سوره غافر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ حاميم.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
2فرو فرستادن كتاب (قرآن) از جانب خداى شكستناپذير داناست.
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
3(همان) آمرزنده پيامد (گناه) و پذيرنده توبه، سخت كيفر، سرمايهدار، هيچ معبودى جز او نيست؛ فرجام (همه) فقط به سوى اوست.
ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ
4در آيات خدا جز كسانى كه كفر ورزيدند مجادله نمىكنند؛ پس رفت و آمد آنان در شهرها تو را نفريبد!
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ
5پيش از آن (كافر) ان قوم نوح و حزبهايى كه بعد از ايشان بودند (پيامبران را) تكذيب كردند؛ و هر امتى نسبت به فرستادهشان (سوء) قصد كردند، تا او را بگيرند، و به (سخنان) باطل مجادله كردند تا بوسيله آن حق را بلغزانند؛ و (لى) آنان را گرفتار (مجازات) كردم، پس كيفر (من) چگونه بود؟!
وَ كَذٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ
6و اينگونه سخن پروردگارت بر كسانى كه كفر ورزيدند، به حقيقت پيوست، كه آنان اهل آتشند.
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ
7كسانى كه تخت (جهاندارى و تدبير هستى) را بر دوش مىكشند و كسانى كه اطراف آن هستند با ستايش پروردگارشان تسبيح مىگويند و به او ايمان مىآورند، و براى كسانى كه ايمان آوردهاند طلب آمرزش مىكنند (و مىگويند: اى) پروردگار ما! رحمت و علم تو بر همه چيز گسترده است؛ پس كسانى را كه توبه كردند و راه تو را پيروى كردند بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن!
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
8اى پروردگار ما! آنان را در بوستانهاى (ويژه بهشت) ماندگارى كه به آنان وعده دادهاى، وارد كن؛ (و نيز) كسانى از پدرانشان و همسرانشان و نسل آنان كه شايستهاند (را به بهشت وارد كن)؛ [چرا] كه تنها تو شكستناپذير [و] فرزانهاى.
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
9و آنان را از بدىها نگاه دار، در آن روز (رستاخيز) هر كس را از بدىها نگاه دارى، پس بيقين بر او رحمت آوردهاى؛ و تنها آن كاميابى بزرگ است.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَي الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ
10در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند (روز رستاخيز) ندا داده مىشوند كه حتما خشم خدا از كينه شما نسبت به خودتان بزرگتر است. هنگامى كه به سوى ايمان فراخوانده شديد و [لى] كفر ورزيديد.
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِليٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ
11(كافران) گويند:« [اى] پروردگار ما! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى؛ و به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا هيچ راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟ »
ذٰلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ
12اين بخاطر آن است كه وقتى خدا به يگانگى خوانده مىشد كفر مىورزيديد، و اگر براى او شريك قرار داده مىشد (به آن شريك) ايمان مىآورديد؛ پس داورى براى خداى بلند مرتبه بزرگ است.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ
13او كسى است كه نشانههايش را به شما مىنمايد، و از آسمان براى شما« روزى »فرو مىفرستد؛ و جز كسى كه (به سوى خدا) باز مىگردد متذكر نمىشود.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ
14پس خدا را در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيدهايد، بخوانيد؛ و گرچه كافران ناخشنود باشند.
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَليٰ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ
15(خدا) بالا برنده رتبههاى (مردم و) صاحب تخت (جهاندارى و تدبير هستى) است، روح (وحى) را از فرمان خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد القا مىكند، تا (مردم را) نسبت به روز ملاقات (رستاخيز) هشدار دهد.
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفيٰ عَلَي اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
16(همان) روزى كه آنان آشكار مىشوند [و] هيچ چيز از آنان بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته مىشود:) امروز فرمانروايى فقط از آن كيست؟ (و پاسخ آيد كه) تنها از آن خداى يگانه چيره است.
الْيَوْمَ تُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
17امروز هر شخصى در برابر آنچه كسب كرده است پاداش داده مىشود؛ امروز هيچ ظلمى نيست؛ كه خدا حسابرسى سريع است.
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَي الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ
18و آنان را نسبت به روز نزديك (رستاخيز) هشدارده، هنگامى كه دلها (و جانها) نزد گلوگاهها (رسد.) در حالى كه فروبرندگان خشم (خويش) اند؛ براى ستمكاران هيچ (دوست) گرم نزديك و شفاعتگرى كه (سخنش) اطاعت شود، نيست.
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ
19(خدا) چشمهاى خيانتكار و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند.
وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
20و خدا به حق داورى مىكند، و جز او كسانى (از معبودان) را كه مىخوانند در مورد هيچ چيزى داورى نمىكنند؛ (چرا) كه تنها خدا شنوا [و] بيناى (حقيقى) است.
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ
21و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ كه از آنان نيرومندتر بودند؛ و از نظر آثار (باستانى) در زمين (برتر بودند). پس خدا به [سزاى] پيامدهاى (گناهان) شان (گريبان) آنان را گرفت و براى آنان در برابر (عذاب) خدا هيچ نگهدارندهاى نبود!
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ
22اين بخاطر آن بود كه آنان، فرستادگانشان همواره با دليلهاى روشن به سراغشان مىآمدند، و [لى] كفر ورزيدند، پس خدا (گريبان) آنان را گرفت، كه او نيرومندى سخت كيفر است.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسيٰ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ
23و بيقين موسى را با نشانههاى (معجزه آساي) مان و دليلى آشكار فرستاديم،
إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ
24به سوى فرعون و هامان و قارون؛ و [لى] گفتند:« (او) ساحر بسيار دروغگويى است. »
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
25و هنگامى كه حق را از نزد ما براى آنان آورد، گفتند:« پسران كسانى را كه همراه او (موسى) ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را زنده نگه داريد ». و نيرنگ كافران جز در گمراهى (و تباهى) نيست.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسيٰ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ
26و فرعون گفت:« مرا واگذاريد تا موسى را بكشم، و پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! [چرا] كه من مىترسم كه دين شما را تغيير دهد، يا اينكه در [اين] سرزمين تباهى را آشكار سازد! »
وَ قالَ مُوسيٰ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ
27و موسى گفت:« در واقع من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم، از هر متكبرى كه به روز حساب ايمان نمىآورد. »
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ
28و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مىداشت گفت:« آيا مردى را مىكشيد بخاطر اينكه مىگويد: پروردگار من خداست، در حالى كه بيقين دليلهاى روشن (معجزه آسا) از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! و اگر دروغگو باشد، پس (پيامد) دروغش فقط بر اوست؛ و اگر راستگو باشد، برخى (عذابهايى) كه به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد؛ در حقيقت خدا كسى را كه او اسرافكارى بسيار دروغگوست، رهنمون نمىشود.
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَريٰ وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ
29اى قوم [من]! امروز، فرمانروايى فقط از آن شماست در حالى كه در (اين) سرزمين پيروزيد؛ اگر سختى (مجازات) خدا به سراغ ما آيد، پس چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟! »فرعون گفت:« جز آنچه را بنظرم مىرسد به شما ارائه نمىدهم، و شما را جز به راه هدايت، راهنمايى نمىكنم ».
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ
30و كسى كه ايمان آورده بود، گفت:« اى قوم [من] در حقيقت من بر شما از (روزى) همانند روز (عذاب) حزبها مىترسم.
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ
31همچون شيوه قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند؛ و خدا هيچ ستمى را براى بندگان نمىخواهد.
وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ
32و اى قوم [من]! در حقيقت من بر شما از روز فرياد خواهى (رستاخيز) مىترسم.
يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
33(همان) روزى كه پشت كرده روى برمىتابيد؛ در حالى كه هيچ نگهدارندهاى از جانب خدا براى شما نيست؛ و خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى نخواهد داشت.
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّي إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ
34و بطور قطع پيش از اين، يوسف دليلهاى روشن (معجزه آسا) براى شما آورد، و پيوسته در مورد آنچه كه آن را براى شما آورد در شك بوديد؛ تا هنگامى كه مرد، گفتيد:« خدا بعد از او هيچ فرستادهاى بر نمىانگيزد! »اينگونه خدا هر كسى را كه او اسرافكار [و] ترديد كننده بدگمان است، گمراه مىسازد. »
الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ
35(همان) كسانى كه در باره آيات خدا، بدون دليلى كه براى شان آمده باشد، مجادله مىكنند؛ نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آوردهاند، خشم (اين كار) بزرگ است؛ اينگونه خدا بر هر دل متكبر زورگوى مهر مىنهد.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ
36فرعون گفت:« اى هامان! براى من قصرى بلند بناكن، تا شايد من به وسايلى دست يابم،
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِليٰ إِلهِ مُوسيٰ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبابٍ
37(همان) وسايل (صعود به) آسمانها، تا از معبود موسى اطلاع يابم؛ و در حقيقت من گمان مىكنم كه او دروغگوست. »و اينگونه براى فرعون بدى كردارش آراسته شده بود، و از راه (راست) بازداشته شد؛ و نيرنگ فرعون جز در زيان و هلاكت (او) نبود.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ
38و كسى كه ايمان آورده بود گفت:« اى قوم [من، از من] پيروى كنيد تا شما را به راه هدايت رهنمون شوم.
يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ
39اى قوم [من]! اين زندگى پست (دنيا)، تنها كالايى است؛ و در حقيقت فقط آخرت سراى پايدار است.
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثيٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ
40هر كس (كار) بدى انجام دهد، پس جز همانند آن كيفر نخواهد شد؛ و هر كس از مرد يا زن، (كار) شايستهاى انجام دهد، در حالى كه او مؤمن است، پس آنان داخل بهشت مىشوند در حالى كه در آنجا بى شمار« روزى »داده مىشوند.
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَي النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَي النَّارِ
41اى قوم [من]! مرا چه شده كه شما را به سوى نجات فرا مىخوانم، و (شما) مرا به سوى آتش فرا مىخوانيد؟!
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَي الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ
42مرا فرا مىخوانيد تا به خدا كفر ورزم، و چيزى را كه به او هيچ دانشى ندارم همتاى او قرار دهم، در حالى كه من شما را به سوى شكست ناپذير بسيار آمرزنده فرا مىخوانم!
لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَي اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ
43قطعا آنچه مرا به سوى آن مىخوانيد، هيچ فراخوانى در دنيا و آخرت ندارد. و حتما بازگشت ما به سوى خداست؛ و مسلما اسرافكاران فقط اهل آتشند.
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
44و بزودى آنچه را به شما مىگويم به ياد خواهيد آورد! و كارم را به خدا وا مىگذارم كه خدا نسبت به بندگانش بيناست. »
فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ
45و خدا او را از بدىهاى فريبكارىشان حفظ كرد، و بدى عذاب، خاندان فرعون را فرو گرفت.
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ
46(همان) آتشى كه بامدادان و عصرگاهان بر آن عرضه مىشوند؛ و روزى كه ساعت (رستاخيز) برپا شود (ندا آيد كه:)« فرعونيان را در شديدترين عذاب وارد كنيد! »
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ
47و (يادكن) هنگامى را كه در آتش (دوزخ) به بحث (و ستيز) پردازند؛ و كمتوانان به كسانى كه تكبر ورزيدند، گويند:« در واقع ما پيروان شما بوديم، پس آيا شما سهمى از آتش را از ما دفع مىكنيد؟! »
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ
48كسانى كه تكبر ورزيدند گويند:« در حقيقت ما همه در آن (آتش) هستيم، كه بيقين خدا بين بندگانش (به عدالت) داورى كرده است. »
وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ
49و كسانى كه در آتشند، به نگهبانان جهنم گويند:« پروردگارتان را بخوانيد كه روزى از عذاب ما بكاهد. »
قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَليٰ قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
50گويند:« و آيا هيچگاه فرستادگان (خدا به سوى) شما با دليلهاى روشن (معجزه آسا) به سراغتان نيامدند؟! »گويند:« آرى! » (نگهبانان) گويند:« پس دعا كنيد، و دعاى كافران جز در گمراهى نيست. »
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ
51قطعا ما فرستادگانمان و كسانى را كه ايمان آوردهاند، در زندگى پست (دنيا) و روز (رستاخيز) ى كه گواهان به پا مىخيزند يارى مىدهيم.
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
52(همان) روزى كه عذرخواهى ستمكاران براى آنان سودى ندارد؛ و لعنت فقط براى آنان است و بدى سراى (ديگر نيز) تنها براى ايشان است!
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْهُديٰ وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ
53و بيقين به موسى رهنمود داديم، و به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) كتاب (تورات) را ارث داديم.
هُديً وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ
54در حالى كه راهنما و يادآورى براى خردمندان بود.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ
55پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است. و براى پيامد (كارهاى) خود آمرزش طلب، و به هنگام صبح و عصر باستايش پروردگارت تسبيح گوى.
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
56در حقيقت كسانى كه در باره آيات خدا، بدون دليلى كه برايشان آمده باشد مجادله مىكنند، در سينههايشان جز تكبرى كه آنان بدان نرسند، نيست؛ پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] كه فقط او شنواى بيناست.
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
57مسلما آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش مردم بزرگتر است، و ليكن بيشتر مردم نمىدانند.
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ
58و نابينا و بينا مساوى نيستند؛ و كسانى كه ايمان آورده، و [كارهاى] شايسته انجام دادهاند با بدكاران (يكسان نيستند)؛ چه اندك متذكر مىشويد.
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ
59قطعا ساعت (رستاخيز) آمدنى است، در حالى كه هيچ ترديدى در آن نيست؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمىآورند.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ
60و پروردگار شما گفت:« مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! در واقع كسانى كه نسبت به پرستش من تكبر مىورزند بزودى با خوارى وارد جهنم مىشوند! »
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ
61خدا كسى است كه شب را براى شما (تاريك) قرار داد تا در آن آرام بگيريد، و روز را روشنى بخش (قرار داد، چرا) كه قطعا خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر مردم سپاسگزارى نمىكنند.
ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
62اين خدا پروردگار شماست! كه آفريدگار هر چيزى است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه (از حق) بازگردانده مىشويد؟!
كَذٰلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
63اينچنين كسانى كه همواره نشانههاى خدا را انكار مىكردند (از حق) بازگردانده مىشوند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ
64خدا كسى است كه زمين را براى شما قرارگاهى و آسمان را بنايى قرار داد؛ و شما را صورت گرى كرد، و صورتهاى شما را نيكو گردانيد، و از (خوراكىهاى) پاكيزه به شما روزى داد؛ اين خدا پروردگار شماست؛ پس خجسته (و پايدار) است خدايى كه پروردگار جهانيان است.
هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
65او زنده است، [و] هيچ معبودى جز او نيست؛ پس او را بخوانيد (و بپرستيد) در حالى كه دين (خود) را براى او خالص كردهايد. ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِيَ الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
66بگو:« براستى من منع شدهام كه كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد بپرستم! آنگاه كه دليلهاى روشن از جانب پروردگارم براى من آمد؛ و فرمان داده شدم كه تسليم پروردگار جهانيان باشم. »
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّي مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّي وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
67او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از آب اندك سيال، سپس از (خون بسته) آويزان، سپس شما را بصورت كودكى بيرون مىآورد، سپس (زندگى مىكنيد) تا به حد رشدتان برسيد، سپس (ادامه مىدهيد) تا پيرانى شويد؛ و برخى از شما كسانى هستند كه پيش از (آن مرحله، جانش) بطور كامل گرفته مىشود، و تا به سرآمد معين (مرگ) مىرسيد، و باشد كه شما خرد ورزى كنيد.
هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضيٰ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
68او كسى است كه زنده مىكند و مىميراند؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مىگويد:« باش »پس (فورا موجود) مىشود.
أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّي يُصْرَفُونَ
69آيا نظر نكردهاى به كسانى كه در آيات خدا مجادله مىكنند، كه چگونه (از حق) روى گردانيده مىشوند؟!
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
70(همان) كسانى كه كتاب (الهى) و آنچه فرستادگانمان را بدان فرستادهايم دروغ انگاشتند؛ پس در آينده خواهند دانست!
إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ
71هنگامى كه غلها و زنجيرها در گردنهاى آنان قرار گرفته، در حالى كه آنان در آب سوزان كشيده مىشوند؛
فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ
72سپس در آتش، شعله ور مىشوند!
ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ
73سپس به آنان گفته مىشود:« كجايند آنچه را جز خدا، همواره شريك (او) قرار مىداديد؟! »
مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ
74گويند:« (آنان) از (نظر) ما گم شدند؛ بلكه هرگز پيش از اين چيزى را پرستش نمىكرديم! »اينگونه خدا كافران را در گمراهى وا مىنهد.
ذٰلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ
75آن (عذاب) بخاطر آن است كه به ناحق همواره در زمين شادمانى مىكرديد و پيوسته سرمستى و تكبر مىورزيديد.
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ
76(به كافران گفته مىشود:) از درهاى جهنم وارد شويد در حالى كه در آنجا ماندگاريد؛ و جايگاه متكبران چه بد است!
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ
77پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است؛ و اگر پارهاى از آنچه (از مجازاتها) كه به آنان وعده مىدهيم به تو بنمايانيم، يا (قبل از عذاب آنان، جان) تو را كامل بگيريم، پس فقط به سوى ما، بازگردانده مىشوند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ
78و بيقين بيش از تو فرستادگانى را فرستاديم؛ برخى از آنان كسانى هستند كه (سرگذشت آنان را) بر تو حكايت كرديم، و برخى از آنان كسانى هستند كه (سرگذشتشان را) بر تو حكايت نكرديم، و براى هيچ فرستادهاى سزاوار نيست (و حق ندارد) كه نشانه (معجزه آسايى) را جز به رخصت خدا بياورد. و هنگامى كه فرمان خدا رسد به حق داورى شود، و در آنجا باطل گرايان زيان مىكنند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ
79خدا كسى است كه دامها را براى شما قرار داد تا (بر برخى) از آنها سوار شويد، و از (گوشت) آنها مىخوريد؛
وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَي الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ
80و براى شما در آنها سودهاست، و تا (با سوار شدن) بر آنها به خواستهاى كه در دلهاى شماست برسيد، و بر آنها و بر كشتىها حمل مىشويد.
وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ
81و نشانههايش را به شما مىنماياند، پس كداميك از نشانههاى خدا را انكار مىكنيد؟!
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
82و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ كه بيشتر از آنان و نيرومندتر بودند و از نظر آثار (باستانى) در زمين (برتر بودند)؛ و آنچه را همواره كسب مىكردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد.
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
83و هنگامى كه فرستادگانشان با دليلهاى روشن (معجزه آسا) به سراغ آنان آمدند، به آنچه از دانش نزد آنان بود، شادمان شدند. و آنچه كه همواره آن را مسخره مىكردند، آنان را فرو گرفت.
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ
84و هنگامى كه سختى (عذاب) ما را ديدند گفتند:« به خداى يگانه ايمان آورديم و آنچه (از معبودان) را كه شريك او قرار داديم انكار كرديم. »
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ
85و [لى] هنگامى كه سختى (عذاب) ما را ديدند، ايمانشان هرگز براى آنان سودى نداشت؛ (اين، قانون و) روش خداست كه در مورد بندگانش (جارى) بوده است. و در آنجا كافران زيان كردند.