قرآن عثمان طه

سوره الحجر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ

1

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ الر، اين آيات كتاب، و قرآن مبين است.


رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ

2

كافران (هنگامى كه آثار شوم اعمال خود را ببينند،) چه بسا آرزو مى‌كنند كه اى كاش مسلمان بودند!


ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

3

بگذار آنها بخورند، و بهره گيرند، و آرزوها آنان را غافل سازد؛ ولى بزودى خواهند فهميد!


وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ

4

ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه اجل معين (و زمان تغيير ناپذيرى) داشتند!


ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ

5

هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمى‌گيرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد!


وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ

6

و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن‌] بر او نازل شده، مسلما تو ديوانه‌اى!


لَوْما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

7

اگر راست مى‌گويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى‌زورى؟!»


ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ

8

(اما اينها بايد بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمى‌كنيم،؛ و هر گاه نازل شوند، ديگر به اينها مهلت داده نمى‌شود (؛ و در صورت انكار، به عذاب الهى نابود مى‌گردند)!


إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ

9

ما قرآن را نازل كرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ

10

ما پيش از تو (نيز) پيامبرانى در ميان امتهاى نخستين فرستاديم.


وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

11

هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمى‌آمد مگر اينكه او را مسخره مى‌كردند.


كَذٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ

12

ما اينچنين (و از هر طريق ممكن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مى‌دهيم!


لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ

13

(اما با اين حال،) آنها به آن ايمان نمى‌آورند؛ روش اقوام پيشين نيز چنين بود!


وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ

14

و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاييم، و آنها پيوسته در آن بالا روند ...


لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ

15

باز مى‌گويند: «ما را چشم‌بندى كرده‌اند؛ بلكه ما (سر تا پا) سحر شده‌ايم!»


وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ

16

ما در آسمان برجهايى قرار داديم؛ و آن را براى بينندگان آراستيم.


وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ

17

و آن را از هر شيطان رانده شده‌اى حفظ كرديم؛


إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ

18

مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مى‌كند (و مى‌راند)


وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ

19

و زمين را گسترديم؛ و در آن كوه‌هاى ثابتى افكنديم؛ و از هر گياه موزون، در آن رويانديم؛


وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ

20

و براى شما انواع وسايل زندگى در آن قرار داديم؛ همچنين براى كسانى كه شما نمى‌توانيد به آنها روزى دهيد!


وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ

21

و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست؛ ولى ما جز به اندازه معين آن را نازل نمى‌كنيم!


وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ

22

ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم؛ و از آسمان آبى نازل كرديم، و شما را با آن سيراب ساختيم؛ در حالى كه شما توانايى حفظ و نگهدارى آن را نداشتيد!


وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ

23

ماييم كه زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم؛ و ماييم وارث (همه جهان)!


وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ

24

ما، هم پيشينيان شما را دانستيم؛ و هم متأخران را!


وَ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ

25

پروردگار تو، قطعا آنها را (در قيامت) جمع و محشور مى‌كند؛ چرا كه او حكيم و داناست!


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

26

ما انسان را از گل خشكيده‌اى (همچون سفال) كه از گل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده بود آفريديم!


وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ

27

و جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم!


وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

28

و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشكيده‌اى كه از گل بدبويى گرفته شده، مى‌آفرينم.


فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

29

هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم، همگى براى او سجده كنيد!»


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

30

همه فرشتگان، بى استثنا، سجده كردند ...


إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ

31

جز ابليس، كه ابا كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد.


قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ

32

(خداوند) فرمود: «اى ابليس! چرا با سجده كنندگان نيستى؟!»


قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

33

گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيده‌اى كه از گل بدبويى گرفته شده است آفريده‌اى، سجده نخواهم كرد!»


قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

34

فرمود: «از صف آنها [فرشتگان‌] بيرون رو، كه رانده‌شده‌اى (از درگاه ما!).


وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ

35

و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قيامت بر تو خواهد بود!»


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

36

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)»


قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

37

فرمود: «تو از مهلت يافتگانى!


إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

38

(اما نه تا روز رستاخيز، بلكه) تا روز وقت معينى.»


قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

39

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‌دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت،


إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

40

مگر بندگان مخلصت را.»


قالَ هٰذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ

41

فرمود: «اين راه مستقيمى است كه بر عهده من است (و سنت هميشگيم) ...


إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ

42

كه بر بندگانم تسلط نخواهى يافت؛ مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى‌كنند؛


وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ

43

و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست!


لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ

44

هفت در دارد؛ و براى هر درى، گروه معينى از آنها تقسيم شده‌اند!


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ

45

به يقين، پرهيزگاران در باغها (ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمه‌ها هستند.


ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ

46

(فرشتگان به آنها مى‌گويند:) داخل اين باغها شويد با سلامت و امنيت!


وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ

47

هر گونه غل [حسد و كينه و دشمنى‌] را از سينه آنها برمى‌كنيم (و روحشان را پاك مى‌سازيم)؛ در حالى كه همه برابرند، و بر تختها رو به روى يكديگر قرار دارند.


لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ

48

هيچ خستگى و تعبى در آنجا به آنها نمى‌رسد، و هيچ گاه از آن اخراج نمى‌گردند!


نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

49

بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم!


وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ

50

و (اينكه) عذاب و كيفر من، همان عذاب دردناك است!


وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ

51

و به آنها از مهمانهاى ابراهيم خبر ده!


إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ

52

هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام كردند؛ (ابراهيم) گفت: «ما از شما بيمناكيم!»


قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ

53

گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت مى‌دهيم!»


قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَليٰ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ

54

گفت: «آيا به من (چنين) بشارت مى‌دهيد با اينكه پير شده‌ام؟! به چه چيز بشارت مى‌دهيد؟!»


قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ

55

گفتند: «تو را به حق بشارت داديم؛ از مأيوسان مباش!»


قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ

56

گفت: «جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مى‌شود؟!»


قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

57

(سپس) گفت: «مأموريت شما چيست اى فرستادگان خدا؟»


قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ

58

گفتند: «ما به سوى قومى گنهكار مأموريت يافته‌ايم (تا آنها را هلاك كنيم)!


إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ

59

مگر خاندان لوط، كه همگى آنها را نجات خواهيم داد ...


إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ

60

بجز همسرش، كه مقدر داشتيم از بازماندگان (در شهر، و هلاك‌شوندگان) باشد!»


فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ

61

هنگامى كه فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند ...


قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ

62

(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسى هستيد!»


قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ

63

گفتند: «ما همان چيزى را براى تو آورده‌ايم كه آنها [كافران‌] در آن ترديد داشتند (آرى،) ما مأمور عذابيم)!


وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ

64

ما واقعيت مسلمى را براى تو آورده‌ايم؛ و راست مى‌گوييم!


فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ

65

پس، خانواده‌ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اينجا ببر؛ و خودت به دنبال آنها حركت كن؛ و كسى از شما به پشت سر خويش ننگرد؛ مأمور هستيد برويد!»


وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هٰؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ

66

و ما به لوط اين موضوع را وحى فرستاديم كه صبحگاهان، همه آنها ريشه‌كن خواهند شد.


وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ

67

(از سوى ديگر،) اهل شهر (از ورود ميهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالى كه شادمان بودند.


قالَ إِنَّ هٰؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ

68

(لوط) گفت: «اينها ميهمانان منند؛ آبروى مرا نريزيد!


وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ

69

و از خدا بترسيد، و مرا شرمنده نسازيد!»


قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ

70

گفتند: «مگر ما تو را از جهانيان نهى نكرديم (و نگفتيم كسى را به ميهمانى نپذير؟!»


قالَ هٰؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ

71

گفت: «دختران من حاضرند، اگر مى‌خواهيد كار صحيحى انجام دهيد (با آنها ازدواج كنيد، و از گناه و آلودگى بپرهيزيد!)»


لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ

72

به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‌اند)!


فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ

73

سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صيحه (مرگبار- بصورت صاعقه يا زمين‌لرزه-) آنها را فراگرفت!


فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ

74

سپس (شهر و آبادى آنها را زير و رو كرديم؛) بالاى آن را پايين قرار داديم؛ و بارانى از سنگ بر آنها فرو ريختيم!


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ

75

در اين (سرگذشت عبرت‌انگيز)، نشانه‌هايى است براى هوشياران!


وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ

76

و ويرانه‌هاى سرزمين آنها، بر سر راه (كاروانها)، همواره ثابت و برقرار است؛


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ

77

در اين، نشانه‌اى است براى مؤمنان!


وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ

78

«اصحاب الأيكه» [صاحبان سرزمينهاى پردرخت قوم شعيب‌] مسلما قوم ستمگرى بودند!


فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ

79

ما از آنها انتقام گرفتيم؛ و (شهرهاى ويران شده) اين دو [قوم لوط و اصحاب الأيكه‌] بر سر راه (شما در سفرهاى شام)، آشكار است!


وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ

80

و «اصحاب حجر» [قوم ثمود] پيامبران را تكذيب كردند!


وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

81

ما آيات خود را به آنان داديم؛ ولى آنها از آن روى گرداندند!


وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ

82

آنها خانه‌هاى امن در دل كوه‌ها مى‌تراشيدند.


فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ

83

اما سرانجام صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت؛


فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ

84

و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد!


وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ

85

ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز بحق نيافريديم؛ و ساعت موعود [قيامت‌] قطعا فرا خواهد رسيد (و جزاى هر كس به او مى‌رسد)! پس، از آنها به طرز شايسته‌اى صرف نظر كن (و آنها را بر نادانيهايشان ملامت ننما)!


إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

86

به يقين، پروردگار تو، آفريننده آگاه است!


وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ

87

ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم!


لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِليٰ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ

88

(بنا بر اين،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى)، كه به گروه‌هايى از آنها [كفار] داديم، ميفكن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگين مباش! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنين فرود آر!


وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ

89

و بگو: «من انذاركننده آشكارم!»


كَما أَنْزَلْنا عَلَي الْمُقْتَسِمِينَ

90

(ما بر آنها عذابى مى‌فرستيم) همان گونه كه بر تجزيه‌گران (آيات الهى) فرستاديم!


الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ

91

همانها كه قرآن را تقسيم كردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذيرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهايشان بود رها نمودند)!


فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

92

به پروردگارت سوگند، (در قيامت) از همه آنها سؤال خواهيم كرد ...


عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ

93

از آنچه عمل مى‌كردند!


فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ

94

آنچه را مأموريت دارى، آشكارا بيان كن! و از مشركان روى گردان (و به آنها اعتنا نكن)!


إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ

95

ما شر استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد؛


الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

96

همانها كه معبود ديگرى با خدا قرار دادند؛ اما بزودى مى‌فهمند!


وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ

97

ما مى‌دانيم سينه‌ات از آنچه آنها مى‌گويند تنگ مى‌شود (و تو را سخت ناراحت مى‌كنند).


فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ

98

(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبيح و حمد گو! و از سجده كنندگان باش!


وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ

99

و پروردگارت را عبادت كن تا يقين [مرگ‌] تو فرا رسد!


قاری
ترجمه گویا
انصاریان