قرآن عثمان طه

سوره مریم

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ كٓهيعٓصٓ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ كهيعص


ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ

2

[آياتى كه بر تو خوانده مى‌شود] ياد رحمت پروردگارت بر بنده‌اش زكرياست.


إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا

3

هنگامى كه پروردگارش را با دعايى پنهان خواند،


قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَ ٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَ لَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا

4

گفت: پروردگارا! به راستى استخوانم سست شده و [موى‌] سرم از پيرى سپيد گشته، و پروردگارا! هيچ‌گاه درباره دعا به پيشگاهت [از اجابت‌] محروم و بى‌بهره نبودم.


وَ إِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَ كَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا

5

و همانا من پس از خود از خويشاوندانم بيمناكم، و همسرم [از شروع زندگى‌] نازا بوده است، پس مرا از سوى خود فرزندى عطا كن.


يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَ وَ ٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا

6

كه از من و خاندان يعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت‌] مورد رضايت [خود] قرار ده.


يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيّٗا

7

اى زكريا! ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است، مژده مى‌دهيم، [و] پيش از اين همنامى براى او قرار نداده‌ايم.


قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَ كَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا وَ قَدۡ بَلَغۡتُ مِنَ ٱلۡكِبَرِ عِتِيّٗا

8

گفت: پروردگارا! چگونه برايم پسرى خواهد بود در حالى كه همسرم نازا بوده است و خود نيز از پيرى به فرتوتى رسيده‌ام؟!


قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞ وَ قَدۡ خَلَقۡتُكَ مِن قَبۡلُ وَ لَمۡ تَكُ شَيۡ‍ٔٗا

9

[فرشته وحى به او] گفت: چنين است [كه گفتى، ولى‌] پروردگارت فرمود: اين [كار] بر من آسان است، و همانا تو را پيش از اين در حالى كه چيزى نبودى آفريدم.


قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّيٓ ءَايَةٗ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَ لَيَالٖ سَوِيّٗا

10

گفت: پروردگارا! براى من نشانه‌اى قرار ده. گفت: نشانه تو اين است كه سه شبانه‌روز در حالى كه سالم هستى، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهى داشت.


فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنَ ٱلۡمِحۡرَابِ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ أَن سَبِّحُواْ بُكۡرَةٗ وَ عَشِيّٗا

11

پس [به دنبال ناتوانى از سخن گفتن‌] از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره كرد كه صبح و شام خدا را تسبيح گوييد.


يَٰيَحۡيَىٰ خُذِ ٱلۡكِتَٰبَ بِقُوَّةٖ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡحُكۡمَ صَبِيّٗا

12

اى يحيى! كتاب را به قوت و نيرومندى بگير؛ و به او در حالى كه كودك بود، حكمت داديم.


وَ حَنَانٗا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوٰةٗ وَ كَانَ تَقِيّٗا

13

و از سوى خود مهرورزى [به همه مردم‌] و پاكى و شايستگى [به او عطا كرديم‌] و او همواره پرهيزكار بود.


وَ بَرَّۢا بِوَٰلِدَيۡهِ وَ لَمۡ يَكُن جَبَّارًا عَصِيّٗا

14

و به پدر و مادرش نيكوكار بود و سركش و نافرمان نبود.


وَ سَلَٰمٌ عَلَيۡهِ يَوۡمَ وُلِدَ وَ يَوۡمَ يَمُوتُ وَ يَوۡمَ يُبۡعَثُ حَيّٗا

15

و بر او سلام باد روزى كه زاده شد، و روزى كه مى‌ميرد، و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شود.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مَرۡيَمَ إِذِ ٱنتَبَذَتۡ مِنۡ أَهۡلِهَا مَكَانٗا شَرۡقِيّٗا

16

و در اين كتاب [سرگذشت‌] مريم را ياد كن هنگامى كه از خانواده‌اش [در] مكان شرقى كناره گرفت.


فَٱتَّخَذَتۡ مِن دُونِهِمۡ حِجَابٗا فَأَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرٗا سَوِيّٗا

17

و جدا از آنان پوشش و پرده‌اى براى خود قرار داد. و ما روح خود را به سوى او فرستاديم، پس براى او [به صورت‌] بشرى خوش اندام و معتدل نمودار شد.


قَالَتۡ إِنِّيٓ أَعُوذُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّٗا

18

مريم گفت: همانا من از تو به [خداى‌] رحمان پناه مى‌برم، اگر پرهيزكار هستى [از من فاصله بگير.]


قَالَ إِنَّمَآ أَنَا۠ رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَٰمٗا زَكِيّٗا

19

گفت: جز اين نيست كه من فرستاده پروردگار تو هستم براى آنكه پسرى پاك و پاكيزه به تو ببخشم.


قَالَتۡ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَ لَمۡ يَمۡسَسۡنِي بَشَرٞ وَ لَمۡ أَكُ بَغِيّٗا

20

گفت: چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى كه نه هيچ بشرى با من ازدواج كرده است و نه بدكار بوده‌ام.


قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞ وَ لِنَجۡعَلَهُۥٓ ءَايَةٗ لِّلنَّاسِ وَ رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَ كَانَ أَمۡرٗا مَّقۡضِيّٗا

21

گفت: چنين است [كه گفتى، ولى‌] پروردگارت فرموده است: اين كار بر من آسان است و [فرزندى بدون ازدواج به او بخشيدن‌] براى اين [است‌] كه او را نشانه‌اى [از قدرت خود] براى مردم و رحمتى از سوى خود قرار دهيم؛ و اين كار شدنى است.


فَحَمَلَتۡهُ فَٱنتَبَذَتۡ بِهِۦ مَكَانٗا قَصِيّٗا

22

پس به عيسى حامله شد و به خاطر او در مكانى دور كناره گرفت.


فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ إِلَىٰ جِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ قَالَتۡ يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَ كُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا

23

آن گاه درد زاييدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما كشانيد؛ [در آن حال‌] گفت: اى كاش پيش از اين ميمردم و يكسره از خاطره‌ها فراموش شده بودم.


فَنَادَىٰهَا مِن تَحۡتِهَآ أَلَّا تَحۡزَنِي قَدۡ جَعَلَ رَبُّكِ تَحۡتَكِ سَرِيّٗا

24

پس كودك از زير [پاى‌] او ندايش داد: غمگين مباش كه پروردگارت از زير [پاى‌] تو نهر آبى پديد آورده است [تا بياشامى و شستشو كنى.]


وَ هُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبٗا جَنِيّٗا

25

و تنه خرما را به سوى خود بجنبان تا برايت خرماى تازه و از بار چيده بريزد.


فَكُلِي وَ ٱشۡرَبِي وَ قَرِّي عَيۡنٗا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ ٱلۡبَشَرِ أَحَدٗا فَقُولِيٓ إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا

26

پس [از آن خرما] بخور و [از آن نهر] بياشام و خاطرت را شاد و خوش دار، و اگر از مردم كسى را ديدى [كه درباره نوزادت پرسيد] بگو: من براى [خداى‌] رحمان روزه [سكوت‌] نذر كرده‌ام، پس هرگز امروز با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت.


فَأَتَتۡ بِهِۦ قَوۡمَهَا تَحۡمِلُهُۥ قَالُواْ يَٰمَرۡيَمُ لَقَدۡ جِئۡتِ شَيۡ‍ٔٗا فَرِيّٗا

27

آن گاه نوزاد را در حالى كه [در آغوشش‌] حمل مى‌كرد، نزد قومش آورد. گفتند: اى مريم! به راستى كه تو كارى شگفت [و بى‌سابقه و ناپسندى‌] مرتكب شده‌اى.


يَٰٓأُخۡتَ هَٰرُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ ٱمۡرَأَ سَوۡءٖ وَ مَا كَانَتۡ أُمُّكِ بَغِيّٗا

28

اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت بدكاره بود [اين طفل را از كجا آورده‌اى؟]


فَأَشَارَتۡ إِلَيۡهِ قَالُواْ كَيۡفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي ٱلۡمَهۡدِ صَبِيّٗا

29

پس مريم به نوزاد اشاره كرد [كه از او بپرسيد.] گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است، سخن بگوييم؟!


قَالَ إِنِّي عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَىٰنِيَ ٱلۡكِتَٰبَ وَ جَعَلَنِي نَبِيّٗا

30

نوزاد [از ميان گهواره‌] گفت: بى‌ترديد من بنده خدايم، به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر قرار داده است.


وَ جَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ وَ أَوۡصَٰنِي بِٱلصَّلَوٰةِ وَ ٱلزَّكَوٰةِ مَا دُمۡتُ حَيّٗا

31

و هر جا كه باشم بسيار بابركت و سودمندم ساخته، و مرا تا زنده‌ام به نماز و زكات سفارش كرده است.


وَ بَرَّۢا بِوَٰلِدَتِي وَ لَمۡ يَجۡعَلۡنِي جَبَّارٗا شَقِيّٗا

32

و مرا نسبت به مادرم نيكوكار [و خوش‌رفتار] گردانيده و گردنكش و تيره‌بختم قرار نداده است.


وَ ٱلسَّلَٰمُ عَلَيَّ يَوۡمَ وُلِدتُّ وَ يَوۡمَ أَمُوتُ وَ يَوۡمَ أُبۡعَثُ حَيّٗا

33

و سلام بر من روزى كه زاده شدم، و روزى كه مى‌ميرم، و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شوم.


ذَٰلِكَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ قَوۡلَ ٱلۡحَقِّ ٱلَّذِي فِيهِ يَمۡتَرُونَ

34

اين است عيسى بن مريم، همان قول حق كه [يهود و نصارى‌] درباره او در ترديدند.


مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ

35

خدا را نسزد كه هيچ فرزندى [براى خود] برگيرد؛ او منزه است؛ چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مى‌گويد: باش، پس بى‌درنگ موجود مى‌شود.


وَ إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ

36

[عيسى گفت:] بى‌ترديد خدا [ى يكتا] پروردگار من و شماست؛ پس او را بپرستيد [كه‌] اين راهى راست است.


فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَيۡنِهِمۡ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن مَّشۡهَدِ يَوۡمٍ عَظِيمٍ

37

ولى گروه‌هايى از ميان آنان [درباره عيسى‌] اختلاف كردند، پس واى بر كسانى كه [با افراط در شأن عيسى‌] كافر شدند از حضور در روزى بزرگ!


أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَ أَبۡصِرۡ يَوۡمَ يَأۡتُونَنَا لَٰكِنِ ٱلظَّٰلِمُونَ ٱلۡيَوۡمَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ

38

آنان روزى كه به سوى ما مى‌آيند [نسبت به حقايق‌] چه شنوا و چه بينا مى‌شوند، ولى امروز ستمكاران در گمراهى آشكارند.


وَ أَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ وَ هُمۡ فِي غَفۡلَةٖ وَ هُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ

39

و آنان را از روز حسرت- آن گاه كه كار از كار بگذرد- بترسان، در حالى كه آنان در بى‌خبرى [شديدى‌] هستند و ايمان نمى‌آورند.


إِنَّا نَحۡنُ نَرِثُ ٱلۡأَرۡضَ وَ مَنۡ عَلَيۡهَا وَ إِلَيۡنَا يُرۡجَعُونَ

40

يقينا ماييم كه زمين و همه كسانى را كه روى آن قرار دارند به ميراث مى‌بريم و [همه‌] به سوى ما بازگردانده مى‌شوند.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِبۡرَٰهِيمَ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيًّا

41

و در اين كتاب، [سرگذشت‌] ابراهيم را ياد كن، به راستى او بسيار راستگو و پيامبر بود.


إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ يَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا يَسۡمَعُ وَ لَا يُبۡصِرُ وَ لَا يُغۡنِي عَنكَ شَيۡ‍ٔٗا

42

آن گاه كه به پدر [خوانده‌] اش گفت: پدرم! چرا چيزى را كه نمى‌شنود و نمى‌بيند و نمى‌تواند هيچ آسيب و گزندى را از تو برطرف كند، مى‌پرستى!؟


يَٰٓأَبَتِ إِنِّي قَدۡ جَآءَنِي مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ يَأۡتِكَ فَٱتَّبِعۡنِيٓ أَهۡدِكَ صِرَٰطٗا سَوِيّٗا

43

پدرم! همانا براى من [از طريق وحى‌] دانشى آمده كه تو را نيامده؛ بنابراين از من پيروى كن تا تو را به راهى راست راهنمايى كنم.


يَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّيۡطَٰنَ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِيّٗا

44

پدرم! شيطان را مپرست؛ زيرا شيطان همواره نسبت به خدا نافرمان است.


يَٰٓأَبَتِ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيۡطَٰنِ وَلِيّٗا

45

پدرم! به يقين مى‌ترسم كه عذابى از سوى [خداى‌] رحمان به تو برسد، و در نتيجه همنشين شيطان شوى.


قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِي يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّكَ وَ ٱهۡجُرۡنِي مَلِيّٗا

46

گفت: اى ابراهيم! آيا تو از معبودهاى من روى گردانى؟ اگر [از بت ستيزى‌] باز نايستى، قطعا تو را سنگسار مى‌كنم، و [تا از من آسيبى به تو نرسيده‌] زمانى طولانى از من دور شو.


قَالَ سَلَٰمٌ عَلَيۡكَ سَأَسۡتَغۡفِرُ لَكَ رَبِّيٓ إِنَّهُۥ كَانَ بِي حَفِيّٗا

47

ابراهيم گفت: سلام بر تو، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‌خواهم؛ زيرا او همواره نسبت به من بسيار نيكوكار و مهربان است.


وَ أَعۡتَزِلُكُمۡ وَ مَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَ أَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا

48

و من از شما و معبودانى كه به جاى خدا مى‌خوانيد، كناره مى‌گيرم و پروردگارم را مى‌خوانم، اميد است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بى‌بهره نباشم.


فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَ مَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَ يَعۡقُوبَ وَ كُلّٗا جَعَلۡنَا نَبِيّٗا

49

پس هنگامى كه از آنان و آنچه جز خدا مى‌پرستيدند، كناره گرفت، اسحاق ويعقوب را به او بخشيديم وهر يك را پيامبر قرار داديم.


وَ وَهَبۡنَا لَهُم مِّن رَّحۡمَتِنَا وَ جَعَلۡنَا لَهُمۡ لِسَانَ صِدۡقٍ عَلِيّٗا

50

و به آنان از رحمت خود بخشيديم، وبراى آنان [در ميان مردم‌] نامى نيك و ستايشى والامرتبه قرار داديم.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مُوسَىٰٓ إِنَّهُۥ كَانَ مُخۡلَصٗا وَ كَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا

51

و در اين كتاب، [سرگذشت‌] موسى را ياد كن، بى‌ترديد او انسانى خالص شده و فرستاده‌اى پيامبر بود.


وَ نَٰدَيۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنِ وَ قَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا

52

و او را از جانب راست طور ندا كرديم، و او را در حالى كه با وى راز گفتيم، مقرب خود قرار داديم.


وَ وَهَبۡنَا لَهُۥ مِن رَّحۡمَتِنَآ أَخَاهُ هَٰرُونَ نَبِيّٗا

53

و از رحمت خود برادرش هارون را كه داراى مقام پيامبرى بود، به او بخشيديم.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِسۡمَٰعِيلَ إِنَّهُۥ كَانَ صَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَ كَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا

54

و در اين كتاب، [سرگذشت‌] اسماعيل را ياد كن، كه او راست وعده و فرستاده‌اى پيامبر بود.


وَ كَانَ يَأۡمُرُ أَهۡلَهُۥ بِٱلصَّلَوٰةِ وَ ٱلزَّكَوٰةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِۦ مَرۡضِيّٗا

55

و همواره خانواده‌اش را به نماز و زكات فرمان مى‌داد، و نزد پروردگارش پسنديده بود.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِدۡرِيسَ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيّٗا

56

و در اين كتاب، [سرگذشت‌] ادريس را ياد كن، كه او بسيار راستگو و پيامبر بود.


وَ رَفَعۡنَٰهُ مَكَانًا عَلِيًّا

57

و او را به جايگاه و مقام بلندى ارتقا داديم.


أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِن ذُرِّيَّةِ ءَادَمَ وَ مِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ وَ مِن ذُرِّيَّةِ إِبۡرَٰهِيمَ وَ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَ مِمَّنۡ هَدَيۡنَا وَ ٱجۡتَبَيۡنَآ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْ سُجَّدٗا وَ بُكِيّٗا

58

اينان كسانى از پيامبران بودند كه خدا به آنان نعمت داد، از نسل آدم و از نسل كسانى كه با نوح در كشتى سوار كرديم و از نسل ابراهيم و اسرائيل و از كسانى كه آنان را هدايت كرديم و برگزيديم؛ هنگامى كه آيات [خداى‌] رحمان بر آنان خوانده مى‌شد، سجده كنان و گريان به رو مى‌افتادند.


فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ ٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِ فَسَوۡفَ يَلۡقَوۡنَ غَيًّا

59

سپس بعد از آنان نسلى جايگزين [آنان‌] شد كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروى نمودند؛ پس به زودى [كيفر] گمراهى خود را [كه عذابى دردناك است‌] خواهند ديد.


إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَ لَا يُظۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا

60

مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام داده‌اند، پس آنان به بهشت درآيند و ذره‌اى مورد ستم قرار نمى‌گيرند.


جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ عِبَادَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِ إِنَّهُۥ كَانَ وَعۡدُهُۥ مَأۡتِيّٗا

61

بهشت‌هاى جاويدى كه [خداى‌] رحمان به بندگانش وعده داده در حالى كه اكنون از نظرها پنهان است، يقينا وعده خدا آمدنى است.


لَّا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوًا إِلَّا سَلَٰمٗا وَ لَهُمۡ رِزۡقُهُمۡ فِيهَا بُكۡرَةٗ وَ عَشِيّٗا

62

در آنجا كلام لغو و بيهوده‌اى نمى‌شنوند، بلكه آنچه مى‌شنوند فقط سلام و درود است؛ و در آنجا صبح و شام، رزقشان براى آنان [آماده‌] است.


تِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِي نُورِثُ مِنۡ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيّٗا

63

اين است بهشتى كه به هر كس از بندگان خود كه پرهيزكار باشد، به ميراث مى‌دهيم.


وَ مَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمۡرِ رَبِّكَ لَهُۥ مَا بَيۡنَ أَيۡدِينَا وَ مَا خَلۡفَنَا وَ مَا بَيۡنَ ذَٰلِكَ وَ مَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا

64

و [اى رسول خدا! ما فرشتگان‌] جز به فرمان پرودگارت نازل نمى‌شويم. [آگاهى به‌] آنچه مربوط به آينده ماست و آنچه مربوط به گذشته ماست وآنچه ميان گذشته و آينده است، ويژه اوست؛ و پروردگارت هيچ‌گاه فراموشكار نيست.


رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا بَيۡنَهُمَا فَٱعۡبُدۡهُ وَ ٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦ هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا

65

[اوست‌] پروردگار آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد؛ پس او را بپرست و بر پرستيدنش شكيبا باش. آيا براى او همنامى مى‌دانى [كه او هم پروردگار آسمان‌ها و زمين باشد؟!]


وَ يَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَءِذَا مَا مِتُّ لَسَوۡفَ أُخۡرَجُ حَيًّا

66

و انسان مى‌گويد: آيا زمانى كه بميرم به راستى زنده [از خاك‌] بيرونم مى‌آورند؟


أَ وَ لَا يَذۡكُرُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ وَ لَمۡ يَكُ شَيۡ‍ٔٗا

67

آيا انسان به ياد نمى‌آورد [و توجه ندارد] كه ما او را پيش از اين در حالى كه چيزى نبود، آفريديم.


فَوَرَبِّكَ لَنَحۡشُرَنَّهُمۡ وَ ٱلشَّيَٰطِينَ ثُمَّ لَنُحۡضِرَنَّهُمۡ حَوۡلَ جَهَنَّمَ جِثِيّٗا

68

پس به پروردگارت سوگند، آنان را [كه بدون دليل و از روى جهل و نادانى منكر زنده شدن مردگانند] با شياطين محشور مى‌كنيم، سپس آنان را در حالى كه به زانو درآمده‌اند، گرداگرد دوزخ حاضر خواهيم كرد.


ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمۡ أَشَدُّ عَلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ عِتِيّٗا

69

آن گاه از هر گروهى آنان را كه بر خداى رحمان عاصى و سركش‌تر بوده‌اند، بيرون مى‌كشيم.


ثُمَّ لَنَحۡنُ أَعۡلَمُ بِٱلَّذِينَ هُمۡ أَوۡلَىٰ بِهَا صِلِيّٗا

70

سپس ما به كسانى كه براى سوختن در دوزخ سزاوارترند، داناتريم.


وَ إِن مِّنكُمۡ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتۡمٗا مَّقۡضِيّٗا

71

و هيچ كس از شما نيست مگر آنكه وارد دوزخ مى‌شود، [ورود همگان به دوزخ‌] بر پروردگارت مسلم و حتمى است.


ثُمَّ نُنَجِّي ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّ نَذَرُ ٱلظَّٰلِمِينَ فِيهَا جِثِيّٗا

72

سپس آنان را كه [از كفر، شرك، فساد و گناه‌] پرهيز كردند، نجات مى‌دهيم، و ستمكاران را كه به زانو درافتاده‌اند، در دوزخ رها مى‌كنيم.


وَ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ خَيۡرٞ مَّقَامٗا وَ أَحۡسَنُ نَدِيّٗا

73

و هنگامى كه آيات روشن ما را بر آنان مى‌خوانند، كافران به آنان كه ايمان آورده‌اند، مى‌گويند: كدام يك از ما دو گروه، جايگاهش [از جهت مادى‌] بهتر و مجلس انسش [از لحاظ اجتماعى و سياسى‌] نيكوتر است؟


وَ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَحۡسَنُ أَثَٰثٗا وَ رِءۡيٗا

74

و چه بسيار اقوامى را پيش از آنان هلاك كرديم كه لوازم زندگى بهتر [و منظر] و ظاهرى [خوش‌نماتر و] نيكوتر داشتند.


قُلۡ مَن كَانَ فِي ٱلضَّلَٰلَةِ فَلۡيَمۡدُدۡ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَدًّا حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا يُوعَدُونَ إِمَّا ٱلۡعَذَابَ وَ إِمَّا ٱلسَّاعَةَ فَسَيَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ شَرّٞ مَّكَانٗا وَ أَضۡعَفُ جُندٗا

75

بگو: آنان كه در گمراهى قرار دارند، بايد [خداى‌] رحمان [بر پايه سنت جارى خود] به آنان مهلتى معين دهد، تا زمانى كه آنچه را به آنان وعده داده‌اند ببينند، يا عقوبت و شكنجه [در دنيا] را يا عذاب قيامت را؛ پس به زودى خواهند دانست چه كسى جايگاهش بدتر و سپاهش ناتوان‌تر است؟!


وَ يَزِيدُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ هُدٗى وَ ٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَ خَيۡرٞ مَّرَدًّا

76

و آنان كه هدايت يافته‌اند، خدا بر هدايتشان مى‌افزايد، و اعمال شايسته پايدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهى نيكوتر است.


أَفَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي كَفَرَ بِ‍َٔايَٰتِنَا وَ قَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالٗا وَ وَلَدًا

77

آيا ديدى آن كسى را كه به آيات ما كافر شد وگفت: [به خاطر انتخاب آيين شرك و كفر] به من مال و اولاد بسيار خواهند داد؟


أَطَّلَعَ ٱلۡغَيۡبَ أَمِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا

78

آيا [او درباره رسيدن به مال و اولاد بسيار] بر غيب آگاهى يافته، يا پيمانى [بر اين عطاى فراوان‌] از سوى [خداى‌] رحمان دريافت نموده است؟


كَلَّا سَنَكۡتُبُ مَا يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُۥ مِنَ ٱلۡعَذَابِ مَدّٗا

79

اين چنين نيست [كه او مى‌گويد]، ما به زودى آنچه را مى‌گويد [در پرونده عملش‌] خواهيم نوشت و عذابش را همواره ادامه خواهيم داد.


وَ نَرِثُهُۥ مَا يَقُولُ وَ يَأۡتِينَا فَرۡدٗا

80

و آنچه را كه [از مال و فرزند] مى‌گويد، از او به ميراث مى‌بريم، و تنها نزد ما خواهد آمد.


وَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لِّيَكُونُواْ لَهُمۡ عِزّٗا

81

و به جاى خدا معبودانى گرفتند تا براى آنان مايه عزت و توانمندى باشد.


كَلَّا سَيَكۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَ يَكُونُونَ عَلَيۡهِمۡ ضِدًّا

82

چنين نيست، به زودى [آن معبودان‌] پرستش آنان را انكار مى‌كنند و دشمنشان خواهند شد.


أَلَمۡ تَرَ أَنَّآ أَرۡسَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا

83

آيا ندانسته‌اى كه ما شيطان‌ها را بر كافران فرستاديم تا آنان را به شدت به سوى گناهان و شهوات برانگيزند.


فَلَا تَعۡجَلۡ عَلَيۡهِمۡ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمۡ عَدّٗا

84

بنابراين بر [شكست و هلاكت‌] آنان شتاب مكن، ما [همه اعمال و رفتار حتى لحظات عمرشان را] به دقت شماره مى‌كنيم [تا مهلتشان تمام شود و به كيفر آنچه همواره مرتكب مى‌شدند، برسند.]


يَوۡمَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُتَّقِينَ إِلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ وَفۡدٗا

85

[ياد كن‌] روزى را كه پرهيزكاران را به ضيافت و ميهمانى [خداى‌] رحمان گرد مى‌آوريم.


وَ نَسُوقُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرۡدٗا

86

و مجرمان را تشنه به سوى دوزخ مى‌رانيم.


لَّا يَمۡلِكُونَ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَنِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا

87

[شفيعان در آن روز] قدرت بر شفاعت ندارند مگر كسانى [مانند پيامبران، امامان، فرشتگان و اوليا] كه از نزد [خداى‌] رحمان، پيمانى [بر اذن شفاعت‌] گرفته باشند.


وَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا

88

و [مشركان‌] گفتند: [خداى‌] رحمان براى خود فرزندى گرفته است.


لَّقَدۡ جِئۡتُمۡ شَيۡ‍ًٔا إِدّٗا

89

به راستى كه چيزى بسيار زشت و نسبتى بس ناروا [به ميان‌] آورده‌ايد.


تَكَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ وَ تَنشَقُّ ٱلۡأَرۡضُ وَ تَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا

90

نزديك است آسمان‌ها از اين [ادعاى بى‌اصل و سخن ناروا] پاره پاره شوند، و زمين بشكافد، و كوه‌ها به شدت در هم بشكنند و فرو ريزند!!


أَن دَعَوۡاْ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٗا

91

به خاطر آنكه براى [خداى‌] رحمان فرزندى ادعا كرده‌اند.


وَ مَا يَنۢبَغِي لِلرَّحۡمَٰنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا

92

و [خداى‌] رحمان را نسزد كه فرزندى اختيار كند.


إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا

93

هيچ كس در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اينكه [ذاتا] بنده [و مملوك‌] به سوى [خداى‌] رحمان مى‌آيد.


لَّقَدۡ أَحۡصَىٰهُمۡ وَ عَدَّهُمۡ عَدّٗا

94

به يقين همه آنان را [با قدرت و دانشش كنترل و] احاطه نموده و درست و دقيق شماره كرده است.


وَ كُلُّهُمۡ ءَاتِيهِ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَرۡدًا

95

و روز قيامت همه آنان تنها به پيشگاه او مى‌آيند.


إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَيَجۡعَلُ لَهُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وُدّٗا

96

قطعا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، به زودى [خداى‌] رحمان براى آنان [در دل‌ها] محبتى قرار خواهد داد.


فَإِنَّمَا يَسَّرۡنَٰهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ ٱلۡمُتَّقِينَ وَ تُنذِرَ بِهِۦ قَوۡمٗا لُّدّٗا

97

جز اين نيست كه ما اين [قرآن‌] را بر زبان تو آسان ساختيم تا به وسيله آن پرهيزكاران را مژده دهى و مردم ستيزه‌جو را بترسانى.


وَ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هَلۡ تُحِسُّ مِنۡهُم مِّنۡ أَحَدٍ أَوۡ تَسۡمَعُ لَهُمۡ رِكۡزَۢا

98

و چه بسيار ملت‌ها را پيش از آنان [به سبب طغيانشان‌] هلاك كرديم. آيا كسى از آنان را مى‌يابى، يا هيچ زمزمه و صدايى آهسته از آنان مى‌شنوى؟


قاری
ترجمه گویا
انصاریان