کتابخانه تفاسیر
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 587
و نه عيان و نه اخبار نباشد و تنها حقّ صاحب جلال حاضر و حقيقت حاصل باشد، آن قيّوم پاينده كه به هيچ هست نماند و بوده و هست و خواهد بود بىتغيّر و انتقال، موصوف به وصف جلال و جمال، هرچه خلق است همه نابودنى و فانى و خالق به جلال عزّت خود بودنى و باقى است.
سوره 79 آيه 6
6- يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ. تا آخر آيهها. باش اى جوانمرد، تا اين قبّه اخضر گشايند و اين بساط اغبر (خاكى) درنوردند، و عقد پروين (ستاره) تباه كنند و چهره ماه و خورشيد را سياه! اى مسكين تغافل امروز تغابن فردا است، پيرايهاى پيش تو نهادهاند و سرمايهاى در دست تو دادهاند، پيرايه نفس تو است و سرمايه نفس تو! نفس را در كاردار و آن را ضايع مگذار، آن را عمارت كن و با آن تجارت كن تا فردا از اين تجارت سودها بينى!
چه نيكو گفت آن جوانمرد:
گر امروزم درين منزل تو را حالى زيان باشد «1»
زهى سرمايه و سودا كه فردا زين زيان بينى
ورا ز ميدان شهوانى سوى ايوان عقل آئى
چو كيوان در ميان خود را به هفتم آسمان بينى
و گر زين حضرت قدسى خرامان گردى از عزّت
ز دار الملك ربّانى جنيبتها روان بينى
عبد الملك مروان (خليفه اموى) از امام زاهد وقت پرسيد كه: فردا حال و روز ما در رستاخيز چه خواهد بود؟ گفت: اگر قرآن مىخوانى جواب تو را مىدهد! پرسيد كجاى قرآن؟ گفت آنجا كه مىگويد: فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى ! يعنى سزاى طغيان و سركشى دوزخ است! أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى. و سزاى پرهيزگار بهشت است.
لطيفه:- بدانكه در دنيا هر نفسى را آتشى است كه آن را آتش شهوت گويند و در عقبى آتشى است كه آن را آتش عقوبت گويند. هركه امروز به آتش شهوت سوخته گردد فردا ناچار به آتش عقوبت رسد! و هركه امروز به آب رياضت و مجاهدت آتش شهوت را بنشاند، فردا به آب رحمت و نور معرفت، آتش عقوبت را بنشاند.
همچنين در دنيا در دل هر مؤمن، بهشتى است كه آن را بهشت عرفان گويند! و در عقبى بهشتى است كه آن را بهشت رضوان گويند، هركس امروز بهشت عرفان را آراسته دارد، فردا به بهشت رضوان رسد كه فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى. بنده مؤمن در آن منازل با رفعت و مساكن با وسعت ميان غرفهها بر تخت بخت تكيه زده، تاج مرصّع به جواهر عنايت بر سر نهاده غلمان چون درّ مكنون سماطها (پردهها) بركشيده و ساقيان با جام رحيق و آب گوارا و شير و انگبين پيش آيند و آنان را پيش آرند و اين همان وعده كرامت و عين لطافت است كه خداوند فرمود: من براى بندگان صالح خود چيزهائى آماده كردم كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به خاطر كسى نگذشته است.
سوره- 80- عبس- 42- آيه- مكى- جزو 30
تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بنام خداوند بخشنده مهربان.
1- عَبَسَ وَ تَوَلَّى. روى ترش كرد و روى برگردانيد (محمد ص)-*-
(1)- خطاب به نفس انسانى است و مراد از منزل تن آدمى است كه قرارگاه نفس است!
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 588
كه آن نابينا به وى آمد «1» -*-
3- وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى. تو چه دانى؟ باشد كه اين نابينا را هنرى آيد، و پاك و حقّپذير باشد-*-
4- أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى. يا بپذيرد و پند او را سود دهد-*-
5- أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى. اما آن كسى كه خود را از ياد خدا بىنياز داند-*-
6- فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى. تو خويشتن را فرا او مىدارى و روى سوى او كنى!-*-
7- وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى. «1» بر تو باكى نيست كه (فلان كافر) از شرك پاك نشود-*-
8- وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى. امّا كسى كه با شتاب بسوى تو مىآيد-*-
9- وَ هُوَ يَخْشى. و او (حق را مىشناسد) و مىترسد-*-
10- فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى. تو خويشتن از او مشغول مىسازى!-*-
11- كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ. نه چنين است، نشايد و نپسندم، اين سخن پند است!-*-
12- فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ. هركه خواهد آن را ياد كند و ياد دارد-*-
13- فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ. در كتابچههاى گرامى شده و نيكو داشته-*-
14- مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ. بلندقدر و از دروغ و باطل پاك شده-*-
به دستهاى نويسندگان و خوانندگان-*-
16- كِرامٍ بَرَرَةٍ. و گراميان نيكان و پاكان-*-
17- قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ. كشته باد اين آدمى كه چقدر ناسپاس است-*-
18- مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ. از چه چيز خداى او او را آفريد-*-
19- مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ. از آب پشت او را آفريد و اندازه نهاد-*-
20- ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ. آنگاه زادن آن را آسان كرد و كردار او در اين جهان به دست او داد و آن كردار را آسان كرد و ساخته گردانيد-*-
21- ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ. آنگاه او را بميرانيد و در گور كرد-*-
22- ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ. پس آنگاه كه خواهد برانگيزاند و زنده بپا مىكند-*-
23- كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ. نه چنين است، آگاه باشيد به راستى كه مردم آنچه را كه به آنان فرمودند چنانكه سزد و شايد، انجام ندادهاند-*-
24- فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ. آدمى بايد تا در خورش (غذا) خويش درنگرد!-*-
25- أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا. ما آب باران را فروريختيم فروريختنى-*-
26- ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا. پس از آن زمين را شكافتيم شكافتنى-*-
27- فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا. در آن دانهها رويانيديم-*-
28- وَ عِنَباً وَ قَضْباً. و انگور و سبزيها و ميوههاى نورس-*-
29- وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا. و ميوههاى زيتون و خرما-*-
30- وَ حَدائِقَ غُلْباً. و بوستانهاى بزرگ و درختان ستبر-*-
31- وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا. و ميوهها و گياهزارها (ساختيم)-*-
32- مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ. خوراك شما و چهارپايان شما-*-
33- فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ. آنگاه كه بانگ برآيد كه گوشها را كر كند-*-
34- يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ. آن روز كه مرد از برادر خود گريزد!-*-
35- وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ ! و از مادر و پدر خود گريزد!-*-
36- وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ. و از همسر خويش و فرزندان خويش گريزد-*-
37- لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ. هركسى را از ايشان در آن روز كارى است بسنده او كه او را بىنياز مىدارد-*-
38- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ. روىها است آن روز نازان و روشن-*-
39- ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ. كه خندان و شادان است-*-
40- وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ. و روىهائى است آن روز
(1)- اين آيه وقتى نازل شد كه پيغمبر يك نفر از رئيسان قريش را دعوت به اسلام مىكرد، ناگهان مؤذّن رسول خدا كه مرد كورى بود رسيد و گفت: اى پيغمبر بمن بياموز! حضرت رو ترش كرده چون اميد به مسلمان شدن آن رئيس قبيله داشت! ولى پس از نزول اين آيت پيوسته او را نوازش و محبت مىكرد.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 589
گردآلود و تيرهرنگ-*-
41- تَرْهَقُها قَتَرَةٌ. تاريكى خاك و سياهى بر آن نشيند-*-
42- أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ. آنانند گروه كافران و بدكاران.
تفسير ادبى و عرفانى
سوره 80 آيه 0
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. نام خداوندى كه قانونهاى سعادت بشر كه به ظهور آمد، از جمال نام وى آمد! و قاعدههاى شقاوت كه پديد گشت از حرمان نام وى پيدا گشت، نزول جلال و جمال بسم الله به گوش و دل هر دون همتى نرود، زيرا مرد دون همّت و بىدرد، جلال و جمال بسم الله را از كجا شناسد؟ و مرد خودبين و هواپرست، حلاوت و طراوت بسم الله را از كجا داند؟
لطف نطقت كى شناسد اهل ژاژ بيهده
من و سلوى را چه داند مرد سير و گندنا
اگر جلال استغناء بسم الله، از عالم ازل بتابد هزاران نقطه پيغمبرى را به تيغ بىنيازى بگذراند! و اگر عنايت جمال و كرم بسم الله از درگاه لطف قدم روى نمايد، جمله جهانيان را به خود راه دهد و در صدر دولت جاى دهد.
سوره 80 آيه 2- 1
1- عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى. آيه. از سرادقات ازل برقى بجست و بحكم قهر بر رئيس قبيله (اميّة بن خلف) افتاد كه سوخته آتش جدائى و دورى گشت! و از سوى ديگر باد كرم از لطف قدم بر دل نابيناى (امّ مكتوم) وزيد و او را به بساط قرب و نزديكى رسانيد.
عبد اللّه پسر امّ مكتوم آن درويش صحابه كه فقر و فاقه شعار خود ساخته و شب و روز مجاور درگاه نبوّت و حاضر خدمت رسالت بود، اسلام را بجان و دل پذيرفته و به بىنوائى و بىكامى جهان رضا داده و دوستى خدا و رسول را اختيار كرده، ببين از حضرت مولى تا چه كرامت بدو رسيده؟ و چه دولت به وى روى نموده! كه خداوند پيغمبر خود را از بهر وى عتاب فرموده و در شأن او اين آيت را فرستاده است!
خداوند به فرشتگان مىگويد: مىبينيد كه فرستاده ما با آن مرد بىنواى نابينا چه كرد؟ روى بر او ترش كرد و از او برگردانيد، و روى به دشمن ما (اميّه خلف) آورد! آنگاه خداوند خطاب به پيغمبر فرمود:
سوره 80 آيه 3
3- وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى. آيه. (اى محمّد)، تو چه دانى كار و حال آن درويش؟ پاكى و راستى او ما دانيم، يادداشت و ياد كرد او ما بينيم، (اى محمّد)، به درويشى و بىنوائى او منگر، بدان نگر كه پيوسته مورد محبّت ما است! و معتكف درگاه ما! و مجاور كعبه وصال ما است. از علاقهها بريده، قدم بر بساط قرب نهاده، بر سر باديه دوستى، لبيك وفاى ما گفته، (اى محمّد)، ما اثر لطف خود را بر حال او ظاهر كرديم، تا هركه در او نگرد داند كه او نواخته ما و دوست ما است! و آن مرد ديگر (اميّه خلف) يعنى آن خواجه قريش و سرور گمراهى، از راه حقّ بيگانه و پيشرو اهل شقاوت است كه خداوند درباره او فرمود:
سوره 80 آيه 5
5- أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى. آيه. اين مرد از ما بىنيازى نموده و ديگرى بجاى ما پرستيده و به مال و نعمت خود غرّه شده، چنين پندارد كه اين مال او را در دنيا جاويد بدارد، نمىداند كه آن مال سبب عقاب و مزيد عذاب او است؟ زيرا او به پيروى شيطان خود را از خداوند بىنياز دانست و تو او را پذيرفتى و حرمت نهادى و سخن او را گوش كردى!
يكى از بزرگان دين گفته: اين زر و سيمها و مالهاى گوناگون عين دنيا نيست بلكه ظرفها و سببهاى دنيا
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 590
است، همچنين طاعتها و عبادتها و حركتهاى بندگان، عين دين نيست بلكه سبب و ظرف دين است! دين جمله سوز و درد است و دنيا جمله حسرت و باد سرد!
قارون كه آن همه مال داشت آن مال مكروه و ناپسند نبود بلكه كشش او بسوى مال دنيا مكروه و ناپسند بود كه از او حقّ خداى را خواستند امتناع نمود.
سوره 80 آيه 38
38- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ... وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ. آيه. اى بسا كسانى كه دانگى و دينارى بخواب نديدند و فرداى قيامت فرعون اهل دنيا خواهند بود كه دل آنها آلوده حرص دنيا است! و اى بسا كسان كه مالهاى دنيا را در كف اختيار او نهادند و فردا داغى از اين دنيا به دل وى نمايان نبود و سرانجام مرد ديندار بشمار آيد كه با روى روشن و گشاده و با خنده و شادى است! و مرد دنيا با روى تيره با اندوه و ناكامى نگران حال خويش است.
سوره- 81- تكوير- 29- آيه- مكى- جزو 30
تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. بنام خداوند فراخ بخشاينده مهربان.
1- إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ. آنگاه كه خورشيد در گردانند و در زمين اندازند-*-
2- وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ. آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند و در زمين ريزند-*-
3- وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ. آنگاه كه كوهها روان شوند و جنبش كنند!-*-
4- وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ. و آنگاه كه ماده شتران نجويند و نكوشند.
-*-
5- وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ. آنگاه كه جانوران كه خاك شدند. فراهم آيند (و زنده شوند)-*-
6- وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ. آنگاه كه درياها از يكدگر بر كنند و آن را آتش سازند-*-
7- وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ آنگاه كه هركس را با همكار و هم دين او جفت كنند-*-
8- وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ. آنگاه كه دختر زنده به گور كرده را پرسند-*-
9- بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ. به چه گناه او را كشتند؟-*-
10- وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ و آنگاه كه نامههاى كارها بگشايند-*-
11- وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ. آنگاه كه آسمان را از بالا در كشند!-*-
12- وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ. و آنگاه كه دوزخ را برافروزند-*-
13- وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ.
آنگاه كه بهشت نزديك آورده شود-*-
14- عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ. هركسى بداند كه چه آورده است-*-
15- فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ -*- 16- الْجَوارِ الْكُنَّسِ. پس سوگند ياد مىكنم به آن ستارگان باز ايستادگان راست روندگان، در خانههاى خويششدگان-*-
17- وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ. سوگند به شب تاريك كه درآمده-*-
18- وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ. سوگند به بامداد كه دم برزند-*-
19- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ. كه اين گفتار فرستاده پاك نيكو و راست استوار است-*-
20- ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ.
داراى نيروى بزرگ نزد خداوند با پايگاه و جايگاه بلند-*-
21- مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ. او را فرشتگان فرمانبردار، و استوار نزد خداوند است-*-
22- وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ. (محمد) اين مرد شما ديوانه نيست-*-
23- وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ. (محمّد) جبرئيل را به آن صورت در افق روشن آشكار ديد-*-
24- وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ. (محمّد) در بيان وحى كه در نهان با اوست بخيل و دريغدارنده از شما نيست-*-
25- وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ. و اين سخن ديو رانده شده نيست-*-
26- فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ. پس شما از راه راست
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 591
به كجا مىرويد؟-*-
27- إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ. اين سخن و اين نامه نيست مگر ياد كردى به جهانيان-*-
28- لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ. براى كسى از شما كه بخواهد بر راه راست بايستد-*-
29- وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ. و شما خود نخواهيد مگر آنچه خداوند جهانيان خواهد.
تفسير ادبى و عرفانى
سوره 81 آيه 0
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، اين كلمهايست كه شنيدنش بهار همه كس است از فرمانبردار و گناهكار و شريف و وضع، هركس با خضوع و خشوع آن را بشنود لذّتى بالاتر از آن نيابد و آنكس كه با گوش شنوا و محبّت و عشق شنود دربند طعام و شراب نباشد.
نوشتهاند: مجنون روزى نقش را ليلى بر ديوار ديد، شيفته نقش او گشت! هفت شبانهروز در مشاهده آن نقش بنشست، كه هيچ غذا نخورد! كسى گفتش: اى مجنون، چگونه هفت شبانهروز بىغذا به سر آوردى؟
گفت: اى بيچاره، كسى را كش با نام دوست خوش بود طعام و شرابش كجا ياد آيد؟
بو بكر شبلى گفت: ياد پروردگارم غذاى من است و ثناى او جامه من است و شرم از او شربت گواراى من است و نفس من فداى قلب من و قلب من فداى روح من، و روح من فداى خداى من است.
موسى كليم، چهل شبانهروز به اميد شنيدن سخن حق در انتظار نشست، كه طعام و شراب به خاطر وى نگذشت! ليكن چون به طلب خضر رفت براى آموختن دانش در دبيرستان او، او را يك نيمروز شكيب از غذا نبود! و به رفيق راه خود گفت: غذاى ما را بياور! اين است حال عشق! و عشق به دانائى و زيركى به فتواى عقل به دست نيايد! كه گفتهاند: عشق آمدنى بود نه آموختنى! كسى كه اين راه نهپيموده، منزل آن را كجا داند؟ او كه محرم عشق نباشد، دوست را چه نشان پرسد؟
محرم شدم به عشق و جهان شد مرا حرم
لبّيك عاشقى زدم از جان و دل بهم
سوره 81 آيه 1
1- إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ تا آخر آيهها. مصطفى (ص) گفت: هركس خواهد تا قيامت نقد بيند و احوال و اهوال رستاخيز بر او آشكار گردد، اين آيهها را برخواند، تا سياست و صعوبت آن روز وى را معلوم گردد چه مىتوان از هول و سختى روزى نشان داد كه همه جا را آتش بىنيازى درزنند، و با دهره «1» قهر، سر دهر بردارند، و جهان حادث را پراكنده و بر باد دهند و تيغ سياست بر تارك افلاك زنند، غبار اغيار از دامن بيفشانند و لگام اعدام بر سر مركب وجود كشيده، خورشيد رخشنده را سياه و تيره كرده، ستارگان رخشان به سان باران از آسمان بريخته! و كوههاى باهيبت و صلابت «2» فرا روى هم آمده و هموار گشته و بىوزن شده، درهاى عالم همه درهم گشاده، و غذاى گناهكاران، آب داغ و چركشده، هركسى و هر تنى با كردار خويش جفت و همبر و همسر شود! كه فرمود:
سوره 81 آيه 7
7- وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ. آيه. بارى، اى مسكين بنگر، كه همبر و همسر خود را چه ساختهاى؟ و كردارى كه همدم تو خواهد بود، هم در گور و هم در رستاخيز، چه اندوختهاى؟
رسول خدا فرمود: مؤمن را روز رستاخيز جاى ايمنى نيست كه ميان دو بيم درمانده و گرفتار شده، يكى عمر گذشته و ديگرى كارنامه او كه نداند با او چهكار خواهند كرد از او درگذرند و ببخشند يا او را به آن كارها بگيرند! و عذاب كنند؟ و ديگر عمرى ناآمده و نابوده و روزگارى ناديده! نداند كه حقتعالى درباره او
(1)- كارد، تيغ
(2)- سختى و سفتى.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 592
چه داورى كرد؟ حكم بقا، يا قضاى فنا؟ تقدير طاعت، يا تقدير معصيت؟ تقدير سعادت، يا تقدير شقاوت فرموده است؟
اى جوانمرد، بنگر، بنده مؤمن را با اين دو حال جاى ايمنى نيست! غافل بودن و فارغ نشستن روا نيست، بايد خود را از نفس خود آزاد كند، و از دنيا بهرهاى براى عقبى ستاند، و از روز فراغ، روز شغل را نصيب گيرد و در جوانى پيرى را منتظر باشد! و در زندگى مرگ را برگ كند، كه پس از مرگ جاى آشتى نيست! به آن خداى كه وحدانيّت صفت او است كه پس از دنيا سرائى نيست كه آنجا مقام كنند جز بهشت برين كه نعمت اسلام در آنجا بر مردم تمام كنند! و يا دوزخ كه عذاب كفر را در آنجا برقرار و راحت و لذّت بر او حرام كنند!
سوره- 82- انفطار- 19- آيه- مكى- جزو 30
تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بنام خداوند فراخ بخشايش مهربان.
1- إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ. آنگاه كه آسمان بشكافد و پاره شود-*-
2- وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ آنگاه كه ستارگان فروريزند-*-
3- وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ. آنگاه كه درياها درهم گشايند-*-
4- وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ. آنگاه كه گورها باز شوند و مردگان را بيرون ريزند-*-
5- عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ هركسى داند آنچه پيش فرستاده يا پيش باز از نهاد گذاشته!-*-
6- يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ. اى آدمى، چه چيز تو را به خداوند قرآن كريم نيكوكار و نوازشكننده فريفته كرده؟-*-
7- الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ. خدائى كه تو را آفريد و تو را راست و هموار كرد، پس اندام تو را درخور يكدگر آفريد-*-
8- فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ. به هر صورت كه خود خواست آفريد و تو را بر هم ساخت-*-
9- كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ. نه چنين است، آگاه باشيد، اين شمائيد كه بروز رستاخيز و روز پاداش و شمار كافر مىشويد و دروغ زن مىگيريد!-*-
10- وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ. همانا بر شما نگاهبانند (گوشوانانند)-*-
11- كِراماً كاتِبِينَ. آزادگان پاك كه دبير و نويسندهاند-*-
12- يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ مىدانند هرچه شما مىكنيد-*-
13- إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ. نيكان فردا در ناز و نعمتند-*-
14- وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ. و بدان فردا در دوزخند-*-
15- يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ. به آتش رسند و آن را در روز جزا برافروزند-*-
16- وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ. و آنان هرگز از آتش دور و ناديده نيستند-*-
17- وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ. چه چيز تو را دانا كرد كه روز شمار چيست؟-*-
18- ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ. (تأكيد است)-*-
19- يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ. روزى كه به دست هيچكس چيزى نيست و نتواند و به كار نيايد، كار آن روز همه با خدا است.
تفسير ادبى و عرفانى
سوره 82 آيه 0
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. نام خداوند كريم مهربان، لطيف و نوازنده بندگان، يگانه و يكتا در نام و نشان، دارنده جهان، نعمتبخش آفريدگان، دلگشاى دوستان، به بندهنوازى معروف، به مهربانى موصوف، به فضل خود باز آمده به وفاى اميدواران، به لطف خود پذيرنده پرستندگان، به كرم خود سازنده كار بندگان، به مهربانى خود نوازشكننده ضعيفان و شنونده دعاى عاجزان است.
خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج2، ص: 593
سوره 82 آيه 5
5- عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ. آيه. هر شب به وقت سحر، آن ساعت كه وقت نياز دوستان بود و هنگام راز و نياز عاشقان باشد، و نسيم صباى مهر بر دل مشتاقان وزد، آن ساعت خداوند به آن سوگند ياد مىكند كه: وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ. و بر بساط نَحْنُ أَقْرَبُ* و در خلوت وَ هُوَ مَعَكُمْ بىزحمت اغيار به جان دوستان شراب وصل مىرساند و آب محبّت در دل سوختگان مىزند، و بيماران را توجه مىكند، و با كمند لطف، رميدگان را به درگاه مىكشد و گويد: بندگان من، اگر طاعت آريد قبول بر من، اگر پرسش كنيد عطا بر من، اگر گناه كنيد بخشش از من، آب در جوى من، راحت در كوى من، طرب در طلب من، انس با وصال من، شادى به ديدار من است و فرداى قيامت معلوم شود كه بنده چه كرده و چه برگى براى آن جهان خود فرستاده است؟ اين است كه امروز در دنيا با بنده ناتوان آنچنان گويد! و فردا با بنده گناهكار چنين گويد:
سوره 82 آيه 6
6- يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ. آيه. اين شگفت نگر، تهديدى لطفآميغ، خود مىپرسد و بنده را تلقين جواب مىكند، نام كريم را به ياد بنده مىآورد، و مىگويد: اى انسان مغرور، چه چيز تو را به خداى كرمدار خويش غرّه كرده؟ تا بنده گويد: بار خدايا، اميد به كرم تو بنده را مغرور كرده! كه اگر كرم تو نبود من گناه نمىكردم، چون تو خود گناه مرا ديدى و از كرم پوشيدى و مهلت دادى!
يحيى معاذ (عارف بزرگ ربّانى) گفت: روز رستاخيز چون همه خلق اولين و آخرين را بر مقام سياست و هيبت بدارند، آنگاه از جناب جبروت خطاب آيد كه: چه چيز تو را مغرور كرد بمن؟ من به توفيق الهى و تأييد ربّانى جواب گويم كه: نيكوئيهاى قديم و حديث تو، نوازشهاى نهان و آشكار تو، كه از لطف و فضل تو يافتهام سبب شد كه ديده مرا به تو فريفته كند!
بو بكر ورّاق، عارف بزرگ ديگر گفت: اگر خداى در رستاخيز از من پرسد كه چه چيز تو را به خداى كريم مغرور كرد؟ گويم: كرم تو!
از مصطفى در خبر است كه: خداوند در قيامت بنده مؤمن را در كنف حمايت خود قرار دهد و گويد:
آيا فلان گناه را ياد دارى؟ مىگويد: بلى ياد دارم! خداوند مىگويد: من در دنيا بر تو پوشيدم و امروز بر تو بخشيدم.
از فضيل عارف بزرگوار پرسيدند: اگر خداوند از تو پرسد كه چه چيز تو را به خداى خود مغرور كرد؟ گويم پرده گناهپوش تو!
لطيفه: در خبر است كه روز رستاخيز خداوند دست حمايت به شانه بنده گناهكار گذارد و گويد:
اى بنده من، فلان گناه كه كردى ياد دارى؟ مىگويد: بلى، ياد دارم! خداوند فرمايد: در دنيا گناه تو را پوشيدم و در عقبى آن را بخشيدم.
سوره- 83- مطفّفين- 36- آيه- مكى- جزو 30
تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بنام خداوند بخشاينده مهربان.
1- وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ. واى بر كاهندگان و كمدهندگان-*-