قرآن عثمان طه

سوره الحجر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ لر- اين [آيات بلندمرتبه‌] آيات كتاب الهى و آيات قرآن روشنگر [با عظمت‌] است.


رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ

2

كافران [هنگام روبرو شدن با عذاب‌] چه بسا آرزو مى‌كنند كه كاش تسليم [فرمان‌هاى خدا] بودند.


ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

3

بگذارشان تا بخورند و [با لذايذ مادى و زودگذر] كامرانى كنند، و آرزوها سرگرمشان نمايد؛ پس به همين زودى [حقانيت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهميد.


وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ

4

و هيچ شهرى را [به خاطر فساد فراگيرش‌] نابود نكرديم مگر اينكه براى آن سرنوشتى معين [وروزگار ودوره‌اى تغييرناپذير] بود.


ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ

5

هيچ ملتى از اجل معين خود نه پيش مى‌افتد و نه پس مى‌ماند.


وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ

6

و گفتند: اى كسى كه قرآن بر او نازل شده! قطعا تو ديوانه‌اى!


لَوْما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

7

اگر [درباره پيامبرى‌ات‌] راست مى‌گويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى‌آورى؟!


ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ

8

[اينان بدانند كه‌] ما فرشتگان را جز به درستى و راستى نازل نمى‌كنيم، و در آن هنگام [كه نازل شوند، اين منكران لجوج از دچار شدن به عذاب‌] مهلت نمى‌يابند.


إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ

9

همانا ما قرآن را نازل كرديم، و يقينا ما نگهبان آن [از تحريف و زوال‌] هستيم.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ

10

و بى‌ترديد ما پيش از تو هم پيامبرانى را در امت‌هاى پيشين فرستاديم.


وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

11

و هيچ پيامبرى به سوى آنان نمى‌آمد مگر آنكه او را مسخره مى‌كردند.


كَذٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ

12

ما اين گونه [كه قابل فهميدن باشد] قرآن را وارد قلوب بدكاران مى‌كنيم.


لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ

13

[با اين همه‌] به آن ايمان نمى‌آورند، و البته روش پيشينيان هم [در مسخره كردن آيات خدا و استهزاى پيامبران‌] به همين صورت بوده است.


وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ

14

و اگر [براى دريافت حقايق ومعارف‌] درى از آسمان به روى آنان بگشاييم، كه همواره از آن بالا روند.


لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ

15

باز خواهند گفت: يقينا ما چشم‌بندى شده‌ايم، بلكه گروهى جادو شده هستيم.


وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ

16

به راستى كه ما در آسمان، برج‌هايى قرار داديم و آن را براى بينندگان [به شكل صورت‌هاى فلكى‌] آراستيم.


وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ

17

و آن را از هر شيطان رانده شده‌اى حفظ كرديم.


إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ

18

مگر آنكه دزدانه [خبرهاى عالم بالا را] بشنود، كه شهابى روشن او را دنبال مى‌كند.


وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ

19

و زمين را گسترانديم و در آن كوه‌هاى استوار افكنديم، واز هر گياه موزون وسنجيده‌اى در آن رويانديم.


وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ

20

و در آن براى شما و كسانى كه روزى‌دهنده آنان نيستيد، انواع وسايل و ابزار معيشت قرار داديم.


وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ

21

و هيچ چيزى نيست مگر آنكه خزانه‌هايش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معين نازل نمى‌كنيم.


وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ

22

و بادها را باردار كننده فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را با آن سيراب ساختيم و شما ذخيره كننده آن نيستيد.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ

23

و يقينا ماييم كه حيات مى‌دهيم، و مى‌ميرانيم و ما وارث [جهان و جهانيان‌] هستيم.


وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ

24

و بى‌ترديد [حالات، اعمال و شمار] پيشينيان شما و آيندگانتان را مى‌دانيم.


وَ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ

25

و مسلما پروردگار توست كه محشورشان مى‌كند؛ زيرا او حكيم و داناست.


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

26

و ما انسان را از گلى خشك كه برگرفته از لجنى متعفن و تيره‌رنگ است، آفريديم.


وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ

27

و جن را پيش از آن از آتشى سوزان و بى‌دود پديد آورديم.


وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

28

و [ياد كن‌] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى از گل خشك كه برگرفته از لجنى متعفن و تيره رنگ است، مى‌آفرينم.


فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

29

پس چون او را درست و نيكو گردانم و از روح خود در او بدمم، براى او سجده كنان بيفتيد.


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

30

پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده كردند.


إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ

31

مگر ابليس كه از اينكه با سجده‌كنان باشد، امتناع كرد.


قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ

32

[خدا] گفت: اى ابليس! تو را چه شده كه با سجده كنان نيستى؟


قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

33

گفت: من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك و برگرفته از لجنى متعفن و تيره‌رنگ آفريدى، سجده كنم!!


قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

34

[خدا] گفت: از اين [جايگاه والا كه مقام مقربان است‌] بيرون رو كه رانده شده‌اى،


وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ

35

و بى‌ترديد تا روز قيامت لعنت بر تو خواهد بود.


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

36

گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزى كه [همگان‌] برانگيخته مى‌شوند، مهلت ده.


قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

37

[خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،


إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

38

تا روز [آن‌] وقت معين.


قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

39

گفت: پروردگارا! به سبب اينكه مرا گمراه نمودى، من هم يقينا [همه كارهاى زشت را] در زمين براى آنان مى‌آرايم [تا ارتكاب زشتى‌ها براى آنان آسان شود] و مسلما همه را گمراه مى‌كنم.


إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

40

مگر [آن‌] بندگانت را كه خالص شدگان [از هر نوع آلودگى ظاهرى و باطنى‌] اند.


قالَ هٰذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ

41

خدا فرمود: اين [پيراسته شدن از هر ناخالصى‌] راهى است مستقيم [كه تحققش در وجود بندگان مخلصم‌] برعهده من [است.]


إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ

42

قطعا تو را بر بندگانم تسلطى نيست، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مى‌كنند.


وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ

43

و مسلما دوزخ، وعده‌گاه همگى آنان است.


لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ

44

براى آن هفت در است، براى هر درى گروهى از پيروان شيطان تقسيم شده‌اند.


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ

45

به يقين، پرهيزكاران در بهشت‌ها و چشمه‌سارها هستند.


ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ

46

[به آنان گويند:] با سلامت و امنيت وارد آنجا شويد.


وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ

47

و آنچه از دشمنى و كينه در سينه‌هايشان بوده بركنده‌ايم كه برادروار بر تخت‌هايى روبروى يكديگرند.


لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ

48

در آنجا خستگى و رنجى به آنان نمى‌رسد و هيچ‌گاه از آنجا اخراج نمى‌شوند.


نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

49

به بندگانم خبر ده كه: يقينا من [نسبت به مؤمنان‌] بسيار آمرزنده و مهربانم.


وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ

50

و اينكه عذابم [براى مجرمان‌] همان عذاب دردناك است.


وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ

51

و نيز آنان را از مهمانان ابراهيم خبر ده.


إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ

52

هنگامى كه بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهيم‌] گفت: ما از شما ترسانيم.


قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ

53

گفتند: نترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى‌دهيم.


قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَليٰ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ

54

گفت: آيا با آنكه پيرى به من رسيد، مژده‌ام مى‌دهيد؟ به چه مژده مى‌دهيد؟


قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ

55

گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [كه واقع‌شدنى است‌] مژده داديم؛ بنابراين از نااميدان مباش.


قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ

56

گفت: چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نااميد مى‌شود؟!


قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

57

[سپس‌] گفت: اى فرستادگان! كار مهم شما چيست؟


قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ

58

گفتند: ما به سوى قومى گنهكار فرستاده شده‌ايم [تا نابودشان كنيم.]


إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ

59

مگر خاندان لوط را كه قطعا همه آنان را نجات مى‌دهيم،


إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ

60

مگر همسرش را كه [به سبب روى‌گردانى‌اش از حق‌] مقدر كرده‌ايم از بازماندگان [در شهر و نابودشوندگان‌] باشد.


فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ

61

پس هنگامى كه فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،


قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ

62

لوط گفت: بى‌ترديد شما گروهى ناشناخته‌ايد.


قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ

63

گفتند: [نه، ما آشنا هستيم‌] با چيزى نزد تو آمده‌ايم كه قومت همواره در آن ترديد داشتند.


وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ

64

و ما واقعيتى قطعى و مسلم را [كه همان عذاب الهى است، جهت نابودى مردم‌] براى تو آورده‌ايم و يقينا راستگوييم.


فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ

65

پس [چون‌] پاره‌اى از شب [گذشت‌] خاندانت را كوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يك از شما [به شهر] بازنگردد، و آنجا كه مأمور هستيد، برويد.


وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هٰؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ

66

ما [كيفيت‌] اين حادثه [بزرگ‌] را به او وحى كرديم كه: هنگامى كه مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان بركنده خواهد شد.


وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ

67

و اهل شهر [با آگاه شدن از مهمانان لوط] شادى كنان [به خانه لوط] آمدند.


قالَ إِنَّ هٰؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ

68

لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروى مرا نبريد.


وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ

69

از خدا پروا كنيد و مرا [نزد مهمانانم‌] خوار و بى‌مقدار نسازيد.


قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ

70

گفتند: مگر ما تو را [از مهمان كردن‌] مردمان نهى نكرديم؟


قالَ هٰؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ

71

[لوط] گفت: اگر مى‌خواهيد [كار درست و معقولى‌] انجام دهيد، اينان دختران منند [كه براى ازدواج مناسبند.]


لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ

72

[اى پيامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستى خود فرو رفته و سرگردان بودند.


فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ

73

پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايى [مرگبار و وحشتناك و غرشى سهمگين‌] آنان را فرا گرفت.


فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ

74

در نتيجه آن شهر را زير و رو كرديم و بر آنان سنگ‌هايى از جنس سنگ گل بارانديم.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ

75

قطعا در اين [سرگذشت اسفبار و حادثه عبرت‌آموز] نشانه‌هايى [از قدرت خدا و خوارى و رسوايى مجرمان‌] براى هوشمندان [كه جستجوگر علل حوادث‌اند] وجود دارد.


وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ

76

و آن [آثار و بقاياى شهر ويران شده قوم لوط] بر سر راهى است كه پابرجاست.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ

77

مسلما در اين [شهر ويران شده‌] براى مؤمنان نشانه‌اى [پندآموز] است.


وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ

78

و بى‌ترديد اهل ايكه [قوم شعيب‌] ستمكار بودند.


فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ

79

در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و [آثار] دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب‌] بر سر جاده‌اى آشكار قرار دارد.


وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ

80

و به راستى اهل [ديار] حجر [كه سرزمينى ميان مدينه و شام است‌] پيامبران را تكذيب كردند.


وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

81

و ما آيات و نشانه‌هاى خود را به آنان نشان داديم، ولى از آنان روى‌گردان شدند.


وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ

82

و همواره از كوه‌ها خانه‌ها مى‌تراشيدند در حالى كه [به خيال خود به سبب استحكام آن خانه‌ها] ايمن [از حوادث‌] بودند.


فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ

83

پس هنگامى كه به صبح درآمدند، صدايى [مرگبار و وحشتناك و غرشى سهمگين‌] آنان را فرا گرفت.


فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ

84

و آنچه [از بناهاى محكم و استوارى كه‌] فراهم مى‌آوردند، عذاب خدا را از آنان دفع نكرد.


وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ

85

و آسمان‌ها و زمين و آنچه را ميان آن دوتاست، جز به حق نيافريديم، و بى‌ترديد قيامت آمدنى است؛ پس [در برابر ناهنجارى‌هاى مردم‌] گذشتى كريمانه داشته باش.


إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

86

يقينا پروردگارت همان آفريننده داناست.


وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ

87

و به راستى كه هفت آيه از مثانى [يعنى سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا كرديم.


لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِليٰ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ

88

بنابراين به امكانات مادى و ثروت و اولادى كه برخى از گروه‌هاى آنان را از آن برخوردار كرديم، چشم مدوز، و بر آنان [به سبب اينكه پذيراى حق نيستند] اندوه مخور، وپر و بال [لطف و مهربانى‌] خود را براى مؤمنان فرو گير.


وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ

89

و [به اخلال‌گران در امر دين‌] بگو: بى‌ترديد من بيم‌دهنده آشكارم.


كَما أَنْزَلْنا عَلَي الْمُقْتَسِمِينَ

90

[عذابى به سوى شما مى‌فرستيم‌] همان گونه كه بر تفرقه افكنان [در دين‌] فرستاديم.


الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ

91

همانان كه قرآن را بخش بخش كردند [بخشى را پذيرفتند و از پذيرفتن بخشى ديگر روى گرداندند.]


فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

92

به پروردگارت سوگند، قطعا از همه آنان بازخواست مى‌كنيم.


عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ

93

از اعمالى كه همواره انجام مى‌داده‌اند.


فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ

94

پس آنچه را به آن مأمورى اظهار كن و از مشركان روى بگردان.


إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ

95

كه ما [شر] استهزا كنندگان را از تو بازداشته‌ايم.


الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

96

همانان كه با خدا معبود ديگرى قرار مى‌دهند، به زودى خواهند دانست [كه مرتكب چه خطاى بزرگى شده‌اند و مستحق چه عذابى هستند.]


وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ

97

ما مى‌دانيم كه تو از آنچه [مشركان‌] مى‌گويند، دلتنگ مى‌شوى.


فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ

98

پس [براى دفع دلتنگى‌] پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى و از سجده كنان باش.


وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ

99

و پروردگارت را تا هنگامى كه تو را مرگ بيايد، بندگى كن.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان