قرآن عثمان طه

سوره النمل

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ طسٓ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡقُرۡءَانِ وَ كِتَابٖ مُّبِينٍ

1

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ طس- اين آيات قرآن و كتاب مبين است،


هُدٗى وَ بُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِينَ

2

وسيله هدايت و بشارت براى مؤمنان است؛


ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَ يُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَ هُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ

3

همان كسانى كه نماز را برپا مى‌دارند، و زكات را ادا مى‌كنند، و آنان به آخرت يقين دارند.


إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُمۡ يَعۡمَهُونَ

4

كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، اعمال (بد) شان را براى آنان زينت مى‌دهيم بطورى كه سرگردان مى‌شوند.


أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ وَ هُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ

5

آنان كسانى هستند كه عذاب بد (و دردناك) براى آنهاست؛ و آنها در آخرت، زيانكارترين مردمند!


وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى ٱلۡقُرۡءَانَ مِن لَّدُنۡ حَكِيمٍ عَلِيمٍ

6

به يقين اين قرآن از سوى حكيم و دانايى بر تو القا مى‌شود.


إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سَ‍َٔاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِيكُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ

7

(به خاطر بياور) هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت: «من آتشى از دور ديدم؛ (همين جا توقف كنيد؛) بزودى خبرى از آن براى شما مى‌آورم، يا شعله آتشى تا گرم شويد.»


فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِيَ أَنۢ بُورِكَ مَن فِي ٱلنَّارِ وَ مَنۡ حَوۡلَهَا وَ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ

8

هنگامى كه نزد آتش آمد، ندايى برخاست كه: «مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسى كه در اطراف آن است [فرشتگان و موسى‌] و منزه است خداوندى كه پروردگار جهانيان است!


يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّهُۥٓ أَنَا ٱللَّهُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ

9

اى موسى! من خداوند عزيز و حكيمم!


وَ أَلۡقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ كَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَ لَمۡ يُعَقِّبۡ يَٰمُوسَىٰ لَا تَخَفۡ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ ٱلۡمُرۡسَلُونَ

10

و عصايت را بيفكن!- هنگامى كه (موسى) به آن نگاه كرد، ديد (با سرعت) همچون مارى به هر سو مى‌دود (ترسيد و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نكرد- اى موسى! نترس، كه رسولان در نزد من نمى‌ترسند!


إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسۡنَۢا بَعۡدَ سُوٓءٖ فَإِنِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ

11

مگر كسى كه ستم كند؛ سپس بدى را به نيكى تبديل نمايد، كه (توبه او را مى‌پذيرم، و) من غفور و رحيمم!


وَ أَدۡخِلۡ يَدَكَ فِي جَيۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖ فِي تِسۡعِ ءَايَٰتٍ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَ قَوۡمِهِۦٓ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ

12

و دستت را در گريبانت داخل كن؛ هنگامى كه خارج مى‌شود، سفيد و درخشنده است بى آنكه عيبى در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نه‌گانه‌اى است كه تو با آنها بسوى فرعون و قومش فرستاده مى‌شوى؛ آنان قومى فاسق و طغيانگرند!»


فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ

13

و هنگامى كه آيات روشنى‌بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «اين سحرى است آشكار!»


وَ جَحَدُواْ بِهَا وَ ٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَ عُلُوّٗا فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ

14

و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود!


وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ وَ سُلَيۡمَٰنَ عِلۡمٗا وَ قَالَا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٖ مِّنۡ عِبَادِهِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ

15

و ما به داوود و سليمان، دانشى عظيم داديم؛ و آنان گفتند: «ستايش از آن خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى بخشيد.»


وَ وَرِثَ سُلَيۡمَٰنُ دَاوُۥدَ وَ قَالَ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ عُلِّمۡنَا مَنطِقَ ٱلطَّيۡرِ وَ أُوتِينَا مِن كُلِّ شَيۡءٍ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡمُبِينُ

16

و سليمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده؛ اين فضيلت آشكارى است.»


وَ حُشِرَ لِسُلَيۡمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلۡجِنِّ وَ ٱلۡإِنسِ وَ ٱلطَّيۡرِ فَهُمۡ يُوزَعُونَ

17

لشكريان سليمان، از جن و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند؛ آن قدر زياد بودند كه بايد توقف مى‌كردند تا به هم ملحق شوند!


حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰكِنَكُمۡ لَا يَحۡطِمَنَّكُمۡ سُلَيۡمَٰنُ وَ جُنُودُهُۥ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ

18

(آنها حركت كردند) تا به سرزمين مورچگان رسيدند؛ مورچه‌اى گفت: «به لانه‌هاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالى كه نمى‌فهمند!»


فَتَبَسَّمَ ضَاحِكٗا مِّن قَوۡلِهَا وَ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَ عَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَ أَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَ أَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ

19

سليمان از سخن او تبسمى كرد و خنديد و گفت: «پروردگارا! شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‌اى به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد كن!»


وَ تَفَقَّدَ ٱلطَّيۡرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ كَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِينَ

20

(سليمان) در جستجوى آن پرنده [هدهد] برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمى‌بينم، يا اينكه او از غايبان است؟!


لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِيدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَيَأۡتِيَنِّي بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ

21

قطعا او را كيفر شديدى خواهم داد، يا او را ذبح مى‌كنم، يا بايد دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد!


فَمَكَثَ غَيۡرَ بَعِيدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَ جِئۡتُكَ مِن سَبَإِۢ بِنَبَإٖ يَقِينٍ

22

چندان درنگ نكرد (كه هدهد آمد و) گفت: «من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى؛ من از سرزمين «سبا» يك خبر قطعى براى تو آورده‌ام!


إِنِّي وَجَدتُّ ٱمۡرَأَةٗ تَمۡلِكُهُمۡ وَ أُوتِيَتۡ مِن كُلِّ شَيۡءٖ وَ لَهَا عَرۡشٌ عَظِيمٞ

23

من زنى را ديدم كه بر آنان حكومت مى‌كند، و همه چيز در اختيار دارد، و (به خصوص) تخت عظيمى دارد!


وَجَدتُّهَا وَ قَوۡمَهَا يَسۡجُدُونَ لِلشَّمۡسِ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ فَهُمۡ لَا يَهۡتَدُونَ

24

او و قومش را ديدم كه براى غير خدا- خورشيد- سجده مى‌كنند؛ و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از اين رو هدايت نمى‌شوند!»


أَلَّا يَسۡجُدُواْ لِلَّهِ ٱلَّذِي يُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ يَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَ مَا تُعۡلِنُونَ

25

چرا براى خداوندى سجده نمى‌كنند كه آنچه را در آسمانها و زمين پنهان است خارج (و آشكار) مى‌سازد، و آنچه را پنهان مى‌داريد يا آشكار مى‌كنيد مى‌داند؟!


ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ

26

خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار عرش عظيم است!


قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ

27

(سليمان) گفت: «ما تحقيق مى‌كنيم ببينيم راست گفتى يا از دروغگويان هستى؟


ٱذۡهَب بِّكِتَٰبِي هَٰذَا فَأَلۡقِهۡ إِلَيۡهِمۡ ثُمَّ تَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَٱنظُرۡ مَاذَا يَرۡجِعُونَ

28

اين نامه مرا ببر و بر آنان بيفكن؛ سپس برگرد (و در گوشه‌اى توقف كن) ببين آنها چه عكس العملى نشان مى‌دهند!


قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّيٓ أُلۡقِيَ إِلَيَّ كِتَٰبٞ كَرِيمٌ

29

(ملكه سبا) گفت: «اى اشراف! نامه پرارزشى به سوى من افكنده شده!


إِنَّهُۥ مِن سُلَيۡمَٰنَ وَ إِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

30

اين نامه از سليمان است، و چنين مى‌باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان


أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَيَّ وَ أۡتُونِي مُسۡلِمِينَ

31

توصيه من اين است كه نسبت به من برترى‌جويى نكنيد، و بسوى من آييد در حالى كه تسليم حق هستيد!»


قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِي فِيٓ أَمۡرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ

32

(سپس) گفت: «اى اشراف (و اى بزرگان)! نظر خود را در اين امر مهم به من بازگو كنيد، كه من هيچ كار مهمى را بدون حضور (و مشورت) شما انجام نداده‌ام!


قَالُواْ نَحۡنُ أُوْلُواْ قُوَّةٖ وَ أُوْلُواْ بَأۡسٖ شَدِيدٖ وَ ٱلۡأَمۡرُ إِلَيۡكِ فَٱنظُرِي مَاذَا تَأۡمُرِينَ

33

گفتند: «ما داراى نيروى كافى و قدرت جنگى فراوان هستيم، ولى تصميم نهايى با توست؛ ببين چه دستور مى‌دهى!»


قَالَتۡ إِنَّ ٱلۡمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡيَةً أَفۡسَدُوهَا وَ جَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗ وَ كَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ

34

گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى‌كشند، و عزيزان آنجا را ذليل مى‌كنند؛ (آرى) كار آنان همين گونه است!


وَ إِنِّي مُرۡسِلَةٌ إِلَيۡهِم بِهَدِيَّةٖ فَنَاظِرَةُۢ بِمَ يَرۡجِعُ ٱلۡمُرۡسَلُونَ

35

و من (اكنون جنگ را صلاح نمى‌بينم،) هديه گرانبهايى براى آنان مى‌فرستم تا ببينم فرستادگان من چه خبر مى‌آورند (و از اين طريق آنها را بيازمايم)!»


فَلَمَّا جَآءَ سُلَيۡمَٰنَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَيۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰكُم بَلۡ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمۡ تَفۡرَحُونَ

36

هنگامى كه (فرستاده ملكه سبا) ا نزد سليمان آمد، گفت: «مى‌خواهيد مرا با مال كمك كنيد (و فريب دهيد)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است؛ بلكه شما هستيد كه به هديه‌هايتان خوشحال مى‌شويد!


ٱرۡجِعۡ إِلَيۡهِمۡ فَلَنَأۡتِيَنَّهُم بِجُنُودٖ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَ لَنُخۡرِجَنَّهُم مِّنۡهَآ أَذِلَّةٗ وَ هُمۡ صَٰغِرُونَ

37

بسوى آنان بازگرد (و اعلام كن) با لشكريانى به سراغ آنان مى‌آييم كه قدرت مقابله با آن را نداشته باشند؛ و آنان را از آن (سرزمين آباد) با ذلت و خوارى بيرون مى‌رانيم!»


قَالَ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَيُّكُمۡ يَأۡتِينِي بِعَرۡشِهَا قَبۡلَ أَن يَأۡتُونِي مُسۡلِمِينَ

38

(سليمان) گفت: «اى بزرگان! كدام يك از شما تخت او را براى من مى‌آورد پيش از آنكه به حال تسليم نزد من آيند؟»


قَالَ عِفۡرِيتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَ إِنِّي عَلَيۡهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٞ

39

عفريتى از جن گفت: «من آن را نزد تو مى‌آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم!»


قَالَ ٱلَّذِي عِندَهُۥ عِلۡمٞ مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن يَرۡتَدَّ إِلَيۡكَ طَرۡفُكَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسۡتَقِرًّا عِندَهُۥ قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّي لِيَبۡلُوَنِيٓ ءَأَشۡكُرُ أَمۡ أَكۡفُرُ وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيّٞ كَرِيمٞ

40

(اما) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت: «پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامى كه (سليمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا ديد گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى‌آورم يا كفران مى‌كنم؟! و هر كس شكر كند، به نفع خود شكر مى‌كند؛ و هر كس كفران نمايد (بزيان خويش نموده است، كه) پروردگار من، غنى و كريم است!»


قَالَ نَكِّرُواْ لَهَا عَرۡشَهَا نَنظُرۡ أَتَهۡتَدِيٓ أَمۡ تَكُونُ مِنَ ٱلَّذِينَ لَا يَهۡتَدُونَ

41

(سليمان) گفت: «تخت او را برايش ناشناس سازيد؛ ببينم آيا متوجه مى‌شود يا از كسانى است كه هدايت نخواهند شد؟!


فَلَمَّا جَآءَتۡ قِيلَ أَهَٰكَذَا عَرۡشُكِ قَالَتۡ كَأَنَّهُۥ هُوَ وَ أُوتِينَا ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهَا وَ كُنَّا مُسۡلِمِينَ

42

هنگامى كه آمد، به او گفته شد: «آيا تخت تو اين گونه است؟» گفت: گويا خود آن است! و ما پيش از اين هم آگاه بوديم و اسلام آورده بوديم!»


وَ صَدَّهَا مَا كَانَت تَّعۡبُدُ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنَّهَا كَانَتۡ مِن قَوۡمٖ كَٰفِرِينَ

43

و او را از آنچه غير از خدا ميپرستيد بازداشت، كه او [ملكه سبا] از قوم كافران بود.


قِيلَ لَهَا ٱدۡخُلِي ٱلصَّرۡحَ فَلَمَّا رَأَتۡهُ حَسِبَتۡهُ لُجَّةٗ وَ كَشَفَتۡ عَن سَاقَيۡهَا قَالَ إِنَّهُۥ صَرۡحٞ مُّمَرَّدٞ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتۡ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي وَ أَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَيۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ

44

به او گفته شد: «داخل حياط (قصر) شو!» هنگامى كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد؛ اما سليمان) گفت: « (اين آب نيست،) بلكه قصرى است از بلور صاف!» (ملكه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم كردم؛ و (اينك) با سليمان براى خداوندى كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم!»


وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ فَإِذَا هُمۡ فَرِيقَانِ يَخۡتَصِمُونَ

45

ما به سوى «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستاديم كه: خداى يگانه را بپرستيد! اما آنان به دو گروه تقسيم شدند كه به مخاصمه پرداختند.


قَالَ يَٰقَوۡمِ لِمَ تَسۡتَعۡجِلُونَ بِٱلسَّيِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِ لَوۡلَا تَسۡتَغۡفِرُونَ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ

46

(صالح) گفت: «اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نيكى عجله مى‌كنيد (و عذاب الهى را مى‌طلبيد نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمى‌كنيد تا شايد مشمول رحمت (او) شويد؟!»


قَالُواْ ٱطَّيَّرۡنَا بِكَ وَ بِمَن مَّعَكَ قَالَ طَٰٓئِرُكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تُفۡتَنُونَ

47

آنها گفتند: «ما تو را و كسانى كه با تو هستند به فال بد گرفتيم!» (صالح) گفت: «فال (نيك و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعيين مى‌گردد)؛ بلكه شما گروهى هستيد فريب‌خورده!


وَ كَانَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا يُصۡلِحُونَ

48

و در آن شهر، نه گروهك بودند كه در زمين فساد مى‌كردند و اصلاح نمى‌كردند.


قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِٱللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُۥ وَ أَهۡلَهُۥ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِۦ مَا شَهِدۡنَا مَهۡلِكَ أَهۡلِهِۦ وَ إِنَّا لَصَٰدِقُونَ

49

آنها گفتند: «بياييد قسم ياد كنيد به خدا كه بر او [صالح‌] و خانواده اش شبيخون مى زنيم (و آنها را به قتل مى‌رسانيم؛) سپس به ولى دم او مى‌گوييم: ما هرگز از هلاكت خانواده او خبر نداشتيم و در اين گفتار خود صادق هستيم!»


وَ مَكَرُواْ مَكۡرٗا وَ مَكَرۡنَا مَكۡرٗا وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ

50

آنها نقشه مهمى كشيدند، و ما هم نقشه مهمى؛ در حالى كه آنها درك نمى‌كردند!


فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ مَكۡرِهِمۡ أَنَّا دَمَّرۡنَٰهُمۡ وَ قَوۡمَهُمۡ أَجۡمَعِينَ

51

بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان همگى را نابود كرديم؛


فَتِلۡكَ بُيُوتُهُمۡ خَاوِيَةَۢ بِمَا ظَلَمُوٓاْ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ

52

اين خانه‌هاى آنهاست كه بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده؛ و در اين نشانه روشنى است براى كسانى كه آگاهند!


وَ أَنجَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ

53

و كسانى را كه ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند نجات داديم!


وَ لُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ وَ أَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ

54

و لوط را (به ياد آور) هنگامى كه به قومش گفت: «آيا شما به سراغ كار بسيار زشتى مى‌رويد در حالى كه (نتايج شوم آن را) مى‌بينيد؟!


أَئِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ

55

آيا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مى‌رويد؟! شما قومى نادانيد!»


فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡيَتِكُمۡ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ يَتَطَهَّرُونَ

56

آنها پاسخى جز اين نداشتند كه (به يكديگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد، كه اينها افرادى پاكدامن هستند!»


فَأَنجَيۡنَٰهُ وَ أَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ

57

ما او و خانواده‌اش را نجات داديم، بجز همسرش كه مقدر كرديم جزء باقى‌ماندگان (در آن شهر) باشد!


وَ أَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗا فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِينَ

58

سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها بارانديم (و همگى زير آن مدفون شدند)؛ و چه بد است باران انذارشدگان!


قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَ سَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَآللَّهُ خَيۡرٌ أَمَّا يُشۡرِكُونَ

59

بگو: «حمد مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگان برگزيده‌اش!» آيا خداوند بهتر است يا بتهايى كه همتاى او قرار مى‌دهند؟!


أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ أَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ يَعۡدِلُونَ

60

(آيا بتهايى كه معبود شما هستند بهترند) يا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده؟! و براى شما از آسمان، آبى فرستاد كه با آن، باغهايى زيبا و سرورانگيز رويانديم؛ شما هرگز قدرت نداشتيد درختان آن را برويانيد! آيا معبود ديگرى با خداست؟! نه، بلكه آنها گروهى هستند كه (از روى نادانى، مخلوقات را) همطراز (پروردگارشان) قرار مى‌دهند!


أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَ جَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَٰسِيَ وَ جَعَلَ بَيۡنَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ حَاجِزًا أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ

61

يا كسى كه زمين را مستقر و آرام قرار داد، و ميان آن نهرهايى روان ساخت، و براى آن كوه‌هاى ثابت و پابرجا ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند؛ با اين حال) آيا معبودى با خداست؟! نه، بلكه بيشتر آنان نمى‌دانند (و جاهلند)!


أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَ يَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ

62

يا كسى كه دعاى مضطر را اجابت مى‌كند و گرفتارى را برطرف مى‌سازد، و شما را خلفاى زمين قرار مى‌دهد؛ آيا معبودى با خداست؟! كمتر متذكر مى‌شويد!


أَمَّن يَهۡدِيكُمۡ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَ ٱلۡبَحۡرِ وَ مَن يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦٓ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ تَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ

63

يا كسى كه شما را در تاريكيهاى صحرا و دريا هدايت مى‌كند، و كسى كه بادها را بعنوان بشارت پيش از نزول رحمتش مى‌فرستد؛ آيا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شريك قرار مى‌دهند!


أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ

64

يا كسى كه آفرينش را آغاز كرد، سپس آن را تجديد مى‌كند، و كسى كه شما را از آسمان و زمين روزى مى‌دهد؛ آيا معبودى با خداست؟! بگو: «دليلتان را بياوريد اگر راست مى‌گوييد!»


قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَ مَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ

65

بگو: «كسانى كه در آسمانها و زمين هستند غيب نمى‌دانند جز خدا، و نمى‌دانند كى برانگيخته مى‌شوند!»


بَلِ ٱدَّٰرَكَ عِلۡمُهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ بَلۡ هُمۡ فِي شَكّٖ مِّنۡهَا بَلۡ هُم مِّنۡهَا عَمُونَ

66

آنها [مشركان‌] اطلاع صحيحى درباره آخرت ندارند؛ بلكه در اصل آن شك دارند؛ بلكه نسبت به آن نابينايند!


وَ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَءِذَا كُنَّا تُرَٰبٗا وَ ءَابَآؤُنَآ أَئِنَّا لَمُخۡرَجُونَ

67

و كافران گفتند: «آيا هنگامى كه ما و پدرانمان خاك شديم، (زنده مى‌شويم و) از دل خاك بيرون مى‌آييم؟!


لَقَدۡ وُعِدۡنَا هَٰذَا نَحۡنُ وَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ

68

اين وعده‌اى است كه به ما و پدرانمان از پيش داده شده؛ اينها همان افسانه‌هاى خرافى پيشينيان است!»


قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ

69

بگو: «در روى زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد!»


وَ لَا تَحۡزَنۡ عَلَيۡهِمۡ وَ لَا تَكُن فِي ضَيۡقٖ مِّمَّا يَمۡكُرُونَ

70

از (تكذيب و انكار) آنان غمگين مباش، و سينه‌ات از توطئه آنان تنگ نشود!


وَ يَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ

71

آنها مى‌گويند: «اين وعده (عذاب كه به ما مى‌دهيد) كى خواهد آمد اگر راست مى‌گوييد؟!»


قُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعۡضُ ٱلَّذِي تَسۡتَعۡجِلُونَ

72

بگو: «شايد پاره‌اى از آنچه درباره آن شتاب مى‌كنيد، نزديك و در كنار شما باشد!»


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَشۡكُرُونَ

73

مسلما پروردگار تو نسبت به مردم، فضل (و رحمت) دارد؛ ولى بيشترشان شكرگزار نيستند!


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعۡلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمۡ وَ مَا يُعۡلِنُونَ

74

و پروردگارت آنچه را در سينه‌هايشان پنهان مى‌دارند و آنچه را آشكار مى‌كنند بخوبى مى‌داند!


وَ مَا مِنۡ غَآئِبَةٖ فِي ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ

75

و هيچ موجود پنهانى در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بى‌پايان پروردگار) ثبت است!


إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ أَكۡثَرَ ٱلَّذِي هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ

76

اين قرآن اكثر چيزهايى را كه بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند براى آنان بيان مى‌كند؛


وَ إِنَّهُۥ لَهُدٗى وَ رَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ

77

و مايه هدايت و رحمت براى مؤمنان است!


إِنَّ رَبَّكَ يَقۡضِي بَيۡنَهُم بِحُكۡمِهِۦ وَ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡعَلِيمُ

78

پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داورى مى‌كند؛ و اوست قادر دانا.


فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ إِنَّكَ عَلَى ٱلۡحَقِّ ٱلۡمُبِينِ

79

پس بر خدا توكل كن، كه تو بر حق آشكار هستى!


إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَ لَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ

80

مسلما تو نمى‌توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمى‌توانى كران را هنگامى كه روى برمى‌گردانند و پشت مى‌كنند فراخوانى!


وَ مَآ أَنتَ بِهَٰدِي ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ

81

و نيز نمى‌توانى كوران را از گمراهيشان برهانى؛ تو فقط ميتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند!


وَ إِذَا وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَيۡهِمۡ أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُكَلِّمُهُمۡ أَنَّ ٱلنَّاسَ كَانُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا لَا يُوقِنُونَ

82

و هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبنده‌اى را از زمين براى آنها خارج مى‌كنيم كه با آنان تكلم مى‌كند (و مى‌گويد) كه مردم به آيات ما ايمان نمى‌آوردند.


وَ يَوۡمَ نَحۡشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٖ فَوۡجٗا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَهُمۡ يُوزَعُونَ

83

(به خاطر آور) روزى را كه ما از هر امتى، گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مى‌كردند محشور مى‌كنيم؛ و آنها را نگه مى‌داريم تا به يكديگر ملحق شوند!


حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُو قَالَ أَكَذَّبۡتُم بِ‍َٔايَٰتِي وَ لَمۡ تُحِيطُواْ بِهَا عِلۡمًا أَمَّاذَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

84

تا زمانى كه (به پاى حساب) مى‌آيند، (به آنان) مى‌گويد: «آيا آيات مرا تكذيب كرديد و در صدد تحقيق برنيامديد؟! شما چه اعمالى انجام مى‌داديد؟!»


وَ وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَيۡهِم بِمَا ظَلَمُواْ فَهُمۡ لَا يَنطِقُونَ

85

در اين هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع مى‌شود، و آنها سخنى ندارند كه بگويند!


أَلَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا ٱلَّيۡلَ لِيَسۡكُنُواْ فِيهِ وَ ٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًا إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ

86

يا نديدند كه ما شب را براى آرامش آنها قرار داديم و روز را روشنى‌بخش؟! در اين امور نشانه‌هاى روشنى است براى كسانى كه ايمان مى‌آورند (و آماده قبول حقند).


وَ يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوۡهُ دَٰخِرِينَ

87

و (به خاطر آوريد) روزى را كه در «صور» دميده مى‌شود، و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند در وحشت فرو مى‌روند، جز كسانى كه خدا خواسته؛ و همگى با خضوع در پيشگاه او حاضر مى‌شوند!


وَ تَرَى ٱلۡجِبَالَ تَحۡسَبُهَا جَامِدَةٗ وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِ صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِيٓ أَتۡقَنَ كُلَّ شَيۡءٍ إِنَّهُۥ خَبِيرُۢ بِمَا تَفۡعَلُونَ

88

كوه‌ها را مى‌بينى، و آنها را ساكن و جامد مى‌پندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند؛ اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده؛ او از كارهايى كه شما انجام مى‌دهيد مسلما آگاه است!


مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَا وَ هُم مِّن فَزَعٖ يَوۡمَئِذٍ ءَامِنُونَ

89

كسانى كه كار نيكى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت؛ و آنان از وحشت آن روز در امانند!


وَ مَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَكُبَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فِي ٱلنَّارِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

90

و آنها كه اعمال بدى انجام دهند، به صورت در آتش افكنده مى‌شوند؛ آيا جزايى جز آنچه عمل مى‌كرديد خواهيد داشت؟!


إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ ٱلۡبَلۡدَةِ ٱلَّذِي حَرَّمَهَا وَ لَهُۥ كُلُّ شَيۡءٖ وَ أُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ

91

(بگو:) من مأمورم پروردگار اين شهر (مقدس مكه) را عبادت كنم، همان كسى كه اين شهر را حرمت بخشيده؛ در حالى كه همه چيز از آن اوست! و من مأمورم كه از مسلمين باشم؛


وَ أَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهۡتَدِي لِنَفۡسِهِۦ وَ مَن ضَلَّ فَقُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ

92

و اينكه قرآن را تلاوت كنم! هر كس هدايت شود بسود خود هدايت شده؛ و هر كس گمراه گردد (زيانش متوجه خود اوست؛) بگو: «من فقط از انذاركنندگانم!»


وَ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ فَتَعۡرِفُونَهَا وَ مَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ

93

بگو: «حمد و ستايش مخصوص ذات خداست؛ بزودى آياتش را به شما نشان مى‌دهد تا آن را بشناسيد؛ و پروردگار تو از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست!


قاری
ترجمه گویا
انصاریان