سوره الشعراء
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ طسٓمٓ
1به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ طسم
تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ
2اين آيات كتاب روشنگر است.
لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ
3گويى مىخواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى بخاطر اينكه آنها ايمان نمىآورند!
إِن نَّشَأۡ نُنَزِّلۡ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةٗ فَظَلَّتۡ أَعۡنَٰقُهُمۡ لَهَا خَٰضِعِينَ
4اگر ما اراده كنيم، از آسمان بر آنان آيهاى نازل مىكنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد!
وَ مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ مُحۡدَثٍ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهُ مُعۡرِضِينَ
5و هيچ ذكر تازهاى از سوى خداوند مهربان براى آنها نمىآيد مگر اينكه از آن روىگردان مىشوند!
فَقَدۡ كَذَّبُواْ فَسَيَأۡتِيهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
6آنان تكذيب كردند؛ اما بزودى اخبار (كيفر) آنچه را استهزا مىكردند به آنان مىرسد!
أَ وَ لَمۡ يَرَوۡاْ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَمۡ أَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ
7آيا آنان به زمين نگاه نكردند كه چقدر از انواع گياهان پرارزش در آن رويانديم؟!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
8در اين، نشانه روشنى است (بر وجود خدا)؛ ولى بيشترشان هرگز مؤمن نبودهاند!
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
9و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
وَ إِذۡ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱئۡتِ ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ
10(به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا داد كه به سراغ قوم ستمگر برو ...
قَوۡمَ فِرۡعَوۡنَ أَلَا يَتَّقُونَ
11قوم فرعون، آيا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهيز نمىكنند؟!
قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ
12(موسى) عرض كرد: «پروردگارا! از آن بيم دارم كه مرا تكذيب كنند،
وَ يَضِيقُ صَدۡرِي وَ لَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرۡسِلۡ إِلَىٰ هَٰرُونَ
13و سينهام تنگ شود، و زبانم بقدر كافى گويا نيست؛ (برادرم) هارون را نيز رسالت ده (تا مرا يارى كند)!
وَ لَهُمۡ عَلَيَّ ذَنۢبٞ فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ
14و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند؛ مىترسم مرا بكشند (و اين رسالت به پايان نرسد)!
قَالَ كَلَّا فَٱذۡهَبَا بَِٔايَٰتِنَآ إِنَّا مَعَكُم مُّسۡتَمِعُونَ
15فرمود: «چنين نيست، (آنان كارى نمىتوانند انجام دهند)! شما هر دو با آيات ما (براى هدايتشان) برويد؛ ما با شما هستيم و (سخنانتان را) مىشنويم!
فَأۡتِيَا فِرۡعَوۡنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
16به سراغ فرعون برويد و بگوييد: ما فرستاده پروردگار جهانيان هستيم؛
أَنۡ أَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
17بنى اسرائيل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند)؛
قَالَ أَلَمۡ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدٗا وَ لَبِثۡتَ فِينَا مِنۡ عُمُرِكَ سِنِينَ
18(فرعون) گفت: «آيا ما تو را در كودكى در ميان خود پرورش نداديم، و سالهايى از زندگيت را در ميان ما نبودى؟!
وَ فَعَلۡتَ فَعۡلَتَكَ ٱلَّتِي فَعَلۡتَ وَ أَنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ
19رانجام، آن كارت را (كه نمىبايست انجام دهى) انجام دادى (و يك نفر از ما را كشتى)، و تو از ناسپاسانى!»
قَالَ فَعَلۡتُهَآ إِذٗا وَ أَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ
20(موسى) گفت: «من آن كار را انجام دادم در حالى كه از بىخبران بودم!
فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكۡمٗا وَ جَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
21پس هنگامى كه از شما ترسيدم فرار كردم؛ و پروردگارم به من حكمت و دانش بخشيد، و مرا از پيامبران قرار داد!
وَ تِلۡكَ نِعۡمَةٞ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنۡ عَبَّدتَّ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
22آيا اين منتى است كه تو بر من مىگذارى كه بنى اسرائيل را برده خود ساختهاى؟!»
قَالَ فِرۡعَوۡنُ وَ مَا رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
23فرعون گفت: «پروردگار عالميان چيست؟!»
قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا بَيۡنَهُمَآ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ
24(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، اگر اهل يقين هستيد!».
قَالَ لِمَنۡ حَوۡلَهُۥٓ أَلَا تَسۡتَمِعُونَ
25(فرعون) به اطرافيانش گفت: «آيا نمىشنويد (اين مرد چه مىگويد)؟!»
قَالَ رَبُّكُمۡ وَ رَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ
26(موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!»
قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِيٓ أُرۡسِلَ إِلَيۡكُمۡ لَمَجۡنُونٞ
27(فرعون) گفت: «پيامبرى كه بسوى شما فرستاده شده مسلما ديوانه است!»
قَالَ رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَ ٱلۡمَغۡرِبِ وَ مَا بَيۡنَهُمَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ
28(موسى) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است مىباشد، اگر شما عقل و انديشه خود را به كار مىگرفتيد!»
قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذۡتَ إِلَٰهًا غَيۡرِي لَأَجۡعَلَنَّكَ مِنَ ٱلۡمَسۡجُونِينَ
29(فرعون خشمگين شد و) گفت: «اگر معبودى غير از من برگزينى، تو را از زندانيان قرار خواهم داد!»
قَالَ أَ وَ لَوۡ جِئۡتُكَ بِشَيۡءٖ مُّبِينٖ
30(موسى) گفت: «حتى اگر نشانه آشكارى براى تو بياورم (باز ايمان نمىآورى)؟!»
قَالَ فَأۡتِ بِهِۦٓ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
31گفت: «اگر راست مىگويى آن را بياور!»
فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعۡبَانٞ مُّبِينٞ
32در اين هنگام موسى عصاى خود را افكند، و ناگهان مار عظيم و آشكارى شد؛
وَ نَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِيَ بَيۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِينَ
33و دست خود را (در گريبان فرو برد و) بيرون آورد، و در برابر بينندگان سفيد و روشن بود.
قَالَ لِلۡمَلَإِ حَوۡلَهُۥٓ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ
34(فرعون) به گروهى كه اطراف او بودند گفت: «اين ساحر آگاه و ماهرى است!
يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِۦ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ
35او مىخواهد با سحرش شما را از سرزمينتان بيرون كند! شما چه نظر مىدهيد؟»
قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَ أَخَاهُ وَ ٱبۡعَثۡ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ
36گفتند: «او و برادرش را مهلت ده؛ و مأموران را براى بسيج به تمام شهرها اعزام كن،
يَأۡتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٖ
37تا هر ساحر ماهر و دانايى را نزد تو آورند!»
فَجُمِعَ ٱلسَّحَرَةُ لِمِيقَٰتِ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ
38سرانجام ساحران براى وعدهگاه روز معينى جمعآورى شدند.
وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلۡ أَنتُم مُّجۡتَمِعُونَ
39و به مردم گفته شد: «آيا شما نيز (در اين صحنه) اجتماع مىكنيد ...
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ ٱلسَّحَرَةَ إِن كَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِينَ
40تا اگر ساحران پيروز شوند، از آنان پيروى كنيم؟!»
فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُواْ لِفِرۡعَوۡنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِينَ
41هنگامى كه ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آيا اگر ما پيروز شويم، پاداش مهمى خواهيم داشت؟»
قَالَ نَعَمۡ وَ إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ
42گفت: « (آرى،) و در آن صورت شما از مقربان خواهيد بود!»
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ
43(روز موعود فرا رسيد و همگى جمع شدند؛) موسى به ساحران گفت: «آنچه را مىخواهيد بيفكنيد، بيفكنيد!»
فَأَلۡقَوۡاْ حِبَالَهُمۡ وَ عِصِيَّهُمۡ وَ قَالُواْ بِعِزَّةِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبُونَ
44آنها طنابها و عصاهاى خود را افكندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پيروزيم!»
فَأَلۡقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ
45سپس موسى عصايش را افكند، ناگهان تمام وسايل دروغين آنها را بلعيد!
فَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ
46فورا همه ساحران به سجده افتادند.
قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
47گفتند: «ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم،
رَبِّ مُوسَىٰ وَ هَٰرُونَ
48پروردگار موسى و هارون!»
قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَ أَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ
49(فرعون) گفت: «آيا پيش از اينكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته (و اين يك توطئه است)! اما بزودى خواهيد دانست! دستها و پاهاى شما را بعكس يكديگر قطع مىكنم، و همه شما را به دار مىآويزم!»
قَالُواْ لَا ضَيۡرَ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
50گفتند: «مهم نيست، (هر كارى از دستت ساخته است بكن)! ما بسوى پروردگارمان بازمىگرديم!
إِنَّا نَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَٰيَٰنَآ أَن كُنَّآ أَوَّلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
51ما اميدواريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمانآورندگان بوديم!»
وَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِيٓ إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ
52و به موسى وحى كرديم كه شبانه بندگانم را (از مصر) كوچ ده، زيرا شما مورد تعقيب هستيد!»
فَأَرۡسَلَ فِرۡعَوۡنُ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ
53فرعون (از اين ماجرا آگاه شد و) مأموران بسيج نيرو را به شهرها فرستاد،
إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرۡذِمَةٞ قَلِيلُونَ
54(و گفت:) اينها مسلما گروهى اندكند؛
وَ إِنَّهُمۡ لَنَا لَغَآئِظُونَ
55و اينها ما را به خشم آوردهاند؛
وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حَٰذِرُونَ
56و ما همگى آماده پيكاريم!»
فَأَخۡرَجۡنَٰهُم مِّن جَنَّٰتٖ وَ عُيُونٖ
57(سرانجام فرعونيان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمهها بيرون رانديم،
وَ كُنُوزٖ وَ مَقَامٖ كَرِيمٖ
58و از گنجها و قصرهاى مجلل!
كَذَٰلِكَ وَ أَوۡرَثۡنَٰهَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
59(آرى،) اينچنين كرديم! و بنى اسرائيل را وارث آنها ساختيم!
فَأَتۡبَعُوهُم مُّشۡرِقِينَ
60آنان به تعقيب بنى اسرائيل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسيدند.
فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَكُونَ
61هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: «ما در چنگال فرعونيان گرفتار شديم!»
قَالَ كَلَّآ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهۡدِينِ
62(موسى) گفت: «چنين نيست! يقينا پروردگارم با من است، بزودى مرا هدايت خواهد كرد!»
فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ
63و بدنبال آن به موسى وحى كرديم: «عصايت را به دريا بزن!» (عصايش را به دريا زد،) و دريا از هم شكافته شد، و هر بخشى همچون كوه عظيمى بود!
وَ أَزۡلَفۡنَا ثَمَّ ٱلۡأٓخَرِينَ
64و در آنجا ديگران [لشكر فرعون] را نيز (به دريا) نزديك ساختيم!
وَ أَنجَيۡنَا مُوسَىٰ وَ مَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ
65و موسى و تمام كسانى را كه با او بودند نجات داديم!
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ
66سپس ديگران را غرق كرديم!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
67در اين جريان، نشانه روشنى است ولى بيشترشان ايمان نياوردند! (چرا كه طالب حق نبودند)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
68و پروردگارت شكستناپذير و مهربان است!
وَ ٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ إِبۡرَٰهِيمَ
69و بر آنان خبر ابراهيم را بخوان،
إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوۡمِهِۦ مَا تَعۡبُدُونَ
70هنگامى كه به پدر و قومش گفت: «چه چيز را مىپرستيد؟!»
قَالُواْ نَعۡبُدُ أَصۡنَامٗا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ
71گفتند: «بتهايى را مىپرستيم، و همه روز ملازم عبادت آنهاييم.»
قَالَ هَلۡ يَسۡمَعُونَكُمۡ إِذۡ تَدۡعُونَ
72گفت: «آيا هنگامى كه آنها را مىخوانيد صداى شما را مىشنوند؟!
أَوۡ يَنفَعُونَكُمۡ أَوۡ يَضُرُّونَ
73يا سود و زيانى به شما مىرسانند؟!»
قَالُواْ بَلۡ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ
74گفتند: «ما فقط نياكان خود را يافتيم كه چنين مىكنند.»
قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ
75گفت: «آيا ديديد (اين) چيزهايى را كه پيوسته پرستش مىكرديد ...
أَنتُمۡ وَ ءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ
76شما و پدران پيشين شما،
فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
77همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالميان!
ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ
78همان كسى كه مرا آفريد، و پيوسته راهنماييم مىكند،
وَ ٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَ يَسۡقِينِ
79و كسى كه مرا غذا مىدهد و سيراب مىنمايد،
وَ إِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ
80و هنگامى كه بيمار شوم مرا شفا مىدهد،
وَ ٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ
81و كسى كه مرا مىميراند و سپس زنده مىكند،
وَ ٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيَٓٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ
82و كسى كه اميد دارم گناهم را در روز جزا ببخشد!
رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَ أَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ
83پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق كن!
وَ ٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ
84و براى من در ميان امتهاى آينده، زبان صدق (و ذكر خيرى) قرار ده!
وَ ٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ
85و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان!
وَ ٱغۡفِرۡ لِأَبِيٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ
86و پدرم [عمويم] را بيامرز، كه او از گمراهان بود!
وَ لَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ
87و در آن روز كه مردم برانگيخته مىشوند، مرا شرمنده و رسوا مكن!
يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَ لَا بَنُونَ
88در آن روز كه مال و فرزندان سودى نمىبخشد،
إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ
89مگر كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد!»
وَ أُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ
90(در آن روز،) بهشت براى پرهيزكاران نزديك مىشود،
وَ بُرِّزَتِ ٱلۡجَحِيمُ لِلۡغَاوِينَ
91و دوزخ براى گمراهان آشكار مىگردد،
وَ قِيلَ لَهُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ
92و به آنان گفته مىشود: «كجا هستند معبودانى كه آنها را پرستش مىكرديد ...
مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلۡ يَنصُرُونَكُمۡ أَوۡ يَنتَصِرُونَ
93معبودهايى غير از خدا؟! آيا آنها شما را يارى مىكنند، يا كسى به يارى آنها مىآيد؟!»
فَكُبۡكِبُواْ فِيهَا هُمۡ وَ ٱلۡغَاوُۥنَ
94در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افكنده مىشوند؛
وَ جُنُودُ إِبۡلِيسَ أَجۡمَعُونَ
95و همچنين همگى لشكريان ابليس!
قَالُواْ وَ هُمۡ فِيهَا يَخۡتَصِمُونَ
96آنها در آنجا در حالى كه به مخاصمه برخاستهاند مىگويند:
تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ
97«به خدا سوگند كه ما در گمراهى آشكارى بوديم،
إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
98چون شما را با پروردگار عالميان برابر مىشمرديم!
وَ مَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلۡمُجۡرِمُونَ
99اما كسى جز مجرمان ما را گمراه نكرد!
فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ
100(افسوس كه امروز) شفاعتكنندگانى براى ما وجود ندارد،
وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ
101و نه دوست گرم و پرمحبتى!
فَلَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
102اى كاش بار ديگر (به دنيا) بازگرديم و از مؤمنان باشيم!»
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
103در اين ماجرا، نشانه (و عبرتى) است؛ ولى بيشتر آنان مؤمن نبودند!
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
104و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
كَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
105قوم نوح رسولان را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
106هنگامى كه برادرشان نوح به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
107مسلما من براى شما پيامبرى امين هستم!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
108تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
109من براى اين دعوت، هيچ مزدى از شما نمىطلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
110پس، تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!»
قَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لَكَ وَ ٱتَّبَعَكَ ٱلۡأَرۡذَلُونَ
111گفتند: «آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه افراد پست و بىارزش از تو پيروى كردهاند؟!»
قَالَ وَ مَا عِلۡمِي بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
112(نوح) گفت: «من چه مىدانم آنها چه كارى داشتهاند!
إِنۡ حِسَابُهُمۡ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّي لَوۡ تَشۡعُرُونَ
113حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما مىفهميديد!
وَ مَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
114و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم كرد.
إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ
115من تنها انذاركنندهاى آشكارم.»
قَالُواْ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمَرۡجُومِينَ
116گفتند: «اى نوح! اگر (از حرفهايت) دست برندارى، سنگباران خواهى شد!»
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوۡمِي كَذَّبُونِ
117گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تكذيب كردند!
فَٱفۡتَحۡ بَيۡنِي وَ بَيۡنَهُمۡ فَتۡحٗا وَ نَجِّنِي وَ مَن مَّعِيَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
118اكنون ميان من و آنها جدايى بيفكن؛ و مرا و مؤمنانى را كه با من هستند رهايى بخش!»
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَ مَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ
119ما، او و كسانى را كه با او بودند، در آن كشتى كه پر (از انسان و انواع حيوانات) بود، رهايى بخشيديم!
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا بَعۡدُ ٱلۡبَاقِينَ
120سپس بقيه را غرق كرديم!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
121در اين ماجرا نشانه روشنى است؛ اما بيشتر آنان مؤمن نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
122و پروردگار تو عزيز و رحيم است.
كَذَّبَتۡ عَادٌ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
123قوم عاد (نيز) رسولان (خدا) را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ
124هنگامى كه برادرشان هود گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
125مسلما من براى شما پيامبرى امين هستم.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
126پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
127من در برابر اين دعوت، هيچ اجر و پاداشى از شما نمىطلبم؛ اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است.
أَتَبۡنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةٗ تَعۡبَثُونَ
128آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانهاى از روى هوا و هوس مىسازيد؟!
وَ تَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمۡ تَخۡلُدُونَ
129و قصرها و قلعههاى زيبا و محكم بنا مىكنيد شايد در دنيا جاودانه بمانيد؟!
وَ إِذَا بَطَشۡتُم بَطَشۡتُمۡ جَبَّارِينَ
130و هنگامى كه كسى را مجازات مىكنيد همچون جباران كيفر مىدهيد!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
131پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!
وَ ٱتَّقُواْ ٱلَّذِيٓ أَمَدَّكُم بِمَا تَعۡلَمُونَ
132و از (نافرمانى) خدايى بپرهيزيد كه شما را به نعمتهايى كه مىدانيد امداد كرده؛
أَمَدَّكُم بِأَنۡعَٰمٖ وَ بَنِينَ
133شما را به چهارپايان و نيز پسران (لايق و برومند) امداد فرموده؛
وَ جَنَّٰتٖ وَ عُيُونٍ
134همچنين به باغها و چشمهها!
إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
135(اگر كفران كنيد،) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم!»
قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَوَعَظۡتَ أَمۡ لَمۡ تَكُن مِّنَ ٱلۡوَٰعِظِينَ
136آنها [قوم عاد] گفتند: «براى ما تفاوت نمىكند، چه ما را انذار كنى يا نكنى؛ (بيهوده خود را خسته مكن)!
إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا خُلُقُ ٱلۡأَوَّلِينَ
137اين همان روش (و افسانههاى) پيشينيان است!
وَ مَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِينَ
138و ما هرگز مجازات نخواهيم شد!»
فَكَذَّبُوهُ فَأَهۡلَكۡنَٰهُمۡ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
139آنان هود را تكذيب كردند، ما هم نابودشان كرديم؛ و در اين، آيت و نشانهاى است (براى آگاهان)؛ ولى بيشتر آنان مؤمن نبودند!
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
140و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
كَذَّبَتۡ ثَمُودُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
141قوم ثمود رسولان (خدا) را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ صَٰلِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
142هنگامى كه صالح به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
143من براى شما پيامبرى امين هستم!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
144پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
145من در برابر اين دعوت، اجر و پاداشى از شما نمىطلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
أَتُتۡرَكُونَ فِي مَا هَٰهُنَآ ءَامِنِينَ
146آيا شما تصور مىكنيد هميشه در نهايت امنيت در نعمتهايى كه اينجاست مىمانيد،
فِي جَنَّٰتٖ وَ عُيُونٖ
147در اين باغها و چشمهها،
وَ زُرُوعٖ وَ نَخۡلٖ طَلۡعُهَا هَضِيمٞ
148در اين زراعتها و نخلهايى كه ميوههايش شيرين و رسيده است؟!
وَ تَنۡحِتُونَ مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتٗا فَٰرِهِينَ
149و از كوهها خانههايى مىتراشيد، و در آن به عيش و نوش مىپردازيد!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
150پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد!
وَ لَا تُطِيعُوٓاْ أَمۡرَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ
151و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد!
ٱلَّذِينَ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا يُصۡلِحُونَ
152همانها كه در زمين فساد مىكنند و اصلاح نمىكنند!»
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ
153گفتند: « (اى صالح!) تو از افسون شدگانى (و عقل خود را از دست دادهاى!)
مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا فَأۡتِ بَِٔايَةٍ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
154تو فقط بشرى همچون مايى؛ اگر راست مىگويى آيت و نشانهاى بياور!»
قَالَ هَٰذِهِۦ نَاقَةٞ لَّهَا شِرۡبٞ وَ لَكُمۡ شِرۡبُ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ
155گفت: «اين ناقهاى است (كه آيت الهى است) براى او سهمى (از آب قريه)، و براى شما سهم روز معينى است!
وَ لَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَيَأۡخُذَكُمۡ عَذَابُ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
156كمترين آزارى به آن نرسانيد، كه عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!»
فَعَقَرُوهَا فَأَصۡبَحُواْ نَٰدِمِينَ
157سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پى» كردند؛ (و هلاك نمودند) سپس از كرده خود پشيمان شدند!
فَأَخَذَهُمُ ٱلۡعَذَابُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
158و عذاب الهى آنان را فرا گرفت؛ در اين، آيت و نشانهاى است؛ ولى بيشتر آنان مؤمن نبودند!
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
159و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
كَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
160قوم لوط فرستادگان (خدا) را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ
161هنگامى كه برادرشان لوط به آنان گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
162من براى شما پيامبرى امين هستم!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
163پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
164من در برابر اين دعوت، اجرى از شما نمىطلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالميان است!
أَتَأۡتُونَ ٱلذُّكۡرَانَ مِنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ
165آيا در ميان جهانيان، شما به سراغ جنس ذكور مىرويد (و همجنس بازى مىكنيد، آيا اين زشت و ننگين نيست؟!)
وَ تَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِكُم بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٌ عَادُونَ
166و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفريده است رها مىكنيد؟! (حقا) شما قوم تجاوزگرى هستيد!»
قَالُواْ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُخۡرَجِينَ
167گفتند: «اى لوط! اگر (از اين سخنان) دست برندارى، به يقين از اخراج شدگان خواهى بود!»
قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلۡقَالِينَ
168گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم!
رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهۡلِي مِمَّا يَعۡمَلُونَ
169پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مىدهند رهايى بخش!»
فَنَجَّيۡنَٰهُ وَ أَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ
170ما او و تمامى خاندانش را نجات داديم،
إِلَّا عَجُوزٗا فِي ٱلۡغَٰبِرِينَ
171جز پير زنى كه در ميان بازماندگان بود!
ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ
172سپس ديگران را هلاك كرديم!
وَ أَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗا فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِينَ
173و بارانى (از سنگ) بر آنها فرستاديم؛ چه باران بدى بود باران انذارشدگان!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
174در اين (ماجراى قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آيتى است؛ اما بيشترشان مؤمن نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
175و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
كَذَّبَ أَصۡحَٰبُ لَۡٔيۡكَةِ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
176اصحاب ايكه [شهرى نزديك مدين] رسولان (خدا) را تكذيب كردند،
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ شُعَيۡبٌ أَلَا تَتَّقُونَ
177هنگامى كه شعيب به آنها گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ
178مسلما من براى شما پيامبرى امين هستم!
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
179پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!
وَ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
180من در برابر اين دعوت، پاداشى از شما نمىطلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
أَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَ لَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُخۡسِرِينَ
181حق پيمانه را ادا كنيد (و كم فروشى نكنيد)، و ديگران را به خسارت نيفكنيد!
وَ زِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِيمِ
182و با ترازوى صحيح وزن كنيد!
وَ لَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَ لَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ
183و حق مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد!
وَ ٱتَّقُواْ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَ ٱلۡجِبِلَّةَ ٱلۡأَوَّلِينَ
184و از (نافرمانى) كسى كه شما و اقوام پيشين را آفريد بپرهيزيد!»
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ
185آنها گفتند: «تو فقط از افسونشدگانى!
وَ مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَ إِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ
186تو بشرى همچون مايى، تنها گمانى كه درباره تو داريم اين است كه از دروغگويانى!
فَأَسۡقِطۡ عَلَيۡنَا كِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
187اگر راست مىگويى، سنگهايى از آسمان بر سر ما بباران!»
قَالَ رَبِّيٓ أَعۡلَمُ بِمَا تَعۡمَلُونَ
188(شعيب) گفت: «پروردگار من به اعمالى كه شما انجام مىدهيد داناتر است!»
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمۡ عَذَابُ يَوۡمِ ٱلظُّلَّةِ إِنَّهُۥ كَانَ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٍ
189سرانجام او را تكذيب كردند، و عذاب روز سايبان (سايبانى از ابر صاعقهخيز) آنها را فراگرفت؛ يقينا آن عذاب روز بزرگى بود!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ وَ مَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ
190در اين ماجرا، آيت و نشانهاى است؛ ولى بيشتر آنها مؤمن نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
191و پروردگار تو عزيز و رحيم است!
وَ إِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
192مسلما اين (قرآن) از سوى پروردگار جهانيان نازل شده است!
نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ
193روح الامين آن را نازل كرده است ...
عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ
194بر قلب (پاك) تو، تا از انذاركنندگان باشى!
بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ
195آن را به زبان عربى آشكار (نازل كرد)!
وَ إِنَّهُۥ لَفِي زُبُرِ ٱلۡأَوَّلِينَ
196و توصيف آن در كتابهاى پيشينيان نيز آمده است!
أَ وَ لَمۡ يَكُن لَّهُمۡ ءَايَةً أَن يَعۡلَمَهُۥ عُلَمَٰٓؤُاْ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ
197آيا همين نشانه براى آنها كافى نيست كه علماى بنى اسرائيل بخوبى از آن آگاهند؟!
وَ لَوۡ نَزَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ بَعۡضِ ٱلۡأَعۡجَمِينَ
198هر گاه ما آن را بر بعضى از عجم [غير عرب] ها نازل مىكرديم ...
فَقَرَأَهُۥ عَلَيۡهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ مُؤۡمِنِينَ
199و او آن را بر ايشان مىخواند، به آن ايمان نمىآورند!
كَذَٰلِكَ سَلَكۡنَٰهُ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
200(آرى،) اين گونه (با بيانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مىكنيم!
لَا يُؤۡمِنُونَ بِهِۦ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ
201(اما) به آن ايمان نمىآورند تا عذاب دردناك را با چشم خود ببينند!
فَيَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
202ناگهان به سراغشان مىآيد، در حالى كه توجه ندارند!
فَيَقُولُواْ هَلۡ نَحۡنُ مُنظَرُونَ
203و (در آن هنگام) مىگويند: «آيا به ما مهلتى داده خواهد شد؟!»
أَفَبِعَذَابِنَا يَسۡتَعۡجِلُونَ
204آيا براى عذاب ما عجله مىكنند؟!
أَفَرَءَيۡتَ إِن مَّتَّعۡنَٰهُمۡ سِنِينَ
205به ما خبر ده، اگر (باز هم) ساليانى آنها را از اين زندگى بهرهمند سازيم ...
ثُمَّ جَآءَهُم مَّا كَانُواْ يُوعَدُونَ
206سپس عذابى كه به آنها وعده داده شده به سراغشان بيايد ...
مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يُمَتَّعُونَ
207اين تمتع و بهرهگيرى از دنيا براى آنها سودى نخواهد داشت!
وَ مَآ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ
208ما هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه انذاركنندگانى (از پيامبران الهى) داشتند.
ذِكۡرَىٰ وَ مَا كُنَّا ظَٰلِمِينَ
209تا متذكر شوند؛ و ما هرگز ستمكار نبوديم! (كه بدون اتمام حجت مجازات كنيم)
وَ مَا تَنَزَّلَتۡ بِهِ ٱلشَّيَٰطِينُ
210شياطين و جنيان (هرگز) اين آيات را نازل نكردند!
وَ مَا يَنۢبَغِي لَهُمۡ وَ مَا يَسۡتَطِيعُونَ
211و براى آنها سزاوار نيست؛ و قدرت ندارند!
إِنَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّمۡعِ لَمَعۡزُولُونَ
212آنها از استراق سمع (و شنيدن اخبار آسمانها) بركنارند!
فَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُعَذَّبِينَ
213(اى پيامبر!) هيچ معبودى را با خداوند مخوان، كه از معذبين خواهى بود!
وَ أَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ
214و خويشاوندان نزديكت را انذار كن!
وَ ٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
215و بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مىكنند بگستر!
فَإِنۡ عَصَوۡكَ فَقُلۡ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ
216اگر تو را نافرمانى كنند بگو: «من از آنچه شما انجام مىدهيد بيزارم!»
وَ تَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ
217و بر خداوند عزيز و رحيم توكل كن!
ٱلَّذِي يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ
218همان كسى كه تو را به هنگامى كه (براى عبادت) برمىخيزى مىبيند؛
وَ تَقَلُّبَكَ فِي ٱلسَّٰجِدِينَ
219و (نيز) حركت تو را در ميان سجده كنندگان!
إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ
220اوست خداى شنوا و دانا.
هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ
221آيا به شما خبر دهم كه شياطين بر چه كسى نازل مىشوند؟!
تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ
222آنها بر هر دروغگوى گنهكار نازل مىگردند؛
يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَ أَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ
223آنچه را مىشنوند (به ديگران) القا مىكنند؛ و بيشترشان دروغگو هستند!
وَ ٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ
224(پيامبر اسلام شاعر نيست؛) شاعران كسانى هستند كه گمراهان از آنان پيروى مىكنند.
أَلَمۡ تَرَ أَنَّهُمۡ فِي كُلِّ وَادٖ يَهِيمُونَ
225آيا نمىبينى آنها در هر وادى سرگردانند؟
وَ أَنَّهُمۡ يَقُولُونَ مَا لَا يَفۡعَلُونَ
226و سخنانى مىگويند كه (به آنها) عمل نمىكنند؟!
إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَ ٱنتَصَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ وَ سَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ
227مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام مىدهند و خدا را بسيار ياد مى كنند، و به هنگامى كه مورد ستم واقع مىشوند به دفاع از خويشتن (و مؤمنان) برمىخيزند (و از شعر در اين راه كمك مىگيرند)؛ آنها كه ستم كردند به زودى مىدانند كه بازگشتشان به كجاست!