کتابخانه روایات شیعه
از حضرت صادق عليه السّلام مانند همين حديث را در موضوع امامت برايم حديث كرده است. 683
مؤلف گويد: شيخ صدوق همين روايت را در كتاب خصال 684 و كتاب عيون اخبار الرضا عليه السّلام 685 نيز روايت كرده است.
حرف ثاء
صد و چهارم: صدوق در كتاب غيبت از ثابت بن دينار از حضرت سيد العابدين على بن الحسين از حضرت سيد الشهداء از امير المؤمنين عليهم السّلام حديث كند كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند كه اى علىّ اول ايشان تويى و آخرشان قائم است، كه خداوند به دست او شرق و غرب زمين را بگشايد. 686
مؤلف گويد: همين حديث را در كتاب امالى در مجلس بيست و سوم 687 و هم چنين در كتاب عيون
اخبار الرضا روايت كرده، 688 و ثابت بن دينار همان ابو حمزه محمد بن على ثمالى است كه پيش از اين نام او گذشت.
حرف جيم
صد و پنجم: شيخ طوسى در كتاب غيبت خود از جابر بن عبد اللَّه انصارى حديث كند كه گفت:
وارد شدم بر حضرت فاطمه عليها السّلام و در دست او (نامهاى بود) كه در آن اسامى اوصياء از اولاد او بود، پس دوازده اسم شمردم كه آخر آنها حضرت قائم بود، سه تن از آنها محمد و چهار نفر على در آنها بود. 689
صد و ششم: نعمانى در كتاب غيبت از جابر بن يزيد جعفى از حضرت باقر عليه السّلام از سالم بن
عبد اللَّه بن عمر از پدرش عبد اللَّه بن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: شبى كه خداوند مرا به آسمانها برد به من وحى فرمود: اى محمد چه كسى را در زمين بر امّت خود خليفه قرار دادى؟- و خودش داناتر بود (به اين سؤال)- عرض كردم: پروردگارا برادرم را فرمود:
على بن ابى طالب؟ عرض كردم: آرى پروردگارا، فرمود: اى محمد من به زمين توجّهى كردم و از آن تو را برگزيدم، پس در جايى نام من برده نمىشود تا اينكه نام تو نيز با من برده شود، من محمودم و تو محمد، سپس بر زمين توجّه ديگرى كردم و از آن على بن ابى طالب را برگزيدم و او را وصى تو قرار دادم، و تو سيّد پيغمبرانى و علىّ سيّد اوصياء است، پس براى او نامى از نامهاى خود جدا كردم من اعلايم و او على است؛ اى محمد من على و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از يك نور آفريدم، سپس ولايت آنها را بر ملائكه عرضه داشتم، هر كه پذيرفت از مقرّبان شد، و هر كه نپذيرفت در زمره كافران قرار گرفت. اى محمد اگر بندهاى از بندگانم مرا عبادت كند تا (به
حدّى) كه بريده شود، و پس از آن در حال انكار ولايت شما نزد من آيد او را در آتش داخل كنم، سپس فرمود: اى محمد مىخواهى ايشان را ببينى؟ عرض كردم: آرى، فرمود: برخيز و پيش رويت نگاه كن، به جلو رفتم (و نظر كردم) ديدم على بن ابى طالب و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على و حجت قائم عليه السّلام مانند ستاره درخشانى در وسط آنها بود. عرض كردم: بار خدايا اينها كيانند؟ فرمود: ايشان امامانند، و اين هم قائم است، كه حلال مرا حلال و حرام را حرام نمايد، و از دشمنانم انتقام گيرد اى محمد او را دوست دار، زيرا من دوستش دارم، و دوست دارم هر كه او را دوست بدارد. 690
صد و هفتم: صدوق در كتاب نصوص از جابر بن يزيد جعفى از يزيد جعفى از جابر بن عبد اللَّه