سوره یونس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ الر- اين است آيات كتاب استوار و خللناپذير.
أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِليٰ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هٰذا لَساحِرٌ مُبِينٌ
2آيا براى مردم شگفتآور است كه بر مردى از خودشان وحى فرستاديم كه: مردم را [از عاقبت كفر، ناسپاسى، گناه و تجاوز] بيم ده، و به كسانى كه ايمان آوردهاند مژده ده كه آنان را نزد پروردگارشان سابقهاى نيك [و مقام، مرتبهاى بلند و پاداشى شايسته] است. كافران [لجوج و بىمنطق] گفتند: همانا اين مرد، جادوگرى آشكار است!!
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
3يقينا پروردگارتان خداى يكتاست كه آسمانها و زمين را در شش روز پديد آورد، آن گاه بر تخت فرمانروايى و حكومت بر آفرينش چيره شد، همواره كار جهان را [با قوانينى استوار و منظم] تدبير مىكند و [كار] هيچ واسطهاى [در همه جهان هستى براى جابجايى عناصر وتركيب اجزا وبه جريان انداختن امور] جز پس از اذن او نيست. اين است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستيد؛ آيا متذكر [حقايق] نمىشويد؟
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
4بازگشت همه شما فقط به سوى اوست. [خدا شما را وعده داد] وعدهاى حق وثابت؛ بىترديد اوست كه جهان آفرينش را مىآفريند، سپس آن را [به قيامت] بازمىگرداند تا كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، به عدالت و انصاف پاداش دهد، و براى كسانى كه كافر شدند به كيفر كفرى كه همواره مىورزيدند، شربتى از آب بسيار جوشان و عذابى دردناك است.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
5اوست كه خورشيد را فروزان و ماه را تابان قرار داد، و براى ماه منازلى [چون هلال، تربيع، بدر و محاق] مقدر ساخت تا شمار سال و حساب [ماه، هفته، اوقات امور زندگى و تنظيم برنامههاى معيشت] را بدانيد. خدا آنها را جز به درستى و راستى نيافريده؛ او نشانهها را براى گروهى كه دانايند [بدون هر گونه ابهام] بيان مىكند.
إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ
6به يقين در رفت و آمد شب و روز و آنچه را خدا در آسمانها و زمين پديد آورد، براى گروهى كه همواره تقوا پيشهاند، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست.
إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ
7مسلما كسانى كه ديدار [قيامت] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را اميد ندارند و به زندگى دنيا خشنود شدهاند و به آن آرام يافتهاند و آنانكه از آيات ما بىخبرند.
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
8آنانند كه به كيفر گناهانى كه همواره مرتكب مىشدند، جايگاهشان آتش است.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
9بىترديد كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پروردگارشان آنان را به سبب ايمانشان به بهشتهاى پر نعمت كه نهرها از زير [قصرهاى] آنها جارى است، راهنمايى مىكند.
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
10[آغاز] نيايششان در آنجا [اين است كه]: خدايا! از هر عيب و نقصى منزهى، و درود خدا در آنجا به آنان عطا كردن سلامتى كامل است، و پايانبخش نيايششان اين است كه: همه ستايشها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.
وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
11و اگر خدا براى مردم در عذاب و مجازات همان گونه كه آنان در طلب خير و خوشى شتاب دارند، شتاب مىورزيد، قطعا مدت عمرشان [با نزول عذاب و مجازات] پايان مىيافت؛ پس كسانى را كه ديدار [قيامت] ما [و محاسبه شدن اعمالشان را] اميد ندارند، وا مىگذاريم تا در طغيانشان سرگردان بمانند.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِليٰ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
12و چون انسان را گزند و آسيبى رسد، ما را [در همه حالات] به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده [به يارى] مىخواند، پس زمانى كه گزند و آسيبش را برطرف كنيم، آن چنان به راه ناسپاسى و گناه مىرود كه گويى هرگز ما را براى برطرف كردن گزند و آسيبى كه به او رسيده [به يارى] نخوانده است!! اينگونه براى اسراف كاران اعمالى كه همواره انجام مىدادند، آراسته شده [تا جايى كه زشتى اعمالشان را نمىفهمند.]
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ
13يقينا اقوام پيش از شما را هنگامى كه ستم ورزيدند، هلاك كرديم، و پيامبرانشان براى آنان دلايل روشن آوردند، ولى آنان بر آن نبودند كه ايمان بياورند؛ اينگونه گروه گناهكار را كيفر مىدهيم.
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ
14سپس شما را بعد از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا [بر پايه سنت آزمايش] بنگريم، چگونه عمل مىكنيد؟
وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هٰذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
15و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، كسانى كه ديدار [قيامت] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را اميد ندارند، مىگويند: قرآنى غير اين بياور يا آن را [به آياتى ديگر كه خوشآيند طبع ما باشد] تغيير ده!! بگو: مرا نرسد كه آن را از نزد خود تغيير دهم؛ جز آنچه را به من وحى مىشود، پيروى نمىكنم؛ من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم.
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
16بگو: اگر خدا مىخواست آن را بر شما نمىخواندم، و او هم شما را به آن آگاه نمىكرد؛ همانا مدتها پيش از نزول قرآن در ميان شما بودم، [و ادعاى پيامبرى نداشتم، اكنون صدق پيامبرى خود را با اين قرآن اثبات مىكنم] آيا نمىانديشيد؟
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ
17پس ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بندد يا آياتش را تكذيب كند، كيست؟ يقينا گنهكاران، رستگار نخواهند شد.
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هٰؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
18و آنان به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه زيانى به آنان مىرسانند و نه سودى به آنان مىدهند؛ و مىگويند: اينان شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را به شفيعانى خبر مىدهيد كه آنها را در آسمانها و زمين [به عنوان شفيع] نمىشناسد؟ او از آنچه كه شريك او قرار مىدهند، منزه و برتر است.
وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
19و مردم [بر محور يكتاپرستى] جز امت واحدى نبودند؛ پس [چيزى نگذشت كه درباره دين] دچار اختلاف شدند؛ و اگر از سوى پروردگارت، فرمانى مقرر نشده بود [كه عذاب اختلاف كنندگان تا قيامت به تأخير افتد] يقينا ميان آنان در آنچه اختلاف مىكنند، داورى مىشد [و نتيجه داورى نابودى آنان و انقراض نسلشان بود.]
وَ يَقُولُونَ لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ
20و مىگويند: چرا از سوى پروردگارش معجزهاى [چون عصاى موسى وناقه صالح وغير آن] بر او نازل نشده؟ بگو: [آمدن و نيامدن معجزه از امور غيبى است و] غيب ويژه خداست؛ پس [به خاطر لجاجت و مخالفت با حق] به انتظار [عذاب] باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ
21و چون مردم را پس از رنج و آسيبى كه به آنان رسيده، رفاه و آسايشى بچشانيم [به جاى سپاس و ستايش] ناگاه در آيات ما به نيرنگ و بدانديشى برخيزند [و براى نپذيرفتن آن به بهانهها و توجيهات بىپايه متوسل شوند] بگو: خدا در كيفر و مجازات، سريعتر و كارآمدتر است. مسلما فرستادگان ما [كه فرشتگان و نويسندگان اعمالند] آنچه نيرنگ و بدانديشى مىكنيد [در نامه عمل شما] ثبت مىكنند.
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّي إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
22او كسى است كه شما را در خشكى و دريا گردش مىدهد، تا آن گاه كه در كشتىها باشيد و كشتىها مسافرانش را با بادى ملايم و آرام حركت دهند، و كشتىنشينان به آن باد ملايم و آرام شادمان شوند، ناگاه بادى تند و سخت بر آن كشتى وزد و از هر طرف موجى سهمگين بر آنان تازد، و يقين كنند كه در محاصره [امواج خطرناك] افتادهاند [و راهى براى نجات ندارند]، [در آن هنگامه هلاكت بار] خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را از هر گونه شركى براى او خالص مىكنند، مىخوانند كه: اگر ما را از اين [عرصه هلاكت بار] نجات دهى، مسلما و قطعا از سپاس گزاران خواهيم شد.
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَليٰ أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
23پس هنگامى كه آنان را نجات بخشد، ناگهان در زمين به ناحق تجاوز و سركشى مىكنند. اى مردم! تجاوز و سركشى شما فقط به زيان خود شماست؛ [چند روزى محدود از] كالاى زندگى دنيا [بهره مىبريد]؛ آن گاه بازگشتتان به سوى ماست؛ پس شما را به اعمالى كه همواره انجام مىداديد، آگاه مىكنيم.
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّي إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
24در حقيقت، داستان زندگى دنيا [در به سرعت از دست رفتنش] مانند آبى است كه از آسمان نازل كرديم، پس گياهان و روييدنىهاى زمين از آنچه مردم و چهارپايان از آن مىخورند، با آن آب در آميخت [و رشد و نمو يافت] تا آن گاه كه زمين [سرسبزى و نهايت زيبايى و] زينتش را [از آن همه روييدنىهاى رنگارنگ هم چون عروس] بر خود گرفت، و اهل آن گمان كردند كه قدرت [هر نوع بهرهبردارى را] از آن [چهره زيبا و آراسته] دارند، [كه ناگهان] فرمان ما در شبى يا روزى [به صورت سرمايى سخت يا صاعقهاى آتشزا يا توفانى بنيان كن] به زمين رسيد، پس همه گياهان را به صورت گياهان خشك درو شده درآورديم كه گويى ديروز [چنين زراعتى] وجود نداشته. اينگونه نشانهها [ى قدرت خود] را براى گروهى كه مىانديشند، بيان مىكنيم.
وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِليٰ دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
25و خدا [مردم را] به سراى سلامت و امنيت [كه بهشت عنبر سرشت است] دعوت مىكند و هر كه را بخواهد به راهى راست هدايت مىنمايد.
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنيٰ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
26براى كسانى كه نيكى كردند، [بهترين] پاداش و افزون [بر آن] است؛ و چهره آنان را سياهى و خوارى نمىپوشاند؛ آنان اهل بهشتاند [و] در آن جاودانهاند.
وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
27و كسانى كه مرتكب بدىها شدند، كيفر هر بدى مانند همان بدى است و خوارى آنان را فرامىگيرد، براى آنان از [خشم و عذاب] خدا هيچ حافظ و نگه دارندهاى نخواهد بود؛ گويى چهرههايشان با پارههايى از شب تاريك پوشيده شده؛ آنان اهل آتشاند و در آن جاودانهاند.
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ
28و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را [در قيامت] جمع مىكنيم، آن گاه به مشركان مىگوييم: شما و معبودانتان در جايگاه خود بايستيد؛ پس ميان آنان و معبودشان جدايى مىاندازيم، و معبودانشان به آنان خطاب مىكنند: شما در دنيا ما را نمىپرستيديد [بلكه شيطان و هواى نفس خود را مىپرستيديد.]
فَكَفيٰ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ
29پس خدا ميان ما و شما از جهت شهادت كافى است كه ما يقينا از پرستش شما نسبت به خود بىخبر بوديم.
هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَي اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
30آنجاست كه هر كسى [به پاداش] هر عملى كه از پيش فرستاده گرفتار آيد، همه به سوى خدا- سرپرست حقيقى خود- بازگردانده مىشوند، و آنچه را همواره به دروغ شريك خدا انگاشته بودند [گم و نابود مىشود و] از دستشان مىرود.
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ
31بگو: كيست كه شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟ يا كيست كه بر گوشها و چشمها مالكيت و حكومت دارد؟ و كيست كه زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ و كيست كه همواره امور [جهان هستى] را تدبير مىكند؟ به زودى خواهند گفت: خدا! پس بگو: آيا [از پرستش غير او] نمىپرهيزيد؟!
فَذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ
32اين است خدا، پروردگار حقيقى شما، بنابراين بعد از حق چيزى جز گمراهى و ضلالت وجود دارد؟ پس چگونه شما را از حق بازمىگردانند؟
كَذٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
33اينگونه فرمان قاطعانه پروردگارت درباره فاسقان محقق و ثابت شد كه اينان [به سبب گناه و لجاجت] ايمان نمىآورند.
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
34بگو: آيا از معبودهاى شما كسى هست كه جهان آفرينش را ايجاد نمايد و سپس آن را [پس ازفانى شدن، به قيامت] بازگرداند؟ بگو: فقط خداست كه جهان آفرينش را مىآفريند آن گاه آن را [پس از فنا] بازمىگرداند، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْديٰ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
35بگو: آيا از معبودان شما كسى هست كه به سوى حق هدايت كند؟ بگو: فقط خداست كه به سوى حق هدايت مىكند؛ پس آيا كسى كه به سوى حق هدايت مىكند، براى پيروى شدن شايستهتر است يا كسى كه هدايت نمىيابد مگر آنكه هدايتش كنند؟ شما را چه شده؟ چگونه [بدون بصيرت و دانش] داورى مىكنيد؟
وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ
36و بيشتر آنان [در عقايد و آرايشان] جز از گمان و ظن پيروى نمىكنند، يقينا گمان و ظن به هيچوجه انسان را از حق بىنياز نمىكند، [و جاى معرفت و دانش را نمىگيرد] مسلما خدا به آنچه انجام مىدهند، داناست.
وَ ما كانَ هٰذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَريٰ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لٰكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
37و اين قرآن را نسزد كه دروغى ساختگى از سوى غير خدا باشد، بلكه [با آيات محكم و استوارش] تصديق كننده كتابهاى پيش از خود و شرح و توضيحى بر هر كتاب [آسمانى] است، در آن هيچ ترديدى نيست كه از سوى پروردگار جهانيان است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
38ولى [اين سبك مغزان بىمنطق، در عين روشن بودن حقيقت] مىگويند: [پيامبر] آن را به دروغ بافته است. بگو: پس اگر [در ادعاى خود] راستگو هستيد، سورهاى مانند آن بياوريد، و هر كه را جز خدا مىتوانيد [براى اين كار] به يارى خود دعوت كنيد.
بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ
39آرى، [عجولانه] حقيقتى را تكذيب كردند كه به معارف و مفاهيمش احاطه نداشتند و هنوز تفسير عينى و تحقق و ظهور آياتش [كه در قيامت انجام مىگيرد] براى آنان نيامده است، كسانى كه پيش از آنان بودند [نيز آيات الهى و پيامبران را] اينگونه تكذيب كردند؛ پس با تأمل بنگر كه سرانجام ستمكاران چگونه بود؟
وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ
40و گروهى از مردم به قرآن ايمان مىآوردند و گروهى ايمان نمىآورند؛ و پروردگارت به مفسدان، داناتر است.
وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ
41و اگر تو را تكذيب كردند [تا آنجا كه از ايمان آوردنشان نااميد شدى] بگو: عمل من براى من وعمل شما براى شماست، شما از آنچه من انجام مىدهم، بيزاريد، ومن از آنچه شما انجام مىدهيد، بيزارم.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ
42و برخى از آنان به تو گوش مىدهند [ولى گويا نمىشنوند] آيا تو مىتوانى كران را گرچه انديشه نمىكنند، بشنوانى؟
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ
43و گروهى از آنان تو را مىنگرند [ولى گويا از درك معجزاتت، از فهم آيات قرآن، سلامت اخلاق و كردارت با چشم دل ناتوانند]. آيا تو مىتوانى نابينايان را گرچه از روى بصيرت و بينش نبينند، هدايت كنى؟
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لٰكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
44يقينا خدا هيچ ستمى به مردم روا نمىدارد، ولى مردم [با روىگردانى از حق] بر خود ستم مىورزند.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
45و ياد كن روزى را كه خدا آنان را [در قيامت] گرد مىآورد، در حالى كه گويا [در دنيا] جز ساعتى از روز درنگ نكردهاند، آنان ميان خودشان يكديگر را [به گونهاى كه در دنيا مىشناختند] مىشناسند؛ يقينا كسانى كه ديدار [قيامت] خدا [و محاسبه شدن اعمالشان] را تكذيب كردند، سرمايه وجودشان را تباه نمودند و از راه يافتگان نبودند.
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَليٰ ما يَفْعَلُونَ
46اگر پارهاى از عذابهايى را كه [به سبب كفرشان] به آنان وعده مىدهيم، به تو نشان دهيم [مىبينى كه عذابى سخت و دردناك است] يا اگر [پيش از آنكه عذاب آنان را به تو نشان دهيم] تو را قبض روح كنيم [اندوه مخور كه در قيامت، عذابشان را خواهى ديد] پس بازگشتشان به سوى ماست؛ آن گاه خدا بر آنچه انجام مىدهند، گواه است.
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
47و براى هر امتى پيامبرى است؛ پس هنگامى كه پيامبرشان [در قيامت] به سويشان آيد، در ميانشان به عدالت وانصاف داورى شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
48و [به صورتى مسخرهآميز] مىگويند: اين وعده [آمدن قيامت و محاسبه اعمال] چه زمانى است، اگر راستگوييد؟
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ
49بگو: من براى خود قدرت دفع زيان و جلب سود ندارم، مگر آنچه را كه خدا بخواهد؛ [وظيفه من فقط ابلاغ پيام خداست] براى هر امتى سرآمدى معين و اجلى محدود است، هنگامى كه اجلشان سرآيد، نه ساعتى پس مىمانند و نه ساعتى پيش مىافتند.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ
50بگو: به من خبر دهيد كه اگر عذاب خدا شما را در شب يا در روز فرا رسد [چه قدرتى بر دفع آن داريد؟] گنهكاران چه چيزى از عذاب را به شتاب مىخواهند؟
أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ
51سپس آيا هنگامى كه عذاب فرا مىرسد به درستى و حق بودنش ايمان مىآوريد؟ [در لحظه فرا رسيدن عذاب به شما گفته مىشود:] حالا و ايمان؟! [اين همان عذابى است] كه همواره به رسيدن آن شتاب ورزيديد!
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ
52آن گاه به كسانى كه ستم كردهاند، گفته مىشود: عذاب جاودانه را بچشيد، آيا جز به كيفر آنچه همواره مرتكب مىشديد، جزا داده مىشويد؟
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ
53و از تو خبر مىگيرند: آيا [عذاب جاودانهاى كه به آن تهديد مىشويم] حق است؟ بگو: آرى، سوگند به پروردگارم يقينا حق است، و شما عاجز كننده [خدا] نيستيد [تا بتوانيد از دسترس قدرت او بيرون رويد.]
وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
54اگر [در قيامت] براى هر كسى كه ستم كرده همه ثروتى كه در زمين است فراهم باشد، يقينا آن را براى بازخريد خود [از عذاب جاودانه] مىپردازد؛ و زمانى كه عذاب را ببينند [از شدت شرمسارى] پشيمانى و اندوه خود را پنهان مىكنند، وميان آنان به عدالت و انصاف داورى مىشود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
55آگاه باشيد! مسلما آنچه در آسمانها وزمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست. بدانيد كه بىترديد وعده خدا حق است، ولى بيشترشان [اين حقايق را] نمىدانند.
هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
56او زنده مىكند ومىميراند وبه سوى او بازگردانده مىشويد.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ
57اى مردم! يقينا از سوى پروردگارتان براى شما پند وموعظهاى آمده، و شفا است براى آنچه [ازبيمارىهاى اعتقادى و اخلاقى] در سينههاست، و سراسر هدايت و رحمتى است براى مؤمنان.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ
58بگو: [اين موعظه، دارو، هدايت و رحمت] به فضل و رحمت خداست، پس بايد مؤمنان به آن شاد شوند كه آن از همه ثروتى كه جمع مىكنند، بهتر است.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَي اللَّهِ تَفْتَرُونَ
59بگو: به من خبر دهيد كه آنچه خدا از رزق و روزى براى شما نازل كرده و شما بخشى از آن را حرام و بخشى را حلال كرديد. بگو: آيا خدا اين حرام و حلال كردن را به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مىبنديد؟!
وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ
60و كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند، گمانشان به روز قيامت چيست؟ بىترديد خدا نسبت به همه مردم، صاحب فضل و احسان است، ولى بيشترشان سپاس نمىگزارند.
وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذٰلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ
61[اى پيامبر!] در هيچ شغلى و كارى نمىباشى، و هيچ بخشى از قرآن را كه از سوى خداست، تلاوت نمىكنى، و [شما اى مردم!] هيچ كارى انجام نمىدهيد، مگر آنكه وقتى سرگرم به آن كار هستيد، گواه و شاهد شماييم. و به اندازه وزن ذرهاى در زمين و آسمان از پروردگارت پوشيده نيست و نه كوچكتر از آن ذره و نه بزرگتر از آن نيست، مگر آنكه در كتابى روشن ثبت است.
أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
62آگاه باشيد! يقينا دوستان خدا نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ
63همانان كه ايمان آوردهاند و همواره پرهيزكارى دارند.
لَهُمُ الْبُشْريٰ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
64آنان را در زندگى دنيا وآخرت مژده و بشارت است [در دنيا به وسيله وحى و در آخرت به خطاب خدا و گفتار فرشتگان] در كلمات خدا [كه وعدهها و بشارتهاى اوست] هيچ دگرگونى نيست؛ اين است كاميابى بزرگ.
وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
65و گفتار [بىاساس و تبليغات نارواى] مخالفان، تو را غمگين نكند؛ زيرا همه عزت و توانمندى براى خداست؛ او شنوا و داناست.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
66آگاه باشيد! يقينا هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ و كسانى كه به جاى خدا معبودانى را مىپرستند، از حق پيروى نمىكنند؛ آنان [در اين پرستش] فقط از گمان و ظن پيروى مىكنند و آنان فقط دروغ مىبافند.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
67اوست كسى كه شب [تاريك] را براى شما پديد آورد تا در آن بياراميد، و روز را نور افشان [قرار داد تا در آن به كار و كوشش بپردازيد]؛ يقينا در اين امور براى گروهى كه حقايق را بشنوند، نشانههايى [از توحيد و قدرت و ربوبيت خدا] است.
قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهٰذا أَ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
68[مشركان بر پايه گمان واهى خود] گفتند: خدا براى خود فرزندى گرفته است!! او منزه از هر عيب و نقصى است، او از هر چيزى بىنياز است، آنچه در آسمانها و زمين است، در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست؛ نزد شما بر اين ادعا [ى پوچ] هيچ دليل و برهانى نيست، آيا چيزى را از روى جهل و نادانى به خدا نسبت مىدهيد؟!
قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ
69بگو: كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند، يقينا رستگار نمىشوند.
مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
70در دنيا [بهره آنان از دروغ بستن] بهرهاى [اندك] است؛ آن گاه بازگشتشان به سوى ماست؛ سپس به آنان به كيفر آنكه كفر مىورزيدند، عذاب سخت مىچشانيم.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ
71و سرگذشت [پر فايده و عبرتآموز] نوح را براى آنان بگو، آن گاه كه به قوم خود گفت: اى قوم من! اگر اقامت طولانى من ميان شما و پند واندرزم به وسيله آيات خدا، بر شما گران و دشوار است [از هيچ كارى بر ضد من كوتاهى نكنيد] من بر خدا توكل كردم، پس شما عزم و تصميم خود و قدرت معبودانتان را [كه گمان مىكنيد شما را يارى مىدهند] روى هم بگذاريد تا تلاشتان [بر ضد من] بر شما مبهم و پوشيده نباشد، آن گاه به زندگى من خاتمه دهيد و مرا [چشم به هم زدنى] مهلت ندهيد.
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ
72اگر [از پذيرش دعوتم] روى بگردانيد [خود زيان كردهايد] من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] پاداشى نمىخواهم؛ پاداش من فقط بر عهده خداست و مأمورم كه از تسليم شدگان [در برابر فرمانهاى حق] باشم.
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
73پس او را تكذيب كردند؛ ما هم او و كسانى را كه در كشتى همراه او بودند [از آن توفان مهلك] نجات داديم، و آنان را جانشينان [غرق شدگان] نموديم، و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق كرديم؛ پس [با تأمل] بنگر كه سرانجام كسانى كه بيم داده شدند، چگونه بود؟!
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِليٰ قَوْمِهِمْ فَجاءُوهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذٰلِكَ نَطْبَعُ عَليٰ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ
74سپس بعد از نوح، پيامبرانى را به سوى قومشان فرستاديم، پس براى آنان دلايل آشكار آوردند، ولى قومشان بر آن نبودند كه به آنچه پيش از آن تكذيب كرده بودند ايمان آورند؛ اينگونه دلهاى متجاوزان را مهر [بدبختى] مىزنيم.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسيٰ وَ هارُونَ إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ
75آن گاه پس از آنان موسى و هارون را با آيات خود به سوى فرعون و اشراف و سران قومش فرستاديم، پس آنان تكبر ورزيدند و آنان گروهى گنهكار بودند.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هٰذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ
76پس هنگامى كه حق از نزد ما به سويشان آمد، گفتند: مسلما اين جادويى است آشكار.
قالَ مُوسيٰ أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هٰذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ
77موسى گفت: آيا درباره حق هنگامى كه به سويتان آمد، مىگوييد: آيا اين جادوست؟ [نه، اين جادو نيست، اگر جادو بود پيروزى نداشت] زيرا جادوگران پيروز نمىشوند.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ
78گفتند: آيا به سوى ما آمدهاى تا ما را از آئينى كه پدرانمان را بر آن يافتهايم، برگردانى و [با نابود كردن ما] قدرت و حكومت در اين سرزمين براى شما دو نفر باشد؟ و ما به شما دو نفر ايمان نمىآوريم!
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ
79و فرعون گفت: [براى درهم كوبيدن اين دو نفر] هر جادوگر دانا و زبردستى را نزد من آوريد.
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسيٰ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ
80چون جادوگران آمدند، موسى به آنان گفت: آنچه را بر افكندن آن مصمم هستيد، بيفكنيد.
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسيٰ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ
81پس هنگامى كه افكندند، موسى گفت: آنچه را در اين صحنه آورديد، جادوست؛ مسلما خدا آن را به زودى باطل مىكند، قطعا خدا، كار مفسدان را [كه براى تقويت طاغيان انجام مىدهند] به سامان نمىآورد.
وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ
82و خدا حق را با دلايل و معجزاتش ثابت و پابرجا مىكند، گرچه گنهكاران خوش نداشته باشند.
فَما آمَنَ لِمُوسيٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَليٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ
83پس [در ابتداى كار] كسى به موسى ايمان نياورد، مگر فرزندانى [انگشت شمار] از قومش آن هم با ترسى [شديد] از فرعون و اشراف و سران قوم خودشان كه مبادا فرعونيان آنان را شكنجه و عذاب دهند؛ و مسلما فرعون در سرزمين مصر برترىخواه، و [در گناه، معصيت و ستم] از اسرافكاران بود.
وَ قالَ مُوسيٰ يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ
84و موسى گفت: اى قوم من! اگر به خدا ايمان آوردهايد، پس بر او توكل كنيد اگر از تسليم شدگان [در برابر فرمانهاى حق] هستيد.
فَقالُوا عَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
85پس گفتند: ما فقط بر خدا توكل كرديم. پروردگارا! ما را دستخوش شكنجه و عذاب ستمكاران قرار مده.
وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
86و ما را به رحمتت از گروه كافران رهايى ده.
وَ أَوْحَيْنا إِليٰ مُوسيٰ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
87و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: خانههايى در سرزمين مصر براى قوم خود فراهم آوريد، و خانههايتان را روبروى هم قرار دهيد، و نماز را برپا داريد، و مؤمنان را [به رهايى از چنگال فرعونيان] مژده ده.
وَ قالَ مُوسيٰ رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَليٰ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَليٰ قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّي يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ
88و موسى گفت: پروردگارا! فرعون و اشراف و سرانش را در زندگى دنيا زيور و زينت [بسيار] و اموال [فراوان] دادهاى كه [نهايتا مردم را] از راه تو گمراه كنند، پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت گردان كه ايمان نياورند تا آنكه عذاب دردناك را ببينند.
قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ
89[خدا] فرمود: دعاى شما دو نفر پذيرفته شد؛ بنابراين [در ابلاغ پيام خدا] پابرجا واستوار باشيد واز روش كسانى كه جاهل و نادانند، پيروى نكنيد.
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّي إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
90وبنىاسرائيل را از دريا گذرانديم، پس فرعون و لشكريانش آنان را از روى ستم وتجاوز دنبال كردندتا هنگامى كه بلاى غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز همان كه بنىاسرائيل به او ايمان آوردند، نيست و من از تسليمشدگان [در برابر فرمانهاى حق] هستم.
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ
91[به اوگفته شد:] اكنون [كه به نابودى خود يقين دارى و زمان بازگشت به خدا سپرى شده ايمان مىآورى؟!] در حالى كه پيش از اين عصيان مىورزيدى و از تبهكاران بودى؟
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ
92پس امروز تو را با بدن بىجانت نجات مىدهم [وبر بلندايى از ساحل دريا مىگذارم] تا براى آيندگانت نشانهاى [از قدرت ما و زبونى و خوارى گردنكشان] باشى؛ و يقينا بسيارى از مردم از نشانههاى ما بىخبرند.
وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّي جاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
93به راستى ما بنىاسرائيل را در جايگاهى [خوش آب و هوا و منطقهاى سرشار از نعمت ها] جاى داديم و به آنان از انواع روزىهاى پاكيزه روزى بخشيديم [ولى آنان در نبوت موسى و در دين خدا روى به اختلاف آوردند]؛ و اختلاف نكردند مگر پس از آنكه دانش [به حقايق و معارف] براى آنان آمد؛ يقينا پروردگارت روز قيامت ميان آنان درباره آنچه در آن اختلاف مىكردند، داورى خواهد كرد.
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ
94و [به فرض محال] اگر از آنچه بر تو نازل كرديم، در شك و ترديدى از آنان كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مىخواندند بپرس [كتابى كه نزول قرآن را از سوى خدا خبر داده] تا روشن شود كه حق از سوى پروردگارت به سوى تو آمده؛ بنابراين از ترديدكنندگان مباش.
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ
95و هرگز از كسانى مباش كه آيات ما را تكذيب كردند كه از زيانكاران خواهى شد.
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ
96مسلما كسانى كه عذاب پروردگارت بر آنان محقق و ثابت شده ايمان نمىآورند.
وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّي يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ
97گرچه همه نشانهها و معجزهها براى آنان بيايد تا آن زمان كه عذاب دردناك را ببينند [كه آن هنگام ايمان آوردنشان هيچ سودى نخواهد داشت.]
فَلَوْلا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ
98پس چرا هيچ شهرى نبوده است كه [اهلش] ايمان بياورد تا ايمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند، عذاب رسوايى را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و آنان را تا پايان عمرشان [از الطاف و نعمت هاى خود] برخوردار نموديم.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
99اگر پروردگارت مىخواست يقينا همه كسانى كه روى زميناند [اجبارا] ايمان مىآوردند؛ [اى پيامبر! در حالى كه خدا از بندگانش ايمان اجبارى نخواسته] پس آيا تو مردم را وادار مىكنى تا به اجبار مؤمن شوند؟!
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
100هيچ كس را نسزد [و قدرت نباشد] كه ايمان بياورد مگر به اذن و توفيق خدا، و خدا پليدى [ضلالت] را [پس از بيان حقايق] بر كسانى قرار مىدهد كه [در حقايق] نمىانديشند.
قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ
101بگو: با تأمل بنگريد كه در آسمانها و زمين [از شگفتىهاى آفرينش و عجايب خلقت] چه چيزها هست؟ ولى نشانهها و هشدارها به حال گروهى كه ايمان نمىآورند، سودى نمىدهد.
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ
102پس آيا جز مانند روزهاى [سخت و شكننده] كسانى را كه پيش از آنان درگذشتند، انتظار مىبرند؟ بگو: پس منتظر بمانيد كه من [هم] با شما از منتظرانم.
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ
103آن گاه پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آوردهاند [روز نزول عذاب] مىرهانيم، همينگونه بر ما فريضه و لازم است كه مؤمنان را نجات دهيم.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
104بگو: اى مردم! اگر شما در [حقانيت] دين من ترديد داريد [من در حقانيت دينم و بطلان آيين شما هيچ ترديدى ندارم] من آنهايى را كه شما به جاى خدا مىپرستيد، نمىپرستم، بلكه خدايى را مىپرستم كه جان همه شما را مىستاند، و من مأمورم كه از مؤمنان باشم.
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
105و [دستور يافتهام] كه: [حق گرايانه و بدون انحراف با همه وجودت] به سوى [اين] دين درست واستوار روى آور، و از مشركان مباش.
وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ
106و به جاى خدا چيزى را كه سودى به تو نمىرساند و زيانى نمىزند، مپرست؛ كه اگر بپرستى قطعا از زيانكاران خواهى بود.
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
107و اگر خدا گزند و آسيبى به تو رساند، آن را جز او برطرف كنندهاى نيست، و اگر براى تو خيرى خواهد فضل و احسانش را دفع كنندهاى نيست؛ خيرش را به هر كس از بندگانش بخواهد مىرساند و او بسيار آمرزنده و مهربان است.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَديٰ فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ
108بگو: اى مردم! يقينا حق از سوى پروردگارتان براى شما آمد؛ پس هر كه هدايت يابد، فقط به سود خود هدايت مىيابد و هر كه گمراه گردد، فقط به زيان خود گمراه مىشود، و من نگهبان شما نيستم.
وَ اتَّبِعْ ما يُوحيٰ إِلَيْكَ وَ اصْبِرْ حَتَّي يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ
109و از آنچه به سويت وحى مىشود، پيروى كن و [در برابر پيشآمدها و تكذيب منكران] شكيبا باش تا خدا [ميان تو و مخالفانت] داورى كند؛ و او بهترين داوران است.