سوره الرعد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ المر- اين آيات [با عظمت] كتاب [الهى] است، و آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، سراسر حق و راستى است [چنان حقى كه هيچ باطلى در آن راه ندارد] ولى بيشتر مردم [به سبب عناد و لجاجت] ايمان نمىآورند.
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
2خداست كه آسمانها را بدون پايههايى كه آنها را ببينيد، برافراشت، آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش] چيره و مسلط شد، و خورشيد و ماه را رام و مسخر ساخت، كه هر كدام تا زمان معينى روانند، كار [جهان و جهانيان] را تدبير مىكند، نشانهها [ى قدرت و حكمتش] را [در پهنه آفرينش] به روشنى بيان مىكند تا شما به ديدار [قيامت و محاسبه شدن اعمال به وسيله] پروردگارتان يقين كنيد.
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
3و اوست كه زمين را گسترانيد، و در آن كوههايى استوار و نهرهايى پديد آورد و در آن از همه محصولات و ميوهها جفت دوتائى [كه نر و ماده است] قرار داد، شب را به روز مىپوشاند، [تا ادامه حيات براى همه نباتات و موجودات زنده ممكن باشد]؛ يقينا در اين امور براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست.
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقيٰ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَليٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
4در زمين قطعههايى مختلف و گوناگون، و باغهايى از انگور و كشتزار و درختان خرمايى است كه بر يك ريشه و غير يك ريشه [مىرويند]. ما برخى از آنان را در ميوه و محصول با آنكه از يك آب سيراب مىشوند بر برخى ديگر برترى مىدهيم. بىترديد در اين امور براى مردمى كه تعقل مىكنند، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] است.
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
5اگر بخواهى تعجب كنى، پس تعجب از گفتار منكران لجوج است كه [بدون توجه به قدرت خدا كه آنان را از خاك پديد آورد، مىگويند]: آيا ما هنگامى كه [پس از مردن] خاك شديم، به راستى در آفرينش جديدى خواهيم بود؟! اينانند كه به پروردگارشان كافر شدند، و اينانند كه در گردنشان بندها و زنجيرها [ى گمراهى در دنيا و عذاب در آخرت] است، و اينان اهل آتشاند و در آن جاودانهاند.
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَليٰ ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ
6و از تو [بر پايه تمسخر، استهزا، جهل و نادانى] پيش از [درخواست] خير و خوشى تقاضاى شتاب در [فرود آمدن] عذاب مىكنند، [اينان گمان مىكنند كه عذابها و مجازاتهاى الهى دروغ است] با اينكه پيش از آنان عذابها و عقوبتهاى عبرتآموز [بر كافران و منكران] گذشته است و قطعا پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمى كه مىكنند صاحب آمرزش است، و مسلما پروردگارت سختكيفر است.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ
7و كافران مىگويند: چرا از سوى پروردگارش معجزهاى [غير قرآن] بر او نازل نشده؟ تو فقط بيمدهندهاى [نه اعجاز كنندهاى كه هر زمان هر كس و براى هر هدفى غير منطقى بخواهد، دست به اعجاز بزنى] وبراى هر قومى هدايتكنندهاى است.
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثيٰ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ
8خدا [حالات، صفات و زمان ولادت] جنينهايى را كه هر انسان و حيوان مادهاى آبستن است، و آنچه را رحمها [از زمان طبيعى حمل] مىكاهند و آنچه را مىافزايند، مىداند؛ و هر چيزى نزد او اندازه معينى دارد.
عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ
9داناى نهان و آشكار و بزرگ و بلندمرتبه است.
سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ
10[براى او] يكسان است كه كسى از شما گفتارش را پنهان كند يا آشكار سازد، و كسى مخفيانه در دل شب حركت نمايد يا در روز راه بپيمايد.
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ
11براى انسان از پيش رو و پشت سر، مأمورانى است كه همواره او را به فرمان خدا [از آسيبها و گزندها] حفظ مىكنند. يقينا خدا سرنوشت هيچ ملتى را [به سوى بلا، نكبت، شكست و شقاوت] تغيير نمىدهد تا آنكه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شايسته و پسنديده] در وجودشان قرار دارد به زشتىها و گناه تغيير دهند. و هنگامى كه خدا نسبت به ملتى آسيب و گزند بخواهد [براى آن آسيب و گزند] هيچ راه بازگشتى نيست؛ زيرا براى آنان جز خدا هيچ ياورى نخواهد بود.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ
12اوست كه برق [جهنده را از ميان قطعههاى ابر] كه مايه ترس و اميد است، به شما نشان مىدهد، و ابرهاى سنگينبار را پديد مىآورد.
وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ
13و رعد، همراه با سپاسش تسبيح مىگويد و فرشتگان نيز از بيمش [تسبيح مىگويند]، و صاعقهها را مىفرستد و به وسيله آن به هر كس بخواهد آسيب مىرساند، در حالى كه اينان [با مشاهده اين همه آثار قدرت كه صادر شده از خداى يكتاست، باز هم] درباره خدا مجادله و ستيز مىكنند در صورتى كه خدا [داراى قدرتى بىنهايت و] سخت كيفر است.
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَي الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
14دعوت حق [كه اجابتش مايه سعادت دنيا و آخرت است] فقط ويژه خداست. و كسانى را كه مشركان به جاى خدا مىخوانند، چيزى [از درخواستها و نيازشان را] براى آنان برآورده نمىكنند، مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آبى [كه با آن فاصله زيادى دارد] مىگشايد تا آب به دهانش برسد و حال آنكه هرگز نخواهد رسيد، و دعا و درخواست كافران [از غير خدا] جز در گمراهى و تباهى [كه به نتيجه و هدف نمىرسد] نيست.
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ
15كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى ميل و رغبت يا بىميلى و كراهت و نيز سايههايشان بامداد و شام گاه براى خدا سجده مىكنند.
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
16[به مشركان] بگو: پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ [خود بىدرنگ] بگو: خداى يكتاست. بگو: آيا سرپرستان و معبودانى به جاى او انتخاب كردهايد كه اختيار هيچ سود و زيانى را براى خودشان ندارند [چه رسد براى شما؟] بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند يا تاريكى و نور برابرند؟ يا آنان شريكانى براى خدا قرار دادند [به خيال آنكه] مانند آفرينش خدا چيزى آفريدهاند، آن گاه آفريده خدا و آفريده شريكان بر آنان مشتبه شده؟ بگو: آفريننده همه چيز فقط خداست و تنها او يكتاى پيروز است.
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ
17خدا از آسمان آبى نازل كرد كه در هر دره و رودى به اندازه گنجايش و وسعتش [سيلابى] جارى شد، سپس سيلاب، كفى پف كرده را به روى خود حمل كرد، و نيز از فلزاتى كه براى به دست آوردن زينت و زيور يا كالا و متاع، آتش بر آن مىافروزند، كفى پف كرده مانند سيلاب بر مىآيد؛ اينگونه خدا حق و باطل را [به امور محسوس] مثل مىزند. اما آن كف [روى سيل و روى فلز گداخته در حالى كه كنارى رفته] به حالتى متلاشى شده از ميان مىرود، و اما آنچه [چون آب و فلز خالص] به مردم سود مىرساند، در زمين مىماند. خدا مثلها را اينگونه بيان مىكند [تا مردمدر همه امور حق را از باطل بشناسند.]
لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنيٰ وَ الَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ
18براى آنان كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند، بهترين سرانجام است؛ و آنان كه دعوت او را پاسخ نگفتند، اگر مالك دو برابر همه آنچه روى زمين است باشند، بىترديد آن را براى رهايى خود از عذاب خواهند داد؛ آنان را حساب سختى است، و جايگاهشان دوزخ است، و دوزخ بد بسترى است.
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْميٰ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ
19آيا كسى كه مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند كسى است كه [از نظر باطن] نابيناست؟! فقط خردمندان [بينادل] متذكر [حق] مىشوند.
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ
20همان كسانى كه به عهد خدا [كه همانا قرآن است] وفامىكنند و پيمان را نمىشكنند.
وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ
21و آنچه را خدا به پيوند آن فرمان داده پيوند، مىدهند و از [عظمت و جلال] پروردگارشان همواره در هراسند و از حساب سخت و دشوار بيم دارند.
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ
22و براى به دست آوردن خشنودى پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظايف و حوادث] شكيبايى ورزيدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشى از آنچه را روزى آنان كرديم در نهان و آشكار انفاق نمودند، و همواره با نيكى [عبادت] زشتى و پليدى [گناه] را دفع مىكنند [و با خوبىهاى خود نسبت به مردم، بدىهاى آنان را نسبت به خود برطرف مىنمايند]، اينانند كه فرجام نيك آن سراى، ويژه آنان است.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ
23بهشتهاى جاويدى كه آنان و پدران و همسران و فرزندان شايسته و درستكارشان در آن وارد مىشوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان درآيند.
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارِ
24[و به آنان گويند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصيت و مصيبت] پس نيكوست فرجام اين سراى.
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
25و كسانى كه عهد خدا را پس از استوار كردنش مىشكنند، و پيوندهايى را كه خدا به برقرارى آن فرمان داده مىگسلند، و در زمين فساد مىكنند، لعنت و فرجام بد و دشوار آن سراى براى آنان است.
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ
26خدا روزى را براى هر كس كه بخواهد، وسعت مىدهد و براى هر كس كه بخواهد، تنگ مىگيرد. و [آنان كه از حيات جاويد و پرنعمت آخرت بىخبرند] به زندگى زودگذر دنيا شادمان شدند، در حالى كه زندگى دنيا در برابر آخرت جز متاعى اندك و ناچيز نيست.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ
27كافران مىگويند: چرا معجزهاى [غير قرآن] از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلما خدا هر كس را بخواهد [پس از اتمام حجت] گمراه مىكند و هر كس را كه به سوى او بازگردد، هدايت مىنمايد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
28[بازگشتگان به سوى خدا] كسانى [هستند] كه ايمان آوردند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آگاه باشيد! دلها فقط به ياد خدا آرام مىگيرد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبيٰ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ
29كسانى كه ايمان آوردند، و كارهاى شايسته انجام دادند، براى آنان زندگى خوش و با سعادت و بازگشتى نيك است.
كَذٰلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمٰنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ
30آن گونه [كه رسولان گذشته را ارسال كرديم] تو را در ميان امتى كه پيش از آن امتهايى روزگار به پايان بردند، فرستاديم، تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى، در حالى كه آنان [با روى گرداندن از وحى] به [خداى] رحمان كفر مىورزند. بگو: او پروردگار من است، معبودى جز او نيست، فقط بر او توكل كردم و بازگشتم فقط به سوى اوست.
وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتيٰ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَي النَّاسَ جَمِيعاً وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّي يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ
31و اگر قرآنى بود كه به وسيله آن كوهها به حركت مىآمدند، يا زمين پارهپاره مىگشت، يا به وسيله آن با مردگان سخن گفته مىشد [باز هم اين كافران لجوج، ايمان نمىآورند، زيرا وقتى با مشاهده قرآن كه بزرگترين معجزه است ايمان نياورند با مشاهده هيچ معجزهاى ايمان نمىآورند! كار هدايت و ايمان ارتباطى به معجزه ندارد] بلكه همه كارها فقط در اختيار خداست. پس آيا آنان كه ايمان آوردهاند، ندانستهاند كه اگر خدا مىخواست همه مردم را [از روى اجبار] هدايت مىكرد؟! [ولى هدايت اجبارى فاقد ارزش است] و همواره به كافران به كيفر آنچه كه انجام دادند، حادثهاى كوبنده و بسيار سخت مىرسد يا حادثه نزديك خانههايشان فرود مىآيد [كه شهر و ديارشان و اطرافش را ناامن مىكند] تا وعده [قطعى و نهايى] خدا [كه شكست كامل كافران و معذب شدنشان به عذاب آخرت است] فرا رسد؛ بىترديد خدا وعده خلافى نمىكند.
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ
32[فقط تو را مسخره نمىكنند] قطعا پيامبرانى كه پيش از تو بودند، مسخره شدند. پس به كافران مهلت دادم، سپس آنان را [به كيفر سخت] گرفتم، پس [يافتى كه] مجازات و عذاب [من] چگونه بود؟
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَليٰ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
33آيا كسى كه بر همه نفوس [جهانيان] با آنچه به دست آوردهاند، مسلط و حاكم و نگهبان است [و همه تحولات وجود آنان را تا رساندنشان به سر منزل مقصود در اختيار دارد، مانند كسى است كه مطلقا اين صفات را ندارد؟] ولى آنان [از روى جهل و نادانى] براى خدا شريكانى قرار دادهاند! بگو: [ويژگىهاى] آن شريكان را نام ببريد [تا روشن شود كه آيا شايسته شريك قرار دادن براى خدا هستند؟!] آيا خدا را از چيزى در روى زمين كه آنها را شريك خود نمىشناسد، خبر مىدهيد؟ يا سخنى ظاهر و پوچ و بىمنطق است [كه بر زبان خود مىرانيد؟!] بلكه براى كافران نيرنگ و دروغشان آراسته شده، و از راه خدا بازداشته شدهاند [تا آنجا كه موجودات بىارزش و بىاثر را شريكان حق پنداشتهاند]؛ و هر كه را خدا [به سبب از دست دادن لياقتش] گمراه كند، او را هيچ هدايتكنندهاى نخواهد بود.
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ
34براى آنان در زندگى دنيا عذابى است، و مسلما عذاب آخرت سختتر و پر مشقتتر است، و آنان را هيچ حافظ و نگه دارندهاى [از عذاب خدا] نيست.
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَي الْكافِرِينَ النَّارُ
35صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است كه:] از زير درختانش نهرها جارى است، ميوهها و سايهاش هميشگى است. اين عاقبت و فرجام كسانى است كه [در همه امور زندگى] پرهيزكارى كردند و فرجام كافران آتش است.
وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ
36و كسانى كه كتاب آسمانى به آنان عطا كرديم از آنچه بر تو نازل شده است، خوشحالند. و برخى از گروهها [ى اهل كتاب] بخشى از آن را منكرند، بگو: من فرمان يافتهام كه خداى يكتا را بپرستم و شريكى براى او قرار ندهم، تنها به سوى او دعوت مىكنم و بازگشتم فقط به سوى اوست.
وَ كَذٰلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ
37و همان گونه [كه پيش از اين كتابهاى آسمانى نازل كرديم] قرآن را فرمانى [گويا و] روشن نازل نموديم، و اگر از هواها و تمايلات آنان پس از دانشى كه [مانند قرآن] برايت آمده پيروى كنى، براى تو در برابر [عذاب] خدا هيچ ياور و نگه دارندهاى نخواهد بود.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ
38و همانا پيش از تو پيامبرانى را فرستاديم، و براى آنان همسران و فرزندانى قرار داديم. و هيچ پيامبرى را نسزد كه معجزهاى بياورد مگر به فرمان خدا. براى هر زمانى برنامه مقدر شدهاى [ثبت] است.
يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ
39خدا هر چه را بخواهد محو مىكند و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا مىنمايد، و" ام الكتاب" نزد اوست
وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ
40و اگر پارهاى از عذابها را كه به منكران وعده مىدهيم به تو نشان دهيم [مىبينى كه بسيار سخت و دردناك است] يا اگر تو را [پيش از فرا رسيدن آن عذابها] قبض روح كنيم [در قيامت عذابشان را خواهى ديد؛ در هر صورت] تنها وظيفه تو ابلاغ [وحى] است و حسابرسى، فقط بر عهده ماست.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ
41آيا نمىدانند كه ما همواره به زمين مىپردازيم و از اطراف [و جوانب] آن [كه ملتها، اقوام، تمدنها و دانشمندانش هستند] مىكاهيم؟ و خدا حكم مىكند؛ و هيچ بازدارندهاى براى حكمش نيست، و او در حسابرسى سريع است.
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَي الدَّارِ
42كسانى كه پيش از اين كافران لجوج و منكران عنود بودند [در برابر حكومت و حكم خدا] مكر ونيرنگ كردند [ولى به هدفشان نرسيدند] چرا كه همه تدبيرها و نقشهها در اختيار خداست؛ زيرا او هر كارى را هر كس انجام مىدهد، مىداند [به همين سبب مكر و نيرنگ هر كس را با تدبير و نقشه حكيمانهاش باطل و نابود مىكند] و كافران و منكران به زودى خواهند دانست كه فرجام [نيك و بد] سراى ديگر براى كيست؟
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفيٰ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ
43كافران مىگويند: تو فرستاده [خدا] نيستى. بگو: كافى است كه خدا [با آيات محكم و استوار قرآنش] و كسى [چون اميرالمؤمنين على بن ابىطالب] كه دانش كتاب نزد اوست، ميان من و شما [نسبت به پيامبرىام] گواه باشند.