قرآن عثمان طه

88

اشراف زورمند و متكبر از قوم او گفتند: «اى شعيب! به يقين، تو و كسانى را كه به تو ايمان آورده‌اند، از شهر و ديار خود بيرون خواهيم كرد، يا به آيين ما بازگرديد!» كفت: «آيا (مى‌خواهيد ما را بازگردانيد) اگر چه مايل نباشيم؟!


89

اگر ما به آيين شما بازگرديم، بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات بخشيده، به خدا دروغ بسته‌ايم؛ و شايسته نيست كه ما به آن بازگرديم مگر اينكه خدايى كه پروردگار ماست بخواهد؛ علم پروردگار ما، به همه چيز احاطه دارد. تنها بر خدا توكل كرده‌ايم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما بحق داورى كن، كه تو بهترين داورانى!»


90

اشراف زورمند از قوم او كه كافر شده بودند گفتند: «اگر از شعيب پيروى كنيد، شما هم زيانكار خواهيد شد!»


91

سپس زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان بصورت اجسادى بى‌جان در خانه‌هاشان مانده بودند.


92

آنها كه شعيب را تكذيب كردند، (آن چنان نابود شدند كه) گويا هرگز در آن (خانه‌ها) سكونت نداشتند! آنها كه شعيب را تكذيب كردند، زيانكار بودند!


93

سپس از آنان روى برتافت و گفت: «اى قوم من! من رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و براى شما خيرخواهى نمودم؛ با اين حال، چگونه بر حال قوم بى‌ايمان تأسف بخورم؟!»


94

و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم؛ شايد (به خود آيند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرع كنند!


95

سپس (هنگامى كه اين هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نيكى (و فراوانى نعمت و رفاه) را به جاى بدى (و ناراحتى و گرفتارى) قرار داديم؛ آن چنان كه فزونى گرفتند، (و همه‌گونه نعمت و بركت يافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: « (تنها ما نبوديم كه گرفتار اين مشكلات شديم؛) به پدران ما نيز ناراحتيهاى جسمى و مالى رسيد.» چون چنين شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتيم (و مجازات كرديم)، در حالى كه نمى‌فهميدند.


96

و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‌گشوديم؛ ولى (آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.


97

آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند كه عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد در حالى كه در خواب باشند؟!


98

آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند كه عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟!


99

آيا آنها خود را از مكر الهى در امان مى‌دانند؟! در حالى كه جز زيانكاران، خود را از مكر (و مجازات) خدا ايمن نمى‌دانند!


100

آيا كسانى كه وارث روى زمين بعد از صاحبان آن مى‌شوند، عبرت نمى‌گيرند كه اگر بخواهيم، آنها را نيز به گناهانشان هلاك مى‌كنيم، و بر دلهايشان مهر مى‌نهيم تا (صداى حق را) نشنوند؟!


101

اينها، شهرها و آباديهايى است كه قسمتى از اخبار آن را براى تو شرح مى‌دهيم؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند؛ (ولى آنها چنان لجوج بودند كه) به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند، ايمان نمى‌آوردند! اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مهر مى‌نهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حس تشخيصشان را سلب مى‌كند)!


102

و بيشتر آنها را بر سر پيمان خود نيافتيم؛ (بلكه) اكثر آنها را فاسق و گنهكار يافتيم!


103

سپس بدنبال آنها [پيامبران پيشين‌] موسى را با آيات خويش به سوى فرعون و اطرافيان او فرستاديم؛ اما آنها (با عدم پذيرش)، به آن (آيات) ظلم كردند. ببين عاقبت مفسدان چگونه بود!


104

و موسى گفت: «اى فرعون! من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم.


105

سزاوار است كه بر خدا جز حق نگويم. من دليل روشنى از پروردگارتان براى شما آورده‌ام؛ پس بنى اسرائيل را با من بفرست!»


106

(فرعون) گفت: «اگر نشانه‌اى آورده‌اى، نشان بده اگر از راستگويانى!»


107

(موسى) عصاى خود را افكند؛ ناگهان اژدهاى آشكارى شد!


108

و دست خود را (از گريبان) بيرون آورد؛ سفيد (و درخشان) براى بينندگان بود!


109

اطرافيان فرعون گفتند: «بى‌شك، اين ساحرى ماهر و دانا است!


110

مى‌خواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند؛ (نظر شما چيست، و) در برابر او چه دستورى داريد؟»


111

(سپس به فرعون) گفتند: « (كار) او و برادرش را به تأخير انداز، و جمع‌آورى كنندگان را به همه شهرها بفرست ...


112

تا هر ساحر دانا (و كارآزموده‌اى) را به خدمت تو بياورند!»


113

ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آيا اگر ما پيروز گرديم، اجر و پاداش مهمى خواهيم داشت؟!»


114

گفت: «آرى، و شما از مقربان خواهيد بود!»


115

(روز مبارزه فرا رسيد. ساحران) گفتند: «اى موسى! يا تو (وسايل سحرت را) بيفكن، يا ما مى‌افكنيم!»


116

گفت: «شما بيفكنيد!» و هنگامى (كه وسايل سحر خود را) افكندند، مردم را چشم‌بندى كردند و ترساندند؛ و سحر عظيمى پديد آوردند.


117

(ما) به موسى وحى كرديم كه: «عصاى خود را بيفكن!» ناگهان (بصورت مار عظيمى در آمد كه) وسايل دروغين آنها را بسرعت برمى‌گرفت.


118

(در اين هنگام،) حق آشكار شد؛ و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت.


119

و در آنجا (همگى) مغلوب شدند؛ و خوار و كوچك گشتند.


120

و ساحران (بى‌اختيار) به سجده افتادند.


121

و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم؛


122

پروردگار موسى و هارون!»


123

فرعون گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتما اين نيرنگ و توطئه‌اى است كه در اين شهر (و ديار) چيده‌ايد، تا اهلش را از آن بيرون كنيد؛ ولى بزودى خواهيد دانست!


124

سوگند مى‌خورم كه دستها و پاهاى شما را بطور مخالف [دست راست با پاى چپ، يا دست چپ با پاى راست‌] قطع مى‌كنم؛ سپس همگى را به دار مى‌آويزم!


125

(ساحران) گفتند: « (مهم نيست،) ما به سوى پروردگارمان بازمى‌گرديم!


126

انتقام تو از ما، تنها بخاطر اين است كه ما به آيات پروردگار خويش- هنگامى كه به سراغ ما آمد- ايمان آورديم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ريز! (و آخرين درجه شكيبايى را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بميران!»


127

و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آيا موسى و قومش را رها مى‌كنى كه در زمين فساد كنند، و تو و خدايانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودى پسرانشان را مى‌كشيم، و دخترانشان را زنده نگه مى‌داريم (تا به ما خدمت كنند)؛ و ما بر آنها كاملا مسلطيم!»


128

موسى به قوم خود گفت: «از خدا يارى جوييد، و استقامت پيشه كنيد، كه زمين از آن خداست، و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، واگذار مى‌كند؛ و سرانجام (نيك) براى پرهيزكاران است!»


129

گفتند: «پيش از آنكه به سوى ما بيايى آزار ديديم، (هم اكنون) پس از آمدنت نيز آزار مى‌بينيم! (كى اين آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند، و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل مى‌كنيد!»


130

و ما نزديكان فرعون (و قوم او) را به خشكسالى و كمبود ميوه‌ها گرفتار كرديم، شايد متذكر گردند!


131

(اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلكه) هنگامى كه نيكى (و نعمت) به آنها مى‌رسيد، مى‌گفتند: «بخاطر خود ماست.» ولى موقعى كه بدى (و بلا) به آنها مى‌رسيد، مى‌گفتند: «از شومى موسى و كسان اوست»! آگاه باشيد سرچشمه همه اينها، نزد خداست؛ ولى بيشتر آنها نمى‌دانند!


132

و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزه‌اى براى ما بياورى كه سحرمان كنى، ما به تو ايمان نمى‌آوريم!»


133

سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم:) طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغه‌ها و خون را- كه نشانه‌هايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ (ولى باز بيدار نشدند، و) تكبر ورزيدند، و جمعيت گنهكارى بودند!


134

هنگامى كه بلا بر آنها مسلط مى‌شد، مى‌گفتند: «اى موسى! از خدايت براى ما بخواه به عهدى كه با تو كرده، رفتار كند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازى، قطعا به تو ايمان مى‌آوريم، و بنى اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!»


135

اما هنگامى كه بلا را، پس از مدت معينى كه به آن مى‌رسيدند، از آنها برمى‌داشتيم، پيمان خويش را مى‌شكستند!


136

سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق كرديم؛ زيرا آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند.


137

و مشرقها و مغربهاى پر بركت زمين را به آن قوم به ضعف كشانده شده (زير زنجير ظلم و ستم)، واگذار كرديم؛ و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، بخاطر صبر و استقامتى كه به خرج دادند، تحقق يافت؛ و آنچه فرعون و فرعونيان (از كاخهاى مجلل) مى‌ساختند، و آنچه از باغهاى داربست‌دار فراهم ساخته بودند، در هم كوبيديم!


138

و بنى اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بنى اسرائيل) به موسى گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‌گونه كه آنها معبودان (و خدايانى) دارند!» گفت: «شما جمعيتى جاهل و نادان هستيد!


139

اينها (را كه مى‌بينيد)، سرانجام كارشان نابودى است؛ و آنچه انجام مى‌دهند، باطل (و بيهوده) است.


140

(سپس) گفت: «آيا غير از خداوند، معبودى براى شما بطلبم؟! خدايى كه شما را بر جهانيان (و مردم عصرتان) برترى داد!»


141

(به خاطر بياوريد) زمانى را كه از (چنگال) فرعونيان نجاتتان بخشيديم! آنها كه پيوسته شما را شكنجه مى‌دادند، پسرانتان را مى‌كشتند، و زنانتان را (براى خدمتكارى) زنده مى‌گذاشتند؛ و در اين، آزمايش بزرگى از سوى خدا براى شما بود.


142

و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم؛ به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسى به برادرش هارون گفت: «جانشين من در ميان قومم باش. و (آنها) را اصلاح كن! و از روش مفسدان، پيروى منما!»


143

و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى ديد! ولى به كوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد!» اما هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد؛ و موسى مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض كرد: «خداوندا! منزهى تو (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!»


144

(خداوند) فرمود: «اى موسى! من تو را با رسالتهاى خويش، و با سخن‌گفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزيدم؛ پس آنچه را به تو داده‌ام بگير و از شكرگزاران باش!»


145

و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم؛ و بيانى از هر چيز كرديم- «پس آن را با جديت بگير! و به قوم خود بگو: به نيكوترين آنها عمل كنند! (و آنها كه به مخالفت برخيزند، كيفرشان دوزخ است؛) و بزودى جايگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!»


146

بزودى كسانى را كه در روى زمين بناحق تكبر مى‌ورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مى‌سازم! آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانه‌اى را ببينند، به آن ايمان نمى‌آورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمى‌كنند؛ و اگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مى‌كنند! (همه اينها) بخاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند!


147

و كسانى كه آيات، و ديدار رستاخيز را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود مى گردد؛ آيا جز آنچه را عمل مى‌كردند پاداش داده مى‌شوند؟!


148

قوم موسى بعد (از رفتن) او (به ميعادگاه خدا)، از زيورهاى خود گوساله‌اى ساختند؛ جسد بى‌جانى كه صداى گوساله داشت! آيا آنها نمى‌ديدند كه با آنان سخن نمى‌گويد، و به راه (راست) هدايتشان نمى‌كند؟! آن را (خداى خود) انتخاب كردند، و ظالم بودند!


149

و هنگامى كه حقيقت به دستشان افتاد، و ديدند گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانكاران خواهيم بود!»


150

و هنگامى كه موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشينانى برايم بوديد (و آيين مرا ضايع كرديد)! آيا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت ميعاد او)، عجله نموديد (و زود قضاوت كرديد؟!)» سپس الواح را افكند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوى خود كشيد؛ او گفت: «فرزند مادرم! اين گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان كردند؛ و نزديك بود مرا بكشند، پس كارى نكن كه دشمنان مرا شماتت كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار مده!»


151

(موسى) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترين مهربانانى!»


152

كسانى كه گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودى خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگى دنيا به آنها مى‌رسد؛ و اينچنين، كسانى را كه (بر خدا) افترا مى‌بندند، كيفر مى دهيم!


153

و آنها كه گناه كردند، و بعد از آن توبه نمودند و ايمان آوردند، (اميد عفو او را دارند؛ زيرا) پروردگار تو، در پى اين كار، آمرزنده و مهربان است.


154

هنگامى كه خشم موسى فرو نشست؛ الواح (تورات) را برگرفت؛ و در نوشته‌هاى آن، هدايت و رحمت براى كسانى بود كه از پروردگار خويش مى‌ترسند (و از مخالفت فرمانش بيم دارند).


155

موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامى كه زمين‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مى‌خواستى، مى توانستى آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كنى! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاك مى‌كنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست؛ كه هر كس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسيله آن گمراه مى‌سازى؛ و هر كس را بخواهى (و شايسته ببينى)، هدايت مى‌كنى! تو ولى مايى، و ما را بيامرز، بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى!


156

و براى ما، در اين دنيا و سراى ديگر، نيكى مقرر فرما؛ چه اينكه ما به سوى تو بازگشت كرده‌ايم! « (خداوند در برابر اين تقاضا، به موسى) گفت:» مجازاتم را به هر كس بخواهم مى‌رسانم؛ و رحمتم همه چيز را فراگرفته؛ و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند، و زكات را بپردازند، و آنها كه به آيات ما ايمان مى‌آورند، مقرر خواهم داشت!


157

همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امى» پيروى مى‌كنند؛ پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مى‌يابند؛ آنها را به معروف دستور مى‌دهد، و از منكر باز ميدارد؛ أشياء پاكيزه را براى آنها حلال مى‌شمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند؛ و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‌دارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند.


158

بگو: «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ همان خدايى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن اوست؛ معبودى جز او نيست؛ زنده مى‌كند و مى‌ميراند؛ پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‌اش، آن پيامبر درس نخوانده‌اى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد؛ و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد!»


159

و از قوم موسى، گروهى هستند كه به سوى حق هدايت مى‌كنند؛ و به حق و عدالت حكم مى‌نمايند.


160

ما آنها را به دوازده گروه- كه هر يك شاخه‌اى (از دودمان اسرائيل) بود- تقسيم كرديم. و هنگامى كه قوم موسى (در بيابان) از او تقاضاى آب كردند، به او وحى فرستاديم كه: «عصاى خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست؛ آن چنان كه هر گروه، چشمه و آبشخور خود را مى‌شناخت. و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم؛ و بر آنها «من» و «سلوى» فرستاديم؛ (و به آنان گفتيم:) از روزيهاى پاكيزه‌اى كه به شما داده‌ايم، بخوريد! (و شكر خدا را بجا آوريد! آنها نافرمانى و ستم كردند؛ ولى) به ما ستم نكردند، لكن به خودشان ستم مى‌نمودند.


161

و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه به آنها گفته شد: «در اين شهر [بيت المقدس‌] ساكن شويد، و از هر جا (و به هر كيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)! و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز! و از در (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد! كه اگر چنين كنيد، گناهان شما را مى‌بخشم؛ و نيكوكاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.»


162

اما ستمگران آنها، اين سخن (و آن فرمانها) را، بغير آنچه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند؛ از اين رو بخاطر ستمى كه روا ميداشتند، بلايى از آسمان بر آنها فرستاديم (و مجازاتشان كرديم).


163

و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس! زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مى‌كردند؛ همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشكار مى‌شدند؛ اما در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمى‌آمدند؛ اين چنين آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مى‌كردند!


164

و (به ياد آر) هنگامى را كه گروهى از آنها (به گروه ديگر) گفتند: «چرا جمعى (گنهكار) را اندرز مى‌دهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد، يا به عذاب شديدى گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند!)» گفتند: « (اين اندرزها،) براى اعتذار (و رفع مسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شايد آنها (بپذيرند، و از گناه باز ايستند، و) تقوا پيشه كنند!»


165

اما هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، (لحظه عذاب فرا رسيد؛ و) نهى كنندگان از بدى را رهايى بخشيديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، بخاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم.


166

(آرى،) هنگامى كه در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سركشى كردند، به آنها گفتيم: «به شكل ميمونهايى طردشده در آييد!»


167

و (نيز به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت اعلام كرد: تا دامنه قيامت، كسى را بر آنها مسلط خواهد ساخت كه همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد؛ زيرا پروردگارت مجازاتش سريع، (و در عين حال، نسبت به توبه‌كاران) آمرزنده و مهربان است.


168

و آنها را در زمين بصورت گروه‌هايى، پراكنده ساختيم؛ گروهى از آنها صالح، و گروهى ناصالحند. و آنها را با نيكى‌ها و بدى‌ها آزموديم، شايد بازگردند!


169

پس از آنها، فرزندانى جاى آنها را گرفتند كه وارث كتاب (آسمانى، تورات) شدند؛ (اما با اين حال،) متاع اين دنياى پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح مى‌دهند) و مى‌گويند: « (اگر ما گنهكاريم توبه مى‌كنيم و) بزودى بخشيده خواهيم شد!» اما اگر متاع ديگرى همانند آن به دستشان بيفتد، آن را (نيز) مى‌گيرند، (و باز حكم خدا را پشت سر مى‌افكنند.) آيا پيمان كتاب (خدا) از آنها گرفته نشده كه بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگويند، و آنان بارها آن را خوانده‌اند؟! و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيا نمى‌فهميد؟!


170

و آنها كه به كتاب (خدا) تمسك جويند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت؛ زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم كرد!


171

و (نيز به خاطر بياور) هنگامى كه كوه را همچون سايبانى بر فراز آنها بلند كرديم، آن چنان كه گمان كردند بر آنان فرود مى‌آمد؛ (و در همين حال، از آنها پيمان گرفتيم و گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داده‌ايم، با قوت (و جديت) بگيريد! و آنچه در آن است، به ياد داشته باشيد، (و عمل كنيد،) تا پرهيزگار شويد!


172

و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خويشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى‌دهيم!» (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم؛ (و از پيمان فطرى توحيد بى‌خبر مانديم)»!


173

يا بگوييد: «پدرانمان پيش از ما مشرك بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم؛ (و چاره‌اى جز پيروى از آنان نداشتيم؛) آيا ما را به آنچه باطل‌گرايان انجام دادند مجازات مى‌كنى؟!»


174

اين گونه، آيات را توضيح مى‌دهيم؛ و شايد به سوى حق بازگردند (و بدانند نداى توحيد در درون جانشان، از روز نخست بوده است)!


175

و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم؛ ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!


176

و اگر مى‌خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مى‌برديم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها كرديم) و او به پستى گراييد، و از هواى نفس پيروى كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى‌كند؛ (گويى چنان تشنه دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمى‌شود! (اين مثل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند؛ اين داستانها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)!


177

چه بد مثلى دارند گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند؛ و آنها تنها به خودشان ستم مى‌نمودند!


178

آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته (واقعى) اوست؛ و كسانى را كه (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زيانكاران (واقعى) آنها هستند!


179

به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [عقلها] يى دارند كه با آن (انديشه نمى‌كنند، و) نمى‌فهمند؛ و چشمانى كه با آن نمى‌بينند؛ و گوشهايى كه با آن نمى‌شنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‌گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)!


180

و براى خدا، نامهاى نيك است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و كسانى را كه در اسماء خدا تحريف مى‌كنند (و بر غير او مى‌نهند، و شريك برايش قائل مى‌شوند)، رها سازيد! آنها بزودى جزاى اعمالى را كه انجام مى‌دادند، مى‌بينند!


181

و از آنها كه آفريديم، گروهى بحق هدايت مى‌كنند، و بحق اجراى عدالت مى‌نمايند.


182

و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايى كه نمى‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد.


183

و به آنها مهلت مى‌دهم (تا مجازاتشان دردناكتر باشد)؛ زيرا طرح و نقشه من، قوى (و حساب شده) است. (و هيچ كس را قدرت فرار از آن نيست.)


184

آيا فكر نكردند كه همنشين آنها [پيامبر] هيچ گونه (اثرى از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنين نسبت ناروايى به او مى‌دهند؟!) او فقط بيم دهنده آشكارى است (كه مردم را متوجه وظايفشان مى‌سازد).


185

آيا در حكومت و نظام آسمانها و زمين، و آنچه خدا آفريده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نيفكندند؟! (و آيا در اين نيز انديشه نكردند كه) شايد پايان زندگى آنها نزديك شده باشد؟! (اگر به اين كتاب آسمانى روشن ايمان نياورند،) بعد از آن به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟!


186

هر كس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدايت كننده‌اى ندارد؛ و آنها را در طغيان و سركشى‌شان رها مى‌سازد، تا سرگردان شوند!


187

درباره قيامت از تو سؤال مى‌كنند، كى فرامى‌رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ كس جز او (نمى‌تواند) وقت آن را آشكار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى‌آيد!» (باز) از تو سؤال مى‌كنند، چنان كه گويى تو از زمان وقوع آن با خبرى! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.»


188

بگو: «من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند؛) و اگر از غيب با خبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى‌كردم، و هيچ بدى (و زيانى) به من نمى‌رسيد؛ من فقط بيم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام براى گروهى كه ايمان مى‌آورند! (و آماده پذيرش حقند)


189

او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد؛ و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد. سپس هنگامى كه با او آميزش كرد، حملى سبك برداشت، كه با وجود آن، به كارهاى خود ادامه مى‌داد؛ و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحى به ما دهى، از شاكران خواهيم بود!»


190

اما هنگامى كه خداوند فرزند صالحى به آنها داد، (موجودات ديگر را در اين موهبت مؤثر دانستند؛ و) براى خدا، در اين نعمت كه به آنها بخشيده بود، همتايانى قائل شدند؛ خداوند برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‌دهند!


191

آيا موجوداتى را همتاى او قرار مى‌دهند كه چيزى را نمى‌آفرينند، و خودشان مخلوقند.


192

و نمى‌توانند آنان را يارى كنند، و نه خودشان را يارى مى‌دهند.


193

و هر گاه آنها را به سوى هدايت دعوت كنيد، از شما پيروى نمى‌كنند؛ و براى شما يكسان است چه آنها را دعوت كنيد و چه خاموش باشيد؟!


194

آنهايى را كه غير از خدا مى‌خوانيد (و پرستش مى‌كنيد)، بندگانى همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانيد، و اگر راست مى‌گوييد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را برآورند)!


195

آيا (آنها حد اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟! يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟! يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟! يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هيچ كدام،) بگو: « (اكنون كه چنين است،) بتهاى خويش را كه شريك خدا قرار داده‌ايد (بر ضد من) بخوانيد، و براى من نقشه بكشيد، و لحظه‌اى مهلت ندهيد، (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست)!


196

ولى و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده؛ و او همه صالحان را سرپرستى مى‌كند.


197

و آنهايى را كه جز او مى‌خوانيد، نمى‌توانند ياريتان كنند، و نه (حتى) خودشان را يارى دهند؛


198

و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، سخنانتان را نمى‌شنوند! و آنها را مى‌بينى (كه با چشمهاى مصنوعيشان) به تو نگاه مى‌كنند، اما در حقيقت نمى‌بينند!»


199

(به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكى‌ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)!


200

و هر گاه وسوسه‌اى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ كه او شنونده و داناست!


201

پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‌هاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مى‌افتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را مى‌بينند و) ناگهان بينا مى‌گردند.


202

و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان (از شياطين) پيوسته در گمراهى پيش مى‌برند، و باز نمى‌ايستند!


203

هنگامى كه (در نزول وحى تاخير افتد، و) آيه‌اى براى آنان نياورى، مى‌گويند: «چرا خودت (از پيش خود) آن را برنگزيدى؟!» بگو: «من تنها از چيزى پيروى مى‌كنم كه بر من وحى مى‌شود؛ اين وسيله بينايى از طرف پروردگارتان، و مايه هدايت و رحمت است براى جمعيتى كه ايمان مى‌آورند.


204

هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد؛ شايد مشمول رحمت خدا شويد!


205

پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد كن؛ و از غافلان مباش!


206

آنها كه (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هيچ گاه) از عبادتش تكبر نمى‌ورزند، و او را تسبيح مى‌گويند، و برايش سجده مى‌كنند.


سوره الانفال

1

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ از تو درباره انفال [غنايم، و هر گونه مال بدون مالك مشخص‌] سؤال مى‌كنند؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پيامبر است؛ پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و خصومتهايى را كه در ميان شماست، آشتى دهيد! و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد اگر ايمان داريد!


2

مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد؛ و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى‌شود، ايمانشان فزونتر مى‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توكل دارند.


3

آنها كه نماز را برپا مى‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزى داده‌ايم، انفاق مى‌كنند.


4

(آرى،) مؤمنان حقيقى آنها هستند؛ براى آنان درجاتى (مهم) نزد پروردگارشان است؛ و براى آنها، آمرزش و روزى بى‌نقص و عيب است.


5

همان‌گونه كه خدا تو را بحق از خانه (به سوى ميدان بدر،) بيرون فرستاد، در حالى كه گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند (؛ ولى سرانجامش پيروزى بود! ناخشنودى عده‌اى از چگونگى تقسيم غنايم بدر نيز چنين است)!


6

آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله مى‌كردند؛ (و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود، كه) گويى به سوى مرگ رانده مى‌شوند، و آن را با چشم خود مى‌نگرند!


7

و (به ياد آريد) هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه [كاروان تجارى قريش، يا لشكر مسلح آنها] نصيب شما خواهد بود؛ و شما دوست مى‌داشتيد كه كاروان (غير مسلح) براى شما باشد (و بر آن پيروز شويد)؛ ولى خداوند مى‌خواهد حق را با كلمات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند؛ (از اين رو شما را بر خلاف ميلتان با لشكر قريش درگير ساخت، و آن پيروزى بزرگ نصيبتان شد.)


8

تا حق را تثبيت كند، و باطل را از ميان بردارد، هر چند مجرمان كراهت داشته باشند.


9

(به خاطر بياوريد) زمانى را (كه از شدت ناراحتى در ميدان بدر،) از پروردگارتان كمك مى‌خواستيد؛ و او خواسته شما را پذيرفت (و گفت): من شما را با يكهزار از فرشتگان، كه پشت سر هم فرود مى‌آيند، يارى مى‌كنم.


10

ولى خداوند، اين را تنها براى شادى و اطمينان قلب شما قرار داد؛ و گر نه، پيروزى جز از طرف خدا نيست؛ خداوند توانا و حكيم است!


11

و (ياد آوريد) هنگامى را كه خواب سبكى كه مايه آرامش از سوى خدا بود، شما را فراگرفت؛ و آبى از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاك كند؛ و پليدى شيطان را از شما دور سازد؛ و دلهايتان را محكم، و گامها را با آن استوار دارد!


12

و (به ياد آر) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: «من با شما هستم؛ كسانى را كه ايمان آورده‌اند، ثابت قدم داريد! بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مى‌افكنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع كنيد!


13

اين بخاطر آن است كه آنها با خدا و پيامبرش (ص) دشمنى ورزيدند؛ و هر كس با خدا و پيامبرش دشمنى كند، (كيفر شديدى مى‌بيند؛) و خداوند شديد العقاب است!


14

اين (مجازات دنيا) را بچشيد! و براى كافران، مجازات آتش (در جهان ديگر) خواهد بود!


15

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آنها پشت نكنيد (و فرار ننماييد)!


16

و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر آنكه هدفش كناره‌گيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهى است!


17

اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد؛ بلكه خداوند آنها را كشت! و اين تو نبودى (اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها) انداختى؛ بلكه خدا انداخت! و خدا مى‌خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند؛ خداوند شنوا و داناست.


18

سرنوشت مؤمنان و كافران، همان بود كه ديديد! و خداوند سست‌كننده نقشه‌هاى كافران است.


19

اگر شما فتح و پيروزى مى‌خواهيد، پيروزى به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خوددارى كنيد، براى شما بهتر است! و اگر بازگرديد، ما هم باز خواهيم گشت؛ و جمعيت شما هر چند زياد باشد، شما را (از يارى خدا) بى‌نياز نخواهد كرد؛ و خداوند با مؤمنان است!


20

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد؛ و سرپيچى ننماييد در حالى كه (سخنان او را) مى‌شنويد!


21

و همانند كسانى نباشيد كه مى‌گفتند: «شنيديم!» ولى در حقيقت نمى‌شنيدند!


22

بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالى هستند كه انديشه نمى‌كنند.


23

و اگر خداوند خيرى در آنها مى‌دانست، (حرف حق را) به گوش آنها مى‌رساند؛ ولى (با اين حال كه دارند،) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپيچى كرده و روگردان مى‌شوند.


24

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى‌خواند كه شما را حيات مى‌بخشد! و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مى‌شود، و همه شما (در قيامت) نزد او گردآورى مى‌شويد!


25

و از فتنه‌اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى‌رسد؛ (بلكه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند.) و بدانيد خداوند كيفر شديد دارد!


26

و به خاطر بياوريد هنگامى را كه شما در روى زمين، گروهى كوچك و اندك و زبون بوديد؛ آن چنان كه مى‌ترسيديد مردم شما را بربايند! ولى او شما را پناه داد؛ و با يارى خود تقويت كرد؛ و از روزيهاى پاكيزه بهره‌مند ساخت؛ شايد شكر نعمتش را بجا آوريد!


27

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! به خدا و پيامبر خيانت نكنيد! و (نيز) در امانات خود خيانت روا مداريد، در حالى كه ميدانيد (اين كار، گناه بزرگى است)!


28

و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است؛ و (براى كسانى كه از عهده امتحان برآيند،) پاداش عظيمى نزد خداست!


29

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‌اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‌دهد؛ (روشن‌بينى خاصى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت؛) و گناهانتان را مى‌پوشاند؛ و شما را ميآمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است!


30

(به خاطر بياور) هنگامى را كه كافران نقشه مى‌كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند، و يا (از مكه) خارج سازند؛ آنها چاره مى‌انديشيدند (و نقشه مى‌كشيدند)، و خداوند هم تدبير مى‌كرد؛ و خدا بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است!


31

و هنگامى كه آيات ما بر آنها خوانده مى‌شود، مى‌گويند: «شنيديم؛ (چيز مهمى نيست؛) ما هم اگر بخواهيم مثل آن را مى‌گوييم؛ اينها همان افسانه‌هاى پيشينيان است!» (ولى دروغ مى‌گويند، و هرگز مثل آن را نمى‌آورند.)


32

و (به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست!»


33

ولى (اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد؛ و (نيز) تا استغفار مى‌كنند، خدا عذابشان نمى‌كند.


34

چرا خدا آنها را مجازات نكند، با اينكه از (عبادت موحدان در كنار) مسجد الحرام جلوگيرى مى‌كنند در حالى كه سرپرست آن نيستند؟! سرپرست آن، فقط پرهيزگارانند؛ ولى بيشتر آنها نمى‌دانند.


35

(آنها كه مدعى هستند ما هم نماز داريم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چيزى جز «سوت كشيدن» «كف زدن» نبود؛ پس بچشيد عذاب (الهى) را بخاطر كفرتان!


36

آنها كه كافر شدند، اموالشان را براى بازداشتن (مردم) از راه خدا خرج مى‌كنند؛ آنان اين اموال را (كه براى به دست آوردنش زحمت كشيده‌اند، در اين راه) مصرف مى‌كنند، اما مايه حسرت و اندوهشان خواهد شد؛ و سپس شكست خواهند خورد؛ و (در جهان ديگر) كافران همگى به سوى دوزخ گردآورى خواهند شد.


37

(اينها همه) بخاطر آن است كه خداوند (مى‌خواهد) ناپاك را از پاك جدا سازد، و ناپاكها را روى هم بگذارد، و همه را متراكم سازد، و يك جا در دوزخ قرار دهد؛ و اينها هستند زيانكاران!


38

به آنها كه كافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ايستند، (و ايمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد؛ و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جارى مى‌شود (؛ و حكم نابودى آنان صادر مى‌گردد).


39

و با آنها پيكار كنيد، تا فتنه [شرك و سلب آزادى‌] برچيده شود، و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرك و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خوددارى كنند، (خداوند آنها را مى‌پذيرد؛) خدا به آنچه انجام مى‌دهند بيناست.


40

و اگر سرپيچى كنند، بدانيد (ضررى به شما نمى‌رسانند؛) خداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبى! و چه ياور خوبى!


جزء قبل

جزء 9 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان