سوره القمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ قيامت بسيار نزديك شد، و ماه از هم شكافت.
وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ
2و اگر معجزهاى را ببينند، روى بگردانند و گويند: [اين] جادويى هميشگى است!
وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ
3و [قرآن، رسالت پيامبر و معجزه را] انكار كردند و هواهاى نفسانى خود را پيروى نمودند، در حالى كه هر كارى [چه خير و چه شر، چه حق و چه باطل در قرارگاه ويژه خود] قرار مىگيرد [و اينان به زودى خواهند دانست كه قرآن و پيامبر بر حق است يا معبودانشان؟]
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ
4بىترديد آنچه از خبرها [ى گذشتگان] كه [در آن] مايه بازداشتن [از كفر و شرك و گناهان] است براى آنان آمده است.
حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ
5[اين خبرها] پندى رساست، ولى هشدارها [به اين ستمكاران لجوج] سودى نمىبخشد.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِليٰ شَيْءٍ نُكُرٍ
6بنابراين از آنان روى بگردان [و] روزى را [ياد كن] كه آن دعوت كننده [يعنى اسرافيل] آنان را به امرى بس دشوار و هولناك دعوت مىكند.
خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ
7در حالى كه ديدگانشان [از شدت ترس] فرو افتاده، هم چون ملخ هاى پراكنده از گورها بيرون آيند.
مُهْطِعِينَ إِلَي الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هٰذا يَوْمٌ عَسِرٌ
8شتابان به سوى آن دعوت كننده مىروند و كافران مىگويند: امروز روز بسيار سختى است.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ
9پيش از آنان قوم نوح [و پيامبران] را تكذيب كردند، پس بنده ما [نوح] را هم تكذيب كردند و گفتند: ديوانه است، و جن زدهاى است [كه آثارى از گزند جن در او مىباشد.]
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
10پس پروردگارش را خواند كه: من مغلوب شدهام [و از ستم و زورگويى آنان دلتنگم] بنابراين انتقام [مرا از اينان] بگير.
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ
11پس [در پاسخ درخواستش] درهاى آسمان را به آبى بسيار فراوان و ريزان گشوديم،
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَي الْماءُ عَليٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
12و زمين را به [جوشيدن] چشمههايى [پر آب] شكافتيم؛ پس آب آسمان و زمين براى كارى كه مقدر شده بود به هم پيوستند،
وَ حَمَلْناهُ عَليٰ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ
13و او را بر كشتى كه داراى تختهها و ميخ ها بود سوار كرديم،
تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ
14كه زير نظر ما روان بود. [و اين] پاداشى بود براى كسى كه مورد تكذيب قرار گرفته بود.
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
15و بىترديد آن سرگذشت را [براى آيندگان] مايه پند و عبرت باقى گذاشتيم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
16پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
17و يقينا ما قرآن را براى پند گرفتن آسان كرديم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
18قوم عاد [پيامبرشان را] تكذيب كردند، پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ
19ما بر آنان در روزى شوم كه شومىاش استمرار داشت، تندبادى سخت و بسيار سرد [به عنوان عذاب] فرستاديم،
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ
20كه مردم را [از زمين] برمىكند [و بعد از آن عذاب] گويى تنههاى نخلى بودند كه ريشه كن شدهاند.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
21پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
22و يقينا ما قرآن را براى پند گرفتن آسان كرديم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
23قوم ثمود بيم دهندگان را تكذيب كردند.
فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
24پس گفتند: آيا ما بشرى از جنس خود را كه [تك و] تنهاست [و جمعيت و نيرويى با خود ندارد] پيروى كنيم؟! در اين صورت در گمراهى و ديوانگى خواهيم بود.
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
25آيا از ميان ما فقط بر او وحى نازل شده است؟! [نه، چنين نيست] بلكه او بسيار دروغگو و پر افاده و متكبر است [كه مىخواهد بر ما بزرگى كند.]
سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ
26در فرداى نزديك خواهند دانست كه بسيار دروغگو و پرافاده و متكبر كيست؟
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ
27[به صالح گفتيم:] ما براى آزمايش آنان يقينا آن ماده شتر [درخواست شده] را خواهيم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شكيبايى پيشه كن.
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ
28و آنان را خبر ده كه آب آشاميدنى ميان آنان و ماده شتر تقسيم شده است؛ هريك در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند.
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطيٰ فَعَقَرَ
29پس آنان يارشان را [كه براى پى كردن ناقه آمادهاش كرده بودند] فرا خواندند و [او] دست به كار شد و [ماده شتر را] پى كرد.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
30پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ
31ما بر آنان يك فرياد مرگبار فرستاديم، پس همه آنان به صورت گياه خشكى كه در آغل چهارپايان جمع مىكنند، درآمدند.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
32و يقينا ما قرآن را براى پند گرفتن آسان كرديم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ
33لوط بيم دهندگان را تكذيب كردند.
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ
34ما بر آنان توفانى سخت كه با خود ريگ و سنگ مىآورد فرستاديم [در نتيجه همه را هلاك كرد]، مگر خاندان لوط را كه سحرگاهان نجاتشان داديم.
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذٰلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ
35[اين] نعمت و رحمتى از سوى ما بود، اينگونه كسى را كه سپاس گزار است، پاداش مىدهيم.
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ
36به راستى لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بيم داده بود، ولى [آنان با وى] در بيمها و هشدارها [يش] سرسختانه مجادله و ستيزه كردند.
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ
37و از ميهمانانش [كه در حقيقت فرشتگان ما بودند] كام جويى خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا كرديم؛ پس [گفتيم: طعم] عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ
38به يقين در سپيده دم عذابى پيگير و پايدار به آنان رسيد.
فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ
39پس [گفتيم: طعم] عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
40و يقينا ما قرآن را براى پند گرفتن آسان كرديم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟
وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ
41و همانا براى فرعونيان بيمدهندگان آمدند.
كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ
42[آنان] همه معجزات و آيات ما را تكذيب كردند؛ در نتيجه آنان را [به عذابى سخت] گرفتيم، گرفتن توانايى شكستناپذير و نيرومند.
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ
43آيا كافران [شهر] شما از اقوامى كه برشمرديم، بهتر و برترند [تا به سبب بهترى و برترى مصون از از عذاب باشند؟] يا براى شما در كتابهاى آسمانى امان نامهاى هست [كه هر جرمى را مرتكب شويد عذابى نخواهيد داشت؟!]
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ
44يا [آنكه] مىگويند: ما گروهى متحد و پشتيبان يكديگريم [كه هركس بخواهد آسيبى به ما رساند، با قدرت هرچه تمامتر از او انتقام مىگيريم؟]
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ
45به زودى [اين] گروه [متحد در جنگى كه خود بر ضد مؤمنان تدارك مىبينند] شكست مىخورند و پشت كنان مىگريزند.
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهيٰ وَ أَمَرُّ
46بلكه وعدهگاهشان قيامت است، و قيامت هولناكتر و تلختر است.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
47بىترديد گنهكاران در گمراهى و انحراف و در آتش افروختهاند.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَليٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
48روزى كه با صورت در آتش كشيده مىشوند [و به آنان مىگويند:] سوزندگى و عذاب دردناك دوزخ را بچشيد.
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ
49ما هر چيزى را اندازه آفريديم.
وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ
50و فرمان ما جز فرمان واحدى نيست كه مانند يك چشم بر هم زدن است.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
51بىترديد ما هممسلكان شما را [كه در گذشته به سر مىبردند، به خاطر طغيانشان] هلاك كرديم؛ پس آيا پند گيرندهاى هست؟
وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ
52و هر عملى را كه انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است.
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ
53و هر كوچك و بزرگى [از اعمالشان در آن] نوشته شده است.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ
54يقينا پرهيزكاران در بهشتها و [كنار] نهرها هستند؛
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ
55در جايگاهى حق و پسنديده نزد پادشاهى توانا.