قرآن عثمان طه

سوره الحاقة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَاقَّةُ

1

به نام خداوند رحمتگر مهربان‌؛ آن رخ دهنده.


مَا الْحَاقَّةُ

2

چيست آن رخ دهنده؟


وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ

3

و چه دانى كه آن رخ دهنده چيست؟


كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ

4

ثمود و عاد، آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند.


فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ

5

امّا ثمود به [سزاى‌] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند.


وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ

6

و امّا عاد، به [وسيله‌] تندبادى توفنده سركش هلاك شدند.


سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَي الْقَوْمَ فِيها صَرْعيٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ

7

[كه خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت: در آن [مدّت‌] مردم را فروافتاده مى‌ديدى، گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‌اند.


فَهَلْ تَريٰ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ

8

آيا از آنان كسى را بر جاى مى‌بينى؟


وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ

9

و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و [مردم‌] شهرهاى سرنگون شده [سدوم و عاموره‌] مرتكب خطا شدند.


فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً

10

و از امر فرستاده پروردگارشان سرپيچى كردند و [خدا هم‌] آنان را به گرفتنى سخت، فرو گرفت.


إِنَّا لَمَّا طَغَي الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ

11

ما، چون آب طغيان كرد، شما را بر كشتى سوار نموديم.


لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ

12

تا آن را براى شما [مايه‌] تذكّرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد.


فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ

13

پس آن گاه كه در صور يك بار دميده شود.


وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً

14

و زمين و كوه‌ها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يك تكان ريز ريز گردند.


فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ

15

پس آن روز است كه واقعه [آن چنانى‌] وقوع يابد.


وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ

16

و آسمان از هم بشكافد، و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد.


وَ الْمَلَكُ عَليٰ أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ

17

و فرشتگان در اطراف [آسمان‌] اند، و عرش پروردگارت را آن روز، هشت [فرشته‌] بر سر خود بر مى‌دارند.


يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفيٰ مِنْكُمْ خافِيَةٌ

18

در آن روز، شما [به پيشگاه خدا] عرضه مى‌شويد، [و] پوشيده‌اى از شما پوشيده نمى‌ماند.


فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ

19

امّا كسى كه كارنامه‌اش به دست راستش داده شود، گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد.


إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ

20

من يقين داشتم كه به حساب خود مى‌رسم.»


فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ

21

پس او در يك زندگى خوش است:


فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ

22

در بهشتى برين،


قُطُوفُها دانِيَةٌ

23

[كه‌] ميوه‌هايش در دسترس است.


كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ

24

بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‌] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.


وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ

25

و امّا كسى كه كارنامه‌اش به دست چپش داده شود، گويد: «اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم.


وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ

26

و از حساب خود خبردار نشده بودم.


يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ

27

اى كاش آن [مرگ‌] كار را تمام مى‌كرد.


ما أَغْنيٰ عَنِّي مالِيَهْ

28

مال من، مرا سودى نبخشيد.


هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ

29

قدرت من از [كف‌] من برفت.


خُذُوهُ فَغُلُّوهُ

30

[گويند:] «بگيريد او را و در غُل كشيد.


ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ

31

آن گاه ميان آتشش اندازيد.


ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ

32

پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد.


إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ

33

چرا كه او به خداى بزرگ نمى‌گرويد.


وَ لا يَحُضُّ عَليٰ طَعامِ الْمِسْكِينِ

34

و به اطعام مسكين تشويق نمى‌كرد.


فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ

35

پس امروز او را در اينجا حمايتگرى نيست.


وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ

36

و خوراكى جز چركابه ندارد.


لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِئُونَ

37

كه آن را جز خطاكاران نمى‌خورند.»


فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ

38

پس نه [چنان است كه مى‌پنداريد]، سوگند ياد مى‌كنم به آنچه مى‌بينيد،


وَ ما لا تُبْصِرُونَ

39

و آنچه نمى‌بينيد،


إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ

40

كه [قرآن‌] قطعاً گفتار فرستاده‌اى بزرگوار است.


وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ

41

و آن گفتار شاعرى نيست [كه‌] كمتر [به آن‌] ايمان داريد.


وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ

42

و نه گفتار كاهنى [كه‌] كمتر [از آن‌] پند مى‌گيريد.


تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ

43

[پيام‌] فرودآمده‌اى است از جانب پروردگار جهانيان.


وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ

44

و اگر [او] پاره‌اى گفته‌ها بر ما بسته بود،


لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ

45

دست راستش را سخت مى‌گرفتيم،


ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ

46

سپس رگ قلبش را پاره مى‌كرديم،


فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ

47

و هيچ يك از شما مانع از [عذاب‌] او نمى‌شد.


وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ

48

و در حقيقت، [قرآن‌] تذكارى براى پرهيزگاران است.


وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ

49

و ما به راستى مى‌دانيم كه از [ميان‌] شما تكذيب‌كنندگانى هستند.


وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَي الْكافِرِينَ

50

و آن واقعاً بر كافران حسرتى است.


وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ

51

و اين [قرآن‌]، بى‌شبهه، حقيقتى يقينى است.


فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ

52

پس به [پاس‌] نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان