سوره الشعراء
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ طسٓمٓ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ طسم
تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ
2اين است آيات [با عظمت اين] كتاب روشنگر.
لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ
3شايد تو مىخواهى براى اينكه آنان ايمان نمىآورند، خود را از شدت اندوه هلاك كنى!
إِن نَّشَأۡ نُنَزِّلۡ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةٗ فَظَلَّتۡ أَعۡنَٰقُهُمۡ لَهَا خَٰضِعِينَ
4اگر بخواهيم معجزهاى بزرگ از آسمان بر آنان نازل مىكنيم كه فروتنانه و بىاختيار در برابرش گردن نهند،
وَ مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ مُحۡدَثٍ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهُ مُعۡرِضِينَ
5هيچ [مايه] تذكر جديدى از سوى [خداى] رحمان براى آنان نمىآيد، مگر آنكه از آن روىگردان مىشوند.
فَقَدۡ كَذَّبُواْ فَسَيَأۡتِيهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
6همانا [آيات و وعدههاى ما را] تكذيب كردند [تا جايى كه آنها را به مسخره گرفتند] پس به زودى خبرهاى [مهم] آنچه كه آن را مسخره مىكردند [از حقانيت آيات، وعدههاى ما و تحقق عذابهاى دنيايى و آخرتى] به آنان مىرسد.
أَ وَ لَمۡ يَرَوۡاْ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَمۡ أَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ
7آيا [با تأمل] به اين زمين ننگريستند كه در آن چه بسيار از هر نوع [گياهان و درختان] نيكو رويانديم؟
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
8يقينا در اين [روياندن انواع نباتات] نشانهاى است [بر قدرت، ربوبيت خدا و اينكه مردگان را زنده مىكند] ولى بيشترشان [به خاطر رسوخ كبر و لجاجت در باطنشان] ايمانآور نبوده و نيستند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
9و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير مهربان است.
وَ إِذۡ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱئۡتِ ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ
10اد كن] هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا داد كه: خود را به قوم ستمكار برسان.
قَوۡمَ فِرۡعَوۡنَ أَلَا يَتَّقُونَ
11[به سوى] قوم فرعون [كه به آنان بگويى:] آيا [از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نمىپرهيزيد؟!
قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ
12گفت: پروردگارا! به راستى مىترسم مرا تكذيب كنند،
وَ يَضِيقُ صَدۡرِي وَ لَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرۡسِلۡ إِلَىٰ هَٰرُونَ
13و سينهام [از اين وظيفه سنگين] تنگى مىكند، و زبانم روان و گويا نمىشود، پس به سوى هارون هم [پيام نبوت] بفرست [تا مرا در اين وظيفه سنگين يارى دهد.]
وَ لَهُمۡ عَلَيَّ ذَنۢبٞ فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ
14و آنان را بر من ادعاى جرمى است كه مىترسم [به سبب آن] مرا بكشند.
قَالَ كَلَّا فَٱذۡهَبَا بَِٔايَٰتِنَآ إِنَّا مَعَكُم مُّسۡتَمِعُونَ
15[خدا] گفت: اين چنين نيست [كه فرعون بر تو پيروز شود] پس شما دو نفر معجزات ما را ببريد كه يقينا ما همراه شما شنونده [گفتار هر دو طرف] هستيم [پس شما دو نفر را بر پايه دليل و برهان و معجزه بر آنان پيروز مىكنيم.]
فَأۡتِيَا فِرۡعَوۡنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
16بنابراين خود را به فرعون برسانيد و بگوييد: يقينا ما فرستاده پروردگار جهانيانيم.
أَنۡ أَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
17با اين وصف، بنىاسرائيل را [آزاد كن و] با ما بفرست.
قَالَ أَلَمۡ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدٗا وَ لَبِثۡتَ فِينَا مِنۡ عُمُرِكَ سِنِينَ
18[فرعون] گفت: آيا ما تو را در كودكى در ميان خود نپرورانديم، و ساليانى چند از عمر خود را در ميان ما درنگ نكردى؟
وَ فَعَلۡتَ فَعۡلَتَكَ ٱلَّتِي فَعَلۡتَ وَ أَنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ
19و آن كارت را كه كردى، كردى در حالى كه از ناسپاسان [زحمات و نعمت هاى ما] بودى.
قَالَ فَعَلۡتُهَآ إِذٗا وَ أَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ
20گفت: آن را در آن زمان در حالى انجام دادم كه بىخبر از اين واقعه بودم [كه با مشت من در دفاع از مظلوم، آن مرد قبطى كشته مىشود.]
فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكۡمٗا وَ جَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
21چون از شما ترسيدم از دستتان گريختم، پس [با اين گريز از عرصه زندگى ظالمانه شما اين شايستگى را يافتم كه] پروردگارم به من حكمت بخشيد، و مرا از پيامبران قرار داد.
وَ تِلۡكَ نِعۡمَةٞ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنۡ عَبَّدتَّ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
22آيا اينكه بنىاسرائيل را به بردگى گرفتهاى نعمتى است كه منتش را بر من مىنهى؟!
قَالَ فِرۡعَوۡنُ وَ مَا رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
23فرعون گفت: پروردگار جهانيان چيست؟
قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا بَيۡنَهُمَآ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ
24گفت: اگر باور مىكنيد همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنها است.
قَالَ لِمَنۡ حَوۡلَهُۥٓ أَلَا تَسۡتَمِعُونَ
25[فرعون از روى مسخره] به افراد پيرامونش گفت: آيا نمىشنويد [كه چه مىگويد؟!]
قَالَ رَبُّكُمۡ وَ رَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ
26[موسى] گفت: [او] پروردگار شما وپروردگار پدران پيشين شماست.
قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِيٓ أُرۡسِلَ إِلَيۡكُمۡ لَمَجۡنُونٞ
27[فرعون] گفت: اين پيامبرتان كه به سوى شما فرستادهاند، حتما مجنون است!
قَالَ رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَ ٱلۡمَغۡرِبِ وَ مَا بَيۡنَهُمَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ
28[موسى] گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آنهاست، اگر مىانديشيد.
قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذۡتَ إِلَٰهًا غَيۡرِي لَأَجۡعَلَنَّكَ مِنَ ٱلۡمَسۡجُونِينَ
29[فرعون] گفت: اگر معبودى جز من بگيرى، قطعا تو را از زندانيان [كه زير سختترين شكنجهاند] قرار خواهم داد.
قَالَ أَ وَ لَوۡ جِئۡتُكَ بِشَيۡءٖ مُّبِينٖ
30[موسى] گفت: آيا اگر [بر صدق نبوتم] معجزه آشكارى برايت آورده باشم [باز هم مرا به زندان مىافكنى؟]
قَالَ فَأۡتِ بِهِۦٓ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
31گفت: اگر راستگويى آن را بياور.
فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعۡبَانٞ مُّبِينٞ
32پس عصايش را انداخت و ناگهان اژدهايى حقيقى نمايان شد،
وَ نَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِيَ بَيۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِينَ
33و دستش را [ازگريبانش] بيرون آورد و ناگهان براى بينندگان سپيد و روشن بود.
قَالَ لِلۡمَلَإِ حَوۡلَهُۥٓ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ
34[فرعون] به سران و اشراف پيرامونش گفت: يقينا اين جادوگرى بسيار ماهر و داناست!
يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِۦ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ
35مىخواهد با جادويش شما را از سرزمينتان بيرون كند، پس شما چه نظر مىدهيد؟
قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَ أَخَاهُ وَ ٱبۡعَثۡ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ
36گفتند: كار او و برادرش را به تأخير انداز و گروهى گردآورنده را به شهرها روانه كن،
يَأۡتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٖ
37تا هر جادوگر كاردان بسيار دانايى را نزد تو آورند.
فَجُمِعَ ٱلسَّحَرَةُ لِمِيقَٰتِ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ
38پس همه جادوگران را در وعدهگاه روزى معين گرد آوردند،
وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلۡ أَنتُم مُّجۡتَمِعُونَ
39و به همه مردم گفتند: آيا شما هم اجتماع خواهيد كرد؟
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ ٱلسَّحَرَةَ إِن كَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِينَ
40به اميد آنكه اگر جادوگران پيروز شدند، از آنان پيروى كنيم.
فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُواْ لِفِرۡعَوۡنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِينَ
41پس هنگامى كه جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: آيا اگر ما پيروز شويم، حتما براى ما پاداشى شايسته خواهد بود؟
قَالَ نَعَمۡ وَ إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ
42گفت: آرى، و در آن صورت مسلما از مقربان [درگاه] خواهيد شد.
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ
43موسى به جادوگران گفت: بيفكنيد آنچه را قصد داريد، بيفكنيد.
فَأَلۡقَوۡاْ حِبَالَهُمۡ وَ عِصِيَّهُمۡ وَ قَالُواْ بِعِزَّةِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبُونَ
44پس ريسمانها و عصاهايشان را افكندند، و گفتند: به عزت فرعون سوگند كه به راستى ما به طور مسلم پيروزيم.
فَأَلۡقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ
45پس موسى عصايش را افكند، ناگاه آنچه را جادوگران با نيرنگ [و به صورت غير واقعى] ساخته بودند، بلعيد.
فَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ
46پس جادوگران [از هيبت و عظمت اين معجزه كه يافتند كارى خدايى است نه جادويى] به سجده افتادند.
قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
47گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم،
رَبِّ مُوسَىٰ وَ هَٰرُونَ
48پروردگار موسى و هارون.
قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَ أَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ
49فرعون گفت: پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد، حتما او بزرگ شماست كه جادوگرى را به شما آموخته است، پس به زودى خواهيد دانست كه مسلما دستها و پاهاى شما را يكى از راست و يكى از چپ قطع خواهم كرد، و يقينا همه شما را به دار خواهم آويخت.
قَالُواْ لَا ضَيۡرَ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
50گفتند: [در اين شكنجه و عذاب] هيچ زيان و باكى [بر ما] نيست، يقينا ما به سوى پروردگارمان باز مىگرديم،
إِنَّا نَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَٰيَٰنَآ أَن كُنَّآ أَوَّلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
51قطعا ما اميدواريم كه چون نخستين ايمان آورندگان [از اين قوم] بوديم، پروردگارمان خطاهاى ما را بيامرزد.
وَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِيٓ إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ
52و به موسى وحى كرديم كه: بندگان مرا شبانه كوچ بده كه حتما دشمنان از پى شما خواهند آمد.
فَأَرۡسَلَ فِرۡعَوۡنُ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ
53پس فرعون گروهى گردآورنده را [براى جمع كردن نيرو] به شهرها فرستاد
إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرۡذِمَةٞ قَلِيلُونَ
54[و گفت:] مسلما اينان [كه بر ضد من برخاستهاند] گروهى اندكند،
وَ إِنَّهُمۡ لَنَا لَغَآئِظُونَ
55و همانا ما را همواره [با اعمالشان] به خشم مىآورند،
وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حَٰذِرُونَ
56و ما گروهى هوشيار و آماده باش و مهياى دفاعيم.
فَأَخۡرَجۡنَٰهُم مِّن جَنَّٰتٖ وَ عُيُونٖ
57پس ما آنان را [به دنبال بنىاسرائيل] از باغها و چشمهسارها [كه نعمت هاى ما در سرزمين مصر بود.]
وَ كُنُوزٖ وَ مَقَامٖ كَرِيمٖ
58واز گنجها ومكانهاى نيكو [وقصرهاى باشكوه] بيرون كرديم.
كَذَٰلِكَ وَ أَوۡرَثۡنَٰهَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
59اينگونه [نعمت هاى خود را از چنگ آنان بيرون آورديم] و آنها رابه بنىاسرائيل به ميراث داديم.
فَأَتۡبَعُوهُم مُّشۡرِقِينَ
60فرعونيان هنگام طلوع آفتاب آنان را دنبال كردند.
فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَكُونَ
61چون آن دو گروه يكديگر را ديدند، اصحاب موسى گفتند: حتما ما به چنگ آنان خواهيم افتاد.
قَالَ كَلَّآ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهۡدِينِ
62موسى گفت: اين چنين نيست، بىترديد پروردگارم با من است، و به زودى مرا هدايت خواهد كرد.
فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ
63پس به موسى وحى كرديم كه: عصايت را به اين دريا بزن. [موسى عصايش را به دريا زد] پس [دريا] از هم شكافت و هر پارهاش چون كوهى بزرگ بود.
وَ أَزۡلَفۡنَا ثَمَّ ٱلۡأٓخَرِينَ
64و آن گروه ديگر را [هم در آنجا] به دريا نزديك كرديم،
وَ أَنجَيۡنَا مُوسَىٰ وَ مَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ
65و موسى و هر كه با او بود، همه را نجات داديم.
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ
66آن گاه آن گروه ديگر را غرق كرديم.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
67بىترديد در اين سرگذشت عبرتى بزرگ وجود دارد، و [قوم قبطى] بيشترشان مؤمن نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
68و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهربان است.
وَ ٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ إِبۡرَٰهِيمَ
69و سرگذشت مهم ابراهيم را بر آنان بخوان،
إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوۡمِهِۦ مَا تَعۡبُدُونَ
70هنگامى كه به پدرش وقومش گفت: چه چيز را مىپرستيد؟
قَالُواْ نَعۡبُدُ أَصۡنَامٗا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ
71گفتند: بتهايى را مىپرستيم و همواره ملازم پرستش آنها هستيم.
قَالَ هَلۡ يَسۡمَعُونَكُمۡ إِذۡ تَدۡعُونَ
72گفت: آيا هنگامى كه آنها را مىخوانيد، سخن شما را مىشنوند؟
أَوۡ يَنفَعُونَكُمۡ أَوۡ يَضُرُّونَ
73يا به شما سود و زيانى مىرسانند؟
قَالُواْ بَلۡ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ
74گفتند: نه، بلكه پدرانمان را يافتيم كه به اين صورت عبادت مىكردند!
قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ
75گفت: پس آيا مىدانيد كه آنچه مىپرستيد،
أَنتُمۡ وَ ءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ
76هم شما و هم پدران پيشين شما
فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
77هم آنان قطعا دشمن منند [چون اگر آنها را بپرستم، مرا دچار عذاب جاودانه خواهند كرد]، جز پروردگار جهانيان [كه پرستيدنش مايه سعادت هميشگى و جاودانى است.]
ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ
78همان كسى كه مرا آفريد و هم او مرا هدايت مىكند،
وَ ٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَ يَسۡقِينِ
79و آنكه او طعامم مىدهد و سيرابم مىكند
وَ إِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ
80و هنگامى كه بيمار مىشوم، او شفايم مىدهد
وَ ٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ
81و آنكه مرا مىميراند سپس زندهام مىكند
وَ ٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيَٓٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ
82و آنكه اميد دارم روز جزا خطايم را بر من بيامرزد.
رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَ أَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ
83پروردگارا! به من حكمت بخش، و مرا به شايستگان ملحق كن.
وَ ٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ
84و براى من در آيندگان نامى نيك و ستايشى والا مرتبه قرار ده،
وَ ٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ
85و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،
وَ ٱغۡفِرۡ لِأَبِيٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ
86و پدرم را بيامرز كه او از گمراهان است،
وَ لَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ
87و روزى كه [مردگان] برانگيخته مىشوند، رسوايم مكن؛
يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَ لَا بَنُونَ
88روزى كه هيچ مال و اولادى سود نمىدهد،
إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ
89مگر كسى كه دلى سالم [از رذايل وخبايث] به پيشگاه خدا بياورد،
وَ أُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ
90و آن روز بهشت را براى پرهيزكاران نزديك آورند،
وَ بُرِّزَتِ ٱلۡجَحِيمُ لِلۡغَاوِينَ
91و آتش برافروخته را براى گمراهان آشكار كنند،
وَ قِيلَ لَهُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ
92و به آنان گويند: آنچه را مىپرستيديد، كجايند؟
مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلۡ يَنصُرُونَكُمۡ أَوۡ يَنتَصِرُونَ
93[معبودانى را] به جاى خدا؟! آيا شما را [براى رهايى از آتش] يارى مىدهند؟ يا از خود مىتوانند دفع عذاب كنند؟
فَكُبۡكِبُواْ فِيهَا هُمۡ وَ ٱلۡغَاوُۥنَ
94پس آن بتها و گمراهان [كه آنها را مىپرستيدند] به رو در آتش افروخته افكنده مىشوند،
وَ جُنُودُ إِبۡلِيسَ أَجۡمَعُونَ
95با همه سپاهيان ابليس،
قَالُواْ وَ هُمۡ فِيهَا يَخۡتَصِمُونَ
96در حالى كه در آن [آتش افروخته] با هم ستيز و نزاع مىكنند [و به بتان] مىگويند:
تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ
97به خدا سوگند كه ما در گمراهى آشكارى بوديم،
إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
98كه شما را با پروردگار جهانيان برابر و مساوى قرار مىداديم،
وَ مَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلۡمُجۡرِمُونَ
99و ما را جز مجرمان گمراه نكردند،
فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ
100در نتيجه براى ما نه شفيعانى است،
وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ
101و نه يك دوست نزديك و صميمى،
فَلَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
102پس اى كاش براى ما بازگشتى [به دنيا] بود تا از مؤمنان مىشديم.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
103بىترديد در اين سرگذشت، عبرتى بزرگ وجود دارد، و [قوم ابراهيم] بيشترشان مؤمن نبودند،
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
104و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهربان است.
كَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
105قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
106هنگامى كه برادرشان نوح به آنان گفت: آيا [از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نمىپرهيزيد؟
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
107بىترديد من براى شما فرستادهاى امينم،
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
108بنابراين از خدا پروا كنيد و از من فرمان ببريد،
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
109و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
110بنابراين از خدا پروا كنيد و از من فرمان ببريد.
قَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لَكَ وَ ٱتَّبَعَكَ ٱلۡأَرۡذَلُونَ
111گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان از تو پيروى كردهاند؟!
قَالَ وَ مَا عِلۡمِي بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
112[نوح] گفت: مرا از آنچه آنان انجام مىدادهاند، چه اطلاعى است؟
إِنۡ حِسَابُهُمۡ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّي لَوۡ تَشۡعُرُونَ
113حسابشان اگر واقعا درك مىكنيد، جز بر عهده پروردگارم نيست،
وَ مَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
114و من طرد كننده مؤمنان نخواهم بود،
إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ
115من جز بيم دهندهاى آشكار نيستم.
قَالُواْ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمَرۡجُومِينَ
116گفتند: اى نوح! اگر [از ابلاغ دين] باز نايستى، يقينا از سنگسار شدگان خواهى بود!
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوۡمِي كَذَّبُونِ
117گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تكذيب كردند،
فَٱفۡتَحۡ بَيۡنِي وَ بَيۡنَهُمۡ فَتۡحٗا وَ نَجِّنِي وَ مَن مَّعِيَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
118پس ميان من و آنان چنانكه سزاوار است داورى كن و من و كسانى كه از مؤمنان با من هستند از چنگ آنان نجات ده.
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَ مَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ
119پس او و كسانى را كه با او در آن كشتى مملو [از سرنشينان، جنبندگان، متاع و ابزار] بود نجات داديم،
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا بَعۡدُ ٱلۡبَاقِينَ
120آن گاه بعد از آن، همه باقى ماندگان را غرق كرديم.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
121بىترديد در اين سرگذشت، عبرتى بزرگ وجود دارد، و [قوم نوح] بيشترشان مؤمن نبودند،
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
122و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهربان است.
كَذَّبَتۡ عَادٌ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
123قوم عاد پيامبران را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ
124هنگامى كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا [از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نمىپرهيزيد؟
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
125بىترديد من براى شما فرستادهاى امينم،
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
126بنابراين از خدا پروا كنيد و از من فرمان ببريد،
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
127و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
أَتَبۡنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةٗ تَعۡبَثُونَ
128آيا شما بر روى هر مكان بلندى به بيهوده كارى و بدون نياز برجى عظيم و برافراشته بنا مىكنيد؟
وَ تَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمۡ تَخۡلُدُونَ
129و قلعهها و كاخهاى استوار و مجلل برمىگيريد، كه شايد جاودانه بمانيد،
وَ إِذَا بَطَشۡتُم بَطَشۡتُمۡ جَبَّارِينَ
130و چون كسى را با شدت و قهر مىگيريد ظالمانه و زورمدارانه [مىگيريد بدون اينكه در عاقبت كار بينديشيد.]
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
131بنابراين از خدا پروا كنيد واز من فرمان ببريد،
وَ ٱتَّقُواْ ٱلَّذِيٓ أَمَدَّكُم بِمَا تَعۡلَمُونَ
132واز كسى كه شما را به وسيله آنچه خود مىدانيد يارى داده پروا كنيد،
أَمَدَّكُم بِأَنۡعَٰمٖ وَ بَنِينَ
133به وسيله چهارپايان و فرزندانى، به شما يارى داده است.
وَ جَنَّٰتٖ وَ عُيُونٍ
134و [به وسيله] بوستانها و چشمهسارها،
إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
135بىترديد من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم.
قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَوَعَظۡتَ أَمۡ لَمۡ تَكُن مِّنَ ٱلۡوَٰعِظِينَ
136گفتند: تو پند و اندرز دهى يا ندهى براى ما يكسان است!!
إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا خُلُقُ ٱلۡأَوَّلِينَ
137اين [پند و اندرزها و تقسيم امور به حلال و حرام] جز شيوه پيشينيان [كه اهل واپسگرايى و خرافات بودند] نيست،
وَ مَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِينَ
138و ما گرفتار عذابى [كه تو ما را از آن بيم مىدهى] نخواهيم شد.
فَكَذَّبُوهُ فَأَهۡلَكۡنَٰهُمۡ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
139پس او را تكذيب كردند، و در نتيجه هلاكشان كرديم. بىترديد در اين سرگذشت عبرتى بزرگ وجود دارد و [قوم هود] بيشترشان مؤمن نبودند،
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
140و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهربان است.
كَذَّبَتۡ ثَمُودُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
141قوم ثمود پيامبران را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ صَٰلِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
142هنگامى كه برادرشان صالح به آنان گفت: آيا [از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نمىپرهيزيد؟
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
143بىترديد من براى شما فرستادهاى امينم،
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
144بنابراين از خدا پروا كنيد و از من فرمان ببريد،
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
145و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
أَتُتۡرَكُونَ فِي مَا هَٰهُنَآ ءَامِنِينَ
146آيا شما را در آنچه در اين دنيا [از نعمت و رفاه هست] ايمن و آسوده [از تغيير و زوال] رهايتان خواهند كرد؟!
فِي جَنَّٰتٖ وَ عُيُونٖ
147در بوستانها و چشمهسارها،
وَ زُرُوعٖ وَ نَخۡلٖ طَلۡعُهَا هَضِيمٞ
148و كشتزارها و درختان خرمايى كه شكوفههايشان انبوه و باطراوت و لطيف است؟
وَ تَنۡحِتُونَ مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتٗا فَٰرِهِينَ
149و ماهرانه و هنرمندانه از كوهها خانههايى مىتراشيد؟ [به اميد آنكه از هر آسيبى حتى مرگ در امان بمانيد!!]
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
150بنابراين از خدا پروا كنيد و مرا فرمان ببريد،
وَ لَا تُطِيعُوٓاْ أَمۡرَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ
151و از فرمان اسرافگران اطاعت نكنيد،
ٱلَّذِينَ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا يُصۡلِحُونَ
152همانان كه در زمين فساد مىكنند و به اصلاح گرى نمىپردازند.
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ
153گفتند: جز اين نيست كه تو از جادوشدگانى،
مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا فَأۡتِ بَِٔايَةٍ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
154تو جز بشرى مانند ما نيستى، اگر راست مىگويى معجزهاى بياور.
قَالَ هَٰذِهِۦ نَاقَةٞ لَّهَا شِرۡبٞ وَ لَكُمۡ شِرۡبُ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ
155گفت: اين ماده شترى است [كه به اذن خدا به عنوان معجزه من از دل كوه بيرون آمد] سهمى از آب [اين چشمه] براى او، و سهم روز معينى براى شماست،
وَ لَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَيَأۡخُذَكُمۡ عَذَابُ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
156آسيبى به او نرسانيد كه عذاب روزى بزرگ شما را فرا مىگيرد.
فَعَقَرُوهَا فَأَصۡبَحُواْ نَٰدِمِينَ
157پس ناقه را پى كردند و [از كار خود] پشيمان شدند،
فَأَخَذَهُمُ ٱلۡعَذَابُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
158در نتيجه عذاب آنان را فرا گرفت. بىترديد در اين سرگذشت، عبرتى بزرگ وجود دارد و [قوم صالح] بيشترشان مؤمن نبودند،
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
159و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهرباناست.
كَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
160قوم لوط پيامبران را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ
161هنگامى كه كه برادرشان لوط به آنان گفت: آيا [از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نمىپرهيزيد؟
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
162بىترديد من براى شما فرستادهاى امينم،
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
163بنابراين از خدا پروا كنيد و از من فرمان ببريد،
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
164و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
أَتَأۡتُونَ ٱلذُّكۡرَانَ مِنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ
165آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان آميزش مىكنيد؟!!
وَ تَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِكُم بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٌ عَادُونَ
166و آنچه را پروردگارتان براى شما از همسرانتان آفريده رها مىكنيد؟ [براى اين كار زشت بىسابقه، دليل و برهان استوارى نداريد] بلكه شما گروهى تجاوزكار [از حدود خدا و مرزهاى انسانيت] هستيد.
قَالُواْ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُخۡرَجِينَ
167گفتند: اى لوط! اگر [از تبليغ دين] باز نايستى، حتما تبعيد خواهى شد.
قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلۡقَالِينَ
168[لوط] گفت: بىترديد من از كار زشت شما به شدت متنفرم.
رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهۡلِي مِمَّا يَعۡمَلُونَ
169پروردگارا! مرا و خانوادهام را [از آثار، وزر و وبال] آنچه انجام مىدهند، نجات بده؛
فَنَجَّيۡنَٰهُ وَ أَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ
170پس ما او و خانوادهاش همگى را نجات داديم،
إِلَّا عَجُوزٗا فِي ٱلۡغَٰبِرِينَ
171مگر پيرزنى در [ميان] باقىماندگان،
ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ
172سپس ديگران را نابود كرديم،
وَ أَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗا فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِينَ
173و بارانى از سنگ گل بر سر آنان بارانديم؛ پس بد بود باران بيم دادهشدگان.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
174بىترديد در اين سرگذشت عبرتى بزرگ وجود دارد و قوم لوط بيشترشان مؤمن نبودند،
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
175و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهربان است.
كَذَّبَ أَصۡحَٰبُ لَۡٔيۡكَةِ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
176مردم ايكه پيامبران را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ شُعَيۡبٌ أَلَا تَتَّقُونَ
177هنگامى كه شعيب به آنان گفت: آيا [از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نمىپرهيزيد؟
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
178بىترديد من براى شما فرستادهاى امينم،
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
179بنابراين از خدا پروا كنيد و از من فرمان ببريد،
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
180من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
أَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَ لَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُخۡسِرِينَ
181پيمانه را كامل بدهيد و از كمفروشان نباشيد،
وَ زِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِيمِ
182و [متاع و كالا را] با ترازوى درست وزن كنيد،
وَ لَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَ لَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ
183و از قيمت اشيا و اجناس مردم به هنگام خريد نكاهيد، و در زمين تباهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد،
وَ ٱتَّقُواْ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَ ٱلۡجِبِلَّةَ ٱلۡأَوَّلِينَ
184و از آنكه شما و امتهاى پيشين را آفريد پروا كنيد.
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ
185گفتند: جز اين نيست كه تو از جادوشدگانى،
وَ مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَ إِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ
186و تو جز بشرى مانند ما نيستى، و بىترديد ما تو را از دروغگويان مىپنداريم،
فَأَسۡقِطۡ عَلَيۡنَا كِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
187پس اگر راست مىگويى پارههايى از آسمان را بر ما فرو ريز.
قَالَ رَبِّيٓ أَعۡلَمُ بِمَا تَعۡمَلُونَ
188[شعيب] گفت: پروردگارم به آنچه انجام مىدهيد، داناتر است.
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمۡ عَذَابُ يَوۡمِ ٱلظُّلَّةِ إِنَّهُۥ كَانَ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٍ
189پس او را تكذيب كردند؛ در نتيجه عذاب روز سايبان [يعنى روزى كه ابرى تيره و صاعقه زا سايه مىاندازد] آنان را فرا گرفت، همانا آن عذاب روزى بزرگ بود،
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
190بىترديد در اين سرگذشت، عبرتى بزرگ وجود دارد؛ و قوم شعيب بيشترشان مؤمن نبودند،
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
191و يقينا پروردگارت همان تواناى شكستناپذير و مهربان است.
وَ إِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
192و بىترديد اين قرآن، نازل شده پروردگار جهانيان است،
نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ
193كه روحالامين آن را نازل كرده است،
عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ
194بر قلب تو، تا از بيم دهندگان باشى،
بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ
195به زبان عربى روشن و گويا
وَ إِنَّهُۥ لَفِي زُبُرِ ٱلۡأَوَّلِينَ
196و بىترديد [خبر] اين [قرآن] در كتابهاى پيشينيان است.
أَ وَ لَمۡ يَكُن لَّهُمۡ ءَايَةً أَن يَعۡلَمَهُۥ عُلَمَٰٓؤُاْ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
197آيا آگاهى دانشمندان بنىاسرائيل به خبر قرآن [در كتابهاى پيشينيان] براى مشركان نشانهاى [بر حقانيت قرآن و صدق نبوت تو] نيست؟!
وَ لَوۡ نَزَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ بَعۡضِ ٱلۡأَعۡجَمِينَ
198و اگر آن را بر برخى از غير عربها نازل كرده بوديم،
فَقَرَأَهُۥ عَلَيۡهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ مُؤۡمِنِينَ
199و او آن را بر عربها مىخواند، باز هم به آن ايمان نمىآوردند!!
كَذَٰلِكَ سَلَكۡنَٰهُ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
200اينگونه [كه آن را به زبان عربى روشن و گويا نازل كرديم] در دلهاى مجرمان درآورديم [كه آن را بفهمند و به آن ايمان آورند،]
لَا يُؤۡمِنُونَ بِهِۦ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ
201[ولى اين بيمار دلان لجوج] به آن ايمان نمىآورند تا آن عذاب دردناك را ببينند،
فَيَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
202كه ناگهان در حالى كه بىخبرند به سراغشان آيد،
فَيَقُولُواْ هَلۡ نَحۡنُ مُنظَرُونَ
203پس [در آن موقعيت بسيار سخت] گويند: آيا ما مهلت مىيابيم؟
أَفَبِعَذَابِنَا يَسۡتَعۡجِلُونَ
204آيا به آمدن عذاب ما شتاب مىكنند؟
أَفَرَءَيۡتَ إِن مَّتَّعۡنَٰهُمۡ سِنِينَ
205پس خبر ده اگر ما آنان را ساليانى بهرهمندى و برخوردارى دهيم،
ثُمَّ جَآءَهُم مَّا كَانُواْ يُوعَدُونَ
206سپس آن عذابى كه به آن تهديد مىشدند، به سراغشان آيد.
مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يُمَتَّعُونَ
207آنچه را [چند سال] همواره از آن برخوردارى مىيافتند [عذاب را] از آنان دفعنخواهد كرد،
وَ مَآ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ
208و [مردم] هيچ شهرى را نابود نكرديم مگر آنكه بيم دهندگانى براى آنان بود،
ذِكۡرَىٰ وَ مَا كُنَّا ظَٰلِمِينَ
209براى اندرز دادن و اتمام حجت؛ و ما هرگز ستمكار نبودهايم [كه مردمى را بدون فرستادن پيامبر نابود كنيم.]
وَ مَا تَنَزَّلَتۡ بِهِ ٱلشَّيَٰطِينُ
210قرآن را شيطانها نازل نكردهاند،
وَ مَا يَنۢبَغِي لَهُمۡ وَ مَا يَسۡتَطِيعُونَ
211و [نزول قرآن] سزاوار آنان نيست، و قدرت [وحى كردن چنين كتابى را] ندارند،
إِنَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّمۡعِ لَمَعۡزُولُونَ
212بىترديد آنان از شنيدن [وحى الهى و اخبار ملكوتى] محروم و بركنارند.
فَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُعَذَّبِينَ
213پس با خدا معبودى ديگر را مپرست، كه از عذاب شدگان خواهى شد.
وَ أَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ
214نزديكترين خويشاوندانت را [از عذاب الهى] بيم ده،
وَ ٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
215و پر و بال [فروتنى و تواضع] خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مىكنند بگستر،
فَإِنۡ عَصَوۡكَ فَقُلۡ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ
216پس اگر تو را نافرمانى كردند بگو: من از آنچه انجام مىدهيد، بيزارم؛
وَ تَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ
217و بر تواناى شكستناپذير مهربان توكل كن،
ٱلَّذِي يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ
218هم او كه تو را هنگامى كه [براى عبادت] مىايستى مىبيند،
وَ تَقَلُّبَكَ فِي ٱلسَّٰجِدِينَ
219و گردش و حركت تو را در ميان سجدهكنندگان [مشاهده مىكند،]
إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ
220يقينا او شنوا و داناست.
هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ
221آيا شما را خبر دهم كه شيطانها بر چه كسانى نازل مىشوند؟
تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ
222بر هر دروغپرداز گنهپيشهاى نازل مىشوند،
يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَ أَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ
223كه گوش [بر القائات و اغواگرىهاى شيطان] مىسپرند، و بيشتر شيطانها دروغگويند،
وَ ٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ
224و [پيامبر، شاعر و خيالپرداز نيست، چون] شاعران [خيالپرداز] را [كه حقايق را هجو مىكنند، و با مطالب بىاساس به واقعيات مىتازند] گمراهان پيروى مىكنند.
أَلَمۡ تَرَ أَنَّهُمۡ فِي كُلِّ وَادٖ يَهِيمُونَ
225آيا ندانستهاى كه آنان در هر وادى [باطلى خيال پردازانه] حيران و سرگردانند؟
وَ أَنَّهُمۡ يَقُولُونَ مَا لَا يَفۡعَلُونَ
226و مطالبى مىگويند كه خود عمل نمىكنند،
إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَ ٱنتَصَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ وَ سَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ
227مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و خدا را بسيار ياد كردند و پس از آنكه [با شعرهاى باطل دشمنان، هجويات مشركان و ياوههاى كافران] مورد ستم قرار گرفتند [با شعرهاى توحيدى و اصيل و استوار خود] به انتقام گرفتن [از دشمن و دفاع از خويش] برخاستند، و كسانى كه ستم كردهاند، به زودى خواهند دانست كه به چه بازگشت گاهى باز خواهند گشت؟!