سوره ص
Bismi Allāhi Ar-Raĥmani Ar-Raĥīmi Şād Wa Al-Qur'āni Dhī Adh-Dhikri
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ ص، سوگند به قرآن كه مشتمل بر ذكر [حقايق، معارف، مطالب اخلاقى و اجتماعى و احكام حلال و حرام] است.
Bali Al-Ladhīna Kafarū Fī `Izzatin Wa Shiqāqin
2[اينكه قرآن را نمىپذيرند، براى اين نيست كه زمينهاى براى پذيرش آن وجود ندارد] بلكه كافران [غرق] در تكبر [و سركشى و عداوت] و دشمنىاند.
Kam 'Ahlaknā Min Qablihim Min Qarnin Fanādawā Walāta Ĥīna Manāşin
3چه بسيار اقوامى كه پيش از آنان هلاك كرديم كه [وقت نزول عذاب] فرياد كمك خواهى سر دادند، در حالى كه وقت گريز و يافتن پناهگاه نبود؛
Wa `Ajibū 'An Jā'ahum Mundhirun Minhum Wa Qāla Al-Kāfirūna Hādhā Sāĥirun Kadhdhābun
4و از اينكه بيم دهندهاى از جنس خودشان به سوى آنان آمده است تعجب كردند، و كافران گفتند: اين جادوگرى بسيار دروغگوست.
Aja`ala Al-'Ālihata 'Ilahāan Wāĥidāan 'Inna Hādhā Lashay'un `Ujābun
5آيا [محمد] معبودان [گوناگون] را معبودى يگانه قرار داده است؟ به راستى [كه منحصر كردن معبودان در يك معبود] چيزى بسيار شگفت است.
Wa Anţalaqa Al-Mala'u Minhum 'Ani Amshū Wa Aşbirū `Alá 'Ālihatikum 'Inna Hādhā Lashay'un Yurādu
6سران و اشرافشان روان شدند [و فرياد برداشتند] كه: برويد و بر پرستش معبودانتان ايستادگى كنيد كه [از دعوتش به سوى معبود يگانه] اين [رياست و آقايى بر ما مردم] اراده شده است.
Mā Sami`nā Bihadhā Fī Al-Millati Al-'Ākhirati 'In Hādhā 'Illā Akhtilāqun
7ما اين [پرستش معبود يگانه] را در آخرين آيين [كه پدرانمان بر آن بودند] نشنيدهايم؛ اين جز دروغى ساخته شده نيست.
A'uunzila `Alayhi Adh-Dhikru Min Bayninā Bal Hum Fī Shakkin Min Dhikrī Bal Lammā Yadhūqū `Adhābi
8آيا از ميان ما [كه داراى ثروت فراوان و مقام و قدرتيم] قرآن، فقط بر او [كه فقيرى يتيم بيش نيست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغى ساخته شده نيست] بلكه اينان درباره قرآن من در شك هستند، بلكه هنوز عذاب را نچشيدهاند [تا از بيمارى شك درآيند و به حقانيت آن اقرار كنند و زبان از گستاخى و جسارت ببندند.]
'Am `Indahum Khazā'inu Raĥmati Rabbika Al-`Azīzi Al-Wahhābi
9مگر خزانههاى رحمت پروردگار تواناى شكستناپذير و بخشندهات نزد آنان است [كه منصب نبوت را به هر كس كه دلشان خواست ببخشند؟]
'Am Lahum Mulku As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Wa Mā Baynahumā Falyartaqū Fī Al-'Asbābi
10يا مگر مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، در اختيار آنان است؟ [اگر چنين است] پس [بيايند] از نردبانها [ى رساننده به اين مالكيت و فرمانروايى] بالا روند [و امور را به دست گيرند و مانع نزول وحى بر محمد شوند و خود به هر كس كه بخواهند وحى كنند.]
Jundun Mā Hunālika Mahzūmun Mina Al-'Aĥzābi
11اينان لشكرى ناچيز و اندك [از احزاب كفر و شرك] اند كه در آنجا [كه ميدان جنگ بدر است] شكست خوردنى هستند.
Kadhdhabat Qablahum Qawmu Nūĥin Wa `Ādun Wa Fir`awnu Dhū Al-'Awtādi
12پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون كه از تمام ابزار حاكميت برخوردار بودند [پيامبران را] انكار كردند؛
Wa Thamūdu Wa Qawmu Lūţin Wa 'Aşĥābu Al-'Aykati 'Ūlā'ika Al-'Aĥzābu
13و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه همان احزاب كفر و شركاند،
'In Kullun 'Illā Kadhdhaba Ar-Rusula Faĥaqqa `Iqābi
14كه هر يك از اينان پيامبران را انكار كردند، پس عقوبت [من بر آنان] محقق و ثابت شد،
Wa Mā Yanžuru Hā'uulā' 'Illā Şayĥatan Wāĥidatan Mā Lahā Min Fawāqin
15و اينان [كه تو را انكار مىكنند] جز يك فرياد مرگبار را كه هيچ تأخيرى در آن نيست، انتظار نمىكشند،
Wa Qālū Rabbanā `Ajjil Lanā Qiţţanā Qabla Yawmi Al-Ĥisābi
16و [اينان از روى مسخره] گفتند: پروردگارا! پيش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده.
Aşbir `Alá Mā Yaqūlūna Wa Adhkur `Abdanā Dāwūda Dhā Al-'Aydi 'Innahu 'Awwābun
17بر آنچه مىگويند شكيبا باش، و بنده ما داود را كه داراى نيرومندى [در دانش و حكومت] بود ياد كن. او بسيار رجوع كننده [به سوى خدا] بود.
'Innā Sakhkharnā Al-Jibāla Ma`ahu Yusabbiĥna Bil-`Ashīyi Wa Al-'Ishrāqi
18همانا ما كوهها را مسخر و رام كرديم كه با او در شبانگاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبيح مىگفتند،
Wa Aţ-Ţayra Maĥshūratan Kullun Lahu 'Awwābun
19و پرندگان را [نيز] به طور دستهجمعى [مسخر و رام كرديم كه با او تسبيح مىگفتند]، و همه رجوعكننده به سوى خدا بودند،
Wa Shadadnā Mulkahu Wa 'Ātaynāhu Al-Ĥikmata Wa Faşla Al-Khiţābi
20و حكومتش را محكم و استوار ساختيم و به او حكمت و منصب داورى عطا كرديم،
Wa Hal 'Atāka Naba'u Al-Khaşmi 'Idh Tasawwarū Al-Miĥrāba
21و آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى كه از ديوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسيده است؟
'Idh Dakhalū `Alá Dāwūda Fafazi`a Minhum Qālū Lā Takhaf Khaşmāni Baghá Ba`đunā `Alá Ba`đin Fāĥkum Baynanā Bil-Ĥaqqi Wa Lā Tushţiţ Wa Ahdinā 'Ilá Sawā'i Aş-Şirāţi
22زمانى كه [به طور ناگهانى] بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس [ما] دو گروه دادخواه و شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است؛ بنابراين ميان ما به حق داورى كن و [در داوريت] ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمايى كن.
'Inna Hādhā 'Akhī Lahu Tis`un Wa Tis`ūna Na`jatan Wa Liya Na`jatun Wāĥidatun Faqāla 'Akfilnīhā Wa `Azzanī Fī Al-Khiţābi
23اين برادر من است، نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم، گفته است: اين يكى را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت.
Qāla Laqad Žalamaka Bisu'uāli Na`jatika 'Ilá Ni`ājihi Wa 'Inna Kathīrāan Mina Al-Khulaţā'i Layabghī Ba`đuhum `Alá Ba`đin 'Illā Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Wa Qalīlun Mā Hum Wa Žanna Dāwūdu 'Annamā Fatannāhu Fāstaghfara Rabbahu Wa Kharra Rāki`āan Wa 'Anāba
24گفت: يقينا او با درخواست افزودن ميش تو به ميشهاى خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعا بسيارى از معاشران و شريكان به يكديگر ستم مىكنند، به جز كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و اينان اندكاند. و داود دانست كه ما او را [در اين حادثه] آزمودهايم، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش كرد و بىدرنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت.
Faghafarnā Lahu Dhālika Wa 'Inna Lahu `Indanā Lazulfá Wa Ĥusna Ma'ābin
25و ما او را در اين [داورى] آمرزيديم، بىترديد او نزد ما تقرب و منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد.
Yā Dāwūdu 'Innā Ja`alnāka Khalīfatan Fī Al-'Arđi Fāĥkum Bayna An-Nāsi Bil-Ĥaqqi Wa Lā Tattabi`i Al-Hawá Fayuđillaka `An Sabīli Allāhi 'Inna Al-Ladhīna Yađillūna `An Sabīli Allāhi Lahum `Adhābun Shadīdun Bimā Nasū Yawma Al-Ĥisābi
26[و گفتيم:] اى داود! همانا تو را در زمين جانشين [و نماينده خود] قرار داديم؛ پس ميان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف مىكند. بىترديد كسانى كه از راه خدا منحرف مىشوند، چون روز حساب را فراموش كردهاند، عذابى سخت دارند.
Wa Mā Khalaqnā As-Samā'a Wa Al-'Arđa Wa Mā Baynahumā Bāţilāan Dhālika Žannu Al-Ladhīna Kafarū Fawaylun Lilladhīna Kafarū Mina An-Nāri
27و ما آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست، بيهوده نيافريدهايم، اين پندار كافران است، پس واى بر آنان كه كافراند از آتش دوزخ.
'Am Naj`alu Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Kālmufsidīna Fī Al-'Arđi 'Am Naj`alu Al-Muttaqīna Kālfujjāri
28آيا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند مانند مفسدان در زمين قرار مىدهيم يا پرهيزكاران را چون بدكاران؟!
Kitābun 'Anzalnāhu 'Ilayka Mubārakun Liyaddabbarū 'Āyātihi Wa Liyatadhakkara 'Ūlū Al-'Albābi
29اين كتاب پربركتى است كه آن را بر تو نازل كردهايم تا آياتش را تدبر كنند و خردمندان متذكر شوند.
Wa Wahabnā Lidāwūda Sulaymāna Ni`ma Al-`Abdu 'Innahu 'Awwābun
30و سليمان را به داود بخشيديم، چه نيكو بندهاى بود به راستى او بسيار رجوع كننده [به خدا] بود.
'Idh `Uriđa `Alayhi Bil-`Ashīyi Aş-Şāfinātu Al-Jiyādu
31[ياد كن] هنگامى را كه در پايان روز اسبهاى چابك و تيزرو بر او عرضه كردند.
Faqāla 'Innī 'Aĥbabtu Ĥubba Al-Khayri `An Dhikri Rabbī Ĥattá Tawārat Bil-Ĥijābi
32پس گفت: من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم [كه نماز مستحب پايان روز است] اختيار كردم [زيرا مىخواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده كنم و همواره به آنها نظر مىكرد] تا [خورشيد] پشت پرده افق پنهان شد.
Ruddūhā `Alayya Faţafiqa Masĥāan Bis-Sūqi Wa Al-'A`nāqi
33[اسبها چنان توجه او را جلب كرده بودند كه گفت:] آنها را به من بازگردانيد. پس [براى نوازش آنها] به دست كشيدن به ساقها و گردنهاى آنها پرداخت؛
Wa Laqad Fatannā Sulaymāna Wa 'Alqaynā `Alá Kursīyihi Jasadāan Thumma 'Anāba
34و به راستى سليمان را [درباره فرزندش] آزموديم، و [آزمون اين بود كه] بر تختش جسدى [بىجان از فرزندش] افكنديم [فرزندى كه سليمان به زنده بودن او بسيار اميد داشت]، آن گاه به درگاه خدا رجوع كرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.]
Qāla Rabbi Aghfir Lī Wa Hab Lī Mulkāan Lā Yanbaghī Li'ĥadin Min Ba`dī 'Innaka 'Anta Al-Wahhābu
35گفت: پروردگارا! مرا بيامرز و حكومتى به من ببخش كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد؛ يقينا تو بسيار بخشندهاى.
Fasakhkharnā Lahu Ar-Rīĥa Tajrī Bi'amrihi Rukhā'an Ĥaythu 'Aşāba
36پس باد را براى او مسخر و رام كرديم كه به فرمان او هر جا كه مىخواست نرم و آرام روان مىشد.
Wa Ash-Shayāţīna Kulla Bannā'in Wa Ghawwāşin
37و هر بنا و غواصى از شياطين را [مسخر و رام او نموديم،]
Wa 'Ākharīna Muqarranīna Fī Al-'Aşfādi
38و ديگر شياطين را كه با غل و زنجير به هم بسته بودند [در سلطه او درآورديم تا نتوانند در حكومت او فتنه و آشوب برپا كنند.]
Hādhā `Aţā'uunā Fāmnun 'Aw 'Amsik Bighayri Ĥisābin
39[و به او گفتيم:] اين عطاى بىحساب ماست، [به هر كس خواهى] بىحساب ببخش و [از هر كس خواهى] دريغ كن.
Wa 'Inna Lahu `Indanā Lazulfá Wa Ĥusna Ma'ābin
40بىترديد او نزد ما تقرب و منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد.
Wa Adhkur `Abdanā 'Ayyūba 'Idh Nādá Rabbahu 'Annī Massanī Ash-Shayţānu Binuşbin Wa `Adhābin
41و بنده ما ايوب را ياد كن، هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان [به سبب رنج و شكنجهاى كه دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت مىكند [تا از رحمت تو دلسردم كند.]
Arkuđ Birijlika Hādhā Mughtasalun Bāridun Wa Sharābun
42[به او گفتيم:] با پايت به زمين بكوب، اين آبى است براى شسشتو، آبى سرد و آشاميدنى.
Wa Wahabnā Lahu 'Ahlahu Wa Mithlahum Ma`ahum Raĥmatan Minnā Wa Dhikrá Li'wlī Al-'Albābi
43و خانوادهاش را [كه در حادثهها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتى از سوى ما و تذكرى براى خردمندان باشد.
Wa Khudh Biyadika Đighthāan Fāđrib Bihi Wa Lā Taĥnath 'Innā Wajadnāhu Şābirāan Ni`ma Al-`Abdu 'Innahu 'Awwābun
44و [به او گفتيم: چون سوگند خوردهاى كه همسرت را براى اينكه تو را در امور معنوى ناراحت كرده بود، صد تازيانه بزنى] با دستت بستهاى تركه خشك برگير و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشكن. بىترديد ما او را شكيبا يافتيم. چه نيكو بندهاى! يقينا بسيار رجوع كننده به سوى ما بود.
Wa Adhkur `Ibādanā 'Ibrāhīma Wa 'Isĥāqa Wa Ya`qūba 'Ūlī Al-'Aydī Wa Al-'Abşāri
45و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ياد كن كه داراى قدرت و بصيرت بودند.
'Innā 'Akhlaşnāhum Bikhālişatin Dhikrá Ad-Dāri
46ما آنان را با [صفت بسيار پرارزش] ياد كردن سراى آخرت با اخلاصى ويژه خالص ساختيم.
Wa 'Innahum `Indanā Lamina Al-Muşţafayna Al-'Akhyāri
47به يقين آنان در پيشگاه ما از برگزيدگان و نيكاناند.
Wa Adhkur 'Ismā`īla Wa Al-Yasa`a Wa Dhā Al-Kifli Wa Kullun Mina Al-'Akhyāri
48و اسماعيل واليسع وذوالكفل را ياد كن و همه از نيكاناند.
Hādhā Dhikrun Wa 'Inna Lilmuttaqīna Laĥusna Ma'ābin
49اين [سرگذشتهاى سازنده] يادآورى و پند است؛ و بىترديد براى پرهيزكاران بازگشتگاه نيكويى خواهد بود.
Jannāti `Adnin Mufattaĥatan Lahumu Al-'Abwābu
50بهشتهاى جاودانهاى كه درهايش را به روى آنان گشودهاند،
Muttaki'īna Fīhā Yad`ūna Fīhā Bifākihatin Kathīratin Wa Sharābin
51در حالى كه در آنجا بر تختها تكيه مىزنند و ميوههاى فراوان و نوشيدنى مورد دلخواهشان را در آنجا مىطلبند،
Wa `Indahum Qāşirātu Aţ-Ţarfi 'Atrābun
52و نزد آنان زنانى است كه فقط به شوهرانشان عشق مىورزند، و با شوهرانشان هم سن و سالاند.
Hādhā Mā Tū`adūna Liyawmi Al-Ĥisābi
53[به آنان گويند:] اين است آنچه شما را براى روز حساب وعده مىدادند.
'Inna Hādhā Larizqunā Mā Lahu Min Nafādin
54اين بىترديد عطاى ماست كه براى آن پايانى نيست.
Hādhā Wa 'Inna Lilţţāghīna Lasharra Ma'ābin
55اين [همه براى پرهيزكاران است]، و مسلما براى سركشان، بدترين بازگشتگاه خواهد بود.
Jahannama Yaşlawnahā Fabi'sa Al-Mihādu
56دوزخ كه در آن وارد مىشوند و چه بد آرامگاهى است!
Hādhā Falyadhūqūhu Ĥamīmun Wa Ghassāqun
57اين آب جوشان و مايع چركين متعفن است كه بايد آن را بچشند،
Wa 'Ākharu Min Shaklihi 'Azwājun
58و [جز اينها] عذابهاى ديگرى مانند آن دارند.
Hādhā Fawjun Muqtaĥimun Ma`akum Lā Marĥabāan Bihim 'Innahum Şālū An-Nāri
59[چون پيشوايان كفر به دوزخ درآيند، و پيروانشان را نيز راهى دوزخ كنند ندا رسد:] اين گروهى [از پيروان شما] هستند كه با فشار و زور با شما وارد دوزخ مىشوند. [پيشوايان كفر در پاسخ ندا دهنده گويند:] خوشآمد و گشايشى بر آنان [كه پيروان ما بودند] مباد، بىترديد آنان به آتش خواهند سوخت.
Qālū Bal 'Antum Lā Marĥabāan Bikum 'Antum Qaddamtumūhu Lanā Fabi'sa Al-Qarāru
60[پيروان به پيشوايان] گويند: بلكه بر شما خوشآمد و گشايشى مباد، شما اين عذاب را از پيش براى ما فراهم كرديد، و چه بد قرارگاهى است.
Qālū Rabbanā Man Qaddama Lanā Hādhā Fazid/hu `Adhābāan Đi`fāan Fī An-Nāri
61مىگويند: پروردگارا! هر كس اين عذاب را از پيش براى ما فراهم آورده است، براى او در آتش عذابى دو چندان بيفزا.
Wa Qālū Mā Lanā Lā Nará Rijālāan Kunnā Na`udduhum Mina Al-'Ashrār
62و مىگويند: ما را چه شده كه [مردان مؤمن و شايسته] اى كه از اشرارشان مىشمرديم، نمىبينيم.
Āttakhadhnāhum Sikhrīyan 'Am Zāghat `Anhumu Al-'Abşāru
63آيا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتيم [و اكنون در بهشت جاى دارند] يا [در دوزخاند و] ديدگان ما به آنان نمىافتد؟!
'Inna Dhālika Laĥaqqun Takhāşumu 'Ahli An-Nāri
64اين گفتگو و مجادله اهل آتش حتمى و واقعشدنى است.
Qul 'Innamā 'Anā Mundhirun Wa Mā Min 'Ilahin 'Illā Al-Lahu Al-Wāĥidu Al-Qahhāru
65بگو: من فقط بيمدهندهام، و هيچ معبودى جز خداى يگانه قهار نيست.
Rabbu As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Wa Mā Baynahumā Al-`Azīzu Al-Ghaffāru
66پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده است.
Qul Huwa Naba'un `Ažīmun
67بگو: اين [قرآن من] خبرى بزرگ است،
'Antum `Anhu Mu`riđūna
68كه شما از آن روى مىگردانيد.
Mā Kāna Liya Min `Ilmin Bil-Mala'i Al-'A`lá 'Idh Yakhtaşimūna
69من از ملا اعلى هنگامى كه [درباره آفرينش آدم] مجادله مىكردند، هيچ خبرى ندارم.
'In Yūĥá 'Ilayya 'Illā 'Annamā 'Anā Nadhīrun Mubīnun
70به من وحى نمىشود جز براى اينكه بيمدهندهاى آشكارم.
'Idh Qāla Rabbuka Lilmalā'ikati 'Innī Khāliqun Basharāan Min Ţīnin
71[ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشرى از گل خواهم آفريد.
Fa'idhā Sawwaytuhu Wa Nafakhtu Fīhi Min Rūĥī Faqa`ū Lahu Sājidīna
72پس زمانى كه اندامش را درست و نيكو نمودم و از روح خود در او دميدم، براى او سجده كنيد.
Fasajada Al-Malā'ikatu Kulluhum 'Ajma`ūna
73پس فرشتگان همه با هم سجده كردند؛
'Illā 'Iblīsa Astakbara Wa Kāna Mina Al-Kāfirīna
74مگر ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران شد.
Qāla Yā 'Iblīsu Mā Mana`aka 'An Tasjuda Limā Khalaqtu Biyadayya 'Āstakbarta 'Am Kunta Mina Al-`Ālīna
75[خدا] فرمود: اى ابليس! تو را چه چيزى از سجده كردن بر آنچه كه با دستان قدرت خود آفريدم، بازداشت؟ آيا تكبر كردى يا از بلند مرتبهگانى؟
Qāla 'Anā Khayrun Minhu Khalaqtanī Min Nārin Wa Khalaqtahu Min Ţīnin
76گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گل ساختى.
Qāla Fākhruj Minhā Fa'innaka Rajīmun
77[خدا] گفت: از آن [جايگاه] بيرون رو كه بىترديد تو رانده شدهاى؛
Wa 'Inna `Alayka La`natī 'Ilá Yawmi Ad-Dīni
78و حتما لعنت من تا روز قيامت بر تو باد.
Qāla Rabbi Fa'anžirnī 'Ilá Yawmi Yub`athūna
79گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مىشوند، مهلت ده.
Qāla Fa'innaka Mina Al-Munžarīna
80[خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،
'Ilá Yawmi Al-Waqti Al-Ma`lūmi
81تا زمانى معين و معلوم.
Qāla Fabi`izzatika La'ughwiyannahum 'Ajma`īna
82گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مىكنم،
'Illā `Ibādaka Minhumu Al-Mukhlaşīna
83مگر بندگان خالص شدهات را.
Qāla Fālĥaqqu Wa Al-Ĥaqqa 'Aqūlu
84[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را مىگويم
La'amla'anna Jahannama Minka Wa Mimman Tabi`aka Minhum 'Ajma`īna
85كه: بىترديد دوزخ را از تو و آنان كه از تو پيروى كنند، از همگى پر خواهم كرد
Qul Mā 'As'alukum `Alayhi Min 'Ajrin Wa Mā 'Anā Mina Al-Mutakallifīna
86بگو: من براى ابلاغ دين هيچ پاداشى از شما نمىخواهم و از كسانى كه چيزى را از نزد خود مىسازند [و ادعاى باطل مىكنند] نيستم.
'In Huwa 'Illā Dhikrun Lil`ālamīna
87آن [قرآن را كه بر شما مىخوانم] جز مايه تذكر و پندى براى جهانيان نيست.
Wa Lata`lamunna Naba'ahu Ba`da Ĥīnin
88و بىترديد پس از مدتى خبر [صدق حقانيت و ظهور عينى آيات و وعدههاى] آن را خواهيد دانست.