کتابخانه روایات شیعه
امّ سلمه و اين آيه بر آن حضرت نازل شده بود: «جز اين نيست كه خداوند مىخواهد پليدى را از شما اهل بيت دور سازد و شما را بخوبى پاكيزه گرداند، سوره احزاب آيه 33» پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اى على! اين آيه در باره تو و دو سبط من و امامان از فرزندانت نازل شده است، عرض كردم: اى رسول خدا امامان بعد از تو چند نفرند؟ فرمود: تو اى على سپس پسرانت حسن و حسين، و بعد از حسين فرزندش على، و پس از على فرزندش محمد، و پس از محمد فرزندش جعفر، و بعد از جعفر فرزندش موسى، و پس از موسى فرزندش على، و پس از على فرزندش محمد، و پس از محمد فرزندش على، و بعد از على فرزندش حسن، و حجت فرزند حسن، اين چنين نامهاى ايشان را بر ساق عرش نوشته ديدم؛ پس از خداى تعالى از آنها پرسيدم؟ فرمود:
اى محمد ايشان امامان بعد از تو هستند كه پاكيزه و معصومند، و دشمنانشان ملعون (و از رحمت من دورند). 886
حرف غين
دويست و چهل و سوم: و در همان كتاب از غالب جهنى از حضرت باقر عليه السّلام حديث كند كه فرمود: امامان پس از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله به شماره نقيبان بنى اسرائيلند و آنان دوازده نفر بودند، رستگار كسى است كه ايشان را دوست دارد، و هلاك شده آن كسى است كه ايشان را دشمن دارد، و به تحقيق پدرم براى من حديث كرد از پدرش كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: آنگاه كه مرا به آسمان بردند نظر كردم و بر ساق عرش نوشته ديدم: جز آن خداى يگانه خدايى نيست. محمد رسول خدا است، او را به وسيله على كمك كرده و به سبب او ياريش نمودم، و در جاهايى ديدم على، على على، على و محمد، محمد، محمد، جعفر، موسى، حسين، حسن و حجت، پس آنها را شمردم
دوازده نفر بودند، عرض كردم: پروردگارا اينان كه مىبينم كيانند؟ فرمود: اى محمد اين نور وصىّ و دو سبط تو است، و اينها انوار امامان از نژاد تو است به سبب ايشان ثواب دهم و به سبب ايشان عقوبت كنم (يعنى ميزان در ثواب و عقاب دوستى و دشمنى ايشان است). 887
دويست و چهل و چهارم: و در كتاب عيون اخبار الرضا از غياث بن ابراهيم از حضرت صادق از پدرش محمد بن على از پدرش على بن الحسين از پدرش حسين بن على عليهم السّلام حديث كند كه فرمود: از امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدند از معناى گفتار رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله كه فرمايد: من بعد از خود دو چيز سنگين ميان شما مىگذارم: كتاب خدا و عترتم، عترت كيست؟ فرمود: من و حسن و حسين و امامان نهگانه از فرزندان حسين كه نهمىشان مهدى و قائم ايشان است، از كتاب خدا جدا نشوند و كتاب از آنها جدا نشود تا در كنار حوض بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله وارد شوند. 888
حرف قاف
دويست و چهل و پنجم: و در كتاب نصوص از قاسم بن محمد از أبى امامة حديث كند كه گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند كه همهشان از قريشند نه نفر آنها از صلب حسين و مهدى از ايشان است. 889
دويست و چهل و ششم: و در همان كتاب از قاسم بن سليمان از سلمان فارسى رضى اللَّه عنه
حديث كند كه گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله براى ما خطبه خوانده فرمود: مردم! من بزودى از نزد شما به سوى آخرت مىروم، و به شما در باره عترتم به نيكى سفارش مىكنم، و بترسيد از بدعتها زيرا هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى و اهل آن در آتش است. اى مردم! هر كه خورشيد را از دست دهد بايد به ماه چنگ زند و هر كه ماه را از دست دهد بايد به فرقدان چنگ زند، و هنگامى كه فرقدان را از دست داديد به ستارگان درخشان چنگ زنيد. به او عرض شد: اى رسول خدا خورشيد و ماه و فرقدان و ستارگان درخشان كيانند؟ فرمود: من خورشيد و على ماه است، پس آنگاه كه مرا نيافتيد پس از من به او چنگ زنيد، و اما فرقدان حسن و حسين هستند، پس آن گاه كه ماه را نيافتيد به آن دو متمسّك شويد، و اما ستارگان درخشان؛ پس ايشان امامان نهگانه از صلب حسين عليه السّلام هستند و نهمىشان مهدى آنها است، سپس فرمود: ايشان اوصيا و جانشينان و امامان نيكوكار بعد از من هستند، به شماره سبطهاى يعقوب و حواريين عيسى. عرض كردم:
اى رسول خدا نامشان را براى من بيان فرما. فرمود: اولى آنها و آقايشان على بن ابى طالب و پس
از او دو سبط من و بعد از ايشان على بن الحسين زين العابدين، و پس از او محمد بن على شكافنده علم پيغمبران و صادق جعفر بن محمد و فرزندش كاظم همنام موسى بن عمران، و آنكه در زمين غربت كشته شود على فرزند او، سپس فرزند او محمد، و دو راستگو على و حسن و حجت قائم كه در حال نهان بودن انتظارش را دارند، ايشانند عترت من از گوشت و خون من كه علمشان علم من و حكمشان حكم من است، هر كه مرا در باره ايشان بيازارد خداوند شفاعتم را به آن كس نرساند. 890
دويست و چهل و هفتم: و در همان كتاب از قاسم بن حسان از جابر بن عبد اللَّه انصارى حديث كند كه گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله در مرضى بود كه به آن از دنيا رفت و فاطمه بالاى سرش
نشسته و گريه مىكرد تا اين كه صداى گريهاش بلند شد. پس آن حضرت چشم به او دوخته فرمود: اى حبيبه من فاطمه چه چيز تو را گريان كرده؟ عرض كرد: از ضايع شدن (حقم) پس از شما ترسناكم.