کتابخانه روایات شیعه

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام

[مقدمه‏] [فهرست‏] شماره‏هاى: فرهنگ إسلام‏ شعر و شاعرى‏ بى‏شعورى‏ شعر و محمّد صلّى اللّه عليه و آله‏ طبع شعر اسلام و انقلاب شعرى‏ مبارزه عملى‏ تمثيل و تضمين‏ حديث نفس‏ خودستائى امام عليه السّلام‏ خودستائى جنگى‏ ميبد و ميبدى‏ صاحبنظران و ديوان‏ چند تذكر [حرف الألف‏] تحذير از مجالست جاهلان و تنفير از مؤانست غافلان‏ شكايت روزگار غدار و حكايت دوستان بى اعتبار شكوه از زنان بى وفا كه نه صدق دارند و نه صفا امر به جستن روزى به اميد فتح و فيروزى‏ منع از مبالغة در جمع مال و شكايت از دهر پريشان حال‏ حصر موت در مشقت دنيا كه محل عناست و منزل بلا امر بطلاق دنيا كه عروسى است نازيبا اشارت به ندامت اخروى در محبت اسباب دنيوى‏ امر به اجتناب از اين جهان خراب‏ اظهار يد عليا در تحمل شدائد دنيا بيان اختيارات ايام أسبوع به طرزى مقبول و مطبوع‏ دعاء و مناجات با قاضى الحاجات‏ مرثيه حضرت خاتم ص‏ بيان شجاعت خود در بدر و مدح صحابه عاليقدر [حرف الباء] نصيحت قرة العين امام حسين ع‏ نصيحت امام حسين ع و تنبيه او بر شهادت خود و أولاد كرام‏ نصيحت سيد البرية امام حسن عليه التحية نصيحت أمير المؤمنين حسن أثابه الله بمقاساة المحن‏ نهى از اضطراب در وقت فتنه و انقلاب‏ اظهار اصطبار بر سختى روزگار بيان آنكه فرح لازم ترح است و يسر تابع عسر نهى از عجز و فروتنى پيش مرد دنا اظهار صبر بر حوادث زمان براى دفع شماتت دشمنان‏ امر به سخا و كرم با جميع طوائف و امم‏ بيان آنكه كثرت مال عيوب را بپوشاند شكايت از فقر و احتياج‏ بيان آنكه دنيا به فطانت و عقل حاصل نشود ستايش دانش و خرد كه سبب نجاتست و سعادت ابد مدح علم و ادب و حمد عقل و حسب‏ امر به تحصيل آداب و منع از تفاخر به انساب‏ نفى عوارض جسمانى و اثبات فضائل نفسانى‏ تحسين سكوت و ستايش خاموشى‏ تنبيه بر ترك جواب اراذل‏ اظهار آثار حلم از كمال كياست و علم‏ امر به ستر عيوب و عفو ذنوب‏ شكايت از دوستان منافق‏ شكايت از فقدان احبا و اصدقا مناجات و دعا بدرگاه الهى‏ مناجات با حضرت قاضى الحاجات‏ منع از مداومت در مصاحبت‏ در ترتيب چيدن اظفار در تقريب نفس به موت‏ تبيين مصائب زمان و تعيين نوائب جهان‏ ارشاد ارباب صلاح به اسباب فلاح‏ بيان زوال جاه و مال و مذمت حرص بر جمع مال‏ توبيخ بر متابعت نفس و هوا شكايت از پيرى و سفيد شدن مو شكايت از حوادث روزگار تأسف بر ايام جوانى و دوستان جانى‏ اظهار ملال از مصائب ايام در وقت وفات فاطمة ع‏ اظهار ملال در وفات فاطمه زهرا ع‏ خطاب به فاطمه بعد از وفات‏ جواب از زبان آن مخدره‏ مرثيه در وقت زيارت خاتم الأنبياء تعيير وليد بن مغيره‏ خطاب به ابى لهب و تعيير او به ترك ادب‏ خطاب به وليد در وقت قتل او به غزاى بدر رجز ابى سعيد بن ابى طلحه در احد جواب او به احسن عبارات‏ خطاب به احزاب كه قيام نمودند به محاصره مدينه‏ مفاخرت شفيع محشر در غزوه خيبر رجز مرحب در غزاى خيبر جواب او به احسن عبارات‏ خطاب به ياسر و خيبريان‏ خطاب به عنتر بن صامت مرادى و عساكر خيبر خطاب به ربيع بن ابى الحقيق خيبرى‏ خطاب به جماهر خيبرى و اظهار شجاعت و دلاورى‏ رجز مرة بن مروان دارمى در خيبر جواب او به وجهى لايق و طرزى فائق‏ خطاب به معاوية بن أبي سفيان در غزاى صفين‏ تعريض به معاوية بن أبي سفيان‏ خطاب به حريث مولى معاويه در وقت كشتن او به صفين‏ جواب يكى از اعداى دين در حرب صفين‏ خطاب به حريث بن صباح حميرى در صفين‏ خطاب به معاوية و جنود او در ليلة الهرير مدح اصحاب ظفر آئين در صفين‏ ستايش عساكر نصرت مآثر مدح قبيله‏اى چند از عرب‏ خطاب به عثمان بن عفان‏ [حرف التاء] تنبيه بر زوال و فناى دنيا در فناء دنيا و تشبيه أو به خانه عنكبوت‏ بيان تغيير احوال زمان‏ ترغيب نفس به دار عقبى‏ ارشاد به قناعت و تذكار موت‏ ارشاد به قناعت و فراغت از سؤال‏ تحريص بر نفى حرص و قناعت به لقمه مقرر ارشاد به مخالفت نفس و ترك لذات و شهوات‏ ارشاد به صبر در حوادث روزگار در مذمت كثرت كلام و مدح خاموشى‏ در مدح از مكارم اخلاق‏ مرثيه حضرت خاتم النبيين ص‏ استجازه محاربه از سيد عالم ص‏ تهديد دشمنى كه متوجه حرب شده‏ نصيحت اصحاب سعادت انتساب در صفين‏ [حرف الجيم‏] بيان آنكه فرح لازم اندوه است و فرج تابع مكروه‏ در احتياج به جهل در بعض اوقات‏ خطاب به فاطمه زهرا وقت توجه به محاربه اعدا شكايت از دوستان منافق‏ بيان آئين مخالطت و مصاحبت‏ ستايش رفق و تأنى و مدارا [حرف الحاء] نهى از افشاء اسرار امر به عبادت و نهى از بيهوده گفتن‏ شرح مقاتله ليلة الهرير [حرف الخاء] تحسين فراغت به احسن وجوه بلاغت‏ [حرف الدال‏] نصيحت قرة العين امام حسين ع‏ تهيج نفس ناطقه به كسب فضائل‏ ارشاد به توقف اكتساب معالى به مشقت أيام و سهر ليالي‏ امر به مسافرت و بيان فوائد و ثمرات آن‏ بيان توقف جميع امور به امر خداوند غفور بيان آنكه امور بر وفق تقدير الهى است‏ مذمت جمعى كه به صورت انسانند تنبيه بر احتراز از ياران منافق‏ تفصيل مراسم محبت و مودت‏ بيان آنكه دوست دشمن دشمن است‏ اثبات ثبات در محبت و وفا آرزوى رفيق جانى و شفيق روحانى‏ ترغيب نفس به قناعت‏ تنبيه بر تسكين دلهاى پريشان‏ خطاب به مرديكه طمع خلود در دار دنيا دارد ارشاد به ابن الوقت بودن‏ بيان يكسان شدن خلائق بعد از موت‏ بيان فناى عالم و زوال بنى آدم‏ اظهار انديشه موت كردن‏ تأسف بر گذشتن ايام شباب‏ ذكر جمعى كه تمناى موت آن حضرت را داشته‏اند بيان احاطه موت به هر كه تولد مى‏يابد در مرثيه پدر بزرگوار و ذم قريش‏ مرثيه فاطمه زهرا در وقت حمى‏ خطاب به فاطمه زهرا براى اطعام اسيرى‏ جواب فاطمه زهرا آن حضرت را رجز وقت بناى مسجد مدينه‏ اقرار بر حقيقت دين اسلام‏ رجز بعد قتل زيد بن طلحه در احد منع شماتت هند زوجه ابى سفيان‏ بيان حوادث كه در غزوه احد رو نمود معذرت از قتل خويشان‏ بيان شكست قريش در غزاى خندق‏ خطاب به سيد بن سلمة مخزومي‏ مفاخرت به قرابت حضرت خاتم النبيين ص‏ شكايت از ياغيان وقت نزول نزديكى بصره و توجه به حرب عايشه‏ خطاب به محمد بن حنفيه در حرب جمل‏ تعريض به عبد الرحمن بن ملجم مرادى‏ توبيخ ابن ملجم و اشاره به وعده قطام‏ رجز كه در بين راه مسجد فرموده‏ [حرف الذال‏] ارشاد به تحمل اندوه و صبر بر مكروه‏ [حرف الراء] مناجات با قاضى الحاجات‏ بيان جامعيت حقيقت انسانى‏ تحسين علم و تقبيح جهل‏ اظهار صفاى طبع و جلاء ذهن‏ بيان آنكه مرد جاهل مرده است‏ مذمت بعضى مردم كه به معنى بهائمند امر به تحصيل آداب در صغر سن‏ بيان آنكه حصول مقاصد موقوف به محنت كشيدنست‏ خطاب به اشعث بن قيس در صفين‏ امر به صبر و تحمل و تفويض و توكل‏ بيان آنكه رنج و راحت قرين همند بيان آنكه صفاى دنيا به كدورت آميخته است‏ اميدوار ساختن فقيران‏ بيان تغير و تبدل روزگار غدار اظهار صبر در زمان عسر ستايش نفس مطمئنه به استغنا تنبيه بر تمكن در مقام رضا بيان آنكه گريختن از مرگ ممكن نيست‏ تمهيد عذر از قبل اهل تقصير بيان آنكه سعادت و شقاوت به تقدير الهى است‏ تسبيح و تنزيه و تقديس الهى‏ بيان اختلاف روزگار تنبيه بر فنا و زوال دنيا شكايت از اقبال و ادبار دنيا خطاب به دنيا و شكايت از او قطع رشته امل به تذكار اجل‏ منع اعتماد به مساعدت روزگار منع از نكوهش ايام ماضيه‏ در بيان اقسام مردمان‏ در بيان اصناف بشر مدح غنا و ترجيح او بر فقر بيان آنكه دولت ساتر عيوب است‏ تنبيه به آنكه فقر موجب ذلت است‏ در مذمت غنا كه اسباب عصيان است‏ در مذمت شهوات نفسانيه‏ در مدح عار و بيان انواع آن‏ تأسف بر فوت ائمه دين‏ اظهار رسيدن اندوه به كمال‏ ستايش كسى كه در مقام صبر ثابت قدم بوده‏ تبيين يمن انبساط و تحسين حسن اختلاط ترغيب به تحصيل دوست حقيقى‏ خطاب به شخصى كه از حليه خير عارى بوده‏ خطاب به يكى از ازواج كه به ملامت آن حضرت زبان گشاده‏ در ستايش قناعت‏ ارشاد به كسب حلال‏ ترغيب نفس به پرهيزگارى‏ اظهار ترحم بر طفلان يتيم‏ تخويف نفس از شيب‏ مرثيه حضرت خاتم الأنبياء ص‏ بيان آنكه تعزيت دافع مرارت فراق است‏ حكايت خوابيدن به جاى رسول الله ص‏ خطاب به اسامه بن زيد اعور جواب أسامة بن زيد خطاب به مرحب بن شاس‏ جواب مرحب بن شاس‏ خطاب به مرحب خيبرى و جواب جواب او رجز ياسر خيبرى‏ جواب رجز ياسر به توفيق خداوند قادر جواب رجز ياسر و تهديد او به تيغ قاهر رجز عنتر در غزاى خيبر جواب رجز عنتر به الهام خالق اكبر سوزانيدن جمعى كه به الوهيت او مقر بودند مدح اهل بيت سيد عالم ص‏ باز نمودن شجاعت و قوت‏ بيان اغماض از قبايح اعمال اقران‏ شكايت از اشخاصى كه نقض بيعت نمودند اظهار ملال از قتل طلحه و زبير شكوه از بودن خلافت او در ايام فتنه و بلا خطاب به عمرو بن عاص در حرب صفين‏ اظهار ملال از قتل احمر غلام عثمان به قصاص غلام خود كيسان‏ خطاب به اصحاب خود در حرب صفين‏ جستن معاويه براى مبارزه در حرب صفين‏ شكوه از حيله ابن عاص با ابو موسى اشعرى‏ [حرف الزاء] اقامه برهان بر فناى افراد انسان‏ رجز عمرو بن عبد ود در خندق‏ جواب عمرو بن عبد ود [حرف السين‏] نصيحت قرة العين امام حسن ع‏ نهى از اعتراض بر قضاى خالق‏ شكايت از باقى نماندن دوستان‏ تقريب نفس به موت كه لازم حياتست‏ عرض سلام بر اهل قبور اظهار شجاعت خود در بدر مفاخرت به آنكه ريحان او شمشير و خنجر است‏ خطاب به طلحة بن أبي طلحه در أحد تخويف أسامة بن زيد اعور در احد حكايت زندان كه در بصره ساخته‏ [حرف الصاد] ترغيب به جستن گنج عافيت‏ پيام به عمرو بن عاص در صفين‏ جواب عمرو بن عاص‏ [حرف الضاد] ترغيب و تحريص به انفاق مال‏ بيان آنكه حصول مقاصد موقوف به قضاست‏ تعيير مخالفان و مدعيان‏ پيام معاوية بن أبي سفيان به مرتضى ع‏ جواب حضرت مرتضى ع او را تهييج عمرو بن عاص معاويه را به حرب على ع‏ خطاب معاويه به عمرو بن عاص‏ [حرف الطاء] بيان توجه خويش به اوساط و اجتناب از تفريط و افراط تنبيه بر رضا و ايمان به قضا [حرف الظاء] ترجيح خواب مرد پريشان بر بيدارى‏ [حرف العين‏] منع از احسان به اراذل‏ امر به حلم و اعتدال در محبت و عداوت‏ بيان لوازم محبت و اخوت‏ هدايت به لوازم و مراسم احسان‏ شكايت از بى‏وفائى مردمان‏ تنبيه بر دفع دشمن در وقت ظفر نهى از جزع و ناله در مصائب‏ نهى از حرص در جمع مال‏ بيان انتهاى هر جمعيتى به پريشانى‏ نفى توغل در هوى و هوس‏ ترغيب به جوع و تنفير از گناهان صغيره‏ اعتراف به كثرت گناهان و معاصى‏ سپاس و ستايش الهى‏ مناجات با قاضى الحاجات‏ ترغيب به قناعت و پرهيزگارى‏ خطاب ابو طالب و نصيحت او به مرتضى‏ جواب حيدر و پذيرفتن نصيحت پدر خطاب عمرو بن معديكرب به على مرتضى‏ جواب مرتضى به افصح عبارات‏ در قتل اغشم به تيغ خون افشان‏ بيان تسلط خويش بر اعداء دين‏ اظهار اندوه از فوت دوستان‏ [حرف الغين‏] در مذمت اشتغال به دنيا [حرف الفاء] اميدوار ساختن گناه‏كاران‏ اميدوار ساختن ارباب مناهى‏ امر به فضل و عفو و احسان‏ نهى از بخل و امر به سخا و كرم‏ اظهار مقام تفويض و رضا بيان اضطرار خلايق و تفويض امر به خالق‏ ستايش موت كه روح را از بدن مى‏رهاند بيان صفات الهى كه بحرى است نامتناهى‏ كشته شدن كعب بن اشرف و بيرون كردن قبيله بنى نضير [حرف القاف‏] خبر گريختن غطريف بن جشم‏ اظهار اشتياق به ارض كوفه‏ ترغيب به توكل و تفويض امر به خداوند بيان ضديت ميانه غنى و خرد اظهار رضا به قضاى الهى‏ ترجيح و تفضيل علم بر مال‏ در بيان فنا و سرعت زوال دنيا مذمت دنيا كه مورث بلاء است‏ شكايت از فقدان ياران موافق‏ شكايت از ياران منافق‏ خطاب به عبيد بن بريده‏ حكايت غزاى بدر خطاب به موسى بن حازم عكى‏ اخبار از غيب بى شائبه ريب‏ اظهار فراست از حدس و كياست‏ تعيير معاويه براى مسجدى كه در دمشق ساخته‏ [حرف الكاف‏] بيان عجز عقول از ادراك حقيقت الهى‏ توحيد ذاتى كه اشرف مطالب اولياء است‏ اشاره به جزاى اعمال و اقوال‏ نهى از اضطراب منتهى به اضطرار مناجات وقت قتل مرة بن مروان به خيبر مدح عساكر ظفر مآثر بازداشتن نفس از حرص و هوى‏ تنبيه نفس خويش به رسيدن اجل‏ [حرف اللام‏] در مذمت دنيا و بيان فناء آن‏ در مذمت اشتغال به دنياى دنا تشبيه دنيا به چيزهاى بى‏حقيقت‏ در بيان فنا و زوال دنيا مذمت جمع مال و حرص و بخل‏ اظهار همت عليا و تجرد از دنيا بيان اشتغال مردم به كارهاى بى‏حاصل‏ بيان زوال جهان و فناى زمان‏ ارشاد نفس به صفات عاليه‏ خطاب به جابر بن عبد الله انصارى‏ بيان حال سلاطين گذشته‏ بيان اشتياق خويش به فاطمه زهرا بيان آمدن پيرى و رفتن جوانى‏ در اظهار حزم عاقلان‏ در مذمت بخل و وعد كاذب‏ ترغيب به تحصيل علم و فطانت‏ مفاخرت به علم و حكمت خويش‏ بيان معناى غنا و كرم و فقاهت‏ امر به صمت و نهى از بسيارگوئى‏ منع جمعى كه عيب مردمان جويند امر به حفظ نفس اماره و شكيبائى‏ نهى از جزع در وقت عسرت‏ در مذمت سؤال و ريختن آبرو در مذمت تكبر و دشمنى و سؤال‏ در مدح كسب و ذم سؤال‏ اظهار استغنا از خلق عالم‏ اظهار مروت و فتوت خويش‏ مذمت سؤال و مدح صبر و قناعت‏ اظهار كمال احسان با فقيران‏ ارشاد به قطع دشمنى به عجز و فروتنى‏ شكايت از مخالفت روزگار خطاب به همام بن اغفل ثقفى‏ اظهار خوف از عقاب الهى‏ بيان اهوال روز قيامت‏ خطاب به حارث اعور همدانى‏ نفى قواعد و احكام نجوم‏ اخبار از ظهور مهدى موعود ع‏ خطاب به ابى بكر اظهار شجاعت و دليرى خويش‏ اظهار دليرى و دعوى شيرى‏ امر به كتمان شجاعت و علم و مال‏ مرثيه خديجه و ابو طالب‏ اظهار اخلاص با نبى ص‏ اظهار محبت خود به رسول خدا ص‏ حكايت غزاى بدر و فتح رسول ص‏ حكايت غزاى احد در حوالى مدينه‏ رجز عثمان بن ابى طلحه در أحد جواب أو به عبارات بليغه‏ رجز ابو الحكم عمرو بن اخنس در أحد جواب او به عبارتى نيكو حكايت غزاى خندق‏ حكايت قتل حي بن أخطب‏ بيان اراجيف منافقان صاحب كينه‏ اظهار اندوه وقت نزديك شدن حرب جمل‏ شكايت از طلحه و زبير پيام به معاوية بن أبي سفيان‏ جواب دادن معاويه به جدال‏ جواب جواب به آئين صواب‏ صفت لشكر ظفر پيكر اظهار خوشنودى از عبد العزيز بن حرث‏ تمناى موت خويش وقت شهادت عمار ياسر حكايت قتل لشكر شام‏ [حرف الميم‏] مناجات با قاضى الحاجات‏ طلسم كه از جهت رفع صداع مجربست‏ بيان عجز عقول از ادراك كنه خالق‏ بيان عجز انسان و ايمان به قضاى يزدان‏ تفويض امور به قضاى الهى‏ مذمت جمعى كه به نفى حشر قائلند تنبيه به زوال زمان و فناى جهان‏ بيان امتزاج شهد دهر به زهر مذمت دنيا كه مردم فريب است‏ امر به شكر نعم ذى الجلال‏ نصيحت قرة العين امام حسين ع‏ بيان نفاست احسان نزد كريم‏ نفى احتياج به سؤال از ارباب كرم‏ نهى از گفتن اسرار با غير كرام و ابرار نهى از ستم در وقت اقتدار نهى از مزاح و هزل فتنه‏انگيز بيان مراسم اخوت و معالم فتوت‏ تأسف بر انهدام اركان مسلمانى‏ شكايت آن زن آزرده از شوهر خود جواب گفتن شوهر او را حكم نمودن امير مؤمنان ع‏ ترغيب نفس به جلادت‏ مرثيه ابى طالب و مدح او به مناقب‏ خطاب به فاطمه براى اطعام يتيمى بينوا جواب فاطمه زهرا حيدر را دم زدن از علو همت به افتخار مباهات به قرابت نبي و منافرت از اجنبى‏ مفاخرت به مناقب خود در مجلس خليفه ثانى‏ شكايت از اهل نفاق و شقاق‏ در مدح حارث بن صمه انصارى‏ مباهات بعد از مراجعت از احد رجز غطريف بن جشم‏ جواب او به عباراتى نيكو خطاب به عمرو بن عبد ود در خندق‏ رجز داود بن قابوس بكرى در خيبر جواب او به احسن كلام‏ خطاب به يهود خيبر رجز در وقت قتل صحيح خيبرى‏ خطاب به زبير در حرب جمل‏ خطاب به معاوية بن أبي سفيان‏ خطاب به معاويه و مفاخرت به مناقب عاليه‏ مذمت اراذل به نافرمانى‏ حكايت مقاتله عرب در صفين‏ حكايت حرب صفين و ذكر قبائل همدان‏ حكايت قتل يكى از مفسدين‏ مرثيه هاشم و يارانى كه در صفين شهيد شدند تحريك سلسله حرب در صفين‏ اظهار اندوه از قتل اعيان اهل شام‏ مذمت بعضى از قبائل عرب‏ [حرف النون‏] مناجات با قاضى الحاجات‏ ابتهال و زارى به درگاه بارى‏ نصيحت قرة العين امام حسين ع‏ در امر به صبر و شكيبائى‏ نهى از كراهت مكروه دنيوى‏ اشاره به رضا و تسهيل امور تنبيه به غنيمت شمردن اقبال‏ شكايت از جفاى روزگار بيان تأديب روزگار انسان را نهى از فروتنى با مردم دنا دمزدن از لوازم تقدير ارشاد به تسليم و منع از عجب‏ امر به حيا و پرهيز از دنيا بيان بى‏اعتبارى جهان‏ شكايت از ياران منافق‏ مبالغه در محافظت زنان از مردان‏ بيان بيوفائى زنان گمراه‏ اظهار حرمان در عين وصال‏ خطاب به خليفه ثانى عمر بن خطاب‏ نهى از اختيار غربت كه مؤدى است به كربت‏ شكايت از فسق و فجور فاسقان‏ نفى تأثير كواكب و نجوم‏ تحسين فال سعادت مال‏ اظهار شرافت حسب خويش‏ معما به اسم محمد ص بر وفق حساب ابجد خطاب به فاطمه براى اطعام مسكينى‏ جواب فاطمه بر وجه طاعت‏ شكايت از مشركان به ايذاى عثمان‏ تهديد كفار در غزوه بدر تخويف يكى از كفار به تيغ آتشبار تهديد يكى از اشرار به تيغ آتشبار توصيف نقش تيغ ظفر اثر خويش‏ خطاب به محمد بن حنفيه در حرب جمل‏ خطاب عمرو بن عاص در صفين به لشكر أمير المؤمنين‏ جواب او به احسن عبارات‏ تخويف معاندان دين در صفين‏ خطاب عبد الله اراسى در نهروان به لشكر مرتضى ع‏ جواب او به عبارتى نيكو [حرف الواو] بيان ابتلاى ارباب كمال‏ خطاب به فرقه باغيه و مذمت معاويه‏ [حرف الهاء] ارشاد به تحمل و شكيبائى‏ منع از انبساط با مرد دنا ارشاد به احسان ياران در وقت دولت‏ اظهار صفا به حضرت مصطفى ص‏ در بيان صفات پسنديده‏ [حرف الياء] ذكر صفات ارباب كمال‏ در مدح فقر و قناعت‏ ترغيب نفس به قناعت‏ منع از صفات ذميمه‏ منع از حرص و ريختن آبرو هدايت نفس به رضا و اطاعت قضاء تنفير نفس از دنيا و ترغيب أو به عقبا تخويف نفس به حشر و تهديد او به نشر آرزو كردن عدم از غايت الم‏ شكايت از روزگار غدار برانگيختن نفس جانب عبادت‏ استدلال از تكلم بر شرافت مردم‏ بيان آنكه حرص تابع حياتست‏ مرثيه حضرت خاتم النبيين ص‏ مفاخرت به علاقه فاطمه و حسنين‏ اظهار شجاعت در وقت قتل يكى از كفار خطاب يكى از اعداء به لشكر مرتضى ع‏ جواب او به عبارتى نيكو ارشاد به تفويض و توكل به خداوند فهرست مطالب‏

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام


صفحه قبل

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 46

أَ بُنَيَّ إِنَّ الرِّزْقَ مَكْفُولٌ بِهِ‏

فَعَلَيْكَ بِالْإِجْمَالِ فِيمَا تَطْلُبُ‏

لَا تَجْعَلَنَّ الْمَالَ كَسْبَكَ مُفْرَداً

وَ تُقَى إِلَهِكَ فَاجْعَلَنْ مَا تَكْسِبُ‏

كَفَلَ الْإِلَهُ بِرِزْقِ كُلِّ بَرِيَّةٍ

وَ الْمَالُ عَارِيَةٌ تَجِي‏ءُ وَ تَذْهَبُ‏

وَ الرِّزْقُ أَسْرَعُ مِنْ تَلَفُّتِ نَاظِرٍ

سَبَباً إِلَى الْإِنْسَانِ حِينَ يُسَبَّبُ‏

وَ مِنَ السُّيُولِ إِلَى مَقَرِّ قَرَارِهَا

وَ الطَّيْرِ لِلْأَوْكَارِ حِينَ تَصَوَّبُ‏

أَ بُنَيَّ إِنَّ الذِّكْرَ فِيهِ مَوَاعِظٌ

فَمَنِ الَّذِي بِعِظَاتِهِ يَتَأَدَّبُ‏

اقْرَأْ كِتَابَ اللَّهِ جُهْدَكَ وَ اتْلُهُ‏

فِيمَنْ يَقُومُ بِهِ هُنَاكَ وَ يَنْصِبُ‏

بِتَفَكُّرٍ وَ تَخَشُّعٍ وَ تَقَرُّبٍ‏

إِنَّ الْمُقَرَّبَ عِنْدَهُ الْمُتَقَرِّبُ‏

وَ اعْبُدْ إِلَهَكَ ذَا الْمَعَارِجِ مُخْلِصاً

وَ انْصِتْ إِلَى الْأَمْثَالِ فِيمَا تُضْرَبُ‏

وَ إِذَا مَرَرْتَ بِآيَةٍ مَخْشِيَّةٍ

تَصِفُ الْعَذَابَ فَقِفْ وَ دَمْعَكَ تَسْكُبُ‏

يَا مَنْ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ بِعَدْلِهِ‏

لَا تَجْعَلَنِّي فِي الَّذِينَ تُعَذِّبُ‏

إِنِّي أَبُوءُ بِعَثْرَتِي وَ خَطِيئَتِي‏

هَرَباً وَ هَلْ إِلَّا إِلَيْكَ الْمَهْرَبُ‏

وَ إِذَا مَرَرْتَ بِآيَةٍ فِي ذِكْرِهَا

وُصِفَ الْوَسِيلَةُ وَ النَّعِيمُ الْمُعْجَبُ‏

فَاسْأَلْ إِلَهَكَ بِالْإِنَابَةِ مُخْلِصاً

دَارَ الْخُلُودِ سُؤَالَ مَنْ يَتَقَرَّبُ‏

وَ اجْهَدْ لَعَلَّكَ أَنْ تَحِلَّ بِأَرْضِهَا

وَ تَنَالَ رَوْحَ مَسَاكِنَ لَا تَخْرَبُ‏

وَ تَنَالَ عَيْشاً لَا انْقِطَاعَ لِوَقْتِهِ‏

وَ تَنَالَ مُلْكَ كَرَامَةٍ لَا يُسْلَبُ‏

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 47

اندرز به امام حسين عليه السلام‏ 75- حسين جان من اندرزدهنده و ادب‏كننده هستم بنابراين بحرف من توجه كن، كه عاقل نصيحت‏پذير است.

76- سفارش پدرى مهربان را كه مى‏خواهد تو را با آداب، نيرومند سازد تا به زحمت و سختى نيفتى پذيرا باش.

77- فرزندم! رزق تضمين شده است بنابراين لازم است كه نسبت به خواسته‏هاى خود زياده‏روى نكنى.

اى نور دو چشم مردم پاك‏نظر

زنهار بگوش دل شنو پند پدر

چون رزق تو شد معين از خوان قدر

از دائره لطف منه پاى بدر

78- توجه تو فقط به چنگ آوردن ثروت نباشد، پرهيزكارى از نافرمانى خدا را هم در رديف كارهاى خود قرار بده.

79- خدا رزق تمام جاندارانى كه روى زمين زندگى مى‏كنند تضمين كرده است و ثروت عاريه (امانت) است مى‏آيد و مى‏رود.

80- رزق خيلى سريع‏تر از چشم برهم زدن، آنگاه كه خدا خواسته است به إنسان مى‏رسد.

81- رزق از حركت رودخانه بطرف توقفگاه خود و از پرواز پرنده بطرف لانه‏ى خود آن موقع كه پائين مى‏آيد سريع‏تر به إنسان مى‏رسد.

اى صاحب فتح و ظفر و فيروزى‏

تا چند حرام يا حلال اندوزى‏

گر سعى كنى وگرنه هرجا كه روى‏

چون سايه ز دنبال تو آيد روزى‏

82- فرزندم! در قرآن اندرزهاى فراوانى وجود دارد آيا كسى هست كه از

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 48

اندرزهاى قرآن پند بگيرد؟

83- كتاب خدا (قرآن) را تا آنجا كه قدرت‏دارى بخوان و در ميان كسانى كه به قرآن عمل مى‏كنند و آن را در نظر دارند آن را قرائت كن.

84- قرآن را با فكر، خضوع و نزديك شدن به خدا بخوان، كسى كه به خدا نزديك گردد، مقرب حقيقي است.

85- خداى خود را كه تكامل و رشد مى‏دهد از روى إخلاص عبادت كن و به مثال‏هائى كه در قرآن بيان مى‏شود خوب دقت نما.

اى دوست مشو ز ياد قرآن غافل‏

مى‏خوان همه دم ميان جمعى عامل‏

آن دم كه رسد نوبت درست به مثل‏

از وجه مناسبت نگردى ز اهل‏ 21

86- آنگاه كه به آيه‏اى رسيدى كه ترسناك است و از عذاب خدا سخن مى‏گويد توقف كن و اشك بريز!

87- (بگو) أي خدائى كه هركس را بخواهى از روى عدالت عذاب مى‏كنى مرا در رديف كسانى كه عذاب مى‏كنى قرار مده!

88- من از لغزش و گناه خود توبه مى‏كنم و فرار مى‏نمايم و آيا به هنگام فرار به غير از تو گريزگاهى هست؟

گاهى كه رسد درس به آيات عذاب‏

بايد كه ز ديده‏ها روان سازى آب‏

اقرار كنى به جرم و گمراهى خويش‏

باشد كه به فضل خود به بخشد توّاب‏

89- آنگاه كه به آيه‏اى از قرآن رسيدى كه در آن از وسائل بهشت و نعمت‏هاى شگفت‏انگيز آن سخن مى‏گويد،

90- از خدا از روى إخلاص و ناله بخواه و همانند كسى كه به خدا نزديك مى‏گردد

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 49

بَادِرْ هَوَاكَ إِذَا هَمَمْتَ بِصَالِحٍ‏

خَوْفَ الْغَوَالِبِ إِذْ تَجِي‏ءُ وَ تَذْهَبُ‏

وَ إِذَا هَمَمْتَ بِشَيْ‏ءٍ أَغْمِضْ لَهُ‏

وَ تَجَنَّبِ الْأَمْرَ الَّذِي يُتَجَنَّبُ‏

وَ الضَّيْفَ أَكْرِمْ مَا اسْتَطَعْتَ جِوَارَهُ‏

حَتَّى يَعُدَّكَ وَارِثاً يَتَنَسَّبُ‏

وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلصَّدِيقِ وَ كُنْ لَهُ‏

كَأَبٍ عَلَى أَوْلَادِهِ يَتَحَدَّبُ‏

وَ اجْعَلْ صَدِيقَكَ مَنْ إِذَا آخَيْتَهُ‏

حَفِظَ الْإِخَاءَ وَ كَانَ دُونَكَ يَضْرِبُ‏

وَ اطْلُبْهُمْ طَلَبَ الْمَرِيضِ شِفَاءَهُ‏

وَ دَعِ الْكَذُوبَ فَلَيْسَ مِمَّنْ يُصْحَبُ‏

وَ احْفَظْ صَدِيقَكَ فِي الْمَوَاطِنِ كُلِّهَا

وَ عَلَيْكَ بِالْمَرْءِ الَّذِي لَا يَكْذِبُ‏

وَ اقْلِ الْكَذُوبَ وَ قُرْبَهُ وَ جِوَارَهُ‏

إِنَّ الْكَذُوبَ مُلَطِّخٌ مَنْ يَصْحَبُ‏

يُعْطِيكَ مَا فَوْقَ الْمُنَى بِلِسَانِهِ‏

وَ يَرُوغُ عَنْكَ كَمَا يَرُوغُ الثَّعْلَبُ‏

وَ احْذَرْ ذَوِي الْمَلَقِ اللِّئَامِ فَإِنَّهُمْ‏

فِي النَّائِبَاتِ عَلَيْكَ مِمَّنْ يَحْطِبُ‏

يَسْعَوْنَ حَوْلَ الْمَرْءِ مَا طَمِعُوا بِهِ‏

وَ إِذَا نَبَا دَهْرٌ جَفَوْا وَ تَغَيَّبُوا

وَ لَقَدْ نَصَحْتُكَ إِنْ قَبِلْتَ نَصِيحَتِي‏

وَ النُّصْحُ أَرْخَصُ مَا يُبَاعُ وَ يُوهَبُ‏

نصيحت امام حسين ع و تنبيه او بر شهادت خود و أولاد كرام‏

-

حُسَيْنُ إِذَا كُنْتَ فِي بَلْدَةٍ

غَرِيباً فَعَاشِرْ بِآدَابِهَا

وَ لَا تَفْخَرَنْ فِيهِمُ بِالنُّهَى‏

فَكُلُّ قَبِيلٍ بِأَلْبَابِهَا

وَ لَوْ عَمِلَ ابْنُ أَبِي طَالِبٍ‏

بِهَذِي الْأُمُورِ كَأَسْبَابِهَا

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 50

بهشت جاويدان را درخواست كن.

91- هرچه مى‏توانى در خواسته خود كوشش كن، شايد بتوانى در سرزمين بهشت وارد شوى و به آسايش خانه‏هائى كه ويرانى ندارد دست‏يابى.

92- و به لذتى برسى كه پايانى براى آن نيست و از نيروى شرافتى برخوردار شوى كه از چنگت بيرون نمى‏آورند.

در وقت تلاوت چه بهشت آيد پيش‏

آن را ز خداى خود بخواه اي درويش‏

روزى كه به آن سراى معمور رسى‏

عيشى بكنى بيش از انديشه خويش‏

93- آنگاه كه تصميم به كار نيك گرفتى از ترس موانعى كه در پيش است، از هواى نفس خود سبقت بگير، زيرا هواى نفس و موانع خير هميشه در حركت هستند.

94- آنگاه كه بفكر كار ناباب افتادى چشم خود را ببند و مثل كارهائى كه از آن‏ها پرهيز مى‏كنند، از آن پرهيز كن.

چون نيت خير در دلت يابد راه‏

بشتاب كه شيطان نزند ره ناگاه‏

از نيت شر روى بگردان و بگو

لا حول و لا قوّة الّا باللّه‏

95- هرچه مى‏توانى به مهمان احترام كن. آن قدر به او احترام نما كه فكر كند تو از اقوام و ميراث‏خوارش هستى.

96- نسبت به دوست تواضع كن و براى او همانند پدر مهربان نسبت به فرزند باش.

97- آنگاه كه با رفيق خود دوستى مى‏كنى، دوستى خود را با وى حفظ كن تا هميشه از تو دفاع كند.

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 51

اى آنكه به اخلاق نكو دارى جهد

بايد كه به كام دوست باشى چون شهد

مهمان كه رسد به چشم خود بنشانش‏

يارى به كسى كن كه نگهدارد عهد

98- بفكر دوست همانند مريضى كه بفكر سلامتش مى‏باشد باش و از رفيق دروغگو پرهيز كن، زيرا دروغگو شايسته‏ى رفاقت نيست.

99- دوستت را در هر شرايطى حفظ كن و شخصى را كه دروغ نمى‏گويد مورد توجه قرار بده.

خواهى كه شود شكست دشمن حاصل‏

بايد كه ز دوستان نگردى غافل‏

چون هست مدار كار عالم بر صدق‏

از حقّ به طلب صديق صادق اي دل‏

100- از رفاقت با دروغگو، نزديك شدن و همسايه گرديدن پرهيز كن، زيرا دروغگو همنشين خود را آلوده مى‏سازد.

101- بيش از انتظار با زبان به تو كمك مى‏كند و به هنگام عمل همانند روباه به تو حيله مى‏زند.

كذاب كه دشمنى‏اش واجب باشد

هم‏صحبتى‏اش عار مصاحب باشد

پيوسته كند چرب‏زبانى چون شمع‏

ليكن به ضياء چه صبح كاذب باشد

102- از چاپلوسان ناكس پرهيز كن، زيرا اينان در مصيبتها از كسانى خواهند بود كه عليه تو آتش‏افروزى مى‏كنند.

103- تا موقعى كه اطراف شخص چيزى هست كه از آن بهره ببرند اطراف وى مى‏چرخند و آنگاه كه روزگار برگشت كنار مى‏روند و پنهان مى‏گردند.

104- من با كوشش فراوان اگر اندرزم را بپذيرى به تو نصيحت كردم و

ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 52

عَذِيرَكَ مِنْ ثِقَةٍ بِالَّذِي‏

يُنِيلُكَ دُنْيَاكَ مِنْ طَابِهَا

فَلَا تَمْرَحَنَّ لِأَوْزَارِهَا

وَ لَا تَضْجَرَنَّ لِأَوْصَابِهَا

وَ لَكِنَّهُ اعْتَامَ أَمْرَ الْإِلَهِ‏

فَأَحْرَقَ فِيهِمْ بِأَنْيَابِهَا

قِسِ الْغَدَ بِالْأَمْسِ كَيْ تَسْتَرِيحَ‏

فَلَا تَبْتَغِي سَعْيَ رُغَّابِهَا

كَأَنِّي بِنَفْسِي وَ أَعْقَابِهَا

وَ بِالْكَرْبَلَاءِ وَ مِحْرَابِهَا

فَتُخْضَبُ مِنَّا اللِّحَى بِالدِّمَاءِ

خِضَابَ الْعَرُوسِ بِأَثْوَابِهَا

أَرَاهَا وَ لَمْ يَكُ رَأْيَ الْعِيَانِ‏

وَ أُوتِيتُ مِفْتَاحَ أَبْوَابِهَا

مَصَائِبُ تَأْبَاكَ مِنْ أَنْ تُرَدَّ

فَأَعْدِدْ لَهَا قَبْلَ مُنْتَابِهَا

سَقَى اللَّهُ قَائِمَنَا صَاحِبَ‏

الْقِيَامَةِ وَ النَّاسُ فِي دَأْبِهَا

هُوَ الْمُدْرِكُ الثَّارَ لِي يَا حُسَيْنُ‏

بَلْ لَكَ فَاصْبِرْ لِأَتْعَابِهَا

لِكُلِّ دَمٍ أَلْفَ أَلْفٍ وَ مَا

يُقَصِّرُ فِي قَتْلِ أَحْزَابِهَا

هُنَالِكَ‏ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ‏

قَوْلٌ بِعُذْرٍ وَ أَعْتَابُهَا

حُسَيْنُ فَلَا تَضْجَرَنْ لِلْفِرَاقِ‏

فَدُنْيَاكَ أَضْحَتْ لِأَخْرَابِهَا

سَلِ الدُّورَ تُخْبَرْ وَ أَفْصِحْ بِهَا

بِأَنْ لَا بَقَاءَ لِأَرْبَابِهَا

أَنَا الدِّينُ لَا شَكَّ لِلْمُؤْمِنِينَ‏

بِآيَاتِ وَحْيٍ وَ إِيجَابِهَا

لَنَا سِمَةُ الْفَخْرِ فِي حُكْمِهَا

صفحه بعد