سوره الانعام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ همه ستايشها ويژه خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكىها و روشنى را پديد آورد. [با اين همه نشانهها كه گواهى بر يكتايى و قدرت اوست] باز كافران براى پروردگارشان [بتها و معبودهاى باطل را] شريك و همتا قرار مىدهند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضيٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ
2اوست كه شما را از گلى مخصوص آفريد، سپس براى عمر شما مدتى مقرر كرد، و اجل حتمى و ثابت نزد اوست، [شگفتا!! كه] باز شما [با اين همه دلايل آشكار در يكتايى و ربوبيت و خالقيت او] شك مىكنيد.
وَ هُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ فِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ
3و او در آسمانها و در زمين، خداست كه نهان و آشكار شما را مىداند، و نيز به آنچه [از خير و شر] به دست مىآوريد، آگاه است.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
4و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان براى آنان نيامد مگر آنكه از آن روى گردانيدند.
فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
5آنان حق را هنگامى كه به سويشان آمد تكذيب كردند، پس به زودى [ظهور و تحقق] خبرهاى آنچه را همواره به آن استهزا مىكردند، به آنان خواهد رسيد.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ
6آيا ندانستهاند كه پيش از ايشان چه بسيار از ملتها و اقوام را هلاك كرديم؟ كه به آنان در پهنه زمين، نعمت ها و امكاناتى داديم كه به شما نداديم، و بر آنان بارانهاى پى در پى و پر ريزش فرستاديم و نهرهايى از زير پاى آنان جارى ساختيم [ولى ناسپاسى كردند]؛ پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم، و بعد از آنان اقوامى ديگر را پديد آورديم.
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
7و اگر ما نوشتهاى روى صحفهاى بر تو نازل كنيم كه آنان آن را با دست خود لمس كنند، باز كفر پيشگان مىگويند: اين جز جادويى آشكار نيست!!
وَ قالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ
8و گفتند: چرا فرشتهاى [كه در معرض ديد ما قرار گيرد] بر او نازل نشده است؟ اگر فرشتهاى نازل كنيم، كار هلاكت [اين بهانهجويان] تمام مىشود و لحظهاى مهلت نيابند.
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ
9[اين مغالطهگران لجوج مىگويند: چرا پيامبر از جنس فرشتگان نيست؟] اگر او را فرشتهاى قرار مىداديم، يقينا وى را به شكل مردى در مىآورديم، و قطعا حقيقت را همانطور كه آنان بر ديگران مشتبه مىكنند [به سزاى لجاجتشان] بر خود آنان مشتبه مىساختيم، [تا بر فرض پيامبر قرار دادن فرشته، باز بگويند: چرا پيامبرى از جنس بشر براى ما قرار داده است؟]
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
10مسلما پيامبران پيش از تو هم مسخره شدند؛ پس بر كسانى كه پيامبران را مسخره مىكردند، عذاب و كيفرى كه همواره به استهزا مىگرفتند نازل شد و آنان را فرا گرفت.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
11بگو: در زمين بگرديد، سپس با تأمل بنگريد كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
12بگو: مالكيت و فرمانروايى آنچه در آسمانها و زمين است در سيطره كيست؟ بگو: در سيطره خداست كه رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده؛ يقينا همه شما را در روز قيامت كه ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد. فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كردهاند، ايمان نمىآورند.
وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
13و همه موجوداتى كه در [عرصه] شب و روز آرام دارند، در سيطره مالكيت خدا هستند؛ و او شنوا و داناست.
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
14بگو: آيا جز خدا را كه آفريننده آسمانها و زمين است، سرپرست و ياور خود گيرم؟ و اوست كه روزى مىدهد و خود بىنياز از روزى است. بگو: من مأمورم نخستين كسى باشم كه فرمان خدا را گردن نهد، و فرمان يافتهام كه: هرگز از مشركان مباش.
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
15بگو: مسلما اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ
16هر كس در آن روز، عذاب از او برگردانده شود، قطعا خدا به او رحم كرده، و آن است كاميابى آشكار.
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
17و اگر خدا تو را آسيب و گزندى رساند، كسى جز او برطرف كننده آن نيست، و اگر تو را خيرى رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست]؛ پس او بر هر كارى تواناست.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
18اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و او حكيم و آگاه است.
قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْريٰ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
19[به كافران و مشركان كه براى حق بودن نبوتت گواه مىطلبند] بگو: گواهى چه كسى از همه گواهان بزرگتر است [تا او را بر حقانيت نبوتم براى شما گواه آورم]؟ بگو: خدا ميان من وشما گواه است [كه گواهىاش بزرگترين ومطمئنترين و صحيحترين گواهىهاست]، و اين قرآن [كه گواهى خدا بر حقانيت نبوت من است] به من وحى شده تا به وسيله آن شما وهر كس را كه اين قرآن به او مىرسد بيم دهم. آيا شما [با دليل استوار و محكم] گواهى مىدهيد كه با خدا معبودهاى ديگرى به عنوان شريك هست؟ بگو: [چون دليلى وجود ندارد] من گواهى نمىدهم. بگو: فقط معبود يگانه و يكتا اوست، و من از معبودهاى باطلى كه شريك او قرار مىدهيد، بيزارم.
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
20كسانى كه به آنان كتاب آسمانى داديم، همان گونه كه پسرانشان را مىشناسند [بر اساس اوصافى كه در كتابهايشان بيان شده] پيامبر را مىشناسند؛ فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كردند، ايمان نمىآورند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
21ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا آيات او را تكذيب كرده كيست؟ يقينا ستمكاران، رستگار نخواهند بود.
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
22و [ياد كنيد] روزى كه همه آنان را [در عرصه قيامت] جمع مىكنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيدهاند، مىگوييم: شريكانتان [كه آنان را شريك خدا مىپنداشتيد] كجايند [تا شما را از عذاب امروز نجات دهند؟]
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ
23پس [آن روز] بهانه و عذرشان [براى رهايى از عذاب] فقط اين است كه خواهند گفت: به خدا پروردگارمان سوگند كه ما مشرك نبوديم!!
انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
24با تأمل بنگر كه چگونه بر خود دروغ مىبندند؛ وآنچه را به دروغ شريك خدا مىدانستند از دستشان رفت وگم شد.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَليٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّي إِذا جاءُوكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
25گروهى از آنان به سخنانت گوش مىدهند، و ما [به كيفر لجاجت وكفرشان] بر دلهايشان پوششهايى قرار داديم كه آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى نهاديم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانههاى حق را ببينند باز هم به آن ايمان نمىآورند؛ تا آنجا كه وقتى به محضرت مىآيند با تو مجادله وستيزه مىكنند، كافران [از روى لجاجت وعناد] مىگويند: اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست.
وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
26و آنان ديگران را [از توجه به قرآن] بازمىدارند و خود نيز از آن دور مىشوند، اينان جز خود را به هلاكت نمىاندازند، و [اين خطر را] درك نمىكنند.
وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَي النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
27اگر هنگامى كه آنان را بر آتش [دوزخ] نگه داشتهاند ببينى [حالتى ذلت بار و وضعى هولانگيز مىبينى] مىگويند: اى كاش به دنيا بازگردانده مىشديم، و در آنجا آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم، و از مؤمنان مىشديم.
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
28[ولى آرزوى آنان از روى صدق و راستى نيست] بلكه حقانيت توحيد و نبوت و معادى كه پيش از اين پنهان مىداشتند براى آنان آشكار شده [كه اينگونه آرزو مىكنند]، و اگر به دنيا بازگردانده شوند، يقينا به كفر و شركى كه از آن نهى شدهاند بازمىگردند؛ و مسلما آنان دروغگويند.
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ
29و [زمانى كه در دنيا بودند] گفتند: جز اين زندگى دنياى ما زندگى ديگرى نيست و [پس از مرگ] برانگيخته نخواهيم شد.
وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَليٰ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هٰذا بِالْحَقِّ قالُوا بَليٰ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
30و اگر ببينى هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشته شوند [وضعى شگفتانگيز مىبينى]، خدا مىفرمايد: آيا اين [برانگيخته شدن و زنده گشتن پس از مرگ] حق نيست؟ مىگويند: سوگند به پروردگارمان حق است. [خدا] مىفرمايد: پس به كيفر آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّي إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَليٰ ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَليٰ ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ
31آنان كه ديدار [پاداش و مقام قرب] ما را تكذيب كردند، يقينا دچار زيان شدند. تا هنگامى كه قيامت به طور ناگهان و غافلگيرانه به آنان رسد، مىگويند: اى بر ما دريغ و افسوس كه نسبت به تكاليف و وظايف شرعى خود كوتاهى كرديم. و آنان بار سنگين گناهانشان را بر دوش مىكشند؛ آگاه باشيد! بد بارى است كه بر دوش خواهند كشيد.
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
32و زندگى دنيا [بدون ايمان و عمل صالح] بازى و سرگرمى است، و يقينا سراى آخرت براى آنان كه همواره پرهيزكارى مىكنند، بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
33آنچه را كافران و مشركان [بر ضد قرآن و تو] مىگويند مىدانيم كه تو را غمگين مىكند. پس آنان تو را تكذيب نمىكنند، بلكه ستمكاران آيات خدا را تكذيب مىنمايند.
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَليٰ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّي أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ
34مسلما پيش از تو رسولانى تكذيب شدند [و مورد آزار قرار گرفتند] و بر تكذيب و آزارى كه ديدند، شكيبايى ورزيدند تا يارى ما به آنان رسيد، [تو نيز شكيبايى كن تا يارى ما به تو برسد. اين سنت خداست،] و سنتهاى خدا را تغيير دهندهاى نيست. و قطعا بخشى از سرگذشت پيامبران [در آياتى كه پيش از اين نازل شده] به تو رسيده است.
وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُديٰ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ
35و اگر روىگرداندن آنان [از قرآن و نبوت] بر تو سنگين و دشوار است، اگر بتوانى نقبى در زمين، يا نردبانى براى راه يافتن در آسمان بجويى تا [از عمق زمين و پهنه آسمان] معجزهاى ديگر [غير قرآن] براى آنان بياورى [اين كار را انجام ده]؛ و اگر خدا مىخواست همه آنان را [به جبر و زور] به راه هدايت گرد مىآورد؛ [ولى هدايت اجبارى فاقد ارزش است] پس هرگز [نسبت به روحيات و اوصاف كافران لجوج كه خواستار هدايت نيستند] از بىخبران مباش.
إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتيٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
36فقط كسانى [دعوتت را] پاسخ مىدهند كه [سخنانت را با دقت، تدبر، انديشه و تفكر] مىشنوند، [مشركان و كافران لجوج، مردگانند] و خدا مردگان را [در قيامت] برمىانگيزد، آنگه [براى حسابرسى] به سوى او بازگردانده مىشوند.
وَ قالُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَليٰ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
37و [مردهدلان] گفتند: چرا معجزهاى از سوى پروردگارش [همانند معجزات پيامبران گذشته] بر او نازل نمىشود؟ بگو: يقينا خدا قدرت دارد كه معجزهاى [نظير آنچه آنان درخواست دارند] نازل كند، ولى [اينگونه درخواستهاى نابجا به سبب اين است كه] بيشترشان [شرايط و موقعيتها را] نمىدانند.
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ
38و هيچ جنبندهاى در زمين نيست، و نه هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، مگر آنكه گروههايى مانند شمايند؛ ما چيزى را در كتاب [تكوين از نظر ثبت جريانات هستى و برنامههاى آفرينش] فروگذار نكردهايم، سپس همگى به سوى پروردگارشان گردآورى مىشوند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
39كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، كرها و لالهايى فرو رفته در تاريكىهاى جهل و گمراهىاند؛ خدا هر كه را بخواهد [به كيفر تكذيب آياتش] گمراه مىكند، و هر كه را بخواهد [به پاداش تصديق آياتش] بر راه راست قرار مىدهد.
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
40بگو: اگر راستگوييد به من خبر دهيد چنانچه عذاب خدا بر شما درآيد يا قيامت به شما رسد، آيا كسى را جز خدا [براى يارى خويش] مىخوانيد؟
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ
41[قطعا چنين نيست] بلكه فقط خدا را مىخوانيد، و او هم اگر بخواهد آسيب و گزندى كه به سبب آن او را خواندهايد برطرف مىكند، و [آن زمان است كه] بتهايى كه براى او شريك قرار مىدهيد، فراموش مىكنيد.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِليٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
42و بىترديد ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى] فرستاديم؛ پس آنان را [هنگامى كه با پيامبران به مخالفت و دشمنى برخاستند] به تهيدستى و سختى و رنج و بيمارى دچار كرديم، باشد كه [در پيشگاه ما] فروتنى و زارى كنند.
فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
43پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد، فروتنى و زارى نكردند؟ بلكه دلهايشان سخت شد و شيطان، اعمال ناپسندى كه همواره مرتكب مىشدند در نظرشان آراست.
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ
44پس چون حقايقى را كه [براى عبرت گرفتنشان] به آن يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه نعمت ها را به روى آنان گشوديم، تا هنگامى كه به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب] گرفتيم، پس يكباره [از نجات خود] درمانده و نوميد شدند.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
45در نتيجه ريشه كسانى كه [به آيات ما و به مردم] ستم ورزيدند، بريده شد؛ و همه ستايشها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَليٰ قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ
46[به آنان كه براى خدا به خيال باطلشان شريكانى قرار دادهاند] بگو: به من خبر دهيد اگر خدا گوشها و چشمهايتان را بگيرد، و بر دلهايتان مهر [تيرهبختى] نهد، كدام معبودى جز خداست كه آنها را به شما دهد؟! با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون [براى هدايت اينان] بيان مىكنيم، سپس آنان روى مىگردانند.
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ
47بگو: به من خبر دهيد اگر عذاب خدا ناگهان [مانند صاعقه و صيحه آسمانى] يا آشكار [مانند بيمارىهاى مهلك] به سوى شما آيد، آيا جز گروه ستمكار هلاك مىشوند؟
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
48و پيامبران را جز مژده دهنده و بيم رسان نمىفرستيم؛ پس كسانى كه ايمان بياورند و [مفاسد خود را] اصلاح كنند نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
49و آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، به سزاى نافرمانىهايشان عذاب به آنان خواهد رسيد.
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ
50بگو: من به شما نمىگويم كه خزينهها و گنجينههاى خدا نزد من است، و نيز غيب هم نمىدانم، و نمىگويم كه فرشتهام؛ فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مىكنم. بگو: آيا [اعراض كننده از وحى كه] نابينا [ست] و [پيرو وحى كه] بينا [ست] يكسانند؟! پس چرا نمىانديشيد؟!
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِليٰ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
51و به وسيله اين قرآن كسانى را كه از محشور شدن به سوى پروردگارشان مىترسند، هشدار ده كه آنان را [در آن روز هولانگيز] جز خدا سرپرست و شفيعى نخواهد بود؛ باشد كه بپرهيزند.
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ
52و آنان كه بامدادان و شامگاهان پروردگارشان را مىخوانند [و با اين خواندن] خشنودى او را مىخواهند، از خود مران. نه چيزى از حساب [عمل] آنان بر عهده توست، و نه چيزى از حساب [كار] تو بر عهده آنان است تا آنان را برانى و [به سبب راندنشان] از ستمكاران باشى.
وَ كَذٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هٰؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ
53و ما اينگونه توانگران را به مؤمنان تهيدستى كه در كنار تو هستند آزموديم، تا [توانگران با تعجب و استهزا] بگويند: آيا اينانند كه خدا از ميان ما بر آنان منت نهاده [و نعمت ايمان و عمل صالح داده و بر ما برترى بخشيده؟!] آيا خدا به سپاسگزاران داناتر نيست؟
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
54و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان مىآورند به نزد تو آيند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده؛ بنابراين هر كس از شما به نادانى كار زشتى مرتكب شود، سپس بعد از آن توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ
55و اين گونه آيات را بيان مىكنيم تا [حق روشن شود و] راه و رسم گناهكاران آشكار گردد.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ
56بگو: من از پرستيدن كسانى كه شما به جاى خدا مىپرستيد نهى شدهام. بگو: من از هواهاى نفسانى شما پيروى نمىكنم، كه در آن صورت گمراه شدهام و از راه يافتگان نخواهم بود.
قُلْ إِنِّي عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ
57بگو: من بر دليل روشنى [مانند قرآن] از سوى پروردگارم هستم و حال آنكه شما آن را تكذيب كرديد، عذابى كه به آن شتاب داريد در اختيار من نيست. فرمان و حكم فقط به دست خداست، همواره حق را بيان مىكند و او بهترين داوران و جداكنندگان [حق از باطل] است.
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ
58بگو: اگر عذابى كه به آن شتاب داريد در اختيار من بود، يقينا كار ميان من و شما به سرعت تمام شده بود؛ و خدا به ستمكاران داناتر است [كه چه زمانى آنان را عذاب كند.]
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ
59و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمىداند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمىافتد مگر آنكه آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكىهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضيٰ أَجَلٌ مُسَمًّي ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
60او كسى است كه شبانگاهان روح شما را به وقت خواب مىگيرد، و آنچه را در روز [از نيكى و بدى] به دست مىآوريد مىداند؛ سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب] بر مىانگيزد تا اجل معين سر آيد؛ آن گاه بازگشت شما به سوى اوست؛ آن گاه شما را به آنچه همواره انجام مىداديد آگاه مىكند.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّي إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ
61و اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و همواره نگهبانانى [از فرشتگان] براى [حفاظت] شما [از حوادث و بلاها] مىفرستد تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ در رسد [در اين وقت] فرستادگان ما جانش را مىگيرند؛ و آنان [در مأموريت خود] كوتاهى نمىكنند.
ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ
62سپس [همه] به سوى خدا، سرپرست و مولاى به حقشان بازگردانده مىشوند. آگاه باشيد! [كه در آن روز] فرمانروايى و حكومت مطلق فقط ويژه اوست؛ و او سريعترين حسابگران است.
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
63بگو: چه كسى شما را از تاريكىهاى خشكى و دريا نجات مىدهد؟ در حالى كه او را [براى نجات خود] از روى فروتنى و زارى و مخفيانه به كمك مىطلبيد؛ [و مىگوييد] كه: اگر ما را از اين [تنگناها و مهلكهها] نجات دهد، بى ترديد از سپاسگزاران خواهيم بود.
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ
64بگو: خدا شما را از آن [سختىها] و از هر اندوهى نجات مىدهد، باز شما به او شرك مىورزيد [و به ناسپاسى مىگراييد.]
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَليٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ
65بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينههاى سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند؛ با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون بيان مىكنيم تا بفهمند.
وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ
66و قوم تو آن [قرآن] را در حالى كه حق است تكذيب كردند؛ بگو: من بر [هدايت، پاداش و كيفر] شما كارساز و صاحب اختيار نيستم.
لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
67براى هر خبرى [از مژدهها و بيمها] قرارگاهى است، و به زودى [ظهور و تحقق آنها را در قرارگاههايشان] خواهيد دانست.
وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْريٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
68و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما [به قصد شبهه اندازى] به ياوه گويى و سخن بىمنطق مىپردازند از آنان روى گردان [و مجلسشان را ترك كن] تا در سخنى ديگر در آيند. و اگر شيطان تو را [نسبت به ترك مجلسشان] به فراموشى اندازد، پس از ياد آوردن [به سرعت بيرون برو و] با گروه ستمكاران منشين.
وَ ما عَلَي الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ لٰكِنْ ذِكْريٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
69و چيزى از حساب ستمكاران [مغالطهگر] بر عهده كسانى كه [به ناچار سخنان آنان را مىشنوند ولى از نشستن با آنان] مىپرهيزند نيست؛ بلكه [بر عهده اهل تقواست كه ياوهگويان را] پند دهند، تا [از گفتار باطل و بىپايه خود] بپرهيزند.
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
70و كسانى كه دينشان را بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنيا آنان را فريفت، و اگذار؛ و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ كه مبادا كسى [در روز قيامت] به [كيفر] آنچه [از گناهان] مرتكب شده [از رحمت و ثواب] محروم ماند [و به هلاكت سپرده شود]؛ و او را جز خدا سرپرست و ياور و شفيعى نباشد؛ و اگر [براى رهايىاش از عذاب] هر گونه عوض و فديهاى بدهد از او پذيرفته نشود. آنانند كه به سبب آنچه [از اعمال زشت] مرتكب شدهاند [از رحمت و ثواب] محروم مانده [و به هلاكت سپرده شده] اند. و به خاطر آنكه همواره [به آيات الهى] كفر مىورزيدند براى آنان نوشابهاى از آب جوشان و عذابى دردناك است.
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَليٰ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَي الْهُدَي ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُديٰ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
71بگو: آيا به جاى خدا معبودى را بپرستيم كه نه سودى به ما رساند و نه زيانى؟ و پس از آنكه خدا ما را هدايت كرد [به شرك و بت پرستى] به عقب بازگرديم، مانند كسى كه شياطين عقلش را ربودهاند و در زمين سرگردان [و بىهدف و گمراه] است، در حالى كه براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت دعوت مىكنند كه به جانب ما بيا [ولى او به سبب سرگردانى و حيرت زدگى نمىپذيرد.] بگو: يقينا هدايت خدا همان هدايت [واقعى] است، و ما مأموريم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم.
وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
72و [نيز فرمان يافتهايم] به اينكه: نماز را بر پا داريد و از خدا پروا كنيد، و اوست كه به سويش گردآورى مىشويد.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
73و اوست كه آسمانها و زمين را به درستى و راستى آفريد؛ و روزى كه [ارادهاش به آفريدن چيزى تعلق گيرد] مىگويد: باش، پس بىدرنگ مىباشد؛ گفتارش حق است؛ و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى و حاكميت مطلق ويژه اوست، داناى نهان و آشكار است، و او حكيم و آگاه است.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
74و [ياد كنيد] هنگامى را كه ابراهيم به پدرش آزر [شخصى كه بنابر روايات اهلبيت، پدر خوانده يا عمويش بود] گفت: آيا بتهايى را به عنوان معبود خود انتخاب مىكنى؟ قطعا من تو را و قومت را در گمراهى آشكار مىبينم.
وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ
75و اين گونه فرمانروايى و مالكيت و ربوبيت خود را بر آسمانها و زمين به ابراهيم نشان مىدهيم تا از يقينكنندگان شود.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأيٰ كَوْكَباً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
76پس چون [تاريكى] شب او را پوشانيد، ستارهاى ديد [براى محكوم كردن ستاره پرستان با تظاهر به ستاره پرستى] گفت: اين پروردگار من است؛ هنگامى كه ستاره غروب كرد، گفت: من غروب كنندگان را دوست ندارم.
فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ
77هنگامى كه ماه را در حال طلوع ديد، گفت: اين پروردگار من است؛ چون ماه غروب كرد، گفت: يقينا اگر پروردگارم مرا هدايت نكند بدون شك از گروه گمراهان خواهم بود.
فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبِّي هٰذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
78وقتى خورشيد را در حال طلوع ديد [براى محكوم كردن خورشيدپرستان با تظاهر به خورشيد پرستى] گفت: اين پروردگار من است، اين بزرگتر است؛ و هنگامى كه غروب كرد، گفت: اى قوم من! بىترديد من [با همه وجود] از آنچه شريك خدا قرار مىدهيد، بيزارم.
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
79من به دور از انحراف و با قلبى حقگرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، متوجه كردم و از مشركان نيستم.
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ
80قومش با او به گفتگوى بىمنطق و ستيز برخاستند، گفت: آيا درباره خدا با من گفتگوى بىمنطق و ستيز مىكنيد و حال آنكه او مرا هدايت كرد؟ و من از آنچه كه شما شريك او قرار مىدهيد نمىترسم مگر آنكه پروردگارم چيزى را [درباره من] بخواهد، دانش پروردگارم همه چيز را فراگرفته است، آيا [براى فهم توحيد] متذكر نمىشويد؟
وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
81چگونه از آنچه شما شريك او قرار دادهايد بترسم؟! در حالى كه خود شما از اينكه چيزى را شريك خدا گرفتهايد كه خدا هيچ دليلى بر حقانيت آن بر شما نازل نكرده نمىترسيد، اگر حقايق را مىدانيد [بگوييد] كدام يك از دو گروه [خداپرستان و مشركان] به ايمنى [از عذاب خدا] سزاوارترند؟
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ
82كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمى [چون شرك] نياميختند، ايمنى [از عذاب] براى آنان است، و آنان راه يافتگانند.
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَليٰ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
83و آن [دلايل استوار و محكم] حجت و برهان ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش عطا كرديم؛ هر كه را بخواهيم [به] درجاتى بالا مىبريم؛ زيرا پروردگارت حكيم و داناست.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسيٰ وَ هارُونَ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
84و اسحاق و يعقوب را به ابراهيم بخشيديم، [و] هر يك را هدايت كرديم، و [نيز] نوح را پيش از اين هدايت نموديم، و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم؛] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْييٰ وَ عِيسيٰ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ
85و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را [نيز كه از نسل اويند، هدايت نموديم] همه از شايستگان بودند.
وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَي الْعالَمِينَ
86و اسماعيل و يسع و يونس و لوط را [هدايت كرديم]، و همه را بر جهانيان برترى داديم.
وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
87و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [برترى عطا كرديم]، و آنان را برگزيديم و به راهى راست هدايت نموديم.
ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
88اين هدايت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد به آن هدايت مىكند، و اگر [آنان با همه عظمت و مقامى كه داشتند براى خدا] شريك قرار داده بودند، يقينا آنچه عمل شايسته انجام مىدادند، تباه و بىاثر مىشد.
أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هٰؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ
89آنان كسانى هستند كه به ايشان كتاب ومنصب داورى ونبوت داديم؛ پس اگر اينان [كه به سبب مشرك بودنشان دشمنى و مخالفت مىكنند] به اين حقايق [كه پايههاى آيين الهىاند] كفر ورزند، يقينا گروهى را [براى نگهبانى و مراعات امر نبوت و برنامه دين] مىگماريم كه نسبت به آنها كافر نيستند.
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْعالَمِينَ
90آنان [كه در آيات گذشته به عنوان پيامبران از ايشان ياد شد] كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرد، پس به هدايت آنان اقتدا كن، [و به قوم خود] بگو: در برابر رسالتم پاداشى از شما نمىخواهم، اين [قرآن] جز تذكر و پندى براى جهانيان نيست.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَليٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسيٰ نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
91[يهوديان بر ضد پيامبر اسلام به سفسطهگرى پرداختند چون] آنان خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، چرا كه گفتند: خدا بر هيچ بشرى چيزى نازل نكرده. بگو: كتابى را كه موسى آورده چه كسى نازل كرده؟ كتابى كه براى مردم نور [و روشنگر حقايق] و [سرتاسر] هدايت است، شما آن را در طومارهاى پراكنده قرار مىدهيد، بخشى از آن را [كه دلخواه شماست براى مردم] آشكار مىكنيد و بسيارى از آن را [كه گواه نبوت پيامبر اسلام است] پنهان مىداريد و حال آنكه حقايقى كه نه شما مىدانستيد و نه پدرانتان [به وسيله تورات] به شما آموخته شد. بگو: خدا، سپس آنان را رها كن تا در باطل گويى و خرافاتشان بازى كنند.
وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُريٰ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
92و اين [قرآن] كتابى است پرفايده، كه ما آن را نازل كرديم، تصديق كننده كتابهاى آسمانى پيش از خود است، و [نزولش] براى اين است كه مردم مكه و كسانى را كه پيرامون آنند بيم دهى؛ و آنان كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مىآورند، و آنان همواره بر نمازشان محافظت مىكنند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَريٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ
93چه كسى ستمكارتر از كسى است كه به خدا دروغ مىبندد، يا مىگويد: به من وحى شده؛ در حالى كه چيزى به او وحى نشده است، و نيز كسى كه بگويد: من به زودى مانند آنچه خدا نازل كرده نازل مىكنم؟! اى كاش ستمكاران را هنگامى كه در سختىها و شدايد مرگاند ببينى در حالى كه فرشتگان دستهاى خود را [به سوى آنان] گشوده [و فرياد مىزنند] جانتان را بيرون كنيد، امروز [كه روز وارد شدن به جهان ديگر است] به سبب سخنانى كه به ناحق درباره خدا مىگفتيد واز پذيرفتن آيات او تكبر مىكرديد، به عذاب خواركنندهاى مجازات مىشويد.
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُراديٰ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَريٰ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
94و [لحظه ورود به جهان ديگر به آنان خطاب مىشود:] همانگونه كه شما را نخستين بار [در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چيز] آفريديم، اكنون هم تنها به نزد ما آمديد، و آنچه را در دنيا به شما داده بوديم پشت سر گذاشته و همه را از دست داديد، و شفيعانتان را كه [در ربوبيت و عبادت ما] شريك مىپنداشتيد، همراه شما نمىبينيم، يقينا پيوندهاى شما [با همه چيز] بريده، و آنچه را شريكان خدا گمان مىكرديد از دستتان رفته و گم شده است.
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّويٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذٰلِكُمُ اللَّهُ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
95بىترديد خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مىآورد، و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين است خدا، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
96شكافنده صبح [از پرده تاريك شب است] و شب را براى آرامش قرار داد، و خورشيد و ماه را وسيلهاى براى محاسبه و اندازهگيرى زمان مقرر فرمود؛ اين است اندازهگيرى آن تواناى شكستناپذير ودانا.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
97و اوست كه ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا راه يابيد؛ مسلما ما آيات خود را براى قومى كه دانايند بيان كرديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ
98و اوست كه شما را از يك تن آفريد، برخى [از شما] استقرار يافته [در زمين] و برخى به وديعت نهاده [در اصلاب و رحمهايند]؛ ما آيات خود را براى قومى كه مىفهمند، بيان كرديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِليٰ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
99و اوست كه از آسمان آبى فرستاد، و به وسيله آن گياهان گوناگون را [از زمين] رويانديم، و از آن ساقهها و شاخههاى سبز درآورديم، و از آن دانههاى متراكم را خارج مىكنيم، و از شكوفه درخت خرما خوشههاى سر فروهشته [به وجود مىآوريم]، و باغهايى از انگور و زيتون و انار شبيه به هم و بىشباهت به هم [بيرون مىآوريم]؛ به ميوهاش چون ميوه دهد و به كيفيت رسيدنش با تأمل بنگريد، مسلما در اين [امور] براى قومى كه ايمان مىآورند، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يَصِفُونَ
100[مشركان] براى خدا شريكانى از جن قرار دادند، در حالى كه جن را خدا آفريد، و از روى جهل و بىدانشى براى خدا پسران و دخترانى انگاشتند؛ منزه و برتر است از آنچه آنان توصيف مىكنند.
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّي يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
101[او] پديد آورنده آسمانها و زمين است، چگونه او را فرزندى باشد؟! در صورتى كه براى او همسرى نبوده، و همه چيز را او آفريده؛ و او به همه چيز داناست.
ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
102اين است خدا پروردگار شما، جز او معبودى نيست، آفريننده همه چيز است؛ پس تنها او را بپرستيد، و او نگهبان و كارساز هر چيز است.
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
103چشمها او را در نمىيابند، ولى او چشمها را درمىيابد، و او لطيف و آگاه است.
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ
104بىترديد براى شما از سوى پروردگارتان دلايلى روشن آمده، پس هر كه [به وسيله آن دلايل بينا شود و حقايق را با چشم دل] ببيند به سود خود اوست و هر كه [با پشت كردن به دلايل] كوردل شود [و از ديدن حقايق محروم گردد] به زيان خود اوست، [وظيفه من ابلاغ پيام خداست] و بر شما حافظ و نگهبان نيستم.
وَ كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
105، اين چنين، آيات [خود] را به صورتهاى گوناگون بيان مىكنيم [تا هدفهايى تحقق يابد]، يكى اينكه منكران با متهم كردن تو كه اين آيات را از ديگران فرا گرفتهاى، شقاوت خود را كامل كنند و ديگر اينكه آن را براى گروهى كه دانايند، روشن سازيم.
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
106از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى شده پيروى كن، هيچ معبودى جز او نيست، و از مشركان روى بگردان.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
107اگر خدا مىخواست آنان [به طور اجبار] شرك نمىآوردند، [ولى خواست خدا آزادى انسان در انتخاب است] و ما تو را بر آنان نگهبان و كارساز قرار نداديم [تا آنان را به اجبار به پذيرش دين وادار كنى.]
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
108و معبودانى را كه كافران به جاى خدا مىپرستند، دشنام ندهيد، كه آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى اعمالشان را آراستيم [تا به كيفر لجاجت و عنادشان گمان كنندكه آنچه انجام مىدهند نيكوست،] سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، پس آنان را به اعمالى كه همواره انجام مىدادند، آگاه مىكند.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ
109با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه دلخواهشان براى آنان آيد، قطعا به آن ايمان مىآورند، بگو: معجزات فقط در اختيار خداست، و شما [اى مردم مؤمن!] چه مىدانيد [كه حقيقت چيست؟] حقيقت اين است كه اگر آن معجزه هم بيايد، ايمان نمىآورند.
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
110و دلها و ديدگانشان را [كه وسيله فهم و بصيرت است، به سزاى لجاجت و عنادشان] وارونه و دگرگون كرديم، [به اين سبب با آمدن معجزه دلخواهشان هم ايمان نمىآورند] همانگونه كه نخستين بار به آيات قرآن ايمان نياوردند، آنان را در طغيانشان رها مىكنيم تا پيوسته سرگردان باشند.
وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتيٰ وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ
111و مسلما اگر ما فرشتگان را به سوى آنان نازل مىكرديم، و مردگان با آنان سخن مىگفتند، و همه چيز را گروه گروه در برابرشان گرد مىآورديم، باز هم [از روى اراده و اختيار] ايمان نمىآوردند؛ مگر آنكه خدا [ايمان آوردنشان را به طور اجبار] بخواهد، ولى بيشترشان نادانى و جهالت مىورزند.
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
112و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم، كه براى فريب مردم همواره گفتارى باطل ولى به ظاهر آراسته و دلپسند به يكديگر القاء مىكنند، و اگر پروردگارت مىخواست چنين نمىكردند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم مىبافند واگذار.
وَ لِتَصْغيٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ
113و [ما به عنوان آزمايش بندگان از القاى گفتار باطل توسط شياطين انس و جن به يكديگر مانع نشديم] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند به آن القائات متمايل شود، و آن را بپسندد و [براى رسيدن به منتهاى شقاوت كه كيفر لجاجت و عناد آنان است] هر عمل زشتى را كه بخواهند انجام دهند، نهايتا انجام دهند.
أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
114آيا جز خدا حاكم و داورى بطلبم؟! در حالى كه اوست كه اين كتاب آسمانى را كه [همه معارف و احكام در آن] به تفصيل بيان شده به سوى شما نازل كرد؛ و اهل كتاب [به ويژه دانشمندان آنان] مىدانند كه اين كتاب [قرآن] از سوى پروردگارت به درستى و راستى نازل شده؛ پس [در اينكه معجزه خواهى منكران و مخالفتهاى اهل كتاب از روى حقيقتجويى نيست] از ترديدكنندگان مباش.
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
115و سخن پروردگارت از روى راستى و عدل كامل شد، سخنان او را تغيير دهندهاى نيست؛ و او شنوا و داناست.
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
116اگر از بيشتر مردم روى زمين پيروى كنى [و آرا و خواستههايشان را گردن نهى] تو را از راه خدا گمراه مىكنند؛ آنان فقط از گمان و پندار [كه پايه علمى و منطقى ندارد] پيروى مىكنند، و تنها به حدس و تخمين تكيه مىزنند.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
117يقينا پروردگارت به كسى كه از راه او گمراه مىشود و نيز به راه يافتگان داناتر است.
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ
118پس اگر به آيات خدا ايمان داريد، از آنچه [از گوشت حيوان حلال گوشتى] كه [وقت ذبح شدن] نام خدا بر او برده شده بخوريد [نه از ذبيحه گمراهان.]
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ
119و شما را چه شده [كه به دنبال ياوهگويى مشركان] از آنچه [چون گوشت ذبيحهاى] كه نام خدا بر آن برده شده نمىخوريد؟! در صورتى كه آنچه را خدا بر شما حرام نموده براى شما بيان كرده است، مگر چيزى كه [براى حفظ جانتان] به خوردن آن ناچار شويد؛ و قطعا بسيارى [از بدانديشان]، ديگران را از روى جهل و نادانى با هواهاى نفسانى خود گمراه مىكنند؛ يقينا پروردگارت به تجاوزكاران [از حدود حق] داناتر است.
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ
120گناه آشكار و پنهان را رها كنيد؛ قطعا كسانى كه مرتكب گناه مىشوند به زودى در برابر آنچه همواره مرتكب مىشدند، مجازات خواهند شد.
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِليٰ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ
121از آنچه [هنگام ذبح شدن] نام خدا بر آن برده نشده نخوريد؛ مسلما خوردن آن فسق [و بيرون رفتن از عرصه طاعت خدا] است؛ قطعا شياطين [شبهات ناروايى را به ضد احكام خدا] به دوستانشان القاء مىكنند تا با شما [درباره احكام خدا] مجادله و ستيزه كنند، و اگر از آنان پيروى كنيد، يقينا شما هم مشركيد.
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
122آيا كسى كه [از نظر عقلى و روحى] مرده بود و ما او را [به وسيله هدايت و ايمان] زنده كرديم، و براى وى نورى قرار داديم تا در پرتو آن در ميان مردم [به درستى و سلامت] حركت كند، مانند كسى است كه در تاريكىها [ى جهل و گمراهى] است و از آن بيرون شدنى نيست؟! اين گونه براى كافران [به خاطر لجاجت و عنادشان] آنچه انجام مىدادند، آراسته شد [تا گمان كنند اعمالى را كه انجام مىدهند نيكوست.]
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
123و اين گونه [كه در مكه مىبينى] در هر آبادى و شهرى رؤسا و سردمداران گنهكارى قرار داديم تا در آن [براى گمراه كردن مردم] نيرنگ زنند، ولى جز به خودشان نيرنگ نمىزنند، و [اين واقعيت را] درك نمىكنند.
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّي نُؤْتي مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ
124و چون آيه و معجزهاى [براى هدايتشان] به سوى آنان آيد، مىگويند: هرگز ايمان نمىآوريم تا نظير آنچه به پيامبران خدا داده شده به ما هم داده شود. خدا داناتر است كه مقام رسالت را در كجا قرار دهد؛ به زودى آنان را كه گناه كردهاند به كيفر نيرنگى كه [همواره براى گمراه كردن مردم] مىزدند، در پيشگاه خدا ذلت و خوارى و عذابى سخت خواهد رسيد.
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
125پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براى [پذيرفتن] اسلام مىگشايد؛ و كسى را كه [به خاطر لجاجت و عنادش] بخواهد گمراه نمايد، سينهاش را چنان تنگ مىكند كه گويى به زحمت در آسمان بالا مىرود؛ خدا اين گونه پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند، قرار مىدهد.
وَ هٰذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ
126و اين [قرآن و اسلام] راه راست پروردگار توست؛ ما آيات را براى گروهى كه متذكر مىشوند، بيان كرديم.
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
127براى آنان نزد پروردگارشان خانه سلامت و امن است؛ و به پاداش كارهاى پسنديدهاى كه همواره انجام مىدادند يار و سرپرست آنان است.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِياؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خالِدِينَ فِيها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
128و [ياد كنيد] روزى كه همه جن و انس را جمع مىكنيم [و به طايفه جن مىگوييم:] اى گروه جن! شما [با وسوسه و اغواگرى خود] در بسيارى از انسانها ميل و رغبت كرديد [تا آنان را گمراه كنيد] و دوستانشان از ميان انسانها مىگويند: پروردگارا! هر يك از ما دو گروه [پيشوايان و پيروان] از ديگرى بهرهبردارى كرديم [ما پيروان به بهرههاى نامشروع رسيديم، و پيشوايان از منحرف كردن ما بهره ناروا بردند] تا به آن مدت از عمرى كه براى ما مقرر كرده بودى، رسيديم. [خدا] مىگويد: آتش، جايگاه شماست، در آن جاودانهايد، مگر آنكه خدا نجات شما را بخواهد؛ يقينا پروردگارت حكيم و داناست.
وَ كَذٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
129اين گونه برخى ستمكاران را بر برخى به كيفر گناهانى كه همواره مرتكب مىشدند، مسلط و چيره مىكنيم.
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا قالُوا شَهِدْنا عَليٰ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ
130[در قيامت خطاب مىرسد:] اى گروه جن و انس! آيا براى شما از جنس خودتان پيامبرانى نيامدند كه همواره آيات مرا بر شما مىخواندند و شما را از ديدار امروزتان هشدار مىدادند؟ مىگويند: ما به زيان خود گواهى مىدهيم [كه: آمدند، ولى ما تكذيبشان كرديم] و [جلوههاى پر زرق و برق] زندگى دنيا آنان را فريفت، و [اكنون در اين عرصه هولانگيز] به زيان خود گواهى مىدهند كه [در دنيا] كافر بودند.
ذٰلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُريٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ
131اين [فرستادن پيامبران] براى اين است كه پروردگارت مردم شهرها و آبادىها را در حالى كه اهلشان [پيش از آمدن پيامبران] بىخبر [از توحيد و معاد و حقايق] باشند، از روى ستم هلاك نمىكند.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ
132و [در قيامت] براى هر كدام [از دو گروه جن و انس] به سزاى آنچه انجام مىدادند، درجاتى [از ثواب و عذاب] است؛ و پروردگارت از آنچه انجام مىدهند، بىخبر نيست.
وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ
133و پروردگارت بىنياز و صاحب رحمت است، اگر بخواهد همه شما را هلاك مىنمايد، و پس از شما هر نسلى كه بخواهد جايگزين شما مىكند، همان گونه كه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورد.
إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ
134بىترديد آنچه [از ثواب و عقاب] به شما وعده مىدهند، آمدنى است؛ و شما عاجز كننده خدا نيستيد [تا بتوانيد از دسترس قدرتش بيرون رويد.]
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
135بگو: اى قوم! تا جايى كه در قدرت شماست [براى مبارزه با من و آيينم] بكوشيد، من هم [در انجام دادن وظايفم] مىكوشم، به زودى خواهيد دانست كه سرانجام خوش و نيكوى سراى آخرت براى كيست؟ قطعا ستمكاران رستگار نمىشوند.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هٰذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هٰذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَي اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِليٰ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ
136و مشركان از زراعت و چهارپايانى كه خدا آفريده براى او سهمى قرار دادند، و به گمان بىاساس خود گفتند: اين سهم خدا، و اين سهم بتان ما؛ [و عقيده داشتند] آنچه براى بتانشان باشد به خدا نمىرسد و آنچه براى خدا باشد [در صورتى كه سهم بتان كمبودى داشته باشد] به آنها مىرسد؛ بد است آنچه داورى مىكنند.
وَ كَذٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
137مانند [اين سهمبندى بىاساس كه هواى نفسشان در نظرشان آراست] بتان، كشتن فرزندانشان را در نظرشان آراستند تا سرگردان و هلاكشان سازند و دينشان را بر آنان مشتبه [و آميخته به بدعتها و خرافات] كنند؛ اگر خدا مىخواست [اجبارا] آن كار را نمىكردند [ولى اجبار به عمل و ترك آن مشمول خواست خدا نيست؛] پس آنان را با آنچه دروغ مىسازند واگذار.
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ
138و به گمان بىاساس خود گفتند: اين چهار پايان و زراعتى كه [سهم خدا و بتان است، خوردنش] ممنوع است، فقط كسى كه ما بخواهيم بايد از آنها بخورد، و [اينها] چهارپايانى است كه سوار شدن بر آنان حرام است، و [نيز آنان را] چهارپايانى [بود] كه [هنگام ذبح] نام خدا را بر آنها نمىبردند، در حالى كه [اين سنتها و قوانين را به دروغ] به خدا نسبت مىدادند؛ به زودى خدا آنان را در برابر آنچه دروغ مىبستند، مجازات خواهد كرد.
وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَليٰ أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
139و گفتند: آنچه در شكم اين چهارپايان است [در صورتى كه زنده بيرون آيد] ويژه مردان ماست، و بر همسرانمان حرام است، و اگر مرده باشد همگى در آن شريكند؛ به زودى خدا آنان را بر اين توصيف بىپايه و باطلشان جزا خواهد داد، زيرا خدا حكيم و داناست.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَي اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
140قطعا كسانى كه فرزندان خود را از روى سبك مغزى و جهالت كشتهاند، و آنچه را خدا روزى آنان كرده بود بر پايه دروغ بستن به خدا حرام شمردهاند، زيان كردند؛ به راستى كه گمراه شدند و هدايت يافته نبودند.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
141و اوست كه باغهايى [كه درختانش برافراشته] بر داربست و باغهايى [كه درختانش] بدون داربست [است]، و درخت خرما، و كشتزار با محصولات گوناگون، و زيتون، و انار شبيه به هم و بىشباهت به هم را پديد آورد. از ميوههاى آنها هنگامى كه ميوه داد بخوريد، و حق [الهى] آن را روز دروكردنش [كه به تهيدستان اختصاص داده شده] بپردازيد، و از اسراف [در خوردن وخرج كردن] بپرهيزيد، كه قطعا خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
142و از دامها، حيوانات باربر و حيوانات كرك و پشمدهنده را [آفريد]؛ از آنچه خدا روزى شما كرده بخوريد، و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد، كه بىترديد او براى شما دشمنى آشكار است.
ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
143[از حيوانات حلال گوشت و قابل استفاده شما] هشت نوع همراه با جفتش [را آفريد] از گوسفند يك نر و يك ماده، از بز يك نر و يك ماده، بگو: آيا خدا، نر گوسفند و بز، يا ماده گوسفند و بز را يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در برگرفته حرام كرده؟ اگر راستگوييد از روى علم و دانش به من خبر دهيد.
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهٰذا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
144و از شتر يك نر و يك ماده و از گاو يك نر و يك ماده [را آفريد] بگو: آيا خدا نرينه شتر و گاو يا ماده هر دو را يا آنچه را كه رحم آن دو ماده دربرگرفته حرام كرده؟ يا زمانى كه خدا شما را به اين [حرام ساختگى] سفارش كرد حاضر بوديد، پس ستمكارتر از كسى كه به خدا دروغ بندد تا مردم را از روى نادانى و جهالت گمراه كند، كيست؟! مسلما خدا گروه ستمكاران را هدايت نمىكند.
قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَليٰ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
145بگو: در احكامى كه به من وحى شده [خوراك] حرامى را بر خورندهاى كه ميل دارد آن را بخورد نمىيابم، مگر آنكه مردار يا خون ريخته شده [از رگهاى حيوان] يا گوشت خوك باشد كه يقينا همه نجس و پليدند، يا حيوانى كه از روى نافرمانى از دستور خدا [هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده؛ پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر] به خوردن آنها ناچار شود در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نكند [گناهى بر او نيست؛] يقينا پروردگارت بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ عَلَي الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما أَوِ الْحَوايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذٰلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ
146و هر حيوان ناخندار، و پيه گاو و گوسفند را بر يهوديان حرام كرديم مگر چربىهايى كه بر پشت يا رودههاى آنان است، يا آنچه آميخته و مخلوط با استخوان است؛ اين [تحريم] را به سبب ستم كردنشان به آنان كيفر داديم، و يقينا ما راستگوييم.
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ
147اگر تو را تكذيب كردند، بگو: پروردگارمان صاحب رحمتى گسترده است، ولى عذاب او هم از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد.
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّي ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
148كسانى كه براى خدا شريك و همتا قرار دادند به زودى خواهند گفت: اگر خدا مىخواست نه ما شرك مىورزيديم و نه پدرانمان، و نه چيزى [از حلال خدا را خودسرانه] حرام مىكرديم [پس شرك و تحريم ما جبرى بوده نه اختيارى] كسانى كه پيش از اينان بودند [بر اساس همين عقيده باطل پيامبران را] تكذيب كردند تا عذاب و انتقام ما را چشيدند؛ بگو: آيا نزد شما دانشى [استوار و منطقى مستدل بر عقايدتان] هست كه آن را براى ما آشكار كنيد؟ شما فقط از پندارهاى واهى و پوچ پيروى مىكنيد و جز به حدس و گمان تكيه نمىزنيد.
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ
149بگو: دليل و برهان رسا [كه قابل رد، ايراد، شك و ترديد نيست] مخصوص خداست، و اگر خدا مىخواست قطعا همه شما را [به طور جبر] هدايت مىكرد.
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هٰذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ
150[به مدعيان تحريمهاى خودسرانه] بگو: گواهان خود را كه گواهى مىدهند بر اينكه خدا اين امور را حرام كرده بياوريد. پس اگر گواهان هم گواهى دادند تو با آنان گواهى مده؛ [زيرا گواهى دادنشان ناحق و نارواست] و از هواهاى نفسانى آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، و براى پروردگارشان شريك و همتا قرار مىدهند، پيروى مكن.
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
151بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بخوانم: اينكه چيزى را شريك او قرار مدهيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از [ترس] تنگدستى نكشيد، ما شما و آنان را روزى مىدهيم، و به كارهاى زشت چه آشكار و چه پنهانش نزديك نشويد، و انسانى را كه خدا محترم شمرده جز به حق نكشيد؛ خدا اين [گونه] به شما سفارش كرده تا بينديشيد.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبيٰ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
152و به مال يتيم جز به روشى كه نيكوتر است، نزديك نشويد تا به حد بلوغ [بدنى و عقلى] خود برسد، و پيمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف كامل و تمام بدهيد؛ هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكنيم؛ و هنگامى كه سخن گوييد، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد، و به پيمان خدا وفا كنيد؛ خدا اين [گونه] به شما سفارش كرده تا پند گيريد.
وَ أَنَّ هٰذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
153و مسلما اين [برنامههاى محكم و استوار و قوانين و مقررات حكيمانه] راه راست من است؛ بنابراين از آن پيروى كنيد و از راههاى ديگر پيروى مكنيد كه شما را از راه او پراكنده مىكند؛ خدا اين [گونه] به شما سفارش كرده تا پرهيزكار شويد.
ثُمَّ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ تَماماً عَلَي الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ
154سپس به موسى كتاب داديم براى اينكه [نعمت خود را] بر آنان كه نيكى كردند كامل كنيم، و براى اينكه همه احكام و معارفى كه مورد نياز بنىاسرائيل بود، تفصيل و توضيح دهيم و براى اينكه هدايت و رحمت [بر آنان] باشد تا به ديدار [پاداش و مقام قرب] پروردگارشان ايمان آورند.
وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
155و اين [قرآن] كتابى پرفايده است كه ما آن را نازل كرديم پس آن را پيروى كنيد و [از مخالفت با آن] بپرهيزيد تا مشمول رحمت شويد.
أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَليٰ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ
156[آرى، قرآن را نازل كرديم] تا [شما مشركان] نگوييد: كتاب آسمانى فقط بر دو گروه پيش از ما [يهود و نصارى] نازل شد و [چون به لغت ما نبود] از [ياد گرفتن] قرائت آنان و آموزششان بىخبر مانديم.
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْديٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ
157يا نگوييد: اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مىشد، مسلما از آن دو گروه راه يافتهتر بوديم، اينك برهانى آشكار و هدايت و رحمتى از سوى پروردگارتان براى شما آمد، پس ستمكارتر از كسى كه آيات خدا را تكذيب كند و از آنها روى بگرداند كيست؟ به زودى كسانى [را] كه از آيات ما روى مىگردانند، به خاطر روى گرداندنشان به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ
158آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان [عذاب] به سويشان آيند، يا [قيامت] پروردگارت [كه روز جلوه كامل حق و ظهور وانكشاف تام توحيد است] بيايد، يا برخى از نشانههاى پروردگارت [مانند مرگ و آثار پس از آن] تحقق يابد؟ روزى كه برخى از نشانههاى پروردگارت به ظهور آيد، ايمان آوردن كسى كه پيش از اين ايمان نياورده يا در حال ايمانش عمل شايستهاى انجام نداده سودى نخواهد داشت. بگو: [شما با اين وضع ناروايى كه داريد] منتظر [عذاب] باشيد. ما هم منتظريم [كه عذاب خدا به شما برسد.]
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ
159مسلما كسانى كه دينشان را بخش بخش كردند، وگروه گروه شدند، تو را هيچ پيوندى با آنان نيست، كار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالى كه همواره انجام مىدادند، آگاهشان مىكند.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
160هر كس كار نيك بياورد، پاداشش ده برابر آن است، و آنان كه كار بد بياورند، جز به مانند آن مجازات نيابند و مورد ستم قرار نمىگيرند.
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
161بگو: يقينا پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرد، به دينى پايدار و استوار، دين ابراهيم يكتاپرست حقگرا، و از مشركان نبود.
قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
162بگو: مسلما نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است.
لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ
163او را شريكى نيست، و به اين [يگانهپرستى] مأمورم، و نخستين كسى هستم كه [در اين آيين] تسليم [فرمانها و احكام] اويم.
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
164بگو: آيا جز خدا پروردگارى بجويم در حالى كه او پروردگار هر چيزى است؟! و هيچ كس جز به زيان خود [عمل زشتى] مرتكب نمىشود، و هيچ سنگين بارى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد؛ سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان خواهد بود، پس شما را به [حقانيت] آنچه درباره آن [با مردم مؤمن] اختلاف مىكرديد، آگاه مىكند.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
165اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسلهاى گذشته] قرار داد، و [پايههاى مادى و معنوى] برخى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد؛ قطعا پروردگارت زود كيفر است، و يقينا بسيار آمرزنده و مهربان است.