بزرگانى كه از قوم او گردنكش شده بودند، گفتند: اى شعيب حتما تو و ايمان آورندگانت را از شهرمان بيرون مىكنيم يا بايد بدين ما باز گرديد. گفت: آيا و اگر چه كراهت داشته باشيم؟
به خدا دروغ بستهايم اگر به دين شما باز گرديم از پس آنكه خدا ما را از آن رهايى داده است، ما را نباشد كه به آئين شما بازگرديم مگر آنكه خدا بخواهد كه پروردگار ماست دانش خداى ما به همه چيز رساست، بر خدا توكل كرديم، پروردگارا ميان ما و قوممان به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى.
بزرگان قومش كه كافر شده بودند، گفتند: اگر از شعيب پيروى كنيد آن وقت زيانكاريد.
رجفه و اضطراب شديد آنها را گرفت و در خانه خود ساقط شدند.
كسانى كه شعيب را تكذيب كردند گويى در آن ديار بىنياز بودند، كسانى كه شعيب را تكذيب كردند همانها زيانكار شدند.
شعيب از كنار آنها برگشت و گفت اى قوم پيغامهاى خدايم را به شما رساندم و شما را نصيحت كردم اكنون چطور بر مرگ قوم كافر محزون شوم.
در هيچ قريهاى پيغمبرى نفرستاديم مگر آنكه مردم آن را به سختى و بيمارى دچار كرديم تا (بدرگاه خدا) زارى كنند.
آن گاه به جاى بدى خوبى آورديم تا وسعت و كثرت پيدا كردند و گفتند: به پدران ما (نيز) ضرر و شادى رسيد. پس آنها را به ناگهان كه بيخبر بودند گرفتار كرديم
اگر اهل قريهها ايمان آورده و پرهيزكارى كرده بودند، بركتها را از آسمان و زمين بر آنها مىگشوديم ولى تكذيب كردند پس آنها را باعمالى كه مىكردند گرفتار نموديم.
آيا مردم آباديها ايمنى دارند از اينكه عذاب ما شبانه هنگامى كه در خوابند به سوى آنها آيد.
و آيا مردم قريهها ايمن هستند از اينكه عذاب ما در نيم روز هنگامى كه بازى مىكنند سوى آنها آيد؟
آيا از مكر خدا ايمن شدهاند كه جز گروه زيانكاران از مكر خدا ايمن نمىشوند.
آيا (اين گفتهها) براى كسانى كه زمين را بعد از اهلش به ميراث مىبرند روشن نكرد كه اگر به خواهيم آنها را با گناهانشان مىگيريم و بر دلهايشان مهر مىنهيم تا نشنوند.
اين قريههاست كه از خبرهاى مهم آنهم بر تو مىخوانيم، پيامبران آنها با معجزات به سوى آنها آمدند، ولى نبودند ايمان بياورند به آنچه قبلا آن را تكذيب كرده بودند، خدا اين چنين بر قلوب كافران مهر مىنهد.
غالب آنها را پايبندى به پيمانى نيافتيم و بيشترشان را خارج از عهد و دين يافتيم.
آن گاه از پس آنها موسى را با آيههاى خويش به فرعون و قوم او فرستاديم، آيهها را انكار كردند بنگر سرانجام فسادكاران چگونه شد.
موسى گفت: اى فرعون من فرستاده از جانب پروردگار جهانيانم.
سزاوارم كه بر خدا جز حق نگويم، براى شما معجزهاى از پروردگارتان آوردهام پس بنى اسرائيل را با من بفرست.
فرعون گفت: اگر از راستگويانى و معجزهاى آوردهاى، آن را بياور.
پس عصاى خويش بيفكند و در دم اژدهايى آشكار شد.
و دست خويش را بيرون آورد كه براى بينندگان سفيد.
بزرگان قوم فرعون گفتند: اين جادوگر دانايى است.
مىخواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند، پس چه رأى مىدهيد؟
گفتند: او و برادرش را مهلت ده و مأمورين جمع آورى به شهرها فرستاد.
تا همه جادوگر ماهرى را پيش تو آورند.
جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند: اگر ما غالب شديم حتما اجر خواهيم داشت.
فرعون گفت: آرى و شما از مقربان خواهيد بود.
جادوگران گفتند اى موسى يا تو اول عصاى خويش را بيافكن يا ما ابزار خويش را بيافكنيم.
موسى گفت: شما بيافكنيد و چون بيافكندند چشمان مردم را جادو كرده و آنها را به شدت ترسانيدند و جادويى بزرگ آوردند.
به موسى وحى كرديم كه عصاى خويش بيافكن و در دم آنچه بدروغ آورده بودند مىگرفت (مىبلعيد).
حق واضح گرديد و آنچه مىكردند پوچ گرديد.
در آن صحنه مغلوب شدند و خوار شده بازگشتند.
و جادوگران سجدهكنان افتادند.
گفتند: به پروردگار مخلوقات ايمان آورديم.
كه پروردگار موسى و هارون است.
فرعون گفت: پيش از آنكه من اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! اين نيرنگى است كه در شهر ساختهايد تا مردمش را از آن بيرون كنيد، بزودى مىدانيد.
كه دستها و پاهايتان را به عكس قطع مىكنم آن گاه همگى را به دار مىآويزم.
گفتند: ما (در آن صورت) به سوى خدايمان بازگشت مىكنيم.
از ما بغض مىگيرى مگر آن را كه به آيههاى پروردگار خويش كه سويمان آمد ايمان آورديم، پروردگارا بر ما صبر عطا كن و ما را مسلمان بميران.
بزرگان قوم فرعون باو گفتند: آيا موسى و پيروانش را رها مىكنى تا در اين سرزمين تباهى كنند، تو و خدايانت را ترك نمايد؟ گفت: به زودى پسرانشان را به شدت مىكشيم و دخترانشان را زنده مىگذاريم و ما بالا دست آنها و بر آنها غالبيم.
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى بجوئيد و استقامت ورزيد كه زمين مال خداست به هر كه از بندگانش بخواهد ارث مىدهد و سرانجام نيك از آن پرهيزكاران است
گفتند: پيش از آنكه به سوى ما بيايى و نيز بعد از آمدن تو اذيت ديديم گفت: اميد است پروردگار شما دشمن شما را هلاك كند و شما را در اين زمين جانشين گرداند و بنگرد چگونه عمل مىكنيد.
فرعون را به سالهاى سخت و كمبود حاصل دچار كرديم شايد اندرز بگيرند.
چون رفاه و آسايش به آنها مىآمد مىگفتند: اين به خاطر ماست و چون حادثه بدى به آنها مىرسيد به موسى و پيروانش فال بد مىزدند، بدانيد كه عمل بد آنها نزد خداست ولى اكثرشان نمىدانند.
گفتند: هر چيزى از علامت براى ما بياورى تا ما را با آن جادو كنى به تو ايمان نمىآوريم.
پس طوفان، ملخ، شپشه، قورباغهها و خوف كه معجزههاى جدا از هم و روشن بودند، به آنها فرستاديم ولى گردنكشى كردند و قومى گناهكار بودند.
چون عذاب بر آنها واقع شد گفتند: اى موسى پروردگار خويش را با آن پيمان كه با تو نهاده بخوان، اگر اين عذاب را از ما بردارى حتما به تو ايمان مىآوريم و بنى اسرائيل را با تو مىفرستيم.
چون عذاب را تا مدتى كه به سر مىرسيدند از آنها برداشتيم، آن وقت پيمان شكنى مىكردند.
پس از آنها انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان كرديم كه آيههاى ما را تكذيب كردند و به آنها بىاعتنا بودند.
به قومى كه خوار شمرده مىشدند، خاورها و باخترهاى سرزمينى را كه در آن بركت نهاده بوديم، واگذاشتيم و وعده خوب پروردگارت درباره بنى اسرائيل به پاداش استقامتى كه كردند، انجام شد، و آنچه را كه فرعون و قومش مىساختند و آنچه بالا مىبردند ويران كرديم.
بنى اسرائيل را از دريا گذرانديم، بر قومى گذشتند كه بتان خويش را پرستش مىكردند، گفتند: اى موسى براى ما نيز خدايى بساز چنان كه آنها خدايانى دارند، گفت: شما قومى پيوسته جاهليد.
روشى كه اين قوم دارند نابود شدنى است و اعمالى كه مىكنند باطل و بىفائده است.
گفت: چگونه براى شما جز خدا، خدايى بجويم با آنكه او شما را بر جهانيان برترى داده است.
و چون شما را از فرعونيان نجات داديم كه عذاب سخت را بر شما وارد مىكردند، پسرانتان را مىكشتند، دخترانتان را زنده نگه مىداشتند و در آن از پروردگارتان امتحان بزرگى بود.
با موسى سى شب را وعده كرديم، و آن را با ده شب كامل نموديم، وعده پروردگارش چهل شب تمام شد، موسى به برادرش هارون گفت: ميان قوم من جانشين من باش و كارشان را اصلاح كن و از راه مفسدان پيروى مكن.
چون موسى به وعدهگاه ما آمد و خدايش با او سخن گفت. موسى گفت: خدايا خودت را به من بنما تا ترا بنگرم، گفت: هرگز مرا نخواهى ديد و ليكن باين كوه بنگر، اگر در محل خود برقرار ماند مرا توانى ديد، چون خدايش بر كوه جلوه كرد آن را كوبيده ساخت و موسى بيهوش افتاد، چون به هوش آمد گفت: پاكى تو، توبه به تو آوردم و من نخستين مؤمنانم.
خدا گفت: اى موسى من تو را با پيغامهاى خود و سخن گفتنم بر مردم برگزيدم، پس آنچه كه دادهام بگير و از سپاسگزاران باش.
براى او در آن لوحها از هر چيز موعظهاى و براى هر حكم تفصيلى نوشتيم، آنها را محكم بگير و به قوم خويش فرمان بده كه نيكوتر آنها را بگيرند، به زودى سراى عصيان پيشگان را به شما نشان خواهم داد.
به زودى كسانى را كه در اين سرزمين به ناحق گردنكشى مىكنند از آيههاى خود منصرف مىكنم كه هر آيهاى ببينند ايمان نياورند و اگر راه هدايت بينند آن را پيش نگيرند و اگر راه ضلالت بينند آن را پيش گيرند، زيرا كه آيههاى ما را تكذيب كردهاند و از آنها غفلت ورزيدهاند.
كسانى كه آيههاى ما و ديدار آخرت را دروغ شمردهاند اعمالشان باطل گشته، آيا جز آنچه مىكنند ثواب داده مىشوند؟
قوم موسى پس از رفتن وى از زيورهاى آنها پيكر گوسالهاى ساختند كه صداى گوساله داشت مگر نمىديدند كه گوساله با آنها سخن نمىگويد و به راهى هدايتشان نمىكند، آن را معبود اخذ كردند و ظالمان بودند.
و چون پشيمان شدند و دانستند كه گمراه شدهاند گفتند: اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نيامرزد حتما و يقينا از زيانكاران خواهيم بود.
و چون موسى خشمناك و اندوهگين بقوم خويش بازگشت گفت: بعد از من براى من بد نيابت كرديد، آيا امر خدايتان را پيش از وقت خواستيد، لوحهاى تورات را انداخت و سر برادرش گرفته به سوى خود مىكشيد، گفت: اى پسر مادرم اين قوم مرا زبون كردند و نزديك بود مرا بكشند، دشمنان را به شماتت من وامدار و مرا با قوم ستمگر يكسان مگير.
گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز و ما را برحمت خودت وارد كن كه تو از همه رحيمان رحيمترى.
كسانى كه گوساله را پرستيدند به زودى خشم پروردگارشان با ذلتى در حيات دنيا به آنها مىرسد. و دروغسازان را چنين سزا مىدهيم.
و كسانى كه كارهاى بد كرده و پس از آن، توبه آورده و مؤمن شدهاند، پروردگار تو از پى آن، آمرزشگر و رحيم است.
و همين كه خشم موسى آرام گرفت، لوحها را برگرفت كه در مكتوب آن براى كسانى كه از پروردگار خويش مىترسند هدايت و رحمتى بود.
موسى از قوم خود هفتاد نفر را براى وعده ما انتخاب كرد و چون لرزه آنها را گرفت. گفت: پروردگارا اگر مىخواستى آنها را و مرا از پيش مىميراندى آيا ما را با كار سفيهان ما نابود مىكنى؟! آن نيست مگر آزمايش تو كه با آن هر كه را بخواهى گمراه مىكنى و هر كه را بخواهى هدايت مىكنى، تو سرپرست مايى ما را بيامرز بما رحم كن كه تو بهترين آمرزشگرانى.
براى ما در اين دنيا و آخرت سعادت بنويس، ما به سوى تو توبه آورديم، خدا گفت: عذابم را بهر كه خواهم مىرسانم، و رحمت من همه اشياء را گرفته است، به زودى رحمت خود را براى آنان كه تقوى مىكنند و زكاة مىدهند و به آيات ما ايمان مىآورند، مىنويسم.
آنان كه پيروى مىكنند از رسول و پيغمبر درس ناخوانده كه او را مىيابند كه در تورات و انجيل نوشته شده است. آنها را به نيكى امر و از بد نهى مىكند و پاكيزهها را بر آنها حلال و پليدها را حرام مىكند، تكليف سنگين و قيدهايى كه دارند از آنها برمىدارد، كسانى كه به او ايمان آوردهاند و محترمش داشته و ياريش كرده و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردهاند رستگارانند.
بگو: اى مردم من فرستاده خدايم به سوى همه شما، خدايى كه حكومت آسمانها و زمين خاص اوست، جز او خدايى نيست كه حيات مىدهد و مىميراند پس به خدا و رسول او كه پيغمبر درس ناخوانده است ايمان بياوريد كه او بخدا و گفتههاى خدا ايمان دارد، از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد.
از قوم موسى گروهى هستند كه با حق هدايت مىكنند و با حق (ميان مردم) عدالت مىكنند.
آنها را دوازده گروه، دوازده امت كرديم و چون قوم موسى از او آب خواست به او وحى كرديم كه عصاى خود را به اين سنگ بزن و از آن دوازده چشمه بشكافت و هر گروه آبشخور خود را بدانست و ابر را بر آنها سايبان قرار داديم و بر آنها ترنجبين و بلدرچين نازل كرديم، بخوريد از چيزهاى پاكيزه كه روزيتان كرديم (آنها با كفران نعمت) به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم مىكردند.
و چون به آنها گفته شد در اين شهر ساكن شويد و از هر جا كه در آن خواستيد بخوريد و بگوئيد گناهان ما را بريز و از آن دروازه خضوعكنان وارد شويد تا گناهانتان را بيامرزيم، بر نيكوكاران مزيد مىكنيم.
ظالمان اين گفته را به سخنى غير از آنچه گفته شد عوض كردند در نتيجه به آنها كه ظلم كردند عذابى از آسمان فرستاديم زيرا كه فسق پيشگان بودند.
از يهود بپرس از جريان شهرى كه در كنار دريا بود و در حرمت سبت تعدى مىكردند و ماهيهايشان روز قطع عمل آشكارا مىآمدند و روزى كه شنبه نمىگرفتند نمىآمدند، بدينسان به سزاى فسقى كه مىكردند امتحانشان مىكرديم.
و چون گروهى از آنها گفتند: چرا قومى را كه خدا هلاكشان مىكند و يا به عذاب سختى دچارشان مىكند پند مىدهيد؟ گفتند: براى عذرجويى به پروردگارتان و تا شايد از اين كار بپرهيزند.
و چون چيزهايى را كه تذكرشان داده بودند از ياد بردند، كسانى را كه از بدى نهى مىكردند نجات داديم و آنها را كه ستم كرده بودند به سزاى فسقشان به عذاب سختى گرفتيم.
پس چون از آنچه نهى شده بودند سر پيچيدند، به آنها گفتيم: ميمونهاى رانده شده شويد.
و چون پروردگارت اعلام كرد كه تا روز قيامت بر يهود كسى را مىگمارد كه عذاب سخت را بر آنها وارد مىكند كه پروردگارت تند مجازات و آمرزنده و مهربان است.
آنها را در زمين امتها كرديم، بعضى از آنها نيكوكاران و بعضى پائين از آنانند و آنها را به خوبيها و بديها آزموديم تا به سوى خدا باز گردند.
از پس آنها جانشينان بد بجا ماندند كه كتاب آسمانى را به ميراث بردند، مال دنيا را (به حرام) مىگيرند و مىگويند: حتما آمرزيده مىشويم و اگر حرامى مانند آن پيششان آيد بگيرند مگر پيمان تورات از آنها گرفته نشده بود كه بر خدا جز حق نگويند: مندرجات تورات را مكرر خوانده بودند، آخرت براى اهل تقوى بهتر است، آيا نمىفهميد؟
آنان كه به كتاب چنگ زدند و اقامه نماز كردند ما پاداش اصلاحگران را تباه نمىكنيم.
و چون آن كوه را كنده و بالاى سرشان برديم گويى سايبان بود، پنداشتند كه بر روى آنها خواهد افتاد كتابى را كه به شما دادهايم محكم بگيريد و مندرجات آن را ياد داشته باشيد تا پرهيزكارى كنيد.
و چون خداى تو از بنى آدم از پشتهايشان فرزندان آنها را بياورد و آنها را بر خودشان گواه كرد كه آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى گواهى مىدهيم مبادا روز قيامت بگوئيد كه ما از اين نكته غافل بوديم.
يا بگوئيد: پدران ما از پيش شرك آوردند و ما فرزندانى از پى آنها بودهايم آيا ما را به سزاى آنچه اهل باطل كردهاند هلاك مىكنى؟
بدينسان آيات خود را بيان مىكنيم و تا آنها به راه حق باز گردند.
بخوان بر يهود خبر مهم آن كس را كه باو آيات خود را داديم (ولى) از آنها بيرون شد (كنار رفت) شيطان او را تعقيب كرد تا از آنان شد كه در راه هلاكتند.
اگر مىخواستيم او را به وسيله آن آيهها رفعت مىداديم ولى او به لذات دنيا ميل كرد، حكايت او حكايت آن سگ است كه اگر به او حمله كنى زبانش را بيرون مىآورد و اگر تركش كنى باز زبانش را بيرون مىآورد، اين است حكايت كسانى كه آيات ما را تكذيب كردهاند، آن قصه را حكايت كن تا بيانديشند.
بد است حكايت گروهى كه آيههاى ما را تكذيب كردند، آنها فقط به خود ستم مىكردند.
هر كس خدا هدايتش كند او هدايت شده حقيقى است و هر كه خدا گمراهش گرداند آنها زيانكارانند.
حقا كه بسيارى از جن و انس را براى جهنم آفريدهايم كه قلب دارند ولى با آن قلبها درك نمىكنند، آنها را چشمهايى است كه با آنها نمىبينند و آنها را گوشهايى است كه نمىشنوند، آنها مانند بهائم بلكه گمراهتر از آنها هستند آنها به تمام معنى غافلند.
نامهاى نكوتر براى خداست، وى را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در نامهاى خدا كجروى مىكنند ترك كنيد، به زودى سزاى عملشان را خواهند ديد.
از كسانى كه آفريدهايم امتى هست كه با حق هدايت و با حق داورى مىكنند.
و كسانى كه آيههاى ما را تكذيب كردهاند از جايى كه نمىدانند به تدريج گرفتارشان مىكنيم.
و به آنها مهلت مىدهم كه تدبير من محكم است.
آيا فكر نكردهاند كه مصاحب آنها جنون ندارد، او فقط بيم دهنده آشكار است.
آيا فكر نكردهاند در تدبير آسمانها و زمين و در حكومت آنچه خدا آفريده است؟ و اينكه شايد اجلشان نزديك شده است، پس به كدام حديث بعد از قرآن ايمان مىآورند؟
هر كس خدا گمراهش كند راهنمايى نخواهد داشت و آنها را وامىگذارد كه در طغيان خود متحير بمانند.
از تو از قيامت مىپرسند كه وقوع آن كى خواهد بود؟ بگو: علم آن نزد پروردگار من است، آن را در وقتش جز او ظاهر نمىكند «وقوع» آن در آسمانها و زمين سنگين است، آن فقط ناگهان مىآيد، از تو از قيامت مىپرسند گويا به آن دانايى، بگو: علم آن فقط نزد خداست، اما بيشتر مردم نمىدانند.
بگو: من براى خودم مالك نفع و ضررى نيستم مگر آنچه را كه خدا بخواهد، اگر غيب را مىدانستم خوبى را براى خودم زياد مىكردم و بدى بمن نمىرسيد من فقط براى كسانى كه ايمان مىآورند بيم دهنده و بشارت دهندهام.
او آن كس است كه شما را از يك فرد آفريد و همسر او را از جنس او آفريد تا با او آرام گيرد و چون با او خلوت كرد بارى سبك برداشت و آن را ادامه داد، چون سنگين شد خدا را كه پروردگارشان است خواندند كه اگر به ما فرزند شايستهاى بدهى حتما از شكرگزاران خواهيم بود.
چون خدا به آن دو فرزند شايستهاى داد، براى خدا در فرزندى كه به آنها داده بود شريكان قرار دادند، خدا از آنچه شريك قرار مىدهند برتر است.
آيا براى خدا شريك قرار مىدهند آنچه را كه چيزى خلق نمىكند و خودشان (به دست انسانها) ساخته مىشوند.
و قادر نيستند كه به آنها نصرت دهند و نه خودشان را نصرت مىدهند.
و اگر آنها را به هدايت دعوت كنيد از شما پيروى نمىكنند، يكسان است بر شما چه آنها را بخوانيد و چه ساكت بمانيد.
آنهايى كه جز خدا مىخوانيد بندگانى چون شمايند اگر راست مىگوئيد آنها را بخوانيد كه جوابتان دهند.
آيا پاهايى دارند كه با آنها راه روند يا دستها دارند كه با آنها به قوت بگيرند يا چشمها دارند كه با آنها ببينند يا گوشها دارند كه با آنها بشنوند؟ بگو: شريكان خود را بخوانيد و درباره من نيرنگ كنيد و مهلتم ندهيد.
ياور من خداست كه اين كتاب را نازل كرده و او شايستگان را دوست مىدارد.
و كسانى كه غير خدا را مىخوانيد نمىتوانند شما را نصرت دهند و نه خودشان را يارى مىكنند.
اگر آنها را به هدايت دعوت كنى نمىشنوند و مىبينى كه به سوى تو نگاه مىكنند ولى نمىبينند.
عفو و گذشت را پيشه كن به نيكى امر كن و از نادانان روى بگردان.
و اگر وسواسى از شيطان به تو رسيد به خدا پناه ببر كه او شنوا و داناست.
كسانى كه پرهيزكار هستند چون وسوسه شيطانى به آنها رسد خدا را ياد مىآورند و در دم با بصيرت مىشوند.
(در حالى كه) ياران مشركان آنها را در هلاكت يارى مىكنند و در اغواءشان كوتاهى نمىكنند.
و چون (مدتى) به آنها آيهاى نياورى گويند: چرا آيهها فراهم نمىآورى بگو من فقط از وحيى كه به من مىشود پيروى مىكنم، اينها بصيرتها است از جانب پروردگارتان و هدايت است براى همه و رحمت است براى مؤمنان.
و چون قرآن خوانده شود بدان گوش دهيد و ساكت باشيد تا مورد رحمت قرار گيريد.
پروردگار خويش را با زارى و بيم در ضمير خودت ياد كن. و بدون گفتار بلند (با زبان) در بامدادان و عصرها ياد كن و از غافلان مباش.
كسانى كه (فرشتگان) نزد پروردگار تو هستند از عبادت او سرپيچى نمىكنند و و تسبيح او مىگويند و به او سجده مىكنند.
سوره الانفال
بنام خداى رحمان رحيم؛ از تو از انفال (غنائم) مىپرسند بگو: همه انفال مال خدا و رسول است، پس از خدا بترسيد و آنچه منازعه در بين خود داريد اصلاح كنيد، خدا و رسولش را اطاعت كنيد اگر مؤمن هستيد.
مؤمنان فقط آن كسانند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيههاى وى بر ايشان خوانده شود ايمانشان را بيافزايد و به پروردگار خويش توكل كنند.
همان كسانى كه نماز بپا مىدارند و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند.
آنها براستى مؤمنند، براى آنهاست مرتبههايى نزد پروردگارشان با آمرزش و رزق گوارا.
چنان كه خدايت به حق تو را از خانه است بيرون آورد، گروهى از مؤمنان كراهت داشتند.
در كار حق با وجود آنكه روشن شده بود با تو مجادله مىكردند گويى به سوى مرگ كشيده مىشوند و مىنگرند.
و چون خدا يكى از دو طائفه را به شما وعده داد كه نصيب شماست، شما دوست داشتيد. طائفهاى كه قدرت نداشت نصيبتان شود ولى خدا مىخواست كه با كلمات خود حق را استقرار دهد و ريشه كافران را قطع كند.
تا حق را استقرار دهد و باطل را زايل گرداند، گرچه بدكاران كراهت داشته باشند.
آن دم كه از پروردگار خويش كمك مىخواستيد، خدا اجابت كرد كه با هزار فرشته مددتان مىدهم و ملائكه ديگر را به دنبال دارند.
خدا آن امداد را فقط بشارتى كرد براى شما و تا قلوبتان آرام گيرد، نصرت فقط از جانب خداست كه خدا توانا و حكمت كردار است.
آن دم كه خواب سبك را كه آرامشى از جانب خدا بود بر شما مسلط كرد و از آسمان بر شما آبى نازل ميكرد تا شما را بدان پاك كند و وسوسه شيطان را از شما ببرد و دلهايتان را محكم نمايد و با آن، قدمهايتان را ثابت گرداند.
چون خدايت به ملائكه وحى مىكرد كه من با شما (يار مؤمنانم) اهل ايمان را پايدار كنيد، بزودى به دلهاى كافران وحشت مىافكنم، روى گردنها بزنيد و اطراف بدنهاى آنها را قطع كنيد.
زيرا آنها با خدا و پيغمبرش مخالفت كردهاند هر كه با خدا و رسولش مخالفت كند عذاب خدا سنگين است.
اين را تحمل كنيد، براى كافران عذاب آتش نيز هست.
اى اهل ايمان چون كافران را در حال اجتماع و نزديك شدن ديديد، به آنها پشت مكنيد.
هر كه در آن روز پشت خويش را به آنها بگرداند مگر آنكه به علت حملهاى منحرف شود و يا به علت موضعگيرى در نزد گروهى، حقا كه با خشم خدا قرين شده، جايش جهنم است كه بازگشتگاهى است بد.
شما نبوديد كه آنها را بكشتيد بلكه (اراده) خدا آنها را كشت و تو نيانداختى آن دم كه انداختى بلكه خدا انداخت و تا مؤمنان را از جانب خويش با آزمايش خوبى بيازمايد كه خدا شنوا و دانا است.
جريان همان بود كه گفته شد و خدا سست كننده حيله كافران است.
اگر پيروزى مىخواستيد، پيروزى به سوى شما آمد و اگر بس كنيد براى شما بهتر است و اگر به جنگ برگرديد به نصرت مؤمنان برميگرديم، آن وقت گروهتان به شما فائدهاى نخواهد داشت هر چند زياد باشند كه خدا با مؤمنان است.
اى اهل ايمان از خدا و رسولش اطاعت كنيد و از او روى مگردانيد با آنكه مىشنويد.
نباشيد مانند كسانى كه گفتند: شنيديم ولى قبول نمىكنند.
بدترين جنبندگان نزد خدا اين كران و لالان هستند كه تعقل نمىكنند.
اگر خدا در نهاد آنها خيرى مىديد شنوايشان ميكرد و اگر در همين حال شنوايشان مىكرد با بى اعتنايى اعراض مىكردند.
اى اهل ايمان خدا را اجابت كنيد و رسول را اجابت كنيد آن گاه كه شما را به چيزى كه زندهتان مىكند، دعوت مىكند، بدانيد كه خدا ميان شخص و قلب او حايل مىشود و به سوى او محشور مىشويد.
بترسيد از فتنهاى كه فقط به ستمگران نمىرسد و بدانيد كه خدا عذابش سخت است.
به ياد آوريد كه روى اين زمين اندك و زبونان بوديد، بيم داشتيد كه مردم شما را بربايند، كه خدا مكانتان داد و به نصرت خويش شما را نيرومند كرد و از پاكيزهها روزيتان داد تا شكر كنيد.
اى اهل ايمان به خدا و رسول خيانت نكنيد و دانسته به امانتهاى خود خيانت مكنيد.
بدانيد كه اموال و فرزندان شما فقط امتحانى است، پاداش عظيم نزد خداست.
اى كسانى كه ايمان داريد اگر از خدا بترسيد براى شما درك شناخت حق از باطل مىدهد، بديهايتان را مىپوشاند و شما را مىآمرزد، خدا صاحب كرم بزرگى است.
و چون كافران درباره تو نيرنگ مىكردند تا تو را حبس كنند، يا بكشند و يا بيرونت كنند، آنها نيرنگ مىكردند و خدا نيرنگ مىكرد و خدا از همه ماهرتر است.
و چون آيات ما بر آنها خوانده شود گويند: شنيديم اگر مىخواستيم مثل آن را مىگفتيم اين نيست مگر افسانه گذشتگان.
و چون گفتند: خدايا اگر اين همان حق است از جانب تو، بر ما سنگها از آسمان بباران يا بر ما عذاب دردناكى بياور.
خدا آنها را عذاب نمىكرد در آن حال كه تو ميان آنها بودى و خدا عذاب كننده آنها نيست در حالى كه آنها استغفار مىكنند.
چه شده كه خدا آنها را عذاب نكند با آنكه آنها مسلمانان را از مسجد الحرام منع مىكنند حال آنكه سرپرستان آن نبودند، سرپرستان آن فقط متقيانند و لكن بيشترشان نمىدانند.
نمازشان نزد كعبه نبود مگر صفير زدن و كف زدن، پس آن عذاب را در اثر كافر بودنتان بچشيد.
كسانى كه كافر شدهاند، اموال خود را خرج مىكنند تا از راه خدا مانع شوند، آنها را خرج مىكنند عاقبت به آنها مايه حسرت مىشود و سپس مغلوب مىشوند و كافران به سوى جهنم محشور مىشوند.
تا خدا پليد را از پاك ممتاز گرداند و بعض پليد را بر بعضى بنهد و آن را توده كند و در جهنم قرار دهد، آنها زيانكارانند.
به كافران بگو: اگر بس كنند گذشته بر آنها بخشوده مىشود و اگر بازگردند طريقه گذشتگان روشن شده است (تار و مار خواهند شد).
با مشركان بجنگيد تا فتنه نباشد و دين يكسره خاص خدا شود و اگر بس كردند، خدا به آنچه مىكنند بيناست.
و اگر از اين گفته برگردد بدانيد كه خدا سرپرست شماست، نيكو سرپرست و نيكو ياور است.