کتابخانه روایات شیعه
حرف باء
حديث صدم: صدوق در كتاب خصال از بحير بن أبى عتبة از سراج برمكى حديث كند كه گفت:
در كتاب است كه در اين امّت دوازده نفرند كه جدّ آنها پيغمبرشان است، پس هر گاه اين عده درگذشتند مردم سركشى و تجاوز كنند و بيم و عذابشان ميان خود آنها است. 679
صد و يكم: سيد بن طاوس در طرائف از بخارى به سند خود از جابر بن سمره حديث كند كه
گفت: شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كه مىفرمود: پس از من دوازده نفر امير هستند، سپس كلامى فرمود كه من نشنيدم، و پدرم گفت: كه آن حضرت فرمود: همه آنها از قريشند. 680
صد و دوم: صدوق در كتاب خصال از برد از مكحول حديث كند كه به او گفته شد: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرموده: پس از من دوازده نفر خليفه مىباشند؟ گفت: آرى (پيغمبر فرمود) و كلام ديگرى نيز گفت (يا اين مطلب را به لفظ ديگرى بيان كرد). 681
مؤلف گويد: اين حديث را با همين سند و متن در كتاب غيبت نيز روايت كرده است. 682
حرف تاء
صد و سوم: صدوق در كتاب غيبت از تميم بن بهلول حديث كند كه گفت: بر من حديث كرد عبد اللَّه بن أبى هذيل و از او راجع به امر امامت سؤال كردم كه در چه كسى واجب است؟ و نشانههاى آن كس كه در او واجب شود چيست؟ گفت: دليل بر آن و برهان بر مؤمنين و قيامكننده بر امر مسلمانان و ناطق به قرآن و قيامكننده به احكام، برادر پيغمبر خدا و خليفه او بر امّتش و وصىّ او، و وليّش آن كسى است كه منزلتش نسبت به او منزلت هارون نسبت به موسى است، و اطاعت او واجب شده است به واسطه گفتار خداى عز و جل «اى كسانى كه ايمان داريد خداى را
اطاعت كنيد و پيغمبر و زمامداران خويش را فرمان بريد؛ سوره نساء، آيه 60». و (نيز) خداى تعالى فرموده: «جز اين نيست كه ولىّ شما خدا است و پيغمبرش و آنان كه ايمان دارند كسانى كه نماز به پا داشته و در حالى كه در ركوعند زكات دهند، سوره مائده، آيه 55» آن كسى كه به ولايت خوانده شده و امامت براى او در روز غدير خم ثابت شده به گفتار رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كه از جانب خداى عز و جل فرمود: آيا من سزاوارتر از شما به خودتان نيستم؟ عرض كردند: چرا. فرمود: هر كه من مولاى او هستم پس على مولاى اوست، بار خدايا! دوست بدار كسى كه او را دوست بدارد و دشمن بدار كسى كه با او دشمنى كند، و يارى كن هر كه او را يارى كند؛ و خوار گردان هر كه او را خوار كند؛ و عزيز كن هر كه به او عطا كند: آن (امام كه نشانههاى او را برايت بيان كردم) على بن ابى طالب است كه امير مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و زمامدار سفيدرويان، و برترين اوصياء و بهترين تمامى مخلوق پس از رسول خدا است، و پس از او حسن و حسين دو سبط رسول خدا و دو فرزند بهترين زنان هستند، سپس على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و
موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد، سپس امام حسن، و بعد از او محمد بن حسن بن على- درود خدا بر او باد- تا به امروز يكى پس از ديگرى (امام و پيشوا هستند) ايشان عترت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله هستند، كه معروفند به وصيت و امامت و زمين در هيچ عصر و زمان و دوره و آنى خالى از آنان نيست،
و ايشانند ريسمان محكم و پيشوايان راهنما، و حجت بر اهل دنيا، تا اينكه خداوند زمين و اهل آن را به ارث برد، و هر كه مخالفت آنها كند گمراه و گمراهكننده و واگذارنده حق و هدايت است، و ايشانند مفسّر قرآن، و گويندگان از جانب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و هر كه بميرد و آنها را به امامت نشناسد به مردن زمان جاهليت مرده است، آيين آنها:
پارسايى، پاكدامنى، راستى، صلاح، اداى امانت به صاحبش چه نيكوكار (باشد) يابد و زشت كردار، و طول سجده، و شبزندهدارى، پرهيز از محرمات، انتظار فرج با بردبارى، خوش سلوكى با مردم، خوش رفتارى با همسايه است، سپس تميم بن بهلول گفت: ابو معاويه از اعمش
از حضرت صادق عليه السّلام مانند همين حديث را در موضوع امامت برايم حديث كرده است. 683
مؤلف گويد: شيخ صدوق همين روايت را در كتاب خصال 684 و كتاب عيون اخبار الرضا عليه السّلام 685 نيز روايت كرده است.
حرف ثاء
صد و چهارم: صدوق در كتاب غيبت از ثابت بن دينار از حضرت سيد العابدين على بن الحسين از حضرت سيد الشهداء از امير المؤمنين عليهم السّلام حديث كند كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند كه اى علىّ اول ايشان تويى و آخرشان قائم است، كه خداوند به دست او شرق و غرب زمين را بگشايد. 686