سوره الکهف
Bismi Allāhi Ar-Raĥmani Ar-Raĥīmi Al-Ĥamdu Lillāh Al-Ladhī 'Anzala `Alá `Abdihi Al-Kitāba Wa Lam Yaj`al Lahu `Iwajā
1به نام خداى گستردهمهر مهرورز؛ ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (قرآن) را بر بندهاش فرو فرستاد، و هيچ انحرافى در آن قرار نداد؛
Qayyimāan Liyundhira Ba'sāan Shadīdāan Min Ladunhu Wa Yubashshira Al-Mu'uminīna Al-Ladhīna Ya`malūna Aş-Şāliĥāti 'Anna Lahum 'Ajrāan Ĥasanāan
2در حالى كه استوار است؛ تا از جانب او، سختى (عذاب) شديد را (به كافران) هشدار دهد! و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مىدهند، مژده دهد كه براى آنان پاداش نيكويى است؛
Mākithīna Fīhi 'Abadāan
3در حالى كه هميشه در آن ماندگارند.
Wa Yundhira Al-Ladhīna Qālū Attakhadha Allāhu Waladāan
4و (نيز) به كسانى كه گفتند:« خدا، فرزندى گزيده است. »هشدار دهد.
Mmā Lahum Bihi Min `Ilmin Wa Lā Li'ābā'ihim Kaburat Kalimatan Takhruju Min 'Afwāhihim 'In Yaqūlūna 'Illā Kadhibāan
5برايشان و براى پدرانشان بدان (ادعا،) هيچ علمى نيست؛ بزرگ سخنى از دهانشان بيرون مىآيد، (آنان) جز دروغ نمىگويند.
Fala`allaka Bākhi`un Nafsaka `Alá 'Āthārihim 'In Lam Yu'uminū Bihadhā Al-Ĥadīthi 'Asafāan
6و اگر به اين سخن (قرآن) ايمان نياورند، شايد تو در پى (گيرى كار) شان، خودت را از اندوه هلاك كنى!
'Innā Ja`alnā Mā `Alá Al-'Arđi Zīnatan Lahā Linabluwahum 'Ayyuhum 'Aĥsanu `Amalāan
7در حقيقت ما آنچه را كه بر زمين است زيورى براى آن قرار داديم، تا آنان را بيازماييم كه كداميك از ايشان نيكوكارتر است.
Wa 'Innā Lajā`ilūna Mā `Alayhā Şa`īdāan Juruzāan
8و [لى] قطعا ما آنچه را بر آن است زمينى بىآب و علف مىگردانيم.
'Am Ĥasibta 'Anna 'Aşĥāba Al-Kahfi Wa Ar-Raqīmi Kānū Min 'Āyātinā `Ajabāan
9آيا پنداشتى كه« اصحاب كهف و رقيم » (ياران غار و صاحبان نوشته)، از نشانههاى (معجزهآساى) شگفتآور ما بودند؟!
'Idh 'Awá Al-Fityatu 'Ilá Al-Kahfi Faqālū Rabbanā 'Ātinā Min Ladunka Raĥmatan Wa Hayyi' Lanā Min 'Amrinā Rashadāan
10هنگامى كه جوانمردان به سوى غار پناه بردند، و گفتند:« [اى] پروردگار ما! از نزد خود رحمتى به ما عطا كن، و از كار ما براى ما راهبردى فراهم ساز. »
Fađarabnā `Alá 'Ādhānihim Fī Al-Kahfi Sinīna `Adadāan
11پس در غار، ساليانى چند بر گوشهايشان (پرده خواب) زديم.
Thumma Ba`athnāhum Lina`lama 'Ayyu Al-Ĥizbayni 'Aĥşá Limā Labithū 'Amadāan
12سپس آنان را (از خواب) برانگيختيم تا معلوم داريم كه كدام يك از آن دو گروه، فاصله [زمانى] درنگشان را حساب كردهاند.
Naĥnu Naquşşu `Alayka Naba'ahum Bil-Ĥaqqi 'Innahum Fityatun 'Āmanū Birabbihim Wa Zidnāhum Hudan
13ما خبر بزرگ آنان را به درستى براى تو حكايت مىكنيم؛ در واقع آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و (ما) بر هدايتشان افزوديم.
Wa Rabaţnā `Alá Qulūbihim 'Idh Qāmū Faqālū Rabbunā Rabbu As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Lan Nad`uwa Min Dūnihi 'Ilahāan Laqad Qulnā 'Idhāan Shaţaţāan
14و دلهايشان را محكم ساختيم آنگاه كه قيام كردند و گفتند:« پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است؛ هيچ معبودى را جز او نمىخوانيم؛ كه در اين صورت، يقينا گزاف گفتهايم؛
Hā'uulā' Qawmunā Attakhadhū Min Dūnihi 'Ālihatan Lawlā Ya'tūna `Alayhim Bisulţānin Bayyinin Faman 'Ažlamu Mimmani Aftará `Alá Allāhi Kadhibāan
15اينها قوم ما هستند كه جز او معبودانى را بر گزيدند، چرا دليل روشنى بر (حقانيت) آنان نمىآورند؟! و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ ببندد؟! »
Wa 'Idh A`tazaltumūhum Wa Mā Ya`budūna 'Illā Al-Laha Fa'wū 'Ilá Al-Kahfi Yanshur Lakum Rabbukum Min Raĥmatihi Wa Yuhayyi' Lakum Min 'Amrikum Mirfaqāan
16و (اصحاب كهف به يكديگر گفتند:) هنگامى كه از آن (مشرك) ان و آنچه را جز خدا مىپرستند كنارهگيرى كرديد، پس به غار پناه بريد؛ تا پررودگارتان از رحمتش برايتان بگستراند؛ و از كار شما [وسيله] آسايشى برايتان فراهم مىسازد.
Wa Tará Ash-Shamsa 'Idhā Ţala`at Tazāwaru `An Kahfihim Dhāta Al-Yamīni Wa 'Idhā Gharabat Taqriđuhum Dhāta Ash-Shimāli Wa Hum Fī Fajwatin Minhu Dhālika Min 'Āyāti Allāhi Man Yahdi Allāhu Fahuwa Al-Muhtadi Wa Man Yuđlil Falan Tajida Lahu Walīyan Murshidāan
17و خورشيد را مىبينى هنگامى كه طلوع مىكند، از غارشان به سمت راست متمايل مىشود، و هنگامى كه غروب مىكند، از سمت چپشان مىگذرد، در حالى كه آنان در فراخناى آن (غار) قرار داشتند؛ اين از نشانههاى خداست، هر كس را خدا راهنمايى كند، پس او هدايت (واقعى) يافته است؛ و هر كه را در گمراهى وانهد، پس هيچ سرپرست راهنمايى براى او نخواهى يافت.
Wa Taĥsabuhum 'Ayqāžāan Wa Hum Ruqūdun Wa Nuqallibuhum Dhāta Al-Yamīni Wa Dhāta Ash-Shimāli Wa Kalbuhum Bāsiţun Dhirā`ayhi Bil-Waşīdi Lawi Aţţala`ta `Alayhim Lawallayta Minhum Firārāan Wa Lamuli'ta Minhum Ru`bāan
18و آنان را بيدار مىپندارى، در حالى كه ايشان خوابند؛ و آنان را به سمت راست و سمت چپ مىگردانديم. و سگ آنان دو دستش را بر آستانه (غار) گشوده بود. اگر بر (فرض از حال) آنان آگاه مىشدى، حتما گريزان، از آنان روى بر مىتافتى؛ و مسلما از (مشاهده) آنان آكنده از وحشت مىشدى!
Wa Kadhalika Ba`athnāhum Liyatasā'alū Baynahum Qāla Qā'ilun Minhum Kam Labithtum Qālū Labithnā Yawmāan 'Aw Ba`đa Yawmin Qālū Rabbukum 'A`lamu Bimā Labithtum Fāb`athū 'Aĥadakum Biwariqikum Hadhihi 'Ilá Al-Madīnati Falyanžur 'Ayyuhā 'Azká Ţa`āmāan Falya'tikum Birizqin Minhu Wa Lyatalaţţaf Wa Lā Yush`iranna Bikum 'Aĥadāan
19و اينگونه آنان را (از خواب) برانگيختيم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند؛ گويندهاى از آنان گفت:« چقدر (در غار) درنگ كرديد؟ »گفتند:« يك روز، يا بخشى از يك روز درنگ كردهايم. »گفتند:« پروردگارتان به آنچه درنگ كردهايد داناتر است. و (اكنون) يكى از خودتان را با همين (سكه) نقرههايتان به سوى شهر بفرستيد، و بايد نظر كند كداميك از غذا (ها پاكيزهتر و) رشد يافتهتر است، و بايد براى شما روزىاى از آن آورد؛ و [لى] بايد با لطافت عمل كند، و هيچ كس را به (حال) شما متوجه نسازد؛
'Innahum 'In Yažharū `Alaykum Yarjumūkum 'Aw Yu`īdūkum Fī Millatihim Wa Lan Tufliĥū 'Idhāan 'Abadāan
20[چرا] كه اگر آنان بر شما غلبه پيدا كنند، سنگسارتان مىكنند؛ يا شما را به آيينشان باز مىگردانند؛ و در آن صورت، هرگز رستگار (و پيروز) نمىشويد. »
Wa Kadhalika 'A`tharnā `Alayhim Liya`lamū 'Anna Wa`da Allāhi Ĥaqqun Wa 'Anna As-Sā`ata Lā Rayba Fīhā 'Idh Yatanāza`ūna Baynahum 'Amrahum Faqālū Abnū `Alayhim Bunyānāan Rabbuhum 'A`lamu Bihim Qāla Al-Ladhīna Ghalabū `Alá 'Amrihim Lanattakhidhanna `Alayhim Masjidāan
21و اينچنين (مردم را) بر [حال] آنان مطلع كرديم، تا بدانند كه وعده خدا (در مورد رستاخيز) حق است؛ و اينكه ساعت (قيامت) هيچ ترديدى در آن نيست؛ هنگامى كه ميان خود درباره كارشان كشمكش مىكردند، و مىگفتند:« ساختمانى بر آنان بسازيد، پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است. » (و) كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند، گفتند:« حتما بر (غار) آنان عبادتگاهى بر مىگزينيم. »
Sayaqūlūna Thalāthatun Rābi`uhum Kalbuhum Wa Yaqūlūna Khamsatun Sādisuhum Kalbuhum Rajmāan Bil-Ghaybi Wa Yaqūlūna Sab`atun Wa Thāminuhum Kalbuhum Qul Rabbī 'A`lamu Bi`iddatihim Mā Ya`lamuhum 'Illā Qalīlun Falā Tumāri Fīhim 'Illā Mirā'an Žāhirāan Wa Lā Tastafti Fīhim Minhum 'Aĥadāan
22بزودى (گروهى) خواهند گفت:« (اصحاب كهف) سه [نفر] بودند، كه چهارمين آنان سگشان بود. »و (گروهى) مىگويند:« پنج [نفر] بودند، كه ششمين آنان سگشان بود. »در حالى كه سنگ به نهان مىاندازند. (و سخنان بدون دليل مىگويند.) و (گروهى) مىگويند:« هفت [نفر] بودند، و هشتمين آنان سگشان بود. »بگو:« پروردگارم به تعداد آنان داناتر است. »جز اندكى (شماره) آنان را نمىدانند. پس در باره آنان، جز با مناظرهاى آشكار (و همراه با دليل) مجادله مكن، و از هيچ يك از آنان، درباره ايشان (اصحاب كهف) پرسش مكن.
Wa Lā Taqūlanna Lishay'in 'Innī Fā`ilun Dhālika Ghadāan
23و هرگز در مورد چيزى، مگو:« حتما من فردا آن را انجام مىدهم ».
'Illā 'An Yashā'a Allāhu Wa Adhkur Rabbaka 'Idhā Nasīta Wa Qul `Asá 'An Yahdiyani Rabbī Li'qraba Min Hādhā Rashadāan
24جز آنكه (بگويى: اگر) خدا بخواهد؛ و هر گاه فراموش كردى، پروردگارت را به ياد آور، و بگو:« اميد است كه پروردگارم [مرا به راهى كه] از اين به هدايت نزديكتر است، راهنمايى كند. »
Wa Labithū Fī Kahfihim Thalātha Miā'atin Sinīna Wa Azdādū Tis`āan
25و در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نه سال (نيز بر آن) افزودند.
Quli Allāhu 'A`lamu Bimā Labithū Lahu Ghaybu As-Samāwāti Wa Al-'Arđi 'Abşir Bihi Wa 'Asmi` Mā Lahum Min Dūnihi Min Walīyin Wa Lā Yushriku Fī Ĥukmihi 'Aĥadāan
26بگو:« خدا به آنچه درنگ كردند، داناتر است؛ نهان آسمانها و زمين فقط از آن اوست؛ چقدر او بينا و شنواست! برايشان هيچ سرپرستى جز او نيست؛ و هيچ كس را در حكمش شريك نمىكند. »
Wa 'Atlu Mā 'Ūĥiya 'Ilayka Min Kitābi Rabbika Lā Mubaddila Likalimātihi Wa Lan Tajida Min Dūnihi Multaĥadāan
27و آنچه را از كتاب پروردگارت به سوى تو وحى شده، بخوان (و پيروى كن؛) هيچ تغيير دهندهاى براى سخنان (سنت گونه) او نيست؛ و هيچ پناهگاهى جز او نمىيابى!
Wa Aşbir Nafsaka Ma`a Al-Ladhīna Yad`ūna Rabbahum Bil-Ghadāati Wa Al-`Ashīyi Yurīdūna Wajhahu Wa Lā Ta`du `Aynāka `Anhum Turīdu Zīnata Al-Ĥayāati Ad-Dunyā Wa Lā Tuţi` Man 'Aghfalnā Qalbahu `An Dhikrinā Wa Attaba`a Hawāhu Wa Kāna 'Amruhu Furuţāan
28و خودت را با كسانى شكيبا ساز كه بامدادان و عصرگاهان پروردگارشان را مىخوانند، در حالى كه ذات او را اراده مىكنند؛ و ديدگانت را از آنان بر مگير، در حالى كه زيور زندگى پست (دنيا) را خواهانى؛ و از كسى پيروى مكن كه قلبش را از يادمان غافل ساختيم و از هوسش پيروى كرده، و كارش زيادهروى است.
Wa Quli Al-Ĥaqqu Min Rabbikum Faman Shā'a Falyu'umin Wa Man Shā'a Falyakfur 'Innā 'A`tadnā Lilžžālimīna Nārāan 'Aĥāţa Bihim Surādiquhā Wa 'In Yastaghīthū Yughāthū Bimā'in Kālmuhli Yashwī Al-Wujūha Bi'sa Ash-Sharābu Wa Sā'at Murtafaqāan
29و بگو:« حق از جانب پروردگار شماست، و هر كس خواهد پس ايمان آورد، و هر كس خواهد پس كفر ورزد. »در حقيقت ما براى ستمكاران آتشى آماده كردهايم كه سراپردهاش آنان را فرا گرفته است؛ و اگر تقاضاى آب كنند، آبى داده شوند، كه همچون روغن (يا فلز) گداخته است در حالى كه صورتها را بريان مىكند. بد نوشيدنى، و بد تكيهگاهى است!
'Inna Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti 'Innā Lā Nuđī`u 'Ajra Man 'Aĥsana `Amalāan
30در واقع كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى] شايسته انجام دادند، به درستى كه ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده تباه نخواهيم كرد.
'Ūlā'ika Lahum Jannātu `Adnin Tajrī Min Taĥtihimu Al-'Anhāru Yuĥallawna Fīhā Min 'Asāwira Min Dhahabin Wa Yalbasūna Thiyābāan Khuđrāan Min Sundusin Wa 'Istabraqin Muttaki'īna Fīhā `Alá Al-'Arā'iki Ni`ma Ath-Thawābu Wa Ĥasunat Murtafaqāan
31آنان برايشان بوستانهايى (از بهشت ويژه) ماندگار است، كه نهرها از زير (درختان) شان روان است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مىشوند؛ و لباسهايى سبز، از حرير نازك و ضخيم، مىپوشند، در حالى كه در آنجا بر تختها تكيه كردهاند؛ خوب پاداشى و نيكو تكيهگاهى است!
Wa Ađrib Lahum Mathalāan Rajulayni Ja`alnā Li'ĥadihimā Jannatayni Min 'A`nābin Wa Ĥafafnāhumā Binakhlin Wa Ja`alnā Baynahumā Zar`āan
32و (اى پيامبر) براى آنان مثلى بزن: دو مردى كه براى يكى از آنها، دو بوستان از (انواع) انگورها قرار داديم، و گرداگرد آن دو (بوستان) را با درخت خرما [پوشانديم،] و در بين آن دو (بوستان) كشتزارى قرار داديم؛
Kiltā Al-Jannatayni 'Ātat 'Ukulahā Wa Lam Tažlim Minhu Shay'āan Wa Fajjarnā Khilālahumā Naharāan
33هر دو بوستان، ميوههايش را (به بار) آورد، و چيزى از آن نكاست، و ميان آن دو (بوستان) نهرى شكافتيم؛
Wa Kāna Lahu Thamarun Faqāla Lişāĥibihi Wa Huwa Yuĥāwiruhu 'Anā 'Aktharu Minka Mālāan Wa 'A`azzu Nafarāan
34و براى آن (صاحب باغ) فايدهاى بود، و به همراهش- در حالى كه او با وى گفتمان داشت- (چنين) گفت:« من از نظر ثروت از تو بيشتر [دارم،] و از جهت نفرات شكست ناپذيرترم. »
Wa Dakhala Jannatahu Wa Huwa Žālimun Linafsihi Qāla Mā 'Ažunnu 'An Tabīda Hadhihi 'Abadāan
35و در حالى كه او نسبت به خويشتن ستمكار بود، داخل بوستانش شد، [و] گفت:« گمان نمىكنم كه هرگز اين (بوستان) نابود شود؛
Wa Mā 'Ažunnu As-Sā`ata Qā'imatan Wa La'in Rudidtu 'Ilá Rabbī La'ajidanna Khayrāan Minhā Munqalabāan
36و گمان نمىكنم ساعت (رستاخيز) برپا گردد؛ و اگر به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، قطعا بازگشتگاهى بهتر از اين (بوستان) خواهم يافت. »
Qāla Lahu Şāĥibuhu Wa Huwa Yuĥāwiruhu 'Akafarta Bial-Ladhī Khalaqaka Min Turābin Thumma Min Nuţfatin Thumma Sawwāka Rajulāan
37همراهش- در حالى كه او با وى گفتمان داشت- به او گفت:« آيا به كسى كفر مىورزى، كه تو را از خاك، سپس از آب اندك سيال آفريد، سپس تو را (به صورت) مردى، مرتب آراست.
Lakinnā Huwa Allāhu Rabbī Wa Lā 'Ushriku Birabbī 'Aĥadāan
38ولى من (مىگويم:) كه خدا پروردگار من است؛ و هيچ كس را شريك پروردگارم قرار نمىدهم.
Wa Lawlā 'Idh Dakhalta Jannataka Qulta Mā Shā'a Allāhu Lā Qūwata 'Illā Billāhi 'In Tarani 'Anā 'Aqalla Minka Mālāan Wa Waladāan
39و چرا هنگامى كه داخل بوستانت شدى، نگفتى: (اين) چيزى است كه خدا خواسته است؟! هيچ نيرويى جز از جانب خدا نيست. اگر مىبينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم،
Fa`asá Rabbī 'An Yu'utiyanī Khayrāan Min Jannatika Wa Yursila `Alayhā Ĥusbānāan Mina As-Samā'i Fatuşbiĥa Şa`īdāan Zalaqāan
40پس اميد است كه پروردگارم بهتر از بوستان تو [به من] بدهد؛ و (صاعقهاى) حساب شده از آسمان بر آن (بوستان) بفرستد، پس زمينى بىگياه و لغزنده گردد؛
'Aw Yuşbiĥa Mā'uuhā Ghawrāan Falan Tastaţī`a Lahu Ţalabāan
41و يا آبش (در زمين) فرو رود، و نتوانى آن را طلب كنى. »
Wa 'Uĥīţa Bithamarihi Fa'aşbaĥa Yuqallibu Kaffayhi `Alá Mā 'Anfaqa Fīhā Wa Hiya Khāwiyatun `Alá `Urūshihā Wa Yaqūlu Yā Laytanī Lam 'Ushrik Birabbī 'Aĥadāan
42و ميوه او (با عذابى نابود كننده) احاطه شد؛ و به خاطر آنچه در مورد آن (بوستان) هزينه كرده بود، دو كف (دست) ش را مىگردانيد (و از پشيمانى به هم مىماليد.)- در حالى كه آن (بوستان) بر داربستهايش فرو ريخته بود- و مىگفت:« اى كاش من هيچ كس را شريك پروردگارم قرار نداده بودم! »
Wa Lam Takun Lahu Fi'atun Yanşurūnahu Min Dūni Allāhi Wa Mā Kāna Muntaşirāan
43و جز خدا، براى او هيچ گروهى نبود كه ياريش كنند، و يارى كننده (خويش و انتقام گيرنده) نبود.
Hunālika Al-Walāyatu Lillāh Al-Ĥaqqi Huwa Khayrun Thawābāan Wa Khayrun `Uqbāan
44در آنجا فرمانروايى براى خداى حق ثابت شد. او از نظر پاداش دادن بهتر، و از نظر فرجام نيكوتر است.
Wa Ađrib Lahum Mathala Al-Ĥayāati Ad-Dunyā Kamā'in 'Anzalnāhu Mina As-Samā'i Fākhtalaţa Bihi Nabātu Al-'Arđi Fa'aşbaĥa Hashīmāan Tadhrūhu Ar-Riyāĥu Wa Kāna Allāhu `Alá Kulli Shay'in Muqtadirāan
45و (اى پيامبر) براى شان زندگى پست (دنيا) را مثال بزن كه مانند آبى است، كه از آسمان فرو مىفرستيم؛ و به آن گياهان زمين آميخته شود، و (لى چنان) خشك گردد كه بادها پراكندهاش كنند، و خدا بر هر چيزى تواناست.
Al-Mālu Wa Al-Banūna Zīnatu Al-Ĥayāati Ad-Dunyā Wa Al-Bāqiyātu Aş-Şāliĥātu Khayrun `Inda Rabbika Thawābāan Wa Khayrun 'Amalāan
46ثروت و پسران، زيور زندگى پست (دنيا) ست؛ و (كارهاى) ماندگار شايسته نزد پروردگارت از نظر پاداش بهتر و اميدبخشتر است.
Wa Yawma Nusayyiru Al-Jibāla Wa Tará Al-'Arđa Bārizatan Wa Ĥasharnāhum Falam Nughādir Minhum 'Aĥadāan
47و (ياد كن) روزى را كه كوهها را روان مىگردانيم؛ و زمين را آشكارا (و مسطح) مىبينى؛ و آن (مردم) ان را گردآورى مىكنيم، و هيچ يك از ايشان را فروگذار نمىكنيم.
Wa `Uriđū `Alá Rabbika Şaffāan Laqad Ji'tumūnā Kamā Khalaqnākum 'Awwala Marratin Bal Za`amtum 'Allan Naj`ala Lakum Maw`idāan
48و بر پروردگارت عرضه مىشوند، در حالى كه صف كشيدهاند؛ (و به آنان گفته مىشود:) بيقين همانگونه كه نخستين بار شما را آفريديم، نزد ما آمديد؛ بلكه پنداشتيد كه (هرگز) براى شما وعدهگاهى قرار نخواهيم داد.
Wa Wuđi`a Al-Kitābu Fatará Al-Mujrimīna Mushfiqīna Mimmā Fīhi Wa Yaqūlūna Yā Waylatanā Māli Hādhā Al-Kitābi Lā Yughādiru Şaghīratan Wa Lā Kabīratan 'Illā 'Aĥşāhā Wa Wajadū Mā `Amilū Ĥāđirāan Wa Lā Yažlimu Rabbuka 'Aĥadāan
49و نامه (اعمال) نهاده مىشود، پس خلافكاران را مىبينى در حالى كه از آنچه در آن است، بيمناكند؛ و مىگويند:« اى واى بر ما! اين چه نامهاى است كه هيچ (عمل) كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! »و آنچه را انجام دادهاند، حاضر مىيابند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند.
Wa 'Idh Qulnā Lilmalā'ikati Asjudū Li'dama Fasajadū 'Illā 'Iblīsa Kāna Mina Al-Jinni Fafasaqa `An 'Amri Rabbihi 'Afatattakhidhūnahu Wa Dhurrīyatahu 'Awliyā'a Min Dūnī Wa Hum Lakum `Adūwun Bi'sa Lilžžālimīna Badalāan
50و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم:« براى آدم سجده كنيد. »پس [همگى] سجده كردند جز ابليس، كه از جن بود و از فرمان پروردگارش خارج شد. پس آيا جز من، او و نسلش را دوستان (و سرپرستان خود) مىگيريد، در حالى كه آنان دشمن شما هستند؟! و بد است براى ستمكاران جايگزينى (شيطان به جاى خدا).
Mā 'Ash/hadtuhum Khalqa As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Wa Lā Khalqa 'Anfusihim Wa Mā Kuntu Muttakhidha Al-Muđillīna `Ađudāan
51(من) آن (ابليس) ان را بر آفرينش آسمانها و زمين، و آفرينش خودشان، گواه نساختم؛ و گمراه كنندگان را دستيار (خود) نگرفتم.
Wa Yawma Yaqūlu Nādū Shurakā'iya Al-Ladhīna Za`amtum Fada`awhum Falam Yastajībū Lahum Wa Ja`alnā Baynahum Mawbiqāan
52و (ياد كن) روزى را كه (خدا) مىگويد:« كسانى را كه شريكان من مىپنداشتيد، ندا دهيد. »پس آنها را مىخوانند، و (دعوت) آنان را نمىپذيرند؛ و ميانشان هلاكتگاهى قرار داديم.
Wa Ra'á Al-Mujrimūna An-Nāra Fažannū 'Annahum Muwāqi`ūhā Wa Lam Yajidū `Anhā Maşrifāan
53و خلافكاران، آتش (دوزخ) را ببينند، و بدانند كه آنان با آن در مىآميزند؛ و از آن هيچ گريزگاهى نيابند!
Wa Laqad Şarrafnā Fī Hādhā Al-Qur'āni Lilnnāsi Min Kulli Mathalin Wa Kāna Al-'Insānu 'Akthara Shay'in Jadalāan
54و بيقين در اين قرآن، براى مردم از هر مثالى به گونههاى مختلف بيان كرديم، و [لى] انسان بيش از هر چيز، مجادلهپرداز است.
Wa Mā Mana`a An-Nāsa 'An Yu'uminū 'Idh Jā'ahumu Al-Hudá Wa Yastaghfirū Rabbahum 'Illā 'An Ta'tiyahum Sunnatu Al-'Awwalīna 'Aw Ya'tiyahumu Al-`Adhābu Qubulāan
55و (چيزى) مردم را باز نداشت از اينكه، وقتى هدايت به سراغشان آمد، ايمان آورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اينكه (گويى منتظر بودند) روش (مجازات) پيشينيان براى آنان بيايد، يا عذاب (الهى) رويارويشان فرا رسد.
Wa Mā Nursilu Al-Mursalīna 'Illā Mubashshirīna Wa Mundhirīna Wa Yujādilu Al-Ladhīna Kafarū Bil-Bāţili Liyudĥiđū Bihi Al-Ĥaqqa Wa Attakhadhū 'ĀyāTī 'Āyātī Wa Mā 'Undhirū Huzūan
56و فرستادگان (خود) را جز مژدهآور و هشدار دهنده نمىفرستيم؛ و [لى] كسانى كه كفر ورزيدند، به (سخنان) باطل مجادله مىكنند، تا به وسيله آن حق را بلغزانند؛ در حالى كه نشانههاى من و آنچه را (بدان) هشدار داده شدند، به ريشخند گرفتند!
Wa Man 'Ažlamu Mimman Dhukkira Bi'āyāti Rabbihi Fa'a`rađa `Anhā Wa Nasiya Mā Qaddamat Yadāhu 'Innā Ja`alnā `Alá Qulūbihim 'Akinnatan 'An Yafqahūhu Wa Fī 'Ādhānihim Waqrāan Wa 'In Tad`uhum 'Ilá Al-Hudá Falan Yahtadū 'Idhāan 'Abadāan
57و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه نشانههاى پروردگارش (به او) تذكر داده شده و از آن [ها] روى گرداند، و دستاورد پيشينش را فراموش كرد؟! در حقيقت ما بر دلهاى آنان پردههايى افكندهايم تا آن را به طور عميق نفهمند، و در گوشهاى آنان سنگينى (قرار داديم)؛ و اگر آنان را به سوى هدايت فراخوانى، پس در آن هنگام هرگز رهنمون نمىشوند.
Wa Rabbuka Al-Ghafūru Dhū Ar-Raĥmati Law Yu'uākhidhuhum Bimā Kasabū La`ajjala Lahumu Al-`Adhāba Bal Lahum Maw`idun Lan Yajidū Min Dūnihi Maw'ilāan
58و پروردگارت، بسيار آمرزنده [و] صاحب رحمت است؛ اگر (بر فرض) آنان را بخاطر دستاوردشان مؤاخذه مىكرد، حتما در عذاب آنان شتاب مىنمود. بلكه براى آنان وعدهگاهى است كه جز آن هيچ پناهگاهى نمىيابند.
Wa Tilka Al-Qurá 'Ahlaknāhum Lammā Žalamū Wa Ja`alnā Limahlikihim Maw`idāan
59و (مردم) آن آبادىها را هنگامى كه ستم كردند، هلاكشان نموديم؛ و براى هلاكتشان وعدهگاهى قرار داديم.
Wa 'Idh Qāla Mūsá Lifatāhu Lā 'Abraĥu Ĥattá 'Ablugha Majma`a Al-Baĥrayni 'Aw 'Amđiya Ĥuqubāan
60و (ياد كن) هنگامى را كه موسى به جوانمرد (همراه) ش گفت:« (از سفر) دست بر نمىدارم تا به محل پيوند دو دريا برسم؛ يا اينكه مدت طولانى بروم. »
Falammā Balaghā Majma`a Baynihimā Nasiyā Ĥūtahumā Fa Attakhadha Sabīlahu Fī Al-Baĥri Sarabāan
61و هنگامى كه به محل پيوند ميان دو (دريا) رسيدند، ماهىشان را فراموش كردند؛ و (ماهى) راهش را در دريا پيش گرفته [و] روانه شد.
Falammā Jāwazā Qāla Lifatāhu 'Ātinā Ghadā'anā Laqad Laqīnā Min Safarinā Hādhā Naşabāan
62و هنگامى كه (از آنجا) گذشتند، (موسى به همسفر) جوانمردش گفت:« غذايمان را براى ما بياور، كه راستى در اين سفرمان رنجى ديدهايم! »
Qāla 'Ara'ayta 'Idh 'Awaynā 'Ilá Aş-Şakhrati Fa'innī Nasītu Al-Ĥūta Wa Mā 'Ansānīhu 'Illā Ash-Shayţānu 'An 'Adhkurahu Wa Attakhadha Sabīlahu Fī Al-Baĥri `Ajabāan
63گفت:« آيا ملاحظه كردى؟ هنگامى كه به صخره پناه برديم، پس براستى من (داستان) ماهى را فراموش كردم- و جز شيطان آن را از ياد من نبرد- كه آن را به ياد (تو) آورم. و (ماهى) به طور شگفتآورى راهش را در دريا پيش گرفت! »
Qāla Dhālika Mā Kunnā Nabghi Fārtaddā `Alá 'Āthārihimā Qaşaşāan
64(موسى) گفت:« اين چيزى بود كه همواره مىجستيم! »پس جستجوكنان، به دنبال (رد پاي) شان باز گشتند.
Fawajadā `Abdāan Min `Ibādinā 'Ātaynāhu Raĥmatan Min `Indinā Wa `Allamnāhu Min Ladunnā `Ilmāan
65و بندهاى از بندگان ما را يافتند كه رحمتى از جانب خود به او داده، و دانشى از نزد خويش به او آموخته بوديم.
Qāla Lahu Mūsá Hal 'Attabi`uka `Alá 'An Tu`allimani Mimmā `Ullimta Rushdāan
66موسى به او گفت:« آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو آموزش داده شده، هدايت را [به من] بياموزى؟ »
Qāla 'Innaka Lan Tastaţī`a Ma`iya Şabrāan
67(معلم او) گفت:« در واقع تو نمىتوانى با من شكيبايى كنى!
Wa Kayfa Taşbiru `Alá Mā Lam Tuĥiţ Bihi Khubrāan
68و چگونه بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى شكيبايى كنى؟! »
Qāla Satajidunī 'In Shā'a Allāhu Şābirāan Wa Lā 'A`şī Laka 'Amrāan
69(موسى) گفت:« اگر خدا بخواهد بزودى مرا شكيبا خواهى يافت؛ و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد. »
Qāla Fa'ini Attaba`tanī Falā Tas'alnī `An Shay'in Ĥattá 'Uĥditha Laka Minhu Dhikrāan
70(معلم او) گفت:« بنابراين اگر به دنبال من مىآيى، پس هيچ چيز از من مپرس، تا يادى از آن را براى تو پديد آرم. »
Fānţalaqā Ĥattá 'Idhā Rakibā Fī As-Safīnati Kharaqahā Qāla 'Akharaqtahā Litughriqa 'Ahlahā Laqad Ji'ta Shay'āan 'Imrāan
71و [آن دو] با شتاب به راه افتادند؛ تا وقتى سوار كشتى شدند، (معلم) آن را شكافت. (موسى) گفت:« آيا آن را شكافتى تا اهلش را غرق كنى؟! راستى چيز ناپسند عجيبى (به جا) آوردى! »
Qāla 'Alam 'Aqul 'Innaka Lan Tastaţī`a Ma`iya Şabrāan
72(معلم) گفت:« آيا نگفتم در واقع تو نمىتوانى با من شكيبايى كنى؟! »
Qāla Lā Tu'uākhidhnī Bimā Nasītu Wa Lā Turhiqnī Min 'Amrī `Usrāan
73(موسى) گفت:« مرا بخاطر فراموشكاريم مؤاخذه مكن و بخاطر كارم بر من سخت مگير. »
Fānţalaqā Ĥattá 'Idhā Laqiyā Ghulāmāan Faqatalahu Qāla 'Aqatalta Nafsāan Zakīyatan Bighayri Nafsin Laqad Ji'ta Shay'āan Nukrāan
74و [باز آن دو] با شتاب به راه افتادند، تا هنگامى كه پسرى را ملاقات كردند، و (معلم،) او را كشت. (موسى) گفت:« آيا شخص پاكى را، بدون (ارتكاب قتل) كسى كشتى؟! راستى چيز ناپسندى (به جا) آوردى! »
Qāla 'Alam 'Aqul Laka 'Innaka Lan Tastaţī`a Ma`iya Şabrāan
75(معلم) گفت:« آيا به تو نگفتم كه در واقع تو نمىتوانى با من شكيبايى كنى؟! »
Qāla 'In Sa'altuka `An Shay'in Ba`dahā Falā Tuşāĥibnī Qad Balaghta Min Ladunnī `Udhrāan
76(موسى) گفت:« اگر بعد از اين، از تو درباره چيزى پرسش كردم، پس (ديگر) با من همراهى مكن؛ (چرا) كه از نزد من به عذرى رسيدهاى. »
Fānţalaqā Ĥattá 'Idhā 'Atayā 'Ahla Qaryatin Astaţ`amā 'Ahlahā Fa'abawā 'An Yuđayyifūhumā Fawajadā Fīhā Jidārāan Yurīdu 'An Yanqađđa Fa'aqāmahu Qāla Law Shi'ta Lāttakhadhta `Alayhi 'Ajrāan
77و [باز آن دو] با شتاب به راه افتادند، تا هنگامى كه به مردم آبادى رسيدند، از مردمش غذا خواستند، و [لى] از ميهمان كردن آن دو خوددارى نمودند؛ و در آن [جا] ديوارى يافتند كه مىخواست فرو ريزد، و (معلم) آن را برپا داشت. (موسى) گفت:« اگر (بر فرض) مىخواستى حتما بر اين (كار) مزدى مىگرفتى. »
Qāla Hādhā Firāqu Baynī Wa Baynika Sa'unabbi'uka Bita'wīli Mā Lam Tastaţi` `Alayhi Şabrāan
78(معلم) گفت:« اين (مرتبه، وقت) جدايى بين من و بين توست؛ بزودى به تو خبر مىدهم، از سرانجام (و اسرار) آنچه را كه بر آن نتوانستى شكيبايى كنى.
'Ammā As-Safīnatu Fakānat Limasākīna Ya`malūna Fī Al-Baĥri Fa'aradtu 'An 'A`ībahā Wa Kāna Warā'ahum Malikun Ya'khudhu Kulla Safīnatin Ghaşbāan
79اما [آن] كشتى، پس از آن بينوايانى بود، كه (با آن) در دريا كار مىكردند؛ و خواستم آن را معيوب كنم، در حالى كه آن طرف آنان سلطانى بود كه هر كشتى (سالمى) را به ستم مىگرفت.
Wa 'Ammā Al-Ghulāmu Fakāna 'Abawāhu Mu'uminayni Fakhashīnā 'An Yurhiqahumā Ţughyānāan Wa Kufrāan
80و اما [آن] پسر، پس پدر و مادرش با ايمان بودند، و هراس داشتيم كه آن دو را به طغيان و كفر وا دارد.
Fa'aradnā 'An Yubdilahumā Rabbuhumā Khayrāan Minhu Zakāatan Wa 'Aqraba Ruĥmāan
81و خواستيم كه پروردگارشان به جاى (او، فرزندى) به آن دو دهد كه از جهت پاكى بهتر و از نظر مهربانى نزديكتر از او باشد.
Wa 'Ammā Al-Jidāru Fakāna Lighulāmayni Yatīmayni Fī Al-Madīnati Wa Kāna Taĥtahu Kanzun Lahumā Wa Kāna 'Abūhumā Şāliĥāan Fa'arāda Rabbuka 'An Yablughā 'Ashuddahumā Wa Yastakhrijā Kanzahumā Raĥmatan Min Rabbika Wa Mā Fa`altuhu `An 'Amrī Dhālika Ta'wīlu Mā Lam Tasţi` `Alayhi Şabrāan
82و أما [آن] ديوار، پس از آن دو پسر يتيمى بود كه در شهر بودند، و زير آن، گنجى براى هر دو وجود داشت، و پدرشان شايسته بود؛ و پروردگار تو مىخواست كه به رشدشان برسند و گنجشان را استخراج كنند؛ در حالى كه رحمتى از جانب پروردگارت بود؛ و آن (كارها) را به فرمان خود انجام ندادم؛ اين سرانجام (و اسرار) چيزى است كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى! »
Wa Yas'alūnaka `An Dhī Al-Qarnayni Qul Sa'atlū `Alaykum Minhu Dhikrāan
83و (اى پيامبر) از تو درباره« ذو القرنين »مىپرسند، بگو:« بزودى از او براى شما يادآورىاى (در قرآن) مىخوانم (و پى مىگيرم.) »
'Innā Makkannā Lahu Fī Al-'Arđi Wa 'Ātaynāhu Min Kulli Shay'in Sababāan
84واقعا ما در زمين به او امكانات داديم و از هر چيزى وسيلهاى بدو داديم؛
Fa'atba`a Sababāan
85و وسيله (ها) را دنبال كرد؛
Ĥattá 'Idhā Balagha Maghriba Ash-Shamsi Wajadahā Taghrubu Fī `Aynin Ĥami'atin Wa Wajada `Indahā Qawmāan Qulnā Yā Dhā Al-Qarnayni 'Immā 'An Tu`adhdhiba Wa 'Immā 'An Tattakhidha Fīhim Ĥusnāan
86تا هنگامى كه به غروبگاه خورشيد رسيد، (و در تصورش) آن را يافت كه در چشمه گلآلود تيرهاى، غروب مىكند؛ و نزد آن گروهى را يافت، گفتيم:« اى ذو القرنين! يا اينكه (آنان را) عذاب مىكنى و يا اينكه ميانشان (رفتار) نيكويى در پيش مىگيرى. »
Qāla 'Ammā Man Žalama Fasawfa Nu`adhdhibuhu Thumma Yuraddu 'Ilá Rabbihi Fayu`adhdhibuhu `Adhābāan Nukrāan
87(ذو القرنين) گفت:« اما كسى كه ستم كرده است، پس در آينده او را عذاب خواهيم كرد؛ سپس به سوى پروردگارش باز گردانده مىشود، و او را با عذابى ناشناخته مجازات خواهد كرد!
Wa 'Ammā Man 'Āmana Wa `Amila Şāliĥāan Falahu Jazā'an Al-Ĥusná Wa Sanaqūlu Lahu Min 'Amrinā Yusrāan
88و اما كسى كه ايمان آورد و [كار] شايسته انجام دهد، پس براى او پاداشى نيكوتر است؛ و بزودى از فرمان خود براى او (سخنى) آسان گوييم. »
Thumma 'Atba`a Sababāan
89سپس وسيله (ها) را دنبال كرد؛
Ĥattá 'Idhā Balagha Maţli`a Ash-Shamsi Wajadahā Taţlu`u `Alá Qawmin Lam Naj`al Lahum Min Dūnihā Sitrāan
90تا به محل طلوع خورشيد رسيد؛ (و در تصورش) آن را يافت كه بر گروهى طلوع مىكند كه در برابر آن هيچ پوششى براى آنان قرار نداده بوديم.
Kadhālika Wa Qad 'Aĥaţnā Bimā Ladayhi Khubrāan
91(كار ذو القرنين) اينچنين بود، و بيقين به آنچه نزد او بود، با آگاهى احاطه داشتيم.
Thumma 'Atba`a Sababāan
92سپس وسيله (ها) را دنبال كرد؛
Ĥattá 'Idhā Balagha Bayna As-Saddayni Wajada Min Dūnihimā Qawmāan Lā Yakādūna Yafqahūna Qawlāan
93تا هنگامى كه به ميان دو سد (كوهى) رسيد، نزد آن دو گروهى را يافت، كه به فهم عميق هيچ گفتارى نزديك نبودند.
Qālū Yā Dhā Al-Qarnayni 'Inna Ya'jūja Wa Ma'jūja Mufsidūna Fī Al-'Arđi Fahal Naj`alu Laka Kharjāan `Alá 'An Taj`ala Baynanā Wa Baynahum Saddāan
94(آن گروه) گفتند:« اى ذو القرنين! در واقع يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فسادگرند، و آيا هزينهاى در اختيار تو قرار دهيم، تا اينكه بين ما و بين آنان سدى قرار دهى؟ »
Qāla Mā Makkannī Fīhi Rabbī Khayrun Fa'a`īnūnī Biqūwatin 'Aj`al Baynakum Wa Baynahum Radmāan
95(ذو القرنين) گفت:« آنچه كه پروردگارم در آن به من امكانات داده (از هزينه شما) بهتر است؛ پس مرا با نيروى (انسانى) يارى دهيد، تا ميان شما و ميان آنان سد محكمى قرار دهم؛
'Ātūnī Zubara Al-Ĥadīdi Ĥattá 'Idhā Sāwá Bayna Aş-Şadafayni Qāla Anfukhū Ĥattá 'Idhā Ja`alahu Nārāan Qāla 'Ātūnī 'Ufrigh `Alayhi Qiţrāan
96قطعات آهن برايم بياوريد. تا وقتى كه بين دو طرف (كوه) را مساوى كند. »گفت:« بدميد، تا هنگامى كه آن (قطعات آهن را همچون) آتش گرداند. »گفت:« مس گداختهاى برايم بياوريد تا بر آن (سد) بريزم. »
Famā Asţā`ū 'An Yažharūhu Wa Mā Astaţā`ū Lahu Naqbāan
97و (فسادگران) نتوانستند از آن بالا روند؛ و نتوانستند در آن سوراخى ايجاد كنند.
Qāla Hādhā Raĥmatun Min Rabbī Fa'idhā Jā'a Wa`du Rabbī Ja`alahu Dakkā'a Wa Kāna Wa`du Rabbī Ĥaqqāan
98(ذو القرنين) گفت:« اين رحمتى از جانب پروردگار من است؛ و هنگامى كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن (سد) را خرد و هموار گرداند؛ و وعده پروردگارم حق است. »
Wa Taraknā Ba`đahum Yawma'idhin Yamūju Fī Ba`đin Wa Nufikha Fī Aş-Şūri Fajama`nāhum Jam`āan
99و در آن روز برخى آنان را رها مىكنيم كه در برخى [ديگر] موج زنند، و در شيپور دميده مىشود؛ و آنان را كاملا جمع مىكنيم؛
Wa `Arađnā Jahannama Yawma'idhin Lilkāfirīna `Arđāan
100و در آن روز، جهنم را بر كافران آشكارا عرضه مىداريم؛
Al-Ladhīna Kānat 'A`yunuhum Fī Ghiţā'in `An Dhikrī Wa Kānū Lā Yastaţī`ūna Sam`āan
101(همان) كسانى كه چشمانشان در پرده (غفلت) ى از ياد من بود، و هيچگاه قدرت شنوايى نداشتند.
Afaĥasiba Al-Ladhīna Kafarū 'An Yattakhidhū `Ibādī Min Dūnī 'Awliyā'a 'Innā 'A`tadnā Jahannama Lilkāfirīna Nuzulāan
102آيا كسانى كه كفر ورزيدند، پنداشتند كه جز من، بندگانم را بعنوان سرپرستان (خود) مىگيرند؟! در حقيقت ما جهنم را براى كافران، (بعنوان جايگاه نخستين) پذيرايى آماده كردهايم!
Qul Hal Nunabbi'ukum Bil-'Akhsarīna 'A`mālāan
103بگو:« آيا شما را از زيانكارترين (مردم در) كارها، خبر دهيم؟
Al-Ladhīna Đalla Sa`yuhum Fī Al-Ĥayāati Ad-Dunyā Wa Hum Yaĥsabūna 'Annahum Yuĥsinūna Şun`āan
104(همان) كسانى كه تلاششان در زندگى پست (دنيا) گم شده؛ در حالى كه آنان مىپندارند كه ايشان كار زيركانهاى را نيكو انجام مىدهند. »
'Ūla'ika Al-Ladhīna Kafarū Bi'āyāti Rabbihim Wa Liqā'ihi Faĥabiţat 'A`māluhum Falā Nuqīmu Lahum Yawma Al-Qiyāmati Waznāan
105آنان كسانى هستند كه به نشانههاى پروردگارشان و ملاقات او كفر ورزيدند، و اعمالشان تباه شد؛ و براى شان روز رستاخيز، هيچ (ميزان و) ارزشى نمىنهيم.
Dhālika Jazā'uuhum Jahannamu Bimā Kafarū Wa Attakhadhū 'ĀyāTī 'Āyātī Wa Rusulī Huzūan
106اين (گونه) است، پاداش آنان جهنم است، بخاطر اينكه كفر ورزيدند و نشانههاى من و فرستادگانم را به ريشخند گرفتند.
'Inna Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Kānat Lahum Jannātu Al-Firdawsi Nuzulāan
107بيقين كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى] شايسته انجام دادند، بوستانهاى فردوس (نخستين) پذيرايى براى آنان است؛
Khālidīna Fīhā Lā Yabghūna `Anhā Ĥiwalāan
108در حالى كه در آن ماندگارند؛ [و] از آنجا هيچ انتقالى را طلب نمىكنند.
Qul Law Kāna Al-Baĥru Midādāan Likalimāti Rabbī Lanafida Al-Baĥru Qabla 'An Tanfada Kalimātu Rabbī Wa Law Ji'nā Bimithlihi Madadāan
109بگو:« اگر (بر فرض) دريا [ها] براى (نوشتن آفريدهها و) كلمات پروردگارم مركب شود، حتما دريا [ها] پايان مىگيرد، پيش از آنكه (آفريدهها و) كلمات پروردگارم پايان يابد؛ و اگر چه همانند آن (درياها) را به مدد (آنها) آوريم. »
Qul 'Innamā 'Anā Basharun Mithlukum Yūĥá 'Ilayya 'Annamā 'Ilahukum 'Ilahun Wāĥidun Faman Kāna Yarjū Liqā'a Rabbihi Falya`mal `Amalāan Şāliĥāan Wa Lā Yushrik Bi`ibādati Rabbihi 'Aĥadāan
110بگو:« من فقط بشرى همانند شما هستم؛ به سوى من وحى مىشود كه معبودتان معبودى يگانه است؛ و هر كس به ملاقات پروردگارش همواره اميد دارد، پس بايد كار شايستهاى انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند. »