قرآن عثمان طه

سوره هود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ الر- [اين‌] كتابى [با عظمت‌] است كه آياتش [به صورت حقيقتى واحد] استوارى واستحكام يافته، سپس از سوى حكيمى آگاه [در قالب سوره‌ها، آيه‌ها، حقايق اعتقادى، اخلاقى و عملى‌] تفصيل داده شده است.


أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ

2

كه جز خدا را نپرستيد، يقينا من از سوى او براى شما بيم‌دهنده [از عذاب‌] و مژده دهنده [به بهشت و رضوان‌] هستم.


وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ

3

ينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او بازگرديد تا آنكه شما را تا پايان زندگى از بهره نيك و خوشى برخوردار كند، و هر كه را صفات پسنديده و اعمال شايسته افزون‌تر از ديگران است، پاداش زيادترى عطا كند، و اگر روى از حق برگردانيد، من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.


إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

4

بازگشت شما فقط به سوى خداست و او بر هر كارى تواناست.


أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

5

آگاه باشيد كه مشركان سر در گريبان فرو مى‌برند تا [خود را] از شنيدن قرآن [به هنگام تلاوتش به وسيله پيامبر و مؤمنان‌] پنهان بدارند؛ آگاه باشيد! چون جامه‌هايشان را بر سر و روى خود مى‌پوشانند [تا ديده نشوند، اين پنهانكارى سودى به حال آنان ندارد] خدا آنچه را پنهان مى‌كنند وآنچه را آشكار مى‌نمايند، مى‌داند؛ يقينا او به آنچه در سينه‌هاست، داناست.


وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَي اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ

6

و هيچ جنبده‌اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او برخداست، و [او] قرارگاه واقعى و جايگاه موقت آنان را مى‌داند؛ همه در كتابى روشن ثبت است.


وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَي الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

7

و او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد، در حالى كه تخت فرمانروايى‌اش بر آب [كه زيربناى حيات است‌] قرار داشت، تا شما را بيازمايد كه كدام‌يك نيكوكارتريد؟ و اگر بگويى: [اى مردم!] شما يقينا پس از مرگ برانگيخته مى‌شويد، بى‌ترديد كافران مى‌گويند: اين سخنان جز جادويى آشكار نيست.


وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِليٰ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

8

و اگر عذاب را از آنان تا مدتى اندك به تأخير اندازيم، مسلما [از روى استهزا] خواهند گفت: چه عاملى آن را [از آمدن‌] باز مى‌دارد؟! آگاه باشيد! روزى كه عذاب به آنان رسد، از آنان بازگشتنى و بازداشتنى نيست و عذابى را كه همواره مسخره مى‌كردند، آنان را فراخواهد گرفت.


وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ

9

و اگر از سوى خود رحمتى [چون سلامتى، ثروت، اولاد و امنيت‌] به انسان بچشانيم، سپس آن را [به علتى حكيمانه‌] از او سلب كنيم [نسبت به آينده زندگى‌] بسيار نوميد شونده و [نسبت به نعمت هايى كه دارا بود] بسيار كفران كننده است.


وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ

10

و اگر پس از گزند و آسيبى كه به او رسيده خوشى و رفاهى به او بچشانيم، قطعا خواهد گفت: همه [گزندها و] آسيب‌ها از فضاى زندگى‌ام رفت [و ديگر آسيبى نمى‌بينم و] مسلما در آن حال [كه غافل از حوادث آينده است‌] بسيار شادمان و خودستا خواهد بود.


إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ

11

مگر كسانى كه [در خوشى‌ها و آسيب‌ها] شكيبايى ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند، اينانند كه براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است.


فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحيٰ إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ

12

ممكن است به سبب آنكه [دشمنان‌] مى‌گويند: چرا گنجى بر او نازل نشده، يا فرشته‌اى همراهش نيامده؟ برخى از آنچه را به تو وحى مى‌شود ترك كنى وسينه‌ات [از ابلاغ و اظهار آن‌] تنگ شود [به سبب موضع‌گيرى‌هاى دشمنان از ابلاغ پيام حق خوددارى مكن‌] تو فقط بيم دهنده‌اى و خدا بر هر چيز نگهبان است.


أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

13

بلكه [در برابر همه قرآن مى‌ايستند و] مى‌گويند: او اين قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت مى‌دهد] بگو: اگر راستگوييد، شما هم ده سوره مانند آن بياوريد و هر كس را غير خدا مى‌توانيد به يارى خود دعوت كنيد.


فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

14

پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نكردند [كه هرگز اجابت نمى‌كنند] بدانيد كه آنچه نازل شده به دانش خداست وهيچ معبودى جز او نيست، پس آيا تسليم [حق‌] مى‌شويد؟


مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ

15

كسانى كه زندگى دنيا و زيور و زينتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور كامل در [همين‌] دنيا به آنان مى‌دهيم و در آن چيزى از آنان كاسته نخواهد شد.


أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ

16

اينان كسانى هستند كه در آخرت، سهمى جز آتش براى آنان نيست و آنچه [در دنيا از كار خير] كرده‌اند، در آخرت تباه و بى‌اثر مى‌شود، و آنچه همواره [رياكارانه‌] انجام مى‌دادند، باطل است.


أَ فَمَنْ كانَ عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسيٰ إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ

17

آيا كسانى كه از سوى پروردگارشان بر دليلى روشن [از بصيرت و بينش‌] متكى هستند و شاهدى از سوى او [چون قرآن براى تأييد] آن [دليل روشن‌] از پى درآيد و پيش از قرآن [هم‌] كتاب موسى در حالى كه [براى مؤمنان‌] پيشوا و رحمت بود [بر حقانيت قرآن گواهى داده مانند كسانى مى‌باشند كه چنين نيستند] اينان [كه متكى بر دليل روشن‌اند] به قرآن ايمان مى‌آورند، و هر كس از گروه‌ها [چه يهود، چه نصارى و چه مشركان‌] به آن كفر ورزد، وعده‌گاهش آتش است؛ پس [اى انسان!] درباره قرآن در ترديد مباش كه آن از سوى پروردگارت حق است، ولى بيشتر مردم [به خاطر كبر باطنى، لجاجت و جهل‌] ايمان [به آن‌] نمى‌آورند.


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَليٰ رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هٰؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَليٰ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الظَّالِمِينَ

18

و ستمكارتر از كسانى كه به خدا دروغ بندند چه كسى است؟ اينان [در قيامت‌] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، وگواهان [اعمال‌] مى‌گويند: اينان كسانى هستند كه بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشيد! لعنت خدا بر ستمكاران باد.


الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ

19

هم آنان كه مردم را از راه خدا باز مى‌دارند و مى‌خواهند آن را [با وسوسه و اغواگرى‌] كج نشان دهند و به آخرت كافرند.


أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ

20

اينان در زمين، عاجزكننده [خدا] نيستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بيرون روند]، و براى آنان سرپرستان و ياورانى جز خدا نيست، عذابشان [در روز قيامت‌] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسيارى گناه‌] تاب وتوان شنيدن [حق را] نداشتند و [با چشم بصيرت، حقيقت را] نمى‌ديدند.


أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ

21

اينان كسانى هستند كه سرمايه وجودشان را تباه كردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شريكان خدا به خدا] نسبت مى‌دادند [گم و نابود شد و] از دستشان رفت.


لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ

22

ثابت و يقينى است كه اينانند كه در آخرت از همه زيانكارترند.


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِليٰ رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ

23

قطعا كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمينان يافتند، اهل بهشت‌اند و در آن جاودانه‌اند.


مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْميٰ وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

24

وصف اين دو گروه [مشرك و مؤمن‌] همانند نابينا و كر و بينا و شنواست؛ آيا [اين دو گروه‌] در صفت و حال يكسانند؟ پس آيا متذكر نمى‌شويد؟


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِليٰ قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ

25

بى‌ترديد نوح را به سوى قومش فرستاديم [كه به آنان بگو:] من براى شما بيم دهنده‌اى آشكارم.


أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ

26

كه جز خدا را نپرستيد؛ من بر شما از عذاب روزى دردناك بيمناكم.


فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ وَ ما نَريٰ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ

27

اشراف و سران كافر قومش گفتند: ما تو را جز بشرى مانند خود نمى‌بينيم، و كسى را جز فرومايگان كه نسنجيده و بدون انديشه از تو پيروى كرده باشند مشاهده نمى‌كنيم، و براى شما هيچ برترى و فضيلتى بر خود نمى‌بينيم، بلكه شما را دروغگو مى‌پنداريم.


قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ

28

نوح گفت: اى قوم من! مرا خبر دهيد: اگر من بر دليل روشنى از سوى پروردگارم متكى باشم و مرا از نزد خود رحمتى عطا كرده باشد كه بر شما مخفى مانده [باز هم نبوت مرا تكذيب مى‌كنيد؟] آيا [در صورتى كه اجبارى در پذيرش دين نيست‌] مى‌توان شما را به پذيرش آن دليل روشن در حالى كه آن را خوش نداريد، وادار كنيم؟


وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لٰكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ

29

و اى قوم من! من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم‌] هيچ پاداشى نمى‌خواهم؛ پاداشم فقط بر عهده خداست، و من [براى به دست آوردن دل شما] طرد كننده كسانى كه ايمان آورده‌اند [و شما آنان را فرومايه مى‌دانيد] نخواهم بود؛ زيرا اينان ديداركنندگان [پاداش و مقام قرب‌] پروردگار خويش‌اند. ولى من شما را گروهى مى‌بينم كه جهالت مى‌ورزيد.


وَ يا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

30

و اى قوم من! اگر آنان را از خود طرد كنم، چه كسى مرا در برابر [عذاب‌] خدا يارى مى‌دهد؟ آيا متذكر نمى‌شويد؟


وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ

31

و من به شما نمى‌گويم كه گنجينه‌هاى [عنايات و الطاف‌] خدا نزد من است [تا به طور مستقل بتوانم حاجات شما را برآورم و هر تصرفى را كه مايل باشم در آسمان‌ها و زمين بنمايم‌]، و ادعا نمى‌كنم كه غيب هم مى‌دانم، و نمى‌گويم كه من فرشته‌ام و درباره آنان كه چشمانتان فرومايه و خوارشان مى‌نگرد، نمى‌گويم كه خدا هرگز خيرى به آنان نخواهد داد؛ خدا به آنچه در دل آنان است آگاه‌تر است؛ اگر چنين گويم از ستمكاران خواهم بود.


قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

32

گفتند: اى نوح! با ما جدال و ستيزه كردى و بسيار هم جدال و ستيزه كردى، نهايتا اگر از راستگويانى آنچه را [از عذاب‌] به ما وعده مى‌دهى، برايمان بياور.


قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ

33

گفت: جز اين نيست كه اگر خدا بخواهد آن را براى شما مى‌آورد و شما عاجز كننده [خدا] نيستيد [تا بتوانيد از دسترس قدرت او بيرون رويد.]


وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

34

و اگر بخواهم براى شما خيرخواهى كنم در صورتى كه خدا بخواهد شما را [به كيفر گناهانتان‌] گمراه كند، خيرخواهى من سودى به شما نخواهد داد، او پروردگار شماست و به سويش بازگردانده مى‌شويد.


أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ

35

آيا مشركان مى‌گويند: پيامبر، اين قرآن را از نزد خود به دروغ ساخته [و به خدا نسبت داده‌] بگو: اگر آن را به دروغ ساخته باشم، گناهم فقط بر عهده خود من است، و من از گناهانى كه شما مرتكب مى‌شويد، بيزارم.


وَ أُوحِيَ إِليٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ

36

و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه [تاكنون‌] ايمان آورده‌اند، هرگز كسى ايمان نخواهد آورد؛ بنابراين از كارهايى كه همواره [بر ضد حق‌] انجام مى‌دادند، اندوهگين مباش.


وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ

37

و با نظارت ما و [بر اساس‌] وحى ما كشتى را بساز، و با من درباره كسانى كه ستم كرده‌اند، سخن مگو كه يقينا آنان غرق شدنى هستند.


وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ

38

و [نوح‌] كشتى را مى‌ساخت و هرگاه گروهى از [اشراف و سران‌] قومش بر او عبور مى‌كردند، او را به مسخره مى‌گرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره مى‌كنيد، مسلما ما هم شما را [به هنگام پديد آمدن توفان‌] همان گونه كه ما را مسخره مى‌كنيد، مسخره خواهيم كرد.


فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ

39

به زودى خواهيد دانست كه چه كسى را [در دنيا] عذابى خواركننده و [در آخرت عذابى‌] پايدار خواهد رسيد.


حَتَّي إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ

40

[رويارويى نوح و قومش هم‌چنان ادامه داشت‌] تا هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد و تنور فوران كرد، گفتيم: از هر [نوع حيوانى‌] يك زوج دوتايى [يك نر و يك ماده‌] و نيز خاندانت و آنان را كه ايمان آورده‌اند، در كشتى سوار كن مگر كسى كه پيش‌تر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم كرده‌ايم. و جز اندكى همراه او ايمان نياوردند.


وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ

41

و نوح گفت: در آن سوار شويد كه حركت كردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست، يقينا پروردگارم بسيار آمرزنده و مهربان است.


وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ ناديٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ

42

آن كشتى آنان را در ميان موج‌هايى كوه‌آسا حركت مى‌داد، و نوح فرزندش را كه در كنارى بود، بانگ زد كه اى پسرم! همراه ما سوار شو و با كافران مباش.


قالَ سَآوِي إِليٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ

43

گفت: به زودى به كوهى كه مرا از [اين‌] آب نگه دارد، پناه مى‌برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هيچ نگه دارنده‌اى نيست مگر كسى كه [خدا بر او] رحم‌كند. و موج ميان آن دو حايل شد و پسر از غرق‌شدگان گرديد. و


وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَي الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

44

[پس از هلاك شدن كافران‌] گفته شد: اى زمين! آب خود را فرو بر، و اى آسمان! [از ريختن باران‌] باز ايست، و آب كاستى گرفت و كار پايان يافت و كشتى بر [كوه‌] جودى قرار گرفت و گفته شد: دورى [از رحمت خدا] بر گروه ستمكاران باد.


وَ ناديٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ

45

و نوح [پيش از توفان‌] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستى كه پسرم از خاندان من است و يقينا وعده‌ات [به نجات خاندانم‌] حق است و تو بهترين داورانى.


قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ

46

خدا فرمود: اى نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او [داراى‌] كردارى ناشايسته است، پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه، همانا من تو را اندرز مى‌دهم كه مبادا از ناآگاهان باشى.


قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ

47

نوح گفت: پروردگارا! من از اينكه چيزى را كه به آن علم ندارم از تو بخواهم به تو پناه مى‌برم و اگر مرا نيامرزى و بر من رحم نكنى از زيانكاران خواهم بود.


قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَليٰ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ

48

گفته شد: اى نوح! با سلام و بركاتى از سوى ما بر تو و امت‌هايى كه با تواند [از كشتى‌] فرود آى و امت‌هايى [از نسل همراهانت به وجود مى‌آيند] كه به زودى آنان را [از نعمت هاى خود] برخوردار مى‌كنيم، سپس آنان را از سوى ما [به سبب كفران نعمت‌] عذابى دردناك خواهد رسيد.


تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هٰذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ

49

اينها از خبرهاى غيبى است كه آن را به تو وحى مى‌كنيم، نه تو آنها را پيش از اين مى‌دانستى و نه قوم تو؛ پس [در ابلاغ پيام ما با بهره‌گرفتن از اين خبرها] شكيبايى ورز؛ يقينا فرجام [نيك‌] براى پرهيزكارن است.


وَ إِليٰ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ

50

و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را [فرستاديم‌] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه شما را جز او هيچ معبودى نيست، شما [كه شريكانى براى خدا قرار داده‌ايد] جز مردمى دروغ‌پرداز نيستيد.


يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ

51

اى قوم من! از شما [در برابر ابلاغ رسالتم‌] هيچ پاداشى نمى‌خواهم، پاداشم فقط بر عهده كسى است كه مرا آفريده؛ آيا نمى‌انديشيد؟


وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِليٰ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ

52

اى قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، آن گاه به سوى او بازگرديد، [تا] براى شما باران فراوان و پى در پى فرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد، و مجرمانه روى [از حق‌] برمگردانيد.


قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ

53

گفتند: اى هود! دليل روشنى [كه پسند خاطر ما باشد] براى ما نياوردى، و ما به گفته تو رهاكننده معبودهاى خود نيستيم، و ما به تو ايمان‌نمى‌آوريم.


إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ

54

[ما درباره تو] جز اين نمى‌گوييم كه: برخى از معبودهاى ما به تو گزند و آسيب [روحى‌] رسانده‌اند [به همين سبب سخنان جنون‌آميز و بى‌منطق مى‌گويى‌]. هود گفت: من خدا را گواه مى‌گيرم و شما هم گواه باشيد كه يقينا من از آنچه شريك او قرار مى‌دهيد، بيزارم.


مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ

55

[آرى، از هر معبودى‌] به غير او [بيزارم‌] پس همه شما بر ضد من نيرنگ بزنيد، سپس مهلتم ندهيد.


إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَي اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ

56

يقينا من بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شماست توكل كردم؛ هيچ جنبنده‌اى نيست مگر اينكه او مهارش را به دست [قدرت و فرمانروايى خود] گرفته است، مسلما پروردگارم بر راهى راست است.


فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ

57

پس اگر روى [از حق‌] برگردانيد [زيانش متوجه خود شماست‌] يقينا آنچه را كه من براى آن به سوى شما فرستاده شده‌ام به شما ابلاغ كردم، و پروردگارم گروهى غير از شما را جايگزين [شما] خواهد كرد، و نمى‌توانيد هيچ زيانى به او رسانيد؛ زيرا پروردگارم بر همه چيز نگهبان است.


وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ نَجَّيْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ

58

و هنگامى كه فرمان ما [بر عذاب آنان‌] فرا رسيد، هود و آنان را كه با او ايمان آورده بودند با رحمتى از سوى خود نجات داديم و آنان را از عذابى سخت رهايى بخشيديم.


وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ

59

و اينان قوم عاد بودند كه آيات پروردگارشان را انكار كردند، و از پيامبران او نافرمانى نمودند، و فرمان هر سركش ستيزه‌جويى را پيروى كردند.


وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ

60

و در اين دنيا و روز قيامت با لعنتى بدرقه شدند. آگاه باشيد كه [قوم‌] عاد به پروردگارشان كافر شدند، هان! دورى [از رحمت خدا] بر عاد، قوم هود باد.


وَ إِليٰ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ

61

و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را [فرستاديم‌] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد؛ شما را جز او هيچ معبودى نيست، و او شما را از زمين به وجود آورد و از شما خواست كه در آن آبادانى كنيد؛ بنابراين از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم [به بندگانش‌] نزديك و اجابت كننده‌دعاى آنان است.


قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هٰذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ

62

گفتند: اى صالح! پيش از اين در ميان ما [به عنوان‌انسانى عاقل و خردمند] مورد اميد بودى، آيا ما را از پرستيدن آنچه پدرانمان مى‌پرستيدند، باز مى‌دارى؟ و ما بى‌ترديد در [درستى و صحت‌] تعاليمى كه به آن دعوتمان مى‌كنى در شكى شديد و سخت هستيم [چنان شكى كه در خردمندى تو نيز دچار ترديديم.]


قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ

63

گفت: اى قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليلى روشن از سوى پروردگارم متكى باشم و از سوى خود رحمتى به من عطا كرده باشد، چنانچه [در ابلاغ پيامش‌] از او نافرمانى كنم، چه كسى مرا [از عذابش‌] نجات مى‌دهد؟ پس شما [در صورتى كه خواسته‌هاى بى‌جايتان را بپذيرم‌] چيزى جز خسارت بر من نمى‌افزاييد.


وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ

64

و اى قوم من! اين ناقه خداست كه براى شما [در اثبات صدق نبوت من‌] نشانه‌اى [عظيم‌] است، پس بگذاريدش در زمين خدا بچرد، و هيچ آسيب و گزندى به او نرسانيد كه عذابى زود هنگام شما را خواهد گرفت.


فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ

65

پس آن را [از روى طغيان و سركشى‌] پى كردند. پس صالح گفت: سه روز [فرصت داريد كه‌] در خانه‌هايتان از زندگى برخوردار باشيد. اين وعده‌اى بى‌دروغ است.


فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ

66

پس هنگامى كه فرمان ما [بر عذاب آنان‌] فرا رسيد، صالح و آنان را كه همراه او ايمان آورده بودند با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و از خوارى و رسوايى آن روز [رهايى بخشيديم‌]. مسلما فقط پروردگارت نيرومند و تواناى شكست‌ناپذير است.


وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ

67

و كسانى را كه ستم كردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده جسمى بى‌جان شدند.


كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ

68

گويى در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! قطعا قوم ثمود به پروردگارشان كافر شدند. هان! دورى [از رحمت خدا] بر قوم ثمود باد.


وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْريٰ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ

69

و به راستى فرستادگان ما ابراهيم را مژده آورده سلام گفتند، او هم گفت: سلام [بر شما]. و درنگ نكرد تا گوساله‌اى بريان [براى آنان‌] آورد.


فَلَمَّا رَأيٰ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمِ لُوطٍ

70

و چون ديد دست‌هايشان به سوى غذا دراز نمى‌شود، آنان را ناشناس يافت و از آنان احساس ترس و دلهره كرد، گفتند: مترس كه ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ايم.


وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ

71

پس همسرش در حالى كه ايستاده بود [از شنيدن گفتگوى فرشتگان با ابراهيم‌] خنديد. پس او را به اسحاق و پس از اسحاق به يعقوب مژده داديم.


قالَتْ يا وَيْلَتيٰ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هٰذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ

72

[همسر ابراهيم‌] گفت: اى واى بر من! آيا فرزند آورم در حالى كه من پيرزنم و اين شوهر من است كه در سن سالخوردگى است؟ يقينا اين چيزى بسيار شگفت است!!


قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ

73

گفتند: آيا از كار خدا شگفتى مى‌كنى؟ [در حالى كه‌] رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است. يقينا او ستوده و بزرگوار است.


فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْريٰ يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ

74

پس هنگامى كه ترس و دلهره از ابراهيم برطرف شد و آن مژده به او رسيد، با ما درباره قوم لوط [به قصد دفع عذاب از آنان‌] به گفتگو پرداخت.


إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ

75

به راستى كه ابراهيم بسيار بردبار و دلسوز و روى آورنده [به سوى خدا] بود.


يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هٰذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ

76

اى ابراهيم! از اين [گفتگو] درگذر؛ زيرا فرمان پروردگارت [بر عذاب قوم لوط] فرا رسيده و يقينا آنان را عذابى بدون بازگشت خواهد آمد.


وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هٰذا يَوْمٌ عَصِيبٌ

77

و هنگامى كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگين شد؛ [زيرا خود را براى دفع خطر از مهمانانش در برابر قوم تبهكارش توانمند نيافت،] وگفت: اين روز سخت و دشوارى است.


وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هٰؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ

78

و قومش شتابان به سويش آمدند [تا به خيال خود به مهمانانش دست‌درازى كنند، آن قومى‌] كه پيش از آن كارهاى زشت و ناپسند مرتكب مى‌شدند، گفت: اى قوم من! اينان دختران من هستند، اينان [از نظر ازدواج‌] براى شما پاكيزه‌ترند، از خدا پروا كنيد و مرا در ميان مهمانانم رسوا نكنيد؛ آيا از ميان شما مردى راه يافته نيست؟


قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ

79

گفتند: مسلما دانسته‌اى كه ما را به دخترانت هيچ حاجت و نيازى نيست و خوب مى‌دانى كه ما چه مى‌خواهيم!!


قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِليٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ

80

گفت: اى كاش براى مبارزه با شما قدرت و نيرويى داشتم يا به پناهگاهى استوار مأوى مى‌گرفتم.


قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ

81

[ميهمانان‌] گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم، آنان هرگز به تو دسترسى پيدا نمى‌كنند، پس خانواده‌ات را در پاره‌اى از همين شب حركت ده و نبايد هيچ يك از شما به سوى شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زيرا عذابى كه به تبهكاران مى‌رسد به او هم خواهد رسيد. يقينا وعده‌گاهشان [براى دچار شدن به عذاب‌] صبح [فردا] است، آيا صبح نزديك نيست؟


فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ

82

پس هنگامى كه عذاب ما فرا رسيد، بالاترين آن [سرزمين آلوده‌] را فروترينش نموديم و بر آن سنگ‌هايى از نوع سنگ گل لايه لايه فرو ريختيم.


مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ

83

[سنگ‌هايى‌] كه نزد پروردگارت نشانه‌دار بود و آن سنگ‌ها از ستمكاران دور نيست.


وَ إِليٰ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ

84

و به سوى [مردم‌] مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم.] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودى نيست؛ و از پيمانه و ترازو مكاهيد، همانا من شما را در توانگرى و نعمت [ى كه بى‌نياز كننده از كم فروشى است‌] مى‌بينم و بر شما از عذاب روزى فراگير بيمناكم.


وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

85

و اى قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه [و منصفانه‌] كامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را [هنگام خريدن‌] كم‌شمارتر و كم‌ارزش‌تر [از آنچه كه هست‌] به حساب نياوريد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد.


بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ

86

آنچه خدا [در كسب و كارتان از سود و بهره پس از پرداخت حق مردم‌] باقى مى‌گذارد، براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد، و من بر شما نگهبان نيستم.


قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ

87

گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مى‌دهد كه آنچه را پدرانمان مى‌پرستيدند رها كنيم؟ يا از اينكه در اموالمان به هر كيفيتى كه مى‌خواهيم تصرف كنيم دست‌برداريم؟ به راستى كه تو [انسانى‌] بردبار و راه‌يافته‌اى [پس چرا مى‌خواهى در برابر آزادى ما نسبت به بت‌پرستى وهزينه كردن اموالمان به هر كيفيتى كه بخواهيم بايستى؟!]


قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِليٰ ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ

88

گفت: اى قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليل روشنى از سوى پروردگارم متكى باشم و از جانب خود رزق نيكويى به من داده باشد [آيا رواست كه خلاف خواسته او عمل كنم؟] و من نمى‌خواهم آنچه كه شما را از آن باز مى‌دارم خود مرتكب شوم؛ تا جايى كه قدرت دارم جز اصلاح [شما را] نمى‌خواهم؛ و توفيقم فقط به [يارى‌] خداست؛ بر او توكل كردم و به سوى او باز مى‌گردم.


وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ

89

اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، شما را به جايى نرساند، كه [عذابى‌] مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم برسد، و قوم لوط از شما [چه از جهت زمان و چه از جهت مكان‌] چندان دور نيست.


وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ

90

از پروردگارتان آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم مهربان و بسيار دوستدار [توبه‌كنندگان‌] است.


قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثِيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فِينا ضَعِيفاً وَ لَوْلا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ

91

گفتند: اى شعيب! بسيارى از مطالبى كه مى‌گويى نمى‌فهميم، و به راستى تو را در [مقايسه با] خود، ناتوان و ضعيف مى‌بينيم، و اگر عشيره‌ات نبودند، بى‌ترديد سنگسارت مى‌كرديم، وتو بر ما پيروز نيستى.


قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِما تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ

92

گفت: اى قوم من! آيا عشيره كوچكم نزد شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت سر قرار داده و فراموشش كرده‌ايد؟! يقينا پروردگارم به همه اعمالى كه انجام مى‌دهيد، احاطه دارد.


وَ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كاذِبٌ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ

93

و اى قوم من! به اندازه‌اى كه در قدرت و توان شماست، عمل كنيد، من [هم‌] بى‌ترديد [به وظيفه الهى خود] عمل مى‌كنم؛ به زودى خواهيد دانست، چه كسى را عذاب رسوا كننده خواهد آمد و دروغگو كيست؟! و منتظر بمانيد كه من هم با شما منتظرم.


وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ

94

و هنگامى كه عذاب ما رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و كسانى را كه [به آيات ما] ستم كردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه‌هايشان به رو در افتاده جسمى بى‌جان شدند.


كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ

95

گويى در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! مدين [از رحمت خدا] دور باد، همان گونه كه ثمود دور شد.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسيٰ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ

96

همانا موسى را با نشانه‌هاى خود و برهانى روشن فرستاديم،


إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ

97

به سوى فرعون و اشراف و سران [قوم‌] او، ولى [آنان براى حفظ مقام و مال خود] از فرمان فرعون پيروى كردند، در حالى كه فرمان فرعون راهنماى به سوى سعادت و خوشبختى نبود.


يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ

98

[فرعون‌] روز قيامت پيشاپيش قومش مى‌رود، پس آنان را به آتش درمى‌آورد، و بد نصيب و سهمى است [آتشى‌] كه در آن وارد مى‌شود.


وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ

99

و در اين دنيا و روز قيامت به لعنتى بدرقه شدند [و آن لعنت‌] بد عطيه‌اى است كه به آنان مى‌دهند.


ذٰلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُريٰ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ

100

اين از گزارش‌هاى شهرها [و اهل آنها] است كه آن را بر تو حكايت مى‌كنيم، برخى از آن [شهر] ها هنوز برجايند، و برخى درو شده بر باد رفته‌اند!


وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لٰكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ ما زادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ

101

و ما بر آنان ستم نكرديم، ولى آنان بر خويشتن ستم ورزيدند، پس هنگامى كه عذاب پروردگارت فرا رسيد، معبودانى كه به جاى خدا مى‌پرستيدند، چيزى [از عذاب را] از آنان دفع نكردند، و به آنان جز خسارت و هلاكت نيفزودند.


وَ كَذٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُريٰ وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ

102

و چنين است مؤاخذه كردن پروردگارت، هنگامى كه [مردم‌] آبادى‌ها را در آن حال كه ستمكارند مؤاخذه مى‌كند. بى‌ترديد مؤاخذه او دردناك و سخت است.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذٰلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذٰلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ

103

يقينا در آن مؤاخذه‌ها براى كسى كه از عذاب آخرت مى‌ترسد، عبرت است، [و] آن روزى است كه مردم را براى آن گرد مى‌آورند، و آن روزى است كه [همه صحنه‌هاى آن‌] مورد مشاهده است.


وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ

104

و ما آن روز را جز براى مدتى اندك به تأخير نمى‌اندازيم.


يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ

105

روزى كه چون فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نمى‌گويد؛ پس برخى تيره‌بخت و برخى نيك‌بخت‌اند.


فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ

106

اما تيره‌بختان [كه خود سبب تيره‌بختى خود بوده‌اند] در آتش‌اند، براى آنان در آنجا ناله‌هاى حسرت‌بار و عربده و فرياد است.


خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ

107

در آن تا آسمان‌ها و زمين پابرجاست جاودانه‌اند، مگر آنچه را كه مشيت پروردگارت اقتضا كرده است؛ بى‌ترديد پروردگارت هر چه را اراده مى‌كند، انجام مى‌دهد.


وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ

108

اما نيك‌بختان [كه به توفيق سعادت يافته‌اند] تا آسمان‌ها و زمين پابرجاست، در بهشت جاودانه‌اند مگر آنچه را مشيت پروردگارت اقتضا كرده، [بهشت‌] عطايى قطع ناشدنى و بى‌پايان است.


فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هٰؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ

109

پس در باطل بودن معبودانى كه مشركان مى‌پرستند، شك نداشته باش؛ اينان نمى‌پرستند مگر به همان صورت كه پدرانشان پيش از اين مى‌پرستيدند [و آن پرستشى از روى جهل و بى‌خردى بود]. و ما سهمشان را [از عذاب‌] به طور كامل و بى‌كم و كاست خواهيم داد.


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ

110

و به راستى به موسى كتاب داديم، پس در آن اختلاف شد، و اگر از سوى پروردگارت [به سبب اتمام حجت‌] مهلتى براى انسان تا اجل معينش مقدر نشده بود، يقينا ميانشان [به عذاب‌] داورى شده بود [و هيچ كس از آنان پس از آن داورى زنده نمى‌ماند] و اين يهودى‌ها [ى عصر تو] درباره تورات [كه بخشى از آياتش تحريف شده و پاره‌اى از مطالبش آميخته با خرافات و قسمتى از نوشته‌هايش دور از فطرت و غير قابل اجراست‌] در ترديدى آميخته با بدگمانى‌اند.


وَ إِنَّ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

111

و يقينا پروردگارت [پاداش‌] اعمال همه آنان را [در قيامت‌] كامل و تمام پرداخت خواهد كرد؛ زيرا او به آنچه انجام مى‌دهند، آگاه است.


فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

112

پس همان گونه كه فرمان يافته‌اى ايستادگى كن؛ و نيز آنان كه همراهت به سوى خدا روى آورده‌اند [ايستادگى كنند] و سركشى مكنيد كه او به آنچه انجام مى‌دهيد، بيناست.


وَ لا تَرْكَنُوا إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ

113

و به كسانى كه [به آيات خدا، پيامبر و مردم مؤمن‌] ستم كرده‌اند، تمايل و اطمينان نداشته باشيد و تكيه مكنيد كه آتش [دوزخ‌] به شما خواهد رسيد ودر آن حال شما را جز خدا هيچ سرپرست ويارى نخواهد بود.


وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذٰلِكَ ذِكْريٰ لِلذَّاكِرِينَ

114

و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستين شب برپا دار كه يقينا نيكى‌ها بدى‌ها را از ميان مى‌برند، اين براى يادكنندگان تذكر و يادى است.


وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

115

و شكيبايى كن كه يقينا خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‌كند.


فَلَوْلا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ

116

پس چرا در ميان امت‌هايى كه پيش از شما بودند، مصلحانى دلسوز نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين بازدارند؟ مگر اندكى كه [به سبب بازداشتن مردم از فساد] نجاتشان داديم. و آنان كه ستم كردند دنباله‌رو [و دل بسته‌] چيزى از نعمت و ثروت شدند كه در آن به سركشى و طغيان افتادند، و آنان گنهكار بودند.


وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُريٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ

117

و پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرهايى را در حالى كه مردمش درست‌كارند، ظالمانه هلاك كند.


وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ

118

اگر پروردگارت مى‌خواست يقينا تمام مردم را [از روى اجبار، در مسير هدايت‌] امت واحدى قرار مى‌داد، [ولى نخواست به همين سبب‌] همواره [در امر دين‌] در اختلاف‌اند.


إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذٰلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ

119

مگر كسانى كه پروردگارت به آنان رحم كرده و به همين سبب آنان را آفريده است. و فرمان حتمى پروردگارت تحقق يافت كه همانا دوزخ را از همه جن و انس [كه راه كفر و عناد را برگزيدند] پر خواهم كرد.


وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْريٰ لِلْمُؤْمِنِينَ

120

و هر سرگذشتى از سرگذشت‌هاى [پندآموز] پيامبران را كه برايت مى‌خوانيم، حقيقتى است كه دل تو را به آن پابرجا و استوار كنيم، و براى تو در اين سرگذشت‌ها حق و براى بهره بردن مؤمنان پند و تذكرى آمده است.


وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ

121

و به كسانى كه ايمان نمى‌آورند، بگو: به آن اندازه كه در قدرت شماست عمل كنيد، و ما هم [بى‌ترديد به وظايف الهى خود] عمل مى‌كنيم.


وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ

122

و [به خاطر اعمال ناهنجارتان‌] به انتظار [عذاب‌] بمانيد كه ما هم [عذاب شما را] منتظريم.


وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

123

نهان آسمان‌ها و زمين فقط در سيطره دانش خداست، همه كارها به او باز گردانده مى‌شود؛ پس او را بندگى كن و بر او توكل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام مى‌دهيد، بى‌خبر نيست.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان