کتابخانه روایات شیعه
الجزء الأول
[مقدمه محقق]
گوشههايى از زندگى مفسر و شمارى از آثار او 1
مفسر ما، آنچنانكه خود را در ديباچه آثارش و از جمله اين تفسير، معرفى مىكند، ميرزا محمد بن محمد رضا بن إسماعيل بن جمال الدين القمي المشهدي است. و باز بنا بر تصريح وى، در بعضى از ديباچهها، غرضش از «قمى»، قمى
الأصل بودن و مقصودش از «مشهدي»، مشهدي المولد و المسكن بودن مىباشد.
وى معاصر بزرگانى از علماء، چون: علامه مجلسي، محقق سبزوارى (صاحب الكفاية في الفقه) محقق خوانسارى (آقا جمال الدين)، شيخ حر عاملى و ملا خليل قزوينى (صاحب شرح عدة الأصول و كافى) بوده است. ولى اطلاعى از تاريخ تولد و وفات و اساتيد و شاگردان و محل دفن او در دست نيست.
بدلالت يكى از آثار خود او (شرح الترصيف المنظوم، في علم التصريف) و اثرى كه از يكى از فرزندان او بدست آمده (كتابخانه ملك تهران، مجموعه 792)، وى دو پسر بنامهاى إسماعيل و محمد رضا، و بدليل وقفنامهاى كه در ظهر يكى از نسخ ربع سوم تفسير موجود مىباشد، فرزند دخترى نيز داشته است.
با توجه به شواهد و قرائن موجود، بعضى از اقوال مترجمين، در باره احوال او، قابل بررسى مىباشد:
1- گفتهاند كه او مجاز از علامه مجلسي بوده است 2 .
2- گفتهاند كه او شاگرد علامه مجلسي بوده است 3 .
3- عدهاى او و محمد بن رضاى قمى را فردي واحد تلقى كردهاند 4 .
4- گفته شده كه بعد از فتنه افغان، در اصفهان، بسال 1135 ه، اطلاعى از او يافته نمىشود. شايد كه در آن واقعه، به شهادت رسيده باشد 5 .
نگارنده بدون اينكه قصد رد هيچكدام از مطالب فوق را داشته باشد، نظر اهل تحقيق را به مطالب زير جلب مىكند:
بررسى قول أول (مجاز بودن از علامه مجلسي):
حاج ميرزا حسين نوري، در الفيض القدسي، ظاهرا، أولين كسى است كه صاحب تفسير را مجاز از علامه مجلسي دانسته است. در صورتى كه:
الف- معاصران صاحب ترجمه، يعنى: شيخ حر عاملى، در أمل الأمل و ميرزا عبد اللّه افندى، در رياض العلماء، ذكرى از اين اجازه نكردهاند.
ب- از ظاهر عبارت حاجى نوري، مىتوان استنباط كرد كه وى چنين استظهار كرده است كه علامه مجلسي در ضمن تقريظ خود، بر تفسير صاحب ترجمه، اجازه نيز به او داده است. عبارت حاجى نوري بشرح ذيل است:
«رأيت على ظهر المجلد الاول منه، مدحا عظيما و ثناء و بليغا، من العلامة المجلسي (ره) له و لتفسيره و أجازته له ره» 6 .
در حاليكه همان تقريظ، كه خود حاجى نوري نيز آنرا در هامش كتابش نقل كرده و هم اكنون نيز بر ظهر نسخه ياد شده از تفسير موجود مىباشد 7 ، عبارتى كه نشان دهنده اجازه علامه به مفسر باشد در آن نيست.
ج- مصححين جلد 105 از چاپ جديد بحار (طبع آخوندى)، در باره اجازه علامه مجلسي به او، در تكميل عبارت حاجى نوري، در پاورقى همان مدرك، گفتهاند:
«يأتى في باب الإجازات و في تتميم أمل الأمل».
در صورتى كه:
أولا- در باب إجازات بحار، اجازهاى از علامه مجلسي، به صاحب تفسير، يافت نمىشود.
ثانيا- نسخ خطى بدست آمده از تتميم امل الأمل شيخ عبد النبي قزوينى (ره)، تا به امروز، تا حرف «ش» را بيشتر نداشته است. لذا ترجمه مفسر ما در آنجا نمىتواند باشد، فضلا از اينكه اجازهاى از علامه براى او در آنجا يافت شود.
ثالثا- ممكن است كه گفته شود كه منظور پاورقى نويسان، از تتميم امل الأمل، تكملة أمل الأمل، سيد حسن صدر (ره) بوده است. ولى بايد گفت كه در اين كتاب نيز خبرى از صاحب ترجمه نيست.
بررسى قول دوم (شاگردى علامه مجلسي):
الف- سيد محسن أمين در اعيان الشيعة، حاج شيخ عباس قمى در فوائد الرضوية و شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعة، أولين كسانى هستند كه او را بعنوان
شاگرد علامه مجلسي، معرفى كردهاند، در حاليكه در منابع اسبق از اينها و حتى معاصر مفسر ما مانند: أمل الأمل، رياض العلماء، روضات الجنات و الفيض القدسي- كه أصلا در خصوص علامه مجلسي و احوال و آثار و اساتيد و شاگردان او نوشته شده- ذكرى از اين مطلب نيست. و بنظر مىرسد كه اين سخن استظهار و استنباط قائلين آن باشد.
گمان نگارنده بر آن است كه سبب چنين برداشتى شايد اين باشد كه حاجى نوري در الفيض القدسي، از مفسر ما، در مقام ثانى كتاب خود كه در ذكر اسامى شاگردان علامه مجلسي و راويان از اوست، ياد كرده است. و همچنانكه در «بررسى قول أول» گذشت، حاجى نوري، مفسر ما را مجاز از علامه ميدانسته. پس علت ذكر او در چنين بخشى از كتاب، باين دليل مىتواند باشد. در حاليكه صاحبان تراجم بعد از حاجى نوري، بصرف عنوان بخش مذكور، از صاحب ترجمه، بعنوان شاگرد و مجاز از علامه مجلسي ياد كردهاند.
ب- لازمه شاگردى علامه مجلسي، اقامت در اصفهان است. در حاليكه صاحب ترجمه، در آثار متعددى كه از او بجا مانده، و در سنوات مختلف نيز تصنيف و تأليف شده است، خود را مشهدي المولد و المسكن معرفى مىكند و حتى تأليف آنرا در مشهد يادآور مىشود.
مؤيد ادعاى فوق، اثرى است كه از يكى از فرزندان مفسر بيادگار مانده است:
اين اثر، ترجمه و شرح قصيده سيد إسماعيل حميرى است كه بهمراه دو رساله ديگر، يكى تصحيح و ترجمه لغات قصيده سيد إسماعيل حميرى، از محمد قاسم هزار جريبي (شاگرد علامه مجلسي و مجاز از او) و ديگرى ترجمه حديث غمامه و وساده، با شماره 792، در كتابخانه ملك تهران، نگهدارى مىشود:
در ديباچه اين رساله چنين آمده است:
«... اين رساله أيست مشتمل بر دو حديث، كه دلالت مىكند بر فضيلت سيد اسمعيل حميرى و شرح قصيده او كه مترجم آن هست، خادم محبان على بن أبى طالب، بر وجه اختصار، محمد رضا بن ميرزا محمد بن محمد رضا بن اسمعيل القمي أصلا، مشهدي مولدا و مسكنا ...» تاريخ كتابت مجموعه كه ظاهرا، بيك قلم مىباشد، جمادى الثاني سال 1123 است. و در فهرست كتابخانه مذكور، 5/ 177- 178، كاتب را صاحب رساله أول 8 ، يعنى: فرزند مفسر، شناساندهاند.
شاهد ديگر بر ادعاى مذكور، وقفنامه دختر مفسر مىباشد كه بر ظهر نسخهاى از مجلد سوم تفسير نوشته شده است. توضيح اينكه اين نسخه در سال 1111 كتابت شده و متن آن بشرح ذيل است: