کتابخانه تفاسیر
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 186
دارا شده، كه هركس خويشتن را پسنديد و به عادت در خود نگريست، درب توبه به روى او فروبستند و آب رستگارى از وى بازگرفتند. كه گفتهاند:
دور شو از صحبت خود بر در عادتپرست
بوسه بر خاك كف پاى ز خود بيزار زن
داود پيغمبر را ديدند به درگاه خدا از گناه خود گريه و زارى مىكند! ندا رسيد اى داود، ما كه گناه تو را بخشيديم و عذرت را پذيرفتيم ديگر چرا گريه مىكنى؟ گفت: خداوندا وقت خوشى كه در صحبت و آن نفس كه مرا با تو بود در خلوت باز ده! ندا آمد: هيهات، دوستى بود گذشت بىبرگشت!
[آيات 24- 19]
تفسير لفظى
19- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ. اى كسانى كه گرويدهاند به اسلام، شما را حلال نيست كه زنان يكدگر را برخلاف ميلشان بميراث بريد و آنان را از نكاح باز مداريد و از بهره زناشوئى آنها را بىنصيب نكنيد مگر آنكه با دليل استوار و روشن فاحشگى كرده باشند وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً. با زنان به نيكوئى بگذرانيد و اگر آنان خوشآيند شما نباشند چهبسا چيزها كه شما را ناخوش آيند آيد درحالىكه خداوند براى شما در آن، نيكوئى و خير بسيار قرار داده است.
20- وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً. اگر خواستيد زنى را جاى زن خود گيريد و به او قنطارى (يك پوست گاو پر از زر) داده باشيد از او بازمستانيد، چگونه بيدادگرى بزرگ و گناه آشكارا براى خود باز مىستانيد؟
و چگونه آنچه كابين به او دادهايد بازپس مىستانيد درحالىكه به يكديگر پيوسته و هم پوست زيست كرده و باهم نزديكى كردهايد؟
22- وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلًا. به زنى نگيريد آن زنى را كه پدران شما به زنى گرفته باشند مگر آنكه در جاهليّت بود و گذشت، چون اين كار زنا است (نزد خدا) و راهى بد و زشت است.
23- حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ بر شما حرام است به زنى گرفتن: مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههاتان و خالههاتان و دختران برادرتان و دختران خواهرتان و مادرانى كه دايه شما بوده و بشما شير دادهاند و خواهران هم شير شما و مادرهاى زنانتان (خورسوها) وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً. (همچنين) و دختراندرها كه در كنار شما هستند از زنانى كه از شوهرهاى پيش داشتند و شما به آنها نزديكى كردهايد. پس اگر با آن زنها نزديكى نكردهايد بر شما تنگى و منعى از ازدواج دخترانشان نيست و زنان پسرهاى
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 187
شما (عروسان) كه از پشت شما هستند، و اينكه جمع ميان ازدواج دو خواهر (در يك وقت) كنيد مگر آنچه در جاهليت گذشته كه خداوند آمرزش كار و مهربان و دلنواز است.
جزو پنجم: 24- وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ. و زنان شوهردار بر شما حرام است مگر آنكه در جنگ با كفّار زنهاى شوهردار اسير شما شوند، اين نوشته خدا به عهده شما است و جز آنكه گفته شد بر شما حلال است به شرطى كه از مال خود كابين دهيد و زناكارى نكنيد. فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً. پس هر زنى را كه به نكاح متعه گرفتيد مزد آنها را بدهيد كه بر شما واجب و بريده است و بر شما تنگى و ايرادى نيست اگر بتراضى مقدار كابين را بعد از آنكه بر شما واجب شد كم و زياد كنيد كه خداى دانا و راست دانش است.
(تفسير ادبى و عرفانى)
19- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ. آيه. اى مؤمنان، زنان يكدگر را به ارث نهبريد! در اين آيت هم نداست هم تنبيه هم اشارت و هم شهادت و هم حكم. و بيان حكم آنست كه اين زنان ضعيفند و اسير قهر شما هستند، ايشان را نرنجانيد، و از راه حيله و تدليس بر ايشان حكم نكنيد و به قهر نرانيد و آنچه شرع نهپسندد از آنان مخواهيد و با ايشان بهطور معروف و نيكى زندگانى كنيد، راه دين و ديانت به ايشان بنمائيد و آداب مسلمانى و شريعت به ايشان بياموزيد و آداب صحبت و معاشرت به آنان ياد دهيد و خودتان آن آداب را با ايشان نگاه داريد و رنج ايشان را تحمّل كنيد و بار خدمت و رنج خويش بر آنان منهيد.
گرچه ظاهر آيت درباره زنان است ليكن از روى اشارت شامل همه مسلمانان است كه مىگويد: نگريد تا خويشتن را هيچوقت بر هيچ مسلمانى داراى حق و فضل واجب نبينيد و از مهينان خويش خدمت نخواهيد و بر كمينان زور نگوئيد و بر اهل ضعف، صولت ننمائيد بلكه در مراعات و مواسات ايشان بكوشيد و به ايشان تقرّب كنيد.
به داود ندا رسيد اى داود: اگر شكستهاى در راه ما بينى، يا دل شدهاى در كار ما ديدى، نگر تا او را به لقمه نانى خدمت كنى و به شربت آبى بدو تقرّب جوئى و در بر آفتاب نور دلش بنشينى، اى داود، دل درويش دردزده، تابشگاه آفتاب نور ما است و آفتاب نور جلال ما پيوسته در غرفه دل او مىتابد.
پير طريقت گفت: اى مسكين اگر نتوانى كه به او تقرّب جوئى، بارى به دل اولياش تقرّب جوى، كه وى بر دل ايشان اطلاع كند، هركه را در دل ايشان بيند وى را به دوستى گيرد، نبينى كه مصطفى (ص) با ضعفاء مهاجران بنشستى و خود را در ايشان شمردى و سپاس خداى را بجاى آوردى، كه خداوند او را مأمور كرده كه با ضعيفان امّت بنشيند و تحمل و بردبارى با ايشان نمايد.
... فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ. آيه. هرچه امروز بر نفس تو سختتر آيد، فردا بر دلت خوشتر آيد، و هرچه امروز در سراى حكم، صورت رنج دارد، فردا در سراى وصل مايه گنج بود، بىمرادى و بىكامى امروز بر نفس سوار است لكن زهى مراد و كام كه فردا در ضمن اين كار است.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 188
گر امروز اندرين منزل تو را حالى زيان باشد
زهى سرمايه و سودا كه فردا زين زيان باشد
20- وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ. آيه. در مذهب دوستى، كرامت و جوانمردى اين است كه جفاى فراق را با استرداد معاش باهم جمع نكنى كه اين نه كار كريمان است و نه سزاوار جوانمردان، چون داغ جدائى بر دل آن بيچاره نهادى، نگر تا دست خرج او نيز بربند نيارى كه آنچه داده بستانى و داغ بر داغش نهى!
حضرت حسين بن على (ع) زنى داشت او را طلاق داد آنگاه مال فراوان به او فرستاد و فرمود: محنت فراق ما او را بس است و نبايد رنج دست تنگى نيز بر او نهاد! گويند آن مال چهل هزار درم بود! آن زن گفت: در برابر جدائى از دوست اندك چيزى است!
23- حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ. آيه. اشارت است باين كه بناى شرع بر تعبّد است نه بر تكلّف و مايه آن تسليم است نه تعليل و تسليم راهى است آسان، منزل آن آبادان، مقصد آن رضاى رحمان، ليكن تكلّف راهى است دشوار، منزل آن خراب، مقصد آن ناگوار، هان از راه تكلّف خيز، و در تسليم آويز، وز تصرف و تعليل بپرهيز، آنچه شرع حرام كرد، بىعلت آن را حرام دان، كه بناى آن بر مشيّت و اراده الهى است كه آنچه مصلحت داند كند و آنچه اراده نمايد انجام دهد!
[آيات 30- 25]
تفسير لفظى
25- وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ. هركس از شما نتواند با زنان آزاد و با ايمان از جهات نداشتن مال نكاح كند، وى را كنيزكان با ايمان حلال است و خداوند به ايمان شما نسبت به يكدگر به دين يكدگر آگاه است. فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ. آنان را با اجازه خداوندشان نكاح كنيد و درخور آنان كابين دهيد و كنيزكان پاك، به نكاح پاك گيريد نه به زنا و نه به هواى دل! فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ. پس از آنكه كنيزكان شوهر كردند اگر زنا كنند و مرتكب فحشاء شوند نصف حدّ زنان آزاد بر آنها جارى مىشود و اين نكاح كنيزان براى كسانى است كه از آفت عزب بودن و تباهى دين مىترسند و اگر شكيبائى و خوددارى كنيد براى شما بهتر و نيكوتر است چون خداوند آمرزش كار و مهربان و دلنواز است.
26- يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ. خداوند مىخواهد كه راه پسنديده را از راه ناپسند براى شما بيان كند و شما را براه نيكان كه پيش از شما بودند رهبرى نمايد و شما را از كارهاى ناپسند توبه دهد كه خداوند دانا و راست دانش است.
خداوند مىخواهد كه شما را با خود آرد و توبه شما را بپذيرد و كسانى كه پيرو هوا و هوس و شهوتها هستند و گرد بايستهاى ناپسند مىگردند مىخواهند كه شما از راه راستى و درستى به گمراهى بزرگ بگرديد!
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 189
28- يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً. خداوند مىخواهد كه بار شما سبك كند چون آدميان ضعيف آفريده شدند.
29- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً. اى كسانى كه گرويدهايد، مالهاى يكدگر را ميان خودتان به ناشايست و ناروا نخوريد، مگر آنكه بازرگانى با رضايت خاطر و همداستانى دلهاى شما باشد و خود و يكدگر را نكشيد و در خون خود مباشيد (يعنى سم نخوريد و خود را غرق نكنيد) كه خداوند نسبت بشما مهربان است.
و هركس چنين كارى از روى دشمنى و ستم كند، بزودى او را در آتش دوزخ مىسوزانيم و اين كار بر خداوند آسان است.
(تفسير ادبى و عرفانى)
25- وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ. آيه. خداى جهانيان، رهىدار مهربان، نوازنده بندگان، سازنده كار ايشان، تابنده عنايت خويش بر دوستان، آراينده دوستان خويش به لباس احسان، خداوند بخشنده و بر بخشودن پاينده، و هركس را بر خويش نماينده، نهبينى كه نيازمندان را رخصت نكاح كنيزان داد و فرمود: اگر نمىتوانيد خوددارى كنيد و توانا بر نكاح زن آزاد نيستيد، براى آنكه از عفاف بيرون نرويد كنيزك را نكاح كنيد، اين خود راه رخصت ضعيفان است كه بر خود نتاوانند و توانائى ندارند. ليكن عمل جوانمردان طريقت و مجاهدان راه حقيقت رنگى ديگر دارد و عشق آنان ذوقى ديگر! نه عذر رخصت ايشان را بفريبد نه سلطان شهوت بر ايشان برتاود، گوئى مشمول اين ندا هستند كه بر داود آمد، خداوند به داود فرمود: اى داود: خويشان و نزديكان خود را از شهوترانى دنيائى پرهيز ده، چون دلهائى كه در پى شهوت دنيا است از من دور و در پرده فراموشى مهجور است.
... وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ. آيه. اين آيت تعريض است از كفايت وظيفه دينى و اشارت است به تقديس خداوند و منزه بودن از جفتى با مريم! درصورتىكه بندگان خود را از نكاح با كنيزك عار داشت جز به وقت ضرورت! يعنى كه تا خداى را از مناكحت با پرستنده خود پاك و منزه دانند! ولى انسان ضعيف و مضطر را به نكاح كنيزك دل خرسند كرد و گفت: همه از آدم و حوا هستند و در عقيده دين همه باهم، و هم شكل و همه جنس يكديگرند، و البته همجنس با همجنس پرواز كند و همشكل با همشكل گرايد، پس جفت داشتن و به جفت گرائيدن ايشان را سزد و خداوند يكتا و بيگانه را كه شكل و مانند و همجنسى نيست، جفت داشتن نه سزد چه او را كفو و همسرى نيست.
... وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ. آيه. اگر گرد رخصت نگرديد و در قهر نفس شكيبا باشيد و از نكاح كنيزك هم خوددارى كنيد، شما را بهتر بود و راه جوانمردان اين است! و دوستان خود اين كنند و با اين همه خداوند استمالت بنده را فرونگذاشت و امر به صبر نداد، بلكه گفت: اگر صبر كنيد و به رخصت فرونيائيد و مردانه در راه احتياط رويد، شما را جاى نوازش هست و اگر نتوانيد، شما را عذر هست از آنكه شما ضعيفانيد و بر خود برنتاوان، بارى لاف مردان چه زنيد؟ و جاى مردان چه گيريد؟
برگ بىبرگى ندارى لاف درويشى مزن
رخ چو عياران ندارى جان چنان مردان مكن !
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 190
26- يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ. آيه. اين آيت بيان شرف امّت محمّد و اظهار عزت ايشان است و منّت خداى بر ايشان! آن منت و كرامت كه بر ديگران از رفتگان و پيشينيان نباشد كه معاملت با آنان مكافات عمل بود كه به ايشان رسيد! چنانكه بعضى به صيحه، برخى به صاعقه، گروهى به زمين فرو رفتن و قومى به غرق شدن كيفر داد و چون اين امّت، حال ايشان بشنيدند و داستان آنان بر خواندند منتظر بودند تا در حق ايشان از بارگاه احديّت چه فرمان رسد؟ اين بود كه فرمان رسيد كه خداوند توبه شما را مىپذيرد و به راه راست رهنمون مىشود و مىگويد: با شما آن نكنيم كه با آنان كرديم كه ايشان را سزاوار خسف و مسخ و غرق دانستيم و شما را شايسته توبت و رحمت و مغفرت!
28- يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ. آيه. يعنى خداوند مىخواهد سنگينى بار گناهان را، با واردات دلهاى شما تخفيف دهد، و بوسيله قبول حمل امانت، بار گناه شما را سبك گرداند، و در نتيجه ورود انوار مشاهدات در دلهاى شما، رنج كوششها و زحمتها را از شما بازگيرد، و رنج خواستن را با روح مواصلت تلافى كند.
... وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً. آيه. در قرآن هرجا كه نام انسان با صفتى ناپسنديده پيوند است چنانكه فرموده: انسان ظلوم و كفار است، انسان هلوع (پرجزع و فزع و حريص بر مال) آفريده شده، انسان همينكه خود را بىنياز ديد سركشى مىكند، انسان نسبت به خداى خود كنود (كافر نعمت و حقشناس) است، انسان در زيانكارى است و مانند آنها، اين از آن سبب است كه انسان از خاك است و خاك مايه كثافت و اصل كدورت و تيرگى است اما اميد بندگان به آنست كه خداوند آن روز كه مىآفريد، عيب را مىديد و آنگاه با همان عيب مىخريد!
پير طريقت گفت: خداوندا، تو ما را جاهل خواندى، از جاهل جز جفا چه آيد؟ تو ما را ضعيف خواندى، از ضعيف جز خطا چه آيد؟ خداوندا، ما را بر پيروزى بر نفس خويش بواسطه ضعف و ناتوانى انكار كردى، دليرى و شوخى ما را هم از جهل انكار كن! خداوندا، تو ما را برگرفتى و كس نگفت كه بردار، اكنون كه برگرفتى وامگذار و در سايه لطف و عنايت خود وامىدار! خدايا:
گر آب دهى نهال، خود كاشتهاى
ور پست كنى بنا، خود افراشتهاى !
من بنده همانم، كه تو پنداشتهاى
از دست ميفكنم، چو برداشتهاى
[آيات 35- 31]
تفسير لفظى
31- إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً. اگر از گناهان بزرگ كه شما را از آن باز مىزنند دورى كنيد ما گناهان شما را ناپيدا كنيم و شما را درآوردنى نيكو در جاى پسنديده درآريم.
32- وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً. آرزو نكنيد و نخواهيد از آنچه خداوند بعضى را بر بعضى ديگر فزونى داده كه مردان را از آنچه كسب و كار كنند بهره ثواب است و بهره عمده آنان در جهاد است و زنان هم از آنچه كسب و كار كنند بهره ثواب و آن در حفظ عفت و در طاعت شوى است و پيوسته تفضّل خدا را براى خود بخواهيد كه خداوند بهر چيزى دانا است.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 191
نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً. براى هريك از مردان و زنان (عصبه) قرار دادهايم يعنى سهمى از ارث پدران و مادران و خويشان و كسانى كه با آنها عقد يمين يعنى قرار داد دوستى و هم ارثى باهم بستهايد و بنابراين نصيب و بهره هركدام از آنها را بدهيد كه خداوند بر هر چيزى گواه است.
34- الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ. مردان بر سر زنان كدخدايانند و كارداران و به راست دارندگان آنان هستند، به سبب آنچه خداوند بعض ايشان را بر بعض ديگر برترى و فضيلت داده و به سبب آنچه كه از اموال خود در راه خدا انفاق مىكنند پس زنان نيكخو، شوهران خويش را فرمانبردارانند و زيرجامه خويش را (يعنى عفت) نگاهدارانند به سبب آنچه خداوند آنها را نگاه داشته و تفضّل كرده است. وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً. و زنانى را كه نگران نشوزشان (نافرمانى) هستيد و از آن بيم داريد، پند و اندرز دهيد و جامههاى خواب را از ايشان جدا كنيد و هجرت در كلام هم تا سه روز روا باشد تا متنبّه شوند و ايشان را بزنيد (نه زدن سخت) در اين حال اگر از شما فرمان بردند و اطاعت كردند بر ايشان بهانه مگيريد و راهى براى بيداد و ستم بر آنها مجوئيد كه خداوند از هر چيز بهتر و برتر و مهتر است «1» .
35- وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيراً. اگر از ناسازگارى و خلاف ميان زن و شوهر بيم داريد پس داورى از سوى مرد و داورى از سوى زن برگماريد تا اگر در دل اصلاح و آشتى خواهند، خداوند ميان آنها برآمد سازد و باهم ساختن پديد آرد، كه خداوند دانا و هميشه آگاه است.
(تفسير ادبى و عرفانى)
31- إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ. آيه. گناهان بزرگ (كبيره) در راه شريعت، آنها است كه ياد شده ولى گناهان بزرگ اهل صحبت در كوى طريقت به زبان اشارت نوعى ديگر است و ذوقى ديگر دارد، چون اهل خدمت ديگرند و اهل صحبت ديگر! خدمتيان مزدورانند و صحبتيان مقرّبانند، طاعت خدمتيان كبيره مقرّبان است و نشانه گناهان بزرگ آنست كه آدمى را در روش خويش گاهگاهى فترتى بيفتد كه فطرت او مغلوب اوصاف بشريّت شود و حيات ايشان در معرض رسوم و عادات نكوهيده افتد و حقايق ايمان به شوائب اغراض و حظّهاى نفسانى آميخته و آلوده گردد، در آن حال اگر ندائى از غيب به داد آنان نرسد و اميدى از صحبت ارادت و صدق و سرور و وجد آنان را پيش نيايد و دست نگيرد، هيچگاه از چاه به خودى خود بيرون نيايند!
بزرگان دين گفتهاند: كه مرد تا به سر اين خطرگاه نرسد و اين مقام فترت بازنگذارد پير طريقت نشود و مريد گرفتن را نشايد، مردى بايد كه هزار بار راه گم كرده باشد تا كسى را از بيراهى به راه باز آرد كه اول راه به راه بايد آنگه راه بايد، آن كس كه همواره بر راه باشد راه داند ولى راه به راه نداند! و سرّ زلت پيمبران و وقوع فترت ايشان همين است!
32- وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ. آيه. بزرگان دين و عرفان در اين معنى گفتهاند كه هركس پنداشت كه نابرده رنج به مقصود مىرسد او (آرزودار) است و هركس پنداشت كه تنها با رنج و تعب به مقصود
(1) اين آيه ناظر به زنهاى عصر جاهليت است كه فاقد هرگونه تربيت و تعليم بودند.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج1، ص: 192
مىرسد او (تنها) زحمتكش است و ناتوان كسى است كه پيروى هواى نفس كند و آرزو با خدا داشته باشد!
شيخ انصارى گويد: او را به طلب نيابند! اما طالب يابد و تاش نيابد طلب نكند، و هرچه به طلب يافتنى باشد فرومايه است، يافت حق براى بنده پيش از طلب است! اما طلب او! نخستين پايه است، عارف، طلب از يافتن يافت نه يافتن از طلب، چنانكه بنده فرمان بر و مطيع طاعت را از اخلاص يافت، نه اخلاص از طاعت، سبب را از معنى يافت نه معنى از سبب! بارخدايا چون يافت تو پيش از طلب و طالب است پس بنده ازآنرو در طلب است كه بىقرارى بر او غالب است، و طالب در طلب است درحالىكه مطلوب پيش از طلب حاصل است، اينك تو را كارى است بس عجب! عجبتر آنكه يافت نقد شد و طلب برنخاست! حق ديدهور شد و پرده عزّت بجا است!
درياى ملاحتى و موج حسنات
كانون مكرّماتى و ذات حيات
اندر طلب تو عاشقان در حسرات
چون ذو القرنين و جستن آب حيات
بعضى عارفان در معنى اين آيت گفتهاند: راه بزرگان نارفته، حال بزرگان خواهى؟ با ديده مجاهدت راه نبرى، كعبه مواصلت خواهى؟ محنت دوستان ناديده، دولت دوستان بينى؟ تو پندارى قلم عهد بر جان عاشقان آسان كشيدند؟
يا رقم دوستى بر دل ايشان به رايگان زدند؟ درحالىكه آنان بهر چشم زدن، زخمى به جان و دل خوردهاند و شربتى زهرآلود چشيدهاند، ليكن نه هركس سزاوار زخم است، و نه هر جانى شايسته غم خوردن او است، رحمت خدا بر آن جوانمردان باد كه جان خويش را هدف تير بلاى او ساختهاند، و بار غم او را بر دل خويش محمل شناختهاند و آنگاه در بلا و اندوه چنين ترنّم كنند:
گر بود غم خوردنت شايسته جان رهى
اين نصيب از دولت عشق تو بس باشد مرا
آرى، زخم هركس بهاندازه ايمان او، و بار هركس به قدر توانائى او، و هركس را قوّت تمامتر بار وى گرانتر اين است سرّ بيش توانائى مردان بر زنان! كه بار هميشه بر مردان است و كمال قوّت و شرف، همت ايشان! و بار به قدر قوت يا به قدر همت كشند!
[آيات 40- 36]
تفسير لفظى
36- وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالًا فَخُوراً. خدا را بپرستيد و هيچچيز با وى شريك نگيريد و با پدر و مادر نيكوئى كنيد و همچنين با خويشاوندان و يتيمان و بىنوايان و با همسايه خويشاوند و همسايه بيگانه و رفيق همسفر و با كسان راهگذر و مسافر و با بردگان خود به نيكوئى رفتار كنيد كه خداوند بنده خودستا و نازكش را دوست ندارد!
37- الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً. كسانى كه به آنچه دارند بخل مىورزند و ديگران را هم به بخل وامىدارند و آنچه را كه خداوند از فضل و عنايت خود به آنها داده پنهان مىكنند، سرانجام اينان همان است كه ما براى كافران عذاب دردناك آماده و مهيّا ساختهايم.