مى‌بينيم و تو را از دروغگويان مى‌پنداريم!!


قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لٰكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ

67

گفت: اى قوم من! در من هيچ سبك مغزى و نادانى نيست، بلكه من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم.


أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ

68

پيام‌هاى پروردگارم را به شما مى‌رسانم و براى شما خيرخواهى امينم.


أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَليٰ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

69

آيا تعجب كرديد كه بر مردى از جنس خودتان معارفى از سوى پروردگارتان آمده تا شما را [از عذاب دنيا و آخرت‌] بيم دهد؟! و به ياد آوريد كه شما را جانشينانى پس از قوم نوح قرار داد، و شما را در آفرينش [جسم و جان‌] نيرومندى و قدرت افزود، پس نعمت هاى خدا را به ياد آوريد تا رستگار شويد.


قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

70

گفتند: آيا به سوى ما آمده‌اى كه ما فقط خدا را بپرستيم، و آنچه را پدرانمان مى‌پرستيدند واگذاريم؟ اگر از راستگويانى آنچه را از عذاب و گزند به ما وعده مى‌دهى براى ما بياور.


قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ

71

گفت: يقينا از سوى پروردگارتان بر شما عذاب و خشمى مقرر شده، آيا درباره نام‌هاى [بى‌هويتى‌] كه خود و پدرانتان بت‌ها را به آن ناميده‌ايد، و خدا هيچ دليل و برهانى بر [حقانيت‌] آنان نازل نكرده با من مجادله و ستيزه مى‌كنيد؟ پس منتظر [عذاب خدا] باشيد و من هم با شما از منتظرانم.


فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ

72

پس [هنگام نزول عذاب‌] او و كسانى را كه همراهش بودند به رحمتى از سوى خود نجات داديم و بنياد آنان كه آيات ما را تكذيب كردند و مؤمن نبودند، بركنديم.


وَ إِليٰ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ

73

و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه شما را جز او معبودى نيست، براى شما دليلى روشن از جانب پروردگارتان آمده است، اين ماده شتر خداست كه براى شما نشانه‌اى [بر صدق رسالت من‌] است، پس او را واگذاريد تا در زمين خدا بخورد و آزار و گزندى به او نرسانيد كه عذابى دردناك شما را خواهد گرفت.


وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

74

و به ياد آوريد كه خدا شما را جانشينانى پس از قوم عاد قرار داد، و در زمين، جاى [مناسبى‌] به شما بخشيد كه از مكان‌هاى هموارش براى خود قصرها بنا مى‌كنيد، و از كوه‌ها خانه‌هايى مى‌تراشيد، پس نعمت هاى خدا را ياد كنيد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد.


قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ

75

اشراف و سران قومش كه تكبر و سركشى مى‌ورزيدند به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا شما يقين داريد كه صالح از سوى پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور يقين ما به آيينى كه فرستاده شده مؤمنيم.


قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ

76

مستكبران گفتند: ما به آيينى كه شما به آن ايمان آورديد، كافريم!


فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ

77

پس آن ماده شتر را پى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچى نمودند و به صالح گفتند: اگر از پيامبران هستى عذابى كه همواره به ما وعده مى‌دهى، بياور.


فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ

78

پس زلزله‌اى سخت آنان را فرا گرفت، و در خانه‌هايشان [به رو درافتاده‌] جسمى بى‌جان شدند!


فَتَوَلَّيٰ عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لٰكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ

79

پس صالح از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! قطعا من پيام پروردگارم را به شما رساندم، و برايتان خيرخواهى كردم، ولى شما خيرخواهان را دوست نداريد.


وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ

80

و لوط را [به ياد آوريد] هنگامى كه به قومش گفت: آيا آن كار بسيار زشت و قبيح را كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است، مرتكب مى‌شويد؟!


إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

81

شما [بدون توجه به حقوق همسران و غافل از اينكه نعمت غريزه جنسى براى بقاى نسل است‌] از روى ميل شديدى كه به آن [كار بسيار زشت‌] داريد به سوى مردان مى‌آييد، [نه فقط در اين كار متجاوز از حدود انسانيت هستيد] بلكه در امور ديگر هم گروهى متجاوز هستيد.


وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ

82

وپاسخ قومش جز اين نبود كه به يكديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون كنيد؛ زيرا مردمانى‌اند كه همواره خود را پاك نشان مى‌دهند.


فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ

83

پس او و اهلش را نجات داديم مگر همسرش كه از باقى‌ماندگان [در ميان كافران‌] بود.


وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ

84

و بر آنان بارشى [بى‌نظير از سنگ‌هاى آتشين‌] بارانديم، پس با تأمل بنگر كه سرانجام گنهكاران چگونه بود؟!


وَ إِليٰ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ

85

و به سوى مردم مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم،] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه شما را جز او معبودى نيست، يقينا برهانى روشن از سوى پروردگارتان براى شما آمد، پس پيمانه و ترازو را تمام و كامل بدهيد، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مكاهيد، و در زمين پس از اصلاح آن [به وسيله رسالت پيامبران‌] فساد مكنيد، اين [امور] براى شما بهتر است، اگر مؤمنيد.


وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ

86

و بر سر هر راهى منشينيد كه كسانى را كه به خدا ايمان آورده‌اند [به مصادره اموال، شكنجه و باج خواهى‌] بترسانيد، و از راه خدا بازداريد، و بخواهيد آن را [با وسوسه و اغواگرى‌] كج نشان دهيد؛ و به ياد آورديد زمانى كه جمعيت اندكى بوديد، ولى او [يعنى خداوند] شما را فزونى داد، و با تأمل بنگريد كه سرانجام مفسدين چگونه بود؟


وَ إِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّي يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ

87

و اگر گروهى از شما به آيينى كه من به آن فرستاده شده‌ام، ايمان آوردند و گروهى ايمان نياوردند، پس [شما مؤمنان‌] شكيبايى ورزيد تا خدا ميان ما داورى كند، كه او بهترين داوران است.


جزء قبل

جزء 8 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان