کتابخانه روایات شیعه
بدحالى را به رحمت خود از ايشان دور سازى. سپس دست بر شانه حسن نهاده فرمود: تو امام و پسر ولى خدايى، پس از آن دست بر شانه حسين گذارده فرمود: تو امام و پدر امامانى، نه تن از صلب تو امامان نيكوكارند، و نهمى قائم آنها است، هر كه به شما و به امامان از نژاد شما چنگ زند روز قيامت با ما است، و در درجات ما با ما خواهد بود، (زيد بن ثابت) گويد: پس به دعاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله كسالتشان برطرف شد. 892
دويست و چهل و نهم: و نيز در همان كتاب از قاسم بن حسان از زيد بن ثابت حديث كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: آيا شما را به بهترين مردم از لحاظ جدّ و جدّه راهنمايى نكنم؟ عرض كرديم: چرا اى رسول خدا فرمود: حسن و حسينند. من كه سيّد مرسلين هستم جدّ آن دو، و خديجه كبرى كه بانوى زنان اهل بهشت است جده آنها مىباشد؛ آيا شما را به بهترين مردمان از
جهت پدر و مادر راهنمايى نكنم؟ عرض كرديم: چرا اى رسول خدا! فرمود: حسن و حسينند كه پدرشان على بن ابى طالب و مادرشان فاطمه بانوى زنان دو جهان است، آيا شما را به بهترين مردمان از لحاظ عمو و عمّه راهنمايى نكنم؟ عرض كرديم: چرا اى رسول خدا، فرمود: حسن و حسينند كه عمويشان جعفر بن ابى طالب و عمّهشان ام هانى است، آيا شما را به بهترين مردمان از طرف دايى و خاله راهنمايى نكنم؟ عرض كرديم: چرا اى رسول خدا، فرمود: حسن و حسينند كه دايى آنها قاسم پسر رسول خدا و خالهشان زينب دختر پيغمبر خدا مىباشد، سپس اشك از چشمان آن بزرگوار جارى گرديد و فرمود: لعنت خدا و ملائكه و تمامى مردمان بر كشنده آنها باد، و به راستى از صلب حسين امامان نيكوكار و امين و معصوم كه عدل و داد را به پا دارند بيرون آيد، و از ما است مهدى اين امّت كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز مىخواند، عرض كرديم: اى رسول خدا مهدى كيست؟ فرمود: نهمى از صلب حسين؛ نه نفر از صلب حسين امامان نيكوكارند و نهمىشان مهدى آنها است كه زمين را از عدل و داد پر كند، چنانچه از ظلم و جور پر شده باشد. 893
دويست و پنجاهم: و در همان كتاب از قيس بن ابى حازم از امّ سلمه حديث كند كه گفت: از رسول خدا راجع به اين آيه پرسيدم كه خداوند سبحان فرمايد: «همانا آنان با كسانى هستند كه خدا نعمت به ايشان داده است از پيغمبران و راستگويان و كشتهشدگان در راه خدا و شايستگان و چه نيكو رفيقانى هستند، سوره نسا، آيه 69» فرمود: مراد از «پيغمبران» منم و از «راستگويان» على بن ابى طالب، و از «كشتهشدگان در راه خدا» حسن و حسين، و از «شايستگان» حمزه، و از «چه نيكو رفيقانى هستند» امامان دوازدهگانه بعد از من هستند. 894
دويست و پنجاه و يكم: و در كتاب مجالس از قيس بن عبده حديث كند كه گفت: در حلقهاى
كه در آن عبد اللَّه بن مسعود نيز بود نشسته بوديم كه مردى اعرابى آمد و گفت: كدام يك از شما عبد اللَّه بن مسعود است؟ عبد اللَّه گفت: منم عبد اللَّه. گفت: آيا پيغمبرتان شما را خبر داده كه پس از او چند نفر خليفه است؟ گفت: آرى، دوازده نفر به شماره نقيبان بنى اسرائيل. 895
مؤلف گويد: و اين حديث را در كتاب فقيه 896 و همچنين در كتاب خصال 897 نيز روايت كرده است.
دويست و پنجاه و دوم: و نيز در كتاب مجالس به سه سند (كه در هر كدام مختصر اختلافى
هست) از قيس بن عبده اين حديث را به اين نحو روايت كرده است كه گفت: در مسجد (كوفه) نشسته بوديم و عبد اللَّه بن مسعود نيز با ما بود كه مردى بدوى آمد و گفت: آيا در ميان شما عبد اللَّه (بن مسعود) هست؟ عبد اللَّه گفت: آرى، من عبد اللَّه هستم حاجتت چيست؟ گفت: اى عبد اللَّه پيغمبرتان به شما خبر داد كه چند خليفه در ميان شما است؟ گفت: از چيزى از من پرسيدى كه تا به عراق آمده بودم كسى از من راجع به آن نپرسيده بود، آرى، دوازده نفر به شماره نقيبان بنى اسرائيل. 898
مؤلف گويد: و نيز اين حديث را در كتاب نصوص (با مختصر تفاوتى) 899 و در كتاب غيبت 900
و نيز در كتاب خصال به اين تعبير كه فرمود: «خلفاى بعد از من دوازده نفرند به شماره نقيبان بنى اسرائيل» روايت كرده است.
حرف كاف