قرآن عثمان طه

سوره المدثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ اى جامه خواب به خود پيچيده!


قُمْ فَأَنْذِرْ

2

برخيز و هشدار ده،


وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ

3

و پروردگارت را بزرگ شمار،


وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ

4

و لباست را پاك كن،


وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ

5

و از پليدى دورى كن،


وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ

6

و منت مگذار در حالى كه فزونى مى‌طلبى،


وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ

7

و بخاطر پروردگارت شكيبا باش.


فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ

8

و هنگامى كه در شيپور دميده شود،


فَذٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ

9

و آن، در آن روز، روزى سخت است،


عَلَي الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ

10

كه بر كافران غير آسان است!


ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً

11

مرا باكسى كه (او را) به تنهايى آفريده‌ام واگذار!


وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً

12

و براى او مال گسترده‌اى قرار دادم،


وَ بَنِينَ شُهُوداً

13

و پسرانى شاهد (و حاضر به خدمت)،


وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً

14

و براى او (وسايل زندگى را) كاملا آماده كردم.


ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ

15

سپس طمع ورزيد كه بيفزايم.


كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً

16

هرگز چنين نيست؛ [چرا] كه او نسبت به (آيات و) نشانه‌هاى ما ستيزه‌گر بود.


سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً

17

بزودى اورا به بالا رفتن (از گردنه عذاب) وا مى‌دارم.


إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ

18

[چرا] كه او تفكر كرد و (نقشه را) معين نمود.


فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ

19

پس كشته باد! كه چگونه معين كرد؟!


ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ

20

سپس كشته باد! كه چگونه معين نمود؟!


ثُمَّ نَظَرَ

21

سپس نظر كرد،


ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ

22

سپس چهره در هم كشيد و با ترشرويى شتاب كرد؛


ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ

23

سپس پشت كرد و تكبر ورزيد،


فَقالَ إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ

24

و گفت:« اين (قرآن) جز سحرى حكايت شده نيست.


إِنْ هٰذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ

25

اين جز گفتار بشر نيست. »


سَأُصْلِيهِ سَقَرَ

26

بزودى او را به دوزخ آزار دهنده وارد مى‌كنم (و مى‌سوزانم)!


وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ

27

و چه چيز تورا آگاه كرد كه« دوزخ آزار دهنده »چيست؟!


لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ

28

(دوزخى) كه نه باقى مى‌گذارد و نه رها مى‌سازد.


لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ

29

كه (آن دوزخ) سوزاننده و تغيير دهنده (رنگ) پوست‌هاست.


عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ

30

كه نوزده (فرشته) برآن (گماشته) است.


وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهٰذا مَثَلاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْبَشَرِ

31

و (مأموران) اهل آتش را جز فرشتگان قرار نداديم، و تعداد آنان را جز آزمايشى براى كسانى كه كفر ورزيدند قرار نداديم، تا كسانى كه به آنان كتاب داده شده يقين كنند و بر ايمان كسانى كه ايمان آوردند بيفزايد، و كسانى كه به آنان كتاب داده شده و مؤمنان ترديد نكنند، و براى اينكه كسانى كه در دل‌هايشان [نوعى‌] بيمارى است و كافران بگويند:« خدا از اين مثل چه اراده كرده است؟! »اينگونه خدا هر كس را بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهى وا مى‌نهد، و هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد راهنمايى مى‌كند. و (تعداد) لشكريان پروردگارت را جز او نمى‌داند و اين جز يادآورى براى بشر نيست.


كَلاَّ وَ الْقَمَرِ

32

هرگز چنين نيست، (كه تصور مى‌كنند،) سوگند به ماه!


وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ

33

و سوگند به شب، هنگامى كه پشت كند!


وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ

34

و سوگند به صبح، هنگامى كه روشن شود!


إِنَّها لَإِحْدَي الْكُبَرِ

35

قطعا آن (دوزخ) يكى از (نشانه‌هاى) بزرگ است.


نَذِيراً لِلْبَشَرِ

36

در حالى كه هشدار گرى براى بشر است.


لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ

37

براى هر كس از شما كه بخواهد پيشرو باشد يا واپس ماند.


كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ

38

هر شخصى در گرو دستاورد (خويش) است.


إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ

39

مگر ياران خجسته (دست راست)،


فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ

40

كه در بوستان‌هاى (بهشتى) پرسش مى‌كند،


عَنِ الْمُجْرِمِينَ

41

از خلافكاران:


ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ

42

« چه چيز شما را به دوزخ آزار دهنده وارد ساخت؟! »


قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ

43

مى‌گويند:« از نمازگزاران نبوده‌ايم،


وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ

44

و هرگز به بينوايان غذا نمى‌داديم،


وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ

45

و پيوسته با فرورفتگان (در باطل) فرو مى‌رفتيم،


وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ

46

و همواره روز جزا را تكذيب مى‌كرديم،


حَتَّي أَتانَا الْيَقِينُ

47

تا اينكه يقين (به مرگ) به سراغ ما آمد. »


فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ

48

پس شفاعت شفاعت كنندگان براى آنان سودى نخواهد داشت.


فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ

49

و آنان را چه شده كه از ياد آورى (قرآن) رويگردانند؟!


كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ

50

چنانكه گويى كه آنان گور خرانى رميده‌اند،


فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ

51

كه از (مقابل) شيرى فرار كرده‌اند!


بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتيٰ صُحُفاً مُنَشَّرَةً

52

بلكه هر مردى از آنان مى‌خواهد كه كتابى گشاده (به او) داده شود.


كَلاَّ بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ

53

هرگز چنين نيست (كه آنان مى‌گويند،) بلكه از آخرت نمى‌ترسيد.


كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ

54

هرگز چنين نيست (كه آنها مى‌گويند،) در واقع آن (قرآن) ياد آورى است.


فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ

55

و هر كس بخواهد آن (قرآن) را ياد كند؛


وَ ما يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْويٰ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ

56

و يادآور نمى‌شوند مگر اينكه خدا بخواهد؛ كه او اهل پارسايى (و خود نگهدارى) و اهل آمرزش است.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان