قرآن عثمان طه

سوره سبأ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ همه ستايش‌ها ويژه خداست كه آنچه در آسمان‌ها و زمين است در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و سپاس و ستايش در آخرت ويژه اوست، و او حكيم و آگاه است.


يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ

2

[خدا] مى‌داند آنچه در زمين فرو مى‌رود و آنچه از آن بيرون مى‌آيد و آنچه از آسمان فرود مى‌آيد و آنچه در آن بالا مى‌رود؛ و او مهربان و بسيار آمرزنده است.


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَليٰ وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذٰلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ

3

و كافران گفتند: قيامت بر ما نخواهد آمد. بگو: آرى، سوگند به پروردگارم كه داناى غيب است، حتما بر شما خواهد آمد؛ در آسمان‌ها و زمين هم وزن ذره‌اى از او پوشيده نيست، و نه كوچك‌تر از آن و نه بزرگ‌تر از آن هست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت‌] است.


لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ

4

[آرى، قيامت حتما مى‌آيد] تا خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، پاداش دهد، اينانند كه براى آنان آمرزشى و رزق نيكو و ارزشمندى خواهد بود.


وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ

5

و كسانى كه در [انكار و تكذيب‌] آيات ما كوشيدند، به گمان اينكه [مى‌توانند] ما را عاجز كنند [تا از دسترس قدرت ما بيرون روند] براى آنان عذابى دردناك از سخت‌ترين عذاب‌هاست.


وَ يَرَي الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِي إِليٰ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ

6

و كسانى كه معرفت و دانش به آنان عطا شده، مى‌دانند كه آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است، و به راه خداى تواناى شكست‌ناپذير و ستوده هدايت مى‌كند.


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَليٰ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ

7

و كافران گفتند: [اى مردم!] آيا شما را به مردى دلالت كنيم كه به شما خبر [عجيبى‌] مى‌دهد، هنگامى كه [در خاك گور] به طور كامل متلاشى [و قطعه قطعه‌] شويد در آفرينشى جديد و تازه در خواهيد آمد!


أَفْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِيدِ

8

آيا [به نظر شما اين خبر دهنده‌] بر خدا دروغ بسته، يا دچار نوعى جنون است؟! [نه، چنين نيست كه مى‌پندارند] بلكه كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، در عذاب و گمراهى دورى هستند.


أَ فَلَمْ يَرَوْا إِليٰ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ

9

آيا به آنچه از آسمان و زمين پيش رو و پشت سر آنان است، ننگريستند [كه همان خدايى كه جهان هستى را آفريد بر زنده كردن مردگان تواناست؟] ما اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى‌بريم يا پاره‌هايى از آسمان را بر سرشان مى‌افكنيم؛ بى‌ترديد در اين [آفرينش‌] براى هر بنده بازگشت كننده نشانه‌اى [بر قدرت خدا] است.


وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ

10

همانا به داود از سوى خود فضلى بزرگ عطا كرديم، [و گفتيم:] اى كوه‌ها و اى پرندگان! [در تسبيح خدا] با او هم صدا شويد. و آهن را براى او نرم كرديم.


أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

11

[و به او گفتيم‌] كه زره‌هاى فراخ بساز، و حلقه‌ها [ى آن‌] را متناسب و هماهنگ اندازه‌گيرى كن. و تو و خاندان و قومت كار شايسته انجام دهيد؛ يقينا من به آنچه انجام مى‌دهيد بينايم.


وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِيرِ

12

و باد را براى سليمان [مسخر و رام كرديم‌]، كه رفتن صبح‌گاهش [به اندازه‌] يك ماه و رفتن شام گاهش [به اندازه‌] يك ماه بود؛ و چشمه مس را براى او روان ساختيم، و گروهى از جن به اذن پروردگارش نزد او كار مى‌كردند، و هر كدام از آنان از فرمان ما سرپيچى مى‌كرد از عذاب سوزان به او مى‌چشانديم.


يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ

13

[گروه جن‌] براى او هرچه مى‌خواست، مى‌ساختند از نمازخانه‌ها، و مجسمه‌ها، و ظروف بزرگى مانند حوض‌ها، و ديگ‌هايى ثابت. اى خاندان داود! به خاطر سپاس گزارى [به فرمان‌ها حق‌] عمل كنيد؛ و از بندگانم اندكى سپاس گزارند.


فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَليٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ

14

پس هنگامى كه مرگ را بر او مقرر كرديم، جنيان را از مرگش جز موريانه‌اى كه عصايش را مى‌خورد، آگاه نكرد؛ زمانى كه به روى زمين در افتاد، جنيان [كه ادعاى علم غيب داشتند] فهميدند كه اگر غيب مى‌دانستند در آن عذاب خواركننده [كه كارهاى بسيار پرزحمت و طاقت‌فرسا بود] درنگ نمى‌كردند.


لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ

15

يقينا براى قوم سبا در جاى اقامتشان نشانه‌اى [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتيم:] از رزق و روزى پروردگارتان بخوريد، و براى او سپاس گزارى كنيد، سرزمينى خوش و دلپذير [داريد]، و پروردگارى بسيار آمرزنده


فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ

16

ولى [آنان از سپاس گزارى در برابر نعمت، و از فرمان‌ها او و دعوت پيامبرشان‌] روى گرداندند، در نتيجه سيل [ويران‌گر] «عرم» را بر ضد آنان جارى كرديم [كه دو باغ آباد راست و چپ منطقه را نابود كرد]، و ما آن دو باغ پر حاصلشتان را به دو باغستانى تبديل كرديم كه داراى ميوه‌هايى تلخ و درخت شوره گز و چيزى اندك از درخت سدر بودند!!


ذٰلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ

17

اين [سيل ويران گر] را در برابر كفرشان به آنان كيفر داديم. آيا جز كفران كننده را كيفر مى‌دهيم؟


وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَي الَّتِي بارَكْنا فِيها قُريً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ

18

و ميان مردم سبا و شهرهايى كه در آن‌ها بركت نهاديم، آبادى‌هاى به هم پيوسته و نمايان قرار داديم، و سير و سفر را در [ميان‌] آنان متناسب و به اندازه مقرر داشتيم، [و گفتيم:] شب‌ها و روزها با امنيت در آنها مسافرت كنيد.


فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

19

پس [اين مغرورشدگان به رفاه و خوشى و ناسپاسان در برابر نعمت‌] گفتند: پروردگارا! ميان سفرهاى ما را دورى و فاصله انداز. [اين را درخواست كردند تا تهيدستان و پا برهنگان نتوانند در كنار آنان سفر كنند]، و [اين‌گونه آنان‌] بر خودشان ستم كردند، پس ما آنان را داستان‌هايى [براى عبرت آيندگان‌] قرار داديم و جمعشان را به شدت متلاشى و تار و مار كرديم، همانا در اين [سرگذشت‌ها] براى هر صبركننده سپاس گزارى عبرت‌هاست


وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

20

و همانا ابليس، پندارش را [كه گفته بود: نسل آدم را گمراه مى‌كنم‌] درباره آنان محقق يافت كه همه جز گروهى از مؤمنان از او پيروى كردند.


وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ

21

و ابليس را بر آنان [در اينكه فرمان‌بردارشان كند] هيچ تسلطى نبود [جز وسوسه كردن باز بودن راه وسوسه بر او هيچ سببى نداشت‌] مگر اينكه مى‌خواستيم كسانى را كه به آخرت ايمان دارند از آنان كه درباره آن در ترديدند مشخص كنيم؛ و پروردگارت بر هر چيزى نگهبان است.


قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ

22

بگو: كسانى را كه به جاى خدا [سزاوار پرستيدن‌] پنداشته‌ايد، بخوانيد [تا خواسته‌هايتان را اجابت كنند، ولى آنها هيچ خواسته‌اى را از شما اجابت نمى‌كنند؛ زيرا] در آسمان‌ها و زمين هم‌وزن ذره‌اى را مالك نيستند و آنها را در آن دو هيچ سهم و شركتى نيست، و از ميان آنها هيچ پشتيبانى براى خدا وجود ندارد.


وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّي إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

23

شفاعت در پيشگاه خدا جز براى كسانى كه به آنان اذن دهد سودى ندارد، [آن روز شفيعان و اميدواران به شفاعت مضطربانه به انتظار اذن خدا براى شفاعت هستند] تا زمانى كه با صدور اذن شفاعت دل‌هايشان آرام گيرد [در اين هنگام مجرمان به شفيعان‌] گويند: پروردگارتان چه گفت؟ مى‌گويند: حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است.


قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَليٰ هُديً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

24

[به مشركان‌] بگو: چه كسى از آسمان‌ها و زمين به شما روزى مى‌دهد؟ بگو: خدا. و بى‌ترديد ما يا شما بر هدايت يا در گمراهى آشكار هستيم.


قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ

25

بگو: شما از گناه ما بازخواست نخواهيد شد، و ما هم از آنچه شما انجام مى‌دهيد، بازخواست نخواهيم شد.


قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ

26

بگو: پروردگارمان ميان ما و شما را [روز قيامت‌] جمع مى‌كند، سپس ميان ما و شما به حق داورى خواهد كرد، و او داور دانايى است.


قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ كَلاَّ بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

27

بگو: كسانى را كه به عنوان شريكان به او ملحق كرده‌ايد به من نشان دهيد [تا بنگرم آيا صفاتى كه واجب است در يك معبود باشد در آنها هست؟ يقينا] اين چنين [صفاتى در آنها] نيست، بلكه فقط خدا تواناى شكست‌ناپذير و حكيم است.


وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ

28

و ما تو را براى همه مردم جز مژده‌رسان و بيم دهنده نفرستاديم، ولى بيشتر مردم [به اين واقعيت‌] معرفت و آگاهى ندارند.


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

29

و [از روى مسخره‌] مى‌گويند: اگر راستگوييد اين وعده [قيامت و عذاب‌] كى خواهد بود؟


قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ

30

بگو: وعده‌گاه شما روزى است كه نه ساعتى از آن تأخير مى‌كنيد و نه بر آن پيشى مى‌گيريد.


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهٰذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَريٰ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ

31

و كافران گفتند: ما به اين قرآن و كتاب‌هايى كه پيش از آن بوده است، هرگز ايمان نمى‌آوريم. و اگر ستمكاران را زمانى كه در پيشگاه پروردگارشان [براى محاكمه‌] بازداشت شده‌اند، ببينى در حالى كه هر كدام گناه و بدبختى خود را بر عهده ديگرى مى‌اندازد [امر عجيبى مى‌بينى‌] مستضعفان به مستكبران مى‌گويند: اگر شما سر راه ما نبوديد يقينا ما مؤمن بوديم.


قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُديٰ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ

32

مستكبران به آنان مى‌گويند: آيا ما شما را از هدايت الهى بعد از آنكه به شما رسيد باز داشتيم؟ [نه، باور نداريم‌] بلكه شما خودتان مجرم بوديد.


وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ

33

مستضعفان به مستكبران مى‌گويند: بلكه نيرنگ‌هاى [پى‌گير شما در] شب و روز كه به ما فرمان مى‌داديد به خدا كافر شويم و همتايانى براى او قرار دهيم [ما را گمراه كرد]. و هنگامى كه عذاب را ببينند، اظهار پشيمانى كنند [شايد نجات يابند]. و ما در گردن كافران غل و زنجير مى‌نهيم؛ آيا جز آنچه را انجام مى‌دادند جزا داده مى‌شوند.


وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ

34

در هيچ شهرى هيچ بيم‌دهنده‌اى نفرستاديم مگر آنكه خوش گذرانان مغرور و سرمست آنان گفتند: ما به آنچه شما را به آن فرستاده‌اند، كافريم!


وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

35

و گفتند: اموال و فرزندان ما از شما بيشتر است و [اين دليل توجه ويژه خدا به ماست؛ بنابراين اگر عذابى هم باشد] ما را عذاب نخواهند كرد.


قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ

36

بگو: يقينا پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مى‌دهد يا تنگ مى‌گيرد، ولى بيشتر مردم [نسبت به مصلحت خدا] معرفت و آگاهى ندارند.


وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفيٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ

37

و اموال و فرزندانتان چيزهايى نيستند كه شما را نزد ما مقرب كنند مگر آنان كه ايمان آورده و كار شايسته انجام داده‌اند [كه به سبب ايمان و كار شايسته مقرب ما هستند]؛ پس اينانند كه براى آنان در برابر آنچه انجام داده‌اند، پاداش مضاعف است، و آنان در غرفه‌ها [ى بهشتى از هر گزند و آسيبى‌] آسوده خاطرند.


وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ

38

و كسانى كه همواره در [انكار و ابطال‌] آيات ما مى‌كوشند، به گمان اينكه مى‌توانند ما را عاجز كنند [تا از دسترس قدرت ما بيرون روند]، اينان احضار شدگان در عذاب خواهند بود.


قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

39

بگو: يقينا پروردگارم روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مى‌دهد و يا تنگ مى‌گيرد، و هرچه را انفاق مى‌كنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مى‌كند؛ و او بهترين روزى دهندگان است.


وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هٰؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ

40

و [ياد كن‌] روزى را كه [خدا] همه آنان را محشور مى‌كند، آن گاه به فرشتگان مى‌گويد: آيا اينان شما را مى‌پرستيدند؟


قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ

41

مى‌گويند: تو منزهى [از اينكه در پرستيده شدن شريك و همتا داشته باشى‌]، تو سرپرست و يار مايى نه آنان، [آنان ما را نمى‌پرستيدند] بلكه جنيان را مى‌پرستيدند [و] بيشترشان به آنها ايمان نداشتند.


فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ

42

امروز براى يكديگر مالك سود و زيانى نيستيد، و به آنان كه ستم كردند مى‌گوييم: عذاب آتشى را كه انكار مى‌كرديد، بچشيد.


وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هٰذا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هٰذا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَريً وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

43

و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، مى‌گويند: اين نيست مگر مردى كه مى‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى‌پرستيدند، باز دارد. و مى‌گويند: اين قرآن جز دروغى ساختگى نيست. و كافران درباره حق، هنگامى كه به سويشان آمد گفتند: اين جز جادويى آشكار نيست!!


وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ

44

و [اين در حالى است كه‌] هيچ كتابى به آنان نداده‌ايم كه آن را بخوانند [تا به تكيه بر آن قرآن را دروغى ساختگى بدانند]، و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم تا [با اعتماد به گفتار او] نبوت تو را انكار كنند،


وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ

45

و كسانى كه پيش از اينان بودند [آيات ما و پيامبران را] تكذيب كردند، و اينان به يك دهم قدرت و ثروتى كه به آنان داده بوديم، نرسيده‌اند، پس پيامبرانم را تكذيب كردند [در نتيجه هلاكشان كرديم‌]؛ پس [بنگر] عذاب من چگونه بود؟


قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنيٰ وَ فُراديٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ

46

بگو: من شما را فقط به يك حقيقت اندرز مى‌دهم [و آن‌] اينكه: دو تا دو تا و يك يك براى خدا قيام كنيد، سپس درباره رفيقتان [محمد كه عمرى با پاكى، امانت، صدق و درستى در ميان شما زندگى كرده است‌] بينديشيد كه هيچ گونه جنونى ندارد، او براى شما از عذاب سختى كه پيش روست، جز بيم دهنده‌اى نيست.


قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

47

بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش براى خودتان، پاداش من فقط بر عهده خداست، و او بر همه چيز گواه است.


قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ

48

بگو: همانا پروردگارم كه داناى غيب است، حق را [بر قلوب پيامبرانش‌] القا مى‌كند.


قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ

49

بگو: حق آمد و باطل [كه آن را به جاى خدا مى‌پرستيد] نه مى‌تواند چيزى را به وجود آورد، و نه مى‌تواند [چيزى كه از بين رفته‌] برگرداند.


قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَليٰ نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ

50

بگو: اگر من گمراه شده باشم، فقط به زيان خود گمراه شده‌ام، و اگر هدايت شده باشم به سبب آن است كه پروردگارم به من وحى مى‌كند؛ زيرا او شنوا و نزديك است.


وَ لَوْ تَريٰ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ

51

و اگر ببينى [مشركان‌] زمانى كه [با ظهور قيامت‌] ترسان و وحشت‌زده مى‌شوند [امر عجيبى مى‌بينى‌] و [آن اينكه براى آنان‌] توانايى [گريز از عذاب‌] نيست، و از جايى نزديك [كه موقف قيامت است‌] بازداشت مى‌شوند.


وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّي لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ

52

و [در آن موقعيت بسيار سخت‌] مى‌گويند: به حق ايمان آورديم. كجا و چگونه مى‌توانند از فاصله بسيار دور [كه فاصله قيامت تا دنياست‌] به آن ايمان دسترسى پيدا كنند! [زيرا آخرت جاى تكليف نيست و دنيايى كه جاى تكليف است براى هميشه از دستشان رفته است.]


وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ

53

[اينان‌] پيش از اين [كه در دنيا مى‌زيستند] به حق كافر شدند، و ناآگاهانه و دور از معرفت و علم [درباره حق به عنوان اينكه شعر، جادو، افسانه خرافى و دورغ ساختگى است‌] سخن پراكنى مى‌كردند.


وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ

54

و [در نتيجه‌] ميان آنان و همه خواسته‌هايشان [به وسيله مرگ‌] جدايى انداخته شد، همان گونه كه پيش از اين با هم‌كيشانشان رفتار شد؛ زيرا آنان همواره [نسبت به حق‌] در ترديدى سخت بودند.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان