سوره الحجر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ
1به نام خداى گستردهمهر مهرورز؛ الف، لام، را، آن آيات كتاب [الهى]، و قرآنى روشنگر است.
رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ
2چه بسا، كسانى كه كفر ورزيدند، مسلمان بودنشان را آرزومندند.
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
3رهايشان ساز تا بخورند، و بهره گيرند، و آرزو [ها] سرگرمشان سازد، پس بزودى خواهند دانست.
وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ
4و (اهل) هيچ آبادى را هلاك نكرديم مگر در حالى كه براى آن، (مدت) نوشته شده معينى بود.
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ
5هيچ ملتى از سرآمد (عمر) ش پيشى نمىگيرند؛ و تأخير نمىكنند.
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ
6و (كافران) گفتند:« اى كسى كه آگاه كننده [قرآن] بر او فرود آمده، قطعا تو ديوانهاى!
لَوْما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
7اگر از راستگويانى، چرا فرشتگان را نزد ما نمىآورى؟! »
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ
8[ما] فرشتگان را، جز به حق فرو نمىفرستيم، و در آن هنگام (كه فرود آيند) ديگر مهلت داده نمىشوند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ
9در حقيقت ما خود، آگاه كننده (قرآن) را فرو فرستاديم، و قطعا ما پاسداران آن هستيم.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ
10و بيقين پيش از تو (نيز پيامبرانى) در ميان گروههاى نخستين فرستاديم؛
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
11و هيچ فرستادهاى به سراغ آنان نمىآمد مگر اينكه همواره او را ريشخند مىكردند.
كَذٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ
12اينگونه اين (قرآن) را در دلهاى خلافكاران راه مىدهيم،
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ
13در حالى كه به آن ايمان نمىآورند؛ و روش پيشينيان (نيز چنين) گذشت.
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ
14و اگر (بر فرض) درى از آسمان بر آنان مىگشوديم و پيوسته از آن بالا مىرفتند،
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ
15حتما مىگفتند:« ما فقط چشم بندى شدهايم؛ بلكه ما گروهى جادو زدهايم! »
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ
16و بيقين در آسمان برجهايى قرار داديم، و آن را براى بينندگان آراستيم؛
وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ
17و آن را از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم؛
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ
18مگر آن كس كه دزدانه گوش فرا دهد و شهابى روشن او را دنبال كند.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ
19و زمين را گسترانديم؛ و در آن [كوههاى] استوارى افكنديم؛ و از هر چيز متناسبى در آن رويانديم؛
وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ
20و در آن (زمين) براى شما و كسانى كه (شما) روزى دهنده آن [ها] نيستيد، وسايل زندگى قرار داديم.
وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ
21و هيچ چيزى نيست جز آنكه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معين آن را فرو نمىفرستيم.
وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ
22و باد [ها] را بارور كننده (ابرها و گياهان) فرستاديم؛ و از آسمان آبى فرو فرستاديم، و شما را با آن سيراب ساختيم؛ در حالى كه شما ذخيرهساز آن نيستيد.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ
23و قطعا ما خود، زنده مىكنيم و مىميرانيم؛ و ما وارث (همه جهان) هستيم.
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ
24و بيقين پيشگامان شما را شناختيم؛ و يقينا متأخران را (هم) شناختيم.
وَ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
25و در حقيقت پروردگار تو خود، آن (مردم) ان را گردآورى مىكند؛ [چرا] كه او فرزانه داناست.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
26و بيقين انسان را از گل خشكيدهاى كه از گل سياه (بدبوى مانده) شكل يافته، گرفته شده بود، آفريديم.
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ
27و پيش از آن جن را از آتش باد سوزان آفريديم.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
28و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت:« در واقع من آفريننده بشرى هستم كه از گل خشكيدهاى كه از گل سياه (بدبوى مانده) شكل يافته، گرفته شده است؛
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ
29و هنگامى كه او را مرتب نمودم، و از روح خود در او دميدم، پس براى او سجده كنان در افتيد. »
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
30و فرشتگان همه آنها، دسته جمعى سجده كردند؛
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
31جز ابليس، كه سر باز زد از اينكه با سجده كنندگان باشد.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
32(خدا) فرمود:« اى ابليس؛ تو را چه شده كه با سجده كنندگان نيستى؟! »
قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
33گفت:« [من] هرگز سجده نخواهم كرد براى بشرى كه او را از گل خشكيدهاى كه از گل سياه (بدبوى مانده) گرفته شده، آفريدهاى. »
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
34(خدا به ابليس) فرمود:« بنابراين از آن [مقام فرشتگان] بيرون شو، چرا كه تو رانده شدهاى؛
وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ
35و در واقع تا روز جزا بر تو لعنت است! »
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
36(ابليس) گفت:« پروردگارا، پس مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته خواهند شد، مهلت ده. »
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
37(خدا) فرمود:« پس در واقع تو از مهلت داده شدگانى،
إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
38تا روز زمان معلوم. »
قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
39(ابليس) گفت:« پروردگارا، به سبب آنكه مرا فريفتى، قطعا (بدىها را) در زمين براى آنان مىآرايم؛ و حتما همه آنان را مىفريبم،
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
40مگر بندگان خالص شده تو از ميان آنان. »
قالَ هٰذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ
41(خدا) فرمود:« اين راه راستى است كه بر عهده من است.
إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ
42در حقيقت بندگانم (را) براى تو هيچ تسلطى بر آنان نيست، مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى مىكنند.
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ
43و قطعا جهنم وعدهگاه همه آنهاست!
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ
44براى آن (جهنم) هفت در است كه براى هر درى، بخشى جداگانه از آن (گمراه) ان است. »
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ
45در حقيقت پارسايان (خود نگهدار) در بوستانها [ى بهشتى] و چشمهسارانند.
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ
46(به آنان گفته مىشود:) در حال سلامت [و] امنيت وارد آنجا شويد؛
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ
47و آنچه در دلهايشان از كينه دارند، بر مىكنيم، برادرانه بر تختهايى روياروى هماند؛
لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ
48هيچ رنجى در آنجا به آنان نمىرسد، و آنان از آنجا بيرون رانده نمىشوند.
نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
49(اى پيامبر) بندگانم را آگاه كن كه تنها من بسيار آمرزنده مهرورزم؛
وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ
50و اينكه عذاب من تنها عذاب دردناك است!
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ
51و از ميهمانهاى ابراهيم به آنان خبر ده؛
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ
52هنگامى كه بر او وارد شدند و گفتند:« سلام »؛ (ابراهيم) گفت:« در واقع ما از شما هراسانيم! »
قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ
53(فرشتگان) گفتند:« نهراس! كه ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهيم. »
قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَليٰ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ
54گفت:« آيا مرا مژده مىدهيد با اينكه پيرى به من رسيده است؟! پس به چه چيز مژده مىدهيد؟! »
قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ
55گفتند:« تو را به حق مژده داديم؛ پس از نااميدان مباش. »
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ
56(ابراهيم) گفت:« و جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش نااميد مىشود؟! »
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
57(و در ادامه) گفت:« پس اى فرستادگان [خدا، جريان] كار شما چيست؟ »
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ
58(فرشتگان) گفتند:« در حقيقت ما به سوى گروهى خلافكار فرستاده شدهايم؛
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ
59مگر خاندان لوط، [چرا] كه ما قطعا نجات دهنده همه آنانيم،
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ
60جز زنش، كه مقدر كردهايم حتما او از بازماندگان (در شهر) باشد. »
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ
61و هنگامى كه فرستادگان [خدا] به سراغ خاندان لوط آمدند،
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ
62(لوط) گفت:« در واقع شما گروهى ناشناخته هستيد! »
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ
63(فرشتگان) گفتند:« بلكه چيزى را براى تو آورديم كه (كافران) همواره در آن ترديد مىكردند؛
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ
64و حق را براى تو آوردهايم؛ و قطعا ما راستگوييم؛
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ
65پس در پارهاى از شب خانوادهات را حركت ده، و از پى آنان برو، و هيچ يك از شما روى برنگرداند، و از هر جا كه دستور داده مىشويد، بگذريد. »
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هٰؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ
66و به سوى او (لوط) آن كار را وحى كرديم كه صبحگاهان دنباله (نسل) آن (خلاف كار) ان قطع خواهد شد.
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ
67و مردم شهر در حالى كه شادى مىكردند (به سوى خانه لوط) آمدند.
قالَ إِنَّ هٰؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ
68(لوط) گفت:« در حقيقت اينان ميهمانان مناند، پس [مرا] رسوا مكنيد؛
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ
69و خودتان را از (عذاب) خدا حفظ كنيد، و [مرا] خوار مسازيد. »
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ
70(قوم لوط) گفتند:« و آيا تو را از (ميهمان پذيرى) جهانيان منع نكرديم؟! »
قالَ هٰؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ
71(لوط) گفت:« اگر مىخواهيد كار (صحيحى) انجام دهيد اينان دختران مناند، (با آنها ازدواج كنيد.) »
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ
72به جان تو سوگند، قطعا آنان در مستى خود سرگردانند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ
73و در حال طلوع خورشيد بانگ (مرگبار) آنان را فرو گرفت؛
فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ
74و آن (شهر) را زير و رو گردانديم، و سنگ [هايى] از جنس گل بر آنان بارانديم!
إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ
75قطعا در اين (سرگذشت)، نشانههايى (عبرتآموز) براى هوشياران است.
وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ
76و قطعا آن (شهر ويران)، بر سر راه پايدار (مسافران) است.
إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ
77قطعا در اين (ماجرا)، نشانهاى (اميد بخش) براى مؤمنان است.
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ
78و مسلما اهل ايكه (سرزمين پر درخت قوم شعيب) ستمكار بودند.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ
79و از آنان انتقام گرفتيم؛ و قطعا دو (شهر ويران شده قوم لوط و شعيب) بر سر راهى آشكار است.
وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ
80و بيقين اهل حجر (قوم ثمود) فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛
وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
81و نشانههاى خود را به آنان داديم، و [لى] از آنها روى گردان بودند.
وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ
82و در حال امنيت، همواره از كوهها خانههايى مىتراشيدند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ
83و صبحگاهان بانگ (مرگبار) آنان را فرو گرفت!
فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
84و آنچه همواره كسب مىكردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ
85و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق نيافريديم؛ و ساعت (قيامت) قطعا آمدنى است؛ پس با گذشتى زيبا، (از مخالفان) درگذر.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ
86براستى كه تنها پروردگار تو، فراوان آفرين داناست.
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
87و بيقين هفت (آيه از سوره حمد با نزول) دوباره، و قرآن بزرگ را به تو داديم.
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِليٰ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ
88هرگز چشمانت را خيره مكن، به آنچه كه گروههايى از آن (كافر) ان را بدان بهرهمند كرديم، و بر (بىايمانى و ثروت اندوزى) آنان غم مخور، و بال (عطوفت و فروتنى) خود را براى مؤمنان فرو آر؛
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ
89و بگو:« در واقع من تنها هشدار دهنده روشنگرم! »
كَما أَنْزَلْنا عَلَي الْمُقْتَسِمِينَ
90(ما بر كافران عذابى مىفرستيم) همانگونه كه بر تبعيضگران (آيات الهى) فرو فرستاديم؛
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ
91(همان) كسانى كه قرآن را تقسيم كردند.
فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
92و به پروردگارت سوگند، كه حتما از همه آنان پرسش خواهيم كرد؛
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ
93از آنچه همواره انجام مىدادند.
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
94و آنچه را كه (بدان) فرمان داده شدهاى آشكار كن؛ و از مشركان روى برتاب؛
إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ
95[چرا] كه ما تو را (از شر) مسخره كنندگان، كفايت مىكنيم.
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
96(همان) كسانى كه معبود ديگرى با خدا قرار مىدهند. و [لى] بزودى خواهند دانست!
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ
97و بيقين مىدانيم كه تو بخاطر آنچه مىگويند سينهات تنگ مىشود؛
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
98پس با ستايش پروردگارت تسبيح (او) گوى؛ و از سجده كنندگان باش!
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
99و پروردگارت را پرستش كن، تا تو را يقين (مرگ) فرا رسد.