کتابخانه روایات شیعه
فرمود: اى فاطمه پدرت به فدايت گريه مكن زيرا تو اولين كسى هستى كه در حالى كه به تو ستم شده و حقّت غصب شده و به ناحق گرفته شده به من ملحق شوى، و به همين زودى كينهها و عداوتهاى نفاق آشكار گردد، و جامه دين را در بر گيرد، پس تو اولين كسى هستى كه نزد حوض (كوثر) بر من وارد شوى، عرض كرد: اى پدر كجا ملاقاتت كنم؟ فرمود: نزد حوض كوثر، و من شيعيان و دوستانت را سيراب كنم و دشمنانت و كسانى كه تو را به غضب درآوردهاند از حوض دور كنم، عرض كرد: اى رسول خدا اگر نزد حوض ملاقاتت نكردم (كجا ديدارت كنم)؟
فرمود: نزد ميزان. عرض كرد: اگر نزد ميزان ملاقاتت نكردم؟ فرمود: نزد صراط (ملاقاتم كنى) و من به خدا عرض كنم: پروردگارا شيعه على را (از آتش و عذاب) سالم نگهدار ابو ذر گفت: دل زهرا (از اين كلام) آرام شد، سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به من توجه فرموده گفت: اى ابا ذر اين (فاطمه) پاره تن من است هر كه او را بيازارد مرا آزرده، هر آينه او بانوى زنان عالميان است، و شوهرش سيّد اوصياء است، و دو فرزندش آقايان اهل بهشتند، و همانا آن دو امام و پيشوايند چه آنكه قيام كنند و چه آنكه در خانه بنشينند، و پدرشان از آن دو بهتر است؛ و به زودى خداوند از صلب حسين
نه نفر پيشوايان و امامان امين و معصوم كه به عدل قيام كنند بيرون آورد، و از ما است مهدى اين امّت، ابو ذر گفت: عرض كردم: اى رسول خدا! امامان بعد از شما چند نفرند؟ فرمود: به عدد نقيبان بنى اسرائيل. 724
صد و بيست و نهم: و در همان كتاب نيز از حبش بن معتمر از عبد اللَّه بن مسعود حديث كند كه گفت: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند كه همهشان از قريشند. 725
حرف خاء
صد و سىام: صدوق در كتاب نصوص از خالد بن سعدان از واثلة بن اسقع حديث كند كه گفت:
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: اهل بيت مرا به جاى سر از بدن و به جاى دو چشم از سر قرار دهيد، و سر بدون چشم راهنمايى نشود؛ پس از من از آنها پيروى كنيد تا هرگز گمراه نشويد؛ از آن حضرت از امامان (و عددشان) پرسيدم؟ فرمود: امامان بعد از من از عترت من- يا فرمود: از اهل بيت من- به عدد نقيبان بنى اسرائيلاند. 726
حرف دال
صد و سى و يكم: نعمانى در كتاب غيبت از داود بن كثير رقّى حديث كند كه گفت: وارد شدم بر حضرت صادق عليه السّلام در مدينه، حضرت فرمود: اى داود چه چيز سبب شده كه از ما بريدى (و دير به دير نزد ما مىآيى؟) عرض كردم: كارى در كوفه پيش آمده (كه نتوانستم شرفياب شوم) فرمود: كه را در كوفه به جاگذاردى؟ عرض كردم: فدايت شوم عمويت زيد را ديدم بر اسبى سوار و قرآنى با خود حمائل كرده بود، و با صداى بلند فرياد مىزد: پيش از اينكه مرا نيابيد از من سؤال كنيد، زيرا در سينه من دانش زيادى است، ناسخ را از منسوخ و مثانى و قرآن عظيم را شناختهام،
و منم نشانه ميانه شما و خداى تعالى، فرمود: اى داود به راههايى رفته (كنايه از اين كه آنچه نبايد بگويد گفته است) سپس حضرت صدا زد: اى سماعة بن مهران سبد خرما را بياور، چون آورد يك دانه خرما برداشت و خورد و هستهاش را از دهان بيرون آورده در زمين كشت، ريشه دوانيد و روييد و شكوفه كرده خوشه داد، حضرت دست برد خرماى نيمرسى از خوشه چيد و او را دو نيم كرد و ورقه سفيدى از آن بيرون آورد، و بازكرده به من داد و فرمود: بخوان من خواندم، ديدم دو سطر نوشته، سطر اول: «لا اله الا اللَّه ...» خدايى نيست جز خداى يگانه، محمد پيغمبر خدا است، سطر دوم (نوشته بود): «بدرستى شماره ماهها نزد خدا در كتاب خدا دوازده ماه است روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، چهار تا از آنها حرام است، اين است آيين استوار: امير المؤمنين على بن ابى طالب، حسن بن على، حسين بن على، على بن الحسين، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على، خلف حجت،
سپس فرمود: اى داود آيا مىدانى اين نوشته چه زمان در اين ورقه نوشته شده است؟ عرض كردم: خدا و رسول و شما داناتريد، فرمود: دو هزار سال پيش از اينكه خداى تعالى آدم را بيافريند. 727
صد و سى و دوم: و نيز در همان كتاب از داود بن كثير رقّى حديث كند كه گفت: به حضرت صادق عرض كردم: فدايت شوم مرا آگاه كن از گفتار خداى تعالى: «سابقون (پيشىگيرندگان ...) آنانند مقرّبون (نزديك گشتگان) سوره واقعه آيه 10- 11» فرمود: خداى تعالى اين گفتار را در روزى كه مخلوقات را به صورت ذرّ خلق كرد بيان فرمود، دو هزار سال پيش از آنكه (در اين عالم) آنها را خلق فرمايد عرض كردم: آيه را برايم تفسير فرما. فرمود: زمانى كه خداى عز و جل اراده فرمود مخلوقات را بيافريند آنان را از گل آفريد، و براى آنها آتشى افروخت و دستور داد كه داخل آتش شويد، پس اولين كسى كه داخل آن شد محمد صلّى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين و حسن و حسين و نه