کتابخانه روایات شیعه
مىخواهى آنها را ببينى؟ عرض كردم: آرى پروردگارا! فرمود: سر بلند كن (و ببين) پس سرم را بلند كردم ناگاه انوار امامان دوازدهگانه بعد از خود را ديدم، عرض كردم: بار پروردگارا! اينها انوار كيست؟ فرمود: انوار امامان امين و معصوم پس از تو است. 941
دويست و هشتاد و سوم: و در همان كتاب از موسى بن عبد اللَّه حديث كند كه گفت: شنيدم از حضرت حسين بن على عليهما السّلام كه در زمان حيات پدرش على عليه السّلام در مسجد پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و اله در مدينه مىفرمود: شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله كه مىفرمود: اولين چيزى كه خداى عز و جل آفريد حجابها (و پردهها) بود پس بر كنار آن حجابها نوشت: معبودى جز خداى يگانه نيست، محمد پيامبر خداست، و على وصىّ اوست، سپس عرش را خلق فرمود و بر پايههايش (همين كلمات را) نوشت، سپس زمينها را آفريد و بر اطراف آنها (همين كلمات را) نوشت. پس هر كه
پندارد كه پيغمبر را دوست دارد ولى وصىّ را دوست ندارد دروغ گفته، و هر كه پندارد پيغمبر را بشناسد ولى على را نشناسد كافر شده است، سپس فرمود: به درستى كه اهل بيت من براى شما امان (و وسيله آسايش خاطر) هستند، پس دوستى ايشان چون دوستى من است به آنان متمسّك شويد تا هرگز گمراه نشويد. عرض شد: اى پيغمبر خدا أهل بيت شما كيانند؟ فرمود:
على و دو سبط او و نه تن از فرزندان حسين امامان نيكوكار و امين و معصومند، هر آينه ايشان اهل بيت من و عترت من از گوشت و خون منند. 942
دويست و هشتاد و چهارم: و در كتاب غيبت از مهزم از حضرت صادق عليه السّلام از پدرش از پدرانش از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله روايت كند كه فرمود: دوازده تن از اهل بيتم را خداوند فهم و علم و حكمتم را به آنها عطا فرموده و ايشان را از طينت من آفريده، پس واى به حال آنان كه پس از من
بر ايشان بزرگى كنند، و نزديكى مرا با آنها قطع كنند، چه شده آنان را؟ خداوند شفاعت مرا به ايشان نرساند. 943
مؤلف گويد: اين حديث را صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا عليه السّلام نيز روايت كرده با تفاوت اينكه در سند احمد بن زياد همدانى است. 944
حرف واو
دويست و هشتاد و پنجم: و در كتاب نصوص از واثلة بن اسقع از جابر بن عبد اللَّه انصارى حديث كند كه گفت: جندل بن جناده يهودى كه از يهودان خيبر بود وارد شد بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و عرض كرد: اى رسول خدا خبر ده مرا از آنچه براى خدا نيست؟ و از آنچه نزد خدا نيست؟ و از آنچه خدا نمىداند؟ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: اما آنچه براى خدا نيست پس براى خدا شريكى نيست و اما آنچه نزد خدا نيست پس آن ظلم بر بندگان است، و اما آنچه خدا نمىداند
آن گفتار شما مردمان يهود است كه عزيز فرزند خدا است، و خدا براى خود فرزندى نمىداند.
جندل گفت: «اشهد ان لا اله الا اللَّه ...» گواهى دهم كه جز خداى يگانه خدايى نيست و گواهى دهم كه به حقيقت تو محمد رسول خدايى سپس جندل عرض كرد: دوش حضرت موسى بن عمران عليه السّلام را در خواب ديدم به من فرمود: اى جندل! به دست محمد اسلام آور، و به اوصياى پس از او متمسك شو و خداوند اسلام را روزى من فرمود و مسلمان شدم اكنون از اوصياى خود مرا آگاه فرما تا به آنان متمسك گردم؟ فرمود: اى جندل! اوصياى پس از من به عدد نقيبان بنى اسرائيل هستند. عرض كرد: اى رسول خدا به طورى كه ما در تورات ديدهايم آنها دوازده تن بودهاند. فرمود: آرى، امامان پس از من دوازده نفرند. عرض كرد: اى رسول خدا! همگى آنها در يك زمانند؟ فرمود: نه، بلكه يكى پس از ديگرى بيايند، و تو به جز سه نفر آنان را درك نخواهى كرد، اوّلى آنها سيّد اوصياء و وارث پيغمبران پس از من و پدر امامان على بن ابى طالب عليه السّلام است، سپس دو فرزندش حسن و حسين هستند، پس (اى جندل) به دامان ايشان پس از من چنگ بزن، و نادانى نادانان (و انكارشان آنها را) گولت نزند، و هنگامى كه زمان ولادت فرزند (حسين عليه السّلام)
على بن الحسين سيد العابدين فرا رسد مرگ تو برسد، و آخرين توشه تو از دنيا شربت شيرى است كه بياشامى.
عرض كرد: اى رسول خدا! آنها را در تورات «اليا اليا يقطو شبر و شبير» ديدهام ولى نامهاى ايشان را ندانم؛ (اكنون بيان فرما) پس از حسين عليه السّلام چند وصىّ باشند و نامشان چيست؟ فرمود: نه تن از صلب حسين عليه السّلام هستند و مهدى از آنها است، و همين كه دوران حسين سپرى شود فرزندش على به امر (امامت) پس از وى قيام كند و او ملقّب به زين العابدين است، و چون دوران او سپرى گردد فرزندش محمد كه باقرش خوانند به امر (امامت) پس از وى قيام كند، و چون زمان او به پايان رسد فرزندش جعفر كه به صادق خوانده شود به امر (امامت) قيام كند، و چون زمان جعفر به آخر رسد فرزندش موسى كه كاظم خوانده شود، به امر (امامت) پس از وى قيام كند، سپس هنگامى كه روزگار موسى سپرى گردد فرزندش على كه رضا خوانده شود، به امر (دين) قيام كند؛ و چون دوران على سپرى شود فرزندش على كه رضا خوانده شود، به امر (دين) قيام كند، و چون دوران على سپرى شود فرزندش محمد كه زكى ناميده شود به آن امر قيام كند، و چون زمان محمد منقضى گردد فرزندش على كه نقى خوانده شود به اين امر (امامت) قيام كند، و چون دوران على بگذرد فرزندش حسن كه امينش خوانند به اين امر قيام
كند، سپس امامشان از نظر آنها پنهان گردد. عرض كرد: آنكه پنهان شود حسن است؟ فرمود: نه، پسر اوست. عرض كرد: اى رسول خدا! نامش چيست؟ فرمود: نامش برده نشود تا آنگاه كه ظاهر شود. جندل عرض كرد: اى رسول خدا! ذكر ايشان را در تورات ديدهايم و موسى بن عمران به تو و اوصياء از ذريّهات ما را مژده داده.
پس حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله اين آيه را تلاوت فرمود: «وعد اللَّه الذين آمنوا ... خداوند كسانى را از شما كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام دادهاند وعده فرموده كه جانشينشان گرداند در زمين چنان كه جانشين گردانيد آنان كه پيش از ايشان بودند، و هر آينه فرمانروا گرداند براى ايشان دينشان را كه پسنديد براى آنها، و هر آينه به ايشان دهد پس از ترسشان آسايشى» 945 . جندل عرض كرد:
ترسشان چيست؟ فرمود: اى جندل! در زمان هر يك از آنان شيطانى (و سلطان ظالمى) است كه متعرض آنان گردد و ايشان را آزار دهد، پس هنگامى كه خداوند در خروج قائم ما تعجيل فرمايد (و خروج كند) زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد، سپس فرمود: