سوره طه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ طه
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ طه
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقيٰ
2ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به مشقت و زحمت افتى؛
إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشيٰ
3[بلكه آن را نازل كرديم] تا براى كسى كه [از خدا] مىترسد، زمينه توجه و يادآورى باشد.
تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُليٰ
4در حالى كه به تدريج از سوى كسى نازل شده كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده است.
الرَّحْمٰنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَويٰ
5[خداى] رحمان بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره و مسلط است.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّريٰ
6آنچه در آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه زير زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست.
وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفيٰ
7و اگر سخن خود را با صداى بلند آشكار كنى [يا پنهان بدارى، براى خدا يكسان است]؛ زيرا او پنهان وپنهانتر را مىداند.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنيٰ
8خداى يكتاست كه جز او هيچ معبودى نيست، نيكوترين نامها فقط ويژه اوست.
وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسيٰ
9و آيا سرگذشت موسى به تو رسيده است؟
إِذْ رَأيٰ ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَي النَّارِ هُديً
10هنگامى كه آتشى ديد، پس به خانوادهاش گفت: درنگ كنيد؛ بىترديد من آتشى ديدم [مىروم] شايد شعلهاى از آن را برايتان بياورم يا نزد آتش [براى پيدا كردن راه] راهنمايى بيابم.
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسيٰ
11پس چون به آن آتش رسيد، ندا داده شد: اى موسى!
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً
12به يقين اين منم پروردگار تو، پس كفش خود را از پايت بيفكن؛ زيرا تو در وادى مقدس طوى هستى.
وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحيٰ
13و من تو را [به پيامبرى] برگزيدم، پس به آنچه وحى مىشود، گوش فرا دار.
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي
14همانا! من خدايم كه جز من معبودى نيست، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار.
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعيٰ
15بىترديد قيامت كه مىخواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم، آمدنى است، تا هر كس را برابر تلاش و كوششى كه مىكند، پاداش دهند.
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْديٰ
16پس مبادا آنكه از هواى نفسش پيروى كرده و [به اين سبب] به قيامت ايمان ندارد، تو را [از توجه به آن] باز دارد كه هلاك مىشوى.
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسيٰ
17و اى موسى! اين [قطعه چوب] در دست راستت چيست؟
قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَليٰ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْريٰ
18گفت: اين عصاى من است، بر آن تكيه مىزنم، و با آن برگ درختان را براى گوسفندانم فرو مىريزم و مرا در آن نيازهاى ديگرى هم هست.
قالَ أَلْقِها يا مُوسيٰ
19خدا فرمود: اى موسى! آن را بيفكن.
فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعيٰ
20پس آن را افكند، ناگهان مارى عظيم شد كه به سرعت مىشتافت.
قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُوليٰ
21خدا فرمود: آن را بگير و مترس كه بىدرنگ آن را به كيفيت اولش باز مىگردانيم.
وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِليٰ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْريٰ
22و دستت را در گريبانت كن تا بدون هيچ عيبى [چون برص و پيسى] سفيد و درخشان بيرون آيد، [آن] معجزهاى ديگر است.
لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْريٰ
23تا برخى از بزرگترين معجزات خود را به تو نشان دهيم.
اذْهَبْ إِليٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغيٰ
24به سوى فرعون برو؛ زيرا او [در برابر خدا] سركشى كرده است.
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
25گفت: پروردگارا! سينهام را [براى تحمل اين وظيفه سنگين] گشاده گردان،
وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي
26و كارم را برايم آسان ساز،
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي
27و گرهى را [كه مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشاى،
يَفْقَهُوا قَوْلِي
28[تا] سخنم را بفهمند،
وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي
29و از خانوادهام دستيارى برايم قرار ده،
هارُونَ أَخِي
30هارون، برادرم را
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي
31پشتم را به او محكم كن،
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي
32واو را در كارم شريك گردان،
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً
33تا تو را [در ميان مشركان از داشتن شريك] بسيار و فراوان تنزيه كنيم،
وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً
34وبسيار به يادت باشيم،
إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً
35بىترديد تو به ما بينايى.
قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسيٰ
36خدا فرمود: اى موسى! به يقين خواستهات به تو عطا شد.
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْريٰ
37و بىترديد يك بار ديگر هم به تو احسان كرديم.
إِذْ أَوْحَيْنا إِليٰ أُمِّكَ ما يُوحيٰ
38آن زمان كه به مادرت آنچه را كه بايد الهام مىشد، الهام كرديم؛
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَليٰ عَيْنِي
39كه او را در صندوق بگذار، پس او را به دريا بينداز تا دريا او را به ساحل اندازد، تا دشمن من و دشمن او، وى را برگيرد. و محبوبيتى از سوى خود بر تو انداختيم تا [همگان به تو علاقه و محبت ورزند و آنچه را انجام دادم براى اين بود كه] با مراقبت كامل من پرورش يابى [و ساخته شوى.]
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَليٰ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِليٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَليٰ قَدَرٍ يا مُوسيٰ
40آن گاه كه خواهرت به سوى كاخ فرعون رفت، و گفت: آيا شما را به كسى كه از اين نوزاد سرپرستى كند، راهنمايى كنم؟ پس تو را به مادرت برگردانديم تا خوشحال و شاد شود و غم و غصه نخورد، و كسى [از فرعونيان] را كشتى و ما تو را از اندوه [و نگرانى بر ارتكاب قتل آن مشرك] نجات داديم، و چنان كه بايد امتحانت نموديم، پس ساليانى در ميان اهل مدين ماندى، سپس اى موسى! بر اساس تقدير الهى [براى انتخاب شدن به مقام پيامبرى اينجا] آمدى،
وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي
41و تو را براى [اجراى اهداف] خود ساختم [و انتخاب كردم.]
اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي
42تو و برادرت با معجزات من [براى هدايت گمراهان] برويد، و درباره ذكر من [كه ابلاغ وحى است] سستى نورزيد.
اذْهَبا إِليٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغيٰ
43هر دو به سوى فرعون برويد؛ زيرا او [در برابر خدا] سركشى كرده است.
فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشيٰ
44پس گفتارى نرم گفتار به او گوييد، اميد است كه هوشيار شود و [آيين حق را بپذيرد] يا بترسد [و از سركشى باز ايستد.]
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغيٰ
45گفتند: پروردگارا! ما مىترسيم كه [پيش از دعوت كردنش به حق] با سختگيرى و شكنجه بر [ضد] ما پيشى گيرد يا بر سركشى خود بيفزايد.
قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَريٰ
46خدا فرمود: نترسيد كه من بىترديد با شما هستم [سخن او و شما را] مىشنوم و [اعمالتان را] مىبينم.
فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَليٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُديٰ
47بنابراين [بدون بيم و هراس] به سوى او برويد و بگوييد: ما دو نفر فرستاده پروردگار تو هستيم، پس بنىاسرائيل را [از قيد بندگى و بردگى خود آزاد كرده] با ما روانه كن و آنان را شكنجه مكن، به راستى ما از سوى پروردگارت معجزهاى آوردهايم؛ و درود بر كسى باد كه از هدايت [حق] پيروى كند.
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَليٰ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّيٰ
48مسلما و يقينا به ما وحى شده است كه: عذاب بر كسى است كه [آيات حق و پيامبران را] تكذيب كند و از آن رو برگرداند.
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسيٰ
49فرعون گفت: اى موسى! پروردگار شما دو نفر كيست؟
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطيٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَديٰ
50گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى، آفرينش [ويژه] او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود.
قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُوليٰ
51فرعون [به جاى دنبال كردن بحث خداشناسى، مطلب را منحرف كرد و] گفت: پس حال امتهاى پيشين چگونه است؟
قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسي
52موسى گفت: علم و دانش به [حال] آنان در كتابى [مانند لوح محفوظ] نزد پروردگار من است، كه پروردگارم [بر پايه آن در پاداش دادن و كيفر نمودن] نه اشتباه مىكند و نه از ياد مىبرد.
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّي
53همان كسى كه زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داد، و براى شما در آن [به خاطر آسان شدن رفت و آمدتان] راههايى پديد آورد، و از آسمان آبى نازل كرد، پس به وسيله آن انواعى از روييدنىهاى گوناگون بيرون آورديم.
كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهيٰ
54[خود از اين نعمت هاى فراوان] بخوريد و دامهايتان را بچرانيد، يقينا در اين امور نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براى صاحبان خرد است.
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْريٰ
55شما را از زمين آفريديم، و به آن باز مىگردانيم، و بار ديگر از آن بيرونتان مىآوريم.
وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبيٰ
56و بىترديد ما همه معجزات خود را [كه در ارتباط با نبوت موسى و هدايت مردم بود] به فرعون نشان داديم، ولى آنها را تكذيب كرد و به پذيرفتنش رضايت نداد.
قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسيٰ
57گفت: اى موسى! آيا به سوى ما آمدهاى تا ما را به وسيله جادويت از سرزمينمان بيرون كنى؟
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُويً
58قطعا ما جادويى مانند آن برايت مىآوريم، پس ميان ما و خودت در جايى هموار و صاف كه نه ما از آن تخلف كنيم و نه تو، وعدهگاهى قرار ده.
قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًي
59موسى گفت: وعدهگاه شما روز جشن است [روزى كه] همه مردم را پيش از ظهر گرد هم مىآورند.
فَتَوَلَّيٰ فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتيٰ
60پس فرعون [از مجلس مناظره با موسى] برگشت، پس نيرنگش را [كه جادوگران و ابزار جادويشان بود] گرد آورد، سپس به وعدهگاه باز آمد.
قالَ لَهُمْ مُوسيٰ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَي اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَريٰ
61موسى به فرعون و فرعونيان گفت: واى بر شما، بر خدا دروغ نبنديد [كه بتها شريك اويند واين معجزات افسون وجادو است] كه با عذابى شديد ريشه كن ونابودتان مىكند، و يقينا كسى كه دروغ بست، محروم و نوميد شد.
فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْويٰ
62پس فرعونيان ميان خود در كارشان [نسبت به موسى] نزاع و ستيز كردند و اين رازگويى را از ديگران پنهان داشتند.
قالُوا إِنْ هٰذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْليٰ
63گفتند: مسلما اين دو نفر جادوگرند، مىخواهند شما را با جادويشان از سرزمينتان بيرون كنند و آيين برتر شما را از بين ببرند.
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْليٰ
64پس حيله و نيرنگتان را گرد آوريد، آن گاه صف كشيده بياييد كه قطعا امروز كسى كامياب است كه برترى يابد.
قالُوا يا مُوسيٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقيٰ
65[ساحران] گفتند: اى موسى! يا تو [عصايت را] مىافكنى يا ما نخستين كسى باشيم كه [ابزار و وسايل جادويش را] مىافكند؟
قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعيٰ
66گفت: بلكه شما بيفكنيد. پس [چون افكندند] ناگهان ريسمانها و چوبدستىهايشان بر اثر جادويشان در خيال چنان وانمود شد كه با سرعت به راه افتادند.
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسيٰ
67پس موسى در دلش ترسى احساس كرد.
قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْليٰ
68گفتيم: مترس كه بىترديد تو برترى.
وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتيٰ
69آنچه را در دست راست دارى بيفكن تا همه ساختههايشان را ببلعد؛ يقينا آنچه را ساختهاند [واقعيت ندارد] فقط نيرنگ جادوگر است، و جادوگر هر جا درآيد، پيروز نمىشود.
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسيٰ
70[چون عصايش را انداخت و ساختههاى جادوگران را بلعيد، جادوگران از عظمت كار دريافتند كه امريست خدايى نه جادويى] پس سجدهكنان به رو درافتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.
قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقيٰ
71[فرعون] گفت: آيا پيش از آنكه به شما اذن دهم، به او ايمان آورديد؟ يقينا او بزرگ شماست كه به شما جادو آموخته است، پس بىترديد دستها و پاهايتان را يكى از راست و يكى از چپ قطع خواهم كرد، و شما را بر تنههاى درخت خرما خواهم آويخت تا كاملا بدانيد كه كدام يك از ما [من يا خداى موسى] عذابش سختتر و پايدارتر است؟!
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَليٰ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا
72گفتند: ما هرگز تو را بر دلايل روشنى كه به سوى ما آمده و بر آنكه ما را آفريد، ترجيح نمىدهيم؛ پس هر حكمى را كه مىتوانى صادر كن، تو فقط در اين زندگى دنيا مىتوانى حكم كنى.
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقيٰ
73بىترديد ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا خطاهايمان و آن جادويى كه ما را به آن واداشتى بر ما بيامرزد؛ وخدا بهتر وپايدارتر است.
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْييٰ
74مسلما كسى كه گنهكار به پيشگاه پروردگارش بيايد، دوزخ براى اوست كه در آن نه مىميرد و نه زندگى مىكند.
وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُليٰ
75و كسانى كه مؤمن بيايند در حالى كه كارهاى شايسته انجام دادهاند، براى آنان برترين درجات است.
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذٰلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّيٰ
76[و آن] بهشتهاى پايدارى است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است كه در آن جاودانهاند؛ و اين است پاداش كسانى كه خود را [با ايمان و عمل صالح از آلودگىها] پاك كردهاند.
وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِليٰ مُوسيٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشيٰ
77و همانا به موسى وحى كرديم كه: بندگانم را شبانه [از مصر] حركت بده، و براى آنان راهى خشك در دريا قرار ده كه [در آن موقعيت] نه از رسيدن فرعونيان بترسى و نه از غرق شدن بهراسى.
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ
78پس فرعون با لشكريانش آنان را دنبال كرد، و [بخشى] از دريا آنان را فروگرفت، چه فروگرفتنى!
وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَديٰ
79و فرعون، قومش را گمراه كرد و راهنمايى ننمود.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْويٰ
80اى بنىاسرائيل! به راستى شما را از دشمنتان نجات داديم، و با شما در جانب راست طور وعده گذاشتيم و ترنجبين و مرغ بريان را بر شما نازل كرديم،
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَويٰ
81[و گفتيم:] از خوردنىهاى پاكيزه [و مطبوع] كه روزى شما نموديم، بخوريد و در [مورد] آن از حدود الهى تجاوز نكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد، و كسى كه خشم من بر او فرود آيد، يقينا هلاك شده است.
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَديٰ
82و مسلما من آمرزنده كسى هستم كه توبه كرد و ايمان آورد و كار شايسته انجام داد، سپس در راه مستقيم پايدارى و استقامت ورزيد.
وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسيٰ
83اى موسى! چه چيز تو را شتابان كرد كه قبل از قوم خود [در آمدن به كوه طور] پيشى گرفتى؟
قالَ هُمْ أُولاءِ عَليٰ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضيٰ
84گفت: پروردگارا! من به سوى تو شتافتم تا خشنود شوى. آنان گروهى هستند كه اينك به دنبال من مىآيند.
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ
85[خدا] گفت: اى موسى! ما به راستى قوم تو را پس از آمدن تو امتحان كرديم و سامرى آنان را گمراه كرد.
فَرَجَعَ مُوسيٰ إِليٰ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي
86پس موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قومش بازگشت، گفت: اى قوم من! آيا پروردگارتان به شما [درباره نزول تورات] وعدهاى نيكو نداد؟ آيا زمان آن وعده بر شما طولانى آمد يا خواستيد كه خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد كه با وعده من مخالفت كرديد؟!
قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لٰكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذٰلِكَ أَلْقَي السَّامِرِيُّ
87گفتند: ما با اراده خود با وعده تو مخالفت نكرديم، بلكه ما را وادار كردند كه بارهايى سنگين از زيور و زينت اين قوم را حمل كنيم، پس آنان را [در آتش] انداختيم و به همين صورت سامرى هم [آنچه از زيور و زينت داشت] در آتش انداخت.
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هٰذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسيٰ فَنَسِيَ
88پس براى آنان مجسمه گوسالهاى كه صداى گاو داشت بيرون آورد، آن گاه [او و پيروانش] گفتند: اين معبود شما و معبود موسى است كه [موسى آن را] فراموش كرد [به اين خاطر براى طلب معبود به طور رفت.]
أَ فَلا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَ لا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً
89پس آيا درك نمىكنند [و نمىفهمند] كه [گوساله، هنگامى كه آن را مىخوانند] پاسخى به آنان نمىدهد و مالك و صاحب اختيار هيچ سود و زيانى براى آنان نيست؟!
وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي
90و به راستى هارون پيش از اين به آنان گفته بود: اى قوم من! شما به وسيله اين گوساله مورد امتحان قرار گرفتهايد، و بىترديد پروردگارتان [خداى] رحمان است، بنابراين از من [كه پيامبر او هستم] پيروى كنيد و فرمانم را اطاعت نماييد.
قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّي يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسيٰ
91گفتند: ما همواره بر پرستيدن گوساله باقى مىمانيم تا موسى به سوى ما باز گردد.
قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا
92[هنگامى كه موسى بازگشت، به هارون] گفت: اى هارون! وقتى ديدى آنان گمراه شدند چه چيز تو را مانع شد،
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي
93از اينكه مرا [در برخورد شديد با گمراهان] پيروى كنى؟ آيا از فرمان من سرپيچى كردى؟
قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي
94گفت: اى پسر مادرم! نه ريش مرا بگير و نه سرم را، من ترسيدم كه بگويى: ميان بنىاسرائيل تفرقه و جدايى انداختى و سفارش مرا [در حفظ وحدت بنىاسرائيل] رعايت نكردى.
قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ
95[موسى] گفت: اى سامرى! سبب كار [بسيار خطرناك] تو چه بود؟
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
96گفت: من به حقايق و اسرارى آگاه شدم كه آنان آگاه نشدند، پس اندكى از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستى] آن را دور انداختم [و به گوسالهسازى پرداختم]؛ و اينگونه نفس من [آن كار بسيار خطرناك را براى گمراه كردن بنىاسرائيل] در نظرم آراست.
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِليٰ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً
97[موسى] گفت: پس [از ميان مردم] برو، يقينا كيفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگى اين است كه [دچار بيمارى مسرى ويژهاى شوى تا هر كس نزديكت آيد بگويى:] به من دست نزنيد؛ و تو را وعدهگاهى [از عذاب بسيار سخت قيامت] است كه هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اكنون] به معبودت كه همواره ملازمش بودى نگاه كن كه حتما آن را در آتش بسوزانيم، سپس سوختهاش را در دريا مىپاشيم.
إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً
98معبود شما فقط خداى يكتاست كه جز او معبودى نيست، دانش او همه چيز را فرا گرفته است.
كَذٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً
99اينگونه بخشى از اخبار گذشته را براى تو بيان مىكنيم و بىترديد ذكرى [چون قرآن] از نزد خود به تو عطا كرديم.
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً
100كسانى كه از آن روى برگردانند، مسلما روز قيامت وزر و وبال سنگينى بر دوش خواهند كشيد.
خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً
101در آن [وزر و وبال] جاودانهاند و چه بد بارى روز قيامت براى آنان خواهد بود.
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً
102[آن] روزى كه در صور دميده مىشود و گنهكاران را در آن روز، كبودچشم و نابينا محشور مىكنيم.
يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً
103در ميان خودشان پنهانى و بسيار آهسته مىگويند: كه [در برزخ] جز ده روز درنگ نكردهايد.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْماً
104ما به آنچه مىگويند داناتريم، آن گاه كه منصفترينشان مىگويد: جز يك روز درنگ نكردهايد،
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً
105و از تو درباره كوهها مىپرسند، بگو: پروردگارم آنان را ريشهكن مىكند و از هم مىپاشد.
فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً
106پس آنها را به صورت دشتى هموار و صاف وامىگذارد،
لا تَريٰ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً
107كه در آن هيچ كژى و پستى و بلندى نمىبينى.
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً
108در آن روز همه انسانها دعوت كننده را كه هيچ انحرافى ندارد [براى ورود به محشر] پيروى مىكنند و صداها در برابر [خداى] رحمان فرو مىنشيند و جز صدايى آهسته [چيزى] نمىشنوى.
يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمٰنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً
109در آن روز شفاعت كسى سودى ندهد مگر آنكه [خداى] رحمان به او اذن دهد و گفتارش را [در مورد شفاعت از ديگران] بپسندد.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً
110دا] آنچه را [از احوال و اعمال بندگان] پيش روى آنهاست و آنچه را [از ثواب و كيفر] در آينده دارند، مىداند و آنان از جهت دانش به او احاطه ندارند،
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً
111و همه چهرهها در برابر [خداى] زنده قائم به ذات خاضع و فروتن مىشوند، و كسى كه بار ظلم و ستمى با خود برداشت، مسلما محروم و نااميد شود،
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً
112و هر كه كارهاى شايسته انجام دهد، در حالى كه مؤمن باشد، نه از ستمى [درباره حقش] بيم و هراس خواهد داشت و نه از كاستى و نقصانى [در اجر و مزدش.]
وَ كَذٰلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً
113و اينگونه آن را قرآنى به زبان عربى [فصيح و گويا] نازل كرديم، و در آن هشدارها و تهديدهاى گوناگون آورديم، اميد است [از عقايد و آراى بىپايه و گناه و طغيان] بپرهيزند، يا براى آنان بيدارى و هشيارى پديد آورد.
فَتَعالَي اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضيٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً
114برتر و بلند مرتبه است خدا [ى يگانه] كه فرمانرواى هستى و حق محض است؛ و پيش از آنكه وحى كردن قرآن بر تو پايان گيرد در خواندنش شتاب مكن، و بگو: پروردگارا! دانش مرا بيفزاى.
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِليٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً
115يقينا پيش از اين به آدم سفارش كرديم [كه از ميوه آن درخت نخورد] پس فراموش كرد و عزمى استوار براى او نيافتيم.
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ
116و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. همه سجده كردند مگر ابليس كه روى برتافت.
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هٰذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقي
117پس گفتيم: اى آدم! مسلما اين [ابليس] دشمنى است براى تو و همسرت، پس شما را از بهشت بيرون نكند كه در مشقت و رنج افتى.
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْريٰ
118قطعا براى تو در اينجا اين [حقيقت] است كه نه گرسنه شوى و نه برهنه گردى.
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحيٰ
119و نه در آن تشنه شوى و نه دچار آفتابزدگى گردى.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَليٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْليٰ
120پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت: اى آدم! آيا تو را به درخت جاودان و سلطنتى كه كهنه نمىشود، راهنمايى كنم؟
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصيٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَويٰ
121پس هر دو [به سبب وسوسه شيطان] از ميوه آن [درخت] خوردند، در نتيجه شرمگاهشان بر آنان پديدار شد و شروع به چسباندن برگهاى درختان بهشت بر [شرمگاه] خود كردند. و آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و [از رسيدن به آنچه شيطان به او القا كرده بود] ناكام ماند.
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَديٰ
122آن گاه پروردگارش او را برگزيد و توبهاش را پذيرفت و او را راهنمايى كرد.
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُديً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقيٰ
123[خدا] گفت: هر دو با هم از بهشت [به سوى زمين] فرود آييد كه برخى از شما دشمن برخى ديگرند، پس اگر از سوى من هدايتى به شما رسيد، هر كس از هدايتم پيروى كند، نه گمراه مىشود و نه به مشقت و رنج مىافتد.
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْميٰ
124و هر كس از هدايت من [كه سبب ياد نمودن از من در همه امور است] روى بگرداند، براى او زندگى تنگ [و سختى] خواهد بود، و روز قيامت او را نابينا محشور مىكنيم.
قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْميٰ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً
125مىگويد: پروردگارا! براى چه مرا نابينا محشور كردى، در حالى كه [در دنيا] بينا بودم؟
قالَ كَذٰلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذٰلِكَ الْيَوْمَ تُنْسيٰ
126[خدا] مىگويد: همين گونه كه آيات ما براى تو آمد و آنها را فراموش كردى اين چنين امروز فراموش مىشوى.
وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقيٰ
127و كسى را كه [از هدايت حق] تجاوز كرده و به آيات پروردگارش ايمان نياورده، اينگونه كيفر مىدهيم، و بىترديد عذاب آخرت سختتر و پايدارتر است.
أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهيٰ
128پس آيا [اين حقيقت] سبب هدايتشان نشده است كه چه بسيار امتها را پيش از آنان هلاك كرديم كه [اينان] در مساكن آنان رفت و آمد مىكنند؟ مسلما در اين [امور] نشانههايى [عبرتآموز] براى صاحبان خرد است.
وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي
129و اگر سنت و روشى از پروردگارت [نسبت به تأخير افتادن عذاب از آنان] نگذشته بود و نيز مدتى كه [براى زندگى آنان] مشخص و معين شده است، قطعا عذاب خدا بدون تأخير بر آنان لازم و حتم مىشد.
فَاصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضيٰ
130پس در برابر آنچه [مشركان] مىگويند، شكيبا باش، و پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى، و [نيز] در بخشى از ساعات شب و اطراف روز تسبيح گوى تا [به سنتها و تدبيرهاى او] خشنود شوى.
وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِليٰ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقيٰ
131ديدگانت را به آنچه برخى از اصناف آنان را بهرهمند كرديم مدوز، [آنچه به آنان دادهايم] شكوفه [بىميوه و زيور و زينت] دنياست تا آنان را در آن بيازماييم، و رزق پروردگارت بهتر و پايدارتر است.
وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْويٰ
132و خانوادهات را به نماز فرمان بده و خود نيز بر آن شكيبايى ورز؛ از تو رزقى نمىطلبيم، ما به تو روزى مىدهيم و عاقبت نيك براى پرهيزكارى است.
وَ قالُوا لَوْلا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُوليٰ
133و [مشركان] گفتند: چرا [پيامبر] معجزهاى از سوى پروردگارش براى ما نمىآورد؟ آيا [اين قرآن كه] شاهد و دليلى روشن بر [معارف] كتابهاى پيشين [آسمانى است] براى آنان نيامده؟!
وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزي
134و اگر آنان را پيش از نزول قرآن هلاك مىكرديم، قطعا مىگفتند: پروردگارا! چرا رسولى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم، آيات تو را پيروى كنيم.
قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَديٰ
135بگو: هر يك [از ما و شما] منتظريم، پس منتظر باشيد كه به زودى خواهيد دانست كه رهروان راه راست و ره يافتگان چه كسانى هستند؟