قرآن عثمان طه

سوره یس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يس

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ يس


وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ

2

سوگند به قرآن كريم،


إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

3

كه بى‌ترديد تو از فرستادگانى،


عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ

4

بر راهى راست [قرار دارى.]


تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ

5

[قرآن‌] نازل شده تواناى شكست‌ناپذير و مهربان است.


لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ

6

تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان را بيم نداده‌اند و به اين علت [از حقايق‌] بى‌خبرند.


لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَليٰ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ

7

يقينا فرمان عذاب بر بيشترشان محقق و ثابت شده است، به اين سبب ايمان نمى‌آورند.


إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَي الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ

8

مسلما ما غل‌هايى بر گردنشان نهاده‌ايم كه تا چانه‌هايشان قرار دارد به طورى كه سرهايشان بالا مانده است،


وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ

9

و از پيش رويشان حايلى و از پشت سرشان [نيز] حايلى قرار داده‌ايم، و به صورت فراگير ديدگانشان را فرو پوشانده‌ايم، به اين خاطر حقايق را نمى‌بينند،


وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ

10

و براى آنان يكسان است چه بيمشان دهى يا بيمشان ندهى، ايمان نمى‌آورند،


إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ

11

بيم دادنت فقط براى كسى ثمربخش است كه از قرآن پيروى كند و در نهان از خداى رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشى نيكو و باارزش مژده ده.


إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتيٰ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ

12

بى‌ترديد ما مردگان را زنده مى‌كنيم و آنچه را پيش فرستاده‌اند و [خوبى‌ها و بدى‌هاى‌] بر جا مانده از ايشان را ثبت مى‌كنيم و همه چيز را در كتابى روشن [كه اصل همه كتاب‌هاست و آن لوح محفوظ است‌] برشمرده‌ايم.


وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

13

و براى آنان [كه با تو برخورد خصمانه دارند] اهل آن شهر را مثل بزن، هنگامى كه پيامبران به آنجا آمدند،


إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ

14

زمانى كه دو پيامبر را به سوى آنان فرستاديم، پس آن دو را انكار كردند و با پيامبر سومى آنان را تقويت كرديم، پس [همگى‌] گفتند: ما را به سوى شما فرستاده‌اند.


قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ

15

[اهل شهر] گفتند: شما جز بشرهايى مانند ما نيستيد و [خداى‌] رحمان هيچ چيزى نازل نكرده است، شما فقط دروغ مى‌گوييد.


قالُوا رَبُّنا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ

16

گفتند: پروردگارمان مى‌داند كه يقينا ما به سوى شما فرستاده شده‌ايم،


وَ ما عَلَيْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ

17

و بر عهده ما جز رساندن آشكار [پيام وحى‌] نيست.


قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ

18

گفتند: همانا ما شما را به شومى و فال بد گرفته‌ايم، اگر [از دعوت خود] باز نايستيد، قطعا شما را سنگسار مى‌كنيم، و از سوى ما شكنجه دردناكى به شما خواهد رسيد.


قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

19

گفتند: شومى شما از خود شماست [و اين شومى نتيجه كفر و طغيان و گناه است، شگفتا!] آيا اگر به شما تذكر دهند [آن تذكر سعادت بخش را به شومى و فال بد مى‌گيريد؟ نه، شومى از ما نيست‌] بلكه شما مردمى تجاوزكاريد.


وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعيٰ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ

20

و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد، گفت: اى قوم من! از اين فرستادگان [خدا] پيروى كنيد،


اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ

21

از كسانى پيروى كنيد كه پاداشى از شما نمى‌خواهند و آنان راه يافته‌اند،


وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

22

و مرا چيست كه [از روى يقين‌] كسى را نپرستم كه مرا آفريده و به سوى او بازگردانده مى‌شويد؟


أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمٰنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ

23

آيا به جاى او معبودانى را برگزينم كه اگر [خداى‌] رحمان براى من آسيب وگزندى بخواهد نه شفاعتشان چيزى را از من دفع مى‌كند و نه مى‌توانند نجاتم دهند؟!


إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ

24

اگر چنين كنم، بى‌ترديد در گمراهى آشكار خواهم بود.


إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ

25

[اى رسولان!] بى‌ترديد به پروردگار شما ايمان آورده‌ام؛ بنابراين از من بشنويد.


قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ

26

[سرانجام به دست آن مشركان شهيد شد، و به او] گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش قوم من معرفت و آگاهى داشتند،


بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ

27

به اينكه پروردگارم مرا آمرزيد و از كرامت يافتگان قرارم داد.


وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ

28

و بعد از شهادت او هيچ سپاهى از آسمان بر [هلاكت‌] قومش نازل نكرديم، و بر آن نبوده‌ايم كه نازل كنيم.


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ

29

[كيفرشان‌] جز يك فرياد مرگبار نبود كه ناگهان [پس از آن فرياد] همه بى‌حركت و خاموش شدند!


يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

30

اى دريغ و افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايتشان نمى‌آمد مگر اينكه او را مسخره مى‌كردند!


أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ

31

آيا [مشركان مكه‌] ندانسته‌اند چه بسيار از اقوام پيش از آنان را [به سبب كفر و طغيانشان‌] هلاك كرديم كه آنان هرگز نزد اينان برنمى‌گردند، [و در دنيا زندگى دوباره نمى‌يابند،]


وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

32

و همه آنان [بدون استثنا گردآورى خواهند شد و] در قيامت نزد ما احضار مى‌شوند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

33

و اين زمين مرده براى آنان نشانه‌اى [آشكار بر اينكه ما مردگان را در قيامت زنده مى‌كنيم‌] مى‌باشد كه آن را زنده كرديم و از آن دانه بيرون مى‌آوريم كه از آن مى‌خورند،


وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ

34

و در آن بوستان‌هايى از درختان خرما و انگور قرار داديم، و در آن از چشمه‌هاى گوناگون روان ساختيم،


لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

35

تا از ميوه آن و آنچه دست‌هايشان به عمل مى‌آورد [مانند شيره، كشمش، شربت و...] بخورند، آيا سپاس گزارى نمى‌كنند؟


سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ

36

منزه [از هر عيب و نقصى‌] است آنكه همه زوج‌ها را آفريد از آنچه زمين مى‌روياند و از وجود خودشان و از آنچه نمى‌دانند،


وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ

37

و نشانه‌اى [از نشانه‌هاى قدرت و حكمت ما اين‌] براى آنها شب است كه [پوشش‌] روز را از آن برمى‌كنيم، پس ناگاه آنان به تاريكى درآيند،


وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

38

و خورشيد [نيز براى آنان نشانه‌اى از قدرت ماست‌] كه همواره به سوى قرارگاهش حركت مى‌كند. اين اندازه‌گيرى تواناى شكست‌ناپذير و داناست،


وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

39

و براى ماه منزل‌هايى قرار داديم تا اينكه به صورت شاخه كهنه هلالى شكل و زرد رنگ خرما برگردد [و باز به تدريج بدر كامل شود،]


لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

40

نه براى خورشيد اين توان هست كه به ماه برسد، و نه شب از روز پيشى مى‌گيرد، و هر كدام در مدارى شناورند.


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

41

و براى آنان نشانه‌اى ديگر [از قدرت و رحمت ما] اين [است‌] كه فرزندانشان را در كشتى‌هايى پر [از اجناس و وسايل‌] حمل كرديم،


وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ

42

و براى آنان چيزهايى مانند كشتى [چون اسب، قاطر و ديگر وسايل نقليه‌] آفريديم كه بر آن سوار مى‌شوند،


وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ

43

و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‌كنيم در اين صورت هيچ فريادرسى براى آنان نخواهد بود، و نجات هم نيابند،


إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ

44

مگر [اينكه‌] رحمتى از سوى ما [نجاتشان دهد] و تا مدتى [از زندگى دنيا] بهره‌مندشان كنيم،


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

45

و هنگامى كه به آنان گويند: از آنچه [از عذاب‌هاى دنيا و آخرت‌] پيش رو و پشت سر شماست بپرهيزيد تا مورد رحمت قرار گيريد [به اين هشدار قطعى و يقينى توجه نمى‌كنند،]


وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

46

و هيچ آيه‌اى از آيات پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد مگر اينكه از آن روى مى‌گردانند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

47

و هنگامى كه به آنان گويند: از آنچه خدا روزى شما كرده انفاق كنيد، كافران به مؤمنان گويند: آيا كسانى را اطعام كنيم كه اگر خدا مى‌خواست آنان را اطعام مى‌كرد؟ [پس گرسنگى را خدا بر آنان خواسته است‌] ولى شما [اى كفرپيشگان!] جز در گمراهى آشكارى نيستند.


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

48

و مى‌گويند: اگر راستگوييد، اين وعده [قيامت و عذاب‌] كى خواهد بود؟


ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ

49

اينان جز يك فرياد مرگبار [آسمانى‌] را انتظار نمى‌كشند كه آنان را در حالى كه سرگرم مجادله و ستيز [در امور دنياى‌] اند فراگيرد.


فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

50

[فريادى كه وقتى بر سر آنان زده شود] نه مى‌توانند وصيتى كنند و نه [اگر بيرون خانه باشند] مى‌توانند به خانواده خود برگردند،


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ

51

و در صور دميده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان مى‌شتابند.


قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

52

مى‌گويند: اى واى بر ما، چه كسى ما را از خواب گاهمان برانگيخت؟ اين واقعيتى است كه [خداى‌] رحمان وعده داده بود و پيامبران راست گفته بودند!!


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

53

[آن صحنه عظيم‌] جز يك فرياد نيست، پس به ناگاه همه آنان [گردآورى شده و] نزد ما احضار مى‌شوند.


فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

54

در اين روز به هيچ كس ذره‌اى ستم نمى‌شود، و جز آنچه را انجام مى‌داديد پاداش داده نمى‌شويد.


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ

55

همانا بهشتيان در چنين روزى در سرگرمى وصف ناپذيرى شيرين‌كام و خوش‌اند.


هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ

56

آنان و همسرانشان در زير سايه‌هايى [آرام‌بخش‌] بر تخت‌هايى [آراسته چون حجله عروس‌] تكيه مى‌زنند.


لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ

57

براى آنان در آنجا ميوه‌ها [ى عالى و مطبوع‌] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است.


سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ

58

با سلام [ى پرارزش و سلامت‌بخش‌] كه گفتارى از پروردگارى مهربان است.


وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

59

و [ندا آيد:] اى گناهكاران! امروز [از صف نيكان‌] جدا شويد.


أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ

60

اى فرزندان آدم! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد كه او بى‌ترديد دشمن آشكارى براى شماست؟


وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ

61

و اينكه مرا بپرستيد كه اين راهى است مستقيم،


وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

62

و همانا شيطان گروه بسيارى از شما را گمراه كرد، آيا تعقل نمى‌كرديد [كه پيروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟]


هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

63

اين است دوزخى كه به شما وعده مى‌دادند.


اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ

64

امروز به كيفر كفرى كه همواره مى‌ورزيديد، در آن درآييد.


الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ

65

امروز بر دهان‌هايشان مهر خاموشى نهيم و دست‌هايشان با ما سخن مى‌گويند و پاهايشان به اعمالى كه همواره مرتكب مى‌شدند، گواهى مى‌دهند!


وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ

66

و اگر بخواهيم [در همين دنيا] ديدگانشان را محو مى‌كنيم، پس به [سوى همان‌] راه [گمراهى‌] بر يكديگر پيشى مى‌گيرند؛ ولى چگونه مى‌توانند ديد؟


وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ

67

و [نيز] اگر بخواهيم آنان را در جاى خودشان مسخ مى‌كنيم، [و به صورت جمادى خشك درمى‌آوريم‌] كه نه بتوانند بروند و نه بازگردند،


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ

68

و به هر كس عمر طولانى دهيم، او را در عرصه آفرينش [به سوى حالت ضعف، سستى، نقصان و فراموشى‌] واژگونش مى‌كنيم؛ پس آيا تعقل نمى‌كنند؟


وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ

69

و به پيامبر، شعر نياموختيم و [شعرگويى‌] شايسته او نيست. كتاب [او] جز مايه يادآورى و قرآنى روشنگر [حقايق‌] نيست،


لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ

70

تا كسانى را كه [به عقل و هوش و استعداد] زنده‌اند هشدار دهد، و فرمان عذاب بر كافران محقق و ثابت شود.


أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ

71

آيا نديده‌اند كه ما از آنچه به قدرت خود انجام داده‌ايم براى آنان چهارپايانى آفريده‌ايم كه آنان مالكشان هستند.


وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ

72

و چهارپايان را براى آنان رام كرديم كه برخى از آنها مركب سوارى آنان هستند و از [گوشت‌] برخى از آنها مى‌خورند،


وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

73

و براى آنان در آن چهارپايان سودهايى [چون پشم، كرك و پوست‌] و نوشيدنى‌هايى [چون شير و فرآورده‌هاى آن‌] هست؛ آيا سپاس گزارى نمى‌كنند؟


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ

74

و به جاى خدا معبودانى انتخاب كرده‌اند به اميد اينكه [به وسيله آنها] يارى شوند،


لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ

75

در حالى كه [معبودان‌] قدرت يارى دادن به آنان را ندارند و آنان [كه سبك مغزان روى برتافته از حق‌اند] براى آن معبودان [از سوى شيطان‌] سپاهى احضار شده‌اند [تا عمر و مالشان را فداى اين معبودان باطل كنند.]


فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ

76

پس گفتارشان تو را اندوهگين نكند، بى‌ترديد ما آنچه را پنهان مى‌دارند و آنچه را آشكار مى‌كنند، مى‌دانيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ

77

آيا انسان ندانسته كه ما او را از نطفه‌اى [پست و ناچيز] آفريده‌ايم و اينك ستيزه‌گرى آشكار است؟


وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ

78

در حالى كه آفرينش نخستين خود را از ياد برده براى ما مثلى زد [و] گفت: چه كسى اين استخوان‌ها را در حالى كه پوسيده‌اند، زنده مى‌كند؟


قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

79

بگو: همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد. زنده‌اش مى‌كند، و او به هر چيزى داناست


الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ

80

همان كسى كه براى شما از درخت سبز، «آتش زنه» آفريد، كه اكنون شما از آن آتش مى‌افروزيد.


أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

81

آيا كسى كه آسمان‌ها و زمين را آفريده است، قدرت ندارد كه [پس از مرگشان‌] همانند آنان را بيافريند؟ چرا قدرت دارد؛ زيرا اوست كه آفريننده بسيار داناست.


إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

82

شأن او اين است كه چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مى‌گويد: باش، پس بى‌درنگ موجود مى‌شود.


فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

83

بنابراين [از هر عيب و نقصى‌] منزه است خدايى كه مالكيت و فرمانروايى همه چيز به دست اوست، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان