سوره الاحزاب
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى پيامبر! بر تقواى الهى ثابت قدم و استوار باش، و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خدا همواره دانا و حكيم است.
وَ اتَّبِعْ ما يُوحيٰ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً
2و آنچه را كه از سوى پروردگارت به تو وحى مىشود پيروى كن؛ قطعا خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
وَ تَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ وَ كَفيٰ بِاللَّهِ وَكِيلاً
3و بر خدا توكل كن؛ و كافى است كه خدا نگهبان و كارساز [همه امور بندگان] باشد.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَكُمُ اللاَّئِي تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِكُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ ذٰلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُمْ وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ
4خدا براى هيچ مردى در درونش دو قلب قرار نداده، و همسرانتان را كه همواره با آنان «ظهار» مىكنيد [يعنى بر پايه فرهنگ جاهلى با خواندن صيغهاى خاص آنان را به منزله مادرانتان به شمار آورده بر خود حرام مىنماييد] مادران شما نگردانيده، و پسر خواندگانتان را پسران [واقعى] شما ننموده است. اين سخن [باطل و بىپايه] شماست كه به زبان شما [جارى] است، و خدا همواره حق را مىگويد، و همواره راه [درست و راست را كه شما را به سعادت مىرساند] مىنماياند.
ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَوالِيكُمْ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ فِيما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لٰكِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
5پسر خواندگانتان را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين نزد خدا عادلانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمىشناسيد، پس برادران و دوستان دينى شمايند. و بر شما در آنچه [از انتسابهايى] كه به خطا انجام دادهايد، گناهى نيست؛ ولى آنچه را كه دلهايتان تعمد و قصد جدى داشته است [گناه است]؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
النَّبِيُّ أَوْليٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْليٰ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِليٰ أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذٰلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً
6پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است، و همسرانش [در حرمت ازدواج به منزله] مادران آنانند، و بر طبق كتاب خدا دارندگان قرابت نسبى [در ميراث بردن] از يكديگر از مؤمنان و مهاجران [كه پيش از اين بر پايه ايمان و هجرت ميراث مىبردند] سزاوارترند، مگر اينكه بخواهيد [در وصيت كردن به پرداخت ارث] درباره دوستانتان احسان كنيد كه اين امرى ثبت شده در كتاب [خدا] است.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسيٰ وَ عِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً
7و [ياد كن] زمانى را كه از پيامبران [براى ابلاغ وحى] پيمان گرفتيم، و [نيز] از تو و از نوح و از ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم، و از همه آنان پيمانى محكم و استوار گرفتيم،
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً
8تا صادقان را از صدقشان بپرسد [و پاداش صدقشان را به آنان عطا كند] و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً
9اى اهل ايمان! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، هنگامى كه سپاهيانى [به قصد نابود كردنتان] به سوى شما آمدند، پس بادى [كوبنده] و لشكريانى كه آنها را نمىديديد بر ضد آنان فرستاديم [تا آنان را در هم كوبيدند]؛ و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
إِذْ جاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا
10زمانى كه از بالا و از پايين [لشكرگاه] تان به سويتان آمدند، و آن گاه كه ديدهها [از شدت ترس] خيره شد و جانها به گلو رسيد، و به خدا آن گمانها [ى ناروا] را [كه خود مىدانيد] مىبرديد.
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً
11آنجا بود كه مؤمنان مورد آزمايش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابى سخت دچار شدند.
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً
12و آن گاه كه منافقان و آنان كه در دلهايشان بيمارى [ضعف ايمان] بود، مىگفتند: خدا و پيامبرش جز به فريب ما را وعده [پيروزى] ندادهاند!
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً
13و آن گاه كه گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه! [ميدان نبرد] جاى درنگ و ماندن شما نيست، پس برگرديد. و گروهى از آنان از پيامبر اجازه [برگشتن] مىخواستند، و مىگفتند: خانههاى ما بدون حفاظ است. در صورتى كه بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند!
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً
14و اگر از پيرامون خانههايشان بر آنان حمله مىشد و از آنان بازگشت [به شرك و جنگ با مؤمنان] درخواست مىشد، آن را مىپذيرفتند و براى آن جز مدت كوتاهى [به اندازه تجهيز خود بر ضد مؤمنان] درنگ نمىكردند!!
وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولاً
15و همانا آنان از پيش با خدا پيمان بسته بودند كه [به دشمن] پشت نكنند؛ و پيمان خدا همواره بازخواست شدنى است.
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلاً
16بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، گريز شما هرگز سودتان نمىدهد، و در اين صورت [اگر هم سودتان دهد، از اين زندگى زودگذر فانى] جز اندكى برخوردار نخواهيد شد.
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً
17بگو: اگر خدا براى شما آسيب و گزندى يا پيروزى و غنيمتى بخواهد، كيست كه شما را در برابر [تقديرات و قضاى] خدا نگه دارد؟ در صورتى كه غير از خدا نه كارسازى براى خود مىيابند، نه يارى دهندهاى.
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلاً
18يقينا خدا بازدارندگان را از ميان شما [كه مجاهدان را با وسوسه و اغواگرى از شركت در جهاد باز مىدارند] و كسانى را كه به برادرانشان [آن براداران دينى كه ايمانشان سست است] مىگويند: [براى عيش و نوش] به سوى ما بياييد [شما را به شركت در جهاد چه كار؟] مىشناسد؛ و جز اندكى به جهاد نمىآيند.
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشيٰ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَي الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيراً
19در حالى كه نسبت به شما [براى هزينه كردن هر نوع كمكى] بخيلاند؛ و چون [به سبب افروخته شدن آتش جنگ] ترس پيش آيد آنان را مىبينى به سوى تو مىنگرند در حالى كه چشمانشان [بىاختيار در حدقه] مىگردد، مانند كسى كه بيهوشى مرگ او را فرو مىپوشد، پس هنگامى كه ترس برطرف شود با زبانهايى تيز و تند به شما آزار مىدهند، در حالى كه بر [سخن] خير [و زبان خوش و نرم] بخيلاند؛ اينان ايمان نياوردهاند، به اين خاطر خدا اعمالشان را تباه و بىاثر كرده است؛ و اين [كار] بر خدا آسان است.
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلاً
20[اين بزدلان منافق] مىپندارند كه گروههاى دشمن نرفتهاند و اگر بار ديگر گروههاى دشمن بيايند، آنان دوست دارند كه كاش در ميان اعراب باديهنشين بودند، و از [همانجا] خبرهاى شما مىپرسيدند، و اگر در ميان شما بودند جز اندكى جنگ نمىكردند.
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً
21يقينا براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مىكند.
وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً
22هنگامى كه مؤمنان [در نبرد خندق] گروههاى دشمن را ديدند گفتند: اين است آنچه خدا وپيامبرش به ما وعده دادهاند [كه ثواب و پاداش عظيم روز بازپسين بدون تحمل سختىها و سرافراز بيرون آمدن از آزمايشها ميسر نيست] و خدا و پيامبرش راست گفتهاند، و [جنگ خندق] جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضيٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً
23از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا كردند، برخى از آنان پيمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نايل شدند] و برخى از آنان [شهادت را] انتظار مىبرند و هيچ تغيير و تبديلى [در پيمانشان] ندادهاند،
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً
24تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا [اگر توبه كنند] توبه آنان را بپذيرد؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَي اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً
25و خدا كافران [شركت كننده در جنگ خندق] را در حالى كه به پيروزى و غنيمت دست نيافتند با خشم و اندوهشان برگرداند، و خدا [سختى و مشقت] جنگ را از مؤمنان برداشت؛ و خدا همواره نيرومند و تواناى شكستناپذير است.
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً
26و [خدا] كسانى را از اهل كتاب كه گروههاى دشمن را پشتيبانى كردند از قلعههاى محكم و استوارشان پايين كشيد و در دلهايشان ترس و بيم افكند، گروهى را مىكشتيد و گروهى را اسير مىكرديد،
وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَئُوها وَ كانَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً
27و سرزمينشان و ديار و اموالشان و سرزمينى كه به آن قدم نگذاشته بوديد به شما ميراث داد؛ و خدا بر هر كارى تواناست.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلاً
28اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنيا و زيور و زينتش را مىخواهيد بياييد تا برخوردارتان نمايم و با روشى پسنديده رهايتان كنم،
وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً
29و اگر خدا و پيامبر او و سراى آخرت را مىخواهيد، پس خدا يقينا براى نيكوكاران شما پاداشى بزرگ آماده كرده است.
يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيراً
30اى همسران پيامبر! هركس از شما كار بسيار زشت آشكارى مرتكب شود [قطعا پيوند همسرى با پيامبر به او مصونيت نمىدهد، بلكه] عذاب براى او دو چندان خواهد شد، و اين [كار] بر خدا آسان است.
وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً
31و هركس از شما براى خدا و پيامبرش اطاعت خاضعانه كند و كار شايسته انجام دهد، پاداشش را دو برابر به او مىدهيم و براى او رزقى نيكو و با ارزش آماده كردهايم.
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً
32اى همسران پيامبر! شما اگر پرهيزكارى پيشه كنيد [از نظر منزلت و موقعيت] مانند هيچ يك از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمى و طنازى [چنانكه عادت بيشتر زنان است] نداشته باشيد تا كسى كه بيمار دل است طمع كند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد.
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُوليٰ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
33و در خانههايتان قرار و آرام گيريد، و [در ميان نامحرمان و كوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهليت پيشين [كه براى خودنمايى با زينت و آرايش و بدون پوشش در همهجا ظاهر مىشدند] ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد، جز اين نيست كه همواره خدا مىخواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت [كه به روايت شيعه و سنى محمد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهمالسلاماند] برطرف نمايد، و شما را چنان كه شايسته است [از همه گناهان و معاصى] پاك و پاكيزه گرداند.
وَ اذْكُرْنَ ما يُتْليٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً
34[اى همسران پيامبر!] و آنچه را از آيات خدا و حكمت در خانههاى شما مىخوانند به ياد داشته باشيد؛ يقينا خدا لطيف و آگاه است.
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً
35مسلما خدا براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادتپيشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان حفظ كننده خود از پليدىهاى جنسى، و مردان و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده كرده است.
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَي اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً
36و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد هنگامى كه خدا و پيامبرش كارى را حكم كنند براى آنان در كار خودشان اختيار باشد؛ و هركس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند يقينا به صورتى آشكار گمراه شده است.
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَي النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضيٰ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً
37و [ياد كن] زمانى را كه به آن شخص كه خدا به او نعمت [اسلام] بخشيده بود، و تو هم [با آزاد كردنش از طوق بردگى] به او احسان كرده بودى، مىگفتى: همسرت را براى خود نگه دار و از خدا پروا كن. و تو در باطن خود چيزى را [چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او] پنهان مىداشتى كه خدا آشكار كننده آن بود [تا براى مردم در ازدواج مطلقه پسر خواندههايشان ممنوعيت و مشكلى نباشد] و [براى بيان فرمان خدا نسبت به مشروعيت ازدواج مطلقه پسر خوانده] از مردم مىترسيدى و در حالى كه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى، پس هنگامى كه «زيد» نياز خود را از همسرش به پايان برد [و او را طلاق داد] وى را به همسرى تو درآورديم تا براى مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خواندههايشان زمانى كه نيازشان را از آنان به پايان برده باشند سختى و حرجى نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدنى است.
ما كانَ عَلَي النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً
38بر پيامبر در آنچه خدا براى او مقرر و لازم كرده منعى نيست، خدا اين روش را درباره كسانى [از پيامبران] كه پيش از اين گذشتهاند مقرر داشته است و همواره فرمان خدا نافذ و اندازه گيرى شده است.
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفيٰ بِاللَّهِ حَسِيباً
39همانان كه همواره رسالتهاى خدا را [به مردم] مىرساندند و از او مىترسيدند و از هيچكس جز او نمىترسيدند؛ و خدا براى حسابرسى كافى است.
ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً
40محمد، پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است؛ و خدا به هر چيزى داناست.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً
41اى اهل ايمان! خدا را بسيار ياد كنيد،
وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً
42و صبح و شام او را تسبيح گوييد.
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً
43اوست كه با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاريكىها به سوى نور بيرون آورد، و او به مؤمنان مهربان است.
تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً
44درود و تحيت [خدا] بر آنان روزى كه با [پاداش و مقام قرب] او ديدار مىكنند، سلام است، و [خدا] براى آنان پاداشى نيكو و باارزش آماده كرده است.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً
45اى پيامبر! به راستى ما تو را شاهد [بر امت] و مژدهرسان و بيمدهنده فرستاديم.
وَ داعِياً إِلَي اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً
46و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدايت جهانيان] قرار داديم،
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً
47و مؤمنان را مژده ده كه براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى خواهد بود،
وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ وَ كَفيٰ بِاللَّهِ وَكِيلاً
48و از كافران و منافقان اطاعت مكن و آزارشان را واگذار و بر خدا توكل كن، و كافى است كه خدا نگهبان و كارساز [انسان] باشد،
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلاً
49اى اهل ايمان! هنگامى كه زنان مؤمن را به همسرى خود درآورديد، آن گاه پيش از آنكه با آنان آميزش كنيد طلاقشان داديد براى شما بر عهده آنان عدهاى نيست كه آن را بشماريد، پس آنان را [به پرداخت نصف مهريه] بهرهمندشان كنيد و به صورت پسنديدهاى رهايشان سازيد.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللاَّتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاَّتِي هاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
50اى پيامبر! برايت حلال كرديم آن همسرانت را كه مهرشان را دادهاى و كنيزانى كه خدا غنيمت به تو داده است و دختر عموها و دختر عمهها و دختر دايىها و دختر خالههايت را كه با تو مهاجرت نمودهاند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر [مجانى و بدون مهر] هبه كند، اگر پيامبر او را به همسرى بخواهد؛ اين حكم ويژه توست نه مؤمنان. يقينا ما آنچه را در مورد همسران و كنيزانشان بر آنان لازم و مقرر داشتهايم، مىدانيم؛ [اين گشايش در ازدواج] براى آن است كه بر تو سختى و حرجى نباشد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذٰلِكَ أَدْنيٰ أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً
51نوبت هر كدام از آنان را كه بخواهى تأخير مىاندازى و هر كدام را كه بخواهى نزد خود جاى مىدهى، و هر كدام از آنان را كه از او كناره گرفته باشى [اگر] نزد خود بطلبى بر تو گناهى نيست. اين [برنامهريزى آزادانه] به خوشحال نمودنشان و اينكه اندوهگين نشوند و همگى به آنچه به آنان دادهاى خشنود شوند، نزديكتر است؛ و خدا آنچه را در دلهاى شماست مىداند؛ و خدا دانا و بردبار است.
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً
52[غير از زنهايى كه گفته شد] از اين پس زنان ديگر براى تو حلال نيست، و [نيز] جايز نيست كه آنان را به همسرانى ديگر تبديل كنى گرچه زيبايى آنان تو را خوش آيد، مگر كنيزى كه مالكش شوى؛ و خدا نگهبان و مراقب همه چيز است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِليٰ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لٰكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذٰلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذٰلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً
53اى اهل ايمان! به خانههاى پيامبر وارد نشويد مگر آنكه براى خوردن غذايى به شما اذن دهند، بدون اينكه در انتظار فرا رسيدن وقت [خوردن] آن باشيد؛ ولى هنگامى كه دعوت شديد وارد شويد، و چون غذا خورديد و بىآنكه [پس از صرف غذا] سرگرم سخن گرديد، پراكنده شويد، اين [كار كه بنشينيد و سرگرم سخن گرديد] پيامبر را آزار مىدهد و از شما حيا مىكند [كه بيرونتان كند] ولى خدا از حق حيا نمىكند. و زمانى كه از همسرانش متاعى خواستيد از پشت پرده و حجابى از آنان بخواهيد، كه اين براى قلب شما و قلبهاى آنان پاكيزهتر است. و شما را نسزد [و جايز نباشد] كه پيامبر خدا را آزار دهيد. و بر شما هرگز جايز نيست كه پس از او با همسرانش ازدواج كنيد؛ كه اين [كار] نزد خدا بزرگ است.
إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً
54اگر چيزى را آشكار كنيد يا آن را پنهان نماييد [خدا مىداند]؛ يقينا خدا به هر چيزى داناست.
لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً
55همسران پيامبر را نزد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان هم كيششان و بردگانشان [در ترك پوشش و حجاب] گناهى نيست؛ و از خدا پروا كنيد كه خدا به هر چيزى گواه است.
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً
56همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود و رحمت مىفرستند. اى اهل ايمان! بر او درود فرستيد و آن گونه كه شايسته است، تسليم او باشيد.
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً
57قطعا آنان كه خدا و پيامبرش را مىآزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مىكند، و براى آنان عذابى خواركننده آماده كرده است.
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً
58و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را [با متهم كردن] به اعمالى كه انجام ندادهاند، مىآزارند، بىترديد بهتان و گناه بزرگى بر عهده گرفتهاند.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذٰلِكَ أَدْنيٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
59اى پيامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران كسانى كه مؤمن هستند بگو: چادرهايشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرايش و زيورهايشان در برابر ديد نامحرمان قرار نگيرد.] اين [پوشش] به اينكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزديكتر است، و در نتيجه [از سوى اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلاً
60اگر منافقان و آنان كه در دلهايشان بيمارى [ضعف ايمان] است و آنانكه در مدينه شايعههاى دروغ و دلهرهآور پخش مىكنند [از رفتار زشتشان] باز نايستند، تو را بر ضد آنان برمىانگيزيم [كه يا تبعيدشان كنى يا با آنان بجنگى]، آن گاه در اين شهر جز اندكى [كه خالص و پاك هستند] در كنار تو نخواهند ماند.
مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً
61[اين چند گروه به علت اعمال ناهنجارشان] طردشدگان [از رحمت خداى] اند، هرجا كه يافت شوند بايد دستگير شوند، و به سختى به قتل برسند.
سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً
62خدا شيوه و روش خود را درباره كسانى [مانند اين خائنان] كه پيشتر درگذشتند، اينگونه قرار داده است، و براى شيوه و روش خدا هرگز تغيير و دگرگونى نخواهى يافت.
يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً
63مردم درباره [وقت] قيامت از تو مىپرسند، بگو: دانش و آگاهى آن فقط نزد خداست. و تو چه مىدانى؟ شايد قيامت نزديك باشد.
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً
64همانا خدا كافران را لعنت كرده، و آتشى افروخته براى آنان آماده كرده است.
خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً
65هميشه در آن جاودانهاند، و سرپرست و ياورى [كه آنان را نجات دهد] نيابند.
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا
66روزى كه چهرههايشان را در آتش از سويى به سويى مىگردانند، [و] مىگويند: اى كاش ما [در دنيا] از خدا و پيامبر اطاعت كرده بوديم،
وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
67و مىگويند: پروردگارا! همانا ما از فرمانروايان و بزرگانمان اطاعت كرديم، در نتيجه گمراهمان كردند.
رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً
68پروردگارا! آنان را از عذاب دو چندان ده، و كاملا از رحمتت دورشان ساز.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسيٰ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً
69اى اهل ايمان! [درباره پيامبرتان] مانند كسانى نباشيد كه موسى را [با تهمت و دروغ بستن به او] آزار دادند و خدا او را از آنچه درباره او مىگفتند، پاك و مبرا ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً
70اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد.
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً
71تا [خدا] اعمالتان را براى شما اصلاح كند و گناهتان را بر شما بيامرزد. و هركس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، بىترديد رستگارى بزرگى يافته است.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً
72يقينا ما امانت را [كه تكاليف شرعيه سعادت بخش است] بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اينكه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت بىترديد او [به علت ادا نكردن امانت] بسيار ستمكار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت] بسيار نادان است.
لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
73تا نهايتا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را [به سبب خيانت در امانت] عذاب كند و توبه مردان و زنان مؤمن را [به علت لغزش در امانت] بپذيرد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.