قرآن عثمان طه

سوره ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

1

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ ص، سوگند به قرآنى كه داراى ذكر است (كه اين كتاب، معجزه الهى است).


بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ

2

ولى كافران گرفتار غرور اختلافند!


كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ

3

چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنها هلاك كرديم؛ و به هنگام نزول عذاب فرياد مى‌زدند (و كمك مى‌خواستند) ولى وقت نجات گذشته بود!


وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هٰذا ساحِرٌ كَذَّابٌ

4

آنها تعجب كردند كه پيامبر بيم‌دهنده‌اى از ميان آنان به سويشان آمده؛ و كافران گفتند: اين ساحر بسيار دروغگويى است!


أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عُجابٌ

5

آيا او بجاى اينهمه خدايان، خداى واحدى قرار داده؟! اين براستى چيز عجيبى است!»


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَليٰ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ يُرادُ

6

سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواسته‌اند (شما را گمراه كنند)!


ما سَمِعْنا بِهٰذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هٰذا إِلَّا اخْتِلاقٌ

7

ما هرگز چنين چيزى در آيين ديگرى نشنيده‌ايم؛ اين تنها يك آئين ساختگى است!


أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ

8

آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او [محمد] نازل شده؟!» آنها در حقيقت در اصل وحى من ترديد دارند، بلكه آنان هنوز عذاب الهى را نچشيده‌اند (كه اين چنين گستاخانه سخن مى‌گويند)!


أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

9

مگر خزاين رحمت پروردگار توانا و بخشنده‌ات نزد آنهاست (تا به هر كس ميل دارند بدهند)؟!


أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ

10

يا اينكه مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنين است) با هر وسيله ممكن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحى را بر قلب پاك محمد بگيرند)!


جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ

11

(آرى) اينها لشكر كوچك شكست‌خورده‌اى از احزابند!


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ

12

پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند!


وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ

13

و (نيز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأيكه [قوم شعيب‌]، اينها احزابى بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند)!


إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ

14

هر يك (از اين گروه‌ها) رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق يافت!


وَ ما يَنْظُرُ هٰؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ

15

اينها (با اين اعمالشان) جز يك صيحه آسمانى را انتظار نمى‌كشند كه هيچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد (و همگى را نابود مى‌سازد)!


وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ

16

آنها (از روى خيره‌سرى) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!»


اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ

17

در برابر آنچه مى‌گويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسيار توبه‌كننده بود!


إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ

18

ما كوه‌ها را مسخر او ساختيم كه هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح مى‌گفتند!


وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ

19

پرندگان را نيز دسته جمعى مسخر او كرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند)؛ و همه اينها بازگشت‌كننده به سوى او بودند!


وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ

20

و حكومت او را استحكام بخشيديم، (هم) دانش به او داديم و (هم) داورى عادلانه!


وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ

21

آيا داستان شاكيان هنگامى كه از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسيده است؟!


إِذْ دَخَلُوا عَليٰ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغيٰ بَعْضُنا عَليٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِليٰ سَواءِ الصِّراطِ

22

در آن هنگام كه (بى‌مقدمه) بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد؛ گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده؛ اكنون در ميان ما بحق داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن!


إِنَّ هٰذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ

23

اين برادر من است؛ و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم اما او اصرار مى‌كند كه: اين يكى را هم به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه كرده است!»


قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِليٰ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ

24

(داوود) گفت: «مسلما او با درخواست يك ميش تو براى افزودن آن به ميشهايش، بر تو ستم نموده؛ و بسيارى از شريكان (و دوستان) به يكديگر ستم مى‌كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند؛ اما عده آنان كم است!» داوود دانست كه ما او را (با اين ماجرا) آزموده‌ايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد.


فَغَفَرْنا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

25

ما اين عمل را بر او بخشيديم؛ و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نيكوست!


يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَويٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ

26

اى داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داورى كن، و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند!


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

27

ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش (دوزخ)!


أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ

28

آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند همچون مفسدان در زمين قرار مى‌دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟!


كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ

29

اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كرده‌ايم تا در آيات آن تدبر كنند و خردمندان متذكر شوند!


وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

30

ما سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مى‌كرد (و به ياد او بود)!


إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ

31

به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند،


فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ

32

گفت: «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مى‌خواهم از آنها در جهاد استفاده كنم»، او هم چنان به آنها نگاه مى‌كرد) تا از ديدگانش پنهان شدند.


رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ

33

(آنها به قدرى جالب بودند كه گفت:) بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد! و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد (و آنها را نوازش داد).


وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَليٰ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ

34

ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه كرد.


قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

35

گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشنده‌اى!


فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ

36

پس ما باد را مسخر او ساختيم تا به فرمانش بنرمى حركت كند و به هر جا او مى‌خواهد برود!


وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ

37

و شياطين را مسخر او كرديم، هر بنا و غواصى از آنها را!


وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ

38

و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم،


هٰذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ

39

(و به او گفتيم:) اين عطاى ما است، به هر كس مى‌خواهى (و صلاح مى‌بينى) ببخش، و از هر كس مى‌خواهى امساك كن، و حسابى بر تو نيست (تو امين هستى)!


وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

40

و براى او [سليمان‌] نزد ما مقامى ارجمند و سرانجامى نيكوست!


وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ

41

و به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است.


ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هٰذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ

42

(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بكوب! اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است!


وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ

43

و خانواده‌اش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكرى براى انديشمندان.


وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

44

(و به او گفتيم:) بسته‌اى از ساقه‌هاى گندم (يا مانند آن) را برگير و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشكن! ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت‌كننده (به سوى خدا) بود!


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ

45

و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها (ى نيرومند) و چشمها (ى بينا)!


إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ

46

ما آنها را با خلوص ويژه‌اى خالص كرديم، و آن يادآورى سراى آخرت بود!


وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ

47

و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند!


وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ

48

و به خاطر بياور «اسماعيل» و «اليسع» و «ذا الكفل» را كه همه از نيكان بودند!


هٰذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ

49

اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است:


جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ

50

باغهاى جاويدان بهشتى كه درهايش به روى آنان گشوده است،


مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ

51

در حالى كه در آن بر تختها تكيه كرده‌اند و ميوه‌هاى بسيار و نوشيدنيها در اختيار آنان است!


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ

52

و نزد آنان همسرانى است كه تنها چشم به شوهرانشان دوخته‌اند، و همسن و سالند!


هٰذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ

53

اين همان است كه براى روز حساب به شما وعده داده مى‌شود (وعده‌اى تخلف ناپذير)!


إِنَّ هٰذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ

54

اين روزى ما است كه هرگز آن را پايانى نيست!


هٰذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ

55

اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است:


جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ

56

دوزخ، كه در آن وارد مى‌شوند؛ و چه بستر بدى است!


هٰذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ

57

اين نوشابه «حميم» و «غساق» است [دو مايع سوزان و تيره رنگ‌] كه بايد از آن بچشند!


وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ

58

و جز اينها كيفرهاى ديگرى همانند آن دارند!


هٰذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ

59

(به آنان گفته مى‌شود:) اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مى‌شوند (اينها همان سران گمراهيند)؛ خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت!


قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ

60

آنها (به رؤساى خود) مى‌گويند: «بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براى ما فراهم ساختيد! چه بد قرارگاهى است اينجا!»


قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ

61

(سپس) مى‌گويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بيفزا!»


وَ قالُوا ما لَنا لا نَريٰ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ

62

آنها مى‌گويند: «چرا مردانى را كه ما از اشرار مى‌شمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نمى‌بينيم؟!


أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ

63

آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازه‌اى حقيرند كه) چشمها آنها را نمى‌بيند؟!


إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ

64

اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان!


قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

65

بگو: «من تنها يك بيم‌دهنده‌ام؛ و هيچ معبودى جز خداوند يگانه قهار نيست!


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

66

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفار!»


قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ

67

بگو: «اين خبرى بزرگ است،


أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ

68

كه شما از آن روى‌گردانيد!


ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْليٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ

69

من از ملأ اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامى كه (درباره آفرينش آدم) مخاصمه مى‌كردند خبر ندارم!


إِنْ يُوحيٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ

70

تنها چيزى كه به من وحى مى‌شود اين است كه من انذاركننده آشكارى هستم!»


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ

71

و به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مى‌آفرينم!


فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

72

هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى او به سجده افتيد!»


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

73

در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند،


إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ

74

جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود!


قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ

75

گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبر كردى يا از برترينها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)»


قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ

76

گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گل!»


قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

77

فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو، كه تو رانده درگاه منى!


وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ

78

و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود!


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

79

گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مى‌شوند مهلت ده!»


قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

80

فرمود: «تو از مهلت داده‌شدگانى،


إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

81

ولى تا روز و زمان معين!»


قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

82

گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد،


إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

83

مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!»


قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ

84

فرمود: «به حق سوگند، و حق مى‌گويم،


لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ

85

كه جهنم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پيروى كند، پر خواهم كرد!»


قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

86

(اى پيامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوت هيچ پاداشى از شما نمى‌طلبم، و من از متكلفين نيستم! (سخنانم روشن و همراه با دليل است!)»


إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ

87

اين (قرآن) تذكرى براى همه جهانيان است؛


وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

88

و خبر آن را بعد از مدتى مى‌شنويد!


قاری
ترجمه گویا
انصاریان