کتابخانه روایات شیعه
سيصد و هيجده: و نيز در همان (كتاب) از مزاحم از حضرت صادق از پدرانش عليهم السّلام حديث كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: دوازده نفر از اهل بيت مرا خداوند فهم و علم مرا به ايشان مرحمت فرموده، اينان از طينت من آفريد شدهاند، پس واى به حال كسانى كه حق ايشان را انكار كنند، وصله و بخشش مرا در باره ايشان قطع كنند، چيست ايشان را خداوند شفاعت مرا به ايشان نرساند؟ 985
سيصد و نوزده: و نيز در همان كتاب از اصبغ بن نباته حديث كند (كه با ترجمهاش در حديث 307 گذشت. فقط اضافهاى در آخر اين حديث است كه اصبغ گويد: عرض كردم: پس از آن چه
مىشود؟ فرمود: خداوند آنچه خواهد انجام دهد زيرا براى او ارادههايى است و در كارهايش شروعها و پايانهايى است). 986
سيصد و بيستم: و در همان كتاب از ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام حديث لوح را (حديث شماره هفدهم را كه قبلا با ترجمهاش گذشت) حديث كرده است. 987
سيصد و بيست و يكم: و در همان كتاب از اصبغ بن نباته حديث كند كه گفت: شنيدم از ابن
عباس كه مىگفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: ذكر خدا (و ياد كردن او) عبادت است و ياد كردن من عبادت است، و ياد كردن على عبادت است، و ياد كردن امامان از فرزندان او عبادت است، و سوگند به آنكه مرا به پيغمبرى برانگيخته و بهترين مردمان قرارم داده، وصىّ من بهترين اوصياء است، و به درستى كه او حجت خداست بر بندگانش، و خليفه او بر خلقش مىباشد، و امامان راهنما پس از من از فرزندان او هستند، به خاطر آنها خداوند عذاب را از اهل زمين باز دارد، و به وجود ايشان آسمان را نگهدارد از اينكه جز به اذن او بر زمين فرود آيد، و به سبب آنها كوهها را نگهدارد از اينكه مردم را به اضطراب اندازد، و به بركت آنها خلقش را به وسيله باران سيراب كند، و به واسطه ايشان گياه را بروياند، اينان به راستى اولياى خدا و به درستى جانشينان من هستند، شماره آنها شماره ماههاست كه دوازده ماه است، و عددشان به عدد نقيبان موسى بن عمران است، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «سوگند به آسمانهايى كه داراى برجها است، سوره بروج آيه 1» آنگاه فرمود: اى پسر عباس! آيا پندارى كه خداوند به آسمان داراى برجها سوگند ياد فرموده و مقصودش همين آسمانها و برجها است؟ عرض كردم: اى رسول خدا پس
مقصودش چيست؟ فرمود: اما آسمان منم، و اما برجها امامان پس از منند كه اولى آنها على و آخرشان مهدى است، درود خدا بر تمامى ايشان باد. 988
سيصد و بيست و دوم: و در همان كتاب از عبد العزيز قراطيسى حديث كند كه گفت: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: امامان پس از پيغمبر ما صلّى اللَّه عليه و اله دوازده تن بزرگوار و گرامى و فهميدهگانند، هر كس يكى از ايشان كم كند يا يكى در عدد ايشان زياد كند از دين خدا بيرون رفته، و چيزى از ولايت ما در او نيست. 989
سيصد و بيست و سوم: شيخ طوسى در كتاب امالى از محمد بن سنان از حضرت صادق جعفر بن محمد عليه السّلام حديث لوح را (كه با ترجمهاش در حديث 17 گذشت، فقط در اواخر آن مختصر تفاوت و اختلافى با حديث گذشته دارد) حديث كند. 990
سيصد و بيست و چهارم: و نيز در همان كتاب از سليمان ديلمى از پدرش حديث كند كه مردى نزد حضرت صادق عليه السّلام آمد و عرض كرد: اى آقاى من از تو يارى مىطلبم در وامى (و قرضى) كه به عهده من آمده (و از اداى آن عاجزم) و سلطان (و زورمندى) كه به من ظلم و تعدّى كرده، از تو مىخواهم كه دعايى به من تعليم فرمايى تا (به سبب آن) غنيمتى بيابم و دينم را بپردازم، و با آن شرّ ستم آن سلطان را دفع كنم. فرمود: همين كه شب فرا رسد دو ركعت نماز بخوان، در ركعت اول حمد و آية الكرسى، و در ركعت دوم حمد و آيات آخر سوره حشر را (از آيه) لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ تا آخر سوره بخوان، سپس قرآن را بردار و بر سرت بگذار و بگو «بحقّ هذا القرآن و بحقّ من أرسله و بحقّ كلّ مؤمن فيه، و بحقّك عليهم فلا أحد أعرف بحقّك منك»
(آنگاه بگو): «بك يا اللَّه» ده مرتبه «يا محمد» ده مرتبه «يا على» ده مرتبه «يا فاطمة» ده مرتبه «يا حسن» ده مرتبه «يا حسين» ده مرتبه «يا على بن الحسين» ده مرتبه «يا محمد» ده مرتبه «يا جعفر بن محمد» ده مرتبه «يا موسى بن جعفر» ده مرتبه «يا على بن موسى» ده مرتبه «يا محمد بن على» ده مرتبه «يا على بن محمد» ده مرتبه «يا حسن بن على» ده مرتبه «يا ذا الحجة» ده مرتبه، آنگاه حاجتت را از خداوند بخواه، (راوى) گويد: آن مرد رفت و پس از مدتى به نزد آن حضرت آمد و دين او اداء شده بود، و سلطان با او نيك شده، و وسعت، زندگيش را فرا گرفته بود. 991
سيصد و بيست و پنجم: و از ابى صامت حديث كرده است كه گفت: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: