قرآن عثمان طه

سوره الانبیاء

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٱقۡتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمۡ وَ هُمۡ فِي غَفۡلَةٖ مُّعۡرِضُونَ

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ نزديك شد براى مردم حساب ايشان و ايشانند در غفلتى روگردانان


مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّن رَّبِّهِم مُّحۡدَثٍ إِلَّا ٱسۡتَمَعُوهُ وَ هُمۡ يَلۡعَبُونَ

2

نيايدشان يادآوريى از پروردگارشان نوين مگر بشنوندش و ايشانند بازى‌كنان


لَاهِيَةٗ قُلُوبُهُمۡ وَ أَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلۡ هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ أَفَتَأۡتُونَ ٱلسِّحۡرَ وَ أَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ

3

سرگرم است دلهاى ايشان و نهان كردند رازگويى را آنان كه ستم كردند آيا اين است جز بشرى مانند شما پس آيا مى‌آئيد جادو را و شما مى‌نگريد


قَالَ رَبِّي يَعۡلَمُ ٱلۡقَوۡلَ فِي ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ

4

گفت پروردگار من مى‌داند سخن را در آسمان و زمين و او است شنواى دانا


بَلۡ قَالُوٓاْ أَضۡغَٰثُ أَحۡلَٰمِۢ بَلِ ٱفۡتَرَىٰهُ بَلۡ هُوَ شَاعِرٞ فَلۡيَأۡتِنَا بِ‍َٔايَةٖ كَمَآ أُرۡسِلَ ٱلۡأَوَّلُونَ

5

بلكه گفتند خوابهايى است پريشان بلكه دروغ آوردش بلكه او است شاعرى پس بيارد ما را آيتى بدانسان كه فرستاده شدند پيشينان


مَآ ءَامَنَتۡ قَبۡلَهُم مِّن قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَآ أَفَهُمۡ يُؤۡمِنُونَ

6

ايمان نياورد پيش از ايشان شهرى كه نابودش ساختيم پس آيا اينان ايمان مى‌آورند


وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِمۡ فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ

7

و نفرستاديم پيش از تو جز مردانى را كه وحى مى‌كرديم بسوى آنان پس بپرسيد اهل كتاب را اگر نمى‌دانيد


وَ مَا جَعَلۡنَٰهُمۡ جَسَدٗا لَّا يَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَ مَا كَانُواْ خَٰلِدِينَ

8

و نگردانيديمشان كالبدى كه نخورند خوراك را و نبودند جاودانان


ثُمَّ صَدَقۡنَٰهُمُ ٱلۡوَعۡدَ فَأَنجَيۡنَٰهُمۡ وَ مَن نَّشَآءُ وَ أَهۡلَكۡنَا ٱلۡمُسۡرِفِينَ

9

پس راست آورديمشان وعده را پس رهاشان ساختيم و هر كه را خواهيم و نابود كرديم اسراف‌كنان را


لَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ كِتَٰبٗا فِيهِ ذِكۡرُكُمۡ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

10

و همانا فرستاديم بسوى شما نامه‌اى كه در آن است يادآورى شما پس آيا بخرد نمى‌يابيد


وَ كَمۡ قَصَمۡنَا مِن قَرۡيَةٖ كَانَتۡ ظَالِمَةٗ وَ أَنشَأۡنَا بَعۡدَهَا قَوۡمًا ءَاخَرِينَ

11

و چه بسا در هم شكستيم شهرى را كه بود ستمگر و پديد آورديم پس از آن قومى ديگر را


فَلَمَّآ أَحَسُّواْ بَأۡسَنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا يَرۡكُضُونَ

12

تا گاهى كه احساس كردند خشم ما را ناگاه از آن مى‌دوند


لَا تَرۡكُضُواْ وَ ٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰ مَآ أُتۡرِفۡتُمۡ فِيهِ وَ مَسَٰكِنِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تُسۡ‍َٔلُونَ

13

ندويد و بازگرديد بسوى آنچه هوسران بوديد در آن و نشيمنهاى خويش شايد پرسش شويد


قَالُواْ يَٰوَيۡلَنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ

14

گفتند اى واى بر ما همانا بوديم ما ستمگران


فَمَا زَالَت تِّلۡكَ دَعۡوَىٰهُمۡ حَتَّىٰ جَعَلۡنَٰهُمۡ حَصِيدًا خَٰمِدِينَ

15

پس بود پيوسته اين سخن ايشان تا گردانيديمشان درويدگانى خموش


وَ مَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ مَا بَيۡنَهُمَا لَٰعِبِينَ

16

و نيافريديم آسمان و زمين و آنچه را ميان آنها است بازى‌كنان


لَوۡ أَرَدۡنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهۡوٗا لَّٱتَّخَذۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّآ إِن كُنَّا فَٰعِلِينَ

17

اگر مى‌خواستيم برگيريم سرگرميى همانا برمى‌گزيند گرفتيمش از نزد خود اگر بوديم كنندگان


بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞ وَ لَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ

18

بلكه مى‌افكنيم حق را بر باطل تا تباه سازدش كه ناگهان آن است برافتاده و واى شما را از آنچه مى‌ستائيد


وَ لَهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَنۡ عِندَهُۥ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَ لَا يَسۡتَحۡسِرُونَ

19

و از آن وى است آنكه در آسمانها و زمين است و آنان كه نزد اويند سرنپيچند از پرستش او و نه خسته شوند


يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ

20

تسبيح مى‌كنند شب و روز و سستى نمى‌كنند


أَمِ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَالِهَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ هُمۡ يُنشِرُونَ

21

آيا برگرفتند خدايانى از زمين كه ايشان زنده كنند


لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ

22

اگر مى‌بود در آنها خدايانى جز خدا هر آينه فاسد مى‌شدند پس منزه است خدا پروردگار عرش از آنچه مى‌ستايند


لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَ هُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ

23

پرسش نشود از آنچه كند و ايشان پرسش شوند


أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ هَٰذَا ذِكۡرُ مَن مَّعِيَ وَ ذِكۡرُ مَن قَبۡلِي بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡحَقَّ فَهُم مُّعۡرِضُونَ

24

يا برگرفتند جز وى خدايانى بگو بياريد برهان خود را اين است يادآورى آنان كه با منند و يادآورى آنان كه پيش از منند بلكه بيشترشان نمى‌دانند حق را پس ايشانند روى‌گردانان


وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ

25

و نفرستاديم پيش از تو پيمبرى مگر وحى كرديم بدو كه نيست خدايى جز من پس مرا پرستش كنيد


وَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا سُبۡحَٰنَهُۥ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ

26

و گفتند برگرفت خداوند مهربان فرزندى منزه است او بلكه بندگانند گرامى


لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَ هُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ

27

پيشى نگيرند بر او به گفتار و ايشانند به فرمان او كاركنندگان


يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَ مَا خَلۡفَهُمۡ وَ لَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَ هُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ

28

مى‌داند آنچه پيش روى ايشان و آنچه پشت سر ايشان و شفاعت نكنند جز براى هر كه خواهد و ايشانند از بيم او هراسان


وَ مَن يَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّيٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِكَ نَجۡزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ

29

و آنكه بگويد از ايشان منم خدايى جز او پس آن را پاداش دهيم دوزخ بدينگونه كيفر دهيم ستمكاران را


أَ وَ لَمۡ يَرَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَنَّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ كَانَتَا رَتۡقٗا فَفَتَقۡنَٰهُمَا وَ جَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤۡمِنُونَ

30

آيا نديدند آنان كه كفر ورزيدند كه آسمانها و زمين بسته بودند پس شكافتيم آنها را و گردانيديم از آب هر چيز را زنده پس آيا ايمان نمى‌آورند


وَ جَعَلۡنَا فِي ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمۡ وَ جَعَلۡنَا فِيهَا فِجَاجٗا سُبُلٗا لَّعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ

31

و نهاديم در زمين لنگرهايى نبادا كج شود بديشان و نهاديم در آن شكافها و راه‌هايى شايد راهبرى شوند


وَ جَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفٗا مَّحۡفُوظٗا وَ هُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهَا مُعۡرِضُونَ

32

و گردانيديم آسمان را پوششى نگاه داشته و ايشانند از آيتهاى او روگردانان


وَ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ وَ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ كُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ

33

و او است آنكه آفريد شب و روز و مهر و ماه را هر كدامند در گردونه شناورى‌كنان


وَ مَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَ أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ

34

و ننهاديم براى بشرى پيش از تو جاودانى را پس آيا اگر بميرى تو ايشانند جاودانان


كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ وَ نَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَ ٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗ وَ إِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ

35

همه كس چشنده مرگ است و مى‌آزمائيم شما را به بدى و خوبى آزمودنى و بسوى ما بازگردانيده شويد


وَ إِذَا رَءَاكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا ٱلَّذِي يَذۡكُرُ ءَالِهَتَكُمۡ وَ هُم بِذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ هُمۡ كَٰفِرُونَ

36

و هر گاه بينندت آنان كه كفر ورزيدند نگيرندت جز به استهزاء آيا اين است آنكه ياد مى‌كند خدايان شما را و آنانند به ياد خداوند مهربان كافران


خُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ مِنۡ عَجَلٖ سَأُوْرِيكُمۡ ءَايَٰتِي فَلَا تَسۡتَعۡجِلُونِ

37

آفريده شد انسان از شتاب زود است بنمايانمتان آيتهاى خويش را پس شتاب نكنيد


وَ يَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ

38

و گويند كى (چه هنگام) است اين وعده اگر هستيد راستگويان


لَوۡ يَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ ٱلنَّارَ وَ لَا عَن ظُهُورِهِمۡ وَ لَا هُمۡ يُنصَرُونَ

39

اگر مى‌دانستند آنان كه كفر ورزيدند گاهى را كه بازندارند از چهره‌هاى خويش آتش را و نه از پشتشان و نه ايشان يارى مى‌شوند


بَلۡ تَأۡتِيهِم بَغۡتَةٗ فَتَبۡهَتُهُمۡ فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَ لَا هُمۡ يُنظَرُونَ

40

بلكه مى‌آيدشان ناگهان پس سراسيمه سازدشان كه نتوانند بازگردانيدنش را و نه مهلت داده شوند


وَ لَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ فَحَاقَ بِٱلَّذِينَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ

41

و همانا استهزاء شد به پيمبرانى پيش از تو پس فرودآمد بدانان كه سخريه كردند از ايشان آنچه بودند بدان استهزاءكنان


قُلۡ مَن يَكۡلَؤُكُم بِٱلَّيۡلِ وَ ٱلنَّهَارِ مِنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ بَلۡ هُمۡ عَن ذِكۡرِ رَبِّهِم مُّعۡرِضُونَ

42

بگو كه نگه دارد شما را شب و روز از خداوند مهربان بلكه ايشانند از ياد پروردگار خويش روگردانان


أَمۡ لَهُمۡ ءَالِهَةٞ تَمۡنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَ أَنفُسِهِمۡ وَ لَا هُم مِّنَّا يُصۡحَبُونَ

43

يا ايشان را است خدايانى كه بازدارند از ايشان جز ما نتوانند يارى كردن خويش را و نه از ما همراهى شوند


بَلۡ مَتَّعۡنَا هَٰٓؤُلَآءِ وَ ءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ طَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُ أَفَلَا يَرَوۡنَ أَنَّا نَأۡتِي ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَآ أَفَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ

44

بلكه كاميابى داديم بديشان و پدرانشان تا دراز شد بر ايشان روزگار (عمر) آيا نبينند كه مى‌آئيم زمين را مى‌كاهيمش از كنارهايش پس آيا ايشانند چيره‌شدگان


قُلۡ إِنَّمَآ أُنذِرُكُم بِٱلۡوَحۡيِ وَ لَا يَسۡمَعُ ٱلصُّمُّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ

45

بگو جز اين نيست كه شما را ترسانم به وحى و نشنوند گنگان بانگ را گاهى كه بيم داده شوند


وَ لَئِن مَّسَّتۡهُمۡ نَفۡحَةٞ مِّنۡ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَٰوَيۡلَنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ

46

و اگر رسدشان دمى از عذاب پروردگار تو هر آينه گويند واى بر ما كه ما بوديم ستمگران


وَ نَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡ‍ٔٗا وَ إِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَا وَ كَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ

47

و برنهيم ترازوهاى داد را براى روز قيامت پس ستم نشود كسى چيزى را و اگر باشد سنگينى دانه خردلى بياريمش و بس باشيم ما حسابگران


وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَىٰ وَ هَٰرُونَ ٱلۡفُرۡقَانَ وَ ضِيَآءٗ وَ ذِكۡرٗا لِّلۡمُتَّقِينَ

48

و همانا داديم به موسى و هارون جدا كننده را و روشنايى و يادآوريى براى پرهيزكاران


ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ وَ هُم مِّنَ ٱلسَّاعَةِ مُشۡفِقُونَ

49

آنان كه مى‌ترسند پروردگار خويش را پنهان و ايشانند از قيامت هراسان


وَ هَٰذَا ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُ أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ

50

و اين است يادداشتى فرخنده فرستاديمش آيا شمائيد آن را ناشناسان


وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ إِبۡرَٰهِيمَ رُشۡدَهُۥ مِن قَبۡلُ وَ كُنَّا بِهِۦ عَٰلِمِينَ

51

و همانا داديم به ابراهيم رهبريش را از پيش و بوديم بدان دانايان


إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ

52

هنگامى كه گفت به پدر خود و قوم خود چيست اين پيكرهايى كه شمائيد بر آنها گردآمدگان


قَالُواْ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِينَ

53

گفتند يافتيم پدران خويش آنها را پرستش كنندگان


قَالَ لَقَدۡ كُنتُمۡ أَنتُمۡ وَ ءَابَآؤُكُمۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ

54

گفت همانا بوده‌ايد شما و پدرانتان در گمراهى آشكار


قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا بِٱلۡحَقِّ أَمۡ أَنتَ مِنَ ٱللَّٰعِبِينَ

55

گفتند آيا آورده‌اى ما را به حق يا تويى از بازى كنندگان


قَالَ بَل رَّبُّكُمۡ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا۠ عَلَىٰ ذَٰلِكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ

56

گفت بلكه پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است آنكه پديد آورد آنها را و منم بر اين از گواهان


وَ تَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصۡنَٰمَكُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِينَ

57

و سوگند به خدا هر آينه بيانديشم براى بتان شما پس از آنكه برويد پشت‌كنندگان


فَجَعَلَهُمۡ جُذَٰذًا إِلَّا كَبِيرٗا لَّهُمۡ لَعَلَّهُمۡ إِلَيۡهِ يَرۡجِعُونَ

58

پس گردانيدشان پاره‌هايى مگر بزرگى براى ايشان شايد بسوى او بازگردند


قَالُواْ مَن فَعَلَ هَٰذَا بِ‍َٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ

59

گفتند آن كه كرده است اين را به خدايان ما همانا او است از ستمگران


قَالُواْ سَمِعۡنَا فَتٗى يَذۡكُرُهُمۡ يُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِيمُ

60

گفتند شنيديم جوانى يادشان مى‌كرد كه گفته مى‌شد بدو ابراهيم


قَالُواْ فَأۡتُواْ بِهِۦ عَلَىٰٓ أَعۡيُنِ ٱلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡهَدُونَ

61

گفتند بياريدش پيش چشم مردم شايد گواه باشند


قَالُوٓاْ ءَأَنتَ فَعَلۡتَ هَٰذَا بِ‍َٔالِهَتِنَا يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ

62

گفتند آيا تو كردى اين را به خدايان ما اى ابراهيم


قَالَ بَلۡ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمۡ هَٰذَا فَسۡ‍َٔلُوهُمۡ إِن كَانُواْ يَنطِقُونَ

63

گفت بلكه كرد آن را بزرگ ايشان اين پس بپرسيدشان اگر هستند سخن‌گويان


فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ فَقَالُوٓاْ إِنَّكُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ

64

پس بازگشتند به خود و گفتند همانا شمائيد ستمگران


ثُمَّ نُكِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ يَنطِقُونَ

65

پس سرافكنده آمدند كه تو دانستى اينان سخن نگويند


قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمۡ شَيۡ‍ٔٗا وَ لَا يَضُرُّكُمۡ

66

گفت آيا مى‌پرستيد جز خدا آنچه را سود ندهد به شما چيزى را و نه زيان رساند


أُفّٖ لَّكُمۡ وَ لِمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

67

اف بر شما و بر آنچه مى‌پرستيد جز خدا پس آيا بخرد نمى‌آييد


قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ ٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَكُمۡ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ

68

گفتند سخت بسوزانيدش و يارى كنيد خدايان خويش را اگر هستيد كنندگان


قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَ سَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ

69

گفتيم اى آتش باش سرد و سلامت بر ابراهيم


وَ أَرَادُواْ بِهِۦ كَيۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِينَ

70

و خواستند بدو نيرنگى را پس گردانيديم ايشان را زيانكارتران


وَ نَجَّيۡنَٰهُ وَ لُوطًا إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا لِلۡعَٰلَمِينَ

71

و رهانيديم او و لوط را بسوى سرزمينى كه بركت نهاديم در آن براى جهانيان


وَ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَ يَعۡقُوبَ نَافِلَةٗ وَ كُلّٗا جَعَلۡنَا صَٰلِحِينَ

72

و بخشيديم بدو اسحق و يعقوب را فزونى و هر يك را گردانيديم شايستگان


وَ جَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا وَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَ إِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَ إِيتَآءَ ٱلزَّكَوٰةِ وَ كَانُواْ لَنَا عَٰبِدِينَ

73

و گردانيديمشان پيشوايانى كه رهبرى كنند به فرمان ما و وحى كرديم بسوى ايشان به جاى آوردن خوبيها را و بپا داشتن نماز و دادن زكات را و بودند براى ما پرستندگان


وَ لُوطًا ءَاتَيۡنَٰهُ حُكۡمٗا وَ عِلۡمٗا وَ نَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلَّتِي كَانَت تَّعۡمَلُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَٰسِقِينَ

74

و لوط را داديم بدو حكم و دانش را و رهانيديمش از شهرى كه بود همى‌مى‌كرد پليدها را همانا بودند قومى زشت و نافرمانان


وَ أَدۡخَلۡنَٰهُ فِي رَحۡمَتِنَآ إِنَّهُۥ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ

75

و درآورديمش به رحمت خويش همانا او است از شايستگان


وَ نُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبۡلُ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَنَجَّيۡنَٰهُ وَ أَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡكَرۡبِ ٱلۡعَظِيمِ

76

و نوح را هنگامى كه برخواند پيش از اين پس پذيرفتيم خواستش را و رهائيش داديم او و خاندانش را از اندوه بزرگ


وَ نَصَرۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَآ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ

77

و ياريش كرديم از قومى كه دروغ پنداشتند آيتهاى ما را همانا بودند قومى زشت پس غرقشان ساختيم همگان


وَ دَاوُۥدَ وَ سُلَيۡمَٰنَ إِذۡ يَحۡكُمَانِ فِي ٱلۡحَرۡثِ إِذۡ نَفَشَتۡ فِيهِ غَنَمُ ٱلۡقَوۡمِ وَ كُنَّا لِحُكۡمِهِمۡ شَٰهِدِينَ

78

و داود و سليمان هنگامى كه حكومت مى‌كردند در كشتزارگاهى كه پراكنده شدند در آن گوسفندان قوم و بوديم حكومت آنان را گواهان


فَفَهَّمۡنَٰهَا سُلَيۡمَٰنَ وَ كُلًّا ءَاتَيۡنَا حُكۡمٗا وَ عِلۡمٗا وَ سَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ وَ ٱلطَّيۡرَ وَ كُنَّا فَٰعِلِينَ

79

پس آموختيمش (فهمانديمش) به سليمان و هر يك را داديم حكمى و دانشى و فرمانبردار ساختيم با داود كوه‌ها را كه تسبيح كنند و مرغان را و بوديم كنندگان


وَ عَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ

80

و آموختيمش ساختن پوشاكى را براى شما تا نگهداردتان از خشم خويش پس آيا هستيد سپاسگزاران


وَ لِسُلَيۡمَٰنَ ٱلرِّيحَ عَاصِفَةٗ تَجۡرِي بِأَمۡرِهِۦٓ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيۡءٍ عَٰلِمِينَ

81

و براى سليمان باد را سخت وزنده روان مى‌شد به فرمان او بسوى سرزمينى كه بركت نهاديم در آن و بوديم به هر چيزى دانايان


وَ مِنَ ٱلشَّيَٰطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُۥ وَ يَعۡمَلُونَ عَمَلٗا دُونَ ذَٰلِكَ وَ كُنَّا لَهُمۡ حَٰفِظِينَ

82

و از شياطين آنان را كه به دريا فرو مى‌رفتند برايش و مى‌كردند كارى را جز آن و بوديم براى آنان نگهبانان


وَ أَيُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَ أَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ

83

و ايوب هنگامى كه خواند پروردگار خويش را كه مرا رسيد رنج و تويى مهربانترين مهربانان


فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَكَشَفۡنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ وَ مِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَ ذِكۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِينَ

84

پس پذيرفتيم از او و بگشوديم آنچه بدو بود از رنج و داديم بدو خاندانش را و مانند آنان با آنان رحمتى از نزد ما و يادآوريى براى پرستشگران


وَ إِسۡمَٰعِيلَ وَ إِدۡرِيسَ وَ ذَا ٱلۡكِفۡلِ كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰبِرِينَ

85

و اسمعيل و ادريس و ذو الكفل هر كدام از صبركنندگان


وَ أَدۡخَلۡنَٰهُمۡ فِي رَحۡمَتِنَآ إِنَّهُم مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ

86

و درآورديمشان در رحمت خود همانا ايشانند از شايستگان


وَ ذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ

87

و صاحب ماهى (يا خداوند ماهى) هنگامى كه رفت خشمگين پس پنداشت كه هرگز بدو قدرت نيابيم پس بناليد در تاريكيها كه نيست خدايى جز تو منزهى تو همانا بودم من از ستمگران


فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَ نَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَ كَذَٰلِكَ نُ‍ۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ

88

پس پذيرفتيم از او و رهائيش داديم از اندوه و بدينسان رهايى دهيم به مؤمنان


وَ زَكَرِيَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَ أَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ

89

و زكريا هنگامى كه برخواند پروردگار خويش را پروردگارا نگذار مرا تنها و تويى بهترين ارث‌برندگان


فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَ وَهَبۡنَا لَهُۥ يَحۡيَىٰ وَ أَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓ إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَ يَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَ رَهَبٗا وَ كَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ

90

پس پذيرفتيم از او و بخشيديم بدو يحيى را و شايسته گردانيديم برايش همسرش را همانا بودند ايشان شتاب‌گيرندگان در خوبيها و مى‌خواندند ما را اميدى و بيمى و بودند براى ما فروتنان


وَ ٱلَّتِيٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَا فَنَفَخۡنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَ جَعَلۡنَٰهَا وَ ٱبۡنَهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ

91

و آن زن كه نگاه داشت فرجش را پس دميديم در آن از روح خويش و گردانيديمش و پسرش را آيتى براى جهانيان


إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَ أَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ

92

همانا اين است ملت شما ملتى يگانه و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد


وَ تَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَيۡنَهُمۡ كُلٌّ إِلَيۡنَا رَٰجِعُونَ

93

و پخش كردند كار خويش را ميان خويش هر كدامند بسوى ما بازگردانندگان


فَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَ هُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا كُفۡرَانَ لِسَعۡيِهِۦ وَ إِنَّا لَهُۥ كَٰتِبُونَ

94

پس آن كو بكند از كردارهاى شايسته و او است مؤمن نباشد ناسپاسيى كوشش او را و همانا مائيم براى آن نويسندگان


وَ حَرَٰمٌ عَلَىٰ قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَآ أَنَّهُمۡ لَا يَرۡجِعُونَ

95

و حرام است بر شهرى كه نابودش كرديم كه آنان بازنمى‌گردند


حَتَّىٰٓ إِذَا فُتِحَتۡ يَأۡجُوجُ وَ مَأۡجُوجُ وَ هُم مِّن كُلِّ حَدَبٖ يَنسِلُونَ

96

تا گاهى كه گشوده شود يأجوج و مأجوج و ايشان از هر پشته‌اى سرازير گردند (يا برون آيند)


وَ ٱقۡتَرَبَ ٱلۡوَعۡدُ ٱلۡحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَٰخِصَةٌ أَبۡصَٰرُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَٰوَيۡلَنَا قَدۡ كُنَّا فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا بَلۡ كُنَّا ظَٰلِمِينَ

97

و نزديك شد وعده حق كه ناگهان باز است ديده آنان كه كفر ورزيدند اى واى بر ما همانا بوديم در غفلتى از اين بلكه بوديم ما ستمگران


إِنَّكُمۡ وَ مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ

98

همانا شما و آنچه مى‌پرستيد جز خدا سوخت دوزخيد شمائيد در آن درآيندگان


لَوۡ كَانَ هَٰٓؤُلَآءِ ءَالِهَةٗ مَّا وَرَدُوهَا وَ كُلّٞ فِيهَا خَٰلِدُونَ

99

اگر مى‌بودند اينان خدايانى در آن نمى‌رفتند حالى كه هر كدامند در آن جاودان


لَهُمۡ فِيهَا زَفِيرٞ وَ هُمۡ فِيهَا لَا يَسۡمَعُونَ

100

ايشان را است در آن آه‌كشيدنى و ايشان در آن نمى‌شنوند


إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ

101

همانا آنان كه سبقت گرفت براى ايشان از ما نكويى آنانند از آن دورشدگان


لَا يَسۡمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمۡ فِي مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ

102

نشنوند حسش را و ايشانند در آنچه هوس كند دلهاى ايشان جاودانان


لَا يَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَكۡبَرُ وَ تَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ هَٰذَا يَوۡمُكُمُ ٱلَّذِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ

103

اندوهگينشان نسازد آشوب بزرگتر و درآيند بر ايشان فرشتگان (يا پيشواز ايشان روند فرشتگان) كه اينك روز شما آنكه بوديد وعده داده مى‌شديد


يَوۡمَ نَطۡوِي ٱلسَّمَآءَ كَطَيِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡكُتُبِ كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥ وَعۡدًا عَلَيۡنَآ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ

104

روزى كه پيچيم آسمان را مانند پيچيدن نامه‌دان نامه‌ها را بدانسان كه آغاز كرديم نخستين آفرينش را بازگردانيمش وعده است بر ما همانا هستيم ما كنندگان


وَ لَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّٰلِحُونَ

105

و هر آينه نوشتيم در زبور پس از ذكر كه زمين را ارث برند بندگان من شايستگان


إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَٰغٗا لِّقَوۡمٍ عَٰبِدِينَ

106

همانا در اين است ابلاغى براى گروهى كه پرستشگرند


وَ مَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ

107

و نفرستاديمت مگر رحمتى براى جهانيان


قُلۡ إِنَّمَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ

108

بگو جز اين نيست كه وحى شود بسوى من همانا خداوند شما است خداوند يكتا پس آيا شمائيد اسلام‌آرندگان


فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُلۡ ءَاذَنتُكُمۡ عَلَىٰ سَوَآءٖ وَ إِنۡ أَدۡرِيٓ أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٞ مَّا تُوعَدُونَ

109

پس اگر پشت كردند بگو آگهيتان دادم يكسان و ندانم آيا نزديك است يا دور آنچه وعده داده شويد


إِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ وَ يَعۡلَمُ مَا تَكۡتُمُونَ

110

همانا او مى‌داند آشكار را از سخن و مى‌داند آنچه را نهان كنيد


وَ إِنۡ أَدۡرِي لَعَلَّهُۥ فِتۡنَةٞ لَّكُمۡ وَ مَتَٰعٌ إِلَىٰ حِينٖ

111

و ندانم شايد آزمايشى باشد براى شما و بهره‌منديى تا زمانى


قَٰلَ رَبِّ ٱحۡكُم بِٱلۡحَقِّ وَ رَبُّنَا ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ

112

گفت پروردگارا حكم كن به حق و پروردگار ما خداى مهربان است يارى جسته بر آنچه مى‌ستائيد


سوره قبل

سوره الانبیاء

سوره بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان