کتابخانه روایات شیعه
شيخ صدوق در اعتقادات در شماره انبياء فرموده مخالفت دارد، و حسين بن حمدان توثيق نشده و كتابهاى او نيز در دست نيست، و اين بنده نيز با تفحص زياد اين حديث را جز در مدينة المعاجز به اين تفصيل پيدا نكردم و كتاب مزبور نيز گذشته از اينكه شرح و تفسيرى بر حديث ندارد خالى از تصحيف و اجمال لفظى نيست، و به هر صورت به ترجمه لفظى اكتفا شد و اللَّه العالم).
چشمت را ببند اى على! پس چشمانم را بستم در حالى كه (مانند اول) نابينا بودم، پس عرض كردم: اى آقاى من پس كسى كه مىگويد: ايشان در يك صد و بيست و چهار هزار پيغمبرند آيا گناهكار است؟ فرمود: اگر بداند چه گفته گناه نكرده است. عرض كردم: اى آقاى من دانش من به پايه دانش آنان نيست تا كم و زيادشان نكنم؟ فرمود: اى على پيغمبران و رسولان و امامان همينها بودند كه نشانههايشان را در فرش ديدى و كم و زياد نمىشوند و يك صد و بيست و چهار هزار نفر كه زيادتر از انبيا و رسولان و حجتهاى خدا هستند كسانى بودهاند كه به خدا ايمان آورده و به آنچه پيغمبران از كتب و شرايع آوردهاند رفتار كرده پس دستهاى از آنها راستگويان و گواهان و نيكوكارانند و همگى ايشان مؤمنين هستند و اين شماره آنان است از زمان هبوط آدم از بهشت تا زمان بعثت جدّم رسول خدا.
(على بن عاصم گويد) پس گفتم: الحمد للَّه و سپاس خداوندى را كه مرا به اين نعمت راهنمايى
فرمود و اگر راهنمائيش نبود هدايت نمىشديم. 877
دويست و سى و پنجم: شيخ صدوق در كتاب نصوص از عليم ازدى از سلمان فارسى حديث كند كه گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: امامان پس از من دوازده نفرند؛ سپس فرمود: همهشان از قريشند، سپس قائم ما خروج كند، و دلهاى گروه مؤمنين (كه از فرقتش ريش و مجروح شده) شفا بخشد، آگاه باشيد كه ايشان از شما داناترند پس به آنها چيزى نياموزيد، آگاه باشيد ايشان عترت من و از گوشت و خون منند؛ چيست مردمانى را كه در باره ايشان مرا آزار دهند خداوند شفاعت مرا به ايشان نرساند. 878
دويست و سى و ششم: و در همان كتاب از عمرو بكايى از كعب الاحبار حديث كند كه در باره
خلفا (و جانشينان پيغمبر صلّى اللَّه عليه و اله) گفت: كه ايشان دوازده نفرند، چون زمان گذشتن ايشان فرا رسد، طبقه شايستهاى روى كار آيند كه خداى تعالى عمر آنها را دراز كند چنانچه به اين امت وعده داده است سپس (اين آيه را) تلاوت فرمود: «خداوند به كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند وعده فرموده كه ايشان را در زمين جانشين كند چنانچه جانشين كرد آنان كه پيش از ايشان بودند؛ سوره نور آيه 24» و با بنى اسرائيل نيز اين گونه رفتار كرد، و بر خدا دشوار نيست كه كار اين امّت را در يك روز يا نصف روز جمع كند (و آنها را متفق گرداند) «و يك روز نزد خدا چون هزار سال است كه شما مىشمريد». (سوره حج، آيه 47) 879
مؤلف گويد: و صدوق اين حديث را در كتاب خصال نيز روايت كرده است. 880
دويست و سى و هفتم: و نيز در كتاب نصوص از عمر بن على از پدرش حضرت على بن
الحسين عليه السّلام حديث كند كه آن حضرت مىفرمود: فرزندم باقر را نزدم حاضر كنيد، و مىفرمود:
به فرزندم باقر يعنى محمد (چنين) گفتم، من به او عرض كردم: پدر جان چرا او را باقر ناميدى؟
تبسّمى فرمود و پيش از آن نديده بودم كه تبسّم كند سپس سجده طولانى به جا آورد و شنيدم كه در سجده مىفرمود: پروردگارا سپاس سزاوار تو است بر آنچه ما اهل بيت را بدان انعام فرمودى، و اين كلمات را چند مرتبه تكرار كرد، سپس فرمود: اى فرزند، امامت در فرزندان اوست تا قائم ما قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند؛ و به درستى كه او امام و پدر امامان است، و معدن بردبارى و موضع علم و دانش است كه آن را به خوبى مىشكافد؛ به خدا سوگند او شبيهترين مردمان به پيغمبر خدا است، عرض كردم: امامان بعد از او چند نفرند؟ فرمود: هفت نفر و از ايشان است مهدى كه در آخر الزمان به دين (حق) قيام كند. 881
دويست و سى و هشتم: و در همان كتاب از عمر بن موسى وجيهى از زيد بن على عليه السّلام حديث
كند كه گفت: در خدمت پدرم على بن الحسين بودم كه جابر بن عبد اللَّه انصارى بر او وارد شد؛ در اين ميان كه جابر با وى گفتگو مىكرد برادرم (محمد بن على باقر) از بعضى حجرهها بيرون آمد، جابر چشم به او دوخته سپس برخاسته نزدش رفت و گفت: اى فرزند نزديك بيا. نزديك آمد، سپس گفت: برگرد، برگشت جابر گفت: شمائلت چون شمائل رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله است، اى فرزند نامت چيست؟ فرمود: محمد. عرض كرد: فرزند كى؟ فرمود: فرزند على بن حسين بن على بن ابى طالب. گفت: پس شما باقر هستى و او را بغل كرده سر و دستهايش را بوسيد سپس عرض كرد:
اى محمد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله سلامت مىرساند؟ فرمود: بهترين سلامها بر رسول خدا و بر تو اى جابر كه رساندى، سپس (به همان حجره كه) مكان نماز او بود برگشت، پس جابر شروع كرد به گفتگو با پدرم و مىگفت: كه پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و اله روزى به من فرمود: اى جابر آن گاه كه فرزندم باقر را درك كردى سلام مرا به او برسان هر آينه او همنام من و شبيهترين مردمان به من است؛ دانشش دانش من و حكمش حكم من است. هفت تن از فرزندانش امينهاى
معصوم و امامان نيكوكارند، نهمىشان مهدى آنها است كه زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «و ايشان را پيشوايانى قرار داديم كه به امر ما راهنمايى كنند و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و به پا داشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و بودند براى ما عبادتكنندگان، سوره انبيا، آيه 73». 882
دويست و سى و نهم: و در همان كتاب از عمر بن ميمون از ابى قتاده حديث كند كه گفت:
شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله كه مىفرمود: امامان پس از من دوازده نفرند به شماره نقيبان بنى اسرائيل و حواريين عيسى عليه السّلام. 883
دويست و چهلم: و در كتاب غيبت از عمر بن صالح سابرى حديث كند كه گفت: از حضرت
صادق عليه السّلام از اين آيه پرسيدم (كه خداوند مىفرمايد): «ريشه آن (درخت) برجا و شاخ و برگش در آسمان است سوره ابراهيم آيه 24» فرمود: ريشهاش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله است، و فرعش امير المؤمنين و حسن و حسين ميوه آن درخت و نه تن از فرزندان حسين شاخههايش، و شيعيان برگهاى آنند؛ به خدا مردى از آنها كه بميرد برگى از آن درخت بريزد. عرض كردم: اين كه خداى تعالى فرمايد: «مىدهد ميوه خود را هر زمانى به اذن پروردگار خويش» (مقصود چيست؟) فرمود: آن چيزهايى است كه هر ساله در وقت حج و عمره از علم امام براى شما بيرون آيد. 884