کتابخانه روایات شیعه
مَوْعِدُهُ فِي جَنَّةِ عِلِّيِّينَ
حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَى الضَّنِينِ
وَ لِلْبَخِيلِ مَوْقِفٌ حَزِينٌ
تَهْوِي بِهِ النَّارُ إِلَى سِجِّينٍ
شَرَابُهُ الْحَمِيمُ وَ الْغِسْلِينُ
يَمْكُثُ الدَّهْرَ وَ السِّنِينَ
جواب فاطمه بر وجه طاعت
-
أَمْرُكَ سَمْعٌ يَا ابْنَ عَمِّ وَ طَاعَةٌ
أُطْعِمُهُ وَ لَا أُبَالِي السَّاعَةَ
أَرْجُو إِذَا أَشْبَعْتُ ذَا الْمَجَاعَةِ
أَنْ أَدْخُلَ الْخُلْدَ وَ لِي شَفَاعَةٌ
شكايت از مشركان به ايذاى عثمان
-
أَ مِنْ تَذَكُّرِ قَوْمٍ غَيْرِ مَلْعُونٍ
أَصْبَحْتَ مُكْتَئِباً تَبْكِي لِمَحْزُونٍ
أَ مِنْ تَذَكُّرِ أَقْوَامٍ ذَوِي سَفَهٍ
يَغْشَوْنَ بِالظُّلْمِ مَنْ يَدْعُو إِلَى الدِّينِ
لَا يَنْتَهُونَ عَنِ الْفَحْشَاءِ مَا أُمِرُوا
وَ الْغَدْرُ مِنْهُمْ سَبِيلٌ غَيْرُ مَأْمُونٍ
أَ لَا يَرَوْنَ أَقَلَّ اللَّهُ خَيْرَهُمُ
إِنَّا غَضِبْنَا لِعُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ
أَنْ يَلْطِمُونَ وَ لَا يَخْشَوْنَ مُقْلَتَهُ
طَعْناً دِرَاكاً وَ ضَرْباً غَيْرَ مَوْهُونٍ
فَسَوْفَ نَجْزِيهِمْ إِنْ لَمْ أَمُتْ عَجَلًا
كَيْلًا بِكَيْلٍ جَزَاءً غَيْرَ مَغْبُونٍ
أَوْ يَنْتَهُونَ عَنِ الْأَمْرِ الَّذِي وَقَفُوا
فِيهِ وَ يَرْضَوْنَ مِنَّا بَعْدُ بِالدُّونِ
وَ يَمْنَعُ الضَّيْمَ مَنْ يَرْجُو هَضِيمَتَنَا
بِكُلِّ مُطَّرَدٍ فِي الْكَفِّ مَسْنُونٍ
وَ مُرْهَفَاتٍ كَأَنَّ الْمِلْحَ خَالَطَهَا
نَشْفِي بِهَا الدَّاءَ مِنْ هَامِ الْمَجَانِينِ
مىدهد.
1738- و در بهشت خانههاى عالى كه خدا آن را بر بخيل حرام كرده عوض آن را مىگيرد.
1739- براى بخيل ايستگاهى غمناك است، آتش او را به «سجين» مىكشاند.
1740- آنجا كه آبش از خون و چرك و شستشوى جهنمىهاست و دهر و سالهائى بايد در آن بماند.
اى يافته از فضل خدا تمكينى
گاهى كه شوى دچار با مسكينى
بايد كه نوازشى بيابد از تو
وز جود رسانى به دلش تسكينى
پاسخ حضرت فاطمه عليها السّلام 1741- پسرعمو! دستورت را شنيدم و اطاعت مىكنم! او را غذا مىدهم و هيچ ناراحتى ندارم.
1742- آنگاه كه گرسنهاى را سير مىكنم آرزو دارم كه به بهشت جاويدان بروم و شفاعت بشوم.
شكايت از آزار شدن عثمان بن مظعون 1743- آيا از يادآورى مردى نفرين نشده، دردناك شده و بخاطر غم گريه مىكنى؟!
1744- آيا از تذكر طائفههاى نادانى كه هركس آنان را بسوى دين دعوت كند ظلم مىكنند مىنالى؟!
1745- اينان دست از انحرافى كه دستور دارند بردارند، برنمىدارند و
خيانت در ميان آنان كارى ناامن است.
1746- مگر نمىبينند كه خدا خير آنان را كم كرده، ما بخاطر عثمان بن مظعون عصبانى شدهايم.
1747- سيلى به صورتش مىزنند و از چشم او نمىترسند كه كور شود پشت سر هم او را مىزنند، محكم هم مىزنند.
جمعى كه به جان شدند دشمن ما را
پيوسته كنند قصد كشتن ما را
ما نيز به قتل اين جماعت كوشيم
تا هست رگى ضعيف در تن ما را
توضيح: در روزگارى كه مسلمانان در مكه تحت فشار بودند، عثمان بن مظعون در انجمنى از قريش در يك بحث علمى به مخالفت با آنان برخاست و يك جوان قريشى سيلى بصورت عثمان زد و چشمش كبود شد. وليد بن مغيره عثمان را دلدارى داد و عثمان گفت: چشم سالم من هم در راه خدا نياز دارد معيوب گردد.
1748- بزودى اگر نمردم كيفر آنان را كامل مىدهم و نمىگذارم كمتر كيفر ببينند.
1749- (آن قدر آنها را كيفر دهيم) تا دست از كارى كه آغاز كردهاند بردارند و از اين پس به كمتر از آنچه ما انجام دادهايم راضى گردند.
1750- از ظلم كسى كه اميدوار است ما را درهم شكند، با شمشيرهاى تيزشده جلوگيرى شود.
1751- با شمشيرهاى تيزى كه گويا با نمك آنها را آب دادهاند، دردسر ديوانگان را شفا خواهيم بخشيد.
حَتَّى تُقِرَّ رِجَالٌ لَا حُلُومَ لَهُمْ
بَعْدَ الصُّعُوبَةِ بِالْإِسْمَاحِ وَ اللِّينِ
أَوْ يُؤْمِنُوا بِكِتَابٍ مُنْزَلٍ عَجَبٍ
عَلَى نَبِيٍّ كَمُوسَى أَوْ كَذِي النُّونِ
يَأْتِي بِأَمْرٍ جَلِيٍّ غَيْرِ ذِي عِوَجٍ
كَمَا تَبِينُ فِي آيَاتِ يَاسِينٍ
تهديد كفار در غزوه بدر
-
قَدْ عَرَفَ الْحَرْبُ الْعَوَانُ أَنِّي
بَاذِلُ عَامَيْنِ حَدِيثُ سِنٍ
سَنَجْنَحُ اللَّيْلَ كَأَنِّي جِنِّي
أَسْتَقْبِلُ الْحَرْبَ بِكُلِّ فَنٍ
مَعِي سِلَاحِي وَ مَعِي مِجَنِّي
وَ صَارِمٌ يُذْهِبُ كُلَّ ضِغْنٍ
أُقْصِي بِهِ كُلَّ عَدُوٍّ عَنِّي
لِمِثْلِ هَذَا وَلَدَتْنِي أُمِّي
تخويف يكى از كفار به تيغ آتشبار
-
سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ فِي يَمِينِي
وَ فِي يَسَارِي قَاطِعُ الْوَتِينِ
وَ كُلُّ مَنْ بَارَزَنِي يَجِئْنِي
أَضْرِبُهُ بِالسَّيْفِ عَنْ قَرِينِي
مُحَمَّدٍ وَ عَنْ سَبِيلِ الدِّينِ
هَذَا قَلِيلٌ عَنْ طِلَابِ الْعَيْنِ
تهديد يكى از اشرار به تيغ آتشبار
-
الْيَوْمَ أَبْلُو حَسَبِي وَ دِينِي
بِصَارِمٍ يَحْمِلُهُ يَمِينِي
عِنْدَ اللِّقَا أَحْمِي بِهِ عَرِينِي
توصيف نقش تيغ ظفر اثر خويش
1752- آن قدر آنها را فشار خواهيم داد، تا مردان بىعقل آنان در برابر سختيها نسبت بما تسليم و نرم گردند.
1753- يا تسليم شوند و يا به كتاب مهم الهى كه به پيامبرى مانند موسى و «ن» (يونس) نازل گرديده ايمان آورند.
1754- موضوعى روشن (محمّد صلّى اللّه عليه و آله) آورده كه كجى ندارد و در آيات ياسين (قرآن) توضيح داده شده است.
امروز كه صبح نبوت شد طالع
وز جانب ما فتح و ظفر شد واقع
خورشيد صفت بر همه كس تيغ كشيم
تا نور خدا شود زهر سو لامع
توضيح: كلمه «ن» اشاره به آيه قرآن و داستان حضرت يونس است كه براثر نافرمانى مردم از دست آنان فرار كرد و در شكم ماهى قرار گرفت. 120
كلمه «ياسين» اشاره به سوره يس است كه در قرآن است و از اين نظر كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «انّ لكل شيء قلبا و قلب القرآن يس» (هر موجودى قلبى دارد و قلب قرآن يس است)، منظور امام عليه السّلام از كلمه يس تمام قرآن است.
تهديد كفّار در جنگ بدر 1755- جنگ و حملههاى پىدرپى مرا مىشناسد كه تازهكار و نوجوان هستم.
1756- بزودى شب تاريك جنگ را فراهم مىآورم و فكر مىكنى كه من گريزپا هستم، جنگ را با هر فنى با آغوش باز دربر مىگيرم.
1757- اسلحه و سپر من همراه من است و شمشير تيزى كه كينهها را برطرف مىگرداند در دست من.
1758- با اين اسلحه هر دشمنى را از خود دور مىگردانم. براى چنين روزى مادرم مرا زائيده است.
در جنگ كسى نيست مقابل ما را
أنواع شجاعت است حاصل ما را
هر بار كه ما به جنگ بستيم كمر
كردند نظر مردم كامل ما را
تهديد كفّار 1759- شمشير رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله (ذو الفقار) در دست راستم و در دست چپ من قطعكننده رگ دل و قلبها. (خنجر)
1760- هركس به جنگ من آيد با شمشير به او حملهور مىشوم و از نزديكترين كسانم دفاع مىكنم.
1761- از محمّد صلّى اللّه عليه و آله و از راه إسلام دفاع مىكنم. اين كار براى كسانى كه در آرزوى چشمدرشتان بهشتى هستند عملى كوچك و ناچيز است.
روزى كه چه آفتاب بردارم تيغ
رانم همه دشمنان خود را چون ميغ 121
در معركه گه مىشود خصم دچار
تيغ است مرا در كف و آن نيست دريغ
تهديد اشرار 1762- امروز شخصيت خانوادگى و دين خود را با شمشير تيزى كه در دست دارم آزمايش مىكنم.
1763- به هنگام نبرد از حيثيت و هستى خود دفاع مىنمايم.
-
أَسَدٌ عَلَى أَسَدٍ يَصُولُ بِصَارِمٍ
عَضْبٍ يَمَانٍ فِي يَمِينِ يَمَانٍ
خطاب به محمد بن حنفيه در حرب جمل
-
أَقْحِمْ فَلَا تَنَالَكَ الْأَسِنَّةُ
وَ إِنَّ لِلْمَوْتِ عَلَيْكَ جُنَّةٌ
خطاب عمرو بن عاص در صفين به لشكر أمير المؤمنين
-
يَا قَادَةَ الْكُوفَةِ مِنْ أَهْلِ الْفِتَنِ
يَا قَاتِلِي عُثْمَانَ ذَاكَ الْمُؤْتَمَنِ
كَفَى بِهَذَا حَزَناً مِنَ الْحَزَنِ
أَضْرِبُكُمْ وَ لَا أَرَى أَبَا الْحَسَنِ
جواب او به احسن عبارات
-
أَنَا الْإِمَامُ الْقُرَشِيُّ الْمُؤْتَمَنُ
الْمَاجِدُ الْأَبْلَجُ لَيْثٌ كَالْقَطَنِ
يَرْضَى بِهِ السَّادَةُ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ
مِنْ سَاكِنِي نَجْدٍ وَ مِنْ أَهْلِ عَدَنَ
أَبُو حُسَيْنٍ فَاعْلَمَنْ وَ بُو حَسَنٍ
تخويف معاندان دين در صفين
-
أَلَا احْذَرُوا فِي حَرْبِكُمْ أَبَا الْحَسَنِ
وَ لَا تَرُومُوهُ فَذَا مِنَ الْغَبَنِ
فَإِنَّهُ يَدُقُّكُمْ دَقَّ الطَّحَنِ
وَ لَا يَخَافُ فِي الْهِيَاجِ مِنْ وَهَنٍ
وَ قَدْ غُذِّيَ فِي الْبَأْسِ فِي وَقْتِ اللَّبَنِ
خطاب عبد الله اراسى در نهروان به لشكر مرتضى ع
-
أَضْرِبُكُمْ وَ لَا أَرَى أَبَا الْحَسَنِ