کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد

جلد اول

(سوره - 2 - بقره(مدنى) 286 - آيه - جزو اول)

(سوره - 3 - آل عمران(مدنى) 200 - آيه

سوره - 4 - نساء -(مدنى) 176 - آيه - جزو چهارم

(سوره - 6 - انعام -(مكى) 165 - آيه - جزو هفتم)

(سوره - 7 - اعراف -(مكى) 205 - آيه - جزو هشتم)

(خاتمه جلد اول)

جلد دوم

خاتمه مهم‏ترين آثار قلمى نگارنده

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد


صفحه قبل

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 362

فرعون آن حال ديدند فرار كردند و به امر فرعون كشته شدند!

سوره 40 آيه 44

44- فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ. آيه. مقام مؤمن آل فرعون اين است كه كار خود را به خداوند واگذار كرد و معنى تفويض كار به خداوند در سه چيز است: در دين، در قسمت، در حساب خلق، تفويض در دين آنست كه با ساخت خدا نياميزى و چنانكه ساخته او است بسازى، تفويض در قسمت آنست كه به بهانه دعا، با حكم و فرمان او معارضه نكنى، و تفويض در حساب خلق آنست كه اگر از آنان بديئى بينى آن را شقاوت نشمرى و بترسى! و اگر ايشان را بر نيكئى ديدى آن را سعادت نشمرى و اميدوار شوى و بر ظاهر كس فروآئى و بصدق ايشان را مطالبت نكنى!

يكى از صحابه مى‏گويد: از پيغمبر خدا شنيدم كه فرمود: در بنى اسرائيل دو كس بودند يكى مجتهد و زاهد و ديگرى مذنب و گناهكار! مجتهد همواره او را سرزنش مى‏كرد و مى‏گفت: ترك اين كارها كن! مذنب مى‏گفت: من خود دانم و خداى خود! تو را با من چه كار است؟ يك روز كه گناهى بزرگ از او سر زد مجتهد به او گفت: گناه را بس كن، مذنب گفت: مگر تو بر من مبعوث از طرف خدائى كه چنين امر و نهى مى‏كنى؟ بدانكه خدا تو را نيامرزد و به بهشت نخواهى رفت! سپس خداوند فرشته مرگ را فرستاد و آنها را قبض روح كرد و گناهكار را داخل بهشت و مجتهد زاهد را وارد دوزخ كردند!!

سوره 40 آيه 56

56- إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ. آيه. گفته‏اند اين مجادلان داعيان بدعتند و منكران صفات حق، كه كتاب و سنت را سست ديدند و راى و قياس محكم داشتند و مقصود ايشان آنست كه كتاب و سنّت بازپس دارند و معقول فراپيش گيرند! اين آرزوى بزرگ كه در دل دارند هرگز به اين آرزوى خويش نخواهند رسيد. و در هر عصرى قومى فرا ديد آمدند كه صفات حقّ را منكر و دين قديم را بگذاشتند!

تفسير لفظى [آيات 60 الى 85]

60- وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ. خداوند شما را گفت: مرا بخوانيد و فريادرسى از من جوئيد تا من دعاى شما را اجابت كنم، كسانى كه از پرستش من گردن‏كشى مى‏كنند، در آتش دوزخ خوار و بيچاره روند!

61- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ. خدا است كه شب را آفريد تا در آن آرام گيريد و روز روشن آفريد تا در آن ببينيد و كار كنيد، كه خداوند بر مردمان صاحب فضل و رحمت است ليكن بيشتر مردم سپاس نمى‏گزارند!

62- ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ. آن است خداى پروردگار شما، كه آفريننده هر چيز است، و جز او خدائى نيست، پس شما را چگونه از حق رو برمى‏گردانند؟

63- كَذلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ. همچنان كسانى را كه پيغامهاى خدا را منكر بودند، و از پذيرفتن آن باز مى‏نشستند از راه راست برمى‏گرداندند!

64- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ. خداست كه زمين را آرامگاه‏

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 363

شما كرد و آسمان را ساخت، و پيكر شما را نگاشت و نيكو نگاشت و از پاكيها و خوشيها به شما روزى داد، آن است خداى پروردگار شما، پس پاك و برتر و بزرگوار است پروردگار جهانيان.

65- هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.

اوست هميشه زنده، جز او خدائى نيست، پس او را خالصانه بخوانيد و دين و پرستش او را پاك نگاه داريد كه ستايش خاصّ پروردگار جهانيان است.

66- قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ. بگو به آنها (اى محمّد) مرا باززده‏اند از اينكه خدايانى كه مرا بر آن مى‏خوانيد جز خداى يگانه پرستش كنم، آنگاه كه از پروردگارم به من پيغامها رسيد و فرمودند مرا كه به پروردگار جهانيان گردن نهم.

67- هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ. اوست كه شما را از خاك آفريد، پس از آن از آبى، پس از آن از خونى بسته، پس از آن شما را كودك خردسال بيرون مى‏آرد، تا آنكه به روز جوانى خويش رسيد، پس از آن تا پيران شويد، و از شما كسانى پيش از پير شدن بميرند و تا به هنگام نام برده برسيد و تا مگر به خرد رسيد (اگر در كودكى نمرديد!)

68- هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ. اوست كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند، پس چون فرمانى گزارد، جز اين نيست كه بگويد باش! پس مى‏باشد.

69- أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ. آيا نبينى و ننگرى بسوى كسانى كه در پيغامهاى خدا جدال مى‏كنند و در سخنان او پيكار مى‏نمايند، چگونه آنها را از آن برمى‏گردانند؟

70- الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ. كسانى كه كتاب (قرآن) را تكذيب كردند و به آنچه كه ما به فرستادگانمان فرستاديم دروغ زن گرفتند، آنان بزودى خواهند دانست!

71- إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ. (خواهند ديد) آنگاه كه غلها در گردن آنها است و ايشان را در زنجيرها بسوى دوزخ كشند.

72- فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ. پس از آن در آتش مى‏سوزند و دوزخ را به آنها مى‏تاوند!

73- ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ. آنگاه به آنها گويند: كجايند آنچه را كه فرود از خدا انباز مى‏آورديد؟

74- مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ. گويند: آنان از ما گم شدند، نه، بلكه ما خود از انبازان چيزى از پيش در آن جهان نخوانديم و آنان را نپرستيديم! خداوند كافران را اين‏گونه بيراه مى‏كند (كه منكر شوند و گذشته را فراموش كنند).

75- ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ. ايشان را گويند: اين است پاداش شما به آنكه در زمين به باطل و نار است شاد مى‏زيستيد و به سبب آنكه به ناز و گردن‏كشى‏

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 364

در زمين مى‏خراميديد!

76- ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ. از درهاى دوزخ در آن جاودان در رويد، كه مر متكبّران را بدجايگاهست!

77- فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ. پس صبر كن (اى محمّد) كه وعده خدا راست است و اگر با تو بنمائيم چيزى از آنچه به آنها وعده مى‏دهيم (از عذاب) يا پيش از آنكه تو را بميرانيم، پس (بدانكه) آنها را بسوى ما خواهند آورد.

78- وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ. پيش از تو رسولان فرستاديم، از جمله آنان كه قصّه او با تو در قرآن گفتيم و بعضى ديگر كه قصّه آنها با تو نگفتيم، هرگز رسولى نباشد كه آيتى (عذابى) آورد مگر به دستور خداى، پس چون فرمان خداى دررسد، كار به داد و راستى گزارده مى‏شود و ناراستان و دروغ‏زنان زيان‏كار مانند!

79- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ. خداست كه اشتران را بيافريد تا بر آنها سوار شويد و از گوشت شتران بخوريد.

80- وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ. و شما را در آنها سودها است و تا بر آنها به مراد دل خود برسيد و بر آنها و بر كشتيها برداشته شويد.

81- وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ. خداوند به شما شگفتيهاى خويش مى‏نماياند، پس شما كدام از شگفتيها و سخنان او كه به شما نمود انكار مى‏كنيد؟ (و مى‏گوئيد ننمود و نساخت!).

82- أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ. آيا آنها در زمين سير نكردند تا نگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنها بوده چون است؟ كه از ايشان بيشتر بودند و از حيث نيرو و نشانها در زمين از آنها سخت‏تر بودند! (باوجود اين) آنچه مى‏ساختند و مى‏كردند در زمين به كار آنها نيامد و آنان را غنى و بى‏نياز نساخت!

83- فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ. پس چون فرستادگان من به آنها سخنان و پيغامها را رسانيدند، آنان به آنچه نزد ايشان از دانش به كارهاى اين جهانى بود شاد نشستند و ايشان را خوش آمد، تا به ايشان فرا رسيد آنچه كه بر آن مى‏خنديدند و افسوس (استهزاء) مى‏داشتند.

84- فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ. پس چون نيروى ما را به در مرگ و عذاب ما را ديدند گفتند: ما به خداى يكتا گرويديم و از انباز كه پيش گفتيم بيزار گشتيم!

85- فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ. پس گرويدن ايشان پس از آنكه عذاب ما را ديدند سودى نداشت! اين نهاد

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 365

خدا است كه هميشه در روزگار گذشته ميان بندگان بوده و در آنجا ناگرويدگان زيان‏كار و نوميد ماندند.

تفسير ادبى و عرفانى‏

سوره 40 آيه 60

60- وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ. آيه. خداوند مى‏فرمايند: بندگان، مرا خوانيد تا شما را پاسخ گويم، اميدها به من برداريد تا اميدتان وفا كنم، كوشش از بهر من كنيد تا كوشش‏هاتان جزا دهم، پاسخ‏كننده دعاها به عطا منم، پاسخ‏كننده اميدها به وفا منم، مرا بى‏غفلت خوانيد تا من هم بى‏مهلت پاسخ كنم (گويم) مرا به اعتذار و تضرّع خوانيد تا شما را به اكرام و تفضّل پاسخ كنم، مرا بقدر طاقت خوانيد تا شما را به كشف فاقت پاسخ كنم، مرا به دعا و سؤال خوانيد تا شما را به عطا و نوال پاسخ كنم، مرا به طاعتهاى موقّت خوانيد تا شما را به ثوابهاى مؤبّد پاسخ كنم.

من آن خداوندم كه از بنده عمل خرد پذيرم و عطاى بزرگ دهم! كه آن عمل خرد را بزرگ دانم و آن عطاى بزرگ را خرد دانم، هركه نياز به خدا دارد توانگرش كند، و هركه ناز به او كند عزيزش گرداند.

پير طريقت گويد: خداوند فرموده: اى عاصيان شكسته، اى مفلسان درمانده و پاى به گل فروشده، اى مشتاقان درد زده، اى دوستان يكدله، در هر حال كه باشيد غرقه لطف و عطايا، خسته تير بلا، همه ما را خوانيد، همه ما را دانيد، گرد ما گرديد، عزّت از ما جوئيد، قرب ما خواهيد. رونق انجمن عزيزان قرب ما است، و جمال محفل دوستان حضور ما است، هرجا سه گدا به هم فراز آمدند قرب حضرت ما آنجا جوئيد!

هرجا درد زده‏اى، دمى گرم برآورد، نسيم قرب حضرت ما از آن دم طلبيد، و هر كجا غم‏زده‏اى آهى كشيد (كرد) خود را زير آه آن غمگين قرار دهيد!

نيز فرموده: اى ملاء اعلى، چندين هزار سال عبادت كرديد و به آواز تقديس خويش، پاكى ما را ياد كرديد، ليكن از نسيم وصال ما آگاهى نداريد! اى گدايان برهنه بينوا، عبادت فرشتگان نداريد، نواى كرّ و بيان (فرشتگان مقرّب) نداريد، سرمايه روحانيان نداريد، لكن يك ذرّه سوز عشق داريد، آن يك ذرّه نور عشق شما را به عبادت چندين هزار ساله فرشتگان و تسبيح‏خوانى روحانيان ندهيم. چنين است اثر سوز عشق پاك!

سوره 40 آيه 64

64- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً. آيه. اين باز نعمتى و لطفى ديگر است كه به ياد بنده مى‏آورد و راه بندگى بر او روشن مى‏دارد و آثار كرامت و دلائل قدرت به وى مى‏نمايد و منّت بر او مى‏نهد و مى‏فرمايد:

آسمان و زمين را كه آفريدم از بهر تو آفريدم، زمين قرارگاه تو كردم، آسمان نظرگاه تو ساختم، اگر گاه‏گاه نظر سوى آسمان نبودى‏ «1» ، آسمان اين تشريف از كجا يافتى؟ و اگر زمين خيمه‏گاه جلال سلطنت تو نبودى، اين نوازش كى ديدى؟ نور ماه و پرتو آفتاب و زيبائى ستارگان جمله براى تو است! آفتاب گرم‏كننده تو، ماه شمع تو، ستاره دليل تو، آسمان سقف تو، زمين بساط تو «2» . فردا كه تو نباشى، آن سقف فروگشايد، اين بساط درنوردد، آن ستارگان فروريزند، بساطى كه بهر دوست گستردند چون دوست رفت ناچار برچينند، بنده من، آسمان آفريدم كه تو را آب دهد «3» زيرا امروز روز حجاب است واسطه ناچار است! امّا فردا كه روز مشاهدت است واسطه به كار نايد.

(1) اشاره به آيه‏ وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ.

(2) اشاره به آيه‏ وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ.

(3) اشاره به آيه‏ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً.*

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 366

زمين ساختم تا تو را خوراك دهد «1» فردا كه روز مشاهدت است واسطه لازم نيست، خود گويم: بخوريد و بياشاميد گوارا باد بر شما- آفتاب آفريدم تا تو را روشنائى و گرمى دهد كه امروز در عالم صورت، نور معرفت در پرده‏هاى دل دوستان پنهان است، فردا كه صفت نور معرفت آشكارا گردد، آفتاب صورت چه بكار آيد؟ برهان وقتى بايد كه عيان نبود، چون عيان آمد برهان چه كند!

64- وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ. از موجودات و مخلوقات هيچ‏كس را آن صورت و آن جمال ندادند كه آدميان را دادند! با هيچ مخلوق آن سرّ نبود كه با آدمى بود، نه با عرش، نه با كرسى، نه با فلك نه با ملك! زيرا آنها همه بندگان مجرّدند و آدميان هم بندگانند و هم دوستان! خداوند بر آدميان رقيب است‏ «2» صاحب جمالى بايد تا رقيبى بر او گمارند! گفت: من رقيب شمايم زيرا كه رقيب شرط صاحب جمال است. و به جمال آدمى هيچ آفريده‏اى نيست!

خداوند، هفت قبّه خضرا بركشيد، و به ستارگان و اختران بنگاشت، جبال راسيات نصب كرد، هزاران صنعتهاى بديع از كتم عدم به عرصه وجود آورد، خورشيد جهان‏تاب را مدوّر كرد، ماه آسمان مصوّر كرد و در حق هيچ‏يك اين خطاب نكرد كه در حق آدميان كرد و فرمود: فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ!

از جمله نيكوان و خوبان سپاه‏

زيباى كمر توئى و زيباى كلاه‏

... وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ. آيه. چون مى‏دانى كه خداوند روزى تو را پيش از وجود تو انداخته و سببهاى آن ساخته و رسانيدن آن را خود ضمان كرده، نيكو نبود كه تو خود را دست مال طمعهاى هركس كنى و نياز خود به مخلوق بردارى! كه يارى خواستن مخلوق از مخلوق چون يارى خواستن زندانى از زندانى است!

بشر حافى گويد: امير المؤمنين على (ع) را بخواب ديدم گفتم: مرا پندى ده گفت: چقدر نيكو است شفقت توانگران بر درويشان! از بهر طلب ثواب، و از آن نيكوتر مناعت و تكبّر درويشان است بر توانگران! از غايت اعتمادى كه بر كرم خداوند دادند.

استاد ابو على دقّاق به كسى گفت: اعتقاد تو اين است كه تو را از روزى چاره نيست، و اعتقاد من آنست كه روزى را از تو چاره نيست. كجا است درويشى كه كمر تجريد بسته و رداى تفريد افكنده تا زير قدم جمعيّت چشمه روزى برجوشيد؟

سوره 40 آيه 65

65- هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. آيه. نگارنده صورت آدميان، نماينده قدرت در زمين و آسمان رساننده روزى بندگان كيست؟ آن زنده پاينده كه هميشه بوده و هست و خواهد بود، هستى وى را آغاز نه، و بود او را انجام نه، ميراث بر جهان از جهانيان، بازگشت همه خلق بسوى او است جاويدان.

سوره- 41- فصّلت يا سجده- يا مصابيح- 54- آيه- مكى- جزو 24

[تفسير لفظى آيات 1 الى 24]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- بنام خداوند بخشنده مهربان.

1- حم. حاميم.

2- تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. فروفرستاده‏ايست از سوى خداوند فراخ رحمت مهربان.

3- كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ. نامه‏ايست كه سخنان آن و نشانهاى آن‏

(1) اشاره به آيه‏ فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا.

(2) اشاره به آيه‏ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً.

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 367

پيدا شده و بازگشاده و روشن است، قرآنى تازى مر كسانى كه بدانند.

4- بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ. كتابى شادكننده و بيم‏دهنده كه بيشتر آنها ازآن‏رو گردانيدند، تا جائى كه نمى‏شنوند و نمى‏پذيرند!

5- وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ. گفتند دلهاى ما در غلافها است از آنچه تو ما را به آن دعوت مى‏كنى! و در گوشهاى ما گرانى و بارى است و ميان ما و شما پرده‏ايست (كه پيغمبرى تو را نمى‏بينيم) تو همان كه مى‏كنى مى‏كن ما هم همان كنيم كه مى‏كنيم!

6- قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ. بگو (اى محمد) من نيستم مگر مردمى مانند شما، به من وحى فرستاده مى‏شود كه خداى شما خدائى است يكتا، پس به توحيد او گرويد و بر آن بپائيد و از او آمرزش بخواهيد، اى واى بر مشركان و انبازگران!

7- الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ. آن‏چنان كسانى كه زكات نمى‏دهند و به روز رستاخيز هم كافرند!

8- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ. كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيكو كردند، ايشان را مزدى ناكاست و بى‏منت است!

9- قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ. بگو به مشركان، آيا شما به كسى كه زمين در مدت دو روز آفريد كافر مى‏شويد؟ و براى او انبازان گيريد؟ آن‏كس كه پروردگار جهانيان است؟

10- وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ. و آن خدائى كه بالاى زمين كوه‏ها آفريده و در زمين بركت داده و روزيهاى زمين را در چهار روز مقدّر كرده كه يكسان مى‏رسد به كسانى كه آن را خواهند و جويند و پرسند!

11- ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ. پس از آن خداوند آهنگ آفرينش آسمان كرد كه آن نيز دود (بخار) بود و به آسمان و زمين گفت با فرمان‏بردارى آئيد، خوش‏كامه يا ناكام! هر دو گفتند آمديم خوش‏كامگان.

12- فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى‏ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ. پس آسمانها را هفت آسمان در دو روز تمام سپرى كرد، و به هر آسمان هرچه خواست فرمان داد و (فرمود) آسمان دنيا را به چراغها بياراستم و آنها را از آسيب ديوها نگاه داشتم.

اين است ساخته و باز انداخته خداى تواناى دانا.

13- فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ. اگر روى گردان شدند (از پذيرفتن پيغام) به آنها بگوى كه من شما را آگاه كردم و بيم دادم به بانگى سوزان مانند بانگى كه به قوم عاد و ثمود رسيد!

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 368

14- إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ. (صاعقه به آنها وقتى رسيد) كه رسولان به آنها آمدند از پيش (هود به قوم عاد) و پس از آن (صالح به ثمود) كه گفتند جز خداوند يكتا كسى را پرستش نكنيد مشركان گفتند اگر خدا خواست كه پيغامى فرستد هرآينه فرشتگانى فروفرستادى! پس (چون بما نفرستاده) ما به آنچه شما را فرستادند كافريم.

15- فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ. امّا قوم عاد در زمين گردن‏كشى كردند به ناحق! و گفتند چه كسى از ما از حيث نيرو سخت‏تر و برتر است؟ آيا ندانستند و نديدند كه خدائى كه آنها را آفريده از آنها سخت‏تر و نيرومندتر است؟ و به سخنان ما و پيغامهاى ما كافر شدند!

16- فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ. پس بر آنها بادى سخت فروفرستاديم در روزهاى نحس شوم، تا به آنها عذاب رسوائى در دنيا بچشانيم! و عذاب آخرت رسواكننده‏تر است و آنان را فريادرس نيست و يارئى ندهند.

17- وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ. امّا قوم ثمود، ما آنها را راهنمائى كرديم ولى آنان نادانى و كورى را بر دانائى و روشنائى برترى دادند و آن را برگزيدند! پس آنها را بانگ عذاب به سبب كارى كه مى‏كردند با خوارى فراگرفت.

18- وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ. و كسانى كه ايمان آوردند و پرهيزكار بودند نجات داديم.

19- وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ. و آن روز كه دشمنان خدا را به دوزخ رانند، آنان را گرد هم آرند كه پراكنده نشوند.

20- حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ. تا آنگه كه آنها را به دوزخ آوردند، گوشها و چشمها و پوست‏هاشان بر آنها بدانچه مى‏كردند گواهى دهد!

21- وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ. مشركان به اندام‏هاى خويش گفتند: چرا شما گواهى به زيان ما داديد؟

گفتند: خدائى كه هر چيزى را گويا كرده ما را هم گويا كرد! و اوست كه اول‏باره شما را آفريد و بسوى او برمى‏گرديد.

22- وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ. شما نتوانستيد بازپوشيده داريد كه گوشها و چشمها و پوست‏هاتان بر زيان شما گواهى ندهند! و خود چنين پنداشتيد كه خداوند بسيارى از آنچه را كه مى‏كرديد نمى‏داند!

23- وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ. اين بود گمان بد شما كه به پروردگار خود مى‏برديد كه شما را هلاك كرد و شما را به نيستى بداد، پس شما از زيان‏كاران شديد!

صفحه بعد