و اگر فرستيم بسوى ايشان فرشتگان را و سخن گويند با ايشان مردگان و گرد آريم بر ايشان همه چيز را روبروى نيستند كه ايمان آرند جز آنكه بخواهد خدا و ليكن بيشتر ايشان نمىدانند
و بدينسان قرار داديم براى هر پيمبرى دشمنى شياطين آدمى و پرى كه وحى فرستند بعضى از ايشان بسوى بعضى سخنان بيهوده را بفريب و اگر مىخواست پروردگار تو نمىكردندش پس بگذارشان به آنچه دروغ مىبندند
و تا بشنوندش دلهاى آنان كه ايمان نمىآورند به آخرت و تا پسندش دارند و تا فراهم آرند از گناه آنچه ايشانند فراهمكنندگان
آيا جز خدا داورى جويم و اوست آنكه فرستاد بسوى شما كتاب را به تفصيل و آنان كه داديمشان كتاب را دانند كه آن است فرود آمده از پروردگار تو به حق پس نباش از شككنندگان
و انجام يافت سخن پروردگار تو به راستى و داد نيست برگردانندهاى براى سخنان او و او است شنونده دانا
و اگر فرمانبرى بيشتر آنان را كه در زمينند گمراهت كنند از راه خدا پيروى نمىكنند جز گمان را و نيستند جز پندارندگان
همانا پروردگار تو داناتر است بدانكه گمراه شود از راه او و او است داناتر به هدايتشدگان
پس بخوريد از آنچه برده شده است نام خدا بر آن اگر هستيد به آيتهاى او ايمانآورندگان
و چه شود شما را نخوريد از آنچه نام خدا بر آن برده شده است حالى كه تفصيل داده است براى شما آنچه را حرام كرده است بر شما جز آنچه ناگزير شويد بدان و همانا بسيارى گمراه مىكنند به هوسهاى خود به نادانى و هرآينه پروردگار تو داناتر است به تجاوزكنندگان
و رها كنيد آشكار گناه و نهانش (يا برون گناه و درونش را) همانا آنان كه فراهم آورند گناه را بزودى كيفر شوند بدانچه بودند فراهم مىآوردند
و نخوريد از آنچه برده نشده است نام خدا بر آن و هرآينه آن است نافرمانى و همانا شياطين وحى كنند بسوى دوستان خود تا درستيزند با شما و اگر فرمان بريد ايشان را هرآينه باشيد شركورزندگان
آيا آنكه مردارى بود پس زندهاش كرديم و قرار داديم براى او روشنايى كه راه رود بدان در مردم همانند آن است كه در تاريكيها نيست برون آينده از آنها بدينسان آراسته شد براى كافران آنچه بودند مىكردند
و بدينسان نهاديم در هر شهر سران گنهكارانش را تا نيرنگ آرند در آن و نيرنگ نياورند جز بر خويشتن و درنمىيابند
و هر گاه بيايدشان آيتى گويند ايمان نياريم تا آورده شويم همانند آنچه آورده شدند فرستادگان خدا خدا داناتر است كجا نهد پيمبرى خويش را بزودى رسد آنان را كه گناه كردند خواريى نزد خدا و عذابى سخت بدانچه بودند نيرنگ مىباختند
آن را كه خواهد خدا هدايت كند بگشايد سينه او را براى اسلام و آن را كه خواهد گمراه سازد بگرداند سينهاش را تنگ فشرده چنان كه گويى سخت مىرود به آسمان بدينسان نهد خدا پليد را بر آنان كه ايمان نمىآورند
و اين است راه پروردگار تو راست همانا تفصيل داديم آيتها را براى گروهى كه يادآور شوند
آنان را است خانه آرامش نزد پروردگار خويش و او است دوست ايشان بدانچه بودند مىكردند
و روزى كه گردشان آرد همگى اى گروه پرى همانا فراوان گرفتيد از آدمى و گفتند دوستان ايشان از آدميان پروردگارا بهرهمند شدند بعضى از ما به بعضى و رسيديم سرآمدى را كه براى ما نهادى گفت آتش است جايگاه شما جاودانان در آن جز آنچه خدا خواهد همانا پروردگار تو است حكيم دانا
و بدينسان دوست گردانيم بعضى ستمگران را با بعضى بدانچه بودند فراهم ميكردند
اى گروه پرى و آدمى آيا نيامد شما را فرستادگانى از شما كه بسرايند بر شما آيتهاى مرا و بترسانند شما را از رسيدنتان بدين روز گفتند گواهى داديم بر خويشتن و بفريفتشان زندگانى دنيا و گواهى دادند بر خويش كه بودند كافران
اين بدان است كه نيست پروردگار تو نابودكننده شهرها به ستم حالى كه باشند مردم آنها بىخبران
و هر كدام را پايههايى است از آنچه كردند و نيست پروردگار تو غافل از آنچه مىكنند
و پروردگار تو است بىنياز مهربان اگر خواهد ببرد شما را و جانشين سازد پس از شما هر چه را خواهد چنان كه پديد آورد شما را از نژاد گروه دگران
همانا وعدههاى شما است آينده و نيستيد شما به عجزآرندگان
بگو اى قوم بكنيد هر آنچه توانيد كه منم كننده زود است بدانيد كه را است پايان خانه همانا رستگار نشوند ستمگران
و قرار دادند براى خدا از آنچه بيافريده است از كشت و دامها بهرهاى پس گفتند اين براى خدا بر پندار ايشان و اين براى شريكان پس آنچه براى شريكان ايشان است نرسد به خدا و آنچه براى خدا است برسد به شريكان ايشان چه زشت است آنچه حكم مىكند
و بدينسان آراستند براى بسيارى از مشركان كشتن فرزندانشان را شريكان ايشان تا بلغزانندشان و تا آشفته سازند بر ايشان دينشان را و اگر مىخواست خدا نمىكردندش پس بگذار ايشان را با آنچه دروغ مىبندند
و گفتند اين است دامها و كشتى بازداشت شده نچشدش جز آنكه خواهيم پندار ايشان و دامهايى كه حرام است پشتهاى آنها و دامهايى كه نبرند نام خدا را بر آنها به دروغبستن بر او بزودى كيفرشان دهد بدانچه بودند دروغ مىبستند
و گفتند آنچه در شكمهاى اين دامها است مختص مردان ما است و حرام است بر همسران ما و اگر مردارى باشد پس ايشانند در آن شريكان بزودى كيفرشان دهد ستودن ايشان را همانا او است حكيم دانا
همانا زيان كردند آنان كه كشتند فرزندان خود را بى خردانه به نادانى و حرام كردند آنچه را خدا روزيشان داده است به دروغبستن بر خدا همانا گمراه شدند و نبودند از هدايتشدگان
و او است آنكه پديد آورده است باغهاى افراشته و ناافراشته و خرمابن و كشتزار حالى كه گوناگون است ميوه (يا مزه) آن و زيتون و انار را همانند و ناهمانند بخوريد از ميوه آن هنگامى كه ميوه دهد و بپردازيد بهره آن را روز درويدنش و اسراف نكنيد كه او دوست ندارد اسرافكنندگان را
و از دامها باربرنده و بسترى را بخوريد از آنچه روزى داده است شما را خداوند و پيروى نكنيد گامهاى شيطان را كه او است براى شما دشمنى آشكار
هشت جفت از ميش دو و از بزغاله دو بگو آيا دو نر را حرام كرده است يا دو ماده را يا آنچه فراگرفته است زهدانهاى دو ماده آگهى دهيد مرا به دانايى اگر هستيد راستگويان
و از شتر دو و از گاو دو بگو آيا دو نر را حرام كرد يا دو ماده را يا آنچه را فراگرفت زهدانهاى دو ماده يا بوديد شما گواهان هنگامى كه اندرز داد شما را خدا بدين پس كيست ستمگرتر از آنكه ببندد بر خدا دروغى را تا گمراه كند مردم را به نادانى همانا خدا هدايت نكند گروه ستمكاران را
بگو نمىيابم در آنچه به من وحى شده است حرامى را بر خورندهاى كه بخوردش جز آنكه مردار باشد يا خونى ريخته يا گوشت خوك كه آن است پليد يا نافرمانى كه نام جز خدا بر آن برده شده است پس آنكه ناچار شود نه ستمكار و نه تجاوزكننده همانا پروردگار تو است آمرزنده مهربان
و بر آنان كه جهود شدند حرام كرديم هر ناخندارى را و از گاو و گوسفند حرام كرديم بر ايشان پيههاى آنها را جز آنچه برگرفته است پشتهاى آنها يا پشكلدانها يا آنچه آميخته است با استخوان اين را كيفر بديشان داديم به ستمگريشان و هرآينه مائيم راستگويان
پس اگر تكذيب كردند بگو همانا پروردگار شما است خداوند رحمتى پهناور و برنگردد خشمش از گروه گنهكاران
زود است گويند آنان كه شرك ورزيدند اگر مىخواست خدا مشرك نمىشديم ما و نه پدران ما و نه حرام مىكرديم چيزى را بدينسان تكذيب كردند آنان كه پيش از ايشان بودند تا چشيدند خشم ما را بگو آيا نزد شما دانشى است كه برون آريدش براى ما پيروى نمىكنيد جز پندار را و نيستيد شما جز گمانآوران
بگو خداى را است حجت رسا و اگر مىخواست هرآينه رهبرى مىكرد شما را همگى
بگو بياريد گواهان خويش را كه گواهى مىدهند آنكه خدا حرام كرده است اين را پس اگر گواهى دادند تو گواهى نده با ايشان و پيروى نكن هوسهاى آنان را كه تكذيب نمودند آيتهاى ما را و آنان كه ايمان نمىآورند به آخرت و ايشانند به پروردگار خويش شركورزان
بگو بيائيد بخوانم بر شما آنچه را كه حرام كرده است پروردگار شما بر شما كه شرك نورزيد بدو چيزى را و به پدر و مادر نكويى كنيد و نكشيد فرزندان خويش را از تنگدستى ما روزى دهيم شما و ايشان را و گرد ناشايستهها (فواحش) نگرديد آنچه آشكار است از آنها و آنچه نهان و نكشيد تنى را كه خدا حرام كرده است جز به حق اين است آنچه خدا به شما اندرز داده است شايد به خرد يابيد
و نزديك نشويد به دارايى يتيم جز بدانچه نكوتر است تا برسد به نيروهاى (به جوانى) خويش خويش و بپردازيد پيمانه و سنجش را به داد تكليف نكنيم كسى را جز به مقدار تواناييش و هر گاه سخنى گفتيد دادگرى كنيد اگرچه باشد خويشاوند و به پيمان خدا وفا كنيد اين است آنچه توصيه كرده است شما را بدان شايد يادآور شويد
و آنكه اين است راه من راست پس پيرويش كنيد و پيروى نكنيد راهها را كه پراكندهتان كند از راه او بدين توصيه كرده است شما را شايد پرهيزكارى كنيد
سپس داديم به موسى كتاب را تمامى بر آنكه نكوكارى كرد (يا بر آنچه نكويى كرد) و تفصيلى براى همه چيز و هدايت و رحمتى شايد به ملاقات پروردگار خود ايمان آرند
و اين است كتابى فرستاديمش فرخنده پس پيرويش كنيد و پرهيزكارى كنيد شايد رحم آورده شويد
تا نگوئيد جز اين نيست كه فرود آورده شد كتاب بر دو گروه پيش از ما و بوديم از درس گرفتنشان بىخبران
يا گوئيد اگر بر ما فرستاده مىشد كتاب هر آينه بوديم هدايتيافتهتر از ايشان اينك بيامد شما را نشانى از پروردگار شما و هدايت و رحمتى پس كيست ستمگرتر از آنكه دروغ پندارد آيتهاى خدا را و بازدارد از آنها بزودى پاداش دهيم آنان را كه بازمى دارند از آيتهاى ما عذاب زشت را بدانچه بودند بازمىداشتند
آيا انتظار دارند جز آنكه بيايندشان فرشتگان يا بيايد پروردگار تو يا بيايد پارهاى از آيات پروردگار تو روزى كه مىآيد پارهاى از آيات پروردگار تو سود ندهد كسى را ايمان آوردنش اگر ايمان نياورده است از پيش يا نيندوخته است در ايمان خود خبرى را بگو پس منتظر باشيد كه مائيم منتظران
همانا آنان كه پراكنده ساختند دين خود را و شدند گروههايى نيستى تو از ايشان در چيزى جز اين نيست كه كار آنان با خدا است پس آگهيشان دهد بدانچه بودند مىكردند
آن كس كه نكويى آورد وى را است ده برابر آن و آن كس كه زشتى آورد كيفر نشود جز همانند آن و ايشان ستم نمىشوند
بگو همانا مرا هدايت كرده است پروردگارم بسوى راهى راست دينى استوار آئين ابراهيم يكتاپرست و نبوده است از شركورزان
بگو همانا نماز من و پرستش من و زندگيم و مرگم از آن خداوند است پروردگار جهانيان
نيست انبازى براى او و بدان مأمور شدم و منم نخستين اسلامآرندگان
بگو آيا جز خدا پروردگارى جويم و او است پروردگار همه چيز و نيندوزد هر كسى جز بر خويشتن و برندارد باربرى بار دگرى را پس بسوى پروردگار شما است بازگشت شما تا آگهيتان دهد بدانچه بوديد در آن اختلاف مىكرديد
و او است آنكه گردانيد شما را جانشينان زمين و برترى داد گروهى از شما را بر گروهى پايههايى تا بيازمايدتان در آنچه به شما داده است همانا پروردگار تو است زود شكنجه (شتابنده در عقوبت) و همانا او است آمرزنده مهربان
سوره الاعراف
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ الف لام میم صاد
كتابى است كه فرستاده شده است بسوى تو پس نباشد در سينهات تنگيى از آن تا بترسانى بدان و يادآوردنى است براى مؤمنان
پيروى كنيد آنچه را فرستاده شده است بسوى شما از پروردگارتان و پيروى نكنيد جز آن دوستانى را چه كم يادآور مىشويد
و بسا شهرى كه نابودش ساختيم پس بيامدش خشم ما شبانگاه يا به خواب نيمروز بودند
پس نبود سخن ايشان هنگامى كه بيامدشان خشم ما جز آنكه گفتند همانا بوديم ما ستمگران
پس خواهيم پرسيد آنان را كه به سويشان فرستاده شد و خواهيم پرسيد از فرستادگان
سپس هرآينه فرامىخوانيم بر ايشان به دانش و نبوديم ما غائبان
و سنجش در آن روز حق است پس آنكه سنگين شود ترازوهايش آنانند رستگاران
و آنكه سبك گردد ترازوهايش آنانند كه زيان كردند خويشتن را بدانچه بودند به آيتهاى ما ستم مىكردند
همانا جايگزين ساختيم شما را در زمين و نهاديم در آن روزيهايى براى شما چه كم شكرگزاريد
و همانا آفريديمتان پس صورتگريتان كرديم و سپس گفتيم به فرشتگان سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند جز ابليس كه نشد از سجده كنندگان
گفت چه چيز بازداشتت كه سجده نياوردى گاهى كه فرموديمت گفت كه من بهترم از او مرا از آتش آفريدى و او را از گل
گفت فرود شو از آن نرسد تو را كه كبر ورزى در آن پس برون شو كه تويى از سرافكندگان
گفت مهلتم ده تا روزى كه برانگيخته شوند
گفت همانا تويى از مهلتدادگان
گفت پس بدانكه مرا گمراه كردى همانا در كمينشان نشينم بر راه راست تو
سپس بر ايشان درآيم از پيش رويشان و از پشت سرشان و از راستها و چپهاى ايشان و نيابى بيشتر ايشان را شكرگزاران
گفت برون شو از آن نكوهيده سرافكنده هر آنكه تو را پيروى كند از ايشان همانا پر سازم دوزخ را از شما همگى
و اى آدم بيارام تو و همسرت در بهشت پس بخوريد از هر جا خواهيد و نزديك نشويد بدين درخت كه مىشويد از ستمگران
پس بفريفتشان شيطان تا بنماياند بديشان آنچه را نهان بود از ايشان از عورتهاى ايشان و گفت همانا نهى نكرده است شما را پروردگارتان از اين درخت مگر تا نباشيد دو فرشته يا باشيد از جاودانان
و سوگند آوردشان كه منم براى شما از اندرزدهندگان
پس سرنگونشان ساخت به فريب تا گاهى كه چشيدند از آن درخت پديدار شد براى ايشان عورتهاشان و آغاز كردند گرد مىآوردند بر خود از برگهاى بهشت و بانگ زد بديشان پروردگارشان كه آيا نهى نكردم شما را از اين درخت و نگفتم به شما كه شيطان براى شما دشمنى است آشكار
گفتند بار پروردگارا ستم كرديم خويش را و اگر نيامرزى ما را و رحم نكنى بر ما هرآينه باشيم از زيانكاران
گفت فرود شويد گروهى از شما دشمن گروهى و شما را است در زمين قرارگاه و بهرهاى تا زمانى
گفت در آن زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن بيرون آورده شويد
اى فرزندان آدم همانا فرستاديم بر شما جامه كه بپوشد عورتهاى شما را و ساز و برگى و لباس پرهيزكارى بهتر است اين است از آيتهاى خدا شايد يادآور شوند
اى فرزندان آدم نفريبد شما را شيطان چنان كه برون كرد پدر و مادر شما را از بهشت برمىگزيند كند از ايشان رخت ايشان را تا بنمايد بديشان عورتهاى ايشان را همانا بينند شما را او و كسانش چنان كه نبيندشان همانا گردانيديم شياطين را دوستانى براى آنان كه ايمان نمىآورند
و هر گاه فحشايى (ناشايستهاى) مرتكب شوند گويند يافتيم بر آن پدران خويش و خدايمان بدان فرمود بگو همانا خدا امر نكند به فحشاء آيا بر خدا گوئيد آنچه را نمىدانيد
بگو پروردگارم امر كرده است به دادگرى و راست كنيد رويهاى خود را نزد هر پرستشگاهى و بخوانيدش پاكدارندگان براى او دين را بدانسان كه آغازتان كرده است برمىگرديد
گروهى را هدايت كرد و بر گروهى بيفتاد گمراهى همانا ايشان برگرفتند شياطين را دوستانى جز خدا و پنداشتند كه ايشانند هدايتيابندگان
اى فرزندان آدم برگيريد زينت خود را نزد هر پرستشگاهى و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خدا دوست ندارد اسرافكنندگان را
بگو كه حرام كرده است زينت خدا آن را كه برون آورده است براى بندگان خويش و پاكيزهها را از روزى بگو آنها از آن كسانى است كه ايمان آوردند در زندگانى دنيا مخصوص بديشان در روز رستاخيز چنين تفصيل دهيم آيتها را براى گروهى كه مىدانند
بگو جز اين نيست كه حرام كرده است پروردگار من فواحش را آنچه آشكار است از آنها و آنچه نهان و گناه و ستمگرى را به ناحق و آنكه شريك براى خدا گردانيد آن را كه نفرستاده است بدان فرمانروايى و آنكه گوئيد بر خدا آنچه را نمىدانيد
راى هر ملتى است سرآمدى كه هر گاه رسدشان سرآمدشان نه دير كنند ساعتى و نه پيشى گيرند
اى فرزندان آدم اگر بيايد شما را فرستادگانى از شما كه فروخوانند بر شما آيتهاى مرا پس آنكه پرهيزكارى كند و اصلاح كند نيست بيمى بر ايشان و نه اندوهگين شوند
و آنان كه تكذيب كنند آيتهاى ما را و سرپيچند از آنها آنانند ياران آتش ايشانند در آن جاودانان
پس كيست ستمگرتر از آنكه دروغ بندد بر خدا يا دروغ پندارد آيتهاى او را اينان را رسد بهره ايشان از كتاب تا گاهى كه درآيند بر ايشان فرستادگان ما يابندشان گويند كجا است آنكه بوديد مىخوانديد جز خدا گويند گم شدند از ما و گواهى دادند بر خويشتن كه ايشان كافران
گفت درآئيد در ملتهايى كه گذشتند پيش از شما از پرى و آدمى در آتش هر گاه درآيد ملتى لعن كند ديگرى را تا گاهى كه گردآيند همگى در آن گويد آخرينشان براى اولين پروردگارا اينان گمراهمان كردند پس بده ايشان را عذابى دو برابر در آتش گويد براى هر كدام است دو برابر ليكن نمىدانيد
و گويد اولينشان براى آخرينشان نبود شما را برترى بر ما پس بچشيد عذاب را بدانچه بوديد فراهم مىكرديد
همانا آنان كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و سرپيچيدند از آنها گشوده نشود براى ايشان درهاى آسمان و درنيايند به بهشت تا برود اشتر در سوراخ سوزن بدينسان كيفر دهيم به گنهكاران
ايشان را است در دوزخ آرامگاههايى و از فرازشان پوشهايى و چنين كيفر دهيم ستمكاران را
و آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند تكليف نكنيم كس را جز به اندازه تواناييش آنانند ياران بهشت ايشانند در آن جاودانان
و برانداختيم آنچه در سينههاى ايشان است از كينه روان شود از زير ايشان جويها و گويند سپاس خداوندى را كه ما را بدين هدايت نمود و نبوديم هدايت يابيم اگر نه هدايت مىكرد ما را خدا همانا آمدند فرستادگان پروردگار ما به حق و خوانده شدند كه اينك بهشت ارث داده شديدش بدانچه بوديد مىكرديد
و بانگ برآوردند ياران بهشت به ياران آتش كه همانا يافتيم آنچه وعده داد به ما پروردگار ما حق آيا يافتيد آنچه وعده داده به شما پروردگارتان حق گفتند بلى پس بانگ داد بانگ دهندهاى ميان ايشان كه لعنت خدا باد بر ستمگران
آنان كه بازدارند از راه خدا و خواهندش كج و ايشانند به آخرت كافران
و ميان ايشان است حجابى و بر اعرافند مردانى كه بشناسند هر كدام را به سيماى ايشان و ندا كردند ياران بهشت را كه سلام بر شما درون نشدندش حالى كه طمع داشتند
و هر گاه گردانيده شود رويهاى ايشان بسوى ياران آتش گويند پروردگارا نگردان ما را با گروه ستمكاران
و بانگ دهند ياران اعراف مردانى را كه بشناسندشان به سيماشان گويند بىنيازتان نكرد گردآوردنتان و آنچه بوديد كبر مىورزيديد
آيا اينانند آنان كه سوگند آورديد كه نرساندشان خدا به رحمتى درآئيد بهشت را نيست بر شما بيمى و نه اندوهگين شويد
و خواندند ياران آتش ياران بهشت را كه بريزيد بر ما از آب يا از آنچه روزيتان داده است خدا گويند همانا حرام كرده است خدا آنها را بر كافران
آنان كه گرفتند دين خود را هوسرانى و بازيچه و بفريفتشان زندگى دنيا پس امروز فراموششان كنيم بدانسان كه فراموش كردند رسيدنشان را بدين روز و آنكه بودند آيتهاى ما را انكار مىكردند
و همانا آورديمشان به كتابى كه تفصيلش داديم بر دانش هدايت و رحمتى براى قومى كه ايمان آرند
آيا انتظارى جز تأويل آن دارند روزى كه رسد تأويلش گويند آنان كه فراموشش نمودند از پيش همانا بيامد فرستادگان پروردگار ما به حق آيا ما را است شفيعانى كه شفاعت كنند براى ما يا بازگردانيده شويم تا بكنيم جز آنچه را بوديم مىكرديم همانا زيان كردند خويشتن را و گم شد از ايشان آنچه بودند دروغ مىبستند
همانا پروردگار شما خداوندى است كه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز سپس پرداخت به عرش مىپوشاند (فرامىگيرد) شب را به روز كه در پى آن است به شتاب و مهر و ماه و ستارگان مسخرند به فرمانش همانا او راست آفرينش و امر بزرگ است خداوند پروردگار جهانيان
بخوانيد پروردگار خويش را به زارى و نهان كه او دوست ندارد تجاوزگران را
و فساد نكنيد در زمين پس از اصلاحش و بخوانيدش از راه بيم و اميد همانا رحمت خدا نزديك است به نيكوكاران
و او است آنكه فرستد بادها را مژدهاى پيش روى رحمتش تا گاهى كه بردارند ابرهايى سنگين برانيمش بسوى شهرى مرده تا فرود آريم بدان آب را پس برون آوريم بدان از هر ميوه بدينسان برون آوريم مردگان را شايد يادآور شويد
و شهر پاك برون آيد رستنيش به اذن پروردگارش و آنى كه پليد است برون نيايد جز ناچيزى پست بدينسان بگردانيم آيتها را براى قومى كه شكرگزارند
همانا فرستاديم نوح را بسوى قوم او پس گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيست شما را خدايى جز او همانا بيمناكم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند توده قومش هر آينه مىبينيمت در گمراهى آشكار
گفت اى قوم نيست به من گمراهىاى ليكن منم فرستاده از پروردگار جهانيان
كه مىرسانم به شما پيامهاى پروردگار خويش را و اندرز گويم شما را و مىدانم از خدا آنچه نمىدانيد
و آيا شگفت مانديد كه بيامدتان يادآوريى از پروردگارتان بر مردى از شما كه بيم دهد شما را و تا پرهيزكارى كنيد و شايد رحم آورده شويد
پس دروغگويش شمردند پس نجاتش داديم و آنان را كه با وى بودند در كشتى و غرق كرديم آنان را كه تكذيب كردند آيتهاى ما را چه همانا بودند گروهى كوران
و بسوى عاد برادرشان هود را گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيستتان خدايى جز او آيا نمىترسيد
گفتند گروهى كه كفر ورزيدند از قومش مىنگريمت همانا در بىخردى و پنداريمت هر آينه از دروغگويان
گفت اى قوم نيست به من بىخردى و ليكن منم فرستاده از پروردگار جهانيان
كه مىرسانم به شما پيامهاى پروردگار خود را و منم براى شما اندرزگويى امين
و آيا شگفت مانديد كه آمد شما را يادآوريى از پروردگارتان بر مردى از شما تا بيمتان دهد و ياد بياوريد گاهى را كه گردانيدتان جانشينانى پس از قوم نوح و بيفزودتان سطبرى در آفرينش پس ياد آريد نعمتهاى خدا را شايد رستگار شويد
گفتند آيا ما را آمدى كه پرستش كنيم خداى را تنها و رها كنيم آنچه را مىپرستيدند پدران ما پس بياور ما را آنچه به ما وعده دهى اگر هستى از راستگويان
گفت همانا افتاد بر شما از پروردگارتان چرك و خشم آيا با من مىستيزيد در نامهايى كه ناميديد آنها را شما و پدران شما نفرستاده است خدا بدانها فرمانروائيى پس منتظر باشيد كه منم با شما از منتظران
پس نجات داديم او و آنان كه با وى بودند به رحمتى از ما و بريديم دنباله آنان را كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و نبودند مؤمنان
و بسوى ثمود برادر ايشان صالح را گفت اى قوم من پرستش كنيد خدا را نيست شما را خدايى جز او همانا بيامدتان نشانىاى از پروردگار شما اينك اشتر خدا آيتى براى شما پس بگذاريدش بچرد در زمين خدا و گردش به بدى نگرديد كه مىگيرد شما را عذابى دردناك
و ياد آريد هنگامى را كه گردانيدتان جانشينانى پس از عاد و جايگزينتان كرد در زمين كه مىگرفتيد از هموارهاى آن كاخهايى و مىبريديد از كوهها خانههايى پس ياد آريد نعمتهاى خدا را و نكوشيد در زمين تبهكاران
گفتند آن گروه كه كبر ورزيدند از قومش بدانان كه ناتوان شمرده شدند بدانان كه ايمان آوردند از ايشان آيا دانيد كه صالح است فرستادهاى از پروردگار خود گفتند مائيم بدانچه او فرستاده شده است بدان ايمانآرندگان
گفتند آنان كه كبر ورزيدند مائيم بدانچه شما ايمان آورديد بدان كافران
پس پى كردند شتر را و سركشى نمودند از فرمان پروردگار خود و گفتند اى صالح بيار ما را آنچه وعده دهى به ما اگر هستى از فرستادگان
پس بگرفتشان زمين لرزشى كه گرديدند در خانه خود مردگان
پس پشت كرد بديشان و گفت اى قوم همانا ابلاغ كردم به شما پيام پروردگار خود را و اندرزتان گفتم ليكن نيستيد دوستدار اندرزگويان
و لوط را هنگامى كه گفت به قوم خود آيا فحشاء (ننگ) آوريد كه پيشى نگرفته است شما را بدان كسى از جهانيان
همانا شما بر مردان به شهوت درآئيد نه زنان بلكه شمائيد گروهى اسراف كنندگان
و نبود پاسخ قومش جز آنكه گفتند برون رانيدشان از شهر خود كه اينانند مردمى پاكيزگىجويان
پس نجات داديم او و خاندانش را مگر همسرش كه شد از گذشتگان
و باريديم بر آنان بارانى پس بنگر چگونه شد فرجام گنهكاران
و بسوى مدين برادرشان شعيب را گفت اى قوم پرستش كنيد خدا را نيستتان خداوندى جز او همانا بيامد شما را نشانهاى از پروردگار شما پس تمام دهيد پيمانه و سنجش را و كم ندهيد به مردم چيزهاى ايشان را و تبهكارى نكنيد در زمين پس از اصلاحش اين بهتر است براى شما اگر هستيد مؤمنان
و ننشينيد بر هر راهى تا بترسانيد و بازداريد از راه خدا هر كه را ايمان بدان آورده است و بخواهيدش كج و ياد آريد هنگامى را كه كم بوديد پس بيفزودتان و بنگريد چگونه بود فرجام تبهكاران
و اگر باشند گروهى از شما ايمان آورده بدانچه فرستاده شدم بدان و گروهى ايمان نياورده باشند پس صبر كنيد تا حكم كند خدا ميان ما و او است بهترين حكمكنندگان