کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد

جلد اول

(سوره - 2 - بقره(مدنى) 286 - آيه - جزو اول)

(سوره - 3 - آل عمران(مدنى) 200 - آيه

سوره - 4 - نساء -(مدنى) 176 - آيه - جزو چهارم

(سوره - 6 - انعام -(مكى) 165 - آيه - جزو هفتم)

(سوره - 7 - اعراف -(مكى) 205 - آيه - جزو هشتم)

(خاتمه جلد اول)

جلد دوم

خاتمه مهم‏ترين آثار قلمى نگارنده

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد


صفحه قبل

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 590

است، همچنين طاعتها و عبادتها و حركتهاى بندگان، عين دين نيست بلكه سبب و ظرف دين است! دين جمله سوز و درد است و دنيا جمله حسرت و باد سرد!

قارون كه آن همه مال داشت آن مال مكروه و ناپسند نبود بلكه كشش او بسوى مال دنيا مكروه و ناپسند بود كه از او حقّ خداى را خواستند امتناع نمود.

سوره 80 آيه 38

38- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ... وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ. آيه. اى بسا كسانى كه دانگى و دينارى بخواب نديدند و فرداى قيامت فرعون اهل دنيا خواهند بود كه دل آنها آلوده حرص دنيا است! و اى بسا كسان كه مالهاى دنيا را در كف اختيار او نهادند و فردا داغى از اين دنيا به دل وى نمايان نبود و سرانجام مرد دين‏دار بشمار آيد كه با روى روشن و گشاده و با خنده و شادى است! و مرد دنيا با روى تيره با اندوه و ناكامى نگران حال خويش است.

سوره- 81- تكوير- 29- آيه- مكى- جزو 30

تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. بنام خداوند فراخ بخشاينده مهربان.

1- إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ. آنگاه كه خورشيد در گردانند و در زمين اندازند-*-

2- وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ. آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند و در زمين ريزند-*-

3- وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ. آنگاه كه كوه‏ها روان شوند و جنبش كنند!-*-

4- وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ. و آنگاه كه ماده شتران نجويند و نكوشند.

-*-

5- وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ. آنگاه كه جانوران كه خاك شدند. فراهم آيند (و زنده شوند)-*-

6- وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ. آنگاه كه درياها از يكدگر بر كنند و آن را آتش سازند-*-

7- وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ‏ آنگاه كه هركس را با همكار و هم دين او جفت كنند-*-

8- وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ. آنگاه كه دختر زنده به گور كرده را پرسند-*-

9- بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ. به چه گناه او را كشتند؟-*-

10- وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ‏ و آنگاه كه نامه‏هاى كارها بگشايند-*-

11- وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ. آنگاه كه آسمان را از بالا در كشند!-*-

12- وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ. و آنگاه كه دوزخ را برافروزند-*-

13- وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ.

آنگاه كه بهشت نزديك آورده شود-*-

14- عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ. هركسى بداند كه چه آورده است-*-

15- فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ‏ -*- 16- الْجَوارِ الْكُنَّسِ. پس سوگند ياد مى‏كنم به آن ستارگان باز ايستادگان راست روندگان، در خانه‏هاى خويش‏شدگان-*-

17- وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ. سوگند به شب تاريك كه درآمده-*-

18- وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ. سوگند به بامداد كه دم برزند-*-

19- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ. كه اين گفتار فرستاده پاك نيكو و راست استوار است-*-

20- ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ.

داراى نيروى بزرگ نزد خداوند با پايگاه و جايگاه بلند-*-

21- مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ. او را فرشتگان فرمان‏بردار، و استوار نزد خداوند است-*-

22- وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ. (محمد) اين مرد شما ديوانه نيست-*-

23- وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ. (محمّد) جبرئيل را به آن صورت در افق روشن آشكار ديد-*-

24- وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ. (محمّد) در بيان وحى كه در نهان با اوست بخيل و دريغ‏دارنده از شما نيست-*-

25- وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ. و اين سخن ديو رانده شده نيست-*-

26- فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ. پس شما از راه راست‏

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 591

به كجا مى‏رويد؟-*-

27- إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ. اين سخن و اين نامه نيست مگر ياد كردى به جهانيان-*-

28- لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ. براى كسى از شما كه بخواهد بر راه راست بايستد-*-

29- وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ. و شما خود نخواهيد مگر آنچه خداوند جهانيان خواهد.

تفسير ادبى و عرفانى‏

سوره 81 آيه 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، اين كلمه‏ايست كه شنيدنش بهار همه كس است از فرمان‏بردار و گناهكار و شريف و وضع، هركس با خضوع و خشوع آن را بشنود لذّتى بالاتر از آن نيابد و آن‏كس كه با گوش شنوا و محبّت و عشق شنود دربند طعام و شراب نباشد.

نوشته‏اند: مجنون روزى نقش را ليلى بر ديوار ديد، شيفته نقش او گشت! هفت شبانه‏روز در مشاهده آن نقش بنشست، كه هيچ غذا نخورد! كسى گفتش: اى مجنون، چگونه هفت شبانه‏روز بى‏غذا به سر آوردى؟

گفت: اى بيچاره، كسى را كش با نام دوست خوش بود طعام و شرابش كجا ياد آيد؟

بو بكر شبلى گفت: ياد پروردگارم غذاى من است و ثناى او جامه من است و شرم از او شربت گواراى من است و نفس من فداى قلب من و قلب من فداى روح من، و روح من فداى خداى من است.

موسى كليم، چهل شبانه‏روز به اميد شنيدن سخن حق در انتظار نشست، كه طعام و شراب به خاطر وى نگذشت! ليكن چون به طلب خضر رفت براى آموختن دانش در دبيرستان او، او را يك نيمروز شكيب از غذا نبود! و به رفيق راه خود گفت: غذاى ما را بياور! اين است حال عشق! و عشق به دانائى و زيركى به فتواى عقل به دست نيايد! كه گفته‏اند: عشق آمدنى بود نه آموختنى! كسى كه اين راه نه‏پيموده، منزل آن را كجا داند؟ او كه محرم عشق نباشد، دوست را چه نشان پرسد؟

محرم شدم به عشق و جهان شد مرا حرم‏

لبّيك عاشقى زدم از جان و دل بهم‏

سوره 81 آيه 1

1- إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ‏ تا آخر آيه‏ها. مصطفى (ص) گفت: هركس خواهد تا قيامت نقد بيند و احوال و اهوال رستاخيز بر او آشكار گردد، اين آيه‏ها را برخواند، تا سياست و صعوبت آن روز وى را معلوم گردد چه مى‏توان از هول و سختى روزى نشان داد كه همه جا را آتش بى‏نيازى درزنند، و با دهره‏ «1» قهر، سر دهر بردارند، و جهان حادث را پراكنده و بر باد دهند و تيغ سياست بر تارك افلاك زنند، غبار اغيار از دامن بيفشانند و لگام اعدام بر سر مركب وجود كشيده، خورشيد رخشنده را سياه و تيره كرده، ستارگان رخشان به سان باران از آسمان بريخته! و كوههاى باهيبت و صلابت‏ «2» فرا روى هم آمده و هموار گشته و بى‏وزن شده، درهاى عالم همه درهم گشاده، و غذاى گناهكاران، آب داغ و چرك‏شده، هركسى و هر تنى با كردار خويش جفت و همبر و همسر شود! كه فرمود:

سوره 81 آيه 7

7- وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ. آيه. بارى، اى مسكين بنگر، كه همبر و همسر خود را چه ساخته‏اى؟ و كردارى كه همدم تو خواهد بود، هم در گور و هم در رستاخيز، چه اندوخته‏اى؟

رسول خدا فرمود: مؤمن را روز رستاخيز جاى ايمنى نيست كه ميان دو بيم درمانده و گرفتار شده، يكى عمر گذشته و ديگرى كارنامه او كه نداند با او چه‏كار خواهند كرد از او درگذرند و ببخشند يا او را به آن كارها بگيرند! و عذاب كنند؟ و ديگر عمرى ناآمده و نابوده و روزگارى ناديده! نداند كه حق‏تعالى درباره او

(1)- كارد، تيغ‏

(2)- سختى و سفتى.

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 592

چه داورى كرد؟ حكم بقا، يا قضاى فنا؟ تقدير طاعت، يا تقدير معصيت؟ تقدير سعادت، يا تقدير شقاوت فرموده است؟

اى جوان‏مرد، بنگر، بنده مؤمن را با اين دو حال جاى ايمنى نيست! غافل بودن و فارغ نشستن روا نيست، بايد خود را از نفس خود آزاد كند، و از دنيا بهره‏اى براى عقبى ستاند، و از روز فراغ، روز شغل را نصيب گيرد و در جوانى پيرى را منتظر باشد! و در زندگى مرگ را برگ كند، كه پس از مرگ جاى آشتى نيست! به آن خداى كه وحدانيّت صفت او است كه پس از دنيا سرائى نيست كه آنجا مقام كنند جز بهشت برين كه نعمت اسلام در آنجا بر مردم تمام كنند! و يا دوزخ كه عذاب كفر را در آنجا برقرار و راحت و لذّت بر او حرام كنند!

سوره- 82- انفطار- 19- آيه- مكى- جزو 30

تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ بنام خداوند فراخ بخشايش مهربان.

1- إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ. آنگاه كه آسمان بشكافد و پاره شود-*-

2- وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ‏ آنگاه كه ستارگان فروريزند-*-

3- وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ. آنگاه كه درياها درهم گشايند-*-

4- وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ. آنگاه كه گورها باز شوند و مردگان را بيرون ريزند-*-

5- عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ‏ هركسى داند آنچه پيش فرستاده يا پيش باز از نهاد گذاشته!-*-

6- يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ. اى آدمى، چه چيز تو را به خداوند قرآن كريم نيكوكار و نوازش‏كننده فريفته كرده؟-*-

7- الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ. خدائى كه تو را آفريد و تو را راست و هموار كرد، پس اندام تو را درخور يكدگر آفريد-*-

8- فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ. به هر صورت كه خود خواست آفريد و تو را بر هم ساخت-*-

9- كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ. نه چنين است، آگاه باشيد، اين شمائيد كه بروز رستاخيز و روز پاداش و شمار كافر مى‏شويد و دروغ زن مى‏گيريد!-*-

10- وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ. همانا بر شما نگاهبانند (گوشوانانند)-*-

11- كِراماً كاتِبِينَ. آزادگان پاك كه دبير و نويسنده‏اند-*-

12- يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ‏ مى‏دانند هرچه شما مى‏كنيد-*-

13- إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ. نيكان فردا در ناز و نعمتند-*-

14- وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ. و بدان فردا در دوزخند-*-

15- يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ. به آتش رسند و آن را در روز جزا برافروزند-*-

16- وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ. و آنان هرگز از آتش دور و ناديده نيستند-*-

17- وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ. چه چيز تو را دانا كرد كه روز شمار چيست؟-*-

18- ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ. (تأكيد است)-*-

19- يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ. روزى كه به دست هيچ‏كس چيزى نيست و نتواند و به كار نيايد، كار آن روز همه با خدا است.

تفسير ادبى و عرفانى‏

سوره 82 آيه 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. نام خداوند كريم مهربان، لطيف و نوازنده بندگان، يگانه و يكتا در نام و نشان، دارنده جهان، نعمت‏بخش آفريدگان، دل‏گشاى دوستان، به بنده‏نوازى معروف، به مهربانى موصوف، به فضل خود باز آمده به وفاى اميدواران، به لطف خود پذيرنده پرستندگان، به كرم خود سازنده كار بندگان، به مهربانى خود نوازش‏كننده ضعيفان و شنونده دعاى عاجزان است.

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 593

سوره 82 آيه 5

5- عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ. آيه. هر شب به وقت سحر، آن ساعت كه وقت نياز دوستان بود و هنگام راز و نياز عاشقان باشد، و نسيم صباى مهر بر دل مشتاقان وزد، آن ساعت خداوند به آن سوگند ياد مى‏كند كه: وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ. و بر بساط نَحْنُ أَقْرَبُ* و در خلوت‏ وَ هُوَ مَعَكُمْ‏ بى‏زحمت اغيار به جان دوستان شراب وصل مى‏رساند و آب محبّت در دل سوختگان مى‏زند، و بيماران را توجه مى‏كند، و با كمند لطف، رميدگان را به درگاه مى‏كشد و گويد: بندگان من، اگر طاعت آريد قبول بر من، اگر پرسش كنيد عطا بر من، اگر گناه كنيد بخشش از من، آب در جوى من، راحت در كوى من، طرب در طلب من، انس با وصال من، شادى به ديدار من است و فرداى قيامت معلوم شود كه بنده چه كرده و چه برگى براى آن جهان خود فرستاده است؟ اين است كه امروز در دنيا با بنده ناتوان آن‏چنان گويد! و فردا با بنده گناهكار چنين گويد:

سوره 82 آيه 6

6- يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ. آيه. اين شگفت نگر، تهديدى لطف‏آميغ، خود مى‏پرسد و بنده را تلقين جواب مى‏كند، نام كريم را به ياد بنده مى‏آورد، و مى‏گويد: اى انسان مغرور، چه چيز تو را به خداى كرم‏دار خويش غرّه كرده؟ تا بنده گويد: بار خدايا، اميد به كرم تو بنده را مغرور كرده! كه اگر كرم تو نبود من گناه نمى‏كردم، چون تو خود گناه مرا ديدى و از كرم پوشيدى و مهلت دادى!

يحيى معاذ (عارف بزرگ ربّانى) گفت: روز رستاخيز چون همه خلق اولين و آخرين را بر مقام سياست و هيبت بدارند، آنگاه از جناب جبروت خطاب آيد كه: چه چيز تو را مغرور كرد بمن؟ من به توفيق الهى و تأييد ربّانى جواب گويم كه: نيكوئيهاى قديم و حديث تو، نوازشهاى نهان و آشكار تو، كه از لطف و فضل تو يافته‏ام سبب شد كه ديده مرا به تو فريفته كند!

بو بكر ورّاق، عارف بزرگ ديگر گفت: اگر خداى در رستاخيز از من پرسد كه چه چيز تو را به خداى كريم مغرور كرد؟ گويم: كرم تو!

از مصطفى در خبر است كه: خداوند در قيامت بنده مؤمن را در كنف حمايت خود قرار دهد و گويد:

آيا فلان گناه را ياد دارى؟ مى‏گويد: بلى ياد دارم! خداوند مى‏گويد: من در دنيا بر تو پوشيدم و امروز بر تو بخشيدم.

از فضيل عارف بزرگوار پرسيدند: اگر خداوند از تو پرسد كه چه چيز تو را به خداى خود مغرور كرد؟ گويم پرده گناه‏پوش تو!

لطيفه: در خبر است كه روز رستاخيز خداوند دست حمايت به شانه بنده گناهكار گذارد و گويد:

اى بنده من، فلان گناه كه كردى ياد دارى؟ مى‏گويد: بلى، ياد دارم! خداوند فرمايد: در دنيا گناه تو را پوشيدم و در عقبى آن را بخشيدم.

سوره- 83- مطفّفين- 36- آيه- مكى- جزو 30

تفسير لفظى [آيات 1 الى آخر]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ بنام خداوند بخشاينده مهربان.

1- وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ. واى بر كاهندگان و كم‏دهندگان-*-

2- الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ‏

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 594

يَسْتَوْفُونَ. آنان كه چون از مردم چيزى ستانند، پيمانه را به پرى مى‏ستانند نه به كاستى!-*-

3- وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ. و چون چيزى به مردم بپيمايند يا بسنجند از آن مى‏كاهند و زيان مى‏رسانند!

4- أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ. آيا هيچ گمان نمى‏برند كه آنان برانگيخته خواهند شد.

5- لِيَوْمٍ عَظِيمٍ. براى روز بزرگى (روز رستاخيز).-*-

6- يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ‏ آن روز كه مردمان براى خداى جهانيان بپا ايستند؟-*-

7- كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ. آگاه باشيد، نامه بدكرداران در بدترين زندان است.

8- وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ. چه دانى كه آن زندان چه چيز است از سختى و دشوارى؟

9- كِتابٌ مَرْقُومٌ. نوشته‏اى (كنده در سنگ) كه كارهاى آنان را ثبت كرده.

10- وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ. واى آن روز بر دروغ‏زن‏گيران و دروغ‏گويان.

11- الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ. آنان كه روز جزا را دروغ پنداشتند.

12- وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ. و دروغ نپندارد آن روز را مگر ناپاك از اندازه‏گزاران!

13- إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ. كه چون سخنان ما بر او خوانده شود، گويد: اين افسانه پيشينيان است!

14- كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ. نه چنان است! آگاه باشيد، بلكه زنگ آن كارهائى كه مى‏كنند بر دلشان نشسته است.

15- كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ. آگاه باشيد، آنان در آن روز از خداوند خويش باز پوشيده‏اند!-*-

16- ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ. پس آنان به آتش رسيده و سوخته‏اند!

17- ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ. پس به آنان گويند: اين است آنچه شما آن را دروغ مى‏پنداشتيد (تكذيب مى‏كرديد).

18- كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ. آگاه باشيد كه نامه عمل نيكوكاران در جايگاه بالا (زبرين است).-*-

19- وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ. چه چيز تو را دانا كرد كه علّيّون چيست؟

20- كِتابٌ مَرْقُومٌ. نوشته در سنگ كنده و بشارت‏دهنده!

21- يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. فرشتگان مقرّب (نزديك‏كردگان) آن را مى‏بيند (مشاهده مى‏كنند).

22- إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ. نيكان در ناز و نعمتند.-*-

23- عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ.

بر تختها (و حجله‏ها) مى‏نگرند.

24- تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ. در روزى‏هاى ايشان تازگى ناز و روشنائى شادى را مى‏بينى و مى‏شناسى‏

25- يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ. آشامانده مى‏شوند از شراب سر به مهر.

26- خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. كه مهر آن با مشك آميخته است و اين‏چنين (ايدون) بادا كه گوشندگان در آن گوشند و جويندگان بر يكدگر شتابند.

27- وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ. آميغ آن شراب از چشمه تنسيم است!

28- عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ. تنسيم آن چشمه‏ايست كه مقرّبان از آن مى‏آشامند.

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 595

29- إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ. آنان كه گناهكار و كافر شدند از گروندگان مى‏خنديدند! «1» -*-

30- وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ. و چون بر مؤمنان مى‏گذشتند به افسوس (چشمك و غمزه) به يكدگر مى‏نمودند.-*-

31- وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ. و چون به خانه و نزد كسان خود مى‏رفتند به ناز و رامش و خنده مى‏زيستند.-*-

32- وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ. و چون ايشان را مى‏ديدند مى‏گفتند اينان گمراهان و در گمراهى افتادگانند!-*-

33- وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ. درصورتى‏كه آنان را براى گوشوانى و نگاهبانى گروندگان نفرستاده‏اند!-*-

34- فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ. آن روز رستاخيز، مؤمنان (به تلافى) از كافران مى‏خندند!-*-

35- عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ. درحالى‏كه در حجله‏ها بر تختها آنان را مى‏نگرند!-*-

36- هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ.

آيا كافران را در آن گيتى پاداش كارهائى كه كرده‏اند دادند؟ (آرى دادند).

تفسير ادبى و عرفانى‏

سوره 83 آيه 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ اى خداوند همه خداوندان، اى بار خداى همه بار خدايان، اى پادشاه همه پادشاهان، پيش از هر زمان و پيش از هر نشان، خدايا بردبارى و بندگان را فراگذارى، فرامى‏گذارى تا فروگذارى! يا فرا مى‏گذارى تا درگذرى! اگر فروگذارى بى‏نيازى، اگر درگذرى بنده‏نوازى، و جهانيان را نوبت تو سازى. بنده را بر ناسزا بينى و به عقوبت نشتابى! از بنده كفر شنوى و نعمت بازنگيرى، و اگر بازآيد وعده بخشش و آمرزش دهى، كريم و رحيم و لطيف خدائى.

مرا تا باشد اين درد نهانى‏

تو را جويم، كه درمانم تو دانى‏

داود پيغمبر گفت: خدايا، خواهم بدانم كه كرم تو با بنده عاصى تا كجا است؟ ندا آمد: اى داود، تا آنجا كه بنده‏اى باشد كه گناه كند و من او را از سر گناه به لطف و نعمت خود (نه به قهر و عقوبت خود) فرادارم و نعمت بر او بيشتر ريزم و نوازش بر او بيشتر كنم، تا آخر از من شرم دارد و به درگاه من بازگردد! و سزاوار بنده ضعيف آنست كه به زبان سپاس دارى به صفت تضرّع و زارى گويد: اى نزديكتر به ما از ما، اى مهربان‏تر از ما به ما، اى نوازنده ما به كرم خويش نه به سزاوارى ما، نه كار ما به ما، نه به طاقت ما، نه معاملت درخور ما، نه منّت به توان ما، هرچه كرديم تاوان بر ما، هرچه تو كردى باقى بر ما، هرچه كردى به جاى ما به خود كردى نه براى ما!

سوره 83 آيه 1

1- وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ. آيه. پيغمبر فرمود: پنج چيز نتيجه پنج چيز است:

1- هيچ گروهى پيمان نشكستند مگر آنكه دشمن بر آنان مسلّط شد، 2- هيچ حكم خلاف حقّى داده نشد مگر آنكه فقر وفاقت ميان آن مردم شايع گشت، 3- هيچ فحشائى ميان قومى شيوع نيافت مگر آنكه به تباهى و هلاكت رسيدند، 4- هيچ كم‏پيمانى و كم‏فروشى در ميان مردم رائج نشد مگر آنكه دوچار خشك‏سالى و قحطى شدند، 5- هيچ جماعتى از دادن زكات خوددارى نكردند مگر آنكه گرفتار خشك‏سالى و بى‏بارانى گشتند!

(1)- مفسران نوشته‏اند كه اين آيه درباره حضرت على امير المؤمنين (ع) نازل شده كه كافران قريش مانند ابو جهل و وليد آن حضرت را كه ديدند خنديدند چون‏كه فرق مباركشان باز و بى‏مو بود!

خلاصه تفسير ادبى و عرفانى قرآن مجيد، ج‏2، ص: 596

به بيان روشن بر پنج خصلت است كه پنج حكم مقابل آنست: 1- از آدميان هيچ گروه نيست كه با خدا پيمانى بسته و زينهارى داشته و آن پيمان و زينهار را بشكند و دشمن بر آنان چيره نشده باشد!

2- هيچ گروهى نيست كه بر يكدگر برخلاف حق و شرع حكمى كنند و دوچار فقر و بى‏چيزى و ناكامى و بى‏نوائى نشوند! همان فقرى كه پيغمبر از آن به خدا پناه برد!

نيك نگر، تا گمان نكنى كه فقر همه آنست كه در دنيا بى‏مال و بى‏كام باشى، فقر سخت كه به كفر نزديك است فقر دل است كه بزرگى شرع را از دل ببرند، و بجاى علم و حكمت و اخلاق، آز و بخل و شهوت نهند، و مانند قوم عاد دل به دشمن دهند، و مانند قوم صالح، از جهان صلاح بگردند، و مانند قارون، قرين هلاكت گردند! و چون فرعون طاغى غرق طوفان شوند! چه كه حرص دنيا راه دين بر آنها زده، قدم بر خطّ خطا نهاده و جريده خويش به جريمه سياه پر كرده، آينه دل پر از زنگار گناه شده و هر دل كه خراب و سياه گشت سزاوار كيفر و مستوجب عقوبت است.

3- هيچ گروه نيست كه كارهاى نابكار و ناشايست و فحشاء گوناگون در ميان آنان رايج باشد و براى امر به معروف و نهى از منكر چشم بر هم نهند! مگر آنكه وبا و طاعون در ايشان پيچد! و مرگ همگانى روى به آنها نهد! پس بدان اى مسكين كه كار مرگ سخت است و دشوار و سخت‏تر از آن هول و حال رستاخيز است كه از پس مرگ پيش آيد.

پير طريقت در اين معنى چند سخن نغز گفته: اى جوان‏مرد، سفر آخرت دراز است، زاد و توشه برداشتن بايد و از مقام بازپرسى، انديشه بايد! دنباله پل صراط (چينوات) بس باريك و تند است مركب طاعت ساختن بايد! و براى روز شمار، ايمان دارى و ترك گناهكارى بايد و چون خداوند با كارهاى نهان و آشكار بنده آگاهى دارد، از او شرم داشتن بايد.

اى مسكين: تا كى از اين غفلت، و تا كى از اين غرور؟ آرزوى دراز پيش گرفته و مرگ پس پشت انداخته تا گناه به نقد كرده و توبه در نسيه نهاده! نمى‏دانى كه سپيدى موى سر تو پيك مرگ است و تو را آگاهى مى‏دهد كه پيش از مرگ كار خود بساز و از روز پسين انديشه دار، و دست از آزار مردم بدار، و بيش از آن تخم پشيمانى مكار! 4- هيچ گروه نيست كه در معاملات، پيمانه و ترازو كاهند و بر مردم زيان رسانند مگر آنكه خداوند از زمين ايشان گياه باز گيرد و بركت از آنها بردارد! و روزى آنان را كم كند! و بر ايشان نياز و گرسنگى گمارد تا در دنيا به سختى زندگى رسند! و در آخرت به عذاب الهى گرفتار شوند!

آنان كه بدخواه مردمند و حق ايشان در پيمانه و ترازو بكاهند نمى‏دانند كه آنها را روزى بزرگ در پيش است كه روز شمار و پاداش است، روز تغابن و حسرت است، آن روز ترازوى عدل بياويزند و دوزخ را با زنجيرهاى آتشين تافته به هامون آرند و نامه‏ها پرّان كنند و دشمنان حاضر سازند و رازهاى مردم همه آشكار نمايند و منادى هيبت بر پاى كنند، يكى را نداى بى‏زارى زنند! و ديگرى را نداى بشارت و سعادت زنند، آن بدكار فاجر را به دوزخ با ديوان هم دم كنند و آن جوان‏مردان نيكوكار و صالح را با مقرّبان به درگاه عليّين برند.

صفحه بعد