سوره الانبیاء
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٱقۡتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمۡ وَ هُمۡ فِي غَفۡلَةٖ مُّعۡرِضُونَ
1به نام خداوند بخشنده مهربان.؛ زمان حساب دادن اين مردم نزديك شده و آنها در بىخبرى هم چنان روى گردانند.
مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّن رَّبِّهِم مُّحۡدَثٍ إِلَّا ٱسۡتَمَعُوهُ وَ هُمۡ يَلۡعَبُونَ
2هيچ پند تازهاى از پروردگارشان به سويشان نيايد مگر آنكه به عنوان استهزاء به آن گوش فرا دهند.
لَاهِيَةٗ قُلُوبُهُمۡ وَ أَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلۡ هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ أَفَتَأۡتُونَ ٱلسِّحۡرَ وَ أَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ
3دلهايشان مشغول و سرگرم ماديات است و آنان كه ستمگرند اين راز خود را نهانى گويند كه آيا اين جز بشرى مثل شما است؟ چرا شما با دو چشم بينا به جادو رو مىكنيد!.
قَالَ رَبِّي يَعۡلَمُ ٱلۡقَوۡلَ فِي ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ
4بگو پروردگار من در آسمان و زمين همه گفتارها را مىداند و او شنوا و دانا است.
بَلۡ قَالُوٓاْ أَضۡغَٰثُ أَحۡلَٰمِۢ بَلِ ٱفۡتَرَىٰهُ بَلۡ هُوَ شَاعِرٞ فَلۡيَأۡتِنَا بَِٔايَةٖ كَمَآ أُرۡسِلَ ٱلۡأَوَّلُونَ
5نه تنها آن را جادو مىخوانند بلكه پندارهاى مشوش و بلكه از اين هم بدتر، آن را تزوير و افتراء مىنامند، و بلكه او را شاعر خيالپرداز معرفى مىكنند و مىگويند اگر شاعر نيست پس معجزهاى نظير معجزه گذشتگان براى ما بياورد.
مَآ ءَامَنَتۡ قَبۡلَهُم مِّن قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَآ أَفَهُمۡ يُؤۡمِنُونَ
6پيش از ايشان هيچ فرقهاى كه هلاكش كرديم به معجزهها ايمان نياورده بود اينان چگونه ايمان مىآورند؟.
وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِمۡ فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ
7ما پيش از تو مردانى نفرستادهايم مگر اينكه به آنها وحى مىكردهايم اگر خودتان نمىدانيد از اهل كتاب بپرسيد.
وَ مَا جَعَلۡنَٰهُمۡ جَسَدٗا لَّا يَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَ مَا كَانُواْ خَٰلِدِينَ
8ما پيغمبران را پيكرهايى كه غذا نخورند و جاودان بمانند قرار نداديم.
ثُمَّ صَدَقۡنَٰهُمُ ٱلۡوَعۡدَ فَأَنجَيۡنَٰهُمۡ وَ مَن نَّشَآءُ وَ أَهۡلَكۡنَا ٱلۡمُسۡرِفِينَ
9آن گاه وعده خويش را با آنان وفا كرديم، آنها و هر كه را خواستيم نجاتشان داديم و افراطكاران را هلاك كرديم.
لَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ كِتَٰبٗا فِيهِ ذِكۡرُكُمۡ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
10به شما كتابى نازل كردهايم كه يادبود شما در آن است چرا نمىفهميد.
وَ كَمۡ قَصَمۡنَا مِن قَرۡيَةٖ كَانَتۡ ظَالِمَةٗ وَ أَنشَأۡنَا بَعۡدَهَا قَوۡمًا ءَاخَرِينَ
11چه بسيار مناطق آباد ستمگرى را در هم شكستيم و از پس آن گروهى ديگر پديد آورديم.
فَلَمَّآ أَحَسُّواْ بَأۡسَنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا يَرۡكُضُونَ
12و چون صلابت ما را احساس كردند از آن گريزان شدند.
لَا تَرۡكُضُواْ وَ ٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰ مَآ أُتۡرِفۡتُمۡ فِيهِ وَ مَسَٰكِنِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تُسَۡٔلُونَ
13(به ايشان گفتيم) نگريزيد به سوى لذتها و مسكنهاى خويش باز گرديد شايد سراغ شما را بگيرند.
قَالُواْ يَٰوَيۡلَنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ
14گفتند: اى واى بر ما كه ستمگر بودهايم.
فَمَا زَالَت تِّلۡكَ دَعۡوَىٰهُمۡ حَتَّىٰ جَعَلۡنَٰهُمۡ حَصِيدًا خَٰمِدِينَ
15ادعايشان همواره همين بود تا آنكه ريشه آنها را قطع كرديم و خاموششان ساختيم.
وَ مَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ مَا بَيۡنَهُمَا لَٰعِبِينَ
16آسمانها و زمين و هر چه را كه ميان آن دو است به بازى نيافريدهايم.
لَوۡ أَرَدۡنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهۡوٗا لَّٱتَّخَذۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّآ إِن كُنَّا فَٰعِلِينَ
17اگر بازىگر بوديم و مىخواستيم بازيچهاى بگيريم آن را از نزد خويش مىگرفتيم.
بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞ وَ لَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ
18نه اينطور نيست، بلكه حق را به روى باطل مىكوبيم تا درهمش بشكند و يكباره نابود شود، واى بر شما از اين وصف كه مىكنيد.
وَ لَهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَنۡ عِندَهُۥ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَ لَا يَسۡتَحۡسِرُونَ
19هر كه در آسمانها و زمين است متعلق به او است، فرشتگان كه نزد او هستند از عبادتش استكبار نمىكنند و خسته نمىشوند.
يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ
20شب و روز تسبيح مىگويند و سستى به خود راه نمىدهند.
أَمِ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَالِهَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ هُمۡ يُنشِرُونَ
21آيا از زمين خدايانى گرفتهايد كه حيات دوباره مىدهد.
لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ
22اگر در آسمان و زمين خدايانى جز خداى يكتا بود تباه مىشدند، پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند منزه است.
لَا يُسَۡٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَ هُمۡ يُسَۡٔلُونَ
23خدا از آنچه مىكند بازخواست نمىشود ولى آنان بازخواست خواهند شد.
أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ هَٰذَا ذِكۡرُ مَن مَّعِيَ وَ ذِكۡرُ مَن قَبۡلِي بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡحَقَّ فَهُم مُّعۡرِضُونَ
24آيا آنها جز او خدايانى گرفتهاند؟ بگو برهان خويش را بياوريد اينك اين كتاب اصحاب من و اين كتاب اسلاف من (نه هيچ برهانى ندارند) بلكه بيشترشان حقيقت را نمىدانند و خود اعراضگرانند.
وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ
25پيش از تو هيچ پيغمبرى نفرستاديم مگر آنكه به او وحى كرديم كه خدايى به جز من نيست پس تنها مرا عبادت كنيد.
وَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا سُبۡحَٰنَهُۥ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ
26گفتند: خداى رحمان فرزندى براى خود برگزيده ولى او منزه (از داشتن فرزند) است و اينها (فرشتگان پسران وى نيستند بلكه) بندگان شايسته هستند.
لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَ هُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ
27كه هرگز در گفتار از خدا پيشى نمىگيرند و به فرمان او كار مىكنند.
يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَ مَا خَلۡفَهُمۡ وَ لَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَ هُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ
28هر چه جلو رويشان هست و هر چه پشت سرشان مىباشد مىداند و شفاعت جز براى آنكه خدا رضايت دهد نمىكنند و از ترس لرزانند.
وَ مَن يَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّيٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِكَ نَجۡزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ
29هر كه از آنان بگويد: من خدايى به جز خدا هستم به همين جرم جهنم را سزايش خواهيم داد، و همه ستمگران را چنين سزا مىدهيم.
أَ وَ لَمۡ يَرَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَنَّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ كَانَتَا رَتۡقٗا فَفَتَقۡنَٰهُمَا وَ جَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤۡمِنُونَ
30آيا كسانى كه كافرند نمىدانند كه آسمانها و زمين پيوسته بود و ما از هم بازشان كرديم و هر چيز زندهاى را از آب آفريديم پس چرا ايمان نمىآورند؟.
وَ جَعَلۡنَا فِي ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمۡ وَ جَعَلۡنَا فِيهَا فِجَاجٗا سُبُلٗا لَّعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ
31و در زمين كوههاى ثابت و استوار نهاديم تا شما را نلرزاند و نيز در زمين درهها و راهها قرار داديم تا ايشان هدايت شوند.
وَ جَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفٗا مَّحۡفُوظٗا وَ هُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهَا مُعۡرِضُونَ
32آسمان را سقفى محفوظ كرديم ولى آنها از عبرتهاى آسمان روى گردانند.
وَ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ وَ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ كُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ
33اوست كه شب و روز را آفريد و آفتاب و ماه را خلق كرد كه هر يك در مدارى شناورند.
وَ مَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَ أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ
34ما پيش از تو به هيچ انسانى زندگى جاويدان نداديم، چگونه ممكن است تو بميرى و مخالفانت جاويدان باشند؟!.
كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ وَ نَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَ ٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗ وَ إِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ
35همه اشخاص مردنى هستند، و ما شما را براى امتحان دچار خير و شر مىكنيم و شما به سوى ما بازگشت خواهيد كرد.
وَ إِذَا رَءَاكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا ٱلَّذِي يَذۡكُرُ ءَالِهَتَكُمۡ وَ هُم بِذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ هُمۡ كَٰفِرُونَ
36و چون كفار تو را ببينند به جز مسخرهات نگيرند، (مىگويند): آيا اين است كه خدايتان را (به زشتى) ياد مىكند، و آنان خودشان قرآن را كه ياد آورنده خداى رحمان است منكرند.
خُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ مِنۡ عَجَلٖ سَأُوْرِيكُمۡ ءَايَٰتِي فَلَا تَسۡتَعۡجِلُونِ
37انسان از شتاب خلق شده، و شما در ديدن آيات من عجله مكنيد كه به زودى آياتم را نشانتان مىدهم.
وَ يَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ
38گويند: اگر راست مىگويى اين وعده كى مىرسد؟.
لَوۡ يَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ ٱلنَّارَ وَ لَا عَن ظُهُورِهِمۡ وَ لَا هُمۡ يُنصَرُونَ
39اگر كسانى كه كافرند از آن موقع كه آتش را از چهرهها و پيشانىهاى خويش باز نتوانند داشت و يارى نخواهند شد خبر مىداشتند (وقوع آن را به شتاب نمىخواستند).
بَلۡ تَأۡتِيهِم بَغۡتَةٗ فَتَبۡهَتُهُمۡ فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَ لَا هُمۡ يُنظَرُونَ
40ولى قيامت ناگهان به سراغشان مىآيد و مبهوتشان مىكند آن چنان كه توانايى بر دفع آن ندارند و به آنها مهلت داده نمىشود.
وَ لَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ فَحَاقَ بِٱلَّذِينَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
41پيش از تو نيز پيغمبرانى استهزاء شدند و بر آن كسانى كه تمسخرشان كرده بودند عذابى كه به استهزاى آن مىپرداختند وقوع يافت.
قُلۡ مَن يَكۡلَؤُكُم بِٱلَّيۡلِ وَ ٱلنَّهَارِ مِنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ بَلۡ هُمۡ عَن ذِكۡرِ رَبِّهِم مُّعۡرِضُونَ
42بگو چه كسى شب و روز از عذاب خداى رحمان نگاهتان مىدارد؟ ولى آنان از ياد كردن پروردگارشان روى گردانند.
أَمۡ لَهُمۡ ءَالِهَةٞ تَمۡنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَ أَنفُسِهِمۡ وَ لَا هُم مِّنَّا يُصۡحَبُونَ
43مگر خدايانى غير ما دارند كه حفظشان كنند. آنها نتوانند خودشان را يارى كنند و از جانب ما نيز همراهى نشوند.
بَلۡ مَتَّعۡنَا هَٰٓؤُلَآءِ وَ ءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ طَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُ أَفَلَا يَرَوۡنَ أَنَّا نَأۡتِي ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَآ أَفَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ
44اينان و پدرانشان را برخوردار كرديم تا عمرهايشان دراز شد مگر نمىبينند كه ما داريم اين سرزمين را از طرف آن نقصان مىدهيم پس چگونه ايشان غالباند.
قُلۡ إِنَّمَآ أُنذِرُكُم بِٱلۡوَحۡيِ وَ لَا يَسۡمَعُ ٱلصُّمُّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ
45بگو من فقط شما را به وحى بيم مىدهم و كران چون بيم داده شوند دعوت را نشنوند.
وَ لَئِن مَّسَّتۡهُمۡ نَفۡحَةٞ مِّنۡ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَٰوَيۡلَنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ
46اگر شمهاى از عذاب پروردگارت به ايشان رسد گويند: اى واى بر ما كه همگى ستمگر بودهايم.
وَ نَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡٔٗا وَ إِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَا وَ كَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ
47روز رستاخيز ترازوهاى درست و ميزان نصب كنيم و كسى به هيچ وجه ستم نبيند و اگر هم وزن دانه خردلى (كار نيك و بد) باشد آن را به حساب بياوريم كه ما براى حسابگرى كافى هستيم.
وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَىٰ وَ هَٰرُونَ ٱلۡفُرۡقَانَ وَ ضِيَآءٗ وَ ذِكۡرٗا لِّلۡمُتَّقِينَ
48ما به موسى و هارون فرقان داديم (وسيله جدا كردن حق از باطل) با نور و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزكاران است.
ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ وَ هُم مِّنَ ٱلسَّاعَةِ مُشۡفِقُونَ
49همان كسانى كه از پروردگار خويش در غيب مىترسند و خود از روز رستاخيز هراسانند.
وَ هَٰذَا ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُ أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ
50اين كتاب پر بركتى است كه نازلش كردهايم چرا شما منكر آن هستيد.
وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ إِبۡرَٰهِيمَ رُشۡدَهُۥ مِن قَبۡلُ وَ كُنَّا بِهِۦ عَٰلِمِينَ
51و به تحقيق كه ما در گذشته به ابراهيم آن رشدى را كه مىتوانست داشته باشد داديم و ما داناى حال او بوديم.
إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ
52وقتى به پدر و به قومش گفت: اين تصويرها چيست كه به عبادت آنها كمر بستهايد؟.
قَالُواْ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِينَ
53گفتند: پدران خويش را پرستشگر آنها يافتيم.
قَالَ لَقَدۡ كُنتُمۡ أَنتُمۡ وَ ءَابَآؤُكُمۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ
54گفت: شما با پدرانتان در ضلالتى آشكارا بودهايد.
قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا بِٱلۡحَقِّ أَمۡ أَنتَ مِنَ ٱللَّٰعِبِينَ
55گفتند آيا به حق سوى ما آمدهاى يا تو نيز از بازيگرانى؟.
قَالَ بَل رَّبُّكُمۡ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا۠ عَلَىٰ ذَٰلِكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ
56گفت: نه، بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين است كه ايجادشان كرده است و من بر اين مطالب گواهى مىدهم.
وَ تَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصۡنَٰمَكُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِينَ
57به خدا سوگند پس از آنكه پشت كنيد و برويد، در كار بتهايتان حيلهاى مىكنم.
فَجَعَلَهُمۡ جُذَٰذًا إِلَّا كَبِيرٗا لَّهُمۡ لَعَلَّهُمۡ إِلَيۡهِ يَرۡجِعُونَ
58و بتان را قطعه قطعه كرد، مگر بزرگشان را شايد به او مراجعه كنند.
قَالُواْ مَن فَعَلَ هَٰذَا بَِٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ
59گفتند: چه كسى با خدايان ما چنين كرده كه هر كه بوده از ستمگران بوده است.
قَالُواْ سَمِعۡنَا فَتٗى يَذۡكُرُهُمۡ يُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِيمُ
60گفتند شنيديم جوانى هست كه ابراهيمش نامند و او بتها را به بدى ياد مىكند.
قَالُواْ فَأۡتُواْ بِهِۦ عَلَىٰٓ أَعۡيُنِ ٱلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡهَدُونَ
61گفتند: او را به محضر مردمان بياوريد شايد گواهى دهند.
قَالُوٓاْ ءَأَنتَ فَعَلۡتَ هَٰذَا بَِٔالِهَتِنَا يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ
62گفتند: اى ابراهيم آيا تو با خدايان ما چنين كردهاى؟.
قَالَ بَلۡ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمۡ هَٰذَا فَسَۡٔلُوهُمۡ إِن كَانُواْ يَنطِقُونَ
63گفت: بلكه اين بزرگشان چنين كرده است ببينيد اگر مىتوانند سخن گويند از خودشان بپرسيد.
فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ فَقَالُوٓاْ إِنَّكُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ
64در اين هنگام مردم به ضميرهاى خويش مراجعه كردند و گفتند: شما خودتان ستمگرانيد.
ثُمَّ نُكِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ يَنطِقُونَ
65سپس سر به زير انداختند و گفتند: تو كه مىدانى كه اينان سخن نتوانند گفت.
قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمۡ شَيۡٔٗا وَ لَا يَضُرُّكُمۡ
66گفت: پس چرا غير خدا چيزى را كه به هيچ وجه سودتان ندهد و زيان نرساند پرستش مىكنيد؟.
أُفّٖ لَّكُمۡ وَ لِمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
67قباحت بر شما و بر آنچه غير از خدا مىپرستيد، چرا به كار خود نمىانديشيد؟.
قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ ٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَكُمۡ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ
68گفتند: اگر اهل عمل هستيد بايد وى را بسوزانيد و خدايانتان را يارى كنيد.
قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَ سَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ
69گفتيم: اى آتش بر ابراهيم خنك و سالم باش.
وَ أَرَادُواْ بِهِۦ كَيۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِينَ
70در باره او قصد نيرنگى كردند و ما خود آنان را زيانكار كرديم.
وَ نَجَّيۡنَٰهُ وَ لُوطًا إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا لِلۡعَٰلَمِينَ
71او و لوط را با مهاجرت به سرزمينى كه در آنجا براى همه جهانيان بركت نهادهايم نجات داديم.
وَ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَ يَعۡقُوبَ نَافِلَةٗ وَ كُلّٗا جَعَلۡنَا صَٰلِحِينَ
72و اسحاق و يعقوب را اضافه به او بخشيديم و همه را مردانى صالح قرار داديم.
وَ جَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا وَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَ إِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَ إِيتَآءَ ٱلزَّكَوٰةِ وَ كَانُواْ لَنَا عَٰبِدِينَ
73و آنان را پيشوايان نموديم تا به فرمان ما رهبرى كنند، و انجام كارهاى نيك و نماز و زكات دادن را به آنان وحى كرديم و همه پرستندگان بودند.
وَ لُوطًا ءَاتَيۡنَٰهُ حُكۡمٗا وَ عِلۡمٗا وَ نَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلَّتِي كَانَت تَّعۡمَلُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَٰسِقِينَ
74و لوط را فرزانگى و دانش داديم و از آن دهكده كه كارهاى پليد مىكردند نجاتش داديم كه آنان گروهى عصيان پيشه بودند.
وَ أَدۡخَلۡنَٰهُ فِي رَحۡمَتِنَآ إِنَّهُۥ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ
75و او را به رحمت خويش در آورديم كه وى از شايستگان بود.
وَ نُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبۡلُ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَنَجَّيۡنَٰهُ وَ أَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡكَرۡبِ ٱلۡعَظِيمِ
76و پيش از آن نوح را (به ياد آر) وقتى كه ندا داد و اجابتش كرديم و او را با كسانش از محنت بزرگى نجات داديم.
وَ نَصَرۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَآ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ
77و در قبال قومى كه آيههاى ما را تكذيب مىكردند يارى كرديم كه آنان قومى بد بودند و همگيشان را غرق كرديم.
وَ دَاوُۥدَ وَ سُلَيۡمَٰنَ إِذۡ يَحۡكُمَانِ فِي ٱلۡحَرۡثِ إِذۡ نَفَشَتۡ فِيهِ غَنَمُ ٱلۡقَوۡمِ وَ كُنَّا لِحُكۡمِهِمۡ شَٰهِدِينَ
78و داوود و سليمان را به ياد آر آن لحظه كه در كار زراعتى كه گوسفندان قوم شبانه در آن چريدند داورى مىكردند و ما گواه داورى كردنشان بوديم.
فَفَهَّمۡنَٰهَا سُلَيۡمَٰنَ وَ كُلًّا ءَاتَيۡنَا حُكۡمٗا وَ عِلۡمٗا وَ سَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ وَ ٱلطَّيۡرَ وَ كُنَّا فَٰعِلِينَ
79و حكم حق را به سليمان فهمانديم و هر دو را فرزانگى و دانش داده بوديم و كوهها را رام داوود كرديم كه (با او) تسبيح مىگفتند و پرندگان را نيز. آرى ما اين چنين كرديم.
وَ عَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ
80و به سود شما ساختن زره را بدو تعليم داديم تا در جنگ شما را حفظ كند، آيا سپاس (اين نعمتها) مىداريد؟.
وَ لِسُلَيۡمَٰنَ ٱلرِّيحَ عَاصِفَةٗ تَجۡرِي بِأَمۡرِهِۦٓ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيۡءٍ عَٰلِمِينَ
81باد سركش را براى سليمان رام كرديم در نتيجه به فرمان وى به سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم روان بود و ما به همه چيز داناييم.
وَ مِنَ ٱلشَّيَٰطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُۥ وَ يَعۡمَلُونَ عَمَلٗا دُونَ ذَٰلِكَ وَ كُنَّا لَهُمۡ حَٰفِظِينَ
82و از ديوها افرادى را براى وى رام كرديم كه برايش غواصى و كارهايى غير آن كنند و ما نگهبانشان بوديم.
وَ أَيُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَ أَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ
83و ايوب را ياد آر آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه به محنت دچارم و تو از هر رحيمى رحيمترى.
فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَكَشَفۡنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ وَ مِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَ ذِكۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِينَ
84پس ما اجابتش كرديم و محنتى را كه داشت بر طرف ساخته كسانش را باز داديم در حالى كه به اضافه كسانش كسان ديگرى نظير آنان، با آنها بودند (يعنى اگر مثلا دو تا از فرزندانش هلاك شدند آن دو را با دو فرزند ديگر به او داديم) و اين رحمتى از ناحيه ما و اندرزى براى همه پرستشگران است.
وَ إِسۡمَٰعِيلَ وَ إِدۡرِيسَ وَ ذَا ٱلۡكِفۡلِ كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰبِرِينَ
85و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را ياد آر كه همه از صابران بودند.
وَ أَدۡخَلۡنَٰهُمۡ فِي رَحۡمَتِنَآ إِنَّهُم مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ
86كه آنان را مشمول رحمت خود كرديم چون از شايستگان بودند.
وَ ذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ
87و ذو النون را ياد كن آن دم كه خشمناك برفت و گمان كرد بر او سخت نمىگيريم، پس از ظلمات ندا داد كه پروردگارا! خدايى جز تو نيست، تسبيح تو گويم كه من از ستمگران بودم.
فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَ نَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَ كَذَٰلِكَ نُۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
88پس اجابتش كرديم و از تنگنا نجاتش داديم و مؤمنان را نيز چنين نجات مىدهيم.
وَ زَكَرِيَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَ أَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
89و زكريا را ياد كن آن دم كه پروردگار خويش را ندا داد، پروردگارا! مرا تنها مگذار كه تو از همه بازماندگان بهترى.
فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَ وَهَبۡنَا لَهُۥ يَحۡيَىٰ وَ أَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓ إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَ يَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَ رَهَبٗا وَ كَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ
90پس اجابتش كرديم و يحيى را به او بخشيديم و همسرش را براى او شايسته كرديم چون آنان به كارهاى نيك همى شتافتند و ما را با اميد و بيم همى خواندند و در قبال ما فروتن و خاشع بودند.
وَ ٱلَّتِيٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَا فَنَفَخۡنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَ جَعَلۡنَٰهَا وَ ٱبۡنَهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ
91و آن زن را به ياد آر كه عفت خويش نگه داشت و از روح خويش در او دميديم و او را با پسرش براى جهانيان عبرتى قرار داديم.
إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَ أَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ
92اين است آئين شما، آئينى واحد و من پروردگار شمايم پس تنها مرا بپرستيد
وَ تَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَيۡنَهُمۡ كُلٌّ إِلَيۡنَا رَٰجِعُونَ
93و پاره پاره كردند دين خود را، همه به سوى ما باز مىگردند.
فَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَ هُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا كُفۡرَانَ لِسَعۡيِهِۦ وَ إِنَّا لَهُۥ كَٰتِبُونَ
94و هر كس اعمال شايسته كند و مؤمن باشد كوشش او بدون پاداش نماند و ما ثبت كننده مساعى او هستيم.
وَ حَرَٰمٌ عَلَىٰ قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَآ أَنَّهُمۡ لَا يَرۡجِعُونَ
95بر هر دهكده كه هلاكشان كرديم مقرر كرديم كه ديگر باز نگردند.
حَتَّىٰٓ إِذَا فُتِحَتۡ يَأۡجُوجُ وَ مَأۡجُوجُ وَ هُم مِّن كُلِّ حَدَبٖ يَنسِلُونَ
96تا وقتى كه سد ياجوج و ماجوج گشوده شود و از هر تپه و بلندى سرازير گردند.
وَ ٱقۡتَرَبَ ٱلۡوَعۡدُ ٱلۡحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَٰخِصَةٌ أَبۡصَٰرُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَٰوَيۡلَنَا قَدۡ كُنَّا فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا بَلۡ كُنَّا ظَٰلِمِينَ
97و وعده حق نزديك شود و ديدگان كسانى كه كافر بودند خيره ماند، كه اى واى بر ما كه از اين حال غافل بوديم بلكه ستمگر بوديم.
إِنَّكُمۡ وَ مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ
98شما و آنچه به غير خدا مىپرستيد همه سوخت دوزخيد و به آن وارد خواهيد شد.
لَوۡ كَانَ هَٰٓؤُلَآءِ ءَالِهَةٗ مَّا وَرَدُوهَا وَ كُلّٞ فِيهَا خَٰلِدُونَ
99اگر اينان خدا بودند وارد جهنم نمىشدند اما همگى در آن جاودانند.
لَهُمۡ فِيهَا زَفِيرٞ وَ هُمۡ فِيهَا لَا يَسۡمَعُونَ
100در آنجا نالهاى دارند و در آنجا چيزى نمىشنوند.
إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ
101و كسانى كه در باره آنها از جانب ما قلم به نيكى رفته از جهنم دور شوند.
لَا يَسۡمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمۡ فِي مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ
102و حتى زمزمه آن را نشنوند و در آنچه دلهايشان بخواهد جاودانند.
لَا يَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَكۡبَرُ وَ تَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ هَٰذَا يَوۡمُكُمُ ٱلَّذِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ
103وحشت بزرگ قيامت غمگينشان نكند و فرشتگان به استقبالشان آيند كه اين روزى است كه به شما وعده مىدادند.
يَوۡمَ نَطۡوِي ٱلسَّمَآءَ كَطَيِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡكُتُبِ كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥ وَعۡدًا عَلَيۡنَآ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ
104روزى كه آسمانها را در هم پيچيم چون در هم پيچيدن طومار براى نوشتن، چنان كه خلقت را از اول پديد آورديم دوباره آن را اعاده كنيم كه كار ما چنين است.
وَ لَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّٰلِحُونَ
105در زبور از پى آن كتاب (تورات) چنين نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ميراث مىبرند.
إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَٰغٗا لِّقَوۡمٍ عَٰبِدِينَ
106كه در اين براى گروه عبادت پيشه بلاغى هست.
وَ مَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ
107و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستادهايم.
قُلۡ إِنَّمَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ
108بگو، حق اين است به من وحى مىرسد كه خداى من خداى يكتا است آيا شما مسلمان مىشويد؟.
فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُلۡ ءَاذَنتُكُمۡ عَلَىٰ سَوَآءٖ وَ إِنۡ أَدۡرِيٓ أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٞ مَّا تُوعَدُونَ
109اگر پشت كردند بگو من شما (و غير شما را) يكسان آگاه كردم و من چه مىدانم آنچه به شما وعده دادهاند نزديك است يا دور.
إِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ وَ يَعۡلَمُ مَا تَكۡتُمُونَ
110خدا سخن بلند و علنى شما و آنچه را كه پنهان مىداريد مىداند.
وَ إِنۡ أَدۡرِي لَعَلَّهُۥ فِتۡنَةٞ لَّكُمۡ وَ مَتَٰعٌ إِلَىٰ حِينٖ
111من چه مىدانم شايد تاخير آن عذاب موعود به منظور آزمايش شما است و (يا) براى اين است كه تا مدتى كه مقدر شده عمر خود را به پايان بريد.
قَٰلَ رَبِّ ٱحۡكُم بِٱلۡحَقِّ وَ رَبُّنَا ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ
112گفت پروردگارا! به حق داورى كن و پروردگار ما، بسيار بخشنده است و در باره آنچه شما مىگوييد كمك از او مىخواهيم كه هر كس بايد از او كمك بخواهد.