کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

مواهب عليه

سورة الفاتحة سورة البقرة سورة آل عمران سورة النساء سورة المائدة سورة الأنعام سورة الاعراف سورة الانفال سورة التوبة سورة يونس سورة هود سورة يوسف سورة الرعد سورة ابراهيم سورة الحجر سورة النحل سورة بنى اسرائيل سورة الكهف سورة مريم سورة طه سورة الانبياء سورة الحج سورة المؤمنون سورة النور سورة الفرقان سورة الشعراء سورة النمل سورة القصص سورة العنكبوت سورة الروم سورة لقمان سورة السجدة سورة الاحزاب سورة سبأ سورة فاطر سورة يس سورة الصافات سورة ص سورة الزمر سورة المؤمن سورة فصلت سورة الشورى سورة الزخرف سورة الدخان سورة الجاثية سورة الاحقاف سورة محمد سورة الفتح سورة الحجرات سورة ق سورة الذاريات سورة الطور سورة النجم سورة القمر سورة الرحمن سورة الواقعة سورة الحديد سورة المجادلة سورة الحشر سورة الممتحنة سورة الصف سورة الجمعة سورة المنافقون سورة التغابن سورة الطلاق سورة التحريم سورة الملك سورة القلم سورة الحاقة سورة المعارج سورة نوح سورة الجن سورة المزمل سورة المدثر سورة القيمة سورة الدهر سورة المرسلات سورة النبا سورة النازعات سورة عبس سورة التكوير سورة الانفطار سورة المطففين سورة الانشقاق سورة البروج سورة الطارق سورة الاعلى سورة الغاشية سورة الفجر سورة البلد سورة الشمس سورة الليل سورة الضحى سورة الانشراح سورة التين سورة العلق سورة القدر سورة البينة سورة الزلزال سورة العاديات سورة القارعة سورة التكاثر سورة العصر سورة الهمزة سورة الفيل سورة قريش سورة الماعون سورة الكوثر سورة الكافرون سورة النصر سورة اللهب سورة الاخلاص سورة الفلق سورة الناس

مواهب عليه


صفحه قبل

مواهب عليه، ص: 2

سورة الفاتحة

بِسْمِ اللَّهِ‏ بنام خداى سزاوار پرستش‏ الرَّحْمنِ‏ نيك بخشنده بر خلق بوجود و حيات‏ الرَّحِيمِ‏ بخشاينده مهربان بر ايشان به بقا و محافظت از آفات‏ الْحَمْدُ هر ثناى و آفرينى كه از ازل تا ابد موجود و معلوم بود و هست و خواهد بود جمله آن بتمام و كمال‏ لِلَّهِ‏ مر خداى را كه مسمّى و موصوف است با همه اسما و صفات و كمالات‏ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ آفريننده و پرورنده و دارنده و تربيت‏كننده و سازنده كارهاى همه عالميان از ملائكه و جن و انس و وحوش و طيور و سباع و حيوانات آبى و جز آن‏ الرَّحْمنِ‏ بخشنده وجود بار ديگر در آخرت بعد از فناى جهانيان‏ الرَّحِيمِ‏ بخشاينده ديگر بار به رافت و رحمت مر مؤمنان را و در آوردن ايشان به بهشت جاودان‏ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ‏ خداوند روز جزا يا متصرف دران روز، بهر چه خواهد يا حافظ اعمال بندگان تا در دادن و ستدن نامها غلط نشود يا قاضى روز حساب كه بدان ميان بندگان بحق حكم كند و يا جزادهنده به راستى در روز پاداش‏ إِيَّاكَ نَعْبُدُ ترا مى‏پرستيم و بس كه غير تو مستحق عبادت نيست‏ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏ و خاص از تو يارى مى‏خواهيم در پرستش تو و انجاح سائر حوائج و مهمات‏ اهْدِنَا ما را راهنمائى‏ الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏ به راهى راست كه راه انبياء و اولياست در اقوال و افعال و اخلاق كه آن راه متوسط بود ميان افراط و تفريط و غلو و تقصير يا ثابت دار ما را براه مستقيم كه دين اسلام و سنت حضرت سيّد انامست ع و حضرت قطب العارفين غوث الواصلين ناصر الحق و الدين خواجه عبيد اللّه رح درين معنى نكته بلند و كلمه ارجمند فرموده‏اند و آن اينست كه بنماى ما را راه راست يعنى به محبت ذاتى خود مشرف دار تا از التفات به خود و بغير از تو آزاد گشته به تمامى گرفتار تو گرديم جز تو ندانيم و جز تو نه بينيم و جز تو نه‏انديشيم و يا آنكه بنماى ما را راه راست يعنى آن راهى كه حضرت تراست به نسبت هر موجودى كه آن موجود بى‏آن پيدائى ندارد و به‏غايت كمال خود بى آن نمى‏رسد تا در همه احوال جز تو نه‏بينيم و از توجه بغير تو آزاد گرديم‏ صِراطَ الَّذِينَ‏ بنماى بما راه آنان كه بفضل خود أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ‏ انعام كرده بر ايشان بنعمت نبوت و رسالت و ولايت و صديقيت و شهادت و صلاحيت يا راه آنها كه اهل قرب‏اند و بكمال نعمت ظاهر كه قبول شريعت است و بجمال نعمت باطن كه اطلاع به دقايق اسرار حقيقت است ايشان را معزز و مكرم ساخته‏ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ‏ نه راه آن كسانى كه خشم گرفته بر ايشان يعنى قبل از وجود بمعرض غضب تو درآمده‏اند و بدان سبب بر كفر اقدام نموده يا راه جهودان كه بسبب تمرد در معانده و مكابره و قتل انبياء ع و تحريف كتب بر ايشان خشم گرفته‏ وَ لَا الضَّالِّينَ‏ و نه راه گمراهان يعنى كسانى كه بعد از وجود در طرق مختلفه و سبل منحرفه افتاده‏اند يا راه ترسايان كه بواسطه افراط در شان مسيح عليه السلام و تفريط در باب حبيب ما صلوات اللّه عليهما گمراه گشته‏اند.

مواهب عليه، ص: 3

سورة البقرة

الم‏ حروف مقطعه اسرار قرآن است و همه كس بر آن اطلاعى ندارد و گفته‏اند كه معنى الم- انا اللّه اعلم است يعنى منم خدائى داناتر ذلِكَ‏ آن كتابى كه خداوند تعالى در كتب متقدمه به انزال آن وعده داده بود يا در لوح محفوظ نوشته‏ الْكِتابُ‏ اين كتاب كاملست يعنى قرآن‏ لا رَيْبَ‏ هيچ شك و شبهه نيست‏ فِيهِ‏ درين كتاب يعنى از ظهور حجت و وضوح دلالت به مثابه اينست كه هر كه درو ادنى تامل كند از ريب بازايستد و داند كه شبه را دران مجال نيست‏ هُدىً‏ دلالت‏كننده است و راه نماينده‏ لِلْمُتَّقِينَ‏ مر پرهيزگاران را كه ايشان بدان منتفع شده‏اند الَّذِينَ‏ آنان كه از صدق عقيدت‏ يُؤْمِنُونَ‏ مى‏گروند بِالْغَيْبِ‏ به ناديده كه حق تعالى است و ملائكه و قيامت با متعلقات آن يا بپوشيده كه وحى است و گفته‏اند كه غيب قضا و قدرست كه مؤمنان بدان ايمان مى‏آرند وَ يُقِيمُونَ‏ و بر پا مى‏دارند و ادا مى‏كنند الصَّلاةَ نماز پنجگانه را به شرايط و آداب آن‏ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ‏ و از آنچه بديشان عطا كرده‏ايم‏ يُنْفِقُونَ‏ نفقه مى‏كنند بر اهل و عيال و اقربا و همسايگان و ارباب استحقاق‏ وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ‏ و آنان كه ايمان مى‏آرند بِما أُنْزِلَ‏ بدانچه كه فرستاده شده است‏ إِلَيْكَ‏ بسوى تو از قرآن‏ وَ ما أُنْزِلَ‏ و به‏آنچه منزل گشته‏ مِنْ قَبْلِكَ‏ پيش از تو بر پيغمبران ديگر چون صحف و توريت و زبور و انجيل و جز آن‏ وَ بِالْآخِرَةِ و به سرائى ديگر كه دارالجزاست‏ هُمْ‏ ايشان كه ياد كرده شده‏اند يُوقِنُونَ‏ بى‏گمان مى‏شوند يعنى بر وقوع آن متيقن‏اند-

مواهب عليه، ص: 4

أُولئِكَ‏ آن گروه كه موسوم بدين صفات و موصوف بدين سمات‏اند كه رقم ذكر يافت‏ عَلى‏ هُدىً‏ بر راه راست و نشان درست‏اند مِنْ رَبِّهِمْ‏ از پروردگار ايشان يعنى بمدد توفيق او راه ثواب يافته‏اند وَ أُولئِكَ‏ و همان گروه‏ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏ ايشانند رستگاران از عقبات عقاب و پيوستگان بدرجات ثواب، ايراد كلمه‏ هُمُ‏ دليل اختصاص فلاح است بدين قوم بيت چو ايشان را طريق راستگارى است+ سزاى راستگارى رستگارى است اين آيتها كه گذشت در شان مؤمنان است از اهل اسلام و اهل كتاب چون عبد اللّه بن سلام و اصحاب او رضى اللّه عنهم و بعد از مدح مؤمنان در ذم كافران مى‏فرمايد إِنَّ الَّذِينَ‏ به درستى آنان كه از روى عناد كَفَرُوا بپوشيدند نور ايمان را به ظلمت شرك‏ سَواءٌ عَلَيْهِمْ‏ يكسان است بر ايشان‏ أَ أَنْذَرْتَهُمْ‏ آنكه بيم كنى ايشان را و بترسانى از عذاب‏ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ‏ يا تخويف نه‏كنى و تهديد نه‏نمائى يعنى اگر بيم كنى و اگر نه‏كنى‏ لا يُؤْمِنُونَ‏ ايمان نمى‏آرند خَتَمَ اللَّهُ‏ مهر نهاده است خداى تعالى‏ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ‏ بر دلهاى ايشان تا بيان حق فهم نمى‏كنند وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ‏ و بر گوشهاى ايشان تا سخن حق نمى‏شنوند وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ‏ و بر ديده‏هاى ايشان‏ غِشاوَةٌ پوششى است تا راه حق نه‏مى‏بينند وَ لَهُمْ‏ و مر ايشان راست از روى استحقاق‏ عَذابٌ عَظِيمٌ‏ عذاب بزرگ در دنيا بقتل و اسر و در عقبى بزجر و قهر و اين دو آيت در شان كفّار و مشركانست كه حق سبحانه دانسته بود كه بر كفر ميرند چون ابو جهل و كشتگان روز بدر و بعد از مذمت كفّار سيزده آيت در شان اهل نفاق فرستاد كه قباحت ايشان به‏واسطه تلبيس و خداع از كافر اصلى زيادت است‏ وَ مِنَ النَّاسِ‏ و از آدميان‏ مَنْ يَقُولُ‏ كسانند كه مى‏گويند آمَنَّا بگرويديم ما بِاللَّهِ‏ به خدائى‏ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ و بروز بازپسين يعنى قيامت‏ وَ ما هُمْ‏ و حال آنكه نيستند ايشان‏ بِمُؤْمِنِينَ‏ گرويدگان و راست‏گويان‏ يُخادِعُونَ اللَّهَ‏ فريب مى‏دهند بزعم خود خدا را وَ الَّذِينَ آمَنُوا و آنان را نيز كه ايمان آورده‏اند يعنى صحابه رض چه منافقان به ايشان اظهار ايمان مى‏كردند از روى خداع‏ وَ ما يَخْدَعُونَ‏ و نمى‏فريبند ايشان‏ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ‏ مگر نفسهاى خود را چه وبال آن فريب هم بديشان باز مى‏گردد وَ ما يَشْعُرُونَ‏ و نمى‏دانند كه چنين است‏ فِي قُلُوبِهِمْ‏ در دلهاى ايشان‏ مَرَضٌ‏ بيمارى است و آن نفاق باشد و شك در دين و حقد مؤمنان و حسد بر ايشان‏ فَزادَهُمُ اللَّهُ‏ پس زياده كرد خدا مر ايشان را مَرَضاً بيمارى يعنى هر چند قرآن فرومى‏آيد شك و شبه ايشان مى‏افزايد و حقد و حسد ايشان روى بازدياد مى‏نهد وَ لَهُمْ‏ مر ايشان راست‏ عَذابٌ أَلِيمٌ‏ عذاب دردناك كه آن را انقطاع نباشد بِما كانُوا به سبب آنچه بودند كه با مؤمنان‏ يَكْذِبُونَ‏ دروغ مى‏گفتند و از روى نفاق اظهار ايمان مى‏كردند

مواهب عليه، ص: 5

صفحه بعد