کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير نمونه

جلد اول

(1) سوره فاتحة الكتاب(حمد) اين سوره در مكه نازل شده و هفت آيه است(7)

محتواى سوره چرا نام اين سوره فاتحة الكتاب است؟ سؤال: آيا جمع آورى قرآن در زمان پيامبر بود

(2) سورة البقرة اين سوره در مدينه نازل شده، و(286) آيه است

محتواى سوره بقره فضيلت اين سوره

جلد دوم

ادامه سوره بقره

(3) سوره آل عمران اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 200 آيه است.

فضيلت تلاوت اين سوره: محتواى سوره:

جلد سوم

ادامه سوره آل عمران

سوره نساء مدنى - 177 آيه

1 - محل نزول سوره نساء 2 - محتويات اين سوره 3 - فضيلت تلاوت اين سوره

جلد چهارم

ادامه سوره نساء

(5) سوره مائده مدنى - 120 آيه

محتويات اين سوره

جلد پنجم

ادامه سوره مائده

(6) سوره انعام از سوره‏هاى مكى و داراى 165 آيه مى‏باشد

سوره انعام سوره مبارزه با انواع شرك و بت پرستى

جلد ششم

ادامه سوره أنعام

سوره اعراف اين سوره از سوره‏هاى مكى است بجز آيه و اسئلهم عن القريه - تا - بما كان يفسقون كه در مدينه نازل شده است. عدد آيات اين سوره 206 آيه و به عقيده بعضى 205 آيه است.

دورنمايى از مباحث اين سوره اهميت اين سوره

جلد هفتم

ادامه سوره اعراف

سوره انفال از سوره‏هاى مدنى است و داراى 75 آيه است

سوره انفال دور نما و فشرده مباحث اين سوره

(9) سوره توبه اين سوره داراى 129 آيه است كه همه در مدينه نازل شده

1 - نامهاى اين سوره. 2 - تاريخچه نزول سوره 3 - محتواى سوره 4 - چرا اين سوره بسم الله ندارد؟ 5 - فضيلت و سازندگى اين سوره 6 - يك واقعيت تاريخى كه بعضى سعى دارند آن را بپوشانند توضيح و بررسى:

جلد هشتم

ادامه سوره توبه

سوره يونس(ع) اين سوره در مكه نازل شده و 109 آيه است

محتوى و فضيلت اين سوره

جلد نهم

از آغاز سوره هود اين سوره در مكه نازل شده و 123 آيه است

محتوا و فضيلت اين سوره اين سوره مرا پير كرد. تاثير معنوى اين سوره

سوره يوسف(داراى 111 آيه كه همه در مكه نازل شده است)

1 - مكى بودن اين سوره 2 - محتواى اين سوره 3 - قرآن در تمام ابعادش معجزه است 4 - داستان يوسف قبل از اسلام و بعد از آن 5 - چرا بر خلاف سرگذشتهاى ساير انبياء داستان يوسف يك جا بيان شده است؟ 6 - فضيلت سوره يوسف.

جلد دهم

ادامه سوره يوسف

(13) سوره رعد اين سوره در مكه نازل شده و 43 آيه است

(14) سوره ابراهيم داراى 52 آيه است كه در مكه نازل شده(به استثناى آيات 28 و 29 كه طبق گفته بسيارى از مفسران در مدينه درباره كشتگان مشركان در بدر نازل گرديده است)

محتواى سوره فضيلت اين سوره

جلد يازدهم

(15) سوره حجر جلد يازدهم از آغاز سوره حجر و آغاز جزء 14 قرآن اين سوره در مكه نازل شده و 99 آيه است

محتواى سوره حجر

(16) سوره نحل اين سوره 128 آيه دارد كه قسمتى از آن در مكه و قسمتى در مدينه نازل گرديده است.

محتواى سوره فضيلت سوره

جلد دوازدهم

(17) سوره اسراء جلد دوازدهم تفسير نمونه جزء پانزدهم اين سوره در مكه نازل شده و 111 آيه است

1 - نامهاى اين سوره و محل نزول آن 2 - فضيلت اين سوره 3 - محتواى اين سوره در يك نگاه كوتاه

(18) سوره كهف اين سوره 110 آيه است كه تمام آن - بجز يك آيه -(آيه 28) در مكه نازل شده است

فضيلت سوره كهف محتواى سوره كهف

جلد سيزدهم

(19) از آغاز سوره مريم - جزء 16 قرآن مجيد اين سوره در مكه نازل شده و 98 آيه است

محتواى سوره فضيلت سوره

(20) سوره طه اين سوره در مكه نازل شده و 135 آيه است

فضيلت سوره طه محتواى سوره

(21) سوره انبياء اين سوره در مكه نازل شده، و داراى 112 آيه است

فضيلت سوره انبياء محتواى سوره

جلد چهاردهم

(22) سوره حج اين سوره در مدينه نازل شده و 78 آيه است

محتواى سوره حج فضيلت تلاوت سوره حج

(23) سوره مؤمنون اين سوره در مكه نازل شده و 118 آيه است

فضيلت سوره مؤمنون محتواى سوره مؤمنون

(24) سوره نور اين سوره در مدينه نازل شده و 64 آيه است

فضيلت سوره نور محتواى سوره نور

جلد پانزدهم

(25) سوره فرقان اين سوره در مكه نازل شده و 77 آيه است

محتواى سوره فرقان فضيلت سوره فرقان

(26) سوره شعراء تمامى آيات اين سوره(بجز چهار آيه آخر آن) در مكه نازل شده، و عدد آيات آن 227 آيه است

محتواى سوره شعراء فضيلت سوره شعراء

(27) سوره نمل اين سوره در مكه نازل شده، و عدد آيات آن 93 است

محتواى سوره نمل فضيلت سوره نمل

جلد شانزدهم

(28) سوره قصص در مكه نازل شده و داراى 88 آيه است

محتواى سوره قصص فضيلت تلاوت سوره قصص

(29) سوره عنكبوت اين سوره در مكه نازل شده و داراى 69 آيه است

محتواى سوره عنكبوت فضيلت اين سوره

(30) سوره روم اين سوره در مكه نازل شده و داراى 60 آيه است

محتواى سوره روم فضيلت سوره روم

جلد هفدهم

(31) سوره لقمان اين سوره در مكه نازل شده و داراى 34 آيه است

محتواى سوره لقمان فضيلت سوره لقمان

(33) سوره احزاب اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 73 آيه است

نامگذارى و فضيلت سوره احزاب محتواى سوره احزاب

جلد هجدهم

(34) سوره سبا در مكه نازل شده و داراى 54 آيه است

محتواى سوره سبا فضيلت اين سوره

(34) سوره فاطر اين سوره در مكه نازل شده و 45 آيه است

محتواى سوره فاطر: فضيلت اين سوره:

(36) سوره يس اين سوره در مكه نازل شده و 83 آيه دارد

محتواى سوره يس فضيلت سوره يس

جلد نوزدهم

(37) سوره صافات - جزء 23 قرآن كريم اين سوره در مكه نازل شده، و 182 آيه است

محتواى سوره صافات فضيلت تلاوت سوره صافات

(38) سوره ص اين سوره در مكه نازل شده و داراى 88 آيه است

محتواى سوره ص فضيلت تلاوت اين سوره

(39) سوره زمر اين سوره در مكه نازل شده و 75 آيه است

محتواى سوره زمر: فضيلت سوره زمر :

جلد بيستم

(40) سوره مؤمن در مكه نازل شده و داراى 85 آيه است

محتواى سوره مؤمن فضيلت تلاوت اين سوره

(41) سوره حم سجده فصلت اين سوره در مكه نازل شده و داراى 54 آيه است

محتواى سوره فصلت فضيلت تلاوت اين سوره

(42) سوره شورى اين سوره داراى پنجاه و سه آيه است و همه آن در مكه نازل شده(جز چند آيه كه محل گفتگو است)

محتواى سوره شورى فضيلت تلاوت اين سوره

جلد بيست و يكم

(43) سوره زخرف، اين سوره در مكه نازل شده و 89 آيه است

محتواى سوره زخرف: فضيلت تلاوت سوره

(44) سوره دخان اين سوره در مكه نازل شده، و 59 آيه است

محتواى سوره دخان فضيلت تلاوت اين سوره

(45) سوره جاثيه اين سوره در مكه نازل شده، و داراى 37 آيه است

(46) سوره احقاف اين سوره در مكه نازل شده و داراى 35 آيه است

محتواى سوره احقاف فضيلت اين سوره

(47) سوره محمد ص اين سوره در مدينه نازل شده و 38 آيه است

محتواى سوره محمد(ص) فضيلت تلاوت سوره

جلد بيست و دوم

(48) سوره فتح اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 29 آيه است

محتواى سوره فتح فضيلت تلاوت سوره فتح

(49) سوره حجرات اين سوره در مدينه نازل شده و 18 آيه است

محتواى سوره حجرات فضيلت تلاوت اين سوره

(51) سوره ذاريات اين سوره در مكه نازل شده و داراى 60 آيه است

محتواى سوره ذاريات فضيلت تلاوت اين سوره

(53) سوره النجم اين سوره در مكه نازل شده و 62 آيه دارد

محتواى سوره النجم فضيلت تلاوت اين سوره

جلد بيست و سوم

(54) سوره قمر اين سوره در مكه نازل شده و داراى 55 آيه است

محتواى سوره قمر فضيلت تلاوت اين سوره

(55) سوره الرحمن اين سوره در مكه نازل شده و داراى 78 آيه است

محتواى سوره الرحمن فضيلت تلاوت سوره الرحمن

(56) سوره واقعه اين سوره در مكه نازل شده و داراى 96 آيه است

محتواى سوره واقعه فضيلت تلاوت اين سوره

(57) سوره حديد اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 29 آيه است

محتواى سوره حديد فضيلت تلاوت سوره حديد

(58) سوره مجادلة اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 22 آيه است

محتواى سوره مجادله فضيلت تلاوت سوره مجادله

(59) سوره حشر اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 24 آيه است

محتواى سوره حشر: فضيلت تلاوت اين سوره

جلد بيست و چهارم

(68) سوره قلم اين سوره در مكه نازل شده و داراى 52 آيه است

(69) سوره حاقه اين سوره در مكه نازل شده و داراى 52 آيه است

جلد بيست و پنجم

جلد بيست و ششم

جلد بيست و هفتم

تفسير نمونه


صفحه قبل

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 160

انسان بر خلاف غالب حيوانات كه با دهان آب و غذا مى‏خورند با دست خود و با دقت و ظرافت غذا و نوشيدنى را بر مى‏دارد و به دهان مى‏گذارد و اين امر كمك فراوانى به انتخاب غذاهاى پاك از غذاهاى آلوده به اجزاء خارجى و اضافى مى‏كند ميوه‏ها را به راحتى پوست مى‏كند و اجزاء غير قابل استفاده را دور مى‏ريزد.

بعضى از مفسران صورت را در اينجا به معنى اعم از صورت ظاهر و باطن گرفته‏اند، و اشاره به انواع استعدادها و ذوقهايى مى‏دانند كه خدا در آدمى آفريده، و او را بر ساير جانداران برترى بخشيده است.

و سرانجام در بيان چهارمين و آخرين نعمت از اين سلسله، موضوع روزيهاى پاكيزه را مطرح كرده، مى‏فرمايد:" او شما را از طيبات روزى داد" ( وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ‏ ).

" طيبات" معنى بسيار گسترده‏اى دارد كه هر چيز پاكيزه اعم از غذا، لباس، همسران، خانه‏ها، مركبها، حتى سخنان و گفتگوهاى پاكيزه را شامل مى‏شود.

ممكن است انسان بر اثر نادانى، اين مواهب پاك را بيالايد، ولى خداوند در عالم آفرينش آنها را پاك آفريده است.

در پايان آيه بعد از بيان اين چهار نعمت بزرگ كه نيمى از آن به آسمان و زمين بر مى‏گردد، و نيمى از آن به انسانها، مى‏فرمايد:" اين است خداوند پروردگار شما" ( ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ‏ ) «1» .

" و چون چنين است جاويد و پر بركت است خداوندى كه پروردگار عالميان است" ( فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ‏ ).

(1)" ذلكم" در اصل اشاره به دور است كه در اينگونه موارد كنايه از علو مقام و عظمت مى‏باشد، ولى چون در فارسى اين تعبير معمول نيست ما در ترجمه‏ها آن را به صورت اشاره به نزديك تفسير مى‏كنيم‏

.

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 161

آرى كسى كه اينهمه مواهب را به انسانها بخشيده مدبر عالم هستى است، و هم او شايسته عبوديت و پرستش است.

*** آيه بعد مساله توحيد عبوديت را از طريق ديگر تعقيب مى‏كند، و آن طريق انحصار حيات به معنى واقعى به خداوند است، مى‏فرمايد:" او است زنده واقعى" ( هُوَ الْحَيُ‏ ).

چرا كه حياتش از ذات او است و متكى به غير نيست، حياتى است كه در آن مرگ راه ندارد و جاودانه است، تنها خداوند چنين است، و همه موجودات زنده غير از او حياتى آميخته به مرگ دارند، و اين حيات محدود و موقت را از ذات پاك خداوند مى‏گيرند.

روشن است كسى را بايد پرستش كرد كه زنده است و داراى حيات مطلق، لذا به دنبال آن مى‏افزايد:" هيچ معبودى جز او وجود ندارد" ( لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ).

" و اكنون كه چنين است تنها او را بخوانيد، و دين خود را براى او خالص كنيد" ( فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‏ ).

و هر چه غير او است كنار بگذاريد كه همه فانى مى‏شوند، و در حال حياتشان نيز دائما در تغييرند،" آنچه تغيير نپذيرد او است" و" آنچه نمرده است و نميرد او است"! و آيه را با اين جمله پايان مى‏دهد:" حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است" ( الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ ).

اين جمله در حقيقت تعليمى است براى بندگان كه خدا را به خاطر نعمتهايى كه در آيات قبل اشاره شد، نعمتهايى كه تمام وجود انسان را فراگرفته، مخصوصا نعمت حيات و زندگى، حمد و ستايش كنند، و شكر و سپاس گويند.

***

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 162

در آخرين آيه مورد بحث به عنوان يك نتيجه‏گيرى از بحثهاى توحيدى گذشته و براى مايوس ساختن مشركان و بت پرستان روى سخن را به پيامبر ص كرده، مى‏فرمايد:" بگو: من نهى شده‏ام از اينكه معبودهايى كه شما غير از خدا مى‏خوانيد پرستش كنم، چرا كه بينات و دلائل روشن از سوى پروردگارم براى من آمده است" ( قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي‏ ).

نه تنها نهى شده‏ام كه غير او را نپرستم بلكه" مامورم تنها در برابر رب العالمين تسليم باشم" ( وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ‏ ).

از يك سو نهى از پرستش بتها است، و به دنبال آن دليل منطقى و روشن و بينات و دلائل واضحى از عقل و نقل كه از طرف پروردگار آمده، و از سوى ديگر امر به تسليم در برابر" رب العالمين" كه خود اين تعبير نيز دليل ديگرى بر مقصود است، چرا كه پروردگار جهانيان بودن دليلى است كافى براى تسليم بودن در مقابل ذات پاك او.

قابل توجه اينكه در اين آيه مورد امر و نهى جدا است، امر به تسليم در برابر خداوند، و نهى از پرستش بت، اين تفاوت ممكن است به خاطر اين باشد كه در مورد بت تنها چيزى كه تصور مى‏شود همان پرستش است كه از آن نهى شده، و اما در مورد خداوند علاوه بر پرستش و عبادت بايد تسليم فرمان و دستورهاى او بود.

لذا در آيه 11 و 12 سوره زمر مى‏خوانيم: قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ‏ :" بگو من مامور شده‏ام كه خدا را با اخلاص عبادت كنم، و نيز مامورم كه اولين تسليم شونده در برابر او باشم".

به هر حال تعبيرهاى آيه فوق كه نظائرى نيز در ساير سوره‏هاى قرآن دارد تعبيرهايى است فوق العاده نرم و ملايم و مؤدبانه كه در برابر دشمنان لجوج و سرسخت‏

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 163

گفته مى‏شود، تا اگر كمترين آمادگى براى پذيرش حق دارند، تحت تاثير قرار گيرند.

دقت كنيد: مى‏گويد:" من چنين ماموريت يافته‏ام و من چنين نهى شده‏ام" يعنى شما خودتان حساب خويش را برسيد، بى‏آنكه حس لجاجتشان را تحريك كند.

آخرين سخن در باره آيات فوق اينكه در سه آيه پشت سر هم توصيف خداوند به" رب العالمين" تكرار شده است.

نخست مى‏گويد فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ‏ .

بعد مى‏گويد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ .

و سپس مى‏فرمايد: أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ‏ .

يك نوع ترتيب منطقى در ميان آنها مشاهده مى‏شود زيرا نخست سخن از جاويدان و پربركت بودن خدا است، سپس از اختصاص هر گونه حمد و ستايش به ذات پاك او، و سرانجام انحصار عبوديت و پرستش در ذات مقدسش.

***

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 164

[سوره غافر (40): آيات 67 تا 68]

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (68)

ترجمه:

67- او كسى است كه شما را از خاك آفريد سپس از نطفه، بعد از علقه (خون منعقد) سپس شما را به صورت طفلى بيرون مى‏فرستد، بعد به مرحله كمال قوت مى‏رسيد، بعد از آن پير مى‏شويد، و (در اين ميان) گروهى از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مى‏ميرند، و هدف اين است به سرآمد عمر خود برسيد و شايد تعقل كنيد.

68- او كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند، و هنگامى كه چيزى را اراده كند تنها به آن مى‏گويد: موجود باش! او نيز بلافاصله موجود مى‏شود.

تفسير:

مراحل هفتگانه خلقت انسان‏

بار ديگر در ادامه آيات توحيدى به بخشى از" آيات انفسى" پرداخته مراحل‏

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 165

تطور خلقت انسان را از خاك، و دوران جنينى، و دوران حيات در دنيا تا هنگام مرگ، در هفت مرحله بيان مى‏كند، تا هم عظمت قدرت و ربوبيت او روشن شود و هم مواهب و نعمتهايش بر بندگان.

فرمايد" او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، بعد از علقه (چيزى شبيه به خون منعقد) بعد شما را به صورت طفلى از شكم مادر بيرون مى‏فرستد، سپس به مرحله كمال و قوت و توانايى مى‏رسيد، بعد از آن به مرحله پيرى، هر چند گروهى از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مى‏ميرند و هدف آن است كه به سرآمد عمر خود برسيد، شايد تعقل كنيد" ( هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ‏ ).

به اين ترتيب نخستين مرحله، مرحله تراب و خاك است كه اشاره به آفرينش آدم جد نخستين ما از خاك مى‏باشد، و يا خلقت همه انسانها از خاك، چرا كه مواد غذايى كه وجود انسان و حتى نطفه او را تشكيل مى‏دهد اعم از مواد حيوانى و گياهى همه از خاك مايه مى‏گيرد.

مرحله دوم مرحله نطفه است كه مربوط به همه انسانها جز آدم و همسرش حوا است.

مرحله سوم مرحله‏اى است كه نطفه تكامل يافته، و نمو قابل ملاحظه‏اى نموده، و به صورت يك قطعه خون بسته در آمده است.

بعد از اين مرحله" مضغه" (چيزى شبيه به گوشت جويده) و مرحله ظهور اعضاء، مرحله حس و حركت است كه قرآن در اينجا سخنى از اين سه مرحله به ميان نياورده هر چند در آيات ديگر به آن اشاره كرده است.

در اينجا چهارمين مرحله را مرحله تولد جنين ذكر مى‏كند، و مرحله پنجم را مرحله تكامل قدرت و قوت جسمى كه بعضى آن را سن سى‏سالگى مى‏دانند

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 166

كه در آن حد اكثر نمو قواى جسمانى حاصل مى‏شود و بعضى آن را كمتر يا بيشتر گفته‏اند، البته ممكن است در افراد متفاوت باشد و قرآن از آن تعبير به" بلوغ اشد" كرده است.

از آن به بعد مرحله عقب گرد و از دست دادن نيروها آغاز مى‏شود و تدريجا دوران پيرى كه مرحله ششم است فرا مى‏رسد.

سرانجام پايان عمر كه آخرين مرحله است فرا مى‏رسد و انتقال از اين سرا به سراى جاويدان تحقق مى‏يابد.

آيا با اينهمه تغييرات و تطورات منظم، و حساب شده، باز هم جاى ترديد در قدرت و عظمت مبدء عالم هستى و الطاف و مواهب او وجود دارد؟

قابل توجه اينكه در چهار مرحله اول كه مربوط به آفرينش از خاك و نطفه و علقه و تولد طفل است تعبير به" خلقكم" (شما را آفريد) شده، و هيچ نقشى براى خود انسان در آن قائل نيست، ولى در سه مرحله بعد از تولد يعنى مرحله وصول به نهايت قوت جسمانى، و بعد از آن پيرى، و بعد پايان عمر، تعبير" لتبلغوا" (تا برسيد) و" لتكونوا" (تا بوده باشيد) آمده است كه هم اشاره‏اى است به استقلال وجودى انسان بعد از تولد و هم احتمالا اشاره‏اى است به اين حقيقت كه اين دورانهاى سه‏گانه ممكن است با حسن تدبير يا سوء تدبير خود انسان جلوتر يا عقب‏تر شود، و گاه پيرى زودرس، يا مرگ زودرس، دامان انسان را بگيرد، و اين نشان مى‏دهد كه تعبيرات قرآن تا چه حد دقيق و حساب شده است.

صفحه بعد