قرآن عثمان طه

سوره غافر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ حم


تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

2

اين كتاب نازل شده از سوى خداى تواناى شكست‌ناپذير وداناست؛


غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

3

كه آمرزنده گناه و پذيرنده توبه [و] سخت كيفر و صاحب نعمت فراوان است. هيچ معبودى جز او نيست. بازگشت فقط به سوى اوست.


ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ

4

تنها كافران در آيات خدا مجادله و ستيزه مى‌كنند [اينان را هيچ شأن و اعتبارى نيست‌]؛ پس مبادا رفت و آمدشان در شهرها [به خاطر قدرت نمايى، تجارت و ثروتمند شدنشان‌] تو را بفريبد.


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ

5

پيش از آنان قوم نوح و اقوامى كه بعد از آنان بودند [پيامبرانشان را] تكذيب كردند، و هر امتى آهنگ پيامبر خود كردند تا او را دستگير كنند [و از ابلاغ دين بازش دارند، يا از وطن بيرونش نمايند، يا او را بكشند] و با توسل به باطل براى نابود كردن حق و از ميان بردن آن مجادله و ستيزه كردند، پس من هم آنان را [به عذاب‌] گرفتم، پس [بنگر كه‌] عذاب من چگونه بود.


وَ كَذٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ

6

اين‌گونه فرمان پروردگارت بر كافران محقق و ثابت شد كه آنان اهل آتش‌اند.


الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ

7

فرشتگانى كه عرش را حمل مى‌كنند و آنان كه پيرامون آن هستند، همراه سپاس و ستايش، پروردگارشان را تسبيح مى‌گويند و به او ايمان دارند و براى اهل ايمان آمرزش مى‌طلبند، [و مى‌گويند:] پروردگارا! از روى رحمت و دانش همه چيز را فرا گرفته‌اى، پس آنان را كه توبه كرده‌اند و راه تو را پيروى نموده‌اند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.


رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

8

پروردگارا! و آنان را در بهشت‌هاى جاودانى كه به آنان و به شايستگان از پدران و همسران و فرزندانشان وعده داده‌اى در آور؛ يقينا تو تواناى شكست‌ناپذير و حكيمى؛


وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

9

و آنان را از عقوبت‌ها نگه دار، و هر كه را در آن روز از عقوبت‌ها نگه دارى بى‌ترديد او را مورد رحمت قرار داده‌اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَي الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ

10

كافران را [پس از ورود به دوزخ‌] ندا مى‌دهند: مسلما دشمنى و خشم خدا نسبت به شما از دشمنى و خشم خودتان درباره خودتان بيشتر است؛ زيرا دعوت به ايمان مى‌شديد پس كفر مى‌ورزيديد.


قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِليٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ

11

مى‌گويند: پروردگارا! دوبار ما را ميراندى و دوبار زنده كردى، اكنون به گناهانمان معترفيم، پس آيا راهى براى بيرون آمدن [از دوزخ‌] هست؟


ذٰلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ

12

اين [سختى عذاب‌] به سبب اين است كه چون خدا به يگانگى [و بدون معبودانتان‌] خوانده مى‌شد [يگانگى‌اش‌] را انكار مى‌كرديد، و اگر براى او شريك و همتايى قرار داده مى‌شد، باور مى‌كرديد؛ پس [اكنون‌] داورى ويژه خداى والامرتبه و بزرگ است.


هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ

13

اوست كه نشانه‌هاى خود را به شما نشان مى‌دهد، و از آسمان براى شما روزى نازل مى‌كند؛ و فقط كسانى متذكر مى‌شوند كه به سوى خدا باز مى‌گردند.


فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ

14

پس خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را [از هر گونه شركى‌] براى او خالص مى‌كنيد، بپرستيد گرچه كافران [از روش شما] ناخشنود باشند.


رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَليٰ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ

15

بالا برنده درجات و صاحب عرش است، روح را [كه فرشته وحى است‌] به فرمانش به هر كس از بندگانش كه بخواهد القا مى‌كند تا مردم را از روز ملاقات [كه روز رستاخيز است‌] بيم دهد.


يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفيٰ عَلَي اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ

16

روزى كه همه آنان آشكار مى‌شوند، [و] چيزى از آنان بر خدا پوشيده نمى‌ماند. [و ندا آيد:] امروز فرمانروايى ويژه كيست؟ ويژه خداى يكتاى قهار است.


الْيَوْمَ تُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ

17

امروز هر كس را در برابر آنچه انجام داده است، پاداش مى‌دهند. امروز هيچ ستمى وجود ندارد؛ يقينا خدا در حسابرسى سريع است.


وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَي الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ

18

و آنان را از روز نزديك بيم ده، آن گاه كه [از شدت ترس‌] جان‌ها به گلوگاه رسد، در حالى كه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمكاران هيچ دوست مهربانى و شفيعى كه شفاعتش پذيرفته شود، وجود ندارد!


يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ

19

[او] چشم‌هايى را كه به خيانت [به نامحرمان‌] مى‌نگرد و آنچه را سينه‌ها پنهان مى‌دارند، مى‌داند.


وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

20

و خدا به حق داورى مى‌كند، و معبودانى را كه [مشركان‌] به جاى او مى‌پرستند [چون از هر جهت ناتوانند] هيچ گونه داورى نمى‌كنند؛ يقينا خدا شنوا و بيناست.


أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ

21

آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ آنان از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثارى پايدارتر [چون قلعه‌ها، خانه‌هاى استوار و كاخ‌هاى بسيار محكم‌] داشتند، پس خدا آنان را به كيفر گناهانشان [به عذاب‌] گرفت، و در برابر خدا مدافع و حمايت گرى نداشتند.


ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ

22

اين [كيفر دردناك‌] براى اين بود كه پيامبرانشان همواره دلايل روشن براى آنان مى‌آوردند و آنان [از روى تكبر و عناد] كفر مى‌ورزيدند، پس خدا هم همه آنان را [به عذابى سخت‌] گرفت؛ زيرا او توانا و سخت كيفر است؛


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسيٰ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ

23

و به راستى موسى را با معجزات خود و برهانى آشكار فرستاديم،


إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ

24

به سوى فرعون و هامان و قارون، ولى [آنان‌] گفتند: جادوگرى بسيار دروغگوست!


فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ

25

هنگامى كه حق را از سوى ما براى آنان آورد، گفتند: پسران كسانى را كه با موسى ايمان آورده‌اند، بكشيد، و زنانشان را [براى بيگارى و خدمت‌] زنده بگذاريد. ولى نيرنگ و نقشه كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.


وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسيٰ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ

26

فرعون گفت: مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او پروردگارش را [براى نجات خود] بخواند، چون من مى‌ترسم دين شما را تغيير دهد، يا در اين سرزمين فساد و تباهى به بار آورد!


وَ قالَ مُوسيٰ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ

27

و موسى گفت: من از هر متكبر سركشى كه به روز حساب ايمان ندارد به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى‌برم.


وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ

28

و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مى‌داشت، گفت: آيا مردى را مى‌كشيد كه مى‌گويد: پروردگار من خدا است؟ و بى‌ترديد از سوى پروردگارتان براى شما دلايل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذاب‌هايى كه به شما وعده مى‌دهد به شما خواهد رسيد؛ زيرا خدا كسى را كه اسراف‌كار و بسيار دروغگوست، هدايت نمى‌كند.


يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَريٰ وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ

29

اى قوم من! امروز فرمانروايى و حكومت براى شماست كه در اين سرزمين پيروز هستيد، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب‌] مى‌بينم [و به آن يقين دارم و آن انكار موسى و كشتن او و تقويت حكومت من است‌] به شما ارائه نمى‌كنم، و شما را جز به راه راست هدايت نمى‌كنم.


وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ

30

و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بى‌ترديد من بر شما از روزى مانند روز [عذاب‌] گروه‌ها [يى كه پيامبران را تكذيب كردند] مى‌ترسم


مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ

31

چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمى‌خواهد [اين بندگان‌اند كه بر خود ستم روا مى‌دارند.]


وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ

32

و اى قوم من! بى‌ترديد من از روزى كه مردم يكديگر را [براى نجات خود از عذاب‌] ندا مى‌دهند بر شما مى‌ترسم؛


يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ

33

روزى كه [به علت شدت عذاب‌] پشت‌كنان از اين سو به آن سو فرار مى‌كنيد [ولى از هر سو كه مى‌رويد، برگردانده مى‌شويد و] شما را [در برابر عذاب خدا] هيچ نگه دارنده‌اى نيست؛ و هر كه را خدا [به سبب كبر و عنادش‌] گمراه كند، او را هيچ هدايت‌كننده‌اى نخواهد بود.


وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّي إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ

34

بى‌ترديد يوسف پيش از اين دلايل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه كه آورده بود در ترديد بوديد، تا زمانى كه از دنيا رفت، [پس از مرگ او] گفتيد: خدا هرگز بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد، اين‌گونه خدا هر اسراف‌كار ترديد كننده‌اى را گمراه مى‌كند.


الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ

35

كسانى كه در آيات خدا بى‌آنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مى‌كنند [اين عمل زشتشان‌] نزد خدا و نزد اهل ايمان مايه دشمنى بزرگ است؛ اين‌گونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مهر [تيره‌بختى‌] مى‌نهد


وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ

36

و فرعون گفت: اى هامان! براى من بنايى بسيار بلند بساز شايد به وسايلى برسم،


أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِليٰ إِلهِ مُوسيٰ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبابٍ

37

وسايل [بالا رفتن به‌] آسمان‌ها تا از خداى موسى آگاه شوم [كه كيست و كجاست؟!] هر چند موسى را [در گفته‌هايش درباره خدا] دروغگو مى‌پندارم. و اين‌گونه براى فرعون زشتى كردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نيرنگ و نقشه فرعون جز در زيانكارى و نابودى نبود.


وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ

38

و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه راست هدايت كنم.


يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ

39

اى قوم من! اين زندگى دنيا جز كالايى بى‌ارزش و زودگذر نيست، و بى‌ترديد آخرت سراى هميشگى و پايدار است.


مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثيٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ

40

هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نيابد، و از مردان يا زنان كسانى كه كار شايسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآيند و در آن بى‌حساب روزى يابند.


وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَي النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَي النَّارِ

41

اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهايى [از خسران دنيا و آخرت‌] مى‌خوانم، و شما مرا به آتش مى‌خوانيد؟!


تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَي الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ

42

مرا مى‌خوانيد كه به خداى يگانه كافر شوم و چيزى را كه به [خدايى و ربوبيت‌] آن دانشى ندارم، شريك او قرار دهم، و من شما را به تواناى شكست‌ناپذير و بسيار آمرزنده مى‌خوانم.


لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَي اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ

43

ثابت و يقينى است اينكه آنچه مرا به سويش مى‌خوانيد براى او در دنيا و آخرت حق ادعا [ى الوهيت و ربوبيت‌] نيست، و اينكه بازگشت ما به سوى خداست، و اينكه اسراف‌كاران اهل آتش‌اند.


فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ

44

پس به زودى [درستى‌] آنچه را [كه امروز درباره عذاب اسراف‌كاران‌] مى‌گويم [و شما باور نمى‌كنيد] متوجه خواهيد شد، و من كارم را به خدا وامى‌گذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست.


فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ

45

پس خدا او را از آسيب‌هاى آنچه بر ضد او نيرنگ مى‌زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد.


النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ

46

[عذابشان‌] آتش است كه صبح و شام بر آن عرضه مى‌شوند، و روزى كه قيامت برپا شود [ندا رسد:] فرعونيان را در سخت‌ترين عذاب در آوريد.


وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ

47

و [ياد كن‌] هنگامى را كه در آتش با يكديگر نزاع و كشمكش مى‌كنند، پس ضعيفان به مستكبران مى‌گويند: ما [در دنيا] پيرو شما بوديم، آيا مى‌توانيد بخشى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟


قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ

48

مستكبران مى‌گويند: هم اكنون همه ما در آتش هستيم، بى‌ترديد خدا [به عدالت و انصاف‌] ميان بندگان داورى كرده است.


وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ

49

و آنان كه در آتش‌اند، به نگهبانان دوزخ مى‌گويند: از پروردگارتان بخواهيد كه يك روز بخشى از عذاب را از ما سبك كند.


قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَليٰ قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ

50

[نگهبانان‌] مى‌گويند: آيا پيامبرانتان دلايل روشن براى شما نياوردند؟ مى‌گويند: چرا آوردند. مى‌گويند: پس [هر اندازه كه مى‌خواهيد خدا را] بخوانيد، ولى دعاى كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.


إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ

51

بى‌ترديد ما پيامبران خود و مؤمنان را در زندگى دنيا و روزى كه گواهان [براى گواهى دادن‌] به پا ايستند، يارى مى‌كنيم.


يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ

52

همان روزى كه عذرخواهى ستمكاران سودشان ندهد و براى آنان لعنت خدا و سراى سخت و بدى است.


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْهُديٰ وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ

53

محققا ما به موسى هدايت عطا كرديم و كتاب [تورات‌] را به بنى‌اسرائيل به ميراث داديم؛


هُديً وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ

54

كتابى كه [سراسر] براى خردمندان مايه هدايت و تذكر است.


فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ

55

پس [چنان كه موسى بر آزار بنى اسرائيل شكيبايى ورزيد، تو هم بر آزار دشمنان‌] شكيبا باش، بى‌ترديد وعده خدا حق است، و پوشاندن دنباله و تبعاتى را كه از كردار و گفتار مردم به ناحق درباره تو پديد آمده از خدا بخواه، و پروردگارت را شب و صبح همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى.


إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

56

بى‌ترديد آنان را كه در آيات خدا بى‌آنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مى‌كنند و در سينه‌هايشان جز كبر و بزرگ‌نمايى نيست به آن [بزرگى و عزت و سلطنتى كه در آرزويش هستند] نمى‌رسند؛ پس به خدا پناه ببر؛ زيرا او شنوا و بيناست.


لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ

57

همانا آفرينش آسمان‌ها و زمين از آفرينش انسان مهم‌تر است، ولى بيشتر مردم [به حقايق‌] معرفت و آگاهى ندارند.


وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ

58

و بينا و نابينا، يكسان نيستند و [نيز] آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند با [مردم‌] بدكار برابر نمى‌باشند. نيستند؛ اندكى متذكر [اين حقايق‌] مى‌شويد.


إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ

59

يقينا قيامت آمدنى است، هيچ ترديدى در آن نيست، ولى بيشتر مردم [به سبب تكبر و غرور] ايمان نمى‌آورند.


وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ

60

و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از عبادت من تكبر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند.


اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ

61

خداست كه شب را براى شما پديد آورد تا در آن بياراميد، و روز را روشن و بينش‌بخش قرار داد [تا در آن به كارهاى لازم بپردازيد]؛ خدا نسبت به مردم داراى فضل و احسان است، ولى بيشتر مردم سپاس گزارى نمى‌كنند.


ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ

62

اين است خدا پروردگار شما كه آفريننده هر چيزى است، هيچ معبودى جز او نيست، پس چگونه [از حق‌] منصرفتان مى‌كنند؟


كَذٰلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ

63

اين‌گونه [كه شما منحرف مى‌شويد] آنان كه همواره آيات خدا را انكار مى‌كردند، منحرف مى‌شوند.


اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ

64

خداست كه زمين را براى شما جايگاه امن و آسايش آفريد، و آسمان را بنايى [محكم و استوار] ساخت، و شما را صورتگرى كرد و صورت‌هايتان را نيكو گردانيد، و از چيزهاى پاكيزه [اى كه با طبيعت شما هماهنگ است‌] به شما روزى داد. اين است خدا پروردگار شما، پربركت است خدا پروردگار جهانيان.


هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

65

اوست زنده [بى‌زوال‌]، هيچ معبودى جز او نيست، پس او را در حالى كه ايمان و عبادت را براى او [از هر گونه شركى‌] خالص مى‌كنيد، بپرستيد. همه ستايش‌ها ويژه خدا پروردگار جهانيان است.


قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِيَ الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ

66

بگو: من نهى شده‌ام از اينكه معبودانى كه شما به جاى خدا مى‌پرستيد، بپرستم؛ زيرا از جانب پروردگارم براى من دلايل روشن [بر حقانيت توحيد] آمده است و مأمورم كه فقط تسليم [فرمان‌ها و احكام‌] پروردگار جهانيان باشم.


هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّي مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّي وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

67

اوست كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه از علقه، سپس به صورت طفلى [از رحم مادران‌] بيرون مى‌فرستد، تا به كمال نيرومندى و قوت خود برسيد، آن گاه پير و سالخورده شويد، و برخى از شما پيش از رسيدن به اين مراحل قبض روح مى‌شويد، و [برخى زنده مى‌مانيد] تا به آن مدتى كه معين و مقرر است برسيد، و براى اينكه شما [درباره حق‌] تعقل كنيد.


هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضيٰ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

68

اوست كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند، و چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مى‌گويد: باش. پس بى‌درنگ موجود مى‌شود.


أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّي يُصْرَفُونَ

69

آيا كسانى را كه در آيات خدا مجادله و ستيزه مى‌كنند، ننگريستى كه چگونه [از حق به باطل‌] برگردانده مى‌شوند؟


الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

70

همانان كه قرآن و دينى را كه پيامبران خود را به آن فرستاديم، انكار كردند، پس به زودى [نتيجه انكار خود را] خواهند دانست؛


إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ

71

زمانى كه غل‌ها و زنجيرها [ى آتشين‌] در گردن‌هايشان باشد در حالى كه به وسيله آنها كشيده شوند،


فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ

72

در ميان آب جوشان، سپس آنان را در آتش افروخته دوزخ مى‌سوزانند.


ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ

73

آن گاه به آنان گويند: معبودانى كه [در الوهيت و ربوبيت‌] شريكان خدا مى‌گرفتيد كجايند؟


مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ

74

[همان معبودانى كه‌] به جاى خدا [مى‌پرستيديد]، مى‌گويند: از نظر ما گم و ناپديد شدند، بلكه ما پيش از اين چيزى را نمى‌پرستيديم. اين‌گونه خدا كافران را گمراه مى‌كند.


ذٰلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ

75

اين [عذاب‌ها] براى آن است كه به ناحق در زمين شادى و سرمستى مى‌كرديد و به سبب آن است كه مغرورانه به پايكوبى و خوشحالى مى‌پرداختيد.


ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ

76

از درهاى دوزخ وارد شويد كه در آن جاو دانه‌ايد؛ پس چه بد است اقامت‌گاه متكبران.


فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ

77

پس [بر آزار اينان‌] شكيبا باش، بى‌ترديد وعده خدا حق است. پس اگر بخشى از عذاب‌هايى را كه به آنان وعده مى‌دهيم به تو نشان دهيم، يا تو را پيش از آن از دنيا ببريم [تفاوتى ندارد، در هر صورت‌] به سوى ما بازگردانده مى‌شوند [و كيفرشان را خواهند ديد.]


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ

78

قطعا پيش از تو پيامبرانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو حكايت كرده‌ايم، و سرگذشت برخى را بيان نكرده‌ايم. هيچ پيامبرى را نسزد كه جز به اذن خدا معجزه‌اى بياورد؛ بنابراين هنگامى كه فرمان خدا [به عذاب دشمنان لجوج‌] برسد، بر پايه حق و درستى داورى خواهد شد و آنجاست كه اهل باطل زيان خواهند كرد.


اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ

79

خداست كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا بر بعضى از آنها سوار شويد، و از [گوشت‌] بعضى از آنها بخوريد؛


وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَي الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ

80

و براى شما در آنها سودهايى است، [آرى آنها را آفريد] تا با [سوار شدن بر آنها و حمل بار و بنه خود] به مقصدى كه در دل‌هاى شماست برسيد، و بر آنها و بر كشتى‌ها حمل مى‌شويد.


وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ

81

و همواره نشانه‌هاى [ربوبيت و قدرت‌] خود را به شما نشان مى‌دهد، پس كدام يك از نشانه‌هاى خدا را انكار مى‌كنيد؟!


أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ

82

آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند [و سركشى و تكبر مى‌كردند] چگونه بود؟ همانان كه نفراتشان از اينان بيشتر و از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثارى پايدارتر [چون قلعه‌ها و خانه‌هاى استوار و كاخ‌هاى بسيار محكم‌] داشتند، ولى نفرات و قدرت و آثارى كه همواره به دست مى‌آوردند [چيزى از عذاب خدا را] از آنان دفع نكرد.


فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

83

هنگامى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، به اندك دانشى كه نزد خود داشتند خوشحال بودند [و غير آن را چيزى به حساب نمى‌آوردند] ولى عذابى كه همواره آن را به مسخره مى‌گرفتند، آنان را احاطه كرد.


فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ

84

پس هنگامى كه عذاب سخت ما را ديدند، گفتند: بى‌ترديد به خدا ايمان آورديم و به معبودانى كه با او شريك قرار مى‌داديم، كافريم.


فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ

85

ولى زمانى كه عذاب سخت ما را ديدند، ايمانشان سودى به آنان نداد. سنت خداست كه از ديرباز نسبت به بندگانش جارى شده است [كه ايمانشان را پس از ديدن عذاب نمى‌پذيرد] و آنجاست كه كافران زيانكار شدند.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان