چهل حديث در مورد شهادت
«پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم»:أَشرفُ القَتلِ قَتلُ الشُّهداءِ.سرافرازترين قتل و کشتارها، شهادت شهيدان است.(بحار، ج 77، ص 133)
حضرت فاطمة زهرا(سلامالله عليها):جَعَلَ اللهُ الجِهادَ عِزّاً لِلاسلام.خداوند جهاد را جهت عزّت و سرافرازي اسلام مقرر فرموده است.(بحار، ج 29، ص 233)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:فَوقُ كُلِّ ذِيبِرٍّ بِرٌّ حتّي يُقتلَ الرّجُلُ شهيداً في سبيلِ الله.هر عمل نيکي، عملي نيکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا که نيکوتر عملي از آن وجود ندارد.(خصال، ج 1، ص 8)
«امام زينالعابدين (عليهالسلام)»:ما مِن قَطرةٍ أحَبُّ اليَ اللهِ عزَّوجلَّ مِن قَطرةِ دَمٍ في سبيلِ الله.ريختن هيچ قطرهاي نزد خدا محبوبتر از قطرة خوني که در راه خدا ريخته شود نيست.(وسائل، ج 11، ص 8)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:من قُتِلَ في سَبيلِ اللهِ لَم يُعَرّفْهُ اللهُ شَيئاً مِن سَيِّئاتِه.کسي که در راه خدا به شهادت برسد خداوند او را بر هيچ يک از گناهانش مطلّع نخواهد ساخت. (ديگر گناهي ندارد).(وسائل، ج 11، ص 9)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:اُغزوا تُوَرِّثوا ابناءَكُم مَجداً.در جبهههاي نبرد با دشمن همواره آماده و در راه خدا جهاد نمائيد كه شرف و افتخار را بعد از خود براي فرزندانتان به يادگار خواهيد گذاشت.(وسائل، ج 11، ص 9)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:أَجْوَدُ النّاسِ مَن جادَ بِنَفسِه وَ مالِهِ في سبيل الله تعالي.سخاوتمندترين مردم آن کسي است که جان و مال خود را جوانمردانه در راه خداي متعال تقديم نمايد.(مستدرک، ج 11، ص 8)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:كُلُّ حسناتِ بني آدَمَ تُحصِهَا الملإئِكةُ اِلاّ حسناتِ المُجاهدينَ فاِنَّهُم يَعجِزونَ عن عِلمِ ثِوابِها.فرشتگان تعداد کل ثوابها و حسنات آدميان را ميدانند مگر ثواب مجاهدين که از شمار و ميزان آنها ناتوان هستند.(مستدرک، ج 11، ص 13)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَه «بابُ المجاهدين» يَمضون اِلَيه فَاذا هُو مَفتُوحٌ و هُم مُتَقَلِّدونَ بِسيوُفِهم والجَمعُ فيالمَوقِفِ.بهشت، دري دارد به نام «مجاهدين» که (فردا) مجاهدين با حمايل شمشيرهاي (اسلحة) خود به سوي آن که بر ايشان باز است رهسپار ميشوند در حالي که ديگر خلايق در محشر به سر ميبرند.(ثوابالأعمال، ص 421)
«پيامبرگرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم)»:غُدْوَةٌ او رَوحَةٌ في سبيلاللهِ خيرٌ مِنَ الدّنيا وَ مافيها.يک بار در راه خدا به جبهه رفتن، از کل دنيا و آنچه در دنيا است بهتر و والاتر است.(مستدرک، ج 11، ص 14)
«مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:اللهُ اللهُ في الـجهادِ بأَموالِكُم وَ اَنفُسِكُم وَ اَلسِنَتِكُم في سبيلِ الله.از خدا بترسيد و با مال و جان و زبان خود در راه خدا مجاهدت نمائيد.(نهجالبلاغه، وصيت(نامة) 47)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:لايَجتَمِعُ غُبارُ في سبيلالله و دُخانُ جهنَّمَ في جَوفِ مُؤمنٍ.گرد و غبار جهاد در راه خدا هرگز با زبانههاي آتش جهنم در اندرون يک مؤمن جمع نميشوند (مؤمن مجاهد در راه خدا هرگز به آتش نميسوزد.)(الشهاب في الحِکَمِ و الآداب، ص 61)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:الـمُجاهدونَ في سبيلِ اللهِ قُوّادُ اَهلِ الـجَنّةِ.مجاهدان در راه خدا رهبران اهل بهشتند.(مستدرک، ج 11، ص 18)
«امام جعفرصادق(عليهالسلام)»:بِانفاقِ الـمُهجِ يَصِلُ العَبدُ الي حَبيبِه.تنها با شهادت و ريختن خون بنده است که او به وصال (معبود و) محبوب خود خواهد رسيد.(مستدرک، ج 11، ص 14)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:إذا خَرَج الغازي مِن عَتَبَةِ بابِه بَعَثَ اللهُ مَلَكاً بِصحيفةِ سَيّئاتِه فَطَمَسَ سَيِّئاتِهِ.مجاهد همين که از آستانة منزل خود قدم بيرون گذاشت خداوند فرشتهاي ميفرستد و گناهان پروندهاش را به کلي محو و پاک مينمايد.(مستدرک، ج 11، ص 13)
«مولي اميرالمؤمنين(عليهالسلام)»:الجِهادُ عِمادُ الدِّينِ و مِنهاجُ السُّعَداءِ.جهاد در راه خدا، استوانة دين و راه درخشان مردمان سعادتمند است.(شرح غرر، ج 1، ص 354)
«پيامبرگرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم»:مُقامُ احدِكمِ يَوماً في سبيلِ اللهِ اَفضلُ مِن صَلاةٍ في بَيتِهِ سَبعينَ عاماً.يک روز جهاد و پايمردي يک نفر از شما در راه خدا، از هفتاد سال نماز خواندن در خانة خود افضل و بالاتر است.(مستدرک، ج 11، ص 18)
«مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:لَيسَ عَنِ الـمَوْتِ مَحيدٌ وَ لا مَحيصٌ. مَن لَم يُقتَلْ ماتَ، إنّ اَفضَلَ الموتِ اَلقَتلُ.از مرگ راه فرار و گريزي نيست، کسي که کشته نشود (بالاخره) خواهد مُرد، (آري) بهترين مرگ و ميرها کشته شدن در راه خداست.(سفينه،ج 2، ص 553)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:ثَلاثَةٌ يَشفَعونَ اِلَي اللهِ يومَ القيامةِ فَيُشَفِّعُهُم: الأَنبياءُ(ع) ثُمّ العلماءُ ثُمَّ الشُّهَداَءُ.سه گروه هستند که (به ترتيب) در روز قيامت شفاعت ميکنند و خداوند شفاعت آنها را ميپذيرد: اول انبيا(ع)، بعد علما و بعد شُهدا.(مستدرک، ج 11، ص 20)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:إنّ صَبرَ المُسلِمِ في بَعضِ مَواطِن الجهادِ يَوماً واحِداً خَيرٌ لَهُ مِن عِبادَةِ اَربعينَ سَنَةً.يک روز استقامت و پايداري مسلمان در اماکن جهان، براي او از چهل سال عبادت بهتر و والاتر است.(مستدرک، ج 11، ص 21)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:جَاهِدْ في سبيلِ الله فَاِنَّكَ إنْ تَفعلْ كُنَتَ حَيّاً عِندَ اللهِ تُرزَقُ... وَ إنْ رَجَعتَ خَرَجتَ مِن الذُّنوبِ كَما وُلِدتَ.در راه خدا جهاد کن و بدان اگر به شهادت رسيدي در نزد خدا حيات و روزي خواهي داشت و چنانچه (سالم) بازگشتي همانند روزي خواهي بود که به دنيا آمدي و ديگر گناهي بر تو نخواهد بود.(مستدرک، ج 11، ص 10)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:مَن تَرَكَ الجِهادَ اَلبَسَهُ اللهُ ذُلّاً وَ فَقراً في معيشَتِهِ وَ مَحْقاً فيدينِهِ.هر کس از شرکت در جهاد شانه خالي کند خداوند لباس فقر و مذلّت در معيشت و از دست دادن دين و ايمان را بر تن او خواهد پوشاند.(ثوابالاعمال، ص 421)
«مولي اميرالمؤمنين(عليهالسلام)»:إنّ الجِهادَ بابٌ مِنَ اَبوابِ الجَنّةِ فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَّةِ اَوليائِهِ.جهاد در راه خدا يک دري است از درهاي بهشت که خداوند آن را تنها براي اولياي خاص خودش باز گذاشته است.(نهجالبلاغه، خطبة 27)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:اَلا وَ إنّ الجِهادَ ثَمَنُ الجَنّةِ.همه بدانند جهاد در راه خدا بهاي بهشت است.(اثناعشريه، ص 7)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:زَمّلِوُهُم بِدمائِهم وَ ثِيابِهم.(در جنگ اُحد فرمود) شهدا را با همان خونها و لباسهايشان دفن کنيد.(وسائل، ج 2، ص 701)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:اَفضلُ الاَعمالِ: اَلصلاةُ لِوَقتِها وَ بِرُالوالديَنِ وَ الجهادُ في سبيلِ الله.افضل اعمال (سه چيز است): نماز اول وقت، نيکي و محبت به والدين و جهاد در راه خدا.(وسائل، ج 11، ص 12)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:مَن بَلَّغَ رسالَةَ غازٍ كانَ كَمَن أَعتَقَ رَقَبَةً وَ هُوَ شَريكُهُ في بابِ ثَوابِ غَزَواتِه.کسي که نامه و پيام يک مجاهد در جبهة جنگ را (به مقصد) برساند همچنان است که يک برده آزاد کرده و در ثواب جهاد با او شريک خواهد بود.(وسائل، ج 11، ص 14)
«مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:جهادُ الرّجُلِ بَذلُ مالِهِ و نَفسِهِ حتّي يُقتَلَ في سبيلِ الله و جِهادُ المَرأَةِ أَن تَصبِرَ علي ما تَري مِن اَذي زَوجِها وَ غَيرَتِه.جهاد مرد آن است که مال و جان خود را تقديم نمايد تا در راه خدا کشته شود و جهاد زن عبارت است از شکيبائي بر اذيتهاي شوهر و بر غيرتش و بر ناموس او است.(وسائل، ج 11، ص 15)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:خيرُ الناسِ مَن حَبَسَ نَفْسه في سبيلِ الله، يُجاهِدُ اَعداءَهُ وَ يَلتَمِسُ الـموتَ في مَصافِّه.بهترين مردم کسي است که خود را وقف در راه خدا کند، با دشمنان خدا جهاد نمايد و خواهان مرگ و شهادت در صحنههاي نبرد است.(مستدرک،ج 11، ص 17)
«مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:جاهِدوا في سَبيلِاللهِ بأَيديكُم فَإنْ لَمْ تَقدِروُا فَجاهِدُوا بِألْسِنَتِكُم فَاِنْ لَم تَقِدروُا فَجاهدوُا بِقُلوبِكُم.در راه خدا با دستها (و جوارحتان) جهاد و مقابله کنيد و اگر نتوانستيد با زبانتان و اگر نتوانستيد(لااقل) با دلهايتان مجاهده نمائيد(نسبت به دشمن احساس دشمني و انزجار نمائيد).(مستدرک، ج 11، ص 16)
«مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:مِن اَحَبِّ السُبُلَّ اِلَي اللهِ قَطرتانِ: قطرةُ دُموعٍ في جَوفِ اللّيلِ وَ قطرةُ دَمٍ في سَبيلِ الله.يکي از محبوبترين راهها به سوي خدا (اين) دو قطره است: قطره اشکي در دل شب (از ترس خدا) و قطره خوني که در راه خدا ريخته ميشود.(تحفالعقول، ص 220)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:ما مِن اَحدٍ يَدخُلُ الجنَّةَ فَيَتَمنّي أَن يَخرُجَ مِنها اِلاَّ الشَّهيدَ فاِنّهُ يَتَمَنّي أَن يَرجِعَ فَيُقتَلُ عَشَرَ مرَّاتٍ ممّايري مِن كَرامةِ الله!هيچ يک از بهشتيان پس از ورود به بهشت آرزوي خروج از آن را ديگر نخواهند داشت دهيد که با مشاهدة آن همه مقامات و کراماتي که خداوند براي او ارزاني داشته آرزو ميکند به دنيا برگردد و ده مرتبه زنده و کشته شود!(مستدرک، ج 11، ص 13)
«امام علي بن موسيالرضا (عليهالسلام)»:اذا زالَ الشَّهيدُ مِن فَرَسِه بِطعنَةٍ اَو بِضَرَبةٍ، لَم يَصِلْ الَي الأرضِ حتّي يَبعثَ اللهُ عزَّوجلَّ زَوجَتَهُ مِن الحُور العِينِ فَتُبَشِّرهُ بِما أَعدَّ الله عَزَّوَجلّ لَهُ منَ الكرامَةِ.وقتي شهيد در اثر تير يا ضربت از مَرکبش ميافتد هنوز به زمين نرسيده خداوند متعال زوجة حورالعين او را به نزدش حاضر ميکند تا مقامات و کراماتي که خداي متعال برايش آماده کرده به وي مژدگاني بدهد.(مستدرک، ج 11، ص 11)
«امام محمدباقر (عليهالسلام)»:مَن اَدركَ قائِمَنا فَقُتِلَ مَعَهُ كانَ لَه اَجرُ شهيدَينِ وَ مَن قَتَلَ بين يَديه عَدُوّاً لَنا كانَ لَه اَجرُ عِشرينَ شهيداً.کسي که قائم(ع) ما را دريابد و در رکاب حضرتش کشته شود پاداش دو شهيد را دارد و کسي که در رکابش يک دشمن ما را به قتل برساند پاداش بيست شهيد را خواهد داشت.(بحار، ج 52، ص 317)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:ما مِنْ شَهيدٍ اِلاّ وَ يُحِبُّ أَنْ يَكونَ مَعالحُسينِ عليهالسلام حَتّي يدخُلونَ الجنَّةَ مَعَهُ.در روز قيامت هيچ شهيدي جز اين نيست كه دوست دارد در محضر امام حسين(عليهالسلام) باشد و همراه همة شهدا در معيّت حضرتش وارد بهشت گردند.(كاملالزيارات، ص 111)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:يَرْفَعُ اللّهُ الـمُجاهِدَ في سَبيلِهِ عَلي غَيرِهِ مِأةَ دَرَجَةٍ فِيالجَنَّةِ ما بَيْنَ كُلِّ دَرَجَتَيْنِ كَما بَيْنَ السَّماءِ وَ الأرْضِخداوند مجاهد فيسبيلالله را صد درجه در بهشت بالاتر از ديگران رفعت ميدهد كه فاصله ميان هر دو درجه از زمين تا آسمان است.(مستدرك، ج 11، ص 18)
«پيامبر گرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:مَن خَرَجَ في سبيلِ الله مُجاهداً فَلَهُ بِكُلّ خُطْوَةٍ سَبعماِئةِ اَلفِ حَسَنَةٍ، ويُمحي عَنهُ سَبعُمأِةِ اَلفِ سَيِّئةٍ، و يُرفَعُ لَهُ سَبعُمِأةِ اَلفِ دَرجَةٍ.كسي كه در راه خدا براي جهاد بيرون ميرود براي هر قدمي كه برميدارد هفتصد هزار حسنه برايش ثبت و هفتصد هزار گناهش پاك و هفتصد هزار درجه و منزلت در بهشت رفعت داده ميشود.(وسائل، ج 11، ص 12)
«پيامبرگرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم»:مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ.كسي كه در راه حفظ مالش كشته شود و كسي كه در راه دفاع از اهل و ناموسش به قتل برسد حكم شهيد را دارد و كسي كه در راه دينش به شهادت برسد شهيد راه حق است.(مواعظ عدديّه، ص 6)
«امام محمدباقر (عليهالسلام)»:لا فَضيلَةَ کالجِهادِ ولاجِهادَ کَمُجاهَدَةِ الهَوي.هيچ چيز به اندازة جهاد (در راه خدا) فضيلت و ارزش معنوي ندارد و هيچ جهادي مانند جهاد با هواي نفس نيست.(تحفالعقول، ص 294)
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:مَوتُ الغَريب شهادةٌ.مردن آدم غريب در شهر غربت حكم شهيد را دارد.(مواعظ عدديه، ص 3)