قرآن عثمان طه

سوره طه

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ طه

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ طه


مَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ

2

نفرستاديم بر تو قرآن را تا رنج برى


إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ

3

جز يادآوريى براى آنكه مى‌ترسد


تَنزِيلٗا مِّمَّنۡ خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ وَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلۡعُلَى

4

فرستادنى از آنكه آفريد زمين و آسمانهاى افراشته را


ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ

5

خداوند مهربان به عرش پرداخت (يا بر عرش استيلا يافت)


لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا بَيۡنَهُمَا وَ مَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ

6

وى را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آنها و آنچه زير خاك است


وَ إِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَ أَخۡفَى

7

و اگر بلند گويى سخن را همانا او مى‌داند نهان و نهان‌تر را


ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ

8

خدا نيست خدايى جز او وى را است نامهاى نكو


وَ هَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ مُوسَىٰٓ

9

و آيا رسيده است به تو داستان موسى


إِذۡ رَءَا نَارٗا فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى

10

هنگامى كه ديد آتشى پس گفت به خاندان خويش درنگ كنيد كه من يافتم آتشى را شايد بيارم شما را از آن اخگرى (گيرانه‌اى) يا بيابم بر آتش راهنمايى را


فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِيَ يَٰمُوسَىٰٓ

11

پس هنگامى كه بيامدش خوانده شد اى موسى


إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى

12

همانا منم پروردگار تو پس درآور كفشهاى خويش را كه تويى بر دره مقدس طوى


وَ أَنَا ٱخۡتَرۡتُكَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا يُوحَىٰٓ

13

و منت برگزيدم پس گوش فرا ده بدانچه وحى شود


إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِي وَ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ

14

همانا منم خدا نيست خداوندى جز من پس پرستش كن مرا و بپاى دار نماز را براى يادكردنم


إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ أَكَادُ أُخۡفِيهَا لِتُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَىٰ

15

همانا ساعت است آينده خواهم نهان دارمش تا پاداش داده شود هر كسى بدانچه مى‌كوشد


فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنۡهَا مَن لَّا يُؤۡمِنُ بِهَا وَ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ

16

پس بازنداردت از آن آنكه ايمان نياورد بدان و پيروى كند هوس خويش را تا نابود شوى


وَ مَا تِلۡكَ بِيَمِينِكَ يَٰمُوسَىٰ

17

و چيست اين به دست راست تو اى موسى


قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيۡهَا وَ أَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَ لِيَ فِيهَا مَ‍َٔارِبُ أُخۡرَىٰ

18

گفت اين است چوبدست من كه بدان تكيه كنم و بريزم برگها را بدان بر گوسفندانم و مرا است در آن حوائجى ديگر


قَالَ أَلۡقِهَا يَٰمُوسَىٰ

19

گفت بيفكنش اى موسى


فَأَلۡقَىٰهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٞ تَسۡعَىٰ

20

پس افكندش ناگهان آن است مارى شتابان


قَالَ خُذۡهَا وَ لَا تَخَفۡ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا ٱلۡأُولَىٰ

21

گفت بگيرش و نترس زود است بازگردانيمش به شيوه نخستينش


وَ ٱضۡمُمۡ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٍ ءَايَةً أُخۡرَىٰ

22

و بچسبان دست خود را به پهلوى خود برون آيد تابنده‌اى بى‌آزار آيتى ديگر


لِنُرِيَكَ مِنۡ ءَايَٰتِنَا ٱلۡكُبۡرَى

23

تا بنمايانيمت از آيتهاى ما بزرگها را


ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ

24

برو بسوى فرعون كه او سركشى كرد


قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِي صَدۡرِي

25

گفت پروردگارا فراخ گردان براى من سينه مرا


وَ يَسِّرۡ لِيٓ أَمۡرِي

26

و آسان كن براى من كار مرا


وَ ٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِي

27

و بازكن گرهى از زبانم


يَفۡقَهُواْ قَوۡلِي

28

تا دريابند گفتار مرا


وَ ٱجۡعَل لِّي وَزِيرٗا مِّنۡ أَهۡلِي

29

و قرار ده براى من وزيرى از خاندانم


هَٰرُونَ أَخِي

30

هارون برادرم را


ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِي

31

استوار سازيد بدو پشت مرا


وَ أَشۡرِكۡهُ فِيٓ أَمۡرِي

32

و شريكش گردان در كارم


كَيۡ نُسَبِّحَكَ كَثِيرٗا

33

تا بستايمت بسيار


وَ نَذۡكُرَكَ كَثِيرًا

34

و يادت كنيم بسيار


إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرٗا

35

كه همانا بوده‌اى تو به ما بينا


قَالَ قَدۡ أُوتِيتَ سُؤۡلَكَ يَٰمُوسَىٰ

36

گفت همانا داده شدى خواست خود را اى موسى


وَ لَقَدۡ مَنَنَّا عَلَيۡكَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ

37

و همانا منت نهاديم بر تو بارى ديگر


إِذۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّكَ مَا يُوحَىٰٓ

38

هنگامى كه وحى كرديم بسوى مادرت آنچه وحى مى‌شود


أَنِ ٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ فَلۡيُلۡقِهِ ٱلۡيَمُّ بِٱلسَّاحِلِ يَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّي وَ عَدُوّٞ لَّهُۥ وَ أَلۡقَيۡتُ عَلَيۡكَ مَحَبَّةٗ مِّنِّي وَ لِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَيۡنِيٓ

39

كه بيفكنش در تابوت پس بيفكنش در دريا پس بيفكندش دريا به ساحل تا گيردش دشمن من و دشمن او و افكندم بر تو مهرى (دوستيى) را از خويش و تا ساخته شوى برابر چشمم


إِذۡ تَمۡشِيٓ أُخۡتُكَ فَتَقُولُ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ مَن يَكۡفُلُهُۥ فَرَجَعۡنَٰكَ إِلَىٰٓ أُمِّكَ كَيۡ تَقَرَّ عَيۡنُهَا وَ لَا تَحۡزَنَ وَ قَتَلۡتَ نَفۡسٗا فَنَجَّيۡنَٰكَ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَ فَتَنَّٰكَ فُتُونٗا فَلَبِثۡتَ سِنِينَ فِيٓ أَهۡلِ مَدۡيَنَ ثُمَّ جِئۡتَ عَلَىٰ قَدَرٖ يَٰمُوسَىٰ

40

هنگامى كه مى‌رفت خواهرت و مى‌گفت آيا راهنمايى كنم شما را بر كسى كه پرستاريش كند پس بازگردانيديمت بسوى مادرت تا روشن شود ديده او و اندوهگين نشود و بكشتى تنى را پس رها ساختيمت از اندوه و آزموديمت آزمايشى پس ماندى ساليانى در مردم مدين سپس آمدى بر تقديرى اى موسى


وَ ٱصۡطَنَعۡتُكَ لِنَفۡسِي

41

و برگزيدمت براى خويش


ٱذۡهَبۡ أَنتَ وَ أَخُوكَ بِ‍َٔايَٰتِي وَ لَا تَنِيَا فِي ذِكۡرِي

42

برو تو و برادرت با آيتهايم و سستى نكنيد در يادم


ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ

43

برويد بسوى فرعون كه سركشى كرد


فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّيِّنٗا لَّعَلَّهُۥ يَتَذَكَّرُ أَوۡ يَخۡشَىٰ

44

پس بگوئيد بدو گفتارى نرم شايد يادآور شود يا بترسد


قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفۡرُطَ عَلَيۡنَآ أَوۡ أَن يَطۡغَىٰ

45

گفتند پروردگارا ترسيم كه پيش‌دستى گيرد بر ما يا سركشى كند


قَالَ لَا تَخَافَآ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَ أَرَىٰ

46

گفت نترسيد كه منم با شما مى‌شنوم و مى‌بينم


فَأۡتِيَاهُ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَ لَا تُعَذِّبۡهُمۡ قَدۡ جِئۡنَٰكَ بِ‍َٔايَةٖ مِّن رَّبِّكَ وَ ٱلسَّلَٰمُ عَلَىٰ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلۡهُدَىٰٓ

47

پس بيائيد او را و بگوئيد ما فرستادگان پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى اسرائيل را و شكنجه نكن ايشان را همانا آورديمت آيتى از پروردگار تو و درود بر آنكه پيروى كند هدايت را


إِنَّا قَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡنَآ أَنَّ ٱلۡعَذَابَ عَلَىٰ مَن كَذَّبَ وَ تَوَلَّىٰ

48

همانا به ما وحى شد كه شكنجه بر آن است كه تكذيب كند و روى برگرداند


قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَىٰ

49

گفت كيست پروردگار شما اى موسى


قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِيٓ أَعۡطَىٰ كُلَّ شَيۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ

50

گفت پروردگار ما است آنكه داد به هر چيزى آفرينش آن را پس هدايت كرد


قَالَ فَمَا بَالُ ٱلۡقُرُونِ ٱلۡأُولَىٰ

51

گفت پس چيست حال قرنهاى پيشين


قَالَ عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَٰبٖ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَ لَا يَنسَى

52

گفت علم آن نزد پروردگار من است در كتابى كه نه گم كند پروردگار من و نه فراموش كند


ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَ سَلَكَ لَكُمۡ فِيهَا سُبُلٗا وَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّن نَّبَاتٖ شَتَّىٰ

53

آنكه گردانيد براى شما زمين را گسترده و بنهاد براى شما در آن راه‌هايى و فرستاد از آسمان آبى را پس برون آورديم بدان جفتهايى از گياهان گوناگون


كُلُواْ وَ ٱرۡعَوۡاْ أَنۡعَٰمَكُمۡ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلنُّهَىٰ

54

بخوريد و بچرانيد دامهاى خود را كه در آن است آيتهايى براى دارندگان خردها


مِنۡهَا خَلَقۡنَٰكُمۡ وَ فِيهَا نُعِيدُكُمۡ وَ مِنۡهَا نُخۡرِجُكُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ

55

از آن آفريديمتان و در آن برگردانيمتان و از آن برونتان آوريم بار ديگر


وَ لَقَدۡ أَرَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَ أَبَىٰ

56

و همانا نمايانديمش آيتهاى خويش را همگى پس تكذيب كرد و سرپيچيد


قَالَ أَجِئۡتَنَا لِتُخۡرِجَنَا مِنۡ أَرۡضِنَا بِسِحۡرِكَ يَٰمُوسَىٰ

57

گفت آيا ما را آمدى تا برون كنى ما را از زمين ما به جادوى خود اى موسى


فَلَنَأۡتِيَنَّكَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَيۡنَنَا وَ بَيۡنَكَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَ لَآ أَنتَ مَكَانٗا سُوٗى

58

همانا بياريمت به جادويى مانند آن پس بگذار ميان ما و تو وعده‌گاهى كه تخلف نكنيم از آن ما و نه تو جايگاهى درست را


قَالَ مَوۡعِدُكُمۡ يَوۡمُ ٱلزِّينَةِ وَ أَن يُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى

59

گفت وعده‌گاه شما روز آرايش است و آنكه گردآورده شوند مردم چاشتگاه


فَتَوَلَّىٰ فِرۡعَوۡنُ فَجَمَعَ كَيۡدَهُۥ ثُمَّ أَتَىٰ

60

پس برگشت فرعون پس گردآورد نيرنگ خويش را پس بيامد


قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيۡلَكُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا فَيُسۡحِتَكُم بِعَذَابٖ وَ قَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ

61

گفت بديشان موسى واى بر شما نبنديد بر خدا دروغى را كه نابودتان سازد به عذابى و همانا زيانمند شد آنكه دروغ بست


فَتَنَٰزَعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَيۡنَهُمۡ وَ أَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَىٰ

62

پس ستيزه كردند كارشان را ميان خود و نهان داشتند راز را


قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ يُرِيدَانِ أَن يُخۡرِجَاكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِمَا وَ يَذۡهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ

63

گفتند همانا اينان دو جادوگرند خواهند برون كنند شما را از زمين خود به جادويشان و براندازند روش بهتر شما را


فَأَجۡمِعُواْ كَيۡدَكُمۡ ثُمَّ ٱئۡتُواْ صَفّٗا وَ قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡيَوۡمَ مَنِ ٱسۡتَعۡلَىٰ

64

پس گردآريد نيرنگ خويش را و بيائيد صفى به درست رستگار گشت امروز آنكه برترى جست


قَالُواْ يَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِيَ وَ إِمَّآ أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ

65

گفتند اى موسى يا بيفكنى و يا باشيم ما نخستين كسى كه بيفكند


قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَ عِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ

66

گفت بلكه بيفكنيد كه ناگهان رسنها و عصاهاى ايشان به گمان مى‌آمدش از جادوى ايشان كه مى‌دوند


فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ

67

پس احساس كرد در خود ترسى را موسى


قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ

68

گفتيم نترس همانا تويى برتر


وَ أَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖ وَ لَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ

69

و بيفكن آنچه به دست راست تو است فروبرد آنچه را ساختند جز اين نيست كه آنچه ساختند افسون جادوگرى است و رستگار نشود جادوگر هر جا آيد


فَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سُجَّدٗا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَٰرُونَ وَ مُوسَىٰ

70

پس بيفتادند جادوگران سجده‌كنان گفتند ايمان آورديم به پروردگار هارون و موسى


قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَ أَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمۡ فِي جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ وَ لَتَعۡلَمُنَّ أَيُّنَآ أَشَدُّ عَذَابٗا وَ أَبۡقَىٰ

71

گفت آيا ايمان بدو آورديد پيش از آنكه به شما رخصت دهم همانا او است مهتر شما كه بياموختتان جادو را همانا سخت ببرم دستها و پايهاى شما را از برابر و همانا به دارتان كشم بر شاخه‌هاى درخت خرما و البته خواهيد ديد كدامين از ما سخت‌ترند در عذاب و پاينده‌تر


قَالُواْ لَن نُّؤۡثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَ ٱلَّذِي فَطَرَنَا فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقۡضِي هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَآ

72

گفتند هرگز نگزينيم تو را بر آنچه بيامد ما را از روشنائيها سوگند بدانكه ما را آفريد پس بفرماى آنچه را مى‌فرمايى جز اين نيست كه مى‌فرمايى اين زندگانى دنيا را


إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغۡفِرَ لَنَا خَطَٰيَٰنَا وَ مَآ أَكۡرَهۡتَنَا عَلَيۡهِ مِنَ ٱلسِّحۡرِ وَ ٱللَّهُ خَيۡرٞ وَ أَبۡقَىٰٓ

73

همانا ما ايمان آورديم به پروردگار خويش تا بيامرزد براى ما لغزشهاى ما را و آنچه تو وادار كردى ما را بر آن از جادو و خدا بهتر است و پايدارتر


إِنَّهُۥ مَن يَأۡتِ رَبَّهُۥ مُجۡرِمٗا فَإِنَّ لَهُۥ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَ لَا يَحۡيَىٰ

74

همانا آنكه بيايد پروردگار خويش را گنهكار همانا او را است دوزخ نه بميرد در آن و نه زنده ماند


وَ مَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ

75

و آن كو بيايدش مؤمن كه كرده باشد كارهاى شايسته را پس آنان را است پايه‌هاى برتر


جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَ ذَٰلِكَ جَزَآءُ مَن تَزَكَّىٰ

76

بهشتهاى جاودان كه روان است زير آنها جويها جاودانند در آن و اين است پاداش آنكه پاكى جست


وَ لَقَدۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِي فَٱضۡرِبۡ لَهُمۡ طَرِيقٗا فِي ٱلۡبَحۡرِ يَبَسٗا لَّا تَخَٰفُ دَرَكٗا وَ لَا تَخۡشَىٰ

77

و همانا وحى فرستاديم به موسى كه شبانه ببر بندگان مرا پس برگير براى ايشان راهى را در دريا خشك نترسى بازيافتنى را و نه هراسان باشى


فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ فَغَشِيَهُم مِّنَ ٱلۡيَمِّ مَا غَشِيَهُمۡ

78

پس از پى آمدشان فرعون با سپاهيان خود پس فراگرفت ايشان را از دريا آنچه فراگرفت


وَ أَضَلَّ فِرۡعَوۡنُ قَوۡمَهُۥ وَ مَا هَدَىٰ

79

و گمراه كرد فرعون قوم خويش را و رهبرى نكرد


يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ قَدۡ أَنجَيۡنَٰكُم مِّنۡ عَدُوِّكُمۡ وَ وَٰعَدۡنَٰكُمۡ جَانِبَ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنَ وَ نَزَّلۡنَا عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَنَّ وَ ٱلسَّلۡوَىٰ

80

اى بنى اسرائيل همانا رهانيديم شما را از دشمنتان و وعده نهاديم با شما كنار راست طور را و فرستاديم بر شما من و سلوى را


كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ وَ لَا تَطۡغَوۡاْ فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيۡكُمۡ غَضَبِي وَ مَن يَحۡلِلۡ عَلَيۡهِ غَضَبِي فَقَدۡ هَوَىٰ

81

بخوريد از پاكيزه‌هاى آنچه روزيتان داديم و سركشى نكنيد در آن تا فرود آيد بر شما خشم من و آنكه فرود آيد بر او خشم من همانا تباه گشت


وَ إِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ

82

و همانا منم بسيار آمرزنده آنكه بازگشت نمود و ايمان آورد و كردار شايسته كرد پس هدايت يافت


وَ مَآ أَعۡجَلَكَ عَن قَوۡمِكَ يَٰمُوسَىٰ

83

و چه شتابانى (چه چيزت به شتاب آورد) از قوم خويش اى موسى


قَالَ هُمۡ أُوْلَآءِ عَلَىٰٓ أَثَرِي وَ عَجِلۡتُ إِلَيۡكَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ

84

گفت اينك ايشانند پشت سرم و شتافتم بسوى تو پروردگارا تا راضى شوى


قَالَ فَإِنَّا قَدۡ فَتَنَّا قَوۡمَكَ مِنۢ بَعۡدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِيُّ

85

گفت همانا آزموديم قومت را پس از تو و گمراهشان ساخت سامرى


فَرَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَمۡ يَعِدۡكُمۡ رَبُّكُمۡ وَعۡدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡعَهۡدُ أَمۡ أَرَدتُّمۡ أَن يَحِلَّ عَلَيۡكُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُم مَّوۡعِدِي

86

پس بازگشت موسى بسوى قوم خود خشمگين افسوس خوران گفت اى قوم من آيا نويد نداد شما را پروردگار شما نويدى خوش آيا دراز كشيد بر شما روزگار (مدت) يا خواستيد فرود آيد بر شما خشمى از پروردگار شما كه خلف كرديد وعده‌گاه مرا


قَالُواْ مَآ أَخۡلَفۡنَا مَوۡعِدَكَ بِمَلۡكِنَا وَ لَٰكِنَّا حُمِّلۡنَآ أَوۡزَارٗا مِّن زِينَةِ ٱلۡقَوۡمِ فَقَذَفۡنَٰهَا فَكَذَٰلِكَ أَلۡقَى ٱلسَّامِرِيُّ

87

گفتند خلف نكرديم وعده تو را به نيروى خود و ليكن بارشديم بارهايى را از زيور قوم پس افكنديم آنها را و بدينگونه افكند سامرى


فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَ إِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ

88

پس برون آورد براى ايشان گوساله‌اى پيكرى كه آن را است بانگى گفتند اين است خداى شما و خداى موسى پس فراموش كرد


أَفَلَا يَرَوۡنَ أَلَّا يَرۡجِعُ إِلَيۡهِمۡ قَوۡلٗا وَ لَا يَمۡلِكُ لَهُمۡ ضَرّٗا وَ لَا نَفۡعٗا

89

آيا نبينند كه برنمى‌گرداند بديشان سخنى را و نه دارا است براى ايشان زيان و نه سودى را


وَ لَقَدۡ قَالَ لَهُمۡ هَٰرُونُ مِن قَبۡلُ يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِۦ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَٱتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوٓاْ أَمۡرِي

90

و همانا گفت بديشان هارون پيش از اين كه‌اى قوم من جز اين نيست كه آزموده شديد بدان و همانا پروردگار شما خداى مهربان است پس پيرويم كنيد و فرمان بريد امر مرا


قَالُواْ لَن نَّبۡرَحَ عَلَيۡهِ عَٰكِفِينَ حَتَّىٰ يَرۡجِعَ إِلَيۡنَا مُوسَىٰ

91

گفتند هميشه پيرامون آن بمانيم و پراكنده نمى‌شويم تا بازگردد بسوى ما موسى


قَالَ يَٰهَٰرُونُ مَا مَنَعَكَ إِذۡ رَأَيۡتَهُمۡ ضَلُّوٓاْ

92

گفت اى هارون چه بازداشت تو را هنگامى كه ديدى اينان را گمراه شدند


أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيۡتَ أَمۡرِي

93

كه پيرويم نكردى آيا عصيان ورزيدى امر مرا


قَالَ يَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡيَتِي وَ لَا بِرَأۡسِيٓ إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقۡتَ بَيۡنَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَ لَمۡ تَرۡقُبۡ قَوۡلِي

94

گفت اى فرزند مادرم نگير ريش و نه سر مرا همانا ترسيدم كه گويى جدايى افكندى ميان بنى اسرائيل و چشم به راه نماندى سخن مرا


قَالَ فَمَا خَطۡبُكَ يَٰسَٰمِرِيُّ

95

گفت پس چيست كار تو اى سامرى


قَالَ بَصُرۡتُ بِمَا لَمۡ يَبۡصُرُواْ بِهِۦ فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةٗ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ فَنَبَذۡتُهَا وَ كَذَٰلِكَ سَوَّلَتۡ لِي نَفۡسِي

96

گفت ديدم آنچه را نديدندش پس برگرفتم مشتى از جاى پاى فرستاده را پس افكندمش و بدينسان آراست براى من دلم


قَالَ فَٱذۡهَبۡ فَإِنَّ لَكَ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوۡعِدٗا لَّن تُخۡلَفَهُۥ وَ ٱنظُرۡ إِلَىٰٓ إِلَٰهِكَ ٱلَّذِي ظَلۡتَ عَلَيۡهِ عَاكِفٗا لَّنُحَرِّقَنَّهُۥ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُۥ فِي ٱلۡيَمِّ نَسۡفًا

97

گفت برو كه تو را است در زندگى آنكه گويى نيست سودنى (دست به من سوده نگرد) و همانا تو را وعده‌گاهى است كه خلف كرده نشوى و بنگر بسوى خدايت آنكه پيوسته بر آن معتكفى كه بسوزانيمش البته و سپس بپراكنيمش در دريا پراكندنى،


إِنَّمَآ إِلَٰهُكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمٗا

98

جز اين نيست كه خداى شما خداوندى است كه نيست خدايى جز او فراگرفته است همه چيز را به دانش


كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيۡكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ مَا قَدۡ سَبَقَ وَ قَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ مِن لَّدُنَّا ذِكۡرٗا

99

بدينسان خوانيم بر تو از داستانهاى آنچه بگذشت و همانا آورديم تو را از نزد خويش يادآورى را


مَّنۡ أَعۡرَضَ عَنۡهُ فَإِنَّهُۥ يَحۡمِلُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وِزۡرًا

100

آنكه روى برگرداند از آن همانا بردارد روز قيامت گناهى را


خَٰلِدِينَ فِيهِ وَ سَآءَ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ حِمۡلٗا

101

جاودانند در آن و بد است ايشان را روز قيامت بارى


يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ وَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ يَوۡمَئِذٖ زُرۡقٗا

102

روزى كه دميده شود در صور و گردآريم گنهكاران را در آن روز سبز چشمان (كور)


يَتَخَٰفَتُونَ بَيۡنَهُمۡ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا عَشۡرٗا

103

آهسته گويند ميان خود را نمانديد مگر ده روز


نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذۡ يَقُولُ أَمۡثَلُهُمۡ طَرِيقَةً إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا يَوۡمٗا

104

ما داناتريم بدانچه گويند گاهى كه گويد بهترين ايشان در روش نمانديد مگر يك روز


وَ يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡجِبَالِ فَقُلۡ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسۡفٗا

105

بپرسندت از كوه‌ها بگو بپراكندشان (برافشاندشان) پروردگار من پراكندنى


فَيَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا

106

پس مى‌گذارد آنها را زمينى هموار


لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجٗا وَ لَآ أَمۡتٗا

107

كه نبينى در آن كجى و نه بلندى را


يَوۡمَئِذٖ يَتَّبِعُونَ ٱلدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُۥ وَ خَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا

108

در آن روز پيروى كنند دعوت‌كننده را نيست كجى برايش و پست شد آوازها براى خداوند مهربان پس نشنوى جز آهسته را


يَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَ رَضِيَ لَهُۥ قَوۡلٗا

109

در آن روز سود ندهد شفاعت مگر آن را كه اذن دادش خداى مهربان و خوشنود شد برايش گفتار را


يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَ مَا خَلۡفَهُمۡ وَ لَا يُحِيطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا

110

مى‌داند آنچه را پيش روى ايشان و آنچه پشت سر ايشان است فرانگيرندش به دانش


وَ عَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَيِّ ٱلۡقَيُّومِ وَ قَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا

111

و خوار شدند چهره‌ها براى خداى زنده پاينده و همانا زيانكار شد آنكه برداشت ستمى را


وَ مَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَ هُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا يَخَافُ ظُلۡمٗا وَ لَا هَضۡمٗا

112

و آنكه بكند از شايسته‌ها حالى كه مؤمن باشد پس نترسد ستمى را و نه پايمال‌شدن را


وَ كَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا وَ صَرَّفۡنَا فِيهِ مِنَ ٱلۡوَعِيدِ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ أَوۡ يُحۡدِثُ لَهُمۡ ذِكۡرٗا

113

و بدينسان فرستاديمش قرآنى عربى و گردانيديم در آن از تهديد شايد پرهيزكارى كنند يا پديد آرد براى ايشان يادآورى را


فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡحَقُّ وَ لَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن يُقۡضَىٰٓ إِلَيۡكَ وَحۡيُهُۥ وَ قُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا

114

پس برتر است خدا پادشاه حق و نشتاب به قرآن پيش از آنكه گذرانده شود بسوى تو وحيش و بگو پروردگارا بيفزاى مرا دانش


وَ لَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَ لَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا

115

مانا پيمان بستيم با آدم (سپرديم به آدم) پيش از اين پس فراموش كرد و نيافتيم براى او عزمى را


وَ إِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ

116

و هنگامى كه گفتيم به فرشتگان سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند جز ابليس كه سرپيچيد


فَقُلۡنَا يَٰٓـَٔادَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوّٞ لَّكَ وَ لِزَوۡجِكَ فَلَا يُخۡرِجَنَّكُمَا مِنَ ٱلۡجَنَّةِ فَتَشۡقَىٰٓ

117

پس گفتيم اى آدم همانا اين است دشمنى براى تو و همسرت هان تا برون نكند شما را از بهشت كه تيره‌بخت شوى


إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَ لَا تَعۡرَىٰ

118

همانا تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه گردى


وَ أَنَّكَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِيهَا وَ لَا تَضۡحَىٰ

119

و آنكه نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب مانى


فَوَسۡوَسَ إِلَيۡهِ ٱلشَّيۡطَٰنُ قَالَ يَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَ مُلۡكٖ لَّا يَبۡلَىٰ

120

پس به ريو افكندش شيطان گفت اى آدم آيا راهبريت كنم بر درخت جاودانى و پادشاهيى كه كهنه نگردد


فَأَكَلَا مِنۡهَا فَبَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِ وَ عَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ

121

پس خوردند از آن پس نمودار شد براى ايشان عورتهاى ايشان و آغاز كردند گرد آوردند بر خود از برگهاى بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگار خويش را پس زيانكار شد


ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَ هَدَىٰ

122

سپس برگزيد او را پروردگارش پس بازگشت بر او و هدايت كرد


قَالَ ٱهۡبِطَا مِنۡهَا جَمِيعَۢا بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞ فَإِمَّا يَأۡتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدٗى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشۡقَىٰ

123

گفت فرود شويد از آن همگى گروهى از شما گروهى را دشمن تا گاهى كه بيايد شما را از من رهبرى پس آنكه پيروى كند راهنمايى مرا نه گمراه شود و نه رنج برد (يا بدبخت شود)


وَ مَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَ نَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ

124

و آنكه روى گرداند از ياد من همانا او را است زندگانى سخت و برون آريمش روز قيامت كور


قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِيٓ أَعۡمَىٰ وَ قَدۡ كُنتُ بَصِيرٗا

125

گويد پروردگارا چرا مرا برون آوردى كور حالى كه بودم بينا


قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتۡكَ ءَايَٰتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمَ تُنسَىٰ

126

گفت بدينسان آمدت آيتهاى ما پس فراموش كردى آنها را و بدينگونه امروز فراموش شوى


وَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي مَنۡ أَسۡرَفَ وَ لَمۡ يُؤۡمِنۢ بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّهِۦ وَ لَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبۡقَىٰٓ

127

و چنين پاداش دهيم آن را كه اسراف كند و ايمان نيارد به آيتهاى پروردگار خود و همانا عذاب آخرت سخت‌تر است و پايدارتر


أَفَلَمۡ يَهۡدِ لَهُمۡ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ يَمۡشُونَ فِي مَسَٰكِنِهِمۡ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلنُّهَىٰ

128

آيا هدايت نشد براى ايشان (يا آيا هدايت نكردشان) آنكه بسا نابود كرديم پيش از ايشان از قرنهايى كه مى‌روند در نشيمنهاى ايشان همانا در اين است آيتهايى براى دارندگان خرد


وَ لَوۡلَا كَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامٗا وَ أَجَلٞ مُّسَمّٗى

129

و اگر نبود سخنى كه پيش گرفته است از پروردگار تو و سرآمدى نامبرده همانا مى‌گرديد لازم


فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَ قَبۡلَ غُرُوبِهَا وَ مِنۡ ءَانَآيِٕ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡ وَ أَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرۡضَىٰ

130

پس شكيبا شو بر آنچه گويند و تسبيح كن به ستايش پروردگار خويش پيش از برآمدن خورشيد و پيش از فرو رفتن آن و از گاه‌هاى شب پس تسبيح كن و كنارهاى روز شايد خوشنود شوى (يا خوشنود كنى)


وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِيهِ وَ رِزۡقُ رَبِّكَ خَيۡرٞ وَ أَبۡقَىٰ

131

و نگشاى ديدگان خود را بدانچه كاميابى داديم بدان مردان و زنانى را از ايشان شكوفه زندگانى دنيا تا بيازمائيمشان در آن و روزى پروردگار تو بهتر است و پاينده‌تر


وَ أۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَ ٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا لَا نَسۡ‍َٔلُكَ رِزۡقٗا نَّحۡنُ نَرۡزُقُكَ وَ ٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ

132

و امر كن خاندان خويش را به نماز و شكيبايى گزين بر آن نخواهيم از تو روزيى را ما روزى دهيمت و فرجام است از آن پرهيزكارى


وَ قَالُواْ لَوۡلَا يَأۡتِينَا بِ‍َٔايَةٖ مِّن رَّبِّهِۦٓ أَ وَ لَمۡ تَأۡتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ

133

و گفتند چرا نيارد ما را آيتى از پروردگار خويش آيا نيامدشان نشانى (گواه) آنچه در نامه‌هاى پيشين است


وَ لَوۡ أَنَّآ أَهۡلَكۡنَٰهُم بِعَذَابٖ مِّن قَبۡلِهِۦ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَيۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَايَٰتِكَ مِن قَبۡلِ أَن نَّذِلَّ وَ نَخۡزَىٰ

134

و اگر نابودشان مى‌ساختيم به شكنجه‌اى پيش از آن همانا مى‌گفتند پروردگارا چرا نفرستادى بسوى ما پيمبرى تا پيروى كنيم آيتهاى تو را پيش از آنكه خوار شويم و رسوا گرديم


قُلۡ كُلّٞ مُّتَرَبِّصٞ فَتَرَبَّصُواْ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ أَصۡحَٰبُ ٱلصِّرَٰطِ ٱلسَّوِيِّ وَ مَنِ ٱهۡتَدَىٰ

135

بگو همگى چشم به راهند پس چشم به راه باشيد زود است بدانيد كيستند صاحبان راه راست و كيست آنكه هدايت يافت


قاری
ترجمه گویا
انصاریان