کتابخانه روایات شیعه
فرمود و من ندانستم چه مىفرمايد به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: فرمود: همهشان از قريشند. 811
مؤلف گويد: صدوق حديث مزبور را در دو كتاب ديگر خود غيبت 812 و خصال 813 نيز به همين نحو روايت كرده است.
صد و نود و چهارم: و نيز در كتاب خصال از شعبى از جابر بن سمره حديث كند كه گفت: با پدرم (نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله بوديم) آن حضرت فرمود: هميشه امر اين امّت با كسى كه با ايشان دشمنى كند پيروز است تا دوازده نفر خليفه پادشاهى كنند. سپس كلمه آهستهاى فرمود كه من آن را نفهميدم. از كسى كه به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و اله نزديكتر بود، پرسيدم (كه آن حضرت چه فرمود؟) گفت، فرمود: همهشان از قريشند. 814
صد و نود و پنجم: و نيز در همان كتاب از شعبى از جابر بن سمره حديث كند كه گفت: با پدرم (نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله بوديم) آن حضرت فرمود: هميشه امر اين دين عزيز و منيع و سربلند است و با آنكه با آنها دشمنى كند يارى شوند تا دوازده خليفه (بيايند) سپس كلامى فرمود كه مردم نگذاشتند آن كلام را بشنوم به پدرم گفتم: آن كلامى كه مردم نگذاشتند بشنوم چه بود؟ گفت:
فرمود: همهشان از قريشند. 815
صد و نود و ششم: و نيز در همان كتاب از شعبى از جابر بن سمره حديث كند (ترجمه آن در حديث صد و نود و سوم گذشت). 816
صد و نود و هفتم: (اين حديث نيز مانند حديث صد و نود و سوم است كه ترجمهاش گذشت). 817
صد و نود و هشتم: نعمانى در كتاب غيبت از شعبى از جابر بن سمره حديث كند كه گفت:
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هميشه اهل (اين) دين بر كسى كه با ايشان دشمنى كند يارى شوند تا دوازده خليفه، پس مردم شروع به نشست و برخاست كردند و حضرت به كلامى تكلم فرمود كه من نفهميدم، به پدرم يا به برادرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: فرمود: همهشان از قريشند. 818
مؤلف گويد: شيخ طوسى نيز اين حديث را در كتاب غيبت خود به سند خود از شعبى روايت كرده است. 819
صد و نود و نهم: صدوق در كتاب نصوص از شعيب عقرقوفى حديث كند كه گفت: نزد حضرت صادق عليه السّلام بودم كه يونس (بن عبد الرحمن) وارد شد و حديث را (كه پس از اين در حرف ياء بيايد) نقل مىكند جز اينكه در اين حديث است- در آنجا كه حضرت به يونس فرمود: هر گاه علم صحيح بخواهى نزد ما است- زيرا ماييم اهل ذكر آن كسانى كه خداى عز و جل فرمايد: «از اهل ذكر بپرسيد اگر نمىدانيد». 820 821
مؤلف گويد: اين حديث در حرف ياء در آنجا كه نام يونس بن ظبيان است ان شاء اللَّه تعالى بيايد.
حرف صاد
دويست: در كتاب غيبت از صالح از حضرت جعفر بن محمد عليه السّلام حديث كند (ترجمهاش در حديث پنجم گذشت). 822
مؤلف گويد: اين حديث را در كتابهاى خصال 823 و عيون اخبار الرضا 824 نيز حديث كرده جز اين كه در
آن دو راوى صالح بن عقبه است و بعيد نيست كه صالح نيز كه در كتاب غيبت به طور اطلاق نقل شده همان صالح بن عقبه باشد.
دويست و يكم: صدوق در كتاب معانى الاخبار از صقر بن ابى دلف حديث كند كه گفت: چون متوكل آقاى ما حضرت هادى را به سامرا برد من آمدم كه از حال آن سرور جويا شوم. گويد: