قرآن عثمان طه

سوره یس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يس

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ يا، سين.


وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ

2

سوگند به قرآن حكمت آميز.


إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

3

براستى كه تو از [جمله‌] فرستادگانى؛


عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ

4

بر راه راستى.


تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ

5

و (اين قرآن) فرو فرستاده (خداى) شكست‌ناپذير مهرورز است.


لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ

6

تا گروهى را هشدار دهى كه پدرانشان هشدار داده نشدند، و آنان غافلند.


لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَليٰ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ

7

بيقين گفتار (سنت گونه‌اى) درباره بيشترشان تحقق يافته، چرا كه آنان ايمان نمى‌آورند.


إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَي الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ

8

در حقيقت ما در گردن‌هايشان غل‌هايى قرار داديم، و آن (غل‌ها) تا چانه‌هاست، و سرهاى آنان به بالا نگاه داشته شده است.


وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ

9

و پيش روى آنان سد، و در پشت سرشان سدى قرار داديم؛ و (چشمانشان را) پوشانده‌ايم، پس آنان نمى‌بينند.


وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ

10

براى آنان يكسان است كه هشدارشان بدهى، يا هشدارشان ندهى، ايمان نمى‌آورند.


إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ

11

[تو] فقط به كسى هشدار (سودمند) مى‌دهى كه از آگاه كننده (قرآن) پيروى كند؛ و از (خداى) گسترده‌مهر در نهان بهراسد؛ پس او را به آمرزش و پاداشى ارجمند مژده ده.


إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتيٰ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ

12

در حقيقت ما خود مردگان را زنده مى‌كنيم؛ و آنچه را از پيش فرستاده‌اند و آثارشان را مى‌نويسيم؛ و همه چيز را در (كتاب) پيشواى روشنگر بر شمرده‌ايم.


وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

13

و براى آن (مشرك) ان مثلى بزن: اهل آبادى (انطاكيه) را هنگامى كه فرستادگان (الهى) بدان (آبادى) آمدند؛


إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ

14

(همان) هنگامى كه دو (فرستاده) را به سوى آنان فرستاديم، و [لى‌] آن دو را تكذيب كردند، و با (فرستاده) سومى (آن دو را) تقويت كرديم، و گفتند:« مسلما ما فقط به سوى شما فرستاده شده‌ايم. »


قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ

15

(اهل آبادى) گفتند:« شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و (خداى) گسترده‌مهر هيچ چيزى فرو نفرستاده است، شما جز دروغ نمى‌گوييد! »


قالُوا رَبُّنا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ

16

(فرستادگان الهى) گفتند:« پروردگار ما مى‌داند كه قطعا ما تنها به سوى شما فرستاده شده‌ايم،


وَ ما عَلَيْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ

17

و بر ما [وظيفه‌اى‌] جز رساندن [پيام روشنگر و] آشكار نيست. »


قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ

18

(اهل آبادى) گفتند:« در واقع ما به شما فال بد زديم، اگر به (اين كار) پايان ندهيد، قطعا شما را سنگسار خواهيم كرد، و حتما عذاب دردناكى از سوى ما به شما خواهد رسيد! »


قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

19

(فرستادگان) گفتند:« فال (نيك و) بد شما با شماست، آيا اگر تذكر داده شويد (پاسخ آن چنين است)؟! بلكه شما گروهى اسرافكار (و متجاوز) يد. »


وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعيٰ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ

20

و مردى با كوشش از دورترين (نقطه) شهر آمد، گفت:« اى قوم [من‌]! از فرستادگان (خدا) پيروى كنيد.


اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ

21

از كسانى پيروى كنيد كه از شما هيچ پاداشى نمى‌خواهند و آنان ره يافته‌اند.


وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

22

و مرا چه شده كه كسى را نپرستم كه مرا آفريده است؟ و فقط به سوى او بازگردانده مى‌شويد.


أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمٰنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ

23

آيا جز او معبودانى برگزينم كه اگر (خداى) گسترده‌مهر بخواهد زيانى [به من‌] برساند، شفاعت آنان چيزى (از عذاب) را از من دفع نمى‌كند، و مرا نجات نخواهد داد.


إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ

24

در آن صورت قطعا من در گمراهى آشكارى خواهم بود.


إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ

25

در حقيقت من به پروردگار شما ايمان آورده‌ام، پس سخنان [مرا] گوش دهيد. »


قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ

26

(پس از شهادت به او) گفته شد:« وارد بهشت شو. »گفت:« اى كاش قوم من مى‌دانستند،


بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ

27

كه پروردگارم مرا آمرزيد و مرا از گرامى داشته‌شدگان قرار داد! »


وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ

28

و بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم و فرو فرستنده (آن) نبوديم.


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ

29

(عذاب آنان) جز يك بانگ (مرگبار) نبود، پس ناگهان آنان خاموش (و بى جان) شدند.


يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

30

اى افسوس بر بندگان كه هيچ فرستاده‌اى به سراغ آنان نيامد، مگر اينكه همواره او را ريشخند مى‌كردند!


أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ

31

آيا اطلاع نيافته‌اند كه پيش از آنان چه بسيار گروه‌هايى را هلاك كرديم كه آنان به سوى ايشان باز نمى‌گردند؟!


وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

32

هيچ كس نيست مگر اينكه همگى نزد ما احضار شده‌اند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

33

و براى آنان نشانه (خدا) است، در زمين مرده‌اى كه آن را زنده كرديم و دانه از آن بر آورديم و از آن مى‌خورند.


وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ

34

و در آن بوستان‌هايى از درختان خرما و انگورها قرار داديم، و چشمه ساران را در آن شكافتيم (و روان ساختيم)،


لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

35

تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دستانشان آن را نساخته است؛ پس آيا سپاسگزارى نمى‌كنند؟!


سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ

36

منزه است كسى كه همه آن زوج‌ها را آفريد، از آنچه زمين مى‌روياند، و از خودشان و از آنچه نمى‌دانند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ

37

و براى آنان نشانه (خدا) است در شب، كه روز را از آن برمى‌كنيم، و ناگهان آنان در تاريكى فرو روند؛


وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

38

و خورشيد كه تا قرارگاهش روان است؛ اين اندازه‌گيرى (خداى) شكست‌ناپذير داناست.


وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

39

و ماه را برايش منزلگاه‌هايى قرار داديم، تا اينكه همچون شاخك ديرينه [قوسى شكل زرد رنگ‌] برگردد.


لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

40

نه خورشيد برايش سزاوار است كه ماه را دريابد، و نه شب بر روز پيشى گيرنده است؛ در حالى كه هر يك در مدارى شناورند.


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

41

و براى آنان نشانه (خدا) است كه ما نسل آنان را در كشتى انباشته (از بارها) حمل كرديم.


وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ

42

و براى آنان همانند آن چيزى آفريديم كه (بر آن) سوار مى‌شوند.


وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ

43

و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‌كنيم پس هيچ فريادرسى براى شان نيست، و (نيز) آنان نجات داده نمى‌شوند.


إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ

44

مگر رحمتى از جانب ما، و بهره‌اى (از دنيا) تا مدتى (معين شامل حالشان شود).


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

45

و هنگامى كه به آن (مشرك) ان گفته شود:« [خودتان را] از آنچه [از عذاب‌] در پيش‌رويتان و آنچه در پشت سرتان است حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد (روى بر مى‌تابند.) »


وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

46

و هيچ نشانه‌اى از نشانه‌هاى پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد، مگر اينكه از آن روى گردانند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

47

و هنگامى كه به آنان گفته شود:« از آنچه خدا به شما روزى داده [در راه خدا] مصرف كنيد. »كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آوردند، مى‌گويند:« آيا كسى را غذا دهيم، كه اگر (بر فرض) خدا مى‌خواست او را غذا مى‌داد؟! شما جز در گمراهى آشكارى نيستيد. »


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

48

(كافران) مى‌گويند:« اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! »


ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ

49

جز يك بانگ (مرگبار) را انتظار نمى‌كشند، كه آنان را فرو گيرد در حالى كه آنان [با يكديگر] كشمكش مى‌كنند.


فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

50

پس نه مى‌توانند سفارش (و وصيتى) كنند، و نه به سوى خانواده‌شان باز مى‌گردند.


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ

51

و (بار ديگر) در شيپور دميده مى‌شود، پس ناگهان آنان از قبرها به سوى پروردگارشان به سرعت سرازير مى‌شوند.


قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

52

مى‌گويند:« اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاه‌مان بر انگيخت؟! اين چيزى است كه (خداى) گسترده‌مهر وعده داده است. و فرستادگان (او) راست گفتند. »


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

53

(اين) جز يك بانگ (بزرگ) نبود، و [لى‌] ناگهان آنان همگى در نزد ما احضار شده‌اند.


فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

54

پس امروز چيزى بر كسى ستم نمى‌شود و جز (بر طبق) آنچه همواره انجام مى‌داديد، جزا داده نمى‌شويد.


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ

55

مسلما امروز اهل بهشت به شادمانى مشغولند؛


هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ

56

آنان و همسرانشان در سايه‌ها بر تخت‌ها تكيه كرده‌اند؛


لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ

57

براى آنان در آنجا ميوه‌اى است؛ و آنچه فرا خوانند برايشان (آماده) است.


سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ

58

سلام (بر شما، اين) سخنى از جانب پرودرگار مهرورز است.


وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

59

و (ندا آيد:) اى خلافكاران امروز جدا شويد.


أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ

60

اى فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد، [چرا] كه او دشمن آشكارى براى شماست؟!


وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ

61

و اينكه مرا بپرستيد كه اين راه راست است؟


وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

62

و بيقين گروه زيادى از شما را گمراه كرد، و آيا خردورزى نكرده‌ايد؟!


هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

63

اين جهنمى است كه همواره (بدان) وعده داده مى‌شديد؛


اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ

64

امروز به سبب كفر ورزيدنتان وارد آن شويد (و مى‌سوزيد).


الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ

65

امروز بر دهان‌هايشان مهر مى‌نهيم، و دست‌هايشان با ما سخن مى‌گويند و پاهايشان به آنچه همواره كسب مى‌كردند گواهى مى‌دهند!


وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ

66

و اگر (بر فرض) بخواهيم حتما چشمانشان را محو مى‌كنيم؛ و به (سوى) راه بر يكديگر پيشى گيرند، و [لى‌] چگونه مى‌بينند؟!


وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ

67

و اگر (بر فرض) بخواهيم، حتما آنان را بر جايشان مسخ (و زمينگير) مى‌كنيم، پس توان رفتن ندارند و بر نمى‌گردند.


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ

68

و هر كس را عمر درازش دهيم، وى را در آفرينش (وجود) نگون سار مى‌سازيم؛ و آيا خردورزى نمى‌كنند؟!


وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ

69

شعر به او [پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست؛ اين (سخن) جز ياد آورى و قرآن روشنگر نيست.


لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ

70

تا هر كس را كه زنده (دل) است هشدار دهد؛ و گفتار (سنت گونه و وعده عذاب) بر كافران تحقق يابد.


أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ

71

و آيا نظر نكرده‌اند كه از آنچه دستان (قدرت) ما بر ساخته است، دام‌هايى براى آنان آفريديم و آنان مالك آنها هستند؟!


وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ

72

و آنها را براى‌شان فروتن (و رام) ساختيم، پس [وسيله‌] سوارى‌شان از برخى آنهاست و از برخى آنها مى‌خورند؛


وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

73

و براى آنان در آنها سودها و و نوشيدنى‌هاست؛ پس آيا سپاسگزارى نمى‌كنند؟!


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ

74

غير از خدا معبودانى (براى پرستش) گزيده‌اند، باشد كه آنان يارى شوند؛


لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ

75

(ولى آنها) نمى‌توانند آنان را يارى رسانند، و آنان براى آن (بت) ان لشكرى احضار شده‌اند.


فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ

76

پس سخن آن (مشرك) ان تو را اندوهگين نسازد؛ كه ما آنچه را پنهان مى‌كنند و آنچه را آشكار مى‌سازند مى‌دانيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ

77

و آيا انسان نظر نكرده كه ما او را از آب اندك سيال آفريديم؟! و بناگاه وى دشمنى آشكار است.


وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ

78

و براى ما مثلى زد و آفرينش خود را فراموش كرده و گفت:« چه كسى اين استخوان را در حالى كه آن پوسيده است زنده مى‌سازد؟! »


قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

79

بگو:« كسى آن را زنده مى‌كند، كه نخستين بار وى را پديد آورد؛ و او به هر آفرينشى داناست؛


الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ

80

(همان) كسى كه براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد، و شما در هنگام (نياز) از آن (آتش) مى‌افروزيد. »


أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

81

و آيا كسى كه آسمان‌ها و زمين را آفريد، نمى‌تواند كه همانند آن (مردگ) ان را بيافريند؟! آرى (مى‌تواند)، و او فراوان آفرين داناست.


إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

82

هنگامى كه چيزى را بخواهد، فرمان او فقط اين است كه به آن مى‌گويد:« باش! »پس [فورا موجود] مى‌شود.


فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

83

پس منزه است كسى كه فرمانروايى مطلق همه چيز تنها به دست اوست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى‌شويد.


قاری
ترجمه گویا
انصاریان