کتابخانه تفاسیر
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 362
فرعون آن حال ديدند فرار كردند و به امر فرعون كشته شدند!
سوره 40 آيه 44
44- فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ. آيه. مقام مؤمن آل فرعون اين است كه كار خود را به خداوند واگذار كرد و معنى تفويض كار به خداوند در سه چيز است: در دين، در قسمت، در حساب خلق، تفويض در دين آنست كه با ساخت خدا نياميزى و چنانكه ساخته او است بسازى، تفويض در قسمت آنست كه به بهانه دعا، با حكم و فرمان او معارضه نكنى، و تفويض در حساب خلق آنست كه اگر از آنان بديئى بينى آن را شقاوت نشمرى و بترسى! و اگر ايشان را بر نيكئى ديدى آن را سعادت نشمرى و اميدوار شوى و بر ظاهر كس فروآئى و بصدق ايشان را مطالبت نكنى!
يكى از صحابه مىگويد: از پيغمبر خدا شنيدم كه فرمود: در بنى اسرائيل دو كس بودند يكى مجتهد و زاهد و ديگرى مذنب و گناهكار! مجتهد همواره او را سرزنش مىكرد و مىگفت: ترك اين كارها كن! مذنب مىگفت: من خود دانم و خداى خود! تو را با من چه كار است؟ يك روز كه گناهى بزرگ از او سر زد مجتهد به او گفت: گناه را بس كن، مذنب گفت: مگر تو بر من مبعوث از طرف خدائى كه چنين امر و نهى مىكنى؟ بدانكه خدا تو را نيامرزد و به بهشت نخواهى رفت! سپس خداوند فرشته مرگ را فرستاد و آنها را قبض روح كرد و گناهكار را داخل بهشت و مجتهد زاهد را وارد دوزخ كردند!!
سوره 40 آيه 56
56- إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ. آيه. گفتهاند اين مجادلان داعيان بدعتند و منكران صفات حق، كه كتاب و سنت را سست ديدند و راى و قياس محكم داشتند و مقصود ايشان آنست كه كتاب و سنّت بازپس دارند و معقول فراپيش گيرند! اين آرزوى بزرگ كه در دل دارند هرگز به اين آرزوى خويش نخواهند رسيد. و در هر عصرى قومى فرا ديد آمدند كه صفات حقّ را منكر و دين قديم را بگذاشتند!
تفسير لفظى [آيات 60 الى 85]
60- وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ. خداوند شما را گفت: مرا بخوانيد و فريادرسى از من جوئيد تا من دعاى شما را اجابت كنم، كسانى كه از پرستش من گردنكشى مىكنند، در آتش دوزخ خوار و بيچاره روند!
61- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ. خدا است كه شب را آفريد تا در آن آرام گيريد و روز روشن آفريد تا در آن ببينيد و كار كنيد، كه خداوند بر مردمان صاحب فضل و رحمت است ليكن بيشتر مردم سپاس نمىگزارند!
62- ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ. آن است خداى پروردگار شما، كه آفريننده هر چيز است، و جز او خدائى نيست، پس شما را چگونه از حق رو برمىگردانند؟
63- كَذلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ. همچنان كسانى را كه پيغامهاى خدا را منكر بودند، و از پذيرفتن آن باز مىنشستند از راه راست برمىگرداندند!
64- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ. خداست كه زمين را آرامگاه
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 363
شما كرد و آسمان را ساخت، و پيكر شما را نگاشت و نيكو نگاشت و از پاكيها و خوشيها به شما روزى داد، آن است خداى پروردگار شما، پس پاك و برتر و بزرگوار است پروردگار جهانيان.
اوست هميشه زنده، جز او خدائى نيست، پس او را خالصانه بخوانيد و دين و پرستش او را پاك نگاه داريد كه ستايش خاصّ پروردگار جهانيان است.
66- قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ. بگو به آنها (اى محمّد) مرا باززدهاند از اينكه خدايانى كه مرا بر آن مىخوانيد جز خداى يگانه پرستش كنم، آنگاه كه از پروردگارم به من پيغامها رسيد و فرمودند مرا كه به پروردگار جهانيان گردن نهم.
67- هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ. اوست كه شما را از خاك آفريد، پس از آن از آبى، پس از آن از خونى بسته، پس از آن شما را كودك خردسال بيرون مىآرد، تا آنكه به روز جوانى خويش رسيد، پس از آن تا پيران شويد، و از شما كسانى پيش از پير شدن بميرند و تا به هنگام نام برده برسيد و تا مگر به خرد رسيد (اگر در كودكى نمرديد!)
68- هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ. اوست كه زنده مىكند و مىميراند، پس چون فرمانى گزارد، جز اين نيست كه بگويد باش! پس مىباشد.
69- أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ. آيا نبينى و ننگرى بسوى كسانى كه در پيغامهاى خدا جدال مىكنند و در سخنان او پيكار مىنمايند، چگونه آنها را از آن برمىگردانند؟
70- الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ. كسانى كه كتاب (قرآن) را تكذيب كردند و به آنچه كه ما به فرستادگانمان فرستاديم دروغ زن گرفتند، آنان بزودى خواهند دانست!
71- إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ. (خواهند ديد) آنگاه كه غلها در گردن آنها است و ايشان را در زنجيرها بسوى دوزخ كشند.
72- فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ. پس از آن در آتش مىسوزند و دوزخ را به آنها مىتاوند!
73- ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ. آنگاه به آنها گويند: كجايند آنچه را كه فرود از خدا انباز مىآورديد؟
74- مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ. گويند: آنان از ما گم شدند، نه، بلكه ما خود از انبازان چيزى از پيش در آن جهان نخوانديم و آنان را نپرستيديم! خداوند كافران را اينگونه بيراه مىكند (كه منكر شوند و گذشته را فراموش كنند).
75- ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ. ايشان را گويند: اين است پاداش شما به آنكه در زمين به باطل و نار است شاد مىزيستيد و به سبب آنكه به ناز و گردنكشى
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 364
در زمين مىخراميديد!
76- ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ. از درهاى دوزخ در آن جاودان در رويد، كه مر متكبّران را بدجايگاهست!
77- فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ. پس صبر كن (اى محمّد) كه وعده خدا راست است و اگر با تو بنمائيم چيزى از آنچه به آنها وعده مىدهيم (از عذاب) يا پيش از آنكه تو را بميرانيم، پس (بدانكه) آنها را بسوى ما خواهند آورد.
78- وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ. پيش از تو رسولان فرستاديم، از جمله آنان كه قصّه او با تو در قرآن گفتيم و بعضى ديگر كه قصّه آنها با تو نگفتيم، هرگز رسولى نباشد كه آيتى (عذابى) آورد مگر به دستور خداى، پس چون فرمان خداى دررسد، كار به داد و راستى گزارده مىشود و ناراستان و دروغزنان زيانكار مانند!
79- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ. خداست كه اشتران را بيافريد تا بر آنها سوار شويد و از گوشت شتران بخوريد.
80- وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ. و شما را در آنها سودها است و تا بر آنها به مراد دل خود برسيد و بر آنها و بر كشتيها برداشته شويد.
81- وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ. خداوند به شما شگفتيهاى خويش مىنماياند، پس شما كدام از شگفتيها و سخنان او كه به شما نمود انكار مىكنيد؟ (و مىگوئيد ننمود و نساخت!).
82- أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ. آيا آنها در زمين سير نكردند تا نگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنها بوده چون است؟ كه از ايشان بيشتر بودند و از حيث نيرو و نشانها در زمين از آنها سختتر بودند! (باوجود اين) آنچه مىساختند و مىكردند در زمين به كار آنها نيامد و آنان را غنى و بىنياز نساخت!
83- فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ. پس چون فرستادگان من به آنها سخنان و پيغامها را رسانيدند، آنان به آنچه نزد ايشان از دانش به كارهاى اين جهانى بود شاد نشستند و ايشان را خوش آمد، تا به ايشان فرا رسيد آنچه كه بر آن مىخنديدند و افسوس (استهزاء) مىداشتند.
84- فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ. پس چون نيروى ما را به در مرگ و عذاب ما را ديدند گفتند: ما به خداى يكتا گرويديم و از انباز كه پيش گفتيم بيزار گشتيم!
85- فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ. پس گرويدن ايشان پس از آنكه عذاب ما را ديدند سودى نداشت! اين نهاد
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 365
خدا است كه هميشه در روزگار گذشته ميان بندگان بوده و در آنجا ناگرويدگان زيانكار و نوميد ماندند.
تفسير ادبى و عرفانى
سوره 40 آيه 60
60- وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ. آيه. خداوند مىفرمايند: بندگان، مرا خوانيد تا شما را پاسخ گويم، اميدها به من برداريد تا اميدتان وفا كنم، كوشش از بهر من كنيد تا كوششهاتان جزا دهم، پاسخكننده دعاها به عطا منم، پاسخكننده اميدها به وفا منم، مرا بىغفلت خوانيد تا من هم بىمهلت پاسخ كنم (گويم) مرا به اعتذار و تضرّع خوانيد تا شما را به اكرام و تفضّل پاسخ كنم، مرا بقدر طاقت خوانيد تا شما را به كشف فاقت پاسخ كنم، مرا به دعا و سؤال خوانيد تا شما را به عطا و نوال پاسخ كنم، مرا به طاعتهاى موقّت خوانيد تا شما را به ثوابهاى مؤبّد پاسخ كنم.
من آن خداوندم كه از بنده عمل خرد پذيرم و عطاى بزرگ دهم! كه آن عمل خرد را بزرگ دانم و آن عطاى بزرگ را خرد دانم، هركه نياز به خدا دارد توانگرش كند، و هركه ناز به او كند عزيزش گرداند.
پير طريقت گويد: خداوند فرموده: اى عاصيان شكسته، اى مفلسان درمانده و پاى به گل فروشده، اى مشتاقان درد زده، اى دوستان يكدله، در هر حال كه باشيد غرقه لطف و عطايا، خسته تير بلا، همه ما را خوانيد، همه ما را دانيد، گرد ما گرديد، عزّت از ما جوئيد، قرب ما خواهيد. رونق انجمن عزيزان قرب ما است، و جمال محفل دوستان حضور ما است، هرجا سه گدا به هم فراز آمدند قرب حضرت ما آنجا جوئيد!
هرجا درد زدهاى، دمى گرم برآورد، نسيم قرب حضرت ما از آن دم طلبيد، و هر كجا غمزدهاى آهى كشيد (كرد) خود را زير آه آن غمگين قرار دهيد!
نيز فرموده: اى ملاء اعلى، چندين هزار سال عبادت كرديد و به آواز تقديس خويش، پاكى ما را ياد كرديد، ليكن از نسيم وصال ما آگاهى نداريد! اى گدايان برهنه بينوا، عبادت فرشتگان نداريد، نواى كرّ و بيان (فرشتگان مقرّب) نداريد، سرمايه روحانيان نداريد، لكن يك ذرّه سوز عشق داريد، آن يك ذرّه نور عشق شما را به عبادت چندين هزار ساله فرشتگان و تسبيحخوانى روحانيان ندهيم. چنين است اثر سوز عشق پاك!
سوره 40 آيه 64
64- اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً. آيه. اين باز نعمتى و لطفى ديگر است كه به ياد بنده مىآورد و راه بندگى بر او روشن مىدارد و آثار كرامت و دلائل قدرت به وى مىنمايد و منّت بر او مىنهد و مىفرمايد:
آسمان و زمين را كه آفريدم از بهر تو آفريدم، زمين قرارگاه تو كردم، آسمان نظرگاه تو ساختم، اگر گاهگاه نظر سوى آسمان نبودى «1» ، آسمان اين تشريف از كجا يافتى؟ و اگر زمين خيمهگاه جلال سلطنت تو نبودى، اين نوازش كى ديدى؟ نور ماه و پرتو آفتاب و زيبائى ستارگان جمله براى تو است! آفتاب گرمكننده تو، ماه شمع تو، ستاره دليل تو، آسمان سقف تو، زمين بساط تو «2» . فردا كه تو نباشى، آن سقف فروگشايد، اين بساط درنوردد، آن ستارگان فروريزند، بساطى كه بهر دوست گستردند چون دوست رفت ناچار برچينند، بنده من، آسمان آفريدم كه تو را آب دهد «3» زيرا امروز روز حجاب است واسطه ناچار است! امّا فردا كه روز مشاهدت است واسطه به كار نايد.
(1) اشاره به آيه وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ.
(2) اشاره به آيه وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ.
(3) اشاره به آيه وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً.*
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 366
زمين ساختم تا تو را خوراك دهد «1» فردا كه روز مشاهدت است واسطه لازم نيست، خود گويم: بخوريد و بياشاميد گوارا باد بر شما- آفتاب آفريدم تا تو را روشنائى و گرمى دهد كه امروز در عالم صورت، نور معرفت در پردههاى دل دوستان پنهان است، فردا كه صفت نور معرفت آشكارا گردد، آفتاب صورت چه بكار آيد؟ برهان وقتى بايد كه عيان نبود، چون عيان آمد برهان چه كند!
64- وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ. از موجودات و مخلوقات هيچكس را آن صورت و آن جمال ندادند كه آدميان را دادند! با هيچ مخلوق آن سرّ نبود كه با آدمى بود، نه با عرش، نه با كرسى، نه با فلك نه با ملك! زيرا آنها همه بندگان مجرّدند و آدميان هم بندگانند و هم دوستان! خداوند بر آدميان رقيب است «2» صاحب جمالى بايد تا رقيبى بر او گمارند! گفت: من رقيب شمايم زيرا كه رقيب شرط صاحب جمال است. و به جمال آدمى هيچ آفريدهاى نيست!
خداوند، هفت قبّه خضرا بركشيد، و به ستارگان و اختران بنگاشت، جبال راسيات نصب كرد، هزاران صنعتهاى بديع از كتم عدم به عرصه وجود آورد، خورشيد جهانتاب را مدوّر كرد، ماه آسمان مصوّر كرد و در حق هيچيك اين خطاب نكرد كه در حق آدميان كرد و فرمود: فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ!
از جمله نيكوان و خوبان سپاه
زيباى كمر توئى و زيباى كلاه
... وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ. آيه. چون مىدانى كه خداوند روزى تو را پيش از وجود تو انداخته و سببهاى آن ساخته و رسانيدن آن را خود ضمان كرده، نيكو نبود كه تو خود را دست مال طمعهاى هركس كنى و نياز خود به مخلوق بردارى! كه يارى خواستن مخلوق از مخلوق چون يارى خواستن زندانى از زندانى است!
بشر حافى گويد: امير المؤمنين على (ع) را بخواب ديدم گفتم: مرا پندى ده گفت: چقدر نيكو است شفقت توانگران بر درويشان! از بهر طلب ثواب، و از آن نيكوتر مناعت و تكبّر درويشان است بر توانگران! از غايت اعتمادى كه بر كرم خداوند دادند.
استاد ابو على دقّاق به كسى گفت: اعتقاد تو اين است كه تو را از روزى چاره نيست، و اعتقاد من آنست كه روزى را از تو چاره نيست. كجا است درويشى كه كمر تجريد بسته و رداى تفريد افكنده تا زير قدم جمعيّت چشمه روزى برجوشيد؟
سوره 40 آيه 65
65- هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. آيه. نگارنده صورت آدميان، نماينده قدرت در زمين و آسمان رساننده روزى بندگان كيست؟ آن زنده پاينده كه هميشه بوده و هست و خواهد بود، هستى وى را آغاز نه، و بود او را انجام نه، ميراث بر جهان از جهانيان، بازگشت همه خلق بسوى او است جاويدان.
سوره- 41- فصّلت يا سجده- يا مصابيح- 54- آيه- مكى- جزو 24
[تفسير لفظى آيات 1 الى 24]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- بنام خداوند بخشنده مهربان.
1- حم. حاميم.
2- تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. فروفرستادهايست از سوى خداوند فراخ رحمت مهربان.
3- كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ. نامهايست كه سخنان آن و نشانهاى آن
(1) اشاره به آيه فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا.
(2) اشاره به آيه إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 367
پيدا شده و بازگشاده و روشن است، قرآنى تازى مر كسانى كه بدانند.
4- بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ. كتابى شادكننده و بيمدهنده كه بيشتر آنها ازآنرو گردانيدند، تا جائى كه نمىشنوند و نمىپذيرند!
5- وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ. گفتند دلهاى ما در غلافها است از آنچه تو ما را به آن دعوت مىكنى! و در گوشهاى ما گرانى و بارى است و ميان ما و شما پردهايست (كه پيغمبرى تو را نمىبينيم) تو همان كه مىكنى مىكن ما هم همان كنيم كه مىكنيم!
6- قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ. بگو (اى محمد) من نيستم مگر مردمى مانند شما، به من وحى فرستاده مىشود كه خداى شما خدائى است يكتا، پس به توحيد او گرويد و بر آن بپائيد و از او آمرزش بخواهيد، اى واى بر مشركان و انبازگران!
7- الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ. آنچنان كسانى كه زكات نمىدهند و به روز رستاخيز هم كافرند!
8- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ. كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيكو كردند، ايشان را مزدى ناكاست و بىمنت است!
9- قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ. بگو به مشركان، آيا شما به كسى كه زمين در مدت دو روز آفريد كافر مىشويد؟ و براى او انبازان گيريد؟ آنكس كه پروردگار جهانيان است؟
10- وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ. و آن خدائى كه بالاى زمين كوهها آفريده و در زمين بركت داده و روزيهاى زمين را در چهار روز مقدّر كرده كه يكسان مىرسد به كسانى كه آن را خواهند و جويند و پرسند!
11- ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ. پس از آن خداوند آهنگ آفرينش آسمان كرد كه آن نيز دود (بخار) بود و به آسمان و زمين گفت با فرمانبردارى آئيد، خوشكامه يا ناكام! هر دو گفتند آمديم خوشكامگان.
12- فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ. پس آسمانها را هفت آسمان در دو روز تمام سپرى كرد، و به هر آسمان هرچه خواست فرمان داد و (فرمود) آسمان دنيا را به چراغها بياراستم و آنها را از آسيب ديوها نگاه داشتم.
اين است ساخته و باز انداخته خداى تواناى دانا.
13- فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ. اگر روى گردان شدند (از پذيرفتن پيغام) به آنها بگوى كه من شما را آگاه كردم و بيم دادم به بانگى سوزان مانند بانگى كه به قوم عاد و ثمود رسيد!
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 368
14- إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ. (صاعقه به آنها وقتى رسيد) كه رسولان به آنها آمدند از پيش (هود به قوم عاد) و پس از آن (صالح به ثمود) كه گفتند جز خداوند يكتا كسى را پرستش نكنيد مشركان گفتند اگر خدا خواست كه پيغامى فرستد هرآينه فرشتگانى فروفرستادى! پس (چون بما نفرستاده) ما به آنچه شما را فرستادند كافريم.
15- فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ. امّا قوم عاد در زمين گردنكشى كردند به ناحق! و گفتند چه كسى از ما از حيث نيرو سختتر و برتر است؟ آيا ندانستند و نديدند كه خدائى كه آنها را آفريده از آنها سختتر و نيرومندتر است؟ و به سخنان ما و پيغامهاى ما كافر شدند!
16- فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ. پس بر آنها بادى سخت فروفرستاديم در روزهاى نحس شوم، تا به آنها عذاب رسوائى در دنيا بچشانيم! و عذاب آخرت رسواكنندهتر است و آنان را فريادرس نيست و يارئى ندهند.
17- وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ. امّا قوم ثمود، ما آنها را راهنمائى كرديم ولى آنان نادانى و كورى را بر دانائى و روشنائى برترى دادند و آن را برگزيدند! پس آنها را بانگ عذاب به سبب كارى كه مىكردند با خوارى فراگرفت.
18- وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ. و كسانى كه ايمان آوردند و پرهيزكار بودند نجات داديم.
19- وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ. و آن روز كه دشمنان خدا را به دوزخ رانند، آنان را گرد هم آرند كه پراكنده نشوند.
20- حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ. تا آنگه كه آنها را به دوزخ آوردند، گوشها و چشمها و پوستهاشان بر آنها بدانچه مىكردند گواهى دهد!
21- وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ. مشركان به اندامهاى خويش گفتند: چرا شما گواهى به زيان ما داديد؟
گفتند: خدائى كه هر چيزى را گويا كرده ما را هم گويا كرد! و اوست كه اولباره شما را آفريد و بسوى او برمىگرديد.
22- وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ. شما نتوانستيد بازپوشيده داريد كه گوشها و چشمها و پوستهاتان بر زيان شما گواهى ندهند! و خود چنين پنداشتيد كه خداوند بسيارى از آنچه را كه مىكرديد نمىداند!
23- وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ. اين بود گمان بد شما كه به پروردگار خود مىبرديد كه شما را هلاك كرد و شما را به نيستى بداد، پس شما از زيانكاران شديد!